مفهوم تربیت سیاسی (بخش دوم)

همانطور که در بخش پیشین بیان شد، تربیت سیاسی یکی از گونه های مهم تربیت است که متاسفانه در میان گونه های دیگر تربیت مغفول واقع شده است. در این نوشتار به تبیین مفهوم سیاست و تربیت سیاسی خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
پنجشنبه، 16 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
مفهوم تربیت سیاسی (بخش دوم)
به بهانه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
مفهوم تربیت سیاسی (بخش دوم)

2.تعریف سیاست

 واژه «سیاست» از آن دست واژگانی است که هر اندیشمندی ناظر به مکتبی که در آن زیست علمی می کرده است، تعریفی را برای آن بیان داشته است. از همین روی این واژه نیز معرکه آرا و نظرات اندیشمندان مختلف قرار گرفته است.  واژه سیاست در لغت به معنای اصلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت، یا ریاست نمودن آمده است.[1]
دکتر عالم، در کتاب بنیادهای علم سیاست، در تعریف «سیاست» می گوید: «سیاست، رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد گروه ها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولت های دیگر در عرصه جهانی است».[2]
علامه محمد تقی جعفری سیاست را چنین تعریف می کند: «سیاست به معنای حقیقی آن، عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسان ها، در مسیر حیات معقول».[3]
در اینجا مقصود مسائل جاری یک جامعه و کشور (اعم از فعالیت ها و مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) را می توان مد نظر داشت که افراد جامعه در آن نقش دارند.
 

3. تبیین اصطلاح «تربیت سیاسی»

 با توجه به اختلاف در مفهوم تربیت و سیاست، تعاریف متفاوتی نیز از تربیت سیاسی شده است:
برخی از نویسندگان در حوزه تربیت سیاسی، این واژه را مترادف با جامعه پذیرى سیاسى گرفته و درباره آن اینگونه سخن گفته اند که : «تربیت سیاسى» یعنى فرایندى که به وسیله آن، افراد در جامعه اى معین با نظام سیاسى آشنا می شوند و درک آن ها تا اندازه قابل توجهى از سیاست و واکنش هایشان نسبت به پدیده هاى سیــاسى تعیین مى گردد.»[4]
جان الیاس در بیان مفهوم «تربیت سیاسی» می نویسد: «تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش و مهارت های مورد نیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه در بازسازی آگاهانه جامعه خود است. و اموری همچون تربیت شهروندان، گزینش رهبران سیاسی، ایجاد یک همبستگی سیاسی، حفظ قدرت سیاسی، اجتماعی کردن افراد برای نظام های سیاسی، نقد نظام سیاسی موجود و تربیت شهروندان جهانی از جمله اهدافی است که برای تربیت سیاسی ذکر می کند.»[5]
 

اهداف تربیت سیاسی

در بازنگری در تعریف «تربیت سیاسی» می تواند به این نکته رسید که هدف از تربیت سیاسی شخصیتی عقلانی، منتقد، توانا در گفت و گوهای سازنده و توانمند در عملکردهایی که به بهبود هر چه بیشتر وضعیت در جامعه و حتی اجتماعات کوچک تر از جامعه های کلان، می انجامد.
به سخن دیگر، هدف از تربیت سیاسی تقویت بینش انسان به صورتی که اهل نظر بوده، توانایی تحصیل، کسب بینش سیاسی (مستقل) را برای خود به ارمغان آورده که هدف از آن، پرداختن به رشد و گسترش روز افزون بینش و دیدگاه هایی است که در برگیرنده ارزش ها، اعتقادات و جهت گیری ها و عواطف سیاسی می باشد؛ به صورتی که شخص نسبت به موضع گیری های سیاسی، قضایای محلی، منطقه ای و جهانی آگاه و مطلع باشد و همچنین بر مشارکت و فعالیت دقیق در صحنه های سیاسی و اجتماعی به طور کلی توانا باشد و نیز از اهداف آن تقویت بنیه مشارکت سیاسی انسان به نحوی که قدرت و توانایی فعالیت و مشارکت سیاسی را در جامعه با احساس مسئولیت و داشتن شوق و علاقه برای ایجاد تغییر و تحول در تمام اشکال و عناوین موجود که به ایجاد تغییر و تحول بهتر بینجامد، داشته باشد.[6]
این بخشی از هدفی است که در «تربیت سیاسی»، مربیان به دنبال آن هستند ولی در سطح کلان تر، جامعه ای که دارای تربیت سیاسی درست بر اساس مبانی انسانی و دینی باشد، در مسیرهای رسیدن به موفقیت در آنجا که با سنگلاخ هایی در این راه مواجه می شود، بهترین راه دور زدن آن سنگلاخ ها را انتخاب می کند. این مطلوبی است که از یک جامعه مورد نظر می باشد.
چهل سال پس از انقلابی که در ایران اتفاق افتاد می توان بخشی از این تربیت سیاسی که با رهنمودهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) صورت گرفت را در بستر اجتماع خود رصد کنیم و نظاره کنیم چقدر این گونه تربیتی در جامعه ایرانی مان تحقق پیدا کرده است؟
برای سنجش آن می توان به کلام رهبری در بیانیه گام دوم مراجعه کرد:
ایشان در بخش چهارم از بیانیه گام دوم می فرمایند: «رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد.» در ادامه ایشان به بیان نمونه هایی از این نوع بینش و بصیرت می پردازند: «تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالت ها و دخالت های قدرت های قلدر در امور ملّت ها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این‌گونه، روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحت های زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.»
 
محمدحسین افشاری
 
پی نوشت:

[1] . خلیل بن احمدفراهیدی، ج‏7، ص 336.
[2] . عبد الرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، 1376، ص 30.
[3] . محمدتقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، قم: بنیاد نهج البلاغه، 1369، ص 47.
[4] . رضا عیسی نیا، تربیت سیاسی در اندیشه امام خمینی (ره)، مجله راه تربیت (فصلنامه در عرضه فرهنگ و تربیت اسلامی)، سال دوم، شماره پنجم، تابستان 1387، ص 87.
[5] . جان الیاس، فلسفه تعلیم و تربیت، مترجم: عبد الرضا ضرابی، قم:مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1385، ص 180.
[6] . مصطفی محمد طحان، چالش های سیاسی جنبش اسلامی معاصر، مترجم: خالد عزیزی، تهران: نشر احسان، ص 48.


 

بیشتر بخوانید: 
مفهوم تربیت سیاسی (بخش اول)
تربیت سیاسی، دانشگاه و نقش اجتماعی آن از دیدگاه امام (ره)
تربیت سیاسی در نهج البلاغه (بخش اول)
گونه های تربیت فرزند
کارکردهای تربیتی خانواده



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.