مقدمه
یکی از تفاوت های انسان با دیگر جانداران، این است که آدمی به خلاف دیگر مخلوقات، دارای ابعاد تربیتی متنوعی است که این ابعاد تربیتی در غیر انسان دیده نمی شود. درختان و حیوانات هر آنچه دارند یک زندگی نباتی و یا حیوانی است که صرف رسیدن نور، هوا، غذای سالم و مقوی باعث رشد ایشان و رسیدن به هدف برای ایشان محقق می شود. اما انسان اینگونه نیست.
از پیدایش نخستین انسان بر روی زمین، خدای متعال با ارسال رسل و اولیای خودش قصد داشته است که انسان را به طور کامل در تمام ابعاد ممکنش رشد دهد و او را به سعادت برساند. از همین روی، در مجموعه توصیه هایی که برای او کرده است تا او را به سعادت برساند از تولد تا مرگش توصیه هایی دارد. از خوردن تا خوابش برای او توصیه هایی دارد که اگر تحریفات در برخی ادیان نبود می توان این را از مشترکات همه ادیان گرفت که در همه موضوعات خدا را انسان رها نکرده است و جسم و روح و هر آنچه به این دو آسیب می زده است برای خدای متعال دارای اهمیت بوده است.
از پیدایش نخستین انسان بر روی زمین، خدای متعال با ارسال رسل و اولیای خودش قصد داشته است که انسان را به طور کامل در تمام ابعاد ممکنش رشد دهد و او را به سعادت برساند. از همین روی، در مجموعه توصیه هایی که برای او کرده است تا او را به سعادت برساند از تولد تا مرگش توصیه هایی دارد. از خوردن تا خوابش برای او توصیه هایی دارد که اگر تحریفات در برخی ادیان نبود می توان این را از مشترکات همه ادیان گرفت که در همه موضوعات خدا را انسان رها نکرده است و جسم و روح و هر آنچه به این دو آسیب می زده است برای خدای متعال دارای اهمیت بوده است.
تربیت و گونه های تربیت
با مقدمه ای که بیان شد نمی توان بعد تربیتی انسان را صرفا یک بعد رشد جسمانی دانست. بلکه ابعاد دیگری نیز برای او قابل تصور است. او برای عبادت باید تربیت شود (تربیت عبادی)، او باید بیاموزد چگونه جسم خویش را رشد دهد (تربیت بدنی) او باید چگونه درست بیاندیشد (تربیت عقلانی) او باید به زندگی خویش معنا دهد و بداند ماهیتش چیست و خدایش در کجای خلقت قرار دارد (تربیت فلسفی) او باید خود را مقید به رعایت اخلاق در بستر حیات و زندگانی خویش بداند (تربیت اخلاقی) او باید برای به تسخیر کشیدن دنیایی که در آن زیست می کند، دانشی را بیاموزد و آن را به کار گیرد (تربیت علمی) او باید برای ارتباط درست با دیگران در بستر اجتماع مهارت هایی را بیاموزد و به کار گیرد (تربیت اجتماعی) و در نهایت او باید بیاموزد که چگونه حاکمانی را برای جامعه خویش انتخاب کند، حاکم چه ویژگی هایی دارد، مسئولین بر سر کار چه وظیفه ای دارند؟ چگونه باید از آنها جوابگویی را مطالبه کند؟ و... (تربیت سیاسی) اینها بخشی از گونه های تربیت بود که با بیان مصادیقی از ایشان نام برده شد. اما سخن در اینجا، در مورد تربیت سیاسی است.
مفهوم تربیت سیاسی
1.تعریف «تربیت»:
واژه «تربیت»[1] از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمة ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده می شود ، مصدر آنها بر وزن تفعله می شود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و ...[2]اینگونه که از سخن اهل لغت برمی آید، در این ریشه به نوعی می توان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد .
خلیل بن احمد فراهیدی، از لغت شناسان قرن دوم، در مورد معنای لغوی این واژه قائل است که ریشۀ آن به معنای زیادت هست ، به عنوان نمونه وقتی می گوییم : رَبَا الجرح و الأرض و المال و کل شیء یَرْبُو رَبْواً هنگامی است که بدان افزوده شود و بیش از این مطلبی را بیان نمی دارد .[3] راغب اصفهانی، در کتاب مفردات ألفاظ القرآن در معنای این لغت همان سخن العین را آورده است و در کنار آن به بیان قولی نیز قایل شده است که اصل این کلمه از (ربب) می داند که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است. [4]
اما جامع سخن را می توان در کلام علامه مصطفوی (ره) دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب ، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است.[5]او قائل است که دیگر معانی لغوی که لغت دانان برای این ریشه بیان داشته اند ، اصل آن نبوده بلکه شباهتی به این ریشه دارد و از آثار و لوازم آن می باشد همچون معنای: زیادت ، فضل ، نمو ، الطول ، العظم ، الزکاء و ...
در اینجاست که فرق ریشه «ربو» با «ربب» و «ربا» مشخص می شود و آن این است که « ربا» به معنای علا و طال است و «ربب» به معنای سوق دادن و جهت دادن او به سوی کمال است . [6]
حاصل سخن آن است که آنچه در معنای این ریشه بتوان به عنوان معنای لغوی آن بیان نمود، همان افزودن و رشد و یا تورم درونی است.[7]
جدای از ریشه یابی واژة تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان «تربیت» نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است . [8]به نظر می آید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده می شود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد .
واژه «تربیت»[1] از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمة ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده می شود ، مصدر آنها بر وزن تفعله می شود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و ...[2]اینگونه که از سخن اهل لغت برمی آید، در این ریشه به نوعی می توان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد .
خلیل بن احمد فراهیدی، از لغت شناسان قرن دوم، در مورد معنای لغوی این واژه قائل است که ریشۀ آن به معنای زیادت هست ، به عنوان نمونه وقتی می گوییم : رَبَا الجرح و الأرض و المال و کل شیء یَرْبُو رَبْواً هنگامی است که بدان افزوده شود و بیش از این مطلبی را بیان نمی دارد .[3] راغب اصفهانی، در کتاب مفردات ألفاظ القرآن در معنای این لغت همان سخن العین را آورده است و در کنار آن به بیان قولی نیز قایل شده است که اصل این کلمه از (ربب) می داند که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف (ی) تبدیل شده است. [4]
اما جامع سخن را می توان در کلام علامه مصطفوی (ره) دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب ، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است.[5]او قائل است که دیگر معانی لغوی که لغت دانان برای این ریشه بیان داشته اند ، اصل آن نبوده بلکه شباهتی به این ریشه دارد و از آثار و لوازم آن می باشد همچون معنای: زیادت ، فضل ، نمو ، الطول ، العظم ، الزکاء و ...
در اینجاست که فرق ریشه «ربو» با «ربب» و «ربا» مشخص می شود و آن این است که « ربا» به معنای علا و طال است و «ربب» به معنای سوق دادن و جهت دادن او به سوی کمال است . [6]
حاصل سخن آن است که آنچه در معنای این ریشه بتوان به عنوان معنای لغوی آن بیان نمود، همان افزودن و رشد و یا تورم درونی است.[7]
جدای از ریشه یابی واژة تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان «تربیت» نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است . [8]به نظر می آید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده می شود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد .
ادامه دارد...
محمدحسین افشاری
پی نوشت:
[1]. Education
[2]. محمد رضا، طباطبایی، صرف ساده، قم، دارالعلم، 1379، چهل و نهم ، ص 171.
[3]. خلیل بن احمد فراهیدی، العین، قم، هجرت، بی تا ، دوم، ج 8 ، ص 284.
[4]. حسین بن محمدراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بی تا، اول، ص 340 (رَبَا: إذا زاد و علا)
[5]. حسن مصطفوی، التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی تا، سوم، ج 4 ، ص 35: أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة: هو الانتفاخ مع زیادة بمعنى أن ینتفخ شیء فی ذاته ثم یتحصّل له فضل و زیادة.
[6]. همان.
[7]. برخی برآن هستند که «ربب» اشتقاق یافته از «ربو» و برخی بالعکس آن را قائل هستند . ولی آنچه به نظر می رسد تفاوت اساسی این دو ماده و نیز کاربرد آن دو است که این گمانه زنی را ارتقاء می دهد که این دو از هم جدا و دارای معنای مستقل هستند و هیچ کدام از دیگری به ودیعه گرفته نشده است .
[8]. محمد رضا طباطبایی، پیشین، ص 72 ؛ حمید محمدی، صرف متوسطه، قم، دارالذکر، 1381، پنجاه و چهار، ص 98.
بیشتر بخوانید:
تربیت سیاسی، دانشگاه و نقش اجتماعی آن از دیدگاه امام (ره)
تربیت سیاسی در نهج البلاغه (بخش اول)
گونه های تربیت فرزند
کارکردهای تربیتی خانواده