در مورد نگاه محتوایی باید گفت نظرات آقای نصیری صددرصد ژورنالیستی، فکر نشده و غیرعالمانه بود و بیش از هرچیزی مصرف خارجی داشت. ظاهرا این افراد میخواهند صدایشان بینالمللی شود، درحالی که فکرشان باید اینطور باشد. در مورد الزام حکومت درخصوص حجاب نکات بیشماری وجود دارد، اما برای کسانی که نمیخواهند توجه کنند و فکر کنند بحث و بررسی بیفایده است.
حیا و عفت جزو ذات زنانی و مردان ایرانی است و نمیتوان تصوری از بیحجابی کامل در زنان داشت، از این بابت خوشحالیم و به خود میبالیم. به همین جهت است که حجاب توسط حکومت جمهوری اسلامی ایران یک ضرورت شناخته نشد، توسط مردم یک ضرورت دانسته شد. اما هیچکس نمیتواند دغدغه فرزند خودش را انکار کند، دغدغهای که همه ما را آزارم میدهد. مثلا ما درب خانهمان را قفل نمیزنیم برای دزد، چون دزد قفل و زنجیر نمیشناسد و باز کردن آن تفریحی بیش برای او نیست. قفل میزنیم تا غیر دزدها دزد نشوند.
الزام حجاب به مفهوم عام برای کسانی که حیا و عفت ندارند چه مرد چه زن، اثری ندارد. برای کسانیکه اهل حیا و غیرت و پاکدامنی و حیا هستند، فایده دارد. زیرا ترس از ورود به یک جریان غیر الهی و انسانی در آن وجود دارد. ما نباید محیطی ترتیب دهیم که در این محیط ترس و دلهره از منحرف شدن خودمان، فرزندمان، خانوادهمان و هموطنمان وجود داشته باشد. قانون برای این مهم وضع میشود.
قانون، محیط را برای انسانهای صالح امن میکند نه برای انسانهای ناصالح و خلافکار... چراغ قرمز برای آن راننده خلافکار که به سرعت از چهارراهها عبور میکند قرار داده نشده. برای کسی که میخواهد خودش و هموطنش از تصادف و صدمه به دور باشند، نصب شده است... نکته بعد آنکه ج.ا.ا فقط به حجاب نگاهی مقدس ندارد. این نگاه به مقولههایی که حفظ و حراست از آنان به آرمانهایش و اهدافش برمیگردد، وجود دارد. مثلا ج.ا.ا سربازی را هم مقدس می داند و روی آن اصرار دارد و با آنکه به بدترین نحو ممکن آن را اجرا میکند، باز هم این نگاه مقدس را برنداشته و کسی هم تمام آن را نفی نمیکند.
انقلاب و نگاهش به حجاب
حجاب جزو عقاید انقلاب اسلامی است و استدلالهای غیرکارشناسانه در اصرار به غیرالزامی شدن حجاب در ج.ا.ا اثری ندارد. زیرا عدم پایبندی به آن مساویست با عدم پایبندی به همه اصول انقلاب؛ در این بین استدلالهایی هم دیده میشود که مربوط به انقلاب است، به طور مثال عکس زنانی انقلابی که عدهای از آنان حجاب ندارند، را دلیل میآورند برای اینکه آنها روزی در جمع انقلابیون بودند، کمک کردند به پیروزی انقلاب و حالا که انقلاب پیروز شده محلی از اعراب ندارند.آن زنان انقلابی از چه ناراحت بودند که انقلاب کردند و به دنبال چه بودند و خواستگاه آنان چه بود؟ آیا با پیروزی انقلاب از تمامی حقوق شهروندی محروم شدند و به کلی نادیده گرفته شدند؟ و آیا در حکومت ما کسی دست رد به سینه آنان زد و همه حقوقشان را پایمال کرد؟ مثالی دیگر از ترکیه یا لبنان زدند. بله، زنان محجبه در آنجا واقعا مقید هستند به عقیدهشان، اما آیا میتوانیم با این استدلال که محیط باز باشد و هر کسی راه خود را انتخاب کند، همه چیز را رها کرد؟
یعنی وقتی چند نفر تمام پروتکلهای بهداشتی در کرونا را رعایت میکنند، هیچ نظارت و اجباری برای رعایت همگانی نباید وجود داشته باشد؟ چون عدهای دزدی نمیکنند، تمام قفلها را جمع کنیم و درب خانه و خودرویمان را باز بگذاریم؟ و تمامی قوانین و قواعد را یله و رها کنیم؟ خب این فکر بوده که اکنون چندین هزار میلیارد سرمایه مردم به باد رفته و عدهای آن را برداشته و فرار کردند یا اصلا نمیدانیم که برداشته و کجا برده؟!
این منطق اشتباه و اعتماد بیش از حد، خسارات جبران ناپذیری به ما زده است و با این حال میخواهیم در امور دیگر آن را به کار ببندیم! در ترکیه و لبنان و دیگر کشورها آیا خانوادهای دغدغه نسبت به فرزندنش ندارد و او را در خطر نمیبیند؟ میشود در این مورد تحقیق کنیم و یا از تجارب دیگران استفاده کنیم و به آمارهای فساد و رنج زنان غربی توجه کنیم.
به دور از سیاست
در میان استدلالهای معروف میبینیم دلیل بدحجابی و فساد موجود را اجبار یا الزام به حجاب میدانند. این حرف نیز منشا علمی ندارد و گوینده آن در چینش کدها و فکتها مشکل دارد. زیرا منشأش، حرف عدهای مبنی بر دلایلی است که در مقابلش میتوان حرفهایی نقض کننده را به عنوان دلیل آورد. متاسفانه کسی که دلسوزانه نسبت به خود و خانواده و هموطن خود در این موضوع کار کند پیدا نمیکنیم.به عبارتی حرفها و استدلالها معطوف به اغراض شخصی یا تجارب زندگی شخصی یا انگیزههای سیاسی و گروهی با تهمایه انتقام است. اما اگر توجه کنیم این اختیاری که عدهای از آن دم میزنند، هرجا آمده فقط محدود کننده یا از بین برنده حیات مادی و معنوی دیگر انسانها بوده. اختیار در استفاده از ماسک گرفته تا حمل سلاح تا قلدری و زورگویی فردی، اجتماعی و بینالمللی تا حجاب و... این اختیار بیش از حدِ مردان که محدود کننده زنان در جهان هست را هم به آن اضافه کنید. کنترل اختیارات و آزادیهایی که به دیگر انسانها چه محدود چه وسیع ضربه میزند باید جایگزین اختیارات تام و نامحدود گردد.
کنترل فساد اقتصادی و سیاسی در کشورمان، نگاههای خوشبینانه سوء به آنجایی که حق مردم میتواند پایمال شود و به زندگی مردم و رفاه آنان صدمه میزند و همچنین روح و روان مردم را آزار میدهد، باید جایگزین اصرار بر اختیار و غیرالزامی شدن حجاب باشد. سوای آنکه دلیل اصرار بر این مقوله توسط برخی افراد متعین و توسط برخی افراد دیگر نامعلوم است. با نامعلومها چه باید کرد.
در این مورد سخنان بسیاری دیگر باقی است، اما خودیها نیز در تبیین آن و مذهبیها در تفهیم آن و حکومت در تشویق به آن کارهای بیشتری باید انجام میدادند که ندادند. کارهایی از قبیل حفظ مرزهای اقتصادی و سیاسی، هزینه برای فرهنگ سازی در همه شئون، الزامآور کردن حجاب شرعی و عرفی برای مردان، جلوگیری از صدمات روحی و روانی، پافشاری بر اجرای قوانین الزام آور و اجبار کننده در مسائل دیگر حکومت، برخورد جدی با مهاجمان فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی و البته عدم افراط و تفریط در هر مسئلهای لازم به نظر میآید.
بیماری موجود در جامعه ما منشأ دیگری دارد، همان دلایلی که هزاران مشکل برای ما رقم زده اما توجهی به آن نمیشود و همه دنبال حجاب اختیاری هستند. مگر سد حل مشکلات اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه حجاب است؟ و مگر این مسئله چقدر پیچیدگی دارد؟ کسانی که آن را زیر سئوال میبرند جایگزینی بهتر برای آن میشناسند.