تربیت عقلانی، مهم ترین روش قوت بخشی به متربی برای مبارزه با شهوات است.
تربیت عقلانی
یکی از گونه های مهم تربیت، تربیت عقلانی است. کودکی که عقل او به درستی رشد کرده باشد، می تواند به شناخت ها و باورهای درست برسد.
در خطبه یک نهج البلاغه از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: « فبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ و واتَرَ إلَیهِم أنبیاءهُ ؛ لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ ، و یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، و یَحتَجُّوا علَیهِم بالتَّبلیغِ ، و یُثیروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ ، و یُرُوهُم آیاتِ المَقدِرَةِ؛ پس [خداوند] رسولان خود را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پیاپى سوى ایشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را که در فطرتشان نهاده است، بگزارند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند و با رساندن پیام الهى حجّت را بر آنان تمام کنند و گنجینه هاى خردهایشان را بیرون آورند و نشانه هاى قدرت [خدا] را به آنها نشان دهند.» این روایت نشان دهنده آن است که یکی از اهداف فرستادن انبیا از سوی خدای متعال به سوی انسان ها، رشد عقلی ایشان است.
انسانی که عقلش به درستی رشد کرده باشد، در مقابل دستورات و اوامر شهوانی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد. عقل رشد یافته به راحتی اجازه نمی دهد صاحبش اسیر شهوات و شهوانیات شود. از همین روی در روایت از عقل به امام باطن تعبیر شده است[1] که انسان باید از آن تبعیت و پیروی کند.
ابتدایی ترین راه تربیت عقلانی این است که فرد را به تفکر در مورد محیط پیرامون خود دعوت کنید. از متربی خواسته شود که چرایی کارها و رفتارهای خود را توضیح دهد. از او خواسته شود با نگاه فیلسوفانه به اطراف خود بنگرد. سعی کند از هر موضوعی به راحتی نگذرد.
در این میان صبر و شکیبایی مربیان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مربی ای که می خواهد متربی عاقل داشته باشد، باید در مقابل سئوالات و پرسش های او شکیبایی به خرج دهد. سعی کند برای سئوالات او پاسخ های مناسب با سن و جنس او بدهد. او را منع از پرسیدن نکند و به سئوالات او احترام بگذارد. اگر خود جواب سئوالات را نمی داند، او را به سمت کسانی که آن را می دانند راهنمایی کند یا کتاب و مقالاتی را در این موارد به او معرفی کند.
در خطبه یک نهج البلاغه از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: « فبَعَثَ فیهِم رُسُلَهُ و واتَرَ إلَیهِم أنبیاءهُ ؛ لِیَستَأدُوهُم مِیثاقَ فِطرَتِهِ ، و یُذَکِّروهُم مَنسِیَّ نِعمَتِهِ ، و یَحتَجُّوا علَیهِم بالتَّبلیغِ ، و یُثیروا لَهُم دَفائنَ العُقولِ ، و یُرُوهُم آیاتِ المَقدِرَةِ؛ پس [خداوند] رسولان خود را در میان آنان برانگیخت و پیامبرانش را پیاپى سوى ایشان فرستاد، تا از آنان بخواهند عهد الهى را که در فطرتشان نهاده است، بگزارند و نعمت فراموش شده او را به یادشان آورند و با رساندن پیام الهى حجّت را بر آنان تمام کنند و گنجینه هاى خردهایشان را بیرون آورند و نشانه هاى قدرت [خدا] را به آنها نشان دهند.» این روایت نشان دهنده آن است که یکی از اهداف فرستادن انبیا از سوی خدای متعال به سوی انسان ها، رشد عقلی ایشان است.
انسانی که عقلش به درستی رشد کرده باشد، در مقابل دستورات و اوامر شهوانی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهد. عقل رشد یافته به راحتی اجازه نمی دهد صاحبش اسیر شهوات و شهوانیات شود. از همین روی در روایت از عقل به امام باطن تعبیر شده است[1] که انسان باید از آن تبعیت و پیروی کند.
ابتدایی ترین راه تربیت عقلانی این است که فرد را به تفکر در مورد محیط پیرامون خود دعوت کنید. از متربی خواسته شود که چرایی کارها و رفتارهای خود را توضیح دهد. از او خواسته شود با نگاه فیلسوفانه به اطراف خود بنگرد. سعی کند از هر موضوعی به راحتی نگذرد.
در این میان صبر و شکیبایی مربیان نیز باید مورد توجه قرار گیرد. مربی ای که می خواهد متربی عاقل داشته باشد، باید در مقابل سئوالات و پرسش های او شکیبایی به خرج دهد. سعی کند برای سئوالات او پاسخ های مناسب با سن و جنس او بدهد. او را منع از پرسیدن نکند و به سئوالات او احترام بگذارد. اگر خود جواب سئوالات را نمی داند، او را به سمت کسانی که آن را می دانند راهنمایی کند یا کتاب و مقالاتی را در این موارد به او معرفی کند.
تربیت بدنی
توجه به جسم، یکی از سفارشات دین است. پیامبراسلام (صلی الله علیه وآله) در این مورد می فرمایند: «المُؤمِنُ القَوِیُّ خَیرٌ و أحَبُّ إلَی اللَّهِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ؛ مؤمنِ نیرومند نزد خداوند بهتر و محبوبتر است از مؤمن ضعیف.»[2] داشتن یک جسم خوب می تواند یک روح خوب را همراهی کند. بدنی که سلامت جسم نداشته باشد به راحتی نمی تواند تن به عبادت و اعمال عبادی بدهد. از همین روی لازم است انسان، فعالیت هایی را که بر قوت جسمی او می افزاید را در برنامه روزانه خود قرار دهد.
یک مربی خود در کنار توجه به روح متربی خود، جسم او را مورد توجه قرار می دهد و هر آنچه که باعث آسیب و آزار رسیدن به آن می شود، را به متربی تذکر بدهد و برنامه هایی برای رشد جسمی او تدوین کند. تربیت بدنی مناسب، تربیتی است که در کنار تغذیه مناسب و درست شکل می گیرد. تغذیه درست و مناسب بر اساس نیازهای جسم، می تواند به قوت بدن و طاقت او بیفزاید. در کتاب های عرفانی دیده می شود که برخی سفارشات را در مورد تغذیه بیان داشته اند که نشان از آن دارد که بدن به مانند اسبی است که روح بر آن سوار است. اگر این اسب به درستی سواره خود را همراهی نکند، سواره را در نیمه راه می گذارد. دقیقا جسم به مانند همین اسب است و سواره روح است که اگر جسم با روح همراهی نکند، تعالی برای او امکان پذیر نیست.
یک مربی خود در کنار توجه به روح متربی خود، جسم او را مورد توجه قرار می دهد و هر آنچه که باعث آسیب و آزار رسیدن به آن می شود، را به متربی تذکر بدهد و برنامه هایی برای رشد جسمی او تدوین کند. تربیت بدنی مناسب، تربیتی است که در کنار تغذیه مناسب و درست شکل می گیرد. تغذیه درست و مناسب بر اساس نیازهای جسم، می تواند به قوت بدن و طاقت او بیفزاید. در کتاب های عرفانی دیده می شود که برخی سفارشات را در مورد تغذیه بیان داشته اند که نشان از آن دارد که بدن به مانند اسبی است که روح بر آن سوار است. اگر این اسب به درستی سواره خود را همراهی نکند، سواره را در نیمه راه می گذارد. دقیقا جسم به مانند همین اسب است و سواره روح است که اگر جسم با روح همراهی نکند، تعالی برای او امکان پذیر نیست.
تربیت اخلاقی
انسانی می تواند در جامعه فردی مقبول واقع شود که خود را ملزم به رعایت اخلاق بداند. گزاره های اخلاقی، گزاره هایی هستند که بر اساس هست ها و نیست ها پدید می آید. گزاره هایی هستند که حسن و قبح را تبیین می کنند و انسان را ملزم به رعایت آن می دانند. انسانی اخلاقی است که این گزاره های اخلاقی را به درستی بشناسد و قدم در راه عمل به خوبی های آن و دوری از بدی های آن بگذارد. صرف دانستن گزاره های اخلاقی یک شخص را اخلاقی نمی کند و آنچه در این میان مهمست، عمل به خوبی ها و اجتناب از بدی هاست.
یک مربی اخلاقی، خود خوبی ها و بدی ها را می شناسد و سعی بر این دارد که متربی خود را به رفتارهای اخلاقی خود به سمت خوبی ها سوق دهد. یک متربی اخلاق، بیش از آنکه به سخنان و سفارشات اخلاقی مربی خود توجه داشته باشد، به رفتارهای او می نگرد و از طریق رفتارهای اوست که می آموزد خوبی ها را عمل کند و از بدی ها دوری کند.
پی نوشت:
یک مربی اخلاقی، خود خوبی ها و بدی ها را می شناسد و سعی بر این دارد که متربی خود را به رفتارهای اخلاقی خود به سمت خوبی ها سوق دهد. یک متربی اخلاق، بیش از آنکه به سخنان و سفارشات اخلاقی مربی خود توجه داشته باشد، به رفتارهای او می نگرد و از طریق رفتارهای اوست که می آموزد خوبی ها را عمل کند و از بدی ها دوری کند.
پی نوشت: