همه آنچه که از ازدواج سفید باید بدانید

ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق می باشد. با ما همراه باشید.
شنبه، 8 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همه آنچه که از ازدواج سفید باید بدانید
یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است.

در چند دهه اخیر الگوی روابط جنسی در جهان تغییرات فراوانی داشته و اکنون نیز جامعه ایران با تحولات چشم گیری در حوزه ارزش ها و باورهای جوانان روبه روست. تحقیقات نشان می دهند که رابطه جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است. یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است. هم خانگی زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر است. این ارتباط، گرچه نام زیبایی دارد، اما دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان و ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد؛ رابطه ای که ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است.
 

یکم) چیستی ازدواج سفید

هم باشی(cohabitation) نوعی زندگی زناشویی و برقراری رابطه جنسی بدون ثبت رسمی پیوند ازدواج است که برخی آن را «ازدواج سفید» نامیده اند. این پدیده گرچه در دنیا پدیده جدیدی نیست، اما در ایران به عنوان یک شوک فرهنگی مطرح شده است. در این نوع ازدواج که در نهادهای دولتی مربوطه یا سازمان های دینی ثبت نمی شود، زن و مرد با هم زندگی می کنند و کارهای مربوط به خانواده بر دوش هر دو است، هرچند از نظر قانونی زن و شوهر رسمی محسوب نمی شوند.

در زبان فرانسوی به این ازدواج، ازدواج قانونی و بدون روابط جنسی اطلاق می شود. بنابراین ازدواج سفید نوعی هم خوانگی است، بدون اینکه هیچ رابطه جنسی میان طرفین باشد. این مراسم قانونی محملی برای دور زدن قانون مهاجرت یا مسائل دیگر به کار می رود. اما در فرهنگ لغت آکسفورد به ارتباط جنسی بدون ازدواج قانونی، همباشی"cohabitation" گفته می شود.

بنابراین، ازدواج سفید دو معنا می تواند داشته باشد. معنای اول عبارت است از هم خوانگی که ازدواج قانونی بدون ارتباط جنسی است و معنای دیگر، عبارت است از هم باشی که ارتباط جنسی میان دو غیرهمجنس بدون ازدواج رسمی است. معنای دوم شباهت زیادی به نکاح معطاتی دارد. نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی میان دو جنس مخالف برقرار می شود، اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است. در این ازدواج ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند. صحت این نوعازدواج(به معنای دوم) از نظر شرعی و قانونی وابسته به صحت عقد نکاح معاطاتی است.

بر اساس ماده 193 قانون مدنی، معاطات جز در مواردی که قانون استثناء کرده، صحیح است. از جمله موارد استثنا شده، عقد نکاح است. در ماده
۱۰۶۲ این قانون آمده است: «نکاح واقع می شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید»؛ یعنی صیغه عقدازدواج به لحاظ حقوقی حتماً باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشد، مگر در حالت عجز از تلفظ.[2] به نظر بیشتر فقهای شیعه، مانند محقق بحرانی، شیخ انصاری و امام خمینی، بطان نکاح معاطاتی مورد اجماع علمای شیعه و اهل سنت است.
 

دوم) تاریخچه و فراگیری

این نوع از زندگی که به زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز معروف است، یک شیوه جایگزین در غرب است که در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج دارد. در این نوع رابطه دختر و پسر بدون هیچ توافق رسمی و مشخصی رابطه را شروع می کنند.

آمارها در دیگر کشورها حاکی از آن است که روابط هم خانگی امروزه در سراسر اروپا و آمریکا، به خصوص در میان نسل های جوان تر، به طور چشم گیری در حال پذیرش و افزایش است؛ به طور مثال در آمریکا در دهه 1970، نزدیک به 400 هزار زوج در قالب الگوهای هم خانگی زندگی می کردند. این در حالی است که بر طبق آمارهای سال 2010 بیش از 7 میلیون زوج ( 14 میلیون نفر) در آمریکا در قالب هم خانگی با یکدیگر زندگی می کنند.

نتایج تحقیقات نشان می دهد بیش از نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج کرده اند، پیش از آن رابطه هم خانگی را با همسر فعلی خود تجربه کرده بودند. با گسترش هم خانگی «تعدادازدواج ها» کاهش چشم گیری یافته، چراکه هم خانگی به شکل رقیبی جدی در مقابل ازدواج قد علم کرده است.

در بسیاری از کشورها ازدواج در حال تضعیف و هم خانگی در حال تقویت است؛ برای مثال شاخص ها در کانادا کاهش شدید میزان ازدواج در چند دهه اخیر را نشان می دهند. در این کشور، میزان ازدواج زنان تا 50 سالگی، از بالای 95 درصد در سال 1965 به کمتر از شصت درصد در سال 2003 رسیده است. در مقابل، میزان هم خانگی در کانادا رشدی 300 درصدی را نشان می دهد و از 15 درصد در اواخر دهه 1960 به نزدیک 50 درصد در سال 2000 رسیده است.

این تغییرات به آمریکای شمالی و اقیانوسیه محدود نمانده و اروپا نیز روندهای مشابهی از آن را تجربه کرده است. هم خانگی در اروپا پدیده جدیدی نیست و قبل از انقلاب جنسی دهه 1960 نیز به علل گوناگون در برخی جوامع اروپایی یافت می شد. البته در آن زمان عملی غیرقانونی، مشمول مجازات و نادر بود.


سوم) مراحل ازدواج سفید

این پدیده نوظهور اجتماعی پنج مرحله دارد که عبارت اند از:

 
الف) مرحله آشنایی
در این مرحله دختر و پسر در خیابان و یا در مکان های دیگر با یکدیگر آشنا می شوند، سپس به افشا وضعیت خود می پردازند و دردها و محرومیت ها و طرد شدن های مکرر خود را با یکدیگر در میان می گذارند. در بیشتر موارد طرفین خود را غوطه ور در مشکلات و بدبختی ها معرفی می کنند تا حس ترحم و دلسوزی دیگران را تحریک کنند.
 
ب) مرحله عاشق شدن
پس از آنکه دو طرف از دردهای بی شمار، محنت های فراوان و مصائب پر تعداد خود گفتند، بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می شوند. این نزدیکی منجر به ایجاد علقه و ارتباط محبت آمیز می شود؛ البته نه عشقی که موجب تعالی و رشد می گردد، بلکه عشقی که به جهت جبران محرومیت های گذشته است.
 
ج) مرحله به هم پیوستن
پس از آنکه طرفین احساس کردند یکدیگر را می فهمند تصمیم به با هم زیستن می گیرند؛ لیکن چون به صورت کامل اجتماعی نشده اند و وجدان اخلاقی (سوپر ایگو) قوی ندارند، برای با هم زیستن راه کج روانه و ناهنجار را پیش می گیرند.
 
د) مرحله بروز تعارض و تنش
به وضوح می توان پیش بینی کرد افرادی که تن به این رابطه می دهند، دنیایی سرشار از تعارض، درگیری و مسائل حل نشده دارند. به همین جهت، دیری نمی پاید که عشق و عاطفه اولیه به تمامی رنگ می بازد و جای خود را به نفرت و کینه و خود سرزنش گری می دهد.
 
ه) مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری
زیست سیاه مشترک دیری نمی پاید؛ چراکه به گونه ای ناهنجار شکل گرفته است. با پیدا شدن تعارض ها دو طرف قادر به بهره گیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارض های پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه می دهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمی ماند.
 

چهارم) حکم قانونی

در جمهوری اسلامی ایران فقط ازدواج هایی به رسمیت شناخته می شوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواج ها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس ازازدواج بیفتد، قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است.

همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون می توان مسئله را پیگیری و حل کرد. در قانون جمهوری اسلامی به تبعیت از دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده است و جرم محسوب می شود. طبیعتاً وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم می داند هیچ گاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمی گیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد می کند.

بر اساس قانون، ازدواج های دائمی که طرفین پس از جاری شدن صیغه عقد برای ثبت آن در دفاتر ثبت اسناد رسمی اقدام نکنند، گرچه به لحاظ شرعی، معتبر هستند؛ اما قانونی نیستند و برای زوجین مجازات در پی دارد.
 

پنجم) عوامل گرایش به ازدواج سفید

اندیشمندان اجتماعی برای این نوع زندگی، که در ایران عمدتاً در بین دانشجویان رواج دارد، دلایل مختلفی را برشمرده اند. برخی از این دلایل عبارت اند از:

مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، تعهد مالی کمتر در این رابطه و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی.

تغییر فرهنگ و نگاه نسل جوان به زندگی و روابط اجتماعی بستری مهیا برای رشد و گسترش این گونه روابط را فراهم کرده است. تحصیل و اشتغال زنان و استقلال مالی آنان باعث شده دیگر قوانین مردسالارانه را بی چون و چرا نپذیرند.

مردان نیز به واسطه تنوع طلبی، که از جمله ویژگی های جوامع مدرن است، به دنبال بهره مندی از روابط بی حدوحصر با جنس مخالف هستند. به همین دلیل زن و مرد جوان در دوره کنونی به جای ازدواج قانونی، به دنبال ارتباط غیررسمی و هم خانگی هستند.
 

ششم) پیامدها و آسیب ها

آثار و نتایج این نوع رابطه از دو بعد جامعه شناختی و روانی قابل تحلیل و بررسی است:

الف) از نظر جامعه شناختی
 پیامدهای نامطلوب این رابطه عبارت اند از:

1.هم خانگی به فقدان یک عنصر سازنده در فرایند بلوغ اشاره می کند؛ میل به متعهد شدن و پایبندی به این تعهدات. فردی که حاضر به پذیرش مسئولیت یک خانواده نباشد، چگونه می تواند در جامعه مسئولیت سنگین تر و مهم تری را قبول کند. پرواضح است که چنین جامعه ای هیچگاه نمی تواند هدفی که بدان باور دارد را دنبال کند.

2.باید نهادی متولی فرزندانی که از طریق این رابطه به دنیا می آیند باشد. این کار جامعه را متحمل هزینه اضافی فرهنگی و اجتماعی می کنند. در جوامعی که این نوع ازدواج را به رسمیت نمی شناسد، سرنوشت فرزندان پس از تولد مشخص نیست و بیشترین لطمه را فرزندان متحمل می شوند.

3.پس از آنکه دوره عاشقی و شیدایی به سر آمد، دخترانی که به این رابطه تن داده اند، بیشترین لطمه را می بینند، خصوصاً در جوامعی مثل جامعه ایران که کسی چنین دخترانی را به عنوان همسر انتخاب نمی کند. در نتیجه این دختران غالباً به هم باشی با هر کسی تن داده، کم کم تبدیل به زنان خیابانی می شوند.

4.آنهایی که هم خانه هستند، کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج های هم خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم خانه داشته اند.

5.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند، بعد از ازدواج بیشتر طلاق می گیرند. دکتر نیل بنت، جامعه شناس و استاد دانشگاه ییل، در نشریه روان شناسی معاصر یافته هایش را منتشر کرده است. بر اساس آن زنان هم خانه نسبت به زنانی که قبل از ازدواج با همسرشان زندگی نمی کرده اند، ۸۰ درصد بیشتر احتمال دارد که از همسرشان طلاق بگیرند. تحقیق ملی از خانواده ها و خانوارها نشان داد که زوج هایی که با هم خانگی شروع کرده اند، تقریباً دوبرابر بیشتر احتمال دارد که طی ۱۰ سال از هم جدا شوند؛ ۵۷ درصد در مقابل ۳۰ درصد.

6.آنهایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند.

7.آنهایی که هم خانه هستند، احتمالاً به جای رابطه پایدار یک ماجرای عاشقانه زودگذر دارند. یک ماجرای عشقی شبیه به داشتن یک رابطه پایدار نیست: روابط در زمان شکل می گیرند و گسترش می یابند و حفظ می شوند؛ ولی ماجرای عاشقانه بدون رابطه پایدار در بهترین حالت یک مواجهه کوتاه است. در جامعه مصرفی امروز ماجرای عشقی به سرعت ایجاد می شود و به آسانی با اولین نشانه تعارض یا سرخوردگی دور انداخته می شود. روابط خوب بر اساس شناخت و لذت بردن از بودن با همدیگر در سطوح اجتماعی، سرگرمی، معنوی، عقلانی و ارتباطی ساخته می شود، نه فقط بر سطح جنسی.
 
ب) از نظر روانی  
مهم ترین آسیب هایی که در این نوع رابطه ایجاد می شود عبارت اند از:
1.آسیب های روانی بر دختران؛ مانند کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده شدن به مصرف مواد مخدر، ایجاد خلأ روانی دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی؛ چرا که تصورشان از این رابطه ارتباطی دائمی بوده است که منجر به ازدواج رسمی می شود.

2.وجود مشکلات رفتاری و افسردگی و اضطرابی بیشتر در این افراد از دیگر آثار مخرب این نوع رابطه هاست. آنهایی که هم خانه هستند، بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می برند. زنازدواج نکرده ای که با یک مرد هم خانه است، تقریباً چهار بار بیشتر احتمال دارد که تحت مراقبت های روان پزشکی قرار گیرد.

این زن تحریک پذیرتر، مضطرب تر، نگران تر و افسرده تر از زن ازدواج کرده است. در یک بررسی از ۱۴ هزار نفر در یک دوره ۱۰ ساله یافته شد که کمتر از ۲۵ درصد از آنهایی که هم خانه هستند گفته اند در زندگی شان به طور کلی بسیار شاد هستند. این در حالی بود که این میزان در بین افراد ازدواج کرده ۴۰ درصد بود.

3.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند بعد از ازدواج زندگی مشترک ناشادتری دارند. یک تحقیق، که توسط انجمن ملی روابط خانوادگی امریکا از ۳۰۹ فرد تازه ازدواج کرده انجام شد، نشان داده آنهایی که در ابتدا هم خانه بوده اند بعد از ازدواج شان کمتر شاد هستند.

نتیجه گیری
ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، شدن به مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی تعهد مالی کمتر در این رابطه، و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی است.

این ازدواج آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانواده آنان ایجاد می کند. مهم ترین آسیب ها عبارت اند از: کم شدن حس مسئولیت، تحمیل هزینه اضافی بر جامعه برای پرورش فرزندان این ارتباط، کم شدن اعتماد زوجین به یکدیگر، زیاد شدن احتمال طلاق، کم شدن شادی و نشاط زوجین، به خصوص زنان، کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده ، به خصوص برای دختران.


منبع : مجله پایش سبک زندگی ش 6 , حسن رضایی

بیشتر بخوانید :
بررسی عواقب پدیده ازدواج سفید​​​​​​​
وقتی "همباشی سیاه"؛ نام "ازدواج سفید" می‌گیرد!
اختلالات روانی سوغات ازدواج سفید
«ازدواج سفید» و «جشن طلاق» سونامی آینده جامعه ایران
تفاوت‌های ازدواج موقت با ازدواج سفید چیست



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما