به بهانه فیلم سینمایی اشنوگل

بی میلی به مزه های اشنوگل

چرا حاضریم فیلم زیبای عاشقانه و گاها دروغ پردازی شیرین را بر یک فیلم حقیقت محور که شاید در مواردی پرداخت ضعیف تری داشته باشد و اما مفاهیم غنی حماسه و شجاعت و شهادت را در خود دارد، ترجیح بدهیم؟
يکشنبه، 19 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید خیبری
موارد بیشتر برای شما
بی میلی به مزه های اشنوگل

فیلم اشنوگل که روایتی از شهدای غواص است، روایتی جدید از حماسه سازان دفاع مقدس را رقم زده است که به کارگردانی هادی حاجتمند و علی سلیمانی سرندی و تهیه کنندگی ابراهیم اصغری، چند هفته ای از اکران آن می گذرد.
اشنوگل در اصطلاح محاوره ای رزمندگان خراسانی، لوله ای است که غواص جنگی با توجه به شرایط ویژه ای که دارد و باید در سطح آب خود را استتار کند ملزم به استفاده از آن است.
نکته مهم این است ما به بهانه این فیلم بدنبال آنیم که بدانیم چرا سینمای دفاع مقدس نسبت به فیلم های کمدی و زرد و عاشقانه امروزی که قصه و درون مایه مناسبی ندارد و حتی فیلم های که نمی شود برای نوجوان پخش کرد، اقبال کمتری دارد؟ چرا حاضریم فیلم زیبای عاشقانه و گاها دروغ پردازی شیرین را بر یک فیلم حقیقت محور که شاید در مواردی پرداخت ضعیف تری داشته باشد و اما مفاهیم غنی حماسه و شجاعت و شهادت را در خود دارد، ترجیح بدهیم؟

شاید چند دلیل را بشود برای سوال برشمرد مانند:
عدم حمایت مسئولین:
یکی از مهمترین دغدغه های فیلم های دفاع مقدس مشکل عدم حمایت مسئولین و سرمایه گزاران از ژانر دفاع مقدس است و این در حالی است که وقتی ما یک فیلم یا سریال هالیوودی را می بینیم کلی لذت می بریم و بعد می گوییم چرا ما نتوانستیم هالیوود بشویم. بله هالیوودی شدن هزینه دارد زیرا آنها هم هدف دارند و هم برای رسیدن به مقاصد خود در غالب فیلم، هزینه ای بالغ بر 25 برابر بودجه سینمای ایران [1] را برای یک فیلم سینمایی در نظر می گیرند و آن وقت می توانند دنیا را به خود متوجه کنند و سیاست های خود را در غالب فیلم به دنیا صادر کنند. لذا می بینیم سریال یوسف پیامبر یا مختارنامه اگر هزینه بردار هم باشد، در کشور های اسلامی چقدر مورد توجه قرار می گیرد.

تغییر ذائقه تماشاگر:
اینکه تماشاگر دنبال چه فیلمی است یکی از مهمترین ارکان فروش یک فیلم است. وقتی استدلال کارگردان فیلم سلام بمبئی برا زیبا بودن فیلمش این است که سالن پر بود و کسی تا انتهای فیلم بیرون نرفت، واقعا چطور می شود او را متوجه کرد که فیلمی عاشقانه و سبک و بدون ارزش ساخته است. تا زمانی که حال و هوای جنگ و شهادت بود فیلم های زنده یاد ملاقلی پور و دیگر خادمان دفاع مقدس اقبال خوبی داشت، اما با گذشت زمان و خصوصا تحولات فرهنگی دولت اصلاحات و فیلم های سخیف آن دوره، خواسته یا ناخواسته شاهد تغییر ذائقه مردم شدیم و این تا جایی پیش رفت که فیلم های سیاه نمایی هم مورد استقبال مردم و هم جشنواره های خارجی قرار می گیرد اما فیلمی های دفاع مقدس مظلوم و غریب می مانند. حال نمی دانم «جمله از ماست که بر ماست» را مسئولین فرهنگی یا دولت محترم که دنبال پخش ربنای فلان خواننده است به عهده می گیرد یا اگر بخواهیم تقصیر ها را تقسیم کنیم، خود ما باید بگوییم که چرا سریال های عاشقانه داخلی و خارجی برایمان از یک فیلم دفاع مقدسی که حتی ندیده ایم هم با ارزش تر است.
ای کاش دغدغه های فرهنگی ما از جنس رهبرمان بود که می فرمودند: «و اما در عرصه فرهنگ، بنده به معناى واقعى کلمه، احساس نگرانى مى کنم و حقیقتاً دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغه هایى است که آدمى به خاطر آن، گاهى ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرّع کند.»[2]

نتیجه:
برای اینکه فرهنگ مقاومت و شهادت را در فضای جامعه حفظ کنیم و بتوانیم به نسل بعد منتقل کنیم باید در فضای رسانه ای حرفی برای زدن داشته باشیم و الا انسان فراموش کار است و سرگرمی های دنیا و برنامه های دشمن هم اجازه مرور خاطرات دفاع مقدس را کمتر فراهم می کند.

پی نوشت:
[1]. سایت خبری انتخاب
[2]. دغدغه های فرهنگی، مرکز صهبا، ص 18.

 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما