چکیده: بنابر نظر اندیشمندان علوم انسانی، تفاوت میان زن و مرد، از عجیب ترین شاهکارهای خلقت می باشد که در آن درس توحید و خداشناسی نهفته است. در این نوشتار به بیان توضیحاتی در این مورد می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 822 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 822 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تفاوت میان زن و مرد
در اصل چهارم بر این حقیقت تأکید شد که حقیقت هستی زن و مرد، عبارت از نوع انسانی آنهاست و آنها از این نظر یکسان اند و تصور تفاوت، امری موهوم است. اما بیرون از این حقیقت، و در فضای عوارض وجودی آنان، روشن است که تفاوت بسیاری میانشان وجود دارد؛ تفاوت هایی که به «جنس زن» و «جنس مرد» قوام می بخشد؛ زن را «زن» قرار می دهد و مرد را «مرد». تفاوت های جنسیتی، واقعیت هایی حکیمانه اند که دست تدبیر الهی، آنها را بخشی از «نظام احسن» وجود قرار داده است. همین تفاوت هاست که منشأ کمال و موجب احساس نیاز متقابل و زمینه بقای زیست انسانی و اجتماعی و تحکیم پیوندها می شود. نادیده انگاشتن این تفاوت ها که چیزی جز رحمت و حکمت الهی نیست، به معنای مبارزه با واقعیاتی است که بود و نبود آنها به خواست و نوع داوری این و آن بستگی ندارد.
علامه مطهری، وجود تفاوت میان زن و مرد را عجیب ترین شاهکارهای خلقت دانسته است، که درس توحید و خداشناسی به انسان می آموزد و نمونه ای بارز از تدبیر حکیمانه الهی است. ایشان سپس در مقام تبیین ضرورت این تفاوت ها می نویسد:
دستگاه خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جهاز عظیم تولید نسل را به وجود آورده است؛ دائما از کارخانه خود، هم جنس نر به وجود می آورد و هم جنس ماده و در آنجا که بقا و دوام نسل احتیاج دارد، به همکاری و تعاون دو جنس (مخصوصا در نوع انسان) برای اینکه این دو را به کمک یکدیگر در این کار وادارد، طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است. کاری کرده است که خودخواهی و منفعت طلبی، که لازمه هر ذی حیاتی است، تبدیل به خدمت و تعاون و گذشت و ایثار گردد. آنها را طالب همزیستی با یکدیگر قرار داده است و برای اینکه طرح کاملا عملی شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند (مطهری، ۱۳۸۵، ص ۱۸۱).
در تنظیم روابط و مناسبات اجتماعی و تقسیم مسئولیت های فردی و جمعی و در معرفی سیمای اجتماعی هریک از زن و مرد، چه در حوزه مسئولیت ها و مسائل خانوادگی، و چه در زمینه های اجتماعی، طبیعی و منطقی است که تفاوت های یادشده به منزله واقعیاتی انکارنشدنی پذیرفته و لحاظ شود و منشا موقعیت ها و مسئولیت هایی ویژه، در هر یک از دو جنس زن و مرد باشد، حقوق و امتیازاتی را بطلبد و حقوق و امتیازاتی را متقابلا برای دیگری قائل شود؛ به عنوان مثال، این تفاوت ها مرد را در موقعیت مسئولیت سنگین تأمین هزینه زندگی خود و خانواده قرار دهد و زن را بر خوان زندگی بنشاند، و در مقابل، زن را در موقعیت عهده داری تربیت فرزند قرار دهد و این بار گران را بر دوش او نهد؛ چنان که قرآن کریم در پی تأکید بر نیکی به پدر و مادر، نقل از بار گران و دشوار «فرزندداری» که اختصاصا مادر حمل می کند، می گوید: ووصینا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته أمه کرها ووضعته کرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا (احقاف، ۱۵)؛ «و به انسان سفارش احسان و نیکی به پدر و مادرش نمودیم. مادرش او را به دشواری بارداری کرد و به دشواری او را وضع نمود، و بارداری و شیرخواری او سی ماه است».
علامه مطهری، وجود تفاوت میان زن و مرد را عجیب ترین شاهکارهای خلقت دانسته است، که درس توحید و خداشناسی به انسان می آموزد و نمونه ای بارز از تدبیر حکیمانه الهی است. ایشان سپس در مقام تبیین ضرورت این تفاوت ها می نویسد:
دستگاه خلقت برای اینکه به هدف خود برسد و نوع را حفظ کند، جهاز عظیم تولید نسل را به وجود آورده است؛ دائما از کارخانه خود، هم جنس نر به وجود می آورد و هم جنس ماده و در آنجا که بقا و دوام نسل احتیاج دارد، به همکاری و تعاون دو جنس (مخصوصا در نوع انسان) برای اینکه این دو را به کمک یکدیگر در این کار وادارد، طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است. کاری کرده است که خودخواهی و منفعت طلبی، که لازمه هر ذی حیاتی است، تبدیل به خدمت و تعاون و گذشت و ایثار گردد. آنها را طالب همزیستی با یکدیگر قرار داده است و برای اینکه طرح کاملا عملی شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم بپیوندد، تفاوت های عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است و همین تفاوت هاست که آنها را بیشتر به یکدیگر جذب می کند (مطهری، ۱۳۸۵، ص ۱۸۱).
در تنظیم روابط و مناسبات اجتماعی و تقسیم مسئولیت های فردی و جمعی و در معرفی سیمای اجتماعی هریک از زن و مرد، چه در حوزه مسئولیت ها و مسائل خانوادگی، و چه در زمینه های اجتماعی، طبیعی و منطقی است که تفاوت های یادشده به منزله واقعیاتی انکارنشدنی پذیرفته و لحاظ شود و منشا موقعیت ها و مسئولیت هایی ویژه، در هر یک از دو جنس زن و مرد باشد، حقوق و امتیازاتی را بطلبد و حقوق و امتیازاتی را متقابلا برای دیگری قائل شود؛ به عنوان مثال، این تفاوت ها مرد را در موقعیت مسئولیت سنگین تأمین هزینه زندگی خود و خانواده قرار دهد و زن را بر خوان زندگی بنشاند، و در مقابل، زن را در موقعیت عهده داری تربیت فرزند قرار دهد و این بار گران را بر دوش او نهد؛ چنان که قرآن کریم در پی تأکید بر نیکی به پدر و مادر، نقل از بار گران و دشوار «فرزندداری» که اختصاصا مادر حمل می کند، می گوید: ووصینا الإنسان بوالدیه إحسانا حملته أمه کرها ووضعته کرها وحمله وفصاله ثلاثون شهرا (احقاف، ۱۵)؛ «و به انسان سفارش احسان و نیکی به پدر و مادرش نمودیم. مادرش او را به دشواری بارداری کرد و به دشواری او را وضع نمود، و بارداری و شیرخواری او سی ماه است».
[تفاوت ها در نگاه قرآن کریم]
همچنین قرآن وقتی حکم سرپرستی و قیمومت مردان (شوهرها) بر زنان را صادر می کند، در اشاره به خاستگاه این حکم، همین تفاوت طبیعی میان زن و مرد را یادآور می شود: الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض وبما أنفقوا من أموالهم (نساء، ۳۴)؛ «مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتری هایی خداوند (از نظر اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاق هایی که از اموالشان (در امور زنان) می کنند».
بنابراین، کاملا منطقی است که برخی تفاوته ای حکیمانه «تکوینی» ، زمینه ساز برخی اختلافات حقوقی و مسئولیت های فردی و اجتماعی و احکام «تشریعی» باشد و موقعیت های متفاوتی ایجاد کند و باعث تفاوت نقش ها شود.
پس از پذیرش وجود اصل تفاوت میان زن و مرد، این پرسش رخ می نماید که به راستی محدوده این تفاوت ها تا کجاست؟ آیا تفاوت ها تنها در محدوده ویژگی های جسمی و فیزیولوژیک است یا پهنه ای وسیع تر دارد؟ برخی فمینیست ها (به ویژه رادیکال ها) و گروهی از جامعه شناسان عقیده دارند که هیچ تفاوتی میان زن و مرد به جز تفاوت های بیولوژیک وجود ندارد، و تفاوت های دیگر، از جمله اختلاف در ذهنیت ها و رفتارها، همگی ناشی از تأثیرات محیطی و فرهنگی است و ریشه تکوینی ندارد (ریتزر، ۱۳۸۰، ص۴۹۶). اما آنچه از بررسی آیات و روایات به دست می آید، آن است که زن و مرد نه فقط در بعد جسمی، بلکه در جنبه های گوناگون احساسی، روحی، ذهنی، و رفتاری به گونه ای از هم متمایزند.
بنابراین، کاملا منطقی است که برخی تفاوته ای حکیمانه «تکوینی» ، زمینه ساز برخی اختلافات حقوقی و مسئولیت های فردی و اجتماعی و احکام «تشریعی» باشد و موقعیت های متفاوتی ایجاد کند و باعث تفاوت نقش ها شود.
پس از پذیرش وجود اصل تفاوت میان زن و مرد، این پرسش رخ می نماید که به راستی محدوده این تفاوت ها تا کجاست؟ آیا تفاوت ها تنها در محدوده ویژگی های جسمی و فیزیولوژیک است یا پهنه ای وسیع تر دارد؟ برخی فمینیست ها (به ویژه رادیکال ها) و گروهی از جامعه شناسان عقیده دارند که هیچ تفاوتی میان زن و مرد به جز تفاوت های بیولوژیک وجود ندارد، و تفاوت های دیگر، از جمله اختلاف در ذهنیت ها و رفتارها، همگی ناشی از تأثیرات محیطی و فرهنگی است و ریشه تکوینی ندارد (ریتزر، ۱۳۸۰، ص۴۹۶). اما آنچه از بررسی آیات و روایات به دست می آید، آن است که زن و مرد نه فقط در بعد جسمی، بلکه در جنبه های گوناگون احساسی، روحی، ذهنی، و رفتاری به گونه ای از هم متمایزند.
منبع: کتاب «خانواده، اسلام و فمینیسم» (تبیین رویکرد اسلام و فمینیسم به کارکردهای خانواده)
نویسنده: اسماعیل چراغی کوتیانی
نویسنده: اسماعیل چراغی کوتیانی
بیشتر بخوانید:
تفاوت احساسات زنان با مردان
تفاوت های زنان و مردان در ارتباط جنسی
شناخت تفاوتهای زن و مرد راهی برای تحمل اختلافات
نکاتی در مورد تفاوت های مردان و زنان
تفاوتهای مغز زنانه و مغز مردانه
شناخت تفاوتهای زنان و مردان