پرسش و پاسخ شیوه ای در تعلیم و تربیت کودکان (بخش دوم)

برای تربیت بهتر کودکان و نوجوانان باید گونه هایی از تربیت مقدمه گونه های دیگر شود. تربیت فلسفی یا عقلانی به گونه ای مقدمه دیگر گونه های تربیت است. با ما همراه باشید تا با روش سقراطی که یکی از گونه های...
جمعه، 10 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پرسش و پاسخ شیوه ای در تعلیم و تربیت کودکان (بخش دوم)
تربیت عقلانی، مقدمه گونه های دیگر تربیت است. 
 

[فرصت فکر کردن به کودک]

هنگامی که سؤالی را برای کودکان مطرح می کنیم، فرصت کافی برای فکر کردن و پاسخ دادن به آن ها بدهیم. هدف اصلی از طرح سؤال، عادت دادن کودکان به فکر کردن است. پاسخ های نادرست آن ها را بررسی کنیم و برایشان توضیح دهیم اما هرگز آن ها را به مسخره نگیریم. به بهانه ی کمبود وقت و سرعت بخشیدن به کار، سعی نکنیم خود به پرسش ها جواب دهیم. همه ی کودکان را به جواب دادن و اظهار نظر تشویق کنیم و گروه خاصی از آنان را در نظر نگیریم.
 
آنان را به فکر کردن درباره ی سؤال و جواب خود تشویق کنیم و از تکرار و تقلید جواب ها جلوگیری نماییم. سؤالاتی را مطرح کنیم که بر حافظه متکی نباشد و نیاز به تفکر، تجربه و ابتکار داشته باشد.
 
این شیوه ی کار به خصوص در مهدهای کودک، به علت آزادی عمل مربیان و با توجه به اهمیت سال های کودکی، روشی مناسب و قابل اجراست و می توان نمونه هایی از سوال و جواب ها را ارائه داد.
 

[نمونه کار عملی برای کودکان 5 تا 6 ساله]

از گروهی از کودکان ۵-۶ ساله خواسته شد سوالات خود را مطرح سازند. طی یک ماه، سؤالات آنان جمع آوری و بررسی شد. به نمونه هایی از نتایج این بررسی اشاره می شود:
  • سوالات کودکان بیشتر مربوط به موضوع ها و مسائل آشنا و روزمره ی زندگی آنان بود و این امری طبیعی است.
  • سؤال ها در ابتدا ساده و تکراری بود و کمتر جنبه خلاق و ابتکاری داشت. به تدریج که کودکان سؤالات بیشتری می کردند و با آنان در مورد پرسش هایشان گفت وگو می شد، سؤالات جالب تری را طرح می کردند.
  • طبیعت و پدیده های آن، مثل همیشه، مورد علاقه و توجه کودکان و منبع سؤالات متعدد آنان بود.
  • تفاوت کودکان کنجکاو و مبتکر با آنانی که ابتکار و خلاقیت کمتری داشتند، از روی سؤالاتشان مشخص می شد. حتی برخی از کودکان کمتر فعال، تا مدتی از طرح سؤال ناتوان بودند و با کلماتی چون نمی دانم یا با تکرار و تقلید پرسش های دیگران، عکس العمل نشان می دادند.
  • گاه تأثیر بزرگترها در سؤالات آن ها به چشم می خورد. سؤالات کودکانه نبود و به دنیای آن ها تعلق نداشت. این ها سؤالاتی بودند که بزرگترها برای آنها طرح کرده بودند. بهتر است کودکان را در بیان خود آزاد بگذاریم.
  • برخی از سؤالات، مربوط به موضوعات پیچیده تری بود که طبعا پاسخ آن ها نیز دشوارتر به نظر می رسید و نیاز به دقت و بررسی داشت از قبیل پرسش های مربوط به مرگ، خدا، تولد، بهشت و جهنم و...
نمونه هایی از سؤالات جالب کودکان آورده می شود:
  • آیا ماه و ستاره ها و خورشید به آسمان چسبیده اند که نمی افتند؟
  • چرا بعضی از حیوانات تخم می گذارند و بعضی بچه می زایند؟
  •  چرا بزرگترها باهم دعوا می کنند؟ (چون دعوا کار بچه هاست!). |
  • چرا شب ها می ترسیم و روزها نمی ترسیم؟
  • چرا ما مریض می شویم؟
همین روش در مورد جواب های کودکان نیز به کار گرفته شد. پاسخ های کودکان جمع آوری و بررسی گردید. به مواردی از این نتایج اشاره می گردد:
  • پاسخ دادن ابتدا برای کودکان دشوار بود چون به این کار عادت نداشتند. خجالت، عدم اعتماد به نفس، نداشتن اطلاعات کافی و بالاتر از همه، آشنا نبودن با این روش، مانع شرکت فعال آن ها در جواب گویی بود. پس از مدتی به طرز محسوسی این مشکلات کاهش یافت و بچه ها با علاقه و تسلط بیشتری پاسخ می دادند.
  • پاسخ ها نیز مانند سؤالات، بر حسب ابتکار، آمادگی و دقت کودکان متفاوت بود. جواب ها گاه سطحی و بدون فکر، برخی تکراری و تقلیدی و تعدادی بسیار جالب و ابتکاری بود به طوری که حتی به ذهن بزرگترها نیز خطور نمی کرد.
  • کودکانی که با آنها بیشتر کار شده بود و با کتاب و وسایل آموزشی مناسب سر و کار داشتند و از سطح فرهنگی بهتری در خانواده برخوردار بودند، در ارائه پاسخ های مناسب، موفق تر بودند.
  • پاسخها بیشتر از سؤالات عواطف، احساسات و خواسته های کودکان را نشان می داد. وقتی از آن ها سؤال می شد دوست دارید پدر، مادر یا مربی شما چطور باشد، الگوی ایده آل خود را ارائه می دادند، یا وقتی از آنان می پرسیدیم چه حیوانی را بیشتر دوست دارید و چرا؟ با توجه به روحیه ی پرخاشگری که متأسفانه در اکثر کودکان به ویژه پسرها دیده می شود، بیشتر حیوانات وحشی، درنده و قوی را مانند شیر، گرگ و پلنگ، انتخاب می کردند. به این ترتیب، پاسخ های کودکان می تواند ما را در شناخت بهتر آن ها یاری کند.
نمونه هایی از پاسخ های جالب کودکان ارائه می گردد:
سؤال: دوست دارید شهر شما چطور باشد؟
جواب 1: شهری را دوست دارم که خیابان های آن به جای آسفالت چمن باشد. به جای ماشین از حیوانات استفاده کنیم، حیوانات کوچکتر برای بچه ها و حیوانات بزرگتر برای بزرگترها.
جواب ۲: شهری را دوست دارم که دیوار نداشته باشد و به جای آن ها گل و درخت باشد.
جواب ۳: شهری را دوست دارم که ماشین نداشته باشد و من بتوانم دوچرخه سواری کنم.
سؤال: بچه های امروز روز اول زمستان است یعنی روز تولد زمستان است. دوست دارید به زمستان چه هدیه ای بدهید؟
جواب 1: دوست دارم به زمستان خورشید را هدیه کنم که سردش نشه.
جواب ۲: دوست دارم به زمستان کلاه و چکمه و شال بدهم که گرم بشه.
سؤال: دوست دارید در آینده چه شغلی داشته باشید؟ چرا؟
جواب ۱: دوست دارم دلقک بشم و مردم را بخندانم چون خیلی غمگین هستند.
جواب ۲: دوست دارم شهر بازی درست کنم تا بچه ها در آنجا بازی کنند.
 سوال: دوست دارید با چه وسیله ای مسافرت کنید؟
جواب ۔ دوست دارم سوار پرنده ای مثل عقاب بشم و در هوا پرواز کنم. سوار نهنگ شوم و از دریا بگذرم، سوار حیوان تندرویی مثل پلنگ شوم و در زمین گردش کنم.
به طور کلی کودکانی که مدتی با آن ها با روش پرسش و پاسخ کار شده بود، در مقایسه با کودکان هم سن خود از نظر ابتکار، کنجکاوی و دقت به طور محسوسی جلوتر بودند و این امر نشان می دهد که هر قدر شیوه های آموزشی ما مناسب تر باشد پیشرفت کودکان بیشتر خواهد بود.
 
نویسنده: فاطمه قاسم زاده
 
منبع: کتاب «آری گفتن به نیازهای کودکان»


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما