علمای قم قبل از هر اقدام و اتفاق خاصی همه امور و تصمیمات را به متخصصان امر واگذار کردند. اکثر علما خود را مطیع فرامین پزشکان متخصص دانستند و از همه خواستند چنین کنند. بگذریم که برخی افراد خود را تسلیم متخصص دین نمیکنند. کسانی که میخواهند مردم در مورد بیماری به پزشک مراجعه کنند و مرجعیت او را بپذیرند، مرجعیت مراجع دینی را نمیپذیرند و مدام بهانه جویی میکنند تا دستوراتی که علما از دین استخراج میکنند و برای آن به وحی و قرآن استناد میکنند را عمل نکنند. اینجا میگویند تقلید کار میمون است و آنجا میگویند فرهنگ، شعور و تمدن است! حالا که همه دیدند علما به متخصص مراجعه کردند، آیا قبول میکنند که در مسائل دینی هم باید به متخصص مراجعه کنند؟
اما آن کسانی که به اسم زیارت و در مقام دفاع از حریم اهل بیت به اماکن مقدس حمله می برند هم جزو علما هستند. اگر عالم هستند که باید بدانند سقوط عالم در چاه جهالت هزاران برابر خسارت بارتر است از سقوط جاهل و اگر جاهلند باید بدانند در هر امری باید به عالم مراجعه کنند.
همان تعادل دوست داشتنی
کرونا برای فهم ما و بیدار شدن ما برکت بود. ما فهمیدیم که باید بیشتر تلاش کنیم، همانطور که دشمنان قبل از ما فهمیده بودند. ما فهمیدیم که نباید از کنار تندرویها به آسانی عبور کنیم تا در مواقع حساس به مکتبمان لطمه نزند. شفافیتی که کرونا برای ما داشت فوق العاده بود. مرزها را مشخص کرد، نگاه ما را اصلاح کرد و به ما فهماند برای حفظ اصول اساسی مکتبمان باید برنامه داشته باشیم. کرونا نشان داد نظام و انقلاب کجا هستند و اهل افراط و تفریط کجا؛ کسانی که عمری با انقلابیون ما در هر لباسی مخالفت میکردند، از این سرند سقوط می کنند و در فراموش خانه گرفتار می شوند، زیرا همه دیدند که آنها مانند مجانین رفتار کردند. از آن طرف دشمنان انقلاب در هر لباس و مسئولیتی و در هر جای دنیا که با عقل مداری انقلاب مشکل داشتند نتوانستند خود را همراه کنند، دروغ گفتند، تفرقه ایجاد کردند و خود را کوچکتر کردند.این افراد تافته جدا بافته نبودند، افراطیون و تفریطیونی بودند که قبل از این بودند و در آینده هم خواهند بود. همان کسانی که با هر ایراد و اشکالی کل نظام را زیر سوال میبرند و فقط خود را در دایره عقلانیت میبینند. نظام ما هم از افرادی که در لباس های مختلف افراط می کنند و یا در مسئولیتهای مختلف تخلف میکنند، ضربه میخورد و هم از کسانی که این تخلفات را پررنگ میکنند و آن را به کل نظام تعمیم میدهند. هیچ دقت کردهاید که برخی افراد مثل روشنفکران مدعی، هر اشکالی را نشانه ناکارآمدی نظام میدانند و سعی میکنند مسبب هر تخلفی را به نظام و انقلاب نسبت دهند، ولی خودشان را در اندازه گیریها نمیآورند و از خود غافلند؟
کسانی که ضریح لیس میزنند همانقدر از اسلام، نظام و انقلاب دور هستند که مسئولین خطاکار و نمایندگانی که دروغ میگویند و مورد حمایت دشمنان نظام هستند. اولی افراط دارد و دومی تفریط. در حالی که سربازان نظام بر مدار عقلانیت و تعادل هستند. میانه راه میرود و سعی میکنند رفتاری انسانی و اسلامی داشته باشند. پس اول باید یاد بگیریم هر کسی را سرمایه یا سرباز نظام ندانیم و نشماریم. فریب جوسازیها را نخوریم و در رفتارمان حق را در نظر بگیریم.
کرونا چشم ما را به برخی حقایق روشن کرد. شاید تا قبل از این اتفاق مردم زیاد با افراطیون به طور مصداقی برخورد نداشتند. اما اینک فهمیدند کسانی که به نظام توهین میکردند و هر نسبتی به آن میدادند خودشان در چه جایگاهی قرار دارند. آنها فکر میکنند برای زیارت می توانند دروغ بگویند، دشنام دهند، به در و دیوار حرم اهل بیت(ع) و امامزاده ها لگد پرانی کنند و با فریاد حیدر حیدر خود را شیفته مولای متقیان بدانند و دم از آتش زدن بزنند! مگر نمی دانند آتش زدن درب بسته روش چه کسانی است؟ این رفتارها در طول تاریخ اسلام دو سر داشت، یک سر آن خوارج بودند و سر دیگرش لشکر معاویه. آیا می شود از عالم جلوتر حرکت کرد؟ عالم به علوم دینی، پزشکی، مهندسی و... آیا در این میان به اصول اساسی دینمان ضربه نمی زنیم. آیا دیگر می توان استدلال کرد که در مسائل دینی باید به متخصص و مرجع رجوع کرد؟ کسی این حرف را از ما می پذیرد؟
در حالی که مشاهد شریفه را برای جلوگیری از شیوع بیماری بستند، آیا عقلانی است که آن را با لگد باز کنیم؟ همه ما اهل استدلال و بنده منطقیم. هر کدام از ما می تواند دلایل منطقی در تعطیل شدن و نشدن مشاهد شریفه بیاورد که صحیح هم باشد. اما در میان هزاران نظر به کدامشان باید عمل کرد؟ آن کسانی که در مقابل حرم بسته شده اهل بیت(ع) تجمع می کنند آیا برای کسانی که ضریح را لیس می زدند هم تجمع کردند؟
مطمئنا تولیت آستان مقدس اهل بیت(ع) در این مدت کم کاری کردند و تاوان این کم کاری شان اتفاقات بدتر بود که افتاد. چرا در هر کاری مسئولین ما باید به بدترین روش روی آورند؟ چرا همیشه عقبتر از زمان و مکانند؟
مردم ما افراط و تفریط را به چشم دیدند. مقدس مأبانی که نمی فهمند با رفتارشان دایره استدلالی اسلام را کوچکتر می کنند را دیدند و کسانی که با دروغ گویی در حال بدتر کردن فضا هستند را هم دیدند. کسانی که آمارهای عجب و غریب میدادند و صبح نشده حرف خود را عوض و تکذیبیه صادر میکردند، همانهایی بودند که خود را صادق معرفی میکردند و مردم فکر میکردند اینها راستگوترین افراد هستند. حالا چشمها باز شد. سره از ناسره جدا شد. شفافیت حاکم شد. مردم نظام حقیقی و بدون تحریف را دیدند. آن نظام خودشان بودند که اولین تا آخرین ماه سال 98 را به شرافت و صداقت گذراندند. حتی مسئولی که مدام در حال بهانه جویی بود و به همه نسبت تخلف میداد و اشک دروغین برای مردم میریخت و خود را خیلی دلسوز معرفی میکرد و در این ماجرا به دروغ گفت کرونا دارد، خود را به مریضی و رنجوری زد، وصیت کرد، دشمنان انقلاب را نگران کرد! و بعد چند روز آمد و گفت اصلا کرونا نداشته است.
این سطح از شفافیت را کجا میتوانستیم پیدا کنیم؟ ای کاش سوگوار غم هموطنانمان نبودیم وگرنه شادمان میتوانستیم از این موهبت الهی که شفافیت و وضوح است، حظ و بهره ببریم. در هر اتفاقی خیری است و در هر تجربه ای پیشرفت و حرکت؛
سطح ما و سطح دشمن
این اتفاق باعث شد مردم بفهمند دشمنان آنها را در چه سطحی میبینند. آیا فکر میکنند ما شهروندانی احمق هستیم که هر حرفی را از آنها باور کنیم و به هر سمتی که میخواهند بکشانندمان دنبالشان برویم. مردم ما فهمیدند دشمن با تعبیرهای وارونه از اتفاقات، جمع بندیهای جاهلانه، دروغهای شاخ دار، تکذبیهها و تقلبها، اصلاحهای ناشیانه در سخنانش، آمارهای غلط و منبعهای چرکش میخواهد ما را به کوره راهها بکشاند و فهمیدند همیشه هستند کسانی که برای دشمن استدلال درست کنند. دشمن از کمترین و بیشترین رفتار ما استفاده می کند تا دین را ذلیل کند و عده ای کمک حال آنان هستند.دشمنی که آمارهای دروغ میداد تا ما را از یکدیگر جدا کند، به فکر برهم زدن آرامش مردم و افزودن مصیبتی بر مصائب بود و طوری وانمود میکرد که انگار ما بدبختترین مردم دنیا هستیم.
آیا اثر رفتارهای افراطی و تفریطی قابل پاک شدن است؟ آیا رفتارهای سوء ما می تواند به دینمان کمک کند. هیچ فکر کرده ایم که چرا دشمن جراتش در حمله به دینمان بیشتر شده است. دشمن همان دشمنی است که مردم را برای دعا و مناجات مسخره می کردند ولی مسئولین اروپایی و روشنفکر غربی را برای دعا و مناجات و طلب رفع بلا و گرفتاری از خدا تقدیس کردند. مراجع ما را برای توصیه های دینی مسخره کردند اما رئیس جمهور امریکا که روزی را به نام روز نیایش و دعا نامگذاری کرد را بزرگ کردند. آنها حتی کلیساهایشان را تعطیل نکردند و گفتند نباید ارتباطمان را با خدا قطع کنیم در حالی که تعطیل نشدن حرم اهل بیت(ع) را عامل قتل مردم میخواندند و حالا که تصمیم بر تعطیلی موقت گرفته شد، پیاده نظام مفت و مجانی خود را در میدان می بینند. حملات از نو شروع شد.
چرا دشمنان نظام و خودفروختههایی که پول میگیرند تا دروغ بگویند و مردم را از اسلام، انقلاب و نظام منزجر کنند، در مواجه با انتقادات ما میگویند قویتر میشویم و استحکاممان بیشتر میشود؛ ولی مؤمنین که خدا را پشتیبان خود میبینند، از ترس هجمه های متعدد دشمن بسیاری از اصول اساسی دین را کنار میگذارند و یا دچار سرخوردگی میشوند؟ به خاطر همین افراط ها
به هر حال در همین اتفاقات ناگوار بود که دیدم اتفاقا اعتدال و میانه روی همین مسیری از که بسیاری از مردم و مؤمنین به آن پایبند هستند. نوع دوستی ما فداکاری ما و از خود گذشتگی ما برای رفع مشکلات آن چیزی بود که متوجهش نبودیم ولی در این جریانات آن را بیش از پیش پیدا کردیم. مگر نظام ما را اهل افراط و تفریط نمیدانستند؟ پس چرا تمام مراکز بهداشتی جهان رفتار نظام با این حادثه را بهترین میدانند و بسیاری از مسئولان جهانی دقیقا همان حرف ما را میزنند و آن را علمی میدانند. شاید واضح تر از این روزها نمیتوانستیم همه چیز را ببینیم... مردم از بهتر از هر وقتی دشمن را شناختند، آنچه را در آینه نگذاشتند ببینیم در خشت خام دیدیم...