یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (سه شنبه 4 خرداد 1400)

ک منبع آگاه در وزارت دفاع وقوع هرگونه آتش‌سوزی در زیرمجموعه‌های این وزارتخانه و صنایع وابسته به آن در اصفهان را تکذیب کرد. این منبع به نور نیوز گفت: آتش‌سوزی مورد اشاره رسانه‌های معاند متعلق به بخش خصوصی بوده که در امر تولید مواد محترقه فعالیت می‌کند. گفتنی است، وب‌سایت روزنامه انگلیسی گاردین دیروز مدعی شده بود که در کارخانه تولید هواپیما‌های بدون سرنشین «هسا» در اصفهان آتش‌سوزی رخ داده و آن را به تهدیدات اسرائیل علیه ایران مرتبط دانسته بود.
سه‌شنبه، 4 خرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادداشت و اخبار ویژه روزنامه های داخل (سه شنبه 4 خرداد 1400)

یادداشت روزنامه‌های سه شنبه ۴ خردادماه


روزنامه کیهان

گذار از چاه برجام به سیاه‌چاله وین/سید محمدعماد اعرابی

«برجام داستان موفقی نبود.» این جمله، ادعای منتقدان دولت و یا یک تیتر جنجالی در روزنامه‌ای مثل کیهان نیست؛ بلکه سخنان معاون وزیر خارجه دولت تدبیر و امید و یکی از اعضای ارشد مذاکرات برجامی است. عباس عراقچی اسفند ۱۳۹۶ یعنی دو ماه پیش از خروج آمریکا از برجام در اندیشکده «چتم‌هاوس» لندن گفت: «ایران برجام را داستانی موفق نمی‌داند؛ چرا که ایران از آن بهره‌مند نشده و تحریم‌ها برداشته نشده است. دلیل آن ساده است، آمریکا تقریبا هر روز تعهداتش در برجام را نقض می‌کند.» بر این اساس «مذاکرات وین» را می‌توان بازگشت به یک «داستان ناموفق» قلمداد کرد؛ امری که مسلما نامعقول نیز به نظر می‌رسد و متأسفانه به‌خوبی می‌دانیم که دولت یازدهم و دوازدهم طلایه‌دار این‌گونه اقدامات است؛ از اتلاف روزانه ۲۰ میلیون لیتر بنزین با حذف کارت سوخت و بازگشت پرهزینه آن در آبان ۹۸ گرفته تا توقف پروژه‌های مسکن‌سازی و تحمیل تورم ۷۰۰ درصدی مسکن به مردم و همچنین بر باد دادن ۱۸ میلیارد دلار ذخایر ارزی کشور با ارزپاشی گسترده در شب انتخابات ۹۶ یا چوب حراج به ۶۲ تن ذخیره طلای بانک مرکزی و... گویی دولت فاقد یک قوه عاقله با محاسبات دقیق برای تصمیم‌سازی‌های کلان و اجرای صحیح آن است. حقیقتی که نگرانی و تردید‌ها درباره توانایی اجرایی دولتمردان تدبیر و امید را طی این سال‌ها روز به روز بیشتر کرده است. در واقع آن‌ها یا نمی‌خواهند و یا نمی‌توانند قوانین و سیاست‌های کلی نظام را به‌درستی اجرا کنند. چنین سوابق و انگاره‌ای از دولت باعث می‌شود تا این روز‌ها ایران اسلامی را از متحمل شدن «خسارت محض» دیگری این بار در «وین» مصون ندانیم.

مذاکرات «ناموجه» وین با دو خطای فاحش شروع شد. پیش‌پا افتاده‌ترین اشتباه این بود که تیم ایرانی بدون اخذ هیچ امتیازی باب مذاکره غیرمستقیم آمریکا با ایران را گشود. این اقدام امتیازی گشاده‌دستانه به دولت عهدشکنی بود که یکطرفه میز مذاکره را ترک و از توافق خارج شد. خطای راهبردی‌تر آنکه این مذاکرات فرصت تنظیم مجدد روابط میان آمریکا و متحدان اروپایی‌اش را برای اجماع بر سر سیاست‌های ضدایرانی‌شان در اختیار آن‌ها قرار داد. ۹ می ۲۰۲۱ «نیویورک تایمز» در تحلیل «مذاکرات وین» به نقل از دستیاران «بایدن» نوشت: «[فرآیند]بازگرداندن توافق قدیمی [برجام]باعث ایجاد اتحاد بین‌المللی بیشتر به‌خصوص با [دولت‌های]اروپایی که به تصمیم سختگیرانه ترامپ برای خروج از توافق معترض بودند؛ خواهد شد.»، اما فارغ از این موارد شواهد جدی تنازل از سیاست قطعی نظام در طول مذاکرات وین دیده می‌شود. سیاستی که بر دو پایه «لغو تمامی تحریم‌ها» و «راستی‌آزمایی عملی لغو تحریم‌ها» به‌عنوان پیش‌شرط ایران برای بازگشت به تعهدات برجامی به مذاکره‌کنندگان دولت ابلاغ و در دستور کار آن‌ها قرار گرفته است. با این حال در گام اول «لغو تحریم‌ها» صرفا به «تعلیق موقت تحریم‌های ناسازگار با برجام در دوران ترامپ» فروکاسته و در گام دوم «راستی‌آزمایی عملی لغو تحریم‌ها» به یک اقدام «سریع» چند روزه تقلیل داده شد.

این اتفاق در حالی رخ داد که از سه قانون ویزا، ایسا (ISA) و کاتسا (CAATSA) که به‌عنوان سه قانون مؤثر بر تحریم ایران پس از اجرای برجام اعمال شد؛ دو قانون ویزا و ایسا (ISA) در دولت باراک اوباما مورد تصویب و تمدید قرار گرفت. قانون کاتسا (CAATSA) نیز در دوران ترامپ علاوه‌بر تحریم‌های تازه با فراهم کردن شناسه‌های غیرهسته‌ای، دیوار تحریم‌ها را محکم‌تر و اعمال بسیاری از تحریم‌های هسته‌ای گذشته را با برجام سازگار ساخت. این قوانین جدای از دستورات اجرایی رؤسای‌جمهور آمریکاست که باعث می‌شود انتفاع اقتصادی ایران از برجام «تقریبا هیچ» باشد و دولت بایدن بخش قابل توجهی از این دستورات را چه در زمان ترامپ و چه پیش از او، تحریم‌های سازگار با برجام تلقی می‌کند. اما نکته تعجب‌آور زمانی بود که دولتمردان ایران ادبیات جدیدی برای دسته‌بندی تحریم‌ها خلق و آن‌ها را به دو دسته «بخشی» (موضوعی) و «شخصی» (افراد) تقسیم کردند. تیم مذاکراتی دولت با این کار تحریم‌ها را بر اساس مقصد (هدف تحریم) تقسیم‌بندى کرد. در حالى که برای اجرای سیاست قطعی نظام تحریم‌ها باید بر اساس مبدأ (منشأ صدور تحریم) تقسیم‌بندى می‌شد. تقسیم‌بندى جدید دولتمردان گمراه‌کننده بود، چون راه گریز از «لغو تحریم‌ها» را برای طرف آمریکایی کاملا باز می‌گذاشت. برای اجرای سیاست نظام در «لغو تحریم‌ها» باید «قانون» یا «دستور اجرایی» تحریم‌ها لغو شود نه اینکه اهداف از شمول تحریم خارج شوند. در این صورت ابزار تحریم در دست آمریکا باقى مانده و فقط برخى مصادیق از دایره تحریم خارج می‌شود.

در مورد «راستی‌آزمایی عملی لغو تحریم‌ها» و فروکاستن آن به یک اقدام صوری چند روزه موضع‌گیری دولتمردان حیرت‌انگیزتر بود. محمدجواد ظریف ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ فرآیند «راستی‌آزمایی» رفع تحریم‌ها از جانب ایران را «سریع» توصیف کرد و نوشت: «ایران پس از راستی‌آزمایی سریع، اقدام متقابل خواهد کرد.» حسن روحانی نیز ۵ روز بعد با ادبیات خاص خودش در حالی که به کارشناسانی که حداقل زمان «راستی‌آزمایی» را «۳ تا ۶ ماه» عنوان می‌کردند، کنایه می‌زد؛ گفت: «هر زمان که طرف مقابل به تعهدات خود برگردد همان روز به عین برجام برمی‌گردیم، به شرط آنکه در عمل ببینیم که عمل به این تعهدات واقعی است و آن را راستی‌آزمایی کنیم و این هم، زمان نمی‌برد، چون بعضی‌ها بلد نیستند، حرف‌هایی می‌زنند این در حالی است که ما شرایط راستی‌آزمایی را طراحی کردیم و می‌دانیم که زمان زیادی نمی‌برد.»

این اظهارات در کمتر از یک هفته توسط سخنگوی دولت نیز تکرار شد و علی ربیعی ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ به خبرنگاران گفت: «[هم]دولت آمریکا در مدت کوتاه می‌تواند به تعهدات برجام که نقض کرد، برگردد، هم ما به سرعت می‌توانیم راستی‌آزمایی کنیم و توان راستی‌آزمایی در زمان اندک را داریم.»، اما باز هم مثل همیشه تناقضی آشکار در گفتار و رفتار دولتمردان تدبیر و امید وجود داشت. تقریبا ۵ سال پیش در ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ وزارت امور خارجه ایران گزارش سه ماهه خود از اجرای برجام را منتشر و در آن تأکید کرد مدت زمان «سه ماهه» برای ارزیابی عملی رفع تحریم‌ها کافی نیست و برای این منظور به زمان بیشتری احتیاج است: «تن‌ها سه ماه از اجرای برجام گذشته است.

بازگشت به وضعیت قبل از تحریم‌ها به لحاظ فنی و عملیاتی مسلماً به زمان احتیاج دارد.» یازده روز بعد آقای عراقچی معاون وزیر خارجه نیز همین موضع را تأیید کرد و در پاسخ به این سؤال که چرا آقای سیف (رئیس وقت بانک مرکزی) عواید ایران از برجام را «تقریبا هیچ» عنوان کرده است؛ گفت: «فقط سه ماه از برجام گذشته است و برای برقراری روابط بانکی به زمان نیاز داریم.» ۲ آبان ۱۳۹۵ در حالی که بیش از ۹ ماه از اجرای برجام می‌گذشت، آقای روحانی حتی این مدت زمان «نه ماهه» را نیز برای ارزیابی عملی نتایج برجام کافی ندانست و در اظهارنظری تاریخی گفت: «امروز عده‌ای کودک به درب باغ آمده و می‌گویند، سیب و گلابی کجاست که می‌خواهیم میل کنیم. امروز این باغ که نهال‌های آن تازه غرس شده آماده باروری است، اما برای به ثمر نشستن صبر لازم است.» حالا سؤال اساسی اینجاست دولتمردانی که فرصت‌های «سه ماهه» و «نه ماهه» را برای ارزیابی عملی رفع تحریم‌ها در برجام کافی نمی‌دانستند اکنون چگونه از «راستی‌آزمایی سریع» رفع تحریم‌ها تنها ظرف چند روز برای «بازگشت به برجام» سخن می‌گویند؟

شتاب‌زدگی در اقدامات دولت برای دستیابی هرچه سریع‌تر به یک توافق ولو ضعیف و خسارت‌بار به وضوح قابل مشاهده است. اقدامی که باز هم یادآور شعار کوته‌بینانه وزارت خارجه دولت تدبیر و امید پیش از توافق برجام است: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است.» با این تفاوت که چنین توافقی در وین به مراتب پرهزینه‌تر از توافق برجام خواهد بود. داستان وین موفق نیست همان‌طور که داستان برجام ناموفق بود. دولتمردان به‌جای اینکه بر سیاست قطعی نظام پافشاری و با طرف غربی برای تعدیل مواضعش چانه‌زنی کند؛ بر مذاکره و توافق به هر قیمتی با طرف غربی پافشاری و در نهاد‌های عالی ایران برای تعدیل سیاست قطعی نظام چانه‌زنی می‌کنند! رویکردی که باعث می‌شود اقدامی فنی برای صیانت از منافع ملی در حد یک واسطه‌گری مبتذل تنزل پیدا کند. آینده درباره انگیزه دولت اعتدال از این بازی ناشیانه قضاوت خواهد کرد، اما این انگیزه هرچه باشد یک چیز تقریبا مشخص است: ما با دولتی بی‌کارنامه مواجهیم که حاضر است با گرو گذاشتن منافع ملی نزد بیگانگان برای خود کارنامه‌ای چند روزه بسازد.

روزنامه وطن امروز

بحران مهاجرت معکوس در رژیم صهیونیستی و تهدید فروپاشی/حامد هلالات

اسرائیل به عنوان رژیمی نامشروع که در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد، توانسته است بنا به دلایل متعدد در دهه‌های گذشته به حیات خود ادامه دهد، اما این رژیم از آغاز هزاره سوم با چالش‌ها و بحران‌هایی مواجه شده است که علاوه بر تضعیف آن، بقای این رژیم را در هاله‌ای از ابهام قرار داده است. در این میان، تحولات جمعیت و چالش‌های جمعیتی از حادترین و ریشه‌دارترین معضلات جامعه صهیونیستی به‌شمار می‌آید که دامنگیر این جامعه است و در سطوح مختلف، پیامد‌های گوناگونی به دنبال داشته است.

مساحت کوچک، ترکیب جمعیتی پیچیده، تراکم نامتوازن جمعیت، تحولات جمعیت حریدی‌ها، فلاشا‌ها و مهاجرت معکوس در رژیم صهیونیستی، در کنار سیر فزاینده جمعیت مسلمانان فلسطینی چالش‌های جمعیتی مهمی را پیش روی این رژیم قرار داده است. کارشناسان صهیونیست معتقدند فشار تراکم جمعیت مهاجران یهودی بر زیرساخت‌ها و ثبات امنیتی این رژیم طی سالیان اخیر آشکار شده است. هم‌اینک عده‌ای از کارشناسان جمعیتی نظیر آلون تالین موضوع را تحت عنوان یک بحران یاد می‌کنند. این کارشناسان بر این باورند نرخ بالای تولد در میان مسلمانان فلسطینی چه در داخل اسرائیل و چه در کرانه باختری و نوار غزه، چالش بنیادین رژیم صهیونیستی است و روند فرو ریختن ساختاری رژیم اشغالگر را تسریع می‌کند.

آژانس یهود و دیگر سازمان‌های وابسته برای انتقال یهودیان به فلسطین اشغالی ضمن ارائه مشوق‌های گوناگون، تبلیغات وسیعی در ارتباط با رفاه و امنیت در جغرافیای فلسطین اشغالی را در دستور کار قرار داده‌اند، اما حدود یک‌ششم از جمعیت ۷ میلیونی یهودی در سال‌های اخیر به دلیل شرایط بد اقتصادی و نیز استمرار و تشدید ناامنی ناگزیر به مهاجرت معکوس شده‌اند.

رژیم صهیونیستی در زمان ارائه آمار جمعیتی، مهاجران معکوس را لحاظ می‌کند، اما در انتخابات اخیر اجازه مشارکت به آن‌ها را نداد! این در حالی است که شرایط اقتصادی این رژیم بویژه پس از همه‌گیری کرونا بشدت آسیب دیده و آمار بیکاران جامعه حدود ۳۰ درصد شده است، در چنین شرایطی طبیعی است اقبال کمی از سوی یهودیان برای مهاجرت به فلسطین اشغالی را شاهد باشیم. به عبارت دیگر کاهش جمعیت یهودی، این رژیم را با بحران وجودی شدیدی روبه‌رو کرده، زیرا اساس وجود اسرائیل جمعیت یهودی است. این نکته مهمی است که بسیاری از رسانه‌ها و کارشناسان صهیونیستی به آن اشاره کرده و از آن به عنوان مقدمه‌ای برای پایان حیات اسرائیل یاد می‌کنند.

تنها در سال ۲۰۱۰ میلادی ۲۳۰ هزار صهیونیست از فلسطین اشغالی به کشور‌های مبدأ مهاجرت کردند؛ آمار‌ها حاکی از این واقعیت هستند که صهیونیسم از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۶ ضمن اشغال حدود ۸۵ درصد اراضی فلسطین بالغ بر ۵ میلیون یهودی را به این مناطق جذب کرده است؛ این در حالی است که در روند مهاجرت معکوس و خروج صهیونیست‌ها از فلسطین اشغالی بیش از ۲۰ درصد از آن‌ها در سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ تحت شرایط مختلف مهاجرت معکوس کرده و به کشور‌های اصلی خود بازگشته‌اند. به همین دلیل است که به زعم کارشناسان و اندیشمندان، در شرایط کنونی روند روزافزون مهاجرت معکوس یهودیان از اسرائیل پیچیده‌ترین چالش بقای این رژیم اشغالگر است. بنا بر تعریف این رژیم، مهاجران معکوس کسانی هستند که به هر دلیلی بیش از یک سال است از فلسطین اشغالی خارج شده‌اند و در کشور دیگری غیر از فلسطین اشغالی به سر برده‌اند.

بر اساس گزارش‌های رسمی، کمترین جمعیت صهیونیست‌های مقیم خارج ۷۵۰ هزار نفر یا به عبارت دیگر بیش از ۱۰ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی گزارش شده که البته آمار مذکور از سوی وزارت مهاجرت و جذب رژیم صهیونیستی اعلام شده است. اما گزارش‌ها و آمار‌های کنونی، جمعیت یهودیان صهیونیست مقیم خارج را به مراتب بیشتر از آمار‌های قبلی نشان می‌دهد. در حالی که طی دهه نخست حیات رژیم صهیونیستی، شمار صهیونیست‌های مهاجر به خارج ۱۰۰ هزار نفر گزارش شده بود، اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۰ اعلام کرد ۲۷۰ هزار صهیونیست به مدت بیش از یک سال مقیم خارج بوده‌اند که این میزان مهاجر، ۷ درصد جمعیت کل رژیم صهیونیستی را شامل می‌شد، اما این آمار بعد از چند دهه از عمر این رژیم، رشدی کاملا تصاعدی داشته است. یهودیانی که از سرزمین‌های اشغالی خارج می‌شوند، در پاسخ به دلایل خروج خود از سرزمین‌های اشغالی، می‌گویند: نباید بپرسید که چرا اسرائیل را ترک کردیم، بلکه باید بپرسید که چرا این همه مدت آنجا بودیم؟ علاوه بر این، نظرسنجی‌های جدید نشان می‌دهد نزدیک به نیمی از جمعیت رژیم صهیونیستی را جوانان تشکیل می‌دهند که زندگی در خارج را ترجیح می‌دهند. بیشترین دلیل و توجیهی که صهیونیست‌ها برای تمایل خود به مهاجرت از این رژیم ذکر می‌کنند این است که وضعیت این رژیم برای یک زندگی آرام مطلوب نیست. با توجه به این مساله که ۴۰ درصد یهودیان رژیم صهیونیستی متولد خارج هستند، مهاجرت مساله تازه و عجیبی برای آن‌ها نیست.

تا چند سال پیش مقامات رژیم صهیونیستی همواره از مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های اشغالی خبر می‌دادند و با نشان دادن درِ باغ سبز و دادن امتیاز‌های بی‌شمار به دنبال جذب و اسکان یهودیان کم‌شمار جهان در فلسطین اشغالی بودند؛ اسکانی که به قیمت جان هزاران فلسطینی بی‌گناه تمام می‌شد، اما چند سالی است که نه‌تن‌ها ترفند‌های مقامات صهیونیستی برای جذب و اسکان یهودیان در سرزمین‌های اشغالی جواب نمی‌دهد، بلکه مهاجرت معکوس یهودیان فریب‌خورده از فلسطین اشغالی به بلای جان اشغالگران تبدیل شده است. قبل از این، فرار و مهاجرت معکوس از فلسطین اشغالی اقشار عادی را شامل می‌شد، اما امروز این معضل به دارندگان مدارک بالای دانشگاهی، متخصصان و اکثر اقشار ساکن این سرزمین نیز رسیده است.

بر اساس آماری که اداره مرکزی آمار رژیم صهیونیستی منتشر کرده، از سال ۱۹۴۸ تا پایان سال ۲۰۱۵ بیش از ۷۲۰ هزار نفر از یهودیان مهاجر وارد شده به فلسطین اشغالی از این منطقه خارج و دیگر به آن بازنگشته‌اند. براساس آمار منتشر شده، صهیونیست‌ها برای نخستین‌بار از سال ۲۰۰۹ با تراز منفی مهاجرت مواجه شدند به نحوی که سال ۲۰۱۸ میلادی شمار یهودیانی که ترجیح دادند بقیه عمر خود را خارج از فلسطین اشغالی ادامه دهند و از این سرزمین خارج شدند ۱۶ هزار و ۷۰۰ نفر اعلام شد، در حالی که شمار رسمی افرادی که از نقاط مختلف جهان به فلسطین اشغالی منتقل شدند، تنها ۸ هزار و۵۰۰ نفر اعلام شد.

کانال ۱۰ اسرائیل نتایج یک نظرسنجی اخیر را منتشر کرد که نشان می‌دهد نیم میلیون اسرائیلی به خاطر هزینه‌های بالای زندگی قصد مهاجرت از اسرائیل را دارند. این کانال نشان داد ۵۰ درصد از اسرائیلی‌های بین ۲۵ تا ۴۴ سال در فکر عزیمت برای همیشه هستند و در طول ۴ سال گذشته بیش از ۲۶ هزار نفر که عمدتا جوان، تحصیلکرده و سکولار هستند، اسرائیل را برای کار و زندگی بهتر در آلمان، استرالیا و ایالات متحده آمریکا ترک کرده‌اند. واقعیت دیگر کاهش مداوم تعداد یهودیان است که به هویت یهودی پایبند هستند. بسیاری حاضر نیستند به جای اسرائیلی بودن، آمریکایی بودن یا تبعه فرانسه خود را یهودی معرفی کنند. تبدیل یهودیت به یک ملیت باعث می‌شود خاخام‌ها بر یک حکومت دینی حکومت کنند، بنابراین دموکراسی یک دولت غیرمذهبی مدنی را خاتمه می‌دهند. اکنون چنین واقعیتی هجوم یهودیان به اسرائیل را به سمت اسرائیلی‌هایی که اسرائیل را برای همیشه ترک می‌کنند معکوس کرده است. از این گذشته، یهودیان همیشه ادعا می‌کردند برای فرار از نژادپرستی، آزار و عدم تحمل مذهبی به اسرائیل آمده‌اند، اما چیز‌هایی را که از آن فرار کرده‌اند در اسرائیل یافتند.

عامل دیگری که مهاجرت یهودیان به اسرائیل را تضعیف می‌کند این است که یهودیان در سراسر جهان از بزرگ‌ترین موقعیت در تاریخ یهود در کشور‌هایی که در آن‌ها زندگی می‌کنند برخوردار هستند، بدون اینکه مورد آزار و اذیت مذهبی دوران قدیم قرار بگیرند. آن‌ها دیگر اسرائیل را به عنوان مکانی امن نمی‌بینند، اما برعکس، اسرائیل با جنگ‌های بی‌پایان به خطرناک‌ترین مکان برای یهودیان تبدیل شده است. همه یهودیان سکولار، چه در اسرائیل و چه در سراسر جهان، نه می‌خواهند در یک جای آپارتایدی/ استعماری زندگی کنند و نه می‌خواهند ببینند اسرائیل کاملا به یک کشور تبدیل شده است.

وخیم شدن اقتصاد و حکومت یهودی در شرایط ادامه جنگ، به دست آوردن موقعیت یک قدرت نژادپرست اشغالگر تحت سلطه تلمود نژادپرست، کشوری نیست که یهودیان به آن افتخار کنند. این دولت نژادپرست مانند تمام رژیم‌های آپارتایدی که از هم پاشید، دانه‌های نابودی خود را دارد. این نظر یک ناظر عرب نیست، بلکه ارزیابی توسط اکثر آژانس‌های اطلاعاتی غربی انجام شده است. به موجب ارقام رسمی متعلق به سال ۲۰۱۸، در سراسر جهان حدود ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار یهودی وجود دارد که ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر آن‌ها در اسرائیل و ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر نیز در آمریکا و مابقی نیز در دیگر مناطق جهان به سر می‌برند. اسرائیل که به تمام یهودیان حق مهاجرت به فلسطین اشغالی را می‌دهد، با قطعنامه شماره ۱۹۴ سازمان ملل متحد مخالفت کرده و از بازگشت فلسطینیان که تابع مهاجرت اجباری در سال ۱۹۴۸ شده‌اند، ممانعت می‌کند.

از نکات قابل توجه در آمار منتشرشده آن است که حدود نیمی از کسانی که مهاجرت از فلسطین اشغالی را به ادامه بقا در آن ترجیح دادند، متولدان این سرزمین بودند، در حالی که نیمی دیگر یهودیان در خارج از آن به دنیا آمده بودند و در این میان ۶۴ درصد از اروپا، ۲۵ درصد از آمریکای شمالی و استرالیا و ۱۱ درصد هم از آسیا و آفریقا به این سرزمین اشغالی آمده بودند.

بنا بر اعلام روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست، در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۸ به نقل از دفتر آمار مرکزی رژیم صهیونیستی درباره جمعیت یهودیان و غیریهودیان در سرزمین‌های اشغالی، هم‌اکنون حدود ۹ میلیون نفر در این منطقه زندگی می‌کنند که حدود ۶۵/۶ میلیون نفر یهودی (و اکثرا مهاجر) هستند و ۷۴ درصد از کل جمعیت فلسطین اشغالی را شامل می‌شوند. نتایج نظرسنجی مرکز «میدغام» حکایت از آن دارد که بیش از ۶۰ درصد یهودیان ساکن در فلسطین اشغالی به مهاجرت از این سرزمین تمایل دارند و اغلب داوطلبان مهاجرت از اسرائیل قشر جوان و ۲۳ تا ۳۹ساله هستند. این جوانان بر این باورند که به این سرزمین تعلق ندارند و با مشکلات هویتی و بحران هویت مواجه هستند؛ تقریبا ۵/۱ میلیون نفر از آن‌ها تصمیم جدی برای ترک اسرائیل دارند. بر اساس داده‌های موجود در سال‌های اخیر، آمار مهاجرت به سرزمین‌های اشغالی نه‌تن‌ها کاهش چشمگیری داشته است، بلکه با افزایش مهاجرت معکوس، عملا این رژیم بنیان و موجودیت خود را در معرض تهدید می‌بیند.

به نوشته این روزنامه، تعداد جمعیت یهودیان اسرائیل در ۱۰ سال اخیر یک میلیون نفر افزایش یافته است، در مقابل شمار عرب‌های ساکن در سرزمین‌های اشغالی که شامل مسلمانان و مسیحیان و دروزی‌ها می‌شود، یک میلیون و ۸۷۸ هزار و ۶۰۰ نفر عنوان شده که حدود ۲۱ درصد جمعیت فلسطین اشغالی را شامل می‌شود. روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست می‌افزاید، تعداد جمعیت عرب‌ها در فلسطین اشغالی در ۱۰ سال اخیر حدود ۴۰۰ هزار نفر افزایش یافته است؛ بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸، تعداد جمعیت عرب‌ها در سرزمین‌های اشغالی حدود ۲۱ درصد افزایش یافت در حالی که جمعیت یهودیان ۵/۱۷ درصد افزایش یافته بود.

روزنامه فرانسوی لیبراسیون هم اذعان می‌کند: بسیاری از مهاجران یهودی که بتازگی به سرزمین اشغالی فلسطین سفر کرده‌اند، به دنبال بازگشت به کشور‌های خود هستند، چرا که به محض ورود به فلسطین اشغالی با مشکلات بسیار زیادی روبه‌رو می‌شوند. مسؤولان اداره‌های مربوط به مهاجرت رژیم صهیونیستی، از ارائه آمار‌های دقیق درباره مهاجرت معکوس یهودیان از اسرائیل طفره می‌روند، اما بر اساس گزارشات آژانس یهود، میانگین بازگشت در پایان سال اول مهاجرت به اسرائیل بین ۳۵ تا ۴۰ درصد بوده است. نکته قابل توجه دیگر اینکه میل مهاجرت در میان یهودیان اسرائیلی که در خارج از سرزمین‌های اشغالی متولد شده‌اند، بشدت بالاست و این افراد که بیش از ۴۵ درصد از کل جمعیت این رژیم را تشکیل می‌دهند، اغلب ترجیح می‌دهند یا به کشور اصلی خود بازگردند یا به دیگر کشور‌های غربی مهاجرت کنند. «آرییه شافیت» در مقاله‎ خود در روزنامه صهیونیستی هاآرتص اذعان می‌کند: بی‌اعتمادی جامعه به بقای موجودیت اسرائیل، سبب افزایش موج مهاجرت معکوس از اسرائیل شده است. در حال حاضر مبارزه با صهیونیسم و بیزاری از اسرائیل در جهان، به بالاترین حد خود رسیده است. همچنین به خاطر عملکرد و سیاست غلط مقامات اسرائیلی و جمود فکری که ویژگی بارز این مقامات محسوب می‌شود، احتمال بقای اسرائیل بسیار بعید شده است.

در پایان باید گفت تحولات چند سال گذشته اسرائیل نشان می‌دهد بحران جمعیت در سرزمین‌های اشغالی بزرگ‌ترین بحرانی است که حیات وجودی رژیم صهیونیستی را تهدید می‌کند. آرماگدونی که در تبلیغات صهیونیستی برای تسخیر سرزمین فلسطین تصویر‌سازی می‌شد، دیگر نمی‌تواند جوانان و خانواده‌های یهودی را به سرزمین‌های اشغالی بکشاند. موج مهاجرت معکوس از سرزمین‌های اشغالی به دلایل مختلف از جمله جنگ و نبود امنیت روز‌به‌روز افزایش یافته و در در‌گیری و جنگ جاری بین گروه‌های مقاومت فلسطینی و صهیونیست‌ها افزایش پیدا کرده است به طوری که صهیونیست‌ها چمدان‌های خود را بسته و آماده مهاجرت از فلسطین هستند. طبق آمار‌های منتشرشده در بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ بیش از ۵۰ درصد جوانان صهیونیست ترجیح می‌دهند بعد از تحصیل در خارج از فلسطین دوباره به سرزمین‌های اشغالی بازنگردند. در همین زمینه طی همین سال‌ها بیش از ۴۰ درصد خانواده‌های یهودی ترجیح می‌دهند فرزندان آن‌ها در خارج از سرزمین‌های اشغالی تحصیل کنند و بازنگردند. همه این آمار‌ها نشان می‌دهند اسرائیل دیگر جای امنی برای صهیونیست‌ها و بسیاری از یهودیان نخواهد بود و دیری نخواهد پایید که این رژیم جعلی با توجه به بحران‌ها، خود از درون فرو خواهد پاشید.

روزنامه خراسان

کجاست بهانه‌های «حال خوب کن»؟/ سید صادق غفوریان

نه فقط در کشور ما بلکه در بسیاری از نقاط جهان، کرونا این ویروس وحشی حال و روز مردم را ناخوش احوال کرده است. اگرچه اکنون کشور‌های پیشگام در واکسیناسیون به سمت و سوی رفع محدودیت‌ها در حال حرکت اند، اما موج این بیماری آن قدر سهمگین بود و هست که تا مدت‌ها آثار زخم هایش بر چهره اقتصادی و اجتماعی جوامع و ممالک خواهد ماند. در این میان و در لابه لای این اوضاع ناخوش، همه مردم در تمام کشور‌ها روح و روان شان شکننده تر، احوال شان نیازمند توجه و رسیدگی بیشتر و حتی سفره شان کوچک‌تر شده چنان چه برخی گروه‌های معیشتی ضعیف نیز در دوره کرونا رسما به طبقه نیازمندان تبدیل شدند. در کشور ما پس از چندی که مشخص شد این بیماری به این زودی‌ها از میان نخواهد رفت، شبکه‌های مردمی و پویش‌های همدلی تا حدودی تلاش کرده اند نیاز‌های ابتدایی (خورد و خوراک) طبقات محروم را برطرف کنند، اما آن چه در این ۱۵ ماه همچون دردی بی درمان تمام مردم را آزرد و همچنان می‌آزارد، کمبود بهانه‌ها و اقدامات «حال خوب کن» بود و هست. شیوع گسترده بیماری، ابتلا یا ترس از آن، از دست دادن عزیزان و آشنایان، ممنوعیت سفر، محدودیت‌های بهداشتی و اجتماعی و به دنبال آن کاهش درآمد‌ها و البته حذف مجموعه‌ای از مشاغل همه دست به دست هم داده است تا آدم‌ها این روز‌ها و ماه‌ها را کم حوصله‌تر از همیشه سپری کنند.
 

آن چه انتظار داشتیم، چه بود؟

اما واقعیت در کشور ما که اساسا متولیان چندان تجربه و تخصص تزریق «حال خوب» به جامعه را ندارند این است که این شرایط همزمان با التهابات مدام اقتصادی و معیشتی برای مردم سخت‌تر و دلهره آورتر هم شده است. اگر به برخی رویداد‌های یک سال اخیر نگاهی بیفکنیم در اغلب آن‌ها با وجود این که انتظار می‌رفت و می‌رود که امور «مردم» بیشتر در کانون توجه باشد، اما به هر دلیلی نوعی کم مهری به جامعه احساس می‌شود:
* گرانی‌های مدام و ملال آور؛ از جمله نمونه‌های پیش پا افتاده اش افزایش قیمت‌های کلافه کننده لبنیات است که مردم تقریبا در هر بار خرید با نرخ‌های جدید مواجه می‌شوند.
* وضعیت تاریخی صف‌های مرغ؛ صف‌هایی که قصه غم انگیزش را همه دیدیم و غصه خوردیم، نه برای کمبود «مرغ» بلکه برای آقایانی که تدبیرشان چند ماه زمان برد. بماند که اوضاع مرغ دوباره متزلزل شده و درباره گوشت قرمز نیز از هم اکنون زمزمه‌هایی مبنی بر به هم ریختگی بازارش در ماه‌های آینده شنیده می‌شود. (البته این یکی را، چون مردم کمتر توان خریدش را دارند شاید چندان بهانه نگرانی نشود).
* وضعیت و روش خجالت آور قطعی‌های برق؛ که در این روز‌ها می‌بینیم چگونه یک دستگاه عریض و طویل هنوز ابتدایی‌ترین آداب مواجهه با مردم در چنین شرایطی را نمی‌داند و دیدیم که چگونه بدون اطلاع رسانی و بدون برنامه دست به قطع برق زدند و حتی به برنامه‌های جسته و گریخته خود برای زمان قطع برق هم پایبند نبوده و نیستند. آقای مسئول برق، کلاهت را قاضی کن و پاسخ بده که آیا راهی بهتر، عاقلانه و محترمانه وجود نداشت که این گونه و در این انبوه نارضایتی و عصبانیت برای مردم پدید نیاورد؟
* ماجرای تعطیلی‌ها و محدودیت ها؛ که بر اساس پروتکل‌های مصوب به منظور کنترل همه گیری منطقا باید اجرا می‌شد، اما حمایت‌ها از مشاغل، استمهال بدهی‌ها و تسهیلات، ارائه فرصت‌های فراخ برای پرداخت قبوض و... آیا آن طور که انتظار می‌رفت، اجرا شد؟
و...
قطعا به این موارد نمونه‌های دیگری نیز می‌توان اضافه کرد؛ نمونه‌ها و مصادیقی که هر یک به نوبه خود در بی حوصله‌تر کردن مردم نقشی بسزا داشته اند.
کنون پرسش این است که آیا قواعد حکمرانی همین است؟ آیا متولیان تکلیفی در ایجاد «حال خوب» ندارند؟
برای یافتن پاسخ‌های روشن این سوالات می‌توان درباره چند اصل به طور جدی تامل کرد:
* عشق ورزیدن به مردم؛ اگر جامعه باتمام وجودش احساس و باور کند که متولیان به آحاد مردم با همه سلایقی که دارند عشق می‌ورزند، حتما با کاستی‌ها کنار می‌آید. اما درد و تجربه این است که فاصله فیزیکی و روحی میان مسئولان و مردم این روز‌ها کمی زیاد شده است و از همین رو است که طرف‌ها حرف یکدیگر را چندان درک نمی‌کنند.
* متولیان برای شادابی و نشاط اجتماعی برنامه ندارند؛ نمی‌خواهیم آن قدر هم بدبین باشیم که تصریح کنیم، متولیان ما به نشاط اجتماعی «باور» ندارند، اما چندان هم نمی‌توانیم باور کنیم که آن‌ها در برنامه‌های شان برای ایجاد نشاط و شادابی گام‌های مجزا و موثری برداشته اند.
*دایره محدودیت‌های من درآوردی را محدود کنیم؛ امروز حوزه قانون، شرع و عرف آن قدر ظرفیت‌های نهفته‌ای در خود دارد که درباره بسیاری از موضوعات مقبول اخلاقی که می‌تواند برای جامعه «حال خوب کن» باشد به گفت و شنود بنشیند و آن را به نتیجه برساند.
* مرور آمار رسمی مراجعات روان درمانی در کشور رو به افزایش و نگرانی است؛ باید بپذیریم که وضعیت روحی جامعه ما در مقایسه با بسیاری از کشور‌ها چندان شرایط مطلوبی ندارد در حالی که مردم این سرزمین در ذات خود نوعی شوخ طبعی و شیرین زبانی دارند، اما چرا این همه ظرفیت و البته نیاز، بهانه‌ای برای «حال خوب» نشده است؟
بنابراین با توجه به تبعات منفی و سنگینی که به ویژه در دوره این بیماری بر جامعه مستولی شده است، این ضرورت بیش از هرزمان دیگری احساس می‌شود که متولیان امر در بخش‌های مختلف برای کاستن از آلام روحی مردم گام‌های فوری و جدی بردارند که بی شک کم توجهی به آن عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت.

روزنامه ایران

شفافیت؛ ضرورت تقدم لایحه بر طرح/لعیا جنیدی*

در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ لایحـه شــفافیت که توسط معاونت حقوقی رئیس‌جمهوری تهیه و در کمیسیون خاص مقرر توسط هیأت دولت بررسی شد، در هیأت وزیران تصویب و اندکی بعد توسط رئیس‌جمهوری به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد. این لایحه هم از نظر اشخاص و هم از نظر موضوعات مشمول دارای قلمرویی گسترده است: قلمرو شخصی آن قوای سه‌گانه، همه نهاد‌های حکومتی، عمومی و حتی خصوصی مأمور به خدمت عمومی را دربر گرفته و آنان را مخاطب و مکلف به شفاف‌سازی تصمیمات و اقدامات ساخته است. از لحاظ موضوعی نیز نه تنها امور اقتصادی بلکه امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اداری را شامل شده است.

چند ماه بعد از این، در تاریخ ۱۹/۸/۱۳۹۸ لایحه مدیریت تعارض منافع در خدمات عمومی نیز به ابتکار معاونت حقوقی رئیس جمهوری تدوین و در کمیسیون لوایح دولت بررسی و در هیأت وزیران تأیید و تصویب و نهایتاً توسط رئیس‌جمهوری به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید. این لایحه نیز همچون لایحه شفافیت، گستره‌ای فراگیر دارد و به نوعی مکمل کارکرد زیرساختی و پیشگیرانه لایحه شفافیت است. کارکرد پیشگیرانه و سلامت‌مدار دو راهبرد اساسی ناظر به شفافیت و مدیریت تعارض منافع در ساختار اداری، اقتصادی و اجتماعی ما چنان چشمگیر و غیر‌قابل‌انکار است که در برنامه پیشنهادی اخیر قوه قضائیه نیز، دو راهبرد نخستین و بنیادین از راهبرد‌های دوازده‌گانه شورای عالی پیشگیری از جرم صراحتاً و مستقیماً به شفافیت و مدیریت تعارض منافع اختصاص یافته و در جلسه این شورا نیز از میان راهبرد‌های دوازده‌گانه، این دو راهبرد به تصویب رسیده است.

با همسو شدن قوه قضائیه و قوه مجریه و حتی نمایندگان قوه مقننه در شورای عالی پیشگیری از جرم، دیگر جایی برای تردید نسبت به ضرورت و فوریت پیشبرد این دو سیاست به منظور پیشگیری از جرم و مقابله با فساد و ایجاد زیرساخت نرم‌افزاری سلامت اداری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، باقی نمانده است. مستندات گام‌های پیشنهادی در شورای عالی پیشگیری از جرم، از فقدان یا موقت بودن مبانی قانونی و ابهام یا عدم کفایت بستر حقوقی اجرای راهبرد‌های مورد اشاره در بسیاری از گام‌های ضروری برای تحقق این راهبرد‌ها پرده برمی‌دارند. برخی طرح‌های جایگزین پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی مانند طرح مربوط به مدیریت تعارض منافع، قطع نظر از اینکه تنها چند ماده از کل لایحه مربوط به موضوع است، به دلیل عدم حضور دستگاه‌های اجرایی مرتبط و عدم درج دیدگاه‌های کارشناسی آنان، در عمل رافع کاستی‌ها و وافی به مقصود نخواهد بود.

دلیل تقدم و برتری لایحه دولت بر طرح نمایندگان در بیشتر نظام‌های حقوقی و انتظار از قوه مجریه به ارائه پیشنهاد و ابتکار عمل در قانونگذاری نیز تقویت بعد کارشناسانه و واقع‌گرایانه تقنین، کارکرد‌گرایی قانون برای پاسخگویی به مشکلات موجود، ارتقای قابلیت اجرایی قانون، جلوگیری از اختلاط قلمرو صلاحیت‌ها و انتقال اختیارات اجرایی به قوه مقننه از طریق درج ابعاد و شیوه‌ها و سیاست‌های اجرایی قانون در طرح‌هاست. گذری بر طرح‌های انبوه مطرح در مجلس در طول یک سال گذشته که ظاهراً تا هفتصد طرح رسیده است، نشانگر شتاب بی‌اندازه و بی‌توجهی به ضروریات قانونگذاری در ارائه و حتی تصویب بسیاری از آن‌ها می‌باشد. ایرادات مشترک طرح‌ها و مصوبات ناشی از آن‌ها مقتضی بازگشت به سیاست تقدم لوایح بر طرح‌ها و اهتمام و تسریع در رسیدگی به لوایح است. برای روشنگری، بخشی از ایرادات مشترک بسیاری از طرح‌ها در زیر تبیین می‌شود:
داشتن بار مالی: برابر اصل ۷۵ قانون اساسی، ارائه طرح از سوی نمایندگان در صورت کاهش درآمد عمومی یا افزایش هزینه عمومی باید همراه با تعیین طریق جبران کاهش درآمد یا تأمین هزینه جدید باشد. این در حالی است که در بسیاری از طرح‌ها، شاهد عدم رعایت این اصل از قانون اساسی هستیم.
ورود به حوزه اجرا و وظایف اختصاصی رئیس‌جمهوری و دولت و قوه مجریه: بسیاری از طرح‌ها وارد حوزه‌های اجرایی مانند تشکیل، انتزاع یا ادغام دستگاه‌ها و سازمان‌های اجرایی یا ابتکار الحاق و خروج از معاهدات و توافقات بین‌المللی یا جزئیات شیوه‌ها و ترتیبات اجرایی قانون شده‌اند که با اصول (۵۷)، (۶۰)، (۱۲۵) و (۱۲۶) قانون اساسی و بند‌های (۵) و (۸) سیاست‌های کلی نظام قانونگذاری، سازگار نیست.

تداخل صلاحیت‌ها: در بسیاری از موارد طرح‌ها با ورود در حوزه صلاحیت نهاد‌ها و شورا‌های دیگر مندرج در قانون اساسی مانند شورای امنیت یا هیأت دولت یا... صلاحیت‌های تخصصی دستگاه‌ها را نادیده گرفته‌اند.

عدم توجه به ابتکار دولت در بودجه و برنامه: طرح‌هایی مانند «طرح احکام کلی بودجه ۱۴۰۰» آشکارا مغایر اصل (۵۲) قانون اساسی مبنی بر لزوم تدوین و ارائه بودجه از طریق لایحه و توسط دولت و بند (۷) سیاست‎های کلی نظام قانونگذاری است.

جرم انگاری و قضاگرایی: در بسیاری از طرح‌ها، نمایندگان محترم مجلس اقدام به جرم‌انگاری برخی اعمال کرده‌اند که با سیاست‌های جرم‌زدایی و قضازدایی به عنوان سیاست مورد اقبال در قریب به اتفاق نظام‌های حقوقی جهان از جمله نظام حقوقی ما و بند (۱۴) سیاست‌های کلی قضایی، مغایرت دارد.
ملاحظات پیش‌گفته، ضرورت اعلام وصول فوری و بدون وقفه لوایح و نیز رسیدگی به آن‌ها با رعایت تقدم و سرعت متعارف و مورد انتظار را آشکار می‌سازد. امید است با تعامل سازنده لوایح بنیادینی، چون شفافیت و مدیریت تعارض منافع که برای اصلاح دیوانسالاری کشور و بهبود مدیریت امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حیاتی است به سرانجام روشنی از نظر تقنینی و اجرایی برسد. در غیر این صورت، ارتقای سلامت و مقابله با فساد به اعلامات رسانه‌ای در خصوص چند پرونده و چند فرد تقلیل خواهد یافت و به نتیجه ملموس و مؤثری برای مردم منتج نخواهد شد.
*معاون حقوقی رئیس جمهوری

روزنامه شرق

غزه کابوس اسرائیل/جاوید قربان‌اوغلی

هر دو عنصر «مهاجرت و سرمایه‌گذاری» محصول امنیتی است که اسرائیل فراهم کرده بود. هر تحولی که امنیت را خدشه‌دار کند، به مثابه زلزله‌ای در ارکان رژیم صهیونیستی است. در جنگ ۱۲‌روزه برای اولین بار امنیت اسرائیل نه با به زعم آن‌ها «اقدامات تروریستی» ازسوی فلسطینی‌های دست از جان شسته که از خلال رودررویی نظامی با یک گروه شبه‌نظامی مورد سؤال قرار گرفت. حتی با پذیرش ادعای اسرائیل در رهگیری و انهدام قریب به ۹۰ درصد آن توسط شبکه پدافند «گنبد آهنین» و فرود‌آمدن ۱۰ درصد از موشک‌های شلیک‌شده از سوی حماس در تل‌آویو و دیگر شهرها، برای اولین بار است که اسرائیل به ناتوانی خود در تأمین امنیت خود اعتراف می‌کند. مضافا اینکه توانایی سیستم «گنبد آهنین» را نیز به‌طورجدی با ابهام روبه‌رو می‌کند. ادعای ایرانی‌بودن موشک‌ها با توجه به جغرافیای این باریکه و محاصره کامل آن از سوی اسرائیل که قریب به ۱۴ سال از آن می‌گذرد، خود دلیل دیگری بر عجز و ناتوانی این رژیم در کنترل فلسطینی‌ها در دستیابی، ساخت و توسعه صنایع موشکی است که در‌حال‌حاضر به معضل بزرگ این رژیم تبدیل شده است. ناتوانی اسرائیل در مهار صنایع موشکی فلسطینی‌ها و همچنین «عدم اطلاع» از کمیت، کیفیت و برد موشک‌ها که با وجود اشراف اطلاعاتی و شبکه گسترده جاسوسی در کرانه باختری و غزه جنگ اخیر را به کابوسی برای اسرائیل تبدیل کرده که به یقین در محاسبات مربوط به برپایی جنگی دیگر تأثیر جدی خواهد گذاشت.

۲- در چهار سال دوره ترامپ و اقدامات یک‌جانبه او در حمایت از اسرائیل مانند به‌رسمیت‌شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل، انتقال سفارت، رسمیت دادن به انضمام بخشی از کرانه باختری و وادار‌کردن کشور‌های عربی در برقراری رابطه سیاسی با اسرائیل طرح «دو دولت» را به‌طور‌جدی در محاق برده و از دستور کار خارج کرده بود. فارع از اینکه ما با طرح «دو دولت» موافق یا مخالف باشیم، این طرح از حمایت جهانی و از جمله سازمان ملل برخوردار است و به‌عنوان راه‌حلی نه لزوما عادلانه بلکه بر اساس واقعیت‌های موجود کم‌هزینه‌ترین راه‌حل برای طولانی‌ترین بحران جهانی است. جنگ اخیر غزه بار دیگر این ایده را به‌طور‌جدی در جهان مطرح کرد. فلسطینی‌ها باید سپاسگزار یاسر عرفات رهبر فقید خود باشند که با درک واقعیت‌های حاکم بر جهان و خیانت‌های اعراب، توانست قسمت کوچکی از سرزمین‌های اشغالی را باز‌پس گیرد. سرزمین‌هایی اندک که امروز به پایگاه‌های اصلی حماسه‌آفرینی‌های فلسطینی‌ها و کابوسی برای اسرائیل تبدیل شده است.

۳- عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با اسرائیل پروژه مورد حمایت همه بازیگران بین‌المللی ازجمله روسیه و چین در کنار آمریکا و اروپاست. عرب‌ها هم مشکلی با آن ندارند و سال‌هاست که آن را پذیرفته و بسیاری نیز در نهان و برخی آشکارا آن را اجرا کرده‌اند. آنچه در دوره ترامپ و با ابتکار جراد کوشنر، داماد وی تحت عنوان «طرح ابراهیم» به اجرا گذاشته و منجر به برقراری روابط سیاسی اسرائیل با پنج کشور عربی شد، قسمت بیرونی کوه یخ رابطه اسرائیل با کشور‌های عربی است. حماسه مقاومت غزه در جنگ اخیر مانع بزرگی در مقابل این روند ایجاد کرد. قبح برقراری رابطه با اسرائیل بدون پذیرش موجودیتی به نام «دولت فلسطین» از سوی اسرائیل که در ذیل «طرح ابراهیم» شکسته شده بود، مجددا ملت‌های عربی را در مقابل رژیم‌های مرتجع و سازشکار قرار داد. در پرتو جنگ اخیر دولت‌هایی مانند امارات عربی متحده، بحرین، سودان و... به‌شدت تحت‌فشار افکار عمومی خود قرار گرفته‌اند؛ روندی که حداقل در کوتاه‌مدت از دستور کار دیگر رژیم‌های سازشکار کنار گذاشته خواهد شد.

۴- شکل‌گیری فضای گسترده مخالفت با جنایات اسرائیل در جنگ اخیر و همراهی، همدلی و حمایت غیرقابل تصور از فلسطینی‌ها از سوی افکار عمومی جهان به‌راه‌افتادن سیل جمعیت معترض نه در خیابان‌های کشور‌های عربی و اسلامی که در لندن و پاریس و کانادا از تحولات جنگ غزه بود که نباید آن را دست‌کم گرفت. سیاست همیشگی آمریکا فارغ از اینکه کدام‌یک از در دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات حاکم است، حمایت بی‌قید‌و‌شرط از اسرائیل است. با‌این‌حال بایدن به‌طور روشنی تحت‌فشار افکار عمومی در‌صدد پایان‌دادن به جنگ بود. در ۱۲ روزی که جنگ ادامه داشت، هشت بار با نتانیاهو تلفنی صحبت کرد. فرستاده ویژه‌ای را برای این کار به خاورمیانه اعزام کرد و احتمالا همه اقدامات السیسی برای آتش‌بس با هماهنگی با کاخ سفید در جریان بود.
 

اخبار ویژه سه شنبه ۴ خردادماه


روزنامه کیهان

اگر مرهم نیستید نمک بر زخم سهامداران نپاشید!

در حالی که آقای روحانی، از «اوج گرفتن بورس» می‌گوید؛ سهامداران از آب شدن سرمایه‌گذاری‌شان را در این بازار به چشم می‌بینند. به گزارش تابناک، هشت ماه است که خون به دل سهامداران بورس شده و سهامداران بسیاری در ضرر فرو رفته‌اند. هشت ماه است که حال و روز سهامداران بورس و بازار سرمایه خوب نیست و تقریبا در اکثر روز‌ها در این هشت ماه بازار قرمزپوش بوده است. در این شرایط رئیس‌جمهور می‌گوید که دولت وی بورس را به اوج رسانده است! در شرایطی که بازار سرمایه حدود ۸۰ درصد ریزش داشته، اما آقای روحانی اخیرا سخنانی را درباره بازار سرمایه مطرح کرد که موجب تعجب همه سهامداران شد! روحانی در جلسه هیئت دولت گفت: ۶۰ درصد سهام عدالت را آزاد کردیم، بازار سرمایه را در همین دوران به اوج رساندیم. البته بازار سرمایه، فراز و نشیبی هم دارد و دولت فقط باید بازار سرمایه را یاری و کمک کند، و هیچ وقت در این بازار مداخله نمی‌کند، بازار سرمایه به دولت مربوط نیست چرا که یک بازار آزاد است و مربوط به شرکت‌ها و مردم است.

او ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ در واکنش به صحبت‌های منتقدان درباره بالا رفتن غیر واقعی؛ و بی‌مبنای شاخص بورس گفته بود: شما اگر ناراحت هستید، گوش نکنید و راهش این است که در گوشتان یک پنبه بگذارید این حرف‌های خوب را نشنوید. بورس ما خوب شده عصبانی می‌شوند و می‌گویند در همه دنیا بورس برهم ریخته، چرا بورس ایران خوب است؟ این به خاطر تلاش همه شرکت‌ها فعالان اقتصادی و خوشبختانه عرضه کردن سهام شرکت‌های بزرگ هستند.

این صحبت‌ها در حالی بود که در همان زمان، بسیاری به درباره رشد حبابی بورس هشدار داده بودند. اکنون پرسش این است که آیا دولت بورس را به اوج رساند؟ پاسخ قطعا مثبت است! دولت برای به اوج رساندن بورس و کشاندن سرمایه‌های مردم به این بازار هدف خاصی را دنبال می‌کرد. هدفی که از آن می‌توان به تامین بخشی از کسری بودجه یاد کرد. اما بعد از آنکه دولت به خواسته خود که تامین بخشی از کسری بودجه بود رسید، بورس را به حال خود رها کرد و در ۱۹ مرداد ماه ۹۹ کارش با بورس تمام شد. در حالی ادعا می‌شود که دولت بورس را به اوج رسانده که بسیاری از سهامداران هم‌اکنون در ۸۰ درصد ضرر و زیان گرفتار شده‌اند و برندگان این بازی اول دولت و سپس کسانی بودند که رانت اطلاعاتی داشتند و پول‌های خود را از بورس به‌موقع بیرون کشیدند!

باید به گوش آقای روحانی رساند که آقای رئیس‌جمهور! مردم به دعوت شما همه چیزشان را به بازار سرمایه سپردند و پول‌های خود را به جای سرمایه‌گذاری در سکه و دلار، در بورس سرمایه‌گذاری کردند. بسیاری وام ازدواج، خودرو، خانه و تمام دارایی خود را به دعوت شما به این بازار آوردند. حداقل اگر مرهمی بر زخم سهامداران بورس نیستید دیگر به زخم آن‌ها نمک نپاشید. این یک فراز و نشیب ساده بازار نبود، این سقوط سهمگین بود که بعد از هشت ماه همچنان ادامه دارد.
 

نگرانی آمریکا از احتمال بالای پیروزی آیت‌الله رئیسی

نشریه آمریکایی نیوزویک، احتمال بالای پیروزی آیت‌الله ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ایران را برای دولت جو بایدن نگران کننده توصیف کرد. این نشریه نوشت: بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند ابراهیم رئیسی، بخت بالایی برای پیروزی دارد. این چشم‌انداز برای رئیس‌جمهور آمریکا و توافق هسته‌ای موجودناامید کننده است. آیت‌الله رئیسی که در حال حاضر ریاست قوه قضائیه را برعهده دارد، قبلاً بار‌ها از وضعیت توافق او در انتخابات امسال از حمایت طیف وسیعی از طرفداران گسترش برنامه هسته‌ای ایران، برخوردار است.

طبق نتایج نظرسنجی صورت گرفته شده توسط «ایران پال» و دانشگاه مریلند در ماه فوریه ۲۰۲۱، ۶۹ درصد ایرانی‌ها معتقدند تا زمانی که آمریکا به برجام باز نگشته و به تعهدات خود عمل نکرده، ایران نباید در مذاکرات هسته‌ای شرکت کند. تنها ۲۸ درصد موافق این مسئله بودند که تهران در اقدامی فوریتی، واشنگتن به گفتگو درباره تجدید توافق هسته‌ای بپردازد.

آیت‌الله رئیسی در بیانیه خود به مناسبت نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری، به سیاست داخلی اعتبار داد و گفت نامزدی او بر «مبارزه با فقر، فساد، تحقیر و تبعیض» متمرکز خواهد بود. او افزود: «من به عنوان یک نامزد مستقل به صحنه آمده‌ام تا بتوانم در مدیریت اجرایی کشور تغییراتی ایجاد کنم.»
 

همشهری: دولت در مقابل تورم دچار سه دستگی است (!)

یک روزنامه حامی دولت نوشت در حالی که ماه‌های پایانی دولت روحانی با رکورد تورم مواجه است، سه نهاد مسئول در دولت با یکدیگر درباره این موضوع اختلاف نظر دارند!

همشهری در گزارشی با عنوان «معمای پرش کم سابقه تورم»، نوشت: چند روز پس از اعلام یک مرکز تحقیقاتی وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره ثبت رکورد تازه نرخ تورم در پایان دولت حسن روحانی (۴۵ درصد) یک نهاد تحقیقاتی وابسته به سازمان برنامه و بودجه هم پیش‌بینی کرد براساس سناریوی واقع‌بینانه ممکن است نرخ تورم تا پایان شهریور امسال از ۴۵ درصد هم عبور کند. با این حال تاکنون نه بانک مرکزی که مسئولیت کنترل تورم را دارد، نرخ تورم هدفگذاری خود برای ۱۴۰۰ را منتشر کرده و نه مرکز پژوهش‌های مجلس، اما پیش‌بینی می‌شود روند افزایشی نرخ تورم در نیمه دوم امسال متوقف شود.

در شرایطی که مردم انتظار دارند تا سیاست مهار فوری تورم به اجرا گذاشته شود، دست کم ۳ ضلع اقتصادی تصمیم‌ساز یعنی بانک مرکزی، سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد درباره منشأ شیوع ویروس تورم دچار اختلاف دیدگاه شدید هستند و تا زمانی که هر نهاد تصمیم گیرنده‌ای از زاویه نگاه خود بخواهد به موضوع نگاه کند، انتظار آغاز عملیات فوری نجات اقتصاد امواج بلند تورم به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.

پژوهشکده آمار وابسته به مرکز آمار ایران زیر نظر سازمان برنامه و بودجه در گزارشی ۳ سناریو برای نرخ تورم تا پایان سال ترسیم می‌کند و نتیجه می‌گیرد که براساس سناریوی بدبینانه نرخ تورم سالانه و نقطه‌ای در پایان تابستان امسال به ترتیب به ۴۷/۵ و ۴۸/۸ درصد می‌رسد و در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت تورم سالانه پایان تابستان ۴۲/۵ درصد خواهد بود. اما سناریوی سوم این نهاد تحقیقاتی می‌گوید باید واقع‌بین باشیم و بپذیریم که نرخ تورم سالانه در پایان شهریور ۴۵/۱ درصد و نرخ تورم نقطه به نقطه هم ۳۹/۱ درصد خواهد شد.

البته این پژوهشکده نتایج بررسی‌های خود از وضعیت نرخ تورم در نیمه دوم سال را منتشر نکرده، اما نرخ تورمی که این نهاد پژوهشی برای پایان تابستان برآورد کرده بیش از میزانی است که نهاد تحقیقاتی وابسته به وزارت کار تخمین زده؛ چرا که پژوهشکده آمار می‌گوید، نرخ تورم سالانه در پایان تابستان ۴۵/۱ درصد است و نهاد پژوهشی وابسته به وزارت کار از پیش‌بینی نرخ تورم ۴۴/۷ درصدی در آخر شهریور خبر می‌دهد. همشهری در ادامه در تحلیلی با عنوان هشدار آتش‌نشان تورم به آتش‌افروزان تورم»، به هشدار‌های همتی خطاب به سازمان برنامه و بودجه و برخی مقامات دولتی پرداخت.
 

تشابه و تشبه به روحانی پاشنه آشیل است نه نقطه قوت

یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌گوید؛ علی لاریجانی تغییر کرده اما نمی‌تواند با ادبیات نخ‌نما و تاریخ مصرف گذشته روحانی، میان مردم جلوه کند. روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: علی لاریجانی مدت‌هاست که خود را به عنوان یک میانه‌رو نشان می‌دهد؛ کسی که مستقل است و ارتباطی با اصولگرایی ندارد. برای رسیدن به این خواسته اما، تلاش‌های زیادی هم از خود نشان داده است. اوج این کار را می‌توان در انتخابات مجلس دهم دید؛ زمانی که در لیست امید جای گرفته و از ماهیت اصلی‌اش دور شده بود. در ادامه، اما به همان امیدی‌ها هم پشت کرد و در مجلس دهم فراکسیونی جدا راه انداخت. رئیس سابق مجلس، ولی یک چیز را خوب می‌داند؛ اینکه در عرصه انتخابات ۱۴۰۰ هم باید تغییراتی در خود نشان دهد و هم اینکه چنین موضوعی را به مردم هم القاء کند. او از سویی می‌داند اگر خود را نزدیک به حسن روحانی معرفی کند با توجه به اتفاقات این چهار ساله عملا هیچ شانسی برای پیروزی و گرایش مردم به خود نخواهد داشت. از طرفی هم دیگر نه اصولگرایان او را از خویش می‌دانند و نه او می‌تواند به این دل ببندند که آیت‌ا... رئیسی را رها کرده و روی دیوار او یادگاری بنویسند.

آرمان می‌افزاید: همه علی لاریجانی را انسانی باهوش و سیاستمداری می‌دانند که می‌تواند همزمان با شرایط با ایفای نقش‌های گوناگون شعاع دایره قدرت خود را افزون کند و هر زمانی که لازم باشد با مهره‌چینی‌های صحیح به مقصود برسد، اما از قرار معلوم این بار در محاسبات انتخاباتی دچار دو اشتباه فاحش شده است. یکی آنکه گذشته لاریجانی بنا نیست با اظهارات امروزش به‌طور کلی فراموش شود. او در هر صورت چهره‌ای اصولگراست که شوربختانه در سال‌های نه‌چندان دور بعضا اظهارات تندی را نیز مطرح کرده که شاید بعضی از تندرو‌های اصولگرا چنین نکرده‌اند؛ بنابراین او باید پاسخگوی بعضی اعمالش باشد. نکته بعدی، اما استراتژی غلط و نخ‌نما‌شده امروز وی و استفاده از کلید‌واژه‌های قدیمی قبلا کارا، ولی ناکارآمد کنونی است. دیگر دوران ۹۲ به سر‌آمده؛ دورانی که روحانی با واژه‌سازی کلید و گاز‌انبر و در ۹۶ با سخن گفتن از رفع حصر توانسته بود نظرات را به خود جلب کند. لاریجانی باید چشمانش را به شرایط امروز سیاسی کشور بگشاید و از همین رو توقع نداشته باشد با واژه‌سازی‌هایی مانند «نه به کلید و چکش و مدیریت پادگانی» بتواند همان راه روحانی ۹۲ و ۹۶ را برود.
 

آفتاب یزد: به‌خاطر کارنامه دولت مردم به جهانگیری رای نمی‌دهند

یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت: هشت سال حضور جهانگیری در دولت روحانی به موقعیت او در انتخابات آسیب زده و این آسیب در انتخابات قابل جبران نیست. آفتاب یزد در گزارشی از قول علی صوفی فعال اصلاح‌طلب نوشت: بنده با آقای جهانگیری از ۹۶ به بعد چند تماس مستقیم داشتم. در دوره اول ضرورتی برای تماس نمی‌دیدم. آقای جهانگیری به عنوان یک اصلاح‌طلب در مسند معاونت اولی رئیس‌جمهوری بسیار خوب کار‌ها را انجام می‌داد و اصلاح‌طلبان هم گروه‌هایی را درست کرده بودند که با ایشان در تماس بودند و آثار آن را می‌شد در کشور دید؛ بنابراین در آن دوره هیچ ضرورتی نمی‌دیدم ضمن اینکه نیاز هم نداشتم بنابراین هیچ تماسی با ایشان نداشتم. در دوره دوم اوضاع بسیار نابسامان بود و آقای روحانی را عهدشکن دیدم و کاملا چرخش آقای روحانی بر همه ثابت شد.

چینشی هم که در کابینه داشت همه نشان می‌دهد که آقای روحانی دیگر آن آقای روحانی نیست و این آقای روحانی بسیار خطرناک است و اوضاع خیلی بد خواهد شد و مردم هم این را احساس کردند. به همین دلیل کاملا پیش‌بینی می‌شد که اگر روحانی برای جلب اعتماد مردم کاری نکند یأس مردم تبدیل به نفرت شود و نفرت هم تبدیل به خشم خواهد شد و خشم هم شعله‌ای ایجاد خواهد کرد و اینجا بود که احساس کردم باید به آقای جهانگیری مراجعه کنم با ایشان ملاقات کردم و همه این مسائل را به آقای جهانگیری گفتم. صوفی با اشاره به تغییر رویکرد‌ها و عهدشکنی‌های عامدانه حسن روحانی تاکید می‌کند: دیدم آقای جهانگیری هم خودش قربانی رویکرد جدید آقای روحانی است به هر حال ایشان هم درددل‌هایی داشتند که مطرح کردند. صوفی تاکید دارد که جهانگیری شاید خود را قربانی کرد، ولی واضح بود که جهانگیری دور دوم دولت روحانی با جهانگیری دور اول متفاوت است اینجا فقط یک نقش تشریفاتی دارد، ولی در آنجا نقش اجرایی داشت و تصمیم‌گیر و تاثیرگذار بود. بهبود شاخص‌های تاثیرگذاری روحانی در دور اول بخش عمده‌اش متوجه آقای جهانگیری بود و به عکس فروکش کردن شاخص‌ها و افت کردن شاخص‌های عملکردی دولت روحانی در دور دوم می‌تواند ناشی از کنار گذاشتن جهانگیری باشد (!)

صوفی در ادامه با اشاره به شرایط و سوءمدیریت‌های دولت روحانی، تنگنا‌ها و سختی‌هایی که بر زندگی مردم و روی شانه‌های مردم سنگینی می‌کند، می‌افزاید: آقای جهانگیری آسیب دیده و بسیاری از مردم تفکیکی بین دولت روحانی و آقای جهانگیری قائل نمی‌شوند و این مانع بزرگی برای ایشان است. از نظر بنده ایشان مشخصات و ویژگی‌های لازم از نظر تجربی از نظر اطلاعات و اشراف به اوضاع سابقه کاری ایشان شاید بهترین گزینه برای اداره کشور باشند معتقدم رتبه آقای جهانگیری نسبت به دیگران بالاتر است، اما الان مشکل اساسی تغییراتی که در متغیر‌های اصلی انتخابات به وجود آمد تغییرات تعیین‌کننده‌ای است نسبت به ۹۲ تا ۹۶. یعنی از ۹۲ تا ۹۶ تصمیم‌گیر و تعیین‌کننده و تاثیرگذار بر سرنوشت انتخابات نخبگان سیاسی بودند و در ۹۲ مجمع مشورتی آقای خاتمی بود و در ۹۴ و ۹۶ شورای عالی سیاست‌گذاری بود، ولی الان دیگر این نقش را جبهه اصلاحات ندارد.

قبلا مردم یک متغیر قابل کنترل بودند شورای نگهبان یک متغیر غیرقابل کنترل بود الان شورای نگهبان همان متغیر غیرقابل کنترل است و مردم هم متغیر غیرقابل کنترل‌اند یعنی اصلاح‌طلبان تصمیمی که می‌گیرند متکی بر متغیر‌های قابل کنترل که آن‌ها را در شرایط تصمیم‌گیری قرار دهد یا در شرایط اطمینان به اهداف‌شان نزدیک کند نیستند و تصمیمات‌شان نزدیک به ریسک است یعنی می‌توانند کاندیدا معرفی کنند و از شخصیتی مثل آقای جهانگیری دفاع کنند، ولی آسیبی که آقای جهانگیری دیده این آسیب را در این بازه زمانی نمی‌توان برطرف کرد و این مانع بزرگی است بنابراین اصلاح‌طلبان نمی‌توانند بدون در نظر گرفتن واقعیات علمی و بدون در نظر گرفتن وضعیت متغیر‌ها و از دست رفتن متغیر‌های قابل کنترل بخواهند تصمیم‌گیری کنند و امیدوار باشند به نتیجه رسند.

روزنامه وطن امروز

پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به نامه‌های رهبران مقاومت فلسطین:دل‌های ما در صحنه مبارزات شما حاضر است

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در پاسخ به نامه‌های آقایان اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و زیاد نخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، مبارزه با غاصبان فلسطین را مقاومت در برابر ظلم، کفر و استکبار خواندند و تأکید کردند: دل‌های ما در صحنه مبارزات شما حاضر و دعای ما برای دوام استمرار پیروزی‌های شما، دائم است.

متن پیام‌های رهبر حکیم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد جناب آقای اسماعیل هنیه اعزّه‌الله
سلام علیکم
نامه جنابعالی را که در آن شرح و تحلیل جهاد اخیر فلسطین را مرقوم داشته‌اید، دریافت کردم. مبارزه شما، مقاومت در برابر ظلم و کفر و استکبار است و چنین مبارزه‌ای مرضی خداوند عزیز قدیر و مصداق: اِن تَنصُروا الله یَنصرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم است. به حول و قوه الهی پیروز خواهید شد و ارض مقدسه را از لوث وجود غاصبان تطهیر خواهید کرد؛ ان‌شاءالله.
برادرتان سیدعلی خامنه‌ای
دوشنبه ۱۲ شوال ۱۴۴۲ -۳ خرداد ۱۴۰۰

بسم‌الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد جناب آقای زیاد نخاله وفقه‌الله و اَعانه
سلام علیکم
نامه برادرانه جنابعالی را دریافت کردم. جهاد بزرگ و پیروز شما برادران فلسطینی، چشم دوستداران‌تان در سراسر جهان را روشن کرد. دل‌های ما در صحنه مبارزات شما حاضر و دعای ما برای دوام و استمرار پیروزی‌های شما، دائم است. وعده الهی راست است که فرمود: وَلَیَنصُرَنّ َ‌الله مَن یَنصُرُه، و شما پیروزی نهایی را خواهید دید؛ ان‌شاءالله و بحوله و قوّته.
برادر شما سیدعلی خامنه‌ای
دوشنبه ۱۲ شوال ۱۴۴۲ -۳ خرداد ۱۴۰۰


دستور رئیسی برای پیگیری قطعی مکرر برق

رئیس دستگاه قضا صبح دیروز در جلسه شورای عالی قوه قضائیه، «صیانت از حقوق عامه و حقوق شهروندی» را از مهم‌ترین مأموریت‎های دستگاه قضا عنوان و از حق آموزش، حق بهداشت و حق برخورداری از مسکن مناسب به عنوان نمونه‎هایی از مصادیق حقوق شهروندی یاد کرد. وی همچنین بر لزوم توجه به اصل پیشگیری در پیگیری حقوق عامه نیز تأکید کرد و افزود: حقوق عامه به‎ معنی حقوق همه مردم است و هر جا بحث حقوق مردم مطرح است، باید به‎ طور جدی مراقبت شود تا حقوق مردم از سوی هیچ‎ کسی در هر جایگاهی که قرار دارد تضییع نشود. رئیس قوه قضائیه با اشاره به گزارش برخی اعضای شورای عالی قوه قضائیه درباره موضوع قطعی مکرر برق در روز‌های گذشته، سازمان بازرسی و دادستانی کل کشور را مأمور بررسی و پیگیری علت این قطعی‌ها کرد. حجت‌الاسلام سیدابراهیم رئیسی با اشاره به در پیش بودن تابستان و افزایش مصرف برق در این فصل تصریح کرد: این موضوع یکی از مصادیق اصلی حقوق عامه است و نباید نسبت به تضییع آن بی‌توجهی شود. رئیس قوه قضائیه همچنین درباره برخی گرانی‌های اخیر خصوصا افزایش غیرقانونی قیمت نان در برخی نانوایی‌ها، سازمان بازرسی کل کشور را مأمور کرد بر اساس وظایف قانونی خود به این موضوع رسیدگی کرده و به مجموعه‎های خاطی تذکر داده و برخورد لازم را نسبت به آن‌ها اعمال کند.
 

توضیحات رئیس ستاد انتخابات کشور درباره افزایش زمان برگزاری انتخابات

رئیس ستاد انتخابات کشور در جمع خبرنگاران درباره روند اعلام اسامی داوطلبان احراز صلاحیت‌شده انتخابات ریاست‌جمهوری اظهار کرد: بر اساس بیان سخنگوی شورای نگهبان، قرار است فردا (امروز) اسامی تایید صلاحیت‌شدگان به وزارت کشور اعلام شود. قانون نیز به وزارت کشور این اجازه را داده که ۲ روز بعد از اعلام شورای نگهبان، اسامی را اعلام عمومی کند، لذا اگر فردا شورای نگهبان اسامی را به ما اعلام کند، تلاش می‌کنیم در نخستین فرصت اسامی را اعلام عمومی کنیم.
جمال عرف همچنین در پاسخ به پرسشی درباره چگونگی روند اخذ آرا با توجه به افزایش زمان رای‌گیری گفت: به دلیل همزمانی شیوع کرونا با برگزاری انتخابات، چندین اقدام در دستور کار وزارت کشور قرار گرفته که از جمله این اقدامات افزایش تعداد شعب اخذ رای است؛ بر اساس تاکیدات وزیر کشور، ۱۰ هزار شعبه به شعب اخذ رای اضافه کرده‌ایم. وی با تاکید بر اینکه مبنای افزایش شعب اخذ رای را برای شعب بالای هزار رای تعیین کرده‌ایم، اظهار کرد: همه شعب اخذ رای بالای هزار رای شناسایی شده‌اند تا در کنار این شعب، شعب جدید ثابت یا سیار بگذاریم.

رئیس ستاد انتخابات کشور خاطرنشان کرد: درباره زمان برگزاری انتخابات نیز بر اساس پیشنهاد وزارت کشور، ستاد ملی کرونا مصوب کرد ما یک ساعت زودتر یعنی ۷ صبح فرآیند اخذ رای را آغاز کنیم و از آن سمت نیز بر اساس تشخیص وزیر کشور تا ساعت ۲ بامداد روز بعد امکان تمدید وجود دارد. باید ببینیم کدام یک از شعب و فرمانداری‌ها ظرفیت استفاده از این ظرفیت قانونی را دارند. این اختیار به وزیر کشور واگذار شده و بنایی بر تمدید در همه استان‌ها وجود ندارد.

روزنامه خراسان

توضیحات سازمان بورس درباره اظهارات رئیس جمهور

مهر - میثم فدایی، مدیر نظارت بر نهاد‌های مالی سازمان بورس درباره این سخن رئیس جمهور که دولت بورس را به اوج رساند، گفت: شاید منظور رئیس جمهور این بوده که بازار سرمایه جایگاه متفاوتی نسبت به گذشته پیدا کرده است.
 

قیمت مرغ به ۳۰ هزار تومان رسید

ایسنا - قیمت هر کیلو مرغ کامل در خرده فروشی‌های شهر تهران به ۳۰ هزارتومان رسید. این در حالی است که در فروردین ماه امسال قرارگاه سامان دهی مرغ کشور، قیمت مصوب مرغ گرم را برای مصرف کننده ۲۴هزارو ۹۰۰ تومان تعیین کرد، ولی اکنون نه تنها نرخ مصوب رعایت نمی‌شود بلکه مرغ حدود ۵۰۰۰ تومان گران‌تر به دست مصرف کنندگان می‌رسد.
 

انباشت ۳۱ هزار تن برنج در گمرک

تسنیم - درحالی که قیمت برنج در بازار افزایش ۱۰۰ درصدی را در مقایسه با سال قبل تجربه و نرخ هرکیلوگرم برنج در بازار ۴۵ هزار تومان را نیز لمس کرده است، از سال گذشته ۳۱ هزار تن برنج در گمرک باقی مانده است.

روزنامه ایران

تکذیب ادعایی درباره کارخانه تولید پهپاد

خبر اول اینکه، یک منبع آگاه در وزارت دفاع وقوع هرگونه آتش‌سوزی در زیرمجموعه‌های این وزارتخانه و صنایع وابسته به آن در اصفهان را تکذیب کرد. این منبع به نور نیوز گفت: آتش‌سوزی مورد اشاره رسانه‌های معاند متعلق به بخش خصوصی بوده که در امر تولید مواد محترقه فعالیت می‌کند. گفتنی است، وب‌سایت روزنامه انگلیسی گاردین دیروز مدعی شده بود که در کارخانه تولید هواپیما‌های بدون سرنشین «هسا» در اصفهان آتش‌سوزی رخ داده و آن را به تهدیدات اسرائیل علیه ایران مرتبط دانسته بود.
 

نظارت دو نماینده زن مجلس ایران بر انتخابات سوریه

خبر دیگر اینکه، یک هیأت پارلمانی از مجلس شورای اسلامی ایران بنا بر دعوت دولت سوریه به این کشور سفر کرده و قرار است بر روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور که چهارشنبه ۵ خرداد برگزار می‌شود، نظارت کند. به گزارش ایرنا، این هیأت پارلمانی شامل زهره الهیان عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و فاطمه مقصودی عضو هیأت رئیسه کمیسیون امور داخلی و شورا‌ها است. زهره الهیان گفت: شواهد حاکی از آن است که انتخاباتی با مشارکت بالا را شاهد خواهیم بود و مردم به مناسب‌ترین فرد برای بازسازی سوریه و تحقق پیشرفت این کشور رأی خواهند داد و دولت آینده سوریه نیز با پشتوانه رأی بالای مردم قوی و مقتدر خواهد بود. فاطمه مقصودی هم افزود: ما خواهان دموکراسی و استقلال کشور‌ها هستیم و به تمامیت ارضی آن‌ها احترام می‌گذاریم، مرز‌های همه کشور‌ها را محترم می‌شماریم و خواستار آزادی همه ملت‌ها هستیم، ما می‌خواهیم مردم خودشان حاکم بر سرنوشت‌شان باشند، این می‌تواند امنیت منطقه را تأمین کند.
 

FATF چه زمانی تعیین تکلیف می‌شود

دست آخر اینکه، محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش‌بینی کرد که تکلیف لوایح مرتبط با اف‌ای‌تی‌اف قبل از استقرار دولت جدید تعیین شود. به گزارش خبرآنلاین، باهنر گفته است: انتخابات با استقرار دولت حدود دو ماه فاصله دارد. پایان دولت دوازدهم اواخر مردادماه است. FATF در مجمع بحث‌های زیادی را داشته است. مقام معظم رهبری این اجازه را به مجمع تشخیص مصلحت دادند تا در این یک سال آن را بررسی کنند. از طرفی ستاد مقابله با کرونا به خاطر شرایط و کهولت سنی اعضا اجازه برگزاری جلسات را به‌صورت حضوری نداده است. فکر می‌کنم ظرف دو الی سه ماه آینده و بعد از انتخابات و قبل از استقرار دولت جدید تعیین و تکلیف می‌گردد.

روزنامه شرق

فرمانده سنتکام: رویکرد آمریکا در خاورمیانه تغییر می‌کند

فرمانده نیرو‌های آمریکا در آسیای غربی می‌گوید رویکرد دولت آمریکا در قبال منطقه «تغییر خواهد کرد»، اما عربستان از این امر «بسیار نگران است» و کماکان کمک واشنگتن «در برابر ایران» را درخواست می‌کند. به گزارش دویچه‌وله، ژنرال کنث مکنزی، فرمانده سنتکام، با این ادعا که کاهش نیرو‌های آمریکا در منطقه ممکن است به «اقدامات تحریک‌آمیز ایران» منجر شود، گفت: در‌حالی‌که حضور سربازان آمریکایی در منطقه باعث این بازدارندگی بوده، اما «طیف وسیع» توانمندی‌هایی که ایالات متحده به عربستان داده، «بسیار مهم‌تر» از این حضور است.

او در این خصوص به مرتبط‌کردن سامانه‌های پدافندی موشک‌های پاتریوت سعودی و آمریکایی به هم اشاره کرد و مدعی شد در صورت پرتاب موشک از سوی ایران، اعلام اخطار سریع می‌کند. مکنزی پس از دیدار و گفتگو با سران عربستان در ریاض در روز یکشنبه و در مصاحبه با شبکه تلویزیون آمریکایی ای‌بی‌سی و خبرگزاری آسوشیتدپرس، گفت مقامات سعودی «می‌خواهند اطمینان یابند که در صورت حمله ایران و حملات جاری (از سوی نیرو‌های حوثی)، به آن‌ها کمک خواهد شد». این فرمانده ارشد آمریکایی گفت شمار نیرو‌های کشورش در منطقه، دیگر صد‌ها هزار نیرو مانند سال‌های قبل نخواهد بود، اما این کاهش را نباید پایان حضور نظامی آمریکا در این بخش تلقی کرد.

به گفته فرمانده سنتکام، توانمندی‌های نظامی آمریکا که در اختیار سعودی است، بیشتر از حضور خود نظامیان آمریکایی بازدارندگی ایجاد کرده است. او به سامانه پدافند هوایی و موشکی به‌عنوان لایه دفاعی بر آسمان سراسر عربستان اشاره کرد. فرمانده سنتکام تصریح کرد آمریکا در زمینه مقابله با این توانمندی‌های حوثی‌ها، به‌ویژه در زمینه پهپادها، به عربستان کمک خواهد کرد. آمریکا به‌تازگی اعلام کرده که بر اساس برنامه جدید پنتاگون، توجه بیشتری را بر خاور دور متمرکز خواهد کرد تا به‌ویژه با نفوذ چین مقابله کند. جو بایدن، رئیس‌جمهوری و لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، تأکید کرده‌اند رویارویی با چین و روسیه برای دولت واشنگتن اولویت دارد و در این راستا، مأموریت‌ها و شمار نظامیان آمریکایی در تمام جهان در حال بازنگری است. با‌این‌حال، فرمانده سنتکام تأیید کرده که کاهش نظامیان آمریکایی براساس تغییر رویکرد دولت جو بایدن، نگرانی جدی سران سعودی را در پی آورده است. این سخنان در حالی مطرح می‌شود که حوثی‌ها تأکید دارند اقدامات آن‌ها علیه عربستان در واکنش به حملات سعودی است که از پیش از شروع بحران ایران- عربستان آغاز شده بود و ربطی به تنش تهران- ریاض ندارد.
 

ادامه بن‌بست در تشکیل کابینه اسرائیل

رهبر حزب «آینده‌ای هست» و مأمور تشکیل کابینه جدید اسرائیل اعلام کرد مذاکرات درباره تشکیل کابینه فراگیر را از سر می‌گیرد. به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه ۲۴ اسرائیل، یائیر لاپید که از سوی روون ریولین، رئیس‌جمهوری این رژیم، به تشکیل دولت مکلف شده است، روز گذشته با احزاب مختلف به‌جز حزب «یمینا» به رهبری نفتالی بنت دیدار و مذاکره کرد؛ زیرا حزب لاپید تصمیم گرفته مذاکرات با باقی احزاب را پیش ببرد و منتظر بنت نماند. در مقابل حزب یمینا هم اعلام کرد به این مذاکرات اهمیتی نمی‌دهد و مذاکراتی میان این حزب و فراکسیون تغییر وجود ندارد و «دولت تغییر» در دستور کار حزب نیست. پیش از این نیز یمینا در صفحه فیس‌بوک خود نوشته بود فعلا زمان مناسبی برای تحریم نیست، بلکه زمان انجام اقدامات مطلوب برای تشکیل کابینه کارآمد است. مهلت قانونی لاپید برای تشکیل کابینه جدید پس از ۹ روز تمام می‌شود و نگاه‌ها به گدعون ساعر، جداشده از حزب لیکود و بنی گانتس، وزیر جنگ اسرائیل است که پس از شکست قابل پیش‌بینی لاپید، این مأموریت را بر عهده بگیرند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط