یکی از آموزش هایی که لازم است والدین نسبت به کودکان داشته باشند، آموزش احکام دینی است.
در سوره طه آیه 132 اینگونه آمده است: « وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نحنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى؛ و خانواده ات را به نماز امر کن و خود، بر آن شکیبا باش. از تو روزی نخواستیم ، روزی ات را می دهیم و فرجام [نیک] برای تقواست.»
در کتاب جامع الاخبار اینگونه روایت شده که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به برخى کودکان، نگاه کرد و فرمود: «واى بر کودکان آخر زمان از دست پدرانشان!».
گفته شد. اى پیامبر خدا! از پدران مشرکشان؟
فرمود: «نه. از پدران مؤمنشان که چیزى از واجبات را به آنان نمىآموزند و چون فرزندانشان، خود بیاموزند، آنان را باز مىدارند و نسبت به آنان از [داشتن] چیز اندکى از دنیا راضى مىشوند. من، از آنان بیزارم و آنان، از من بیزارند.»[1]
در مورد آموزش مسائل دینی و احکام الهی، سنینی هم در روایات بیان شده است. در روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام) بیان شده است که هر گاه پسر به سن درک رسید و چیزی از قرآن را خواند، باید به او نماز آموخته شود.[2]
این روایت مربوط به سن آموزش است، نه سن اجبار به نماز خواندن و باید توجه کرد این دو مقوله جدای از هم هستند. چرا که در روایت دیگری امیر مومنان (علیه السلام) سن مطالبه گری نماز خواندن را بالغ شدن آن کودک بیان کرده اند.[3] این حدیث در کتاب غرر الحکم آمده است که نمی شود به آن به طور کامل اعتماد کرد، چرا که اجبار به نماز درسن بلوغ که از آن به سن تکلیف یاد می شود، یک امر بدیهیست. از همین روی روایت های دیگری در این مورد هست که سنین دیگر را سن شروع این امر دانسته اند.
در روایتی از امام باقر (علیه السلام) اینگونه نقل شده است: « ما کودکان خود را وقتى پنج سالهاند، به نماز امر مىکنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت سالهاند، به روزه وامىداریم؛ به اندازهاىکه توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مىکنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازهاى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند.»[4]
در روایتی از امام علی (علیه السلام) یاد دادن قرآن به فرزند را یکی از حقوق کودک دانسته اند که باید توسط پدر این حق ادا شود.[5]
در این مورد باید به دو نکته توجه کرد:
نخست آنکه باید در کنار آموزش قرآن، کودک را با حکمت ها و داستان های قرآنی با توجه به فهمی که دارد، آشنا کرد. قصه های مناسب سنین او انتخاب شود و برای او با بیانی کودکانه گفته شود. در این مورد کتاب های خوب و فراوانی امروزه موجود است.
نکته دومی که باید بدان توجه داشت، تشویق اوست. تشویق باید گاه به گاه و غیر منتظره صورت بگیرد. هم نباید به یادگیری های او بی توجه بود و هم نباید او را مزد بگیر، تربیت کرد. مزد بگیر به این معنا که او را عادت دهید که برای هر کار خوبی که می کند، یک جایزه ای از شما بخواهد. باید به مرور زمان، در او انگیزه های درونی را بار بیاورید.
قرآن باید از دوران کودکی وارد زندگی او شود، چرا که این امر می تواند به سیر فکری و رفتاری او جهت دهد و زمینه رسیدن به سعادت را در او مهیا کند.
کودک به مانند زمینی است خالی از کشت که هر آنچه والدین و مربیان در آن کشت کنند، رشد خواهد کرد. پس چه بهتر، چیزی در ان زمین کاشته شود که ثمرات دنیایی و آخرت داشته باشد. این ثمرات با آموزش های دینی ای که در این دوران آغاز می شود و تا نوجوانی و جوانی ادامه پیدا می کند، می تواند سعادت دنیایی و آخرتی را برای کودک به همراه داشته باشد.
پس والدین عزیز! بیاییم آنچه که به کودک مان می آموزیم برای زندگی ای باشد که به وسعت دنیا و آخرت است و این دنیای کوچک را برای تربیت او مقصود و جهت نگیریم.
پی نوشت:
-
آموزش احکام الهی
در سوره طه آیه 132 اینگونه آمده است: « وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نحنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى؛ و خانواده ات را به نماز امر کن و خود، بر آن شکیبا باش. از تو روزی نخواستیم ، روزی ات را می دهیم و فرجام [نیک] برای تقواست.»
در کتاب جامع الاخبار اینگونه روایت شده که پیامبر (صلى الله علیه وآله) به برخى کودکان، نگاه کرد و فرمود: «واى بر کودکان آخر زمان از دست پدرانشان!».
گفته شد. اى پیامبر خدا! از پدران مشرکشان؟
فرمود: «نه. از پدران مؤمنشان که چیزى از واجبات را به آنان نمىآموزند و چون فرزندانشان، خود بیاموزند، آنان را باز مىدارند و نسبت به آنان از [داشتن] چیز اندکى از دنیا راضى مىشوند. من، از آنان بیزارم و آنان، از من بیزارند.»[1]
در مورد آموزش مسائل دینی و احکام الهی، سنینی هم در روایات بیان شده است. در روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام) بیان شده است که هر گاه پسر به سن درک رسید و چیزی از قرآن را خواند، باید به او نماز آموخته شود.[2]
این روایت مربوط به سن آموزش است، نه سن اجبار به نماز خواندن و باید توجه کرد این دو مقوله جدای از هم هستند. چرا که در روایت دیگری امیر مومنان (علیه السلام) سن مطالبه گری نماز خواندن را بالغ شدن آن کودک بیان کرده اند.[3] این حدیث در کتاب غرر الحکم آمده است که نمی شود به آن به طور کامل اعتماد کرد، چرا که اجبار به نماز درسن بلوغ که از آن به سن تکلیف یاد می شود، یک امر بدیهیست. از همین روی روایت های دیگری در این مورد هست که سنین دیگر را سن شروع این امر دانسته اند.
در روایتی از امام باقر (علیه السلام) اینگونه نقل شده است: « ما کودکان خود را وقتى پنج سالهاند، به نماز امر مىکنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت سالهاند، به روزه وامىداریم؛ به اندازهاىکه توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مىکنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازهاى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند.»[4]
-
آموزش قرآن
در روایتی از امام علی (علیه السلام) یاد دادن قرآن به فرزند را یکی از حقوق کودک دانسته اند که باید توسط پدر این حق ادا شود.[5]
در این مورد باید به دو نکته توجه کرد:
نخست آنکه باید در کنار آموزش قرآن، کودک را با حکمت ها و داستان های قرآنی با توجه به فهمی که دارد، آشنا کرد. قصه های مناسب سنین او انتخاب شود و برای او با بیانی کودکانه گفته شود. در این مورد کتاب های خوب و فراوانی امروزه موجود است.
نکته دومی که باید بدان توجه داشت، تشویق اوست. تشویق باید گاه به گاه و غیر منتظره صورت بگیرد. هم نباید به یادگیری های او بی توجه بود و هم نباید او را مزد بگیر، تربیت کرد. مزد بگیر به این معنا که او را عادت دهید که برای هر کار خوبی که می کند، یک جایزه ای از شما بخواهد. باید به مرور زمان، در او انگیزه های درونی را بار بیاورید.
قرآن باید از دوران کودکی وارد زندگی او شود، چرا که این امر می تواند به سیر فکری و رفتاری او جهت دهد و زمینه رسیدن به سعادت را در او مهیا کند.
کودک به مانند زمینی است خالی از کشت که هر آنچه والدین و مربیان در آن کشت کنند، رشد خواهد کرد. پس چه بهتر، چیزی در ان زمین کاشته شود که ثمرات دنیایی و آخرت داشته باشد. این ثمرات با آموزش های دینی ای که در این دوران آغاز می شود و تا نوجوانی و جوانی ادامه پیدا می کند، می تواند سعادت دنیایی و آخرتی را برای کودک به همراه داشته باشد.
پس والدین عزیز! بیاییم آنچه که به کودک مان می آموزیم برای زندگی ای باشد که به وسعت دنیا و آخرت است و این دنیای کوچک را برای تربیت او مقصود و جهت نگیریم.
پی نوشت:
[1] . جامع الأخبار: ص 285 ح 767، مستدرک الوسائل: ج 15 ص 164 ح 17871.
[2] . دعائم الإسلام: ج 1 ص 193، بحار الأنوار: ج 8 ص 133.
[3] . غرر الحکم: ح 6305.
[4] . الکافی: ج 3 ص 409 ح 1، تهذیب الأحکام: ج 2 ص 380 ح 1584.
[5] . الإمام علیّ علیهالسلام: «حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن یُحسِنَ اسمَهُ، و یُحسِنَ أدَبَهُ، و یُعَلِّمَهُ القُرآنَ؛ حقّ فرزند بر پدر، آن است که نام نیک بر او بگذارد و او را به نیکى تربیت کند و قرآن به او بیاموزد.» (نهج البلاغة: الحکمة 399، شرح نهج البلاغة: ج 19 ص 365.)