آزادی زنان در غرب (قسمت دوم)
یک نگاه سرسری نشان میدهد که بر خلاف ما که در معارف دینی و ادبی و اخلاقی خود تا این اندازه در وصف ارزش و اهمیت مادر مطلب گفته ایم، در ادبیات معاصر غربی ها نمی توان هیچ اثر و نشانه ای در این زمینه یافت.
دوشنبه، 8 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اگر چنین جبهه بندی در میان دو نیروی مبارز و معارض، در تمام ساحت وجود انسان حقیقت دارد، باید ببینم که برخورد این دو جبهه با مسئله «مادری» چگونه است. قاعدتا دشمن بشریت برای اینکه لطمه ای کاری به انسان و ارزشهای او بزند، یکی از نقاط حساس را، نقطه مادری انتخاب می کند، زیرا اگر بتواند در این نقطه خرابکاری بکند و ضربه درستی وارد آورد، لطمات سنگینی به جبهه دشمنش می زند. بدون شک برای رسیدن به این هدف، قدم اول آن است که ارزش و اهمیت نقش مادری را نفی و انکار کند.
یک نگاه سرسری نشان میدهد که بر خلاف ما که در معارف دینی و ادبی و اخلاقی خود تا این اندازه در وصف ارزش و اهمیت مادر مطلب گفته ایم، در ادبیات معاصر غربی ها نمی توان هیچ اثر و نشانه ای در این زمینه یافت. بلکه برعکس به انواع و اقسام بیانها چنین القا می شود که بچه دار شدن و مادری کردن برای زن، باعث دردسر و بدبختی و زحمت و مکافات است و زنان باید حتی المقدور خود را از این بدبختی نجات بدهند.
در فرهنگ دینی ما احادیثی آمده است که وقتی زنی حامله وضع حمل می کند، ثواب شهید را می برد، اما در غرب سقط جنین به عنوان یک حق شناخته می شود و بابت به دست آوردن این «حق» مبارزات اجتماعی و سیاسی فراوانی به عمل می آید و این جنایت و آدم کشی آشکار را، راه حل مناسبی برای آزادی و آسودگی خود می دانند.
شیر دادن بچه برای مادر، یکی از بزرگترین لذت ها و نعمتهاست، اما غربی ها چنان تبلیغات پردامنه و مفصل و حساب شده ای کرده اند که امروز اگر پزشکی بخواهد به مادری بفهماند که شیر مادر سالم تر از شیر خشک است، باید ساعت ها با دلیل و برهان حرف بزند و استدلال کند.
ما برای مادربزرگهایمان ارزش و اعتبار خاصی قائل هستیم، زیرا اینان، در جوانی رنج مادری کشیده اند و مهر مادرانه خود را نثار فرزندانشان کرده اند. به این سبب ما، آنان را با عشق و احترام و مکرمت یاد میکنیم و پاس شان میداریم، اما غربی ها عموما پیرزنان را رها می کنند تا در تنهایی و بی کسی یا به جنون کشیده شوند و یا درمانده و عاجز، آخرین روزهای حیات را در سخت ترین شرایط بگذارنند. امروز در غرب این یک واقعه عادی است که جوانی از دست مادر پیرش فرار کند و به سوی زندگی خود برود و او را با وقاحت و وحشیگری تنها بگذارد. بهترین شرایط را پیرزنان ساکن «پیرخانه»ها دارند که تازه جایی برای در انتظار مرگ بودن است.
این بی عاطفگی و بی رحمی تنها نسبت به پیرزنان نیست و در مورد پیرمردان و دیگران نیز اجرا می شود. جوامع غربی بی عاطفه و بی مهر و خشن اند و افراد به یکدیگر محبت و صفا ندارند. به این سبب حکایت عشق، اگر چه محدود در یک رابطه خاص عشق جنسی برای آنها تا این اندازه عظیم و فوق العاده است. از سوی دیگر، در آن جوامع خشونت و بی رحمی، در ابعاد حیرت آوری وجود دارد. قتل و کشتارهای فجیع و عجیب، حوادث حیرت افزا، رفتارهای به شدت خشن، انتقام های فوق العاده سخت خشونت آمیز و خلاصه انواع و اقسام پدیده هایی که نشان از روح بی عاطفه و قساوت قلب و خشونت و خودخواهی غربی دارد، به دلیل آن است که آنها علاوه بر این که در جریان یک تبلیغات اجتماعی حساب شده گرفتار شده اند، در کودکی هم هرگز طعم شیرین آغوش مادر و مزه نگاه گرم و محبت آمیز و دست مهرآفرین او را نچشیده اند.
بچه ای که پس از تولد، شیر خشک خورده و از گرمای آغوش مادر محروم بوده و در تختخواب خود تنها خوابیده و همیشه با اسباب بازی های خودش بازی کرده و بعد هم که یکی دوساله شده، در مهد کودکها به سر برده است، از مادر فقط یک چهره خسته از کار روزانه و خواب آلوده می شناسد و با تعطیلات آخر هفته را با گشت و گذاری در پارک یا... با او می گذراند.
وقتی کودکی این گونه بزرگ می شود، از مهر و محبت و علاقه و عشق و انسانیت و فداکاری و گذشت چه می داند؟ او به غیر از این که همه وجود و با تک تک سلول های خود لحظه لحظه عمرش آموخته است که باید خودش - و فقط خودش - گلیمش را از آب بیرون بکشد و تنها به فکر منافع و نیازها و خواسته های خود باشد، آیا آموزش دیگری هم دیده است؟ آیا از چنین موجود مهر و ملاطفت ندیده می توان انتظار گذشت و فداکاری داشت؟
هنوز، از طلاق و بچههای نامشروع و کودکان بی سرپرست و نوجوانان از خانه فرار کرده و بزهکاران و انواع دیگر - که هر کدام هم میلیون میلیون آمار دارند - سخنی نگفته ایم. این چنین است که باید با چشمی واقع بین نگاه کرد. جالب اینجاست که حتی نویسندگانشان هم آن را «قلعه حیوانات» می دانند و خود را هم شأن «کرگدن» می شناسند و تکامل یافته میمون می دانند.
عموما در کارتونهای تلویزیونی برای بچه ها، قهرمان داستان، مادرش را گم کرده است. این موضوع علاوه بر پیام خفاض سیاسی، یک لطیفه اجتماعی هم دارد و آن اینکه جوامع غربی، واقعا مادر خود را گم کرده اند و برنامه ریزان آنها با همه توان، به نقش مادری هجوم آورده اند تا از یک جامعه انسانی، یک توده وحشی حیوانی بسازند که بیشتر قابل بهره برداری و سودآوری باشد.
منبع: دخترانه، مهدی نیک خو، مؤسسه بوستان کتاب،چاپ اول،قم 1393
مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
تازه های مقالات
حجاب مقدم است یا اقتصاد مردم؟
اهمیت و ثمرات حضور قلب در نماز از منظر امام خمینی (رحمه الله)
حج برائت چیست ؟
باطن نماز در کلام امام خمینی (رحمه الله)
پاسخ به پرسشنامه همراه با هدایای نقدی به بهترین پاسخ ها
ارواح آدمیان در عالم برزخ چند گروهند؟
5 آموزشگاه برتر تعمیر تلویزیون در تهران
قبل از رزرو هتل به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
تحجر چیست؟
خواص نقره در اسلام با توجه به روایت ها و برکات الهی
بیشترین بازدید هفته
نحوه خواندن نماز امام صادق(ع) برای گرفتن حاجت
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نحوه خواندن نماز والدین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
محل تولد امام زمان (ع)
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان تهران
موارد بیشتر برای شما
پنجره متفاوتی به حضور صبح امروز رهبر انقلاب در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی
لحظاتی از حضور رهبر انقلاب در دورههای مختلف نمایشگاه کتاب تهران
هیچ چیز جای کتاب را پر نمیکند
نماهنگ | برای پرچم برافراشته
مثبت ۱۰۰ ثانیه | ما از شما بیزاریم
خط دیدار | تاکید رهبر انقلاب بر اهمیت دور دوم انتخابات در تکمیل مجلس جدید
پاسخ رهبر انقلاب به سوال خبرنگار رسانه ملی
فیلم کامل حضور رهبر معظم انقلاب در دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی
دختر حسنه الهی است
اگه مشهد میری/محمدرضا نوشه ور
رئیسی: نظر من در مورد عفاف و حجاب نظر اسلام است
رئیس جمهور به زیارت حرم حضرت معصومه(س) رفت
تلاوت قرآن کریم | آقای سید پارسا انگشتان
دلم با تو آروم کرم داری معلومه/محمدحسین حدادیان
هرچند گریانم تبسم میکنم امشب/محمدحسین حدادیان