پیامدهای منفی تغییر نقش های جنسیتی (بخش اول)

تغییر نقش های جنسیتی به معنای آن است که در انتخاب شغل و یا فعالیت های اجتماعی فرقی بین زنان و مردان وجود نداشته باشد. در این نوشتار به بیان پیامدهای منفی این اندیشه خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
پنجشنبه، 22 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیامدهای منفی تغییر نقش های جنسیتی (بخش اول)
یکی از پیامدهای منفی تغییر نقش های جنسیتی، آسیب های روانی برای زنان است. 
 

پیامدهای منفی تغییر نقش های جنسیتی

 با قطع نظر از قابل نقض بودن پاره ای از ادعاهای بالا، بررسی پیامدهای منفی همانندی نقش های زن و مرد، زوایای دیگر این موضوع را آشکار می سازد. به طور کلی می توان این پیامدهای منفی را به سه دسته فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرد.
 

الف) پیامدهای منفی فردی

 پیامدهای منفی فردی همچون بیماری های جسمی و روحی معمولا با توجه به پیامدهای منفی خانوادگی مانند افزایش طلاق شناسایی می شود، اما خود می تواند موضوع تحقیقات مستقل روانشناختی باشد. در این جا با تفکیک سه گروه از افراد، به مهم ترین پی آمدهای منفی فردی اشاره می کنیم.
 

زنان مجرد به دنبال شغل مردانه

گروه نخست یعنی زنان مجردی که به امید پیشرفت مادی، نقش های شغلی مردانه مانند کار تمام وقت را مقدم داشته و از ازدواج خودداری می کنند، با گذر از دوره جوانی و از دست دادن فرصت های مناسب برای تشکیل خانواده رفته رفته دچار سرخوردگی و احساس نارضایتی می شوند.
 
به گفته رابرتسون، این تجربه به طور خاص برای بسیاری از زنان میان سال آمریکایی در دهه ۱۹۸۰ میلادی اتفاق افتاد؛ این گروه از زنان در دهه ۶۰ جریان موسوم به انقلاب جنسی یا انقلاب جنسیتی را به راه انداختند و دوره جوانی خود را با عنوان طرفداران حقوق زنان پشت سر گذاشته اند، اما پس از رسیدن به دوران چهل سالگی و پس از مواجه شدن با این آینده که دیگر ازدواج نخواهند کرد و بچه دار نخواهند شد، احساس غبن کرده و خود را همچون ضایعات انقلاب خویش یافتند (رابرتسون، ۱۳۷۴، ص ۲۹۶).
 

زنان ازدواج کرده تحت فشار شغلی

گروه دوم، زنان ازدواج کرده ای هستند که با پذیرش نقش های اجتماعی جدید به ویژه نقش های شغلی، گرفتار فشار مضاعف کار می شوند، زیرا با تجربه ثابت شده است که مشارکت مردان در کارهای منزل حتی در بهترین حالت، به حد مشارکت زنان نمی رسد و به همین دلیل، زنان ناگزیرند همزمان با کارهای خانگی، کار بیرون از منزل را نیز به دوش بکشند.
 
 البته این احتمال نیز قابل توجه است که این مشکل ناشی از تداوم نقش های جنسیتی و نه حذف نقش های جنسیتی باشد، زیرا بخش عمده نقش های خانگی و بچه داری همچنان بر عهده زنان است و مسؤولیت پذیری مردان در این ارتباط کم است.
 
با وجود این، کسانی که به امکان تحقق جامعة عاری از جنسیت باور دارند، على القاعده می پذیرند که تا زمانی که چنین جامعه ای تحقق نیافته است، پذیرش نقش های مردانه توسط زنان با پذیرش موازی نقش های زنانه توسط مردان همراه نخواهد شد. بنابراین در شرایط موجود باید این واقعیت را بپذیریم که هرچند زنان با پذیرش نقش های مردان به منافعی دست می یابند، آسایش و راحتی آنها کاهش می یابد.
 
به هر تقدیر، فشار مضاعف کار، احتمال ابتلا به عوارض نامطلوبی مانند بیماری های روانی و قلبی را در زنان افزایش می دهد و برای نمونه، برخی تحقیقات نشان داده است که نارحتی های قلبی در میان آن گروه از مادران میانسال که شغل کارمندی با فروشندگی دارند، دوبار بیش تر دیده می شود تا در میان زنان خانه دار (لنسکی ولنسکی، ۱۳۶۹، ص ۴۸۰).
 

مردان دچار شده به مشکلات روحی

گروه سوم یعنی مردان نیز همان گونه که بسیاری از کارشناسان مسائل خانواده تصریح کرده اند، به سبب محرومیت از حمایت عاطفی همسران خود، دچار ناراحتی های روحی می شوند؛ روشن است که وقتی زن و مرد پس از چندین ساعت کار پرزحمت و گاه طاقت فرسا با جسم و روحی خسته به خانه باز می گردند، هیچ یک از آنها قادر نیست با حمایت عاطفی خود، خستگی را از تن دیگری بزداید.
 
ادامه دارد...
 
منبع:  تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن. گروه نویسندگان.447-449، موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره). سوم. 1388.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما