کشف دست نوشته مقتول
آنطور که کارگر خدماتی برج مسکونی به تیم جنایی گفته قربانی لباس خانه به تن داشت و روی سرش کلاه بود. با این حال تیم جنایی در شاخه بعدی به تحقیق از کارکنان برج و ساکنان پرداخت. به گفته کارکنان برج، زن سوئیسی ساکن طبقه هفدهم برج بود که ظاهرا از تراس آنجا به پایین سقوط کرده بود. یکی از آنها که در خانهاش دوربین مداربسته داشت سرنخی در اختیار کارآگاهان جنایی و بازپرس قرار داد. از سوی دیگر پزشکی قانونی که در محل حادثه حضور داشت اعلام کرد که بیش از ۸ ساعت از زمان مرگ وی میگذرد. همچنین معاینه جسد نشان میداد که هیچگونه آثار جراحت که نشان دهد وی قبل از مرگش با فردی درگیر بوده، روی بدن وی وجود نداشت. تیم جنایی در ادامه یک دستنوشته روی میز در سالن پذیرایی کشف کرد. کنار آن موبایل قربانی و یک خودکار نیز پیدا شد. دست نوشته با زبان انگلیسی نوشته شده بود با این مضمون که «جسدم را پس از مرگ به سوئیس منتقل کرده و به پسرم اطلاع بدهید. بعد از آن جسدم را بسوزانید و سپس خاکستر آن را کنار فرزندم که فوت شده دفن کنید. علاوه بر این هرچه پول، دارایی و سرمایه دارم را به پسر دیگرم بدهید.» در خصوص سقوط و مرگ چیزی نوشته نشده بود و دست نوشته بدون تاریخ و بدون امضا بود. در ادامه ماموران وقتی دستنوشتههای دیگر از این زن را در خانه کشف کردند و با آخرین نوشته تطبیق دادند مشخص شد که دستخط متعلق به قربانی است. با این حال دست نوشته با دستور بازپرس جنایی برای خط شناسی در اختیار کارشناسان خط تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که بررسیهای بیشتر در این خصوص صورت گیرد.تحقیقات تیم جنایی
ساعت ۹:۳۰ سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ماه گزارش مرگ اسرار آمیز زنی ۵۱ ساله به قاضی محمد وهابی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه کارآگاهان جنایی و تیم تشخیص هویت در محل حادثه که برجی حوالی کامرانیه بود، حضور یافتند. متوفی از اتباع کشور سوئیس بود و جسدش در فضای سبز برج کشف شده بود.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که او کارمند سفارت سوئیس در ایران بوده و در طبقه هفدهم برج سکونت داشت. آنطور که مشخص بود متوفی از طبقه هفدهم برج به پایین سقوط کرده و پیکر بی جانش در محوطه فضای سبز برج افتاده بود. نخستین کسی که صبح سه شنبه با جسد وی مواجه شده بود کارگر خدماتی برج بود. تیم جنایی در ابتدا به سراغ این کارگر رفتند و به تحقیق از وی پرداختند.
او گفت: صبح سه شنبه در حال نظافت و تمیز کردن حیاط و محوطه برج بودم که ناگهان در باغچه زنی را دیدم که بی حرکت در فضای سبز افتاده بود. جلوتر که رفتم متوجه شدم او جان باخته است و وحشت زده به مسئول لابی و کارکنان دیگر برج موضوع را خبر دادم و آنها هم با پلیس و اورژانس تماس گرفتند.
قربانی لباس خانه به تن داشت و روی سرش کلاه بود. تیم جنایی در شاخه بعدی به تحقیق از کارکنان برج و ساکنان پرداخت. به گفته کارکنان برج، زن سوئیسی ساکن طبقه هفدهم برج بود که ظاهراً از تراس آنجا به پایین سقوط کرده بود.
وی سیلوی برونر، دبیر اول سفارت سوئیس در ایران و در برج آبشار کامرانیه ساکن بود. علاوه بر این معاون مسئول حافظ منافع آمریکا در جمهوری اسلامی ایران نیز بود. تیم جنایی برای کشف ابعاد بیشتر از این حادثه مرموز به تحقیق از ساکنان برج پرداختند.
یکی از آنها که در خانه اش دوربین مداربسته داشت سرنخی در اختیار کارآگاهان جنایی و بازپرس قرار داد. وی گفت: من زنی که فوت شده را به خوبی نمیشناختم، چون در یک طبقه زندگی نمیکردیم.
وی ادامه داد: شب قبل یعنی دوشنبه شب به دلیل اینکه خسته بودم خیلی زود خوابم برد. حدود ۲۴ دقیقه از نیمه شب گذشته بود که با شنیدن صدای مهیبی از خواب پریدم. صدایی شبیه به انفجار. تا چند دقیقه مات و مبهوت بودم، اما چون دیگر صدایی شنیده نشد تصور کردم که اتفاق خاصی نیفتاده است. دوباره خوابیدم و صبح متوجه شدم که جسد زنی را که ساکن طبقه هفده بود در فضای سبز برج کشف کرده اند.
مأموران به سراغ دوربین مداربستهای که در خانه همسایه نصب شده بودند و رفتند و در بررسی فیلمهای ثبت شده مشخص شد که او ۲۴ دقیقه بامداد از خواب پریده بود و حتی صدای عجیبی که گفته بود نیز در فیلم ضبط شده بود. این یعنی زن سوئیسی در آن زمان به پایین سقوط کرده بود.
از سوی دیگر پزشکی قانونی که در محل حادثه حضور داشت اعلام کرد که بیش از ۸ ساعت از زمان مرگ وی میگذرد. همچنین معاینه جسد نشان میداد که هیچ گونه آثار جراحت که نشان دهد وی قبل از مرگش با فردی درگیر بوده، روی بدن وی وجود نداشت.
تیم جنایی در گام بعدی قدم در خانه متوفی گذاشت و به بررسی آنجا پرداخت. آپارتمان وی در طبقه هفدهم برج بود که داخل آنجا همه چیز مرتب به نظر میرسید. هیچ گونه آثاری از بهم ریختگی وجود نداشت. کارآگاهان به سراغ بالکن رفتند؛ جایی که زن از آنجا به پایین سقوط کرده بود. ارتفاع نرده بالکن حدود یک متر و ۱۰ سانت بود. هیچ گونه آثار خون و بهم ریختگی در بالکن و روی نرده نیز وجود نداشت. حتی آثاری در خصوص اینکه نشان بدهد قربانی قبل از مرگ با فردی درگیر بوده به چشم نمیخورد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که دیپلمات سوئیسی از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی میکرده است. او دو فرزند داشته که یکی از آنها فوت شده و فرزند دیگرش که پسری ۲۱ ساله بود در سوئیس زندگی میکند. از سوی دیگر مشخص شد که زنی ۲۰ ساله مستخدم خانه متوفی بوده که هر روز از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد ازظهر در خانه وی کار میکرده است. مأموران به سراغ این زن رفتند و او در تحقیقات گفت: من مدت هاست که در خانه خانم برونر (قربانی) کار میکنم. رمز در ورودی خانه وی را دارم و معمولاً هر روزساعت ۸ صبح با وارد کردن رمز وارد آپارتمان او میشدم و کارهایش را انجام میدادم. گاهی پیش میآمد که خانم، سر کار باشد یا گاهی در اتاقش خواب باشد. معمولاً هر روز صبح سر کارم حاضر میشدم و کارهای مربوط به خانه را چه خانم در خانه حضور داشت چه حضور نداشت انجام میدادم. امروز هم طبق معمول همیشه ۸ صبح پا در خانه خانم گذاشتم. فکر کردم او به سرکارش رفته است، اما یک ساعت بعد متوجه شدم کارگر خدماتی برج، جسد وی را در فضای سبز پیدا کرده و به شدت شوکه شدم. وی ادامه داد: خانم گاهی حالتهای افسردگی داشت، اما این اواخر حالش خوب بود.
تقویت احتمال خودکشی
وقتی تحقیقات تیم جنایی در محل حادثه انجام و تکمیل شد، جسد متوفی با دستور قاضی جنایی به پزشکی قانونی انتقال یافت. اگرچه با توجه به وضعیت جسد، نبود آثار خراش و درگیری، نبود آثار بهم ریختگی در خانه و کشف دست نوشته احتمال خودکشی را قوت میبخشید با این وجود تیمی از کارآگاهان جنایی مامور شدند تا با انجام تحقیقات بیشتر ابعاد تازهتری از این ماجرا آشکار کنند. در مرحله بعد ماموران به تحقیق از کارمندان سفارت سوئیس در ایران و افرادی که با قربانی در ارتباط بودند پرداختند. کارمندان سفارت و افرادی که قربانی را میشناختند از مرگ او شوکه شده بودند. آنها میگفتند که زن سوئیسی بسیار شاد، سرزنده و پر انرژی بود. آنها همچنین میگفتند که قربانی امید به زندگی داشته و باور اینکه او خودکشی کرده باشد سخت و باعث تعجب است. به گفته اطرافیان این زن، وی زنی سرحال و عاشق ایران بود.
واکنش سوییس به «مرگ ناگوار» کارمند سفارت این کشور در تهران
وزارت خارجه سوئیس گزارشها درباره درگذشت یکی از کارکنان سفارت این کشور در ایران را تایید کرد.
در بیانیه این وزارتخانه آمده است: دپارتمان فدرال امور خارجه سوئیس (وزارت خارجه) تایید میکند که یکی از کارکنان سوئیسی سفارت سوئیس در تهران بر اثر یک حادثه مرگبار در روز سهشنبه جان باخت. وزارتخانه و رئیس آن «ایگنازیو کاسیس» از این مرگ ناگوار شوکه شده و عمیقاً با خانواده او ابراز همدردی میکند.
به گزارش خبرگزاری «رویترز»، این وزارتخانه افزود در خصوص این حادثه با خانواده این زن و مقامات ایرانی در تماس است. برن جزئیاتی درباره هویت این فرد بیان نکرد.
در پی انتشار خبر درگذشت یکی از کارکنان سفارت سوئیس در تهران (دبیر اول سفارت)، روابط عمومی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هم در واکنش به این خبر ضمن ابراز تسلیت اعلام کرد: موضوع از طریق مراجع ذیصلاح در دست بررسی بوده و نتیجه تحقیقات متعاقبا اعلام خواهد شد.
دبیر اول سفارت سوییس شوهر ایرانی داشت/ خواهر شوهر سابق سیلوی برونر جزئیات زندگی او را شرح می دهد
پانته آ نژاد پور، خواهر شوهر سابق سیلوی برونر ساکن کرج است.او زمانی که در اخبار، ماجرای خودکشی سیلوی برونر دبیر اول سفارت سوییس در تهران را خواند بهت زده شده بود.چند سالی می شد که عروس سابق خانواده را ندیده بود و از او خبر نداشت اما حالا نگرانی او بابت بی خبری از فرزند برادرش است که نمی داند بعد از فوت مادرش کجا زندگی می کند.
سیلوی برونر 51 ساله بود و سال ها قبل با یک مرد حقوقدان ایرانی به نام فریبرز نژاد پور در آمریکا ازدواج کرده بود.
پانته آ نژادپور ماجرای این ازدواج را اینطور تعریف کرد:«سیلوی دیپلمات سوییس بود و وقتی با برادرم آشنا شد در سفارت سوییس در آمریکا کار می کرد.آن سال ها برادر من هم ساکن آمریکا بود و می خواست از آنجا به سوییس برود تا برادر دیگرم را ملاقات کند.فریبرز وقتی برای اخذ ویزا به سفارت سوییس رفته بود سیلوی را دیده بود و او را به شام دعوت کرده بود.سیلوی گفته بود ما اجازه نداریم با اتباع خارجی معاشرت کنیم.برادر من هم که یک حقوقدان بود،با شیطنت خاص خود به او گفته بود از لحاظ حقوقی شما باید این قانون را در ساعت کاری پای بند باشید.اما من برای بعد از ساعت کاری تان شما را دعوت کردم! همین باب آشنایی آنها را باز کرد و مدتی بعد با هم ازدواج کردند.»
سفر خانوادگی دبیر اول سفارت سوییس به ایران
سیلوی برونر در دورانی که هنوز از فریبرز نژادپور طلاق نگرفته بود چند بار به ایران سفر کرد.خواهر شوهر سابق او درباره خاطرات این سفرها می گوید:«برادرم و سیلوی پسری 16 ساله به نام مورگان دارند.وقتی مورگان کوچک بود،آنها بارها به ایران سفر کرده بودند.با هم شمال می رفتیم و شهرهای دیگر را می گشتیم.سیلوی دختر خونگرمی بود.به فرهنگ ایران علاقه داشت.مثلا به رفتار مادرم نگاه می کرد و می دید که او بعد از غذا با جاروی شمالی آشپزخانه را جارو می کرد و فریبرز ظرف می شست! یک روز بعد از غذا بلند شد جارو را برداشت و شروع کرد به جارو زدن.این رفتارش برای خانواده ما خیلی جالب بود و از او عکس گرفتم.عکس جارو به دست او را به اقوام نشان می دادم و می گفتم ببیندی سفیرسوییس چقدر خاکی و خونگرم است.» سیلوی حتی بعد از طلاقش از فریبرز هم چند باری به ایران آمد و با خانواده همسر سابقش به سفر می رفت.خانواده سیلوی برونر خبر خودکشی او را در اخبار دیدند
پانته آ نژادپور خبر خودکشی عروس سابقه خانواده شان را در اخبار دیده بود:«وقتی در اخبار عکس و اسم سیلوی را دیدم خیلی شوکه شدم.من سال ها بود از او بی خبر بودم.همان سال ها وقتی مورگان کوچک بود از برادرم جدا شده بود.گمان می کنم علت طلاقشان،شغل سیلوی بود.او هر چند سال باید به یک کشور سفر می کرد.بعد از طلاقش یک بار با ما تماس گرفت.آن زمان مورگان با او زندگی می کرد و ما گفتیم دلمان می خواهد نوه مان را ببینیم.سیلوی نگران بود که فرزندش را از او جدا کنیم اما ما به او اطمینان دادیم که چنین کاری نخواهیم کرد.برای همین با مورگان به ایران آمد و باز با هم سفر رفتیم.اما این اخیرا چند سالی می شد که از او بی خبر بودم.حتی نمی دانستم که به ایران آمده است.حالا او فوت شده و من با اینکه خیلی متاسفم اما کاری از دستم برنمی آید.در این سال ها مورگان گاهی نزد مادرش بود و گاهی با برادرم زندگی می کرد.وقتی خبر فوت سیلوی را خواندم بارها با برادرم و مورگان تماس گرفتم،اما موفق نشدم با آنها صحبت کنم به برادر دیگرم که هوشنگ است و در سوئیس زندگی می کند زنگ زدم او هم شوکه شد و باور نمی کرد چنین اتفاقی افتاده باشد او هم با برادرم تماس گرفت اما نتیجه ای نگرفتیم .من نگران مورگان هستم.اگر با مادرش همراه بوده الان کجاست؟با سفارت سوییس تماس گرفتم که جوابی نمی دهند.»
سفیر سوییس شعر ایرانی دوست داشت
خواهر شوهر سیلوی برونر در خاطره ای شیرین که از او به یاد دارد در مورد علاقه او به شعر ایرانی می گوید:«سیلوی یک بار از من خواست به او شعر ایرانی یاد بدهم.من هم شیطنت کردم و به او اتل متل توتوله یاد دادم.سیلوی آن را می خواند و برایش رقص هم سخته بود.برادرم به من می گفت ما این همه شاعر برجسته ایرانی داریم چرا اتل متل به او یاد دادی؟اما سیلوی با اینکه فهمیده بود این یک شعر کودکانه است اما باز هم می خواند و برای همکارانش هم خوانده بود.فرزند فوت شده سیلوی برونر که بود؟
از خواهر شوهر سیلوی برونر در مورد دست نوشته او سوال کردم.می گویم:«سیلوی در دست نوشته ای که از خود قبل از مرگش به جا گذاشت گفته بود دلش می خواهد کنار فرزند فوت شده اش به خاک سپرده شود.در مورد فوت فرزند او توضیحی دهید.»خواهر شوهر سیلوی برونر می گوید:«قبل از به دنیا آمدن مورگان،برادرم و سیلوی صاحب پسری به نام نیکولاس شدند.نیکولاس شش ماهه به دنیا آمده بود و چون نوزاد نارس بود،مشکل جسمانی داشت و فوت شد.»
خانواده نژادپور درخواست پیدا کردن ردی از فرزند دبیر اول سفارت ایران را دارند.
منبع:
1. آخریم خبر/ سرنوشت پیچیده خانم دیپلمات؛ گفتگو با خواهرشوهر سیلوی برونر
2. مشرق نیوز/ واکنش سوییس به «مرگ ناگوار» کارمند سفارت این کشور در تهران
3. روزنامه آرمان ملی/ یک دستنوشته رمزگشای مرگ کارمند سفارت
4. ایمنا/ جزئیات علت مرگ و دست نوشته دبیر اول سفارت سوئیس در تهران +عکس