فلسفه تفاوت نقش های جنسیتی (بخش اول)

آیا فلسفه ای در پشت تفاوت های جنسیتی هست؟ آیا این تفاوت های جنسیتی بر اساس طبیعت زن و مرد صورت گرفته است؟ با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
پنجشنبه، 22 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه تفاوت نقش های جنسیتی (بخش اول)
در مکاتب غیر دینی به طور عام و دیدگاه های فمینیستی به طور خاص، با اندیشه مبدأ و معاد که از دو شیوه انکار یا فراموشی برخورد می شود.
 

فلسفه تمایز جنسیتی نقش ها

یکی از اصول مشترک همه انسان ها که حتی می توان برای آن خاستگاه فطری قائل شد، اصل عدالت در سطح کلی و انتزاعی آن است. این اصل در مباحث جنسیتی از جایگاهی محوری برخوردار است و سر جذابیت این مباحث در همین نکته نهفته می باشد. با چشم پوشی از تنوع دیدگاه ها و اختلاف راهبردها، به طور کلی دو رویکرد راجع به مسأله عدالت جنسی مطرح است: رویکردی که آن را صرفا از دریچه برابری و تشابه بین زن و مرد می نگرد، و رویکردی که تلازم منطقی بین دو مفهوم عدالت جنسی و برابری جنسی را نمی پذیرد و آنها را دست کم در مواردی قابل انفکاک می داند.
 
رویکرد نخست، رویکرد غالب در دیدگاه های فمینیستی است و رویکرد دوم در دیدگاه های محافظه کار غربی مانند کارکردگرایی پارسونزی و دیدگاه های دینی و از جمله دیدگاه اسلام، به رغم تفاوت های اساسی دیگر، به چشم می خورد. اختلاف این دیدگاه ها از آنجا سرچشمه می گیرد که در هریک از آنها مجموعه ای از اصول معرفت شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی، و ارزش شناختی فرض شده است. در این قسمت به بررسی مختصر چند پیش فرض اصلی در قالب مقایسه این دیدگاه ها با تأکید بیشتر بر دو دیدگاه فمینیستی و اسلامی می پردازیم.
 
1.اعتقاد به خدا و جهان آخرت
در مکاتب غیر دینی به طور عام و دیدگاه های فمینیستی به طور خاص، با اندیشه مبدأ و معاد که از دو شیوه انکار یا فراموشی برخورد می شود. دیدگاه های الحادی اصولا این اندیشه را رد می کنند و دیدگاههای غیر الحادی معمولا به دلیل حاکمیت سکولاریسم، ارتباط و تعاملی باورهای دینی و تنظیمات اجتماعی برقرار نمی سازند و عملا سر به آستان بت انسان محوری می سایند. اما در دیدگاه اسلام، تأثیر مستقیم اندیشه مبدأ و معاد بر جماعی به طور عام و نظام روابط جنسیتی به طور خاص کاملا مشهود است.
 

جبران اخروی در متون اسلامی

یکی از محورهایی که این تاثیرگذاری را نشان می دهد و در متون اسلامی نیز بر آن به استناد به اصل «جبران اخروی» است. بر طبق این اصل که ملهم از آیات و روایات فراوان است، هرگونه نقصان یا محرومیت طبیعی یا اجتماعی با امتیاز و پاداش اخروی جبران می گردد؛ برای مثال شخصی که در دنیا دچار نابینایی مادرزادی، بیماری مزمن یا فقر است، در بهره مندی از نعمت های اخروی به میزانی که جبران کاستی های دنیوی او را بنماید، نسبت به دیگران امتیاز و برتری خواهد داشت.
 
بر این اساس، در خصوص مسأله نقش های جنسیتی نیز ملاحظه می کنیم که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) جهاد زن را «خوب شوهرداری کردن» معرفی می کند و به این ترتیب، جهاد را که دری از درهای بهشت است، منحصر به مردان نمی سازد و بر حسب روایتی دیگر، پاداش های اخروی همسرداری و تربیت فرزندان برای زنان را معادل پاداش های اخروی همه فعالیت های اجتماعی مردان شامل مناسک جمعی (حج، نماز جمعه، نماز جماعت و ...) و جهاد در راه خدا می داند. بدیهی است که چنین نگرشی به طور مستقیم بر تفسیر عدالت جنسی تأثیر می گذارد و ارجاع مفهوم عدالت به مفهوم برابری را برنمی تابد.
 

تأثیرگذاری اندیشه خدامحوری

یکی دیگر از محورهایی که تأثیرگذاری اندیشه خدامحوری بر الگوی روابط جنسیتی را نشان می دهد، اصل حاکمیت خداوند در مقام قانون گذاری است. اعتقاد به این اصل، تعبد و تسلیم در برابر احکام الهی را در پی دارد و در نتیجه، اگر تمایز نقش های زن و مرد برگرفته از اراده و حکم خداوند باشد، انسان با ایمان به چنین تمایزی گردن می نهد، خواه حکمت آن را دریابد یا درنیابد. این نگرش به نوبه خود با اصل معرفت شناختی عقلانیت پیوند می خورد. بر خلاف عقلانیت افراطی اندیشه اومانیستی که حجیتی برای غیر عقل قائل نیست، عقلانیت در اندیشه دینی بر پایه عقل فروتن استوار است؛ عقل فروتن خودمحور نیست و در برابر خدای آفریننده عقل، سر تسلیم فرود می آورد.
 
٢. نظام ارزشی
تعریف و تفسیری که از سعادت انسان ارائه می شود، تأثیر قاطعی بر نوع نگرش به تمایزات جنسیتی دارد. دیدگاه هایی که سعادت انسان را بر حسب معیارهای محدود مادی و فردگرایانه تعریف می کنند، در نظام ارزشی خود به چیزی فراتر از ارزش های مادی و دنیوی باور ندارند؛ برای مثال، فمینیست ها بر ارزش هایی مانند کمال، تعالی عزت نفس و خودشکوفایی تاکید می کنند، اما تفسیر مادی این ارزش ها، آنان را به اتخاذ راهبردهایی در جهت حذف تمایزات جنسیتی سوق می دهد، زیرا تفکیک جنسیتی در این نظام ارزشی، نوعا مصداق بی عدالتی و ناموجه تلقی می شود. در نتیجه، تشویق زنان به رها شدن از محدودیت های طبیعی به ویژه تولید مثل و پرورش فرزندان، تشویق آنان به پیروی از مردان در ورود به دنیای کار و فرهنگ و بزرگ نمایی ارزش های اجتماعی مادی از جمله قدرت، ثروت، منزلت، آزادی و استقلال شخصی، در دستور کار جنبش فمینیسم قرار می گیرد (بستان، ۱۳۸۲، ص ۴۰ و ۱۱۱).
 
اما اسلام سعادت انسان را در قرب خداوند و راه دستیابی به این غایت را بندگی خدا و پیروی نکردن از خواهش های نفسانی و شیطانی می داند و از این رو، هر امری را که با حرکت در مسیر تقرب در تضاد باشد، مردود و ناپسند می شمارد. به همین دلیل، در نظام ارزشی اسلام به ارزش هایی بر می خوریم که در دیدگاه های غیر دینی نه تنها پذیرفته نشده اند، بلکه هیچ توجهی هم به آنها وجود ندارد که برای نمونه می توان به طهارت روح یا پاکدل بودن اشاره کرد. قرآن کریم خطاب به همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند.» و نیز مسلمانان را به رعایت حریم همسران پیامبر سفارش کرده، می فرماید: «هنگامی که از آنان وسیله ای درخواست می کنید، آن را از پشت حایل و پرده بخواهید، زیرا این شیوه هم برای دل های شما و هم برای دل های آنان پاکیزه تر است.»
 
ادامه دارد...
 
منبع:  تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن. گروه نویسندگان.450-452، موسسه آموزشی-پژوهشی امام خمینی (ره). سوم. 1388.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما