ریشه های نگرش منفی در نوجوانان دختر و پسر (بخش اول)

پذیرفتن هویت جنسیتی، بخشی از سلامت روان به شمار می آید. از همین روی اندیشمندان علوم انسانی به دنبال یافتن راهی برای رضایت بخش جنسیت برای افراد هستند. با ما همراه باشید تا با ریشه های نگرش منفی در نوجوانان دختر و پسر بیشتر آشنا شوید.
دوشنبه، 20 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ریشه های نگرش منفی در نوجوانان دختر و پسر (بخش اول)
پذیرش جنسیت، بخشی از سلامت روان به شمار می آید. 
 

ریشه های نگرش منفی در نوجوانان دختر و پسر

زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. نیمی که با وجود توانایی های بالقوه ی خود از عرصه های اصلی کار و زندگی اجتماعی، کنار گذاشته شده اند و این پدیده، نه «امروز» و «اینجا» بلکه در طول تاریخ و در سراسر جهان به شکل ها و درجات متفاوت، وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. تبعیض، تحمیل و تحقیر از شیوه های رایج برخورد با زنان است، به ویژه تبعیض که بنیاد رفتارهای دیگر است. درواقع زنان در دایره ی بسته ی «تبعیض - عقب ماندگی» گرفتار شده اند.
 
دایره ای که زندگی آنان را از معنای واقعی تهی می سازد، پویایی و رشدشان را مانع می شود و شأن و منزلت انسانی آن ها را تنزل می دهد. رهایی از این دایره ی بسته، ضرورتی اجتناب ناپذیر و وظیفه ای دشوار است که نه تنها زنان بلکه همه ی انسان های آزاد و آگاه باید آن را برعهده گیرند. رهایی زنان، رهایی از این دایرهی آسیب زاست.
 

[شکستن چرخه بازدارنده]

 اما چگونه می توان این چرخه ی بازدارنده را درهم شکست؟ واقعیت این است که واکنش زنان در برابر تبعیض و نابرابری، واکنشی ناهمگون، گسسته و مقطعی است.
گروهی از زنان برای دستیابی به آزادی و برابری سر به عصیان بر می دارند و همان شیوه هایی را به کار می برند که در مورد آنان اعمال شده است. به جای ریشه یابی موانع و رشد زنان و تلاش سنجیده برای از بین بردن آن ها، در برابرمردان - و نه مجموعه ی مناسبات، روابط اجتماعی - اقتصادی حاکم - به مخالفت برمی خیزند بدین سان مبارزه ی خود را به دشمنی علیه مردان تبدیل می کنند. آیا در جوامعی که حقوق و آزادی های اساسی انسانی رعایت نمی شود، می توان آزادی زنان را تحقق بخشید؟
 
آیا در نظام هایی که بر اساس استثمار و استبداد بنا شده، می توان به برابری دست یافت؟ آیا در کشورهایی که فقر و نا آگاهی، دو دشمن دیرینه ی انسان ها، زنان و مردان را به تباهی می کشاند می توان از مشارکت فعال زنان در عرصه های اجتماعی سخن به میان آورد؟
 

[بی توجهی به زنان در برخی جوامع]

تردیدی نیست که در همه ی جوامع، زنان بیش از مردان مورد ستم و سرکوب قرار می گیرند و باز، تردیدی نیست که برای رفع آن، باید تلاش بیشتری به عمل آورند، تلاشی سنجیده، آگاهانه و جمعی. رفع ستم مضاعف، مستلزم تلاش مضاعف است اما این تلاش به معنای رویارویی انفرادی با مردان نیست بلکه به معنای آگاه کردن زنان و مردان و مبارزه با سنت ها و روابط عقب نگاهدارنده و تبعیض آمیز است.
 
گروه دیگری از زنان افسانه هایی را که درباره ی جنس ضعیف و جنس دوم می گویند، می پذیرند و آنها را به باورهای درونی خود تبدیل می کنند و خود نیز معتقدند که زنان از مردان ناتوان تر و ضعیف ترند. این گونه زنان اگر به طبقات مرفه جامعه تعلق داشته باشند، سعی می کنند که در پوشش ضعف و ناتوانی خود از مسئولیت های اجتماعی و حتی خانوادگی شانه خالی کنند. معمولا به کار بیرون از خانه نمی پردازند چون معتقدند که کار، آن ها را شکسته می کند. انجام کارهای خانه را نیز به دیگران واگذار می کنند و بیشتر به فکر ظاهر و زیبایی خود هستند. اما اگر این زنان از طبقات فقیر جامعه باشند، به هر سختی و ستمی تن می دهند و همیشه مورد آزار و ظلم مردان قرار می گیرند.
 
بدرفتاری با زنان بیشتر از همه، در میان این گروه دیده می شود. اینان حتی با حداقل حقوق خود در عرصه های مختلف زندگی چون کار، ازدواج، طلاق و ... آشنایی ندارند و همین ناآگاهی آنان زمینه ساز تبعیض و ستم بیشتر آنان قرار می گیرد. این زنان زندگی دشوار خود را چون سرنوشت محتوم می پذیرند. سرنوشتی که از آن گریزی نیست و در نتیجه هیچ تلاشی برای تغییر وضع خود به عمل نمی آورند.
 

[رهایی از چرخه تبعیض و عقب ماندگی]

رهایی زنان از چرخه ی «تبعیض - عقب ماندگی» با آگاهی آنان از حقوق و آزادی های خود و تلاش در راه تحقق آن ها امکان پذیر است، حقوقی که دارند و حقوقی که باید داشته باشند و پر کردن خلاء عظیمی که بین وضع موجود و وضع مطلوب، وجود دارد. این کار مستلزم پایداری، مقاومت و خودسازی است. کاری نیست که امروز و فردا انجام گیرد اما واقعیتی اجتناب ناپذیر است.
 
تبعیض و نابرابری بین زن و مرد تأثیرات زیانبار بر زنان برجای می گذارد و از آن جا که زنان نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دهند، نقش مهمی در تربیت فرزندان دارند، این تأثیرات به سلامت خانواده و جامعه آسیب می رساند. تبعیض، اعتماد به نفس زنان را کم و وابستگی آنان را بیشتر می سازد. احساس خصومت نسبت به مردان را در آن ها افزایش می دهد و این خصومت آشکار یا نهان، عدم تفاهم بین زن و مرد را دامن می زند. زنی که چنین ویژگی هایی دارد بدون تردید نمی تواند مادر خوبی برای فرزندانش وشهروند شایسته ای برای کشورش باشد.
 

[تحقیقات بر روی دختران و پسران]

به منظور بررسی تأثیرات نامناسب تبعیض و نابرابری بر روی دختران، تحقیق مختصری در مورد گروهی از نوجوانان دختر و پسر انجام گرفت. هدف از این بررسی، نقش تبعیض در هویت یابی نوجوانان بود. نوجوانی دوران شکل گیری هویت است. در این سال ها نوجوان در پی آن است که کیست و چه می خواهد. کسب هویت، مهمترین ویژگی نوجوانی است.
 
عواملی که در فرایند هویت یابی مؤثرند، الگوهایی است که نوجوان در مقابل خود دارد. الگوهایی که از خانواده آغاز می شود و تا سطح جامعه گسترش می یابد. برای یک دختر نوجوان، چه الگوهایی وجود دارد؟ در خانواده، مادری که مورد تبعیض است و پدری که این تبعیض را اعمال می کند و در سطح جامعه، قوانین و سنت هایی که این تبعیض و ستم را دوام می بخشند. اینها الگوهایی هستند که دختران نوجوان در اطراف خود می بینند و نه تنها در نوجوانی که در دوران کودکی نیز شاهد آن بوده اند. با چنین الگوهایی چگونه می توان انتظار داشت که در دختران، شکل گیری هویت به صورت سالم انجام پذیرد؟
 
در این بررسی، پرسش های زیر برای دختران و پسران گروه سنی14 - 18 ساله مطرح شده بود:
1-  آیا از جنسیت خود راضی هستید؟ در صورت مثبت یا منفی بودن جواب، دلایل خود را بنویسید.
۲- آیا دوست دارید جنسیت دیگری داشته باشید؟ در صورت مثبت یا منفی بودن جواب، دلایل خود را بنویسید.
صد دختر و صد پسر مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از این بررسی در مورد پسران، مقایسه ی نتایج آن با دختران بود.
نویسنده: فاطمه قاسم زاده
 
منبع: کتاب «آری گفتن به نیازهای کودکان»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط