«محمود الزهار» یکی از فرماندهان جنبش حماس فلسطین در گفتگوی اختصاصی شبکه «العالم» گفت: «با احمدی نژاد رئیس جمهور وقت، دیداری داشتم که از وی درخواستهایی کردم. او من را قاسم سلیمانی ارجاع داد. در این دیدار به قاسم سلیمانی گفتم مشکل اساسی ما حقوق کارمندان و خدمات اجتماعی و کمکهایی است که باید به مردم میدادیم، زمانی که پس از موفقیت در انتخاب ما را محاصره کرده بودند.» این عضو ارشد حماس تصریح کرد: «حاج قاسم فوراً درخواست ما را پاسخ داد به گونهای که روز بعد (که) باید سفر میکردم ۲۲میلیون دلار در چمدانهای فرودگاه دیدم.»
وی ادامه داد: «ما 9 نفر بودیم که نمیتوانستیم پیش از این حمل کنیم. زیرا هر ساک ۴۰ کیلو گنجایش داشت. من احساس کردم وی صادق و مرد عمل بود که میتوانست از عهده کارها به خوبی بربیاید و مسئولیتهای زیادی نیز داشت.» الزهار افزود: «وی یک روز پس از درخواست کمک دولت فلسطین در غزه نیازهای اساسی نوار محاصره شده از سوی رژیم صهیونیستی را تامین کرد.»
این اظهارات سوای صحت و سقم آن موضوع تکراری است. اینکه جمهوری اسلامی ایران به نیروهای مقاومت کمک مالی میکند، قابل انکار نیست و کسی تاکنون آن را تکذیب نکرده است. اکنون و پس از گذشت یکسال از شهادت سردار سلیمانی این جریان بهانهای برای تخریب این سردار عزیز شده است. برخی از مردم بر اثر اظهارات سوء دشمن در رسانهها دچار و شبهه و سوال شدند که حق دارند بپرسند و پاسخ بگیرند.
البته فراموش نکنیم ایالات متحده امریکا در این چند سال اخیر به اعتراف خود ترامپ تاکنون 7 تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کرده است و جالب آنکه خودشان اعتراف دارند که هیچ چیز عایدمان نشده است. سوال مهم آن است که عایدی آنان چه بود که دنبالش بودند؟ آنها برای مبارزه با اسلام و انقلاب و حکومت بر مردم جهان وارد معرکه جنگ و توطئه و کودتا و... میشوند. در حالی که همین رسانهها شبهه افکن هیچوقت از دلیل این کار امریکا سوال نمیکنند و آن را قبیح نمیشمارند، تفصیل این بحث را به آینده واگذار میکنیم.
مطلوب ما و مطلوب مستکبرین
در توضیح اینکه چرا ایران مجبور است کمکهای مختصر مالی به گروههای مدافع و مقاوم منطقه بدهد باید به یک اصل عقلی مراجعه کنیم. این اصل عقلی میگوید: «پیشگیری بهتر از درمان است.» اولا باید برخی اصطلاحات را تصحیح کنیم، وقتی میگوییم مبارزه منظور جنگی نیست که کشورهای منطقه برای کشورگشایی وارد آن شده باشند. در اینجا بهتر است از اصطلاحی دیگر استفاده کنیم که آن «دفاع و مقاومت» به جای جنگ است. زیرا آن کسی که جنگ را به منطقه آوردند کشورهای دیگر هستند و مردم منطقه در حال دفاع از سرزمین خود هستند. در مقاومت پیش رو یا باید بجنگیم و ایستادگی کنیم یا باید به این تجاوز تن بدهیم.همه ما می دانیم و یقین داریم هزینه ایستادگی در 41 سال گذشته از جنگ برای ما کمتر بوده است. امنیت نسبی منطقه به دلیل تلاش های جمهوری اسلامی ایران برای آگاه سازی مردم منطقه در خصوص مبارزه با استکبار جهانی می باشد.
آنچه مطلوب مستکبرین است تبعیت بی چون و چرا مردم جهان می باشد، اما این خواسته آنها برای ما مطلوب نیست و همه دعواها بر سر همین موضوع است. آنها می خواهند مردم جهان را مانند دوره هایی از تاریخ برده خود کنند و فعلا تنها کشوری که در مقابل امپریالیسم جهانی ایستادگی و آگاه سازی می کند ایران است. مطلوب هر ایرانی را در یک جمله می آوریم «آزاده بودن بهتر از برده بودن است» هیچ یک از ایرانیان در طول تاریخ برده نبودند و تا ابد نخواهند بود.
دلایلی برای کمک ایران به محور مقاومت
یک سوال، به نظر شما اگر بنا بود هر کشوری مبلغی را پرداخت کند تا در چین با بیماری کرونا مبارزه شود و آن بیماری به کشورهای دیگر سرایت نکند، حاضر بودیم چه مبلغی پرداخت کنیم؟ مسلما همه با جان و دل میپذیرفتم و آن مبلغ را با اختیار خود و شاید بیشتر از درخواست ارائه شده پرداخت میکردیم. در این میان شما در برابر کسی که بگوید من اعتقادی به آسیبهای کرونا ندارم و هیچ وظیفهای برای مقابله با بیماری که به سرعت پیشرفت میکند درون خود احساس نمیکنم؛ چه واکنشی نشان میدهید؟!آیا اعتقاد ندارید ضربه های مهلک دولتهای استکباری بیشتر از بیماری کرونا بوده و قربانیان بیشتری گرفته است؟ اگر اعتقاد نداریم که هیچ، اما اگر اعتقاد داریم میتوانیم با یک بررسی عقلی دلیل کمکهای حاج قاسم را متوجه بشویم.
آیا فکر میکنیم مشکلات منطقه بهخاطر وجود انقلاب اسلامی است یا تمام این جنگها و آدم کشیها بهخطر استیلای رژیم غاصب است؟! انقلاب اسلامی سالها پس از تشکیل این رژیم بهوجود آمد و در واقع انقلاب اسلامی زایده تفکر مقاومت مردم منطقه در برابر رژیم غاصب است؛ قبل از انقلاب اسلامی مردم منطقه و نخبگان به دنبال قدرتی که در برابر این رژیم بایستد بودند و اکنون هم به این تفکر و انقلاب تکیه کردهاند.
پس اتفاقات منطقه ربطی به وجود و عدم وجود انقلاب اسلامی ندارد. خوی استکبار جهانی به بند کشیدن مردم جهان است. امریکا از بمباران هیروشیما و ناکازاکی، دست برتر را برای همیشه میخواست و تا همین لحظه پایگاههای نظامی امریکا در ژاپن و اکثر کشورهای جهان این هدف را دنبال میکند. اما انقلاب اسلامی در مقابل دست اندازی و بردهسازی ایستادگی کرده و برای آن هزینههای زیادی پرداخت کرده است.
همه ما در زندگی شخصی خود مبالغی را برای مبارزه با بیماریها یا دشمنیها کنار میگذاریم. قسمتی از هزینه منازل مسکونی برای درب ضدسرقت و سیستم اعلام و اطفای حریق است. همه انسانها به امنیت جسمی و روانی خود اهمیت میدهند و با هزینه هایی که برای آن پرداخت میکنند هم مشکلی ندارند.
بی عقل شویم؟!
رسانههای غربی، عربی و عبری با جو سازیهای سنگین و دروغ سازیها، ما را به ترک اصول عقلی دعوت میکنند. مردم ما در طول ۴۱ سال گذشته دشمن را شناختهاند و فریب او را نمیخورند. ضمن اینکه تمامی این رسانهها که قصد دارند مردم را از نظام جدا کنند با هزینههای سرسامآور ایالات متحده اداره میشوند.آن کسانیکه در مورد کمکهای جمهوری اسلامی ایران به نیروهای مقاومت سر و صدا به پا کردهاند پاسخ این سوال را بدهند که چرا باید ایالات متحده هزینه خبرسازیها و هوچیگریهای شما را بدهد؟ برای یک ایرانی که سخت است نوکر امریکا باشد اما این افراد را نمیدانیم.
این افراد یا ایرانی نیستند یا وطنفروشاند. ایالات متحده برای رسیدن به مقاصد خود هرکاری میکند، هزینه بنگاههای خبرپراکنی را میدهند، افرادی را برای دروغسازی یا انکار مسلمات عقلی اجیر میکنند و از گروههایی که مردم بیگناه کشورهای جهان را میکشند حمایت میکنند و هر جنایتی را رقم میزنند تا به مردم جهان مسلط شوند. جالب آنکه در مورد این هزینه ها کسی سر و صدا راه نمیاندازد.
حاج قاسم سلیمانی در طول عمر با برکت خود زحمات بسیار زیادی برای امنیت مردم ما کشید و جان خود را در این راه گذاشت او خود را خادم و خدمتگزار مردم شریف ایران میدانست و خون خود را برای امنیت همه انسانها فدا کرد. شهید سلیمانی نه تنها امنیت را برای مردم ایران رقم زد، بلکه مردم همه جهان را از شرّ اشراری مانند داعش نجات داد.
فراموش نمیکنیم که کشورهای اروپایی مدتی را در ترس و ناامنی به سر میبردند و هر چند روز یکبار در یکی از این کشورها عملیاتهای تروریستی اتفاق میافتاد. داعش هم خیلی راحت مسئولیت آنرا بر عهده میگرفت و نیروهای خود را برای ناامن کردن جهان آموزش میداد. مردم کشورهای اروپایی نباید مانند مسئولان کشورهایشان زحمات سردار شهید قاسم سلیمانی را فراموش کنند، زیرا سردار سلیمانی و نیروهای تحت امرش با داعش مقابله کرده و او را نابود کردند. به دور کردن آنها از کشورهای منطقه راضی نشدند و برای هدم آن تلاش کردند. شاید اگر ما بودیم مشکلی با حضور داعش در کشورهای اروپایی نداشتیم و آن را مشکل همان کشورها میدانستیم. اما این سردار آسمانی تا زمان نابودی دولت داعش از پا ننشست و او را چنان زمینگیر کرد که دستانش از تمام کشورها کوتاه شد.
مطمئناً ترامپ قمارباز و متحدان عبری عربی او از همین موضوع ناراحت بودند که به ترور شهید سلیمانی دست زدند. آنها بودند که داعش را تربیت و به جان ملتهای اسلامی انداختند تا از کنار جنگ در منطقه درآمدزایی کنند. پس طبیعی است که اگر کسی دست امریکا را بخواند و او را رسوا کند دشمنش میشوند، زیرا میتواند مردم جهان را بر علیه او بشوراند.
به طور قطع برنامه حامیان ترامپ درآمدزایی و آشوب در منطقه توسط داعش بود، اما اگر روزی برایشان دردسر شد می خواستند خودشان قهرمان مبارزه با داعش شوند. حالا با قهرمان منطقه و جهان در مبارزه با افراطی گری و سلفی گری می جنگندند و به هر نحو او را ترور جسمی و شخصیتی می کنند تا هوای مبارزه با امریکا به سر کسی نزند، اما هیهات...