پس از موضع تاجزاده، چهرههای دولتی نیز یکایک وارد عمل شدند و از لزوم اشد برخورد با موتورسواران سخن گفتند. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری طی نامهای به رئیس دستگاه قضا نوشت: «از آنجا که پیشگیری از اینگونه اعمال مجرمانه در سایه اجرای قانون میسر است و اینگونه رفتارهای مجرمانه در روز روشن نسبت به منتخب ملت ریشه در تعلیق تبعیضآمیز اجرای مجازات در موارد مشابهی داشته است، خواهشمند است با دستور اقدام و پیگیری قاطع موضوع، زمینه اشاعه مفاسد اجتماعی و سیاسی آن و سوءاستفاده مخالفان ایران اسلامی و نظام مرتفع گردد». لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور نیز در گفتوگو با ایرنا خواسته جهانگیری را تکرار کرد و گفت: «درباره ابعاد حقوقی، باید توجه داشت که رفتارهای مورد ارتکاب براساس مواد متعددی از قانون مجازات اسلامی از جمله مواد ۶۰۸، ۶۰۹ و ۶۱۸ جرم و درخور مجازاتند.
مطابق این مواد و با توجه به نوع رفتار شکل گرفته از سوی آن افراد، جرمهای توهین، تهدید و هیاهو و اخلال در نظم و آسایش و آرامش عمومی به وقوع پیوسته که شماری از آنها نیازمند شکایت و شماری دیگر به موجب قوانین کیفری گذشتناپذیر و دارای جنبه غالب عمومی است». محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور هم در ادامه مطالبه محاکمه موتورسواران گفت: «همه باید بدانیم که اگر با عاملان این اقدام کاملا سازمانیافته برخورد قانونی نشود و با عناوین ناموجهی همچون «خودسر» به آنها آزادی عمل داده شود، تبعات اقدامات اینچنینی در آینده، غیرقابل کنترل خواهد بود».
با این حال همه چیز به واکنش چهرههای دولتی محدود نماند؛ چهرههای سیاسی حامی دولت با دستاویز قرار دادن حرکت تعدادی از موتورسواران در راهپیمایی 22 بهمن اصفهان، این حادثه را نمادی از تفکر منتقدان دولت دانستند. رسانههای اصلاحطلب هم در خطی هماهنگ با مانور روی کلیدواژه «توهین به جمهوریت» سعی کردند این اقدام ساختارشکنانه را تبدیل به بهانهای برای دفاع از دولت و مظلوم توصیف کردن آن کنند. روزنامه «ایران» ارگان رسمی دولت در حالی از تیتر «اهانت به جمهور» استفاده کرد که روزنامه «سازندگی» ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی نیز در تیتری مشابه «هتاکی به جمهوریت» را در صفحه اول خود کار کرد.
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با تیتر «برخورد با حاملان پیام مرگ» نوشت: «قطعا به عملکرد حسن روحانی در قامت رئیسجمهوری نیز انتقادهای جدی از جمله ایستادگی نکردن در مقابل همین گروه وارد است اما به نظر میرسد هم شعارهای توهینآمیز سر دادن به رویهای مرسوم تبدیل شده و هم عدهای استفاده از این رویه را حق قانونی و شهروندی خود تلقی میکنند». باقی رسانههای اصلاحطلب هم در خطی مشابه با روزنامههای مذکور تلاش کردند با مانور روی گزاره تعرض به جمهوریت، دولت را قربانی هتاکی منتقدانش نشان دهند و با تعمیم دادن الگوی یک گروه کوچک به جبهه منتقدان دولت، آنها را در جایگاه متهم قرار دهند.
هتاکی خوب؛ هتاکی بد!
یقینا اتفاق صورتگرفته در اصفهان به هیچوجه قابل دفاع نیست، اصل توهین چه به مقامات و مسؤولان نظام و چه در مواجهه با افراد و اقشار مختلف امری مذموم است. فارغ از منطق اخلاقی این مساله که به آن اشاره شد، رفتارهایی از این سنخ همواره منتج به نتایجی واضح شده است و با قرار دادن مسؤول یا نهاد مورد نظر در جایگاه مظلوم، فرصتی را ایجاد کرده تا مقامات مورد نظر به جای پاسخگویی به مطالبات مردم در جایگاه طلبکار حاضر شوند و بیشترین بهره را از این رفتارهای نابهنجار ببرند. از همین رو رهبر حکیم انقلاب نیز بارها در سالهای اخیر یادآور این مساله شدهاند و با تذکر به اقشار و گروههای مختلف درصدد آن برآمدهاند تا فضای نقد و نقادی وارد حیطه تندروی، هتاکی و... نشود. با این حال، آنچه در حادثه اخیر مورد پرسش است، جایگاهی است که دولتمردان برای خود تعریف کردهاند. مقامات دولتی و رسانههای نزدیک به دولت در شرایطی جلودار اخلاق سیاسی شدهاند که فارغ از هتاکیهای جریانات رسانهایشان که بارها تا توهین به مقدسات نیز پیش رفته است، تجربه دولت حاضر گواه بر آن میدهد که در 7 سال گذشته دولتمردان و حامیانشان رکورددار توهین و هتاکی به منتقدانشان هستند. نیاز چندانی به یادآوری ندارد تا مردم لیست توهینهایی را که رئیسجمهور و دولتمردانش خطاب به منتقدانشان به زبان آوردهاند به یاد بیاورند. بیسواد، بیشناسنامه، بزدل، ترسو، افراطی، کاسب تحریم، بیعقل، تازه به دوران رسیده، همنوا با اسرائیل و... تنها بخش کوچکی از سیاهه توهینهایی است که از سمت پاستور به سمت منتقدان دولت حواله شده است؛توهینهایی که اگر یکی از آنها توسط چهرههای جریان انقلابی و اصولگرا خطاب به اصلاحطلبان گفته میشد تا ماهها باید به انتظار سلسله درسهای اخلاق دولتیها مینشستیم. به عبارت دیگر، ضمن محکوم کردن رفتار گروهی معدود در اصفهان، نباید اجازه داد دولت رکورددار توهین به منتقدان، خود را مظلوم و قربانی هتاکی جا بیندازد. اگر جریانی بخواهد از بدزبانی و نابهنجاری در فضای سیاسی کشور گلایه کند، یقینا دولت باید در انتهای این صف بایستد. مضاف بر این تجربه سالهای سیاه مطبوعات در دوران حکمرانی اصلاحطلبان در دهه70 که مملو از توهین به مقدسات مردم بوده است، نشان از میزان پایبندی این جریان به اخلاق و ادب در مواجهه با مخالفان و منتقدان خود دارد.
معارضان به جمهوریت چه کسانی هستند؟
فارغ از هتاکی جبهه غربگرایان و اصلاحطلبان در مواجهه با منتقدان، بررسی اجمالی الگوی رفتار سیاسی این جریان حکایت از نبود کوچکترین تعهدی به جمهوریت و ساختارهای قانونی کشور دارد. جریانی که این روزها مدعی تعرض به جمهوریت به بهانه حرکت خودسرانهای در جریان یک راهپیمایی است، سابقه ننگین فتنه 88 و صفآرایی کامل در برابر آرای مردم را در کارنامه خود دارد. اصلاحطلبان پس از آنکه دهه 80 را در کمال ناباوری با شکست به رقبای خود آغاز کردند، شاهد سلسله شکستهایی بودند که مبدأ تمام آنها صندوق رای و آرای عمومی مردم بود. جریانی که همواره رقبای خود را به اقتدارگرایی محکوم میکرد میدانهای انتخابات را یکی پس از دیگری به رقبای خود واگذار کرد تا جایی که انتخابات سال 88 را به عنوان مرحله مرگ و زندگی برای خود تعریف کرد؛ آنها با تمام قوا به میدان رقابت پا نهادند اما در نهایت امر در انتخاباتی که با مشارکتی بیسابقه همراه بود، به رقیب خود باختند. اما رقیب ستیزی پایان نیافت و هیچ عکس العملی در برابر توهین کنندگان دیده نشد.مواجهه اصلاحطلبان با این شکست نشانی کامل از یک کودتا در مصاف با آرای عمومی مردم داشت، اعلام پیروزی پیش از پایان رایگیری، طرح دروغ تقلب با ادله متقن(!) داماد لرستان، دعوت هواداران به حضور و آشوب خیابانی و فریاد «مرگ» سر دادن برای رقیب انتخاباتی، عدم پذیرش پیشنهاد نهادهای نظارتی برای بررسی شکایات در چارچوب قانون، چراغ سبز نشان دادن به گروههای ضدانقلاب برای ادامه هنجارشکنیها و تعرض به مبانی و اصول انقلاب و حتی عدم عذرخواهی پس از اقرار به افسانه بودن تقلب انتخاباتی شعار علیه اصل ولایت فقیه، حرمت شکنی روز عاشورا و...، همه و همه نشان از بزرگترین تعارض با جمهوریت و ساختارها و جایگاههای قانونی در سالهای پس از انقلاب دارد.
اصلاحطلبانی که سال 88 تمام اهتمام خود را بر مشروعیتزدایی از نهاد انتخابات و جمهوریت نظام گذاشته بودند، 4 سال بعد در همان چارچوبی که آن را بیاعتبار میخواندند حائز اکثریت آرا شده و پاستور را فتح کردند. اما همین پیروزی نیز باعث نشد آنها از گذشته سیاسی خود و ضرباتی که به جمهوریت نظام و انسجام اجتماعی کشور زدند عذرخواهی کنند. عمده چهرههایی که جلودار فتنه 88 بودند سال92 سمتهای بالایی در دولت روحانی کسب کردند و بسیاری از آنها امروز در جایگاه وزیر، سخنگو و معاون رئیسجمهور قرار دارند. بازخوانی تفصیلی ضربات هدفمندی که این جریان به جمهوریت نظام وارد کردند خارج از حوصله این متن است، با این حال یادآوری سرفصلهای فتنه 88 بخوبی روشن میکند چه جریانی بیشترین دشمنی را با جمهوریت داشته و هتاکی را به عنوان الگوی رفتار سیاسی خود انتخاب کرده است.
شعارهای جریان فتنه در کف خیابانهای پایتخت در سال88 و عملیات بیسابقه رسانهای برای هتاکی به منتخب مردم در انتخابات مذکور، به گونهای که در رسانههای خود عکس وی را با «سُم» منتشر کردند؛ یا حتی در دوره اول ریاست جمهوریاش در مقابل او عکسش را آتش زدند؛ شایستگی ایستادن در جایگاه منتقدان هتاکی را از این جریان میگیرد. به بیان سادهتر اگر بنا بر آن باشد که با جریان هتاک سیاسی و معارضان به جمهوریت برخوردی شود، اصلاحطلبان و فتنهگران 88 به عنوان متهمان ردیف اول باید در دادگاه افکار عمومی پاسخگو باشند.
افرادی که این روزها در حالی تومار محاکمه یک جریان هنجارشکن در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن اصفهان را امضا میکنند که از پیادهنظامهای فتنه 88 که فراتر از چند مقام مسئول، به مقدسات دینی مردم نیز هتاکی کردند، به نیکی یاد میکنند. فتنهگرانی که بیهیچ ابایی در کف خیابانهای شهر به عزاداران امام حسین(علیه السلام)، بنیانگذار انقلاب و اصل ولایت فقیه هتاکی میکردند و آن را نشانی از «مردم خداجو» میخواندند بهتر است اگر عذرخواهی نمیکنند لااقل در چنین مواردی سکوت پیشه کنند.
منبع: وطن امروز