*شاید آن شبی که علی کریمی در برنامه 90 خطر کارهای غیر قانونی فدراسیون نشین ها را در تریبون صداوسیما به گوش ملت رساند، زنگ خطر به صدا درآمده بود و گوش شنوایی نبود. آن شب وقتی که محمدرضا ساکت مقابل سوالات کریمی به برگه ها و اسناد همراهش پناه می برد و با بالاوپائین کردن کاغذها، نمی توانست جواب های قانع کننده ای به او و مردم بدهد، باید متوجه می شدیم که کار از کار گذشته. آنجا که کریمی درخواست تائیدیه ی اساسنامه ی فدراسیون از سوی فیفا را کرد و ساکت طفره رفت، باید می فهمیدیم که روزی صدای این مخفی کاری ها در می آید که آمد.
*آنهایی که به قرارداد کی روش نقد داشتند و آن را درس عبرت برای فدراسیون نشین ها می دانستند، حالا با انتشار مفاد و بندهای قرارداد ویلموتس انگشت به دهان مانده اند. البته تاج وقتی قرارداد سناتور بلژیکی را امضاء کرد گفت که "ویلموتس نجیب است و از نجابتش خجالت کشیدم! قرارداد کی روش درس عبرتی برای ما شد تا در قرارداد ویلموتس دیگر آن اشتباهات را تکرار نکنیم". حالا آن درس عبرت در قرارداد ویلموتس چه بود. بندی بود که فدراسیون گفته بود" سرمربی حق ندارد راجع به اعضای فدراسیون، ارکان شاغل در آن و مسائل خارج از تیم ملی صحبت کند". اگر دقت کنیم می بینیم این بند را هم به خاطر آن گذاشته بودند که مبادا ویلموتس به کارهای غیرقانونی شان ورود کند و مردم را مطلع سازد!
*سرمربی بلزیکی سابق تیم ملی فوتبال ایران با قراردادسنگینی که بسته، به ازای هر روز کار با تیم ملی 500 میلیون تومان حقوقش بوده و اگر شکایتش مبنی بر دریافت غرامت از فدراسیون به نتیجه برسد، این مبلغ به 2 میلیارد تومان نیز افزایش پیدا می کند. حالا در نظر بگیرید اگر تاج به عنوان رئیس فدراسیون و تمام افرادی که به عنوان اعضای هیات رئیسه پای قرارداد ویلموتس را امضاء کرده اند، می خواستند این مبلغ را از جیب مبارکشان پرداخت کنند، آیا بازهم به راحتی دستشان به امضاء انداختن می رفت؟
*رئیس فدراسیون وقتی دید اسناد و قرارداد مالی ویلموتس با فدراسیون دست به دست می چرخد و افشا شده است، مجبور شد به قول خودش افشاگری کند اما غافل از اینکه این دیگر افشاگری نیست و در این موقعیت برای خود شریک جرم پیدا کردن، عذر بدتر از گناه است. تاج گفت: "وزیر ورزش طی نامه ای، 3 مربی(رنار، لوپتگی و ویلموتس) را که از سوی مرکز فرهنگی ایران و هلند به آنها پیشنهاد شده بود را برای ما فرستاد و این پیشنهاد سلطانی فر بود." حال سوال اینجاست که آیا رئیس فدراسیون نباید در حوزه ی کاری خود استقلال فکری و کاری داشته باشد تا بتواند جوابگوی نتایج انتخابش باشد؟ آیا پیشنهاد وزیر مبنی بر قرارداد بستن با یکی از این 3 مربی، به منزله ی پذیرفتن هر شرط غیرمعقول و دور از منطقی بود؟
*جالب اینجاست که طبق اخبار رسیده و اطلاعات برخی رسانه ها، "مرکز فرهنگی ایران و هلند" که ویلموتس را به عنوان جانشین کی روش به سلطانی فر معرفی کرده، در واقع یک مغازه سفال و گلیم فروشی در هلند است که اخیرا هم تخفیف 50 درصد داشته است. حالا اینکه چرا باید انتخاب سرمربی تیم ملی ایران برای این مرکز فرهنگی اهمیت داشته باشد و از این پیشنهاد چه چیزی به آنها می رسد، بگذریم، چرا باید وزیر ورزش این پیشنهاد را قبول کند و اساسا این مرکز چه ارتباطی با وزیر داشته است؟ از همه ی اینها که بگذریم آیا تاج به عنوان رئیس فدراسیون چرا باید این پیشنهاد را قبول می کرد؟ فدراسیون خودش مگر هیات رئیسه ندارد که برای انتخاب سرمربی دست به دامان وزارت و مراکز فرهنگی می شود؟ به نظر می رسد مهدی تاج حالا وقتی دیده که در موضوع قرارداد ویلموتس گاف بدی داده است، دنبال پیدا کردن شریک جرم بود که وزیر را پیدا کرد.
*حالا که مهدی تاج لب به اعتراف گشوده، بهتر است نهادهای نظارتی، مجلس و دیگر ارکان قضایی کشور از جمله قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و بازرسی کل کشور به موضوع قرارداد ویلموتس ورود کنند و از خاطیان و امضاء کنندگان پای قرارداد مرد بلژیکی توضیح بخواهند تا مشخص شود چه کسی یا کسانی در این قرارداد منفعت شخصی داشته اند. اگر قصور امضاء کننده های این قرارداد سنگین مشخص شد، بهتر است خاطیان را مجبور کنند تا از جیب خود کل مبلغ قرارداد ویلموتس را بپردازند نه با پول بیت المال. این اتفاق اگر بیافتد دیگر کسی جرات نمی کند به این راحتی چشمش را روی تاراج بیت المال ببندد و پای هر برگه و قراردادی را چشم بسته امضاء کند.