استعداد تحول اخلاقی در دوران نوجوانی، به شدت افزایش می یاید.
پیش سخن
در این مرحله از عمر، علائم اولیه ی نوجوانی در بعد اجتماعی، خود را در چهره ی روابط اجتماعی، اخلاق، رفاقت بازی، میل به زندگی در جمع و جماعات، میل به بیرون آمدن از سلطه ی والدین و... نشان می دهد که ادامه ی آن در قالب اجتماعی شدن در سنین ۱۳ سالگی و بعد از آن به چشم می خورد.
این دوران، دوران توسعه ی ارتباطات و یافتن دوستان و رفقای جدید در مدرسه و بیرون است. تماس با بزرگ ترها، هم ممکن است عامل رشد و کمال باشد و هم موجب خطر جسمی و روانی و اخلاقی. او در شرایطی است که پختگی و تجربه ی بزرگسالان را ندارد و در عین حال ناگزیر است خود را با آنان تطبیق دهد و تحت اطاعت قرار گیرد.[1]
جنبه ی اجتماعی شدن به تدریج تغییر می یابد و تمایلات و رغبت های بچه ها متنوع و ناپایدار می گردد، شده و کم کم محدود و عمیق می شود.[2] روابط شخصی با دشواری هایی همراه است البته این روابط در سن ۱۶-۱۲ سالگی دشوارتر است؛ زیرا مشکلات او متغیر است. دامنه ی مباحث در این عرصه وسیع و از آن جمله است:
این دوران، دوران توسعه ی ارتباطات و یافتن دوستان و رفقای جدید در مدرسه و بیرون است. تماس با بزرگ ترها، هم ممکن است عامل رشد و کمال باشد و هم موجب خطر جسمی و روانی و اخلاقی. او در شرایطی است که پختگی و تجربه ی بزرگسالان را ندارد و در عین حال ناگزیر است خود را با آنان تطبیق دهد و تحت اطاعت قرار گیرد.[1]
جنبه ی اجتماعی شدن به تدریج تغییر می یابد و تمایلات و رغبت های بچه ها متنوع و ناپایدار می گردد، شده و کم کم محدود و عمیق می شود.[2] روابط شخصی با دشواری هایی همراه است البته این روابط در سن ۱۶-۱۲ سالگی دشوارتر است؛ زیرا مشکلات او متغیر است. دامنه ی مباحث در این عرصه وسیع و از آن جمله است:
تحولات اجتماعی و اخلاقی نوجوان در رفاقت و دوستی
دوران قبل از بلوغ، دوران رفاقت بازی است که گفتیم از سن ۱۱ سالگی در آدمی پایه گذاری می شود و در اواخر این دوران به اوج خود می رسد. جریان دوستی شان خلل پذیر است.
محبت آنان، قابل اعتماد نیست اگرچه دوستی های آنان ظاهرا خالصانه است ولی گاهی به بهانه ای اندک از دیگران می برند. دوستی های ریشه دار و عمیق را از سن پس از ۱۵ سالگی باید جست وجو کرد.
نوجوان برای رفاقت و دوستی اهمیت بسیاری قائل است و از زندگی و جوشش با دوستان لذت می برد. رفاقت او با سرسختی، همراه با تعصب، به صورت باند و گروه و همراه با توقعات خودخواهانه و درخواست هاست. او در دوستی ها انتظارات بسیاری دارد خواستار آن است که دوستانش در خور اعتماد باشند و حتی غم ها و شادی ها را با هم قسمت کنند و اگر در این عرصه، لغزشی را از دوست خود ببیند از او می برد. آری، او در دوستی مبالغه دارد ولی آنگاه که از او می برد جانب عقل و مصلحت را رعایت نمی کند و سابقه ی انس و الفت را حفظ نمی کند.
موریس دبس، سه نوع از دوستی را درباره ی آنان عنوان می کند:
١. دوستی به دلیل خدمتی که فردی درباره دیگری کرده است.
٢. دوستی به دلیل حمایت از فردی که زیر دست و کوچکتر است (که باید با احتیاط و مراقبت باشد)
٣. دوستی به دلیل جاذبه ای که در فردی بزرگتر از خود دیده است.[3]
اما دوستی های قبل از بلوغ، معمولا سطحی است و علت به وجود آمدن آن، قرابت و نزدیکی و یا همراهی در فعالیت هاست که مشمول هیچ گونه وابستگی های شخصی و نزدیک نیست.[4] نوجوانان در دوستی سعی بر تطابق با اهداف اجتماعی و انسانی دارند و از رفتار ظالمانه و یک طرفه، خودخواهانه و متعصبانه ناراحت اند.
محبت آنان، قابل اعتماد نیست اگرچه دوستی های آنان ظاهرا خالصانه است ولی گاهی به بهانه ای اندک از دیگران می برند. دوستی های ریشه دار و عمیق را از سن پس از ۱۵ سالگی باید جست وجو کرد.
نوجوان برای رفاقت و دوستی اهمیت بسیاری قائل است و از زندگی و جوشش با دوستان لذت می برد. رفاقت او با سرسختی، همراه با تعصب، به صورت باند و گروه و همراه با توقعات خودخواهانه و درخواست هاست. او در دوستی ها انتظارات بسیاری دارد خواستار آن است که دوستانش در خور اعتماد باشند و حتی غم ها و شادی ها را با هم قسمت کنند و اگر در این عرصه، لغزشی را از دوست خود ببیند از او می برد. آری، او در دوستی مبالغه دارد ولی آنگاه که از او می برد جانب عقل و مصلحت را رعایت نمی کند و سابقه ی انس و الفت را حفظ نمی کند.
موریس دبس، سه نوع از دوستی را درباره ی آنان عنوان می کند:
١. دوستی به دلیل خدمتی که فردی درباره دیگری کرده است.
٢. دوستی به دلیل حمایت از فردی که زیر دست و کوچکتر است (که باید با احتیاط و مراقبت باشد)
٣. دوستی به دلیل جاذبه ای که در فردی بزرگتر از خود دیده است.[3]
اما دوستی های قبل از بلوغ، معمولا سطحی است و علت به وجود آمدن آن، قرابت و نزدیکی و یا همراهی در فعالیت هاست که مشمول هیچ گونه وابستگی های شخصی و نزدیک نیست.[4] نوجوانان در دوستی سعی بر تطابق با اهداف اجتماعی و انسانی دارند و از رفتار ظالمانه و یک طرفه، خودخواهانه و متعصبانه ناراحت اند.
تحولات اجتماعی و اخلاقی نوجوان در جست و جوی الگو
نوجوان از همان آغاز نوجوانی به دنبال الگو می گردد و این الگویابی در واقع تلاشی است برای انطباق اجتماعی او. البته الگوهای نمایشی جای الگوهای فکری و دستوری قبلی او را می گیرد. چه بسیارند فیلم ها و قهرمان های نمایشی که در او اثر گذارده و وادارش می سازند که ادای آن قهرمانان را در آورد و یا هنرپیشه ای دل او را به سوی خود جلب کند و او پذیرای بعد الگویی آن شود.
نوجوان سعی دارد چون قهرمانان نمایشی حرف بزند، مانند آنان لباس بپوشد، براساس ژست آنان حرکت کند و البته این راه و روش ممکن است دارای آثاری مثبت و یا منفی باشد؛ زیرا همه ی قهرمانان در یک خط و یک راه مورد تأیید نیستند. این قهرمانان ممکن است به او هویت جدیدی بدهند و حتی راه و رسم او را در زندگی عوض کنند.
از حدود سنین ۱۲ سالگی دختری با ایده های دوران بلوغ مجذوب شخصیت دیگران می گردد و البته بعدها چون به سنین ۱۵ سالگی رسید در ظاهر خود را کاملا بالغ می داند و می کوشد تا جای ممکن بر جذابیت و محبوبیت خود بیفزاید.[5] او که در دوران دبستان با یک معلم روبه رو می شد حالا با چند معلم، آن هم با خوی ها و اخلاق متفاوت مواجه است و از هر کدام، نقطه ای را به عنوان ایده آل زندگی می آموزد.
نوجوان سعی دارد چون قهرمانان نمایشی حرف بزند، مانند آنان لباس بپوشد، براساس ژست آنان حرکت کند و البته این راه و روش ممکن است دارای آثاری مثبت و یا منفی باشد؛ زیرا همه ی قهرمانان در یک خط و یک راه مورد تأیید نیستند. این قهرمانان ممکن است به او هویت جدیدی بدهند و حتی راه و رسم او را در زندگی عوض کنند.
از حدود سنین ۱۲ سالگی دختری با ایده های دوران بلوغ مجذوب شخصیت دیگران می گردد و البته بعدها چون به سنین ۱۵ سالگی رسید در ظاهر خود را کاملا بالغ می داند و می کوشد تا جای ممکن بر جذابیت و محبوبیت خود بیفزاید.[5] او که در دوران دبستان با یک معلم روبه رو می شد حالا با چند معلم، آن هم با خوی ها و اخلاق متفاوت مواجه است و از هر کدام، نقطه ای را به عنوان ایده آل زندگی می آموزد.
تحولات اجتماعی و اخلاقی نوجوان در حالات اخلاقی
در آغاز بلوغ همه چیز برای نوجوان پاک، بی غرضانه و سخاوتمندانه است. اهل فداکاری، پاکدلی و رحم و شفقت است. شخصیت او بر اساس اخلاق دیگران رنگ می گیرد و در این راه به دنبال الگوهاست.
او اشخاص نمونه را آیینه ی آرمان و کمال می شناسد، به ندای پاکان و قهرمانان گوش فرا می دهد. عمل خوب و ارزنده شان او را راضی می کند. از سازشکاری های ناروای افراد نفرت دارد و غلط کاری و نادرستی به نظر او زشت و خوار می آید، دلیری و از خود گذشتگی در خور ستایشی در او به چشم می خورد.
او را حالات اخلاقی بسیاری است از جمله:
او اشخاص نمونه را آیینه ی آرمان و کمال می شناسد، به ندای پاکان و قهرمانان گوش فرا می دهد. عمل خوب و ارزنده شان او را راضی می کند. از سازشکاری های ناروای افراد نفرت دارد و غلط کاری و نادرستی به نظر او زشت و خوار می آید، دلیری و از خود گذشتگی در خور ستایشی در او به چشم می خورد.
او را حالات اخلاقی بسیاری است از جمله:
- احساس بی همتایی دارد و گمان می کند در جنبه ی اخلاق و رفتار از همه بدتر است.
- احساس تند و مبالغه آمیز دارد و در هر مسئله ای سعی می کند از نوعی غلو و گزافه گویی استفاده کند.
- میل به خیر، دل او را گرم نگه می دارد و در این راه همه ی تلاش خود را به کار می برد.
- تنوع و تغییر دائم در کارهای اخلاقی او کامل به چشم می خورد. (وضع ثابتی ندارد)
- تمایل طبیعی او مبتنی بر رغبت های فطری اوست که براساس پاکی و فضیلت است.
- و در نهایت میل به زندگی پاک و سخاوتمندانه و اجرای اعمال بی غرضانه درباره ی افراد را دوست داشته و از این طریق دوست دارد به خیری دست یابد و شادابی و نشاطی درونی در خود پدید آورد.
نویسنده: علی قائمی امیری
پی نوشت: