اراذل بي آبرو(INGLOURIOUS BASTERDZ)

شنبه، 27 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اراذل بي آبرو(INGLOURIOUS BASTERDZ)

تارانتينويي!
[گور باباي تاريخ؛ اين فيلم جنگي تارانتينو است!]
کارگردان: کوئنتين تارانتينو. بازيگران: براد پيت (ستوان آلدو رين)، ملاني لوران (شوسانا دريفوس)، کريستوف والتز (سرهنگ هانس لاندا)، تيل شويگر (گروهبان هوگو استيگليتز). 152 دقيقه. درجه ي نمايشي: R.
اراذل بي آبرو حقيقتاً نامه ي عاشقانه ي کوئنتين تارانتينو به سينماست؛ به سينمايي که آنقدر قدرتمند است که حتي مي تواند پايان بندي حوادث واقعي تاريخ را عوض کند و پايان بندي هاي خوش سينمايي را جايگزين آن پايان بندي هاي تلخ واقعي بکند. و چرا که نه؟ ديکتاتورهايي مثل هيتلر تا توانستند از رسانه ي سينما براي ذهن شويي و تخدير اذهان ملت هايشان استفاده کردند، بر عمر رژيم هاي خود افزودند و تا توانستند آدم کشتند؛ و حالا نوبت سينماست که به شيوه اي جانانه و با شکوه انتقام خود را از اين ديکتاتورها بگيرد و آنها را قبل از آنکه جنايت هاي بيشتري مرتکب شوند به ديار عدم بفرستد.
داستان اراذل بي آبرو در فرانسه ي اوايل دهه ي چهل ميلادي ، يا به اصطلاح فرانسه ي ويشي (فرانسه ي تحت اشغال ارتش آلمان هيتلري) سپري مي شود. در اين هنگام ، هانس لاندا (کريستوف والتز)، سرهنگ بي رحم ارتش آلمان ، قدم به داخل يک مزرعه ي دورافتاده مي گذارد. سرهنگ لاندا معتقد است که مرد مزرعه دار (دنيس مينوچت) يک يهودي است که اعتقادات مذهبي خود را پنهان مي کند. نظر سرهنگ لاندا درست است. او خانواده ي مرد مزرعه دار را قتل عام مي کند. دختر جوان خانواده که شوسانا (ملاني لوران) نام دارد پس از ديدن اين صحنه ي قتل عام به جنگل اطراف مي گريزد. سه سال بعد ، شوسانا را در پاريس مي بينيم که در صدد انتقام گيري از نازي هاست. او حالا صاحب يک سالن سينما در پاريس است. شوسانا با فردريک زولر ( دانيل بردل)، قهرمان جنگي نازي ها و ستاره ي فعلي سينما ديدار مي کند. دکتر يوزف گوبلز، وزير تبليغات رژيم آلمان، قصد دارد فيلم تازه اي را که خودش تهيه کننده اش بوده در سينماي شوسانا براي اولين بار به نمايش درآورد و هيتلر ، گورينگ و بقيه ي سران رژيم نازي هم قرار است در نمايش افتتاحيه ي اين فيلم حضور داشته باشند. به اين ترتيب جان شوسانا به خطر مي افتد. همزمان گروهي از آدمکش هاي آمريکايي يهودي، تحت هدايت و رهبري ستوان آلدو رين (براد پيت)، موفق به رخنه در پشت جبهه ي آلماني ها مي شوند.اين گروه که به «اراذل» معروف هستند،با بريتانيايي ها تماس مي گيرند و از اين طريق مطلع مي شوند که هيتلر و همکاران اش قرار است به زودي در يک سالن سينما در پاريس حضور بيابند؛ و ناگفته پيداست که اين بهترين فرصت براي خلاص شدن از دست هيتلر و ديگر سران نازي هاست...
فيلم تازه ي تارانتينو آکنده از عشق او به سينماست: فيلم نام خود را از نام يک فيلم نوع B محصول سال 1978 گرفته است؛ موسيقي ساخته شده توسط انيو موريکونه که تم هاي آشناي وسترن اسپاگتي هاي سال هاي دور را در اذهان سينمادوستان تداعي مي کند جاي شاخصي در حاشيه ي صوتي فيلم تارانتينو دارد؛ فيلم ارجاعات مشخص و واضحي به فيلم هاي قديمي دارد (از جهنم سفيد پيتز پالو و دوازده مرد خبيث گرفته تا خوب، بد، زشت و رمانس واقعي)؛ نام قهرمان قصه (آلدو رين) شباهت زيادي به نام آلدو ري قهرمان فيلم هاي جنگي آمريکايي نوع B دارد و ...
گرچه اراذل بي آبرو را در ژانر فيلم هاي جنگي جا داده اند اما واقعيت آن است فيلم هاي تارانتينو رده بندي پذير نيستند و به قول يکي از منتقدان آمريکايي ، اراذل بي آبرو همانقدر يک فيلم جنگي است که قصه ي عامه پسند. به اين ترتيب بهتر آن است که فيلم تازه ي تارانتينو را در ذيل ژانر «تارانتينويي» رده بندي کنيم تا وافي به مقصود باشد. اراذل بي آبرو ملغمه ي دلپذيري است از همه ي چيزهايي که تارانتينو دوست دارد و او اين چيزها را با چنان شور و علاقه اي در فيلم خود جا داده است که تماشاگر را نيز مجذوب آنها مي سازد. 
منبع:دنياي تصوير،شماره 186.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.