یادداشت روزنامههای ۱ شهریور
روزنامه کیهان
خبر اول؛ آمریکا پایین کشیده شد/سعدالله زارعیروزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» روز ۲۲ مرداد ماه نوشت: «دولتهای پیدرپی آمریکا از جمله جرج دبلیو بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ این واقعیت را که آمریکا در افغانستان جنگ را باخته است، پنهان میکردند. دولتهای آمریکا معتقد بودند: «ایجاد ابهام بدون راهبردی منسجم» بهتر از اعتراف به شکست است».
شکست سنگین و مفتضحانه آمریکا در افغانستان مهمترین خبر این روزهای دنیاست. این شکست با هیچکدام از شکستهای قبلی آمریکا از شکست در جنگ ویتنام تا شکست در جنگ سوریه قابل مقایسه نیست. «کارتر مالکاسیان» مشاور ارشد رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا که دو سال در ولایت هلمند بوده است، در کتاب ۵۰۰ صفحهای «جنگ آمریکا در افغانستان» که همین روزها منتشر گردیده مینویسد:
«هیچ شکی وجود ندارد که ما جنگ را باختهایم» وی میگوید آمریکا این جنگ را در حالی باخته است که برای پیروزی در آن از «پیچیدهترین و کشندهترین نیروی هوایی جهان» استفاده کرده است. وی مینویسد آمریکا در حالی که از ۱۴۰ هزار نیروی مجهز به بهترین سلاحها استفاده کرد نتوانست بر حداکثر ۷۵۰۰۰ نیرویی که بهطور معیوب تجهیز شده بودند، پیروز شود. مالکاسیان اضافه میکند آمریکا در طول این ۲۰ سال بیش از دو تریلیون دلار هزینه کرده است. ملایمترین اعتراف مقامات آمریکایی به شکست در این جنگ از سوی «جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید بیان شد. او در روز ۱۹ تیر گذشته به رسانهها گفت: «نمیتوانیم برای جنگ افغانستان اعلام پیروزی کنیم، زیرا این جنگی است که طی ۲۰ سال موفقیت نظامی در آن حاصل نشده است».
«دیوید سدنی» دستیار پیشین معاون وزیر دفاع آمریکا در امور افغانستان، پاکستان و آسیای میانه، ۲۲ مرداد ماه در گفتگو با بخش انگلیسیزبان شبکه الجزیره گفت: «پیامی که آمریکا دارد میفرستند این است که آمریکا نمیداند چه کار دارد میکند، سی روز پیش آمریکا ۳۰۰۰ نظامی خود را از افغانستان خارج کرد. اینها آخرین دسته از نیروهای جنگ آمریکا در افغانستان بودند».
نشریه «اکسیوس» آمریکا هم ۲۳ مرداد ماه نوشت: «لحظهای مهم فرا میرسد. پرچم آمریکا که بر فراز مناطق تحت حاکمیت آمریکا به اهتزاز درآمده است، به پایین کشیده میشود». عمق این فاجعه برای آمریکاییها تا آنجاست که ژنرال «دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان، در مصاحبه روز ۲۳ مرداد ماه با شبکه تلویزیونی بیبیسی گفت: «خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان یک کابوس است هیچ نشانه خوبی درباره بهبود وضع در آینده وجود ندارد».
هر چند آمریکاییها در هفتههای اخیر تلاش کردند تا با تصویرسازی کاذب، عمق افتضاحی که پس از ۲۰ سال جنایت و صرف دستکم دو تریلیون دلار هزینه و برجای گذاشتن دستکم شش هزار نظامی کشته آمریکایی به وجود آوردهاند را بپوشانند، اما ابعاد این شکست سنگین بهگونهای است که توفیقی در آن بهدست نیاوردهاند. واقعیت عریان این است که آمریکا در «طولانیترین جنگ تاریخ خود» - به تعبیر باراک اوباما- شکست خورده و با افتضاح تمام آن را ترک کرده است.
داستانپردازی بعضی از مقامات آمریکایی مثل دیوید پترائوس که سالها در اداره این جنگ سنگین مسئولیت مستقیم داشتهاند؛ از شکست در این جنگ به گونهای است که گویا دلیل ناراحتی آنان، شکست اخلاقی در این جنگ است. آنان میگویند ما علیرغم ۲۰ سال تلاش نتوانستیم تروریزم را در افغانستان ریشهکن کرده و مردم آن را نجات دهیم و یا میگویند شکست ما این است که نتوانستیم دموکراسی که با اشغال نظامی افغانستان! وعدهاش را داده بودیم محقق کرده و ناچار شدیم در میانه کارزار جنگ با تروریزم، مردم افغانستان را به حال خود رها کنیم. ولی این واقعیت ندارد. داستان اصلی، شکست اهداف راهبردی آمریکا در این جنگ است.
جنگ افغانستان براساس اسنادی که وجود دارد در حدفاصل سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸ طراحی گردیده است. در سال ۱۳۷۳ ژنرال «پل ولفوویتز» که بعدها به مقام معاون وزیر دفاع آمریکا رسید، مأمور شد تا طرحی را برای تسلط مطلق آمریکا بر قرن ۲۱ آماده کند. او در این سال با مشارکت ۴۰۰ نیروی نظامی، اطلاعاتی و سیاسی تهیه طرح قرن ۲۱ آمریکا را آغاز کرد و در سال ۱۳۷۸ به پایان رساند. این گروه در دانشکده نیروی دریایی آمریکا در ایالت مریلند مستقر شد. در طرح تهیه شده این تیم، یک مانع مهم شناسایی شد و آن وجود سیاستهای معارضهگرایانه چهار قدرت آسیایی علیه آمریکا یعنی روسیه، چین، ایران و هند بود. کمیته پل ولفوویتز برای رفع این مانع مهم، اشغال نظامی بلندمدت افغانستان که نقطه تلاقی این چهار قدرت آسیایی است، پیشنهاد کرد و به تصویب مقامات امنیتی و نظامی دولت «بیل کلینتون» رساند.
براساس نگرشهای مطرحشده در همین کمیته، دولتی مرکب از نئوکانها در آمریکا سر کار آمد و حدود هفت ماه پس از آن واقعه تاریخی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به وقوع پیوست؛ تا مقدمات اشغال نظامی افغانستان فراهم شود. کما اینکه آمریکا حدود شش ماه پس از این واقعه، مجوز حمله به افغانستان را به دست آورده و این کشور را تصرف نظامی کرد.
همین روزها که عدهای در آمریکا ریاکارانه بحث شکست اخلاقی و نه نظامی یا سیاسی آمریکا در جنگ افغانستان را پیش کشیدهاند، «جان بولتون» مقام امنیتی دوران جرج بوش و دونالد ترامپ که توان پردهپوشی کمتری دارد، روز پنجشنبه ۲۱ مرداد ماه در حساب کاربری خود در توئیتر نوشت: «ما در افغانستان نیستیم تا ملت آنها را بسازیم ما برای محافظت از خودمان آنجا هستیم». بر اساس آنکه «بزرگترین استراتژی» سیاسی و نظامی آمریکا در قرن ۲۱، سیطره مطلق بر جهان بود، هماینک قلب این استراتژی که تسلط درازمدت نظامی و اطلاعاتی پنتاگون بر افغانستان بود، از کار افتاده است.
فرار بسیار مفتضحانه نظامیان آمریکایی از افغانستان، در رها کردن یک کشور نیست؛ چرا که این نوع رها کردن، پیش از این در ویتنام، سومالی، سوریه و... روی داده است، در وداع آمریکا با رویای تسلط بر جهان است. روزی که آمریکاییها با هدف مهار ایران، روسیه، چین و هند، افغانستان را به اشغال نظامی درآوردند، این چهار کشور از نظر موقعیتهای نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی در وضعیت برتر امروز نبودند. نظامیان آمریکایی، امروز در حالی کاملاً از افغانستان میروند که حتی قادر نیستند با جمعبندی مدنظر خود، ایران را پای میز مذاکره وین بیاورند و شرایط ایران را نادیده بگیرند.
جالب این است که آمریکا در صحنه افغانستان فقط در جنگ، زمین را به حریف واگذار نکرده بلکه حتی در مدیریت مذاکره هم شکست خورده است. دیوید سدنی دستیار پیشین وزارت دفاع آمریکا میگوید: «آمریکا در گفتگوهای صلح دروغین و تقلبی با طالبان در دوحه حضور دارد. این گفتگوها هیچگاه گفتگوهای جدی برای صلح نبود بلکه در ارتباط با تسلیم شدن بود». این در حالی است که خیلیها با استناد به یک باور فراگیر که میگوید «وقتی آمریکا به ناچار در جنگ متوقف میشود، حرکت آن در پای میز آغاز میگردد»، باور نمیکردند میتوان در مذاکره هم آمریکا را شکست داد.
صحنه افغانستان میگوید آمریکا در مذاکره دوحه نیز شکست خورده است چرا که او در جریان مذاکرات نتوانست به مدلی دست پیدا کند که حداقل از نظر اخلاقی، شکست خورده دیده نشود. آمریکا در جریان مذاکرات نتوانست قدمی به نفع نوکران خدمتگزار خود - امثال اشرف غنی- بردارد. از این رو بدون اینکه بتواند هیچ تضمینی برای حتی حفظ جان آنان به دست آورد، نیروهای نظامی خود را با عجله از افغانستان خارج کرد. آمریکا این روزها با مقامات کشورهای مختلف شامل قطر، کویت، امارات، آلبانی، بلژیک و آلمان وارد مذاکره شده تا بلکه برای چند صباحی نوکران آمریکا را در خاک خود جای دهند.
آمریکا تاکنون حدود ۱۸ هزار نیروی نظامی و نیروهای وابسته به شرکتهای چندملیتی امنیتی را از افغانستان خارج کرده است و بقیه نیروهای نظامی خود را طی پنج تا شش روز آینده از طریق فرودگاه کابل خارج میکند. در همان حال بیش از ۳۰ هزار نیروی دوتابعیتی یعنی افغانی- آمریکایی وجود دارند که در طول این ۲۰ سال در خدمت ارتش متجاوز آمریکا بوده و نیروی آن به حساب میآیند. این نیروهای افغانی- آمریکایی همانهایی هستند که این روزها به فرودگاه کابل هجوم آورده و بعضاً از هواپیماهای آماده پرواز آمریکایی آویزان شده و رسانههای آمریکایی تلاش میکنند آنان را سینهچاکان افغانی آمریکا جا بزنند که مرگ را بر زندگی زیر سایه ترس در افغانستان ترجیح میدهند! اما حقیقتاً اینها همان مزدورانی هستند که شریک جنایات نیروی هوایی تروریست آمریکا بهحساب میآیند.
فرار نیروهای آمریکا از افغانستان به فرار آنان از ایران در آبان ۱۳۵۸ شباهت دارد. براساس یادداشتی که سازمان رادیویی آمریکا (NPR) منتشر کرده است، در جریان فرار نظامیان و دیپلماتهای آمریکایی از افغانستان، به دیپلماتهای آمریکایی در سفارتخانه این کشور در کابل دستور داده شده است تا اسناد، مقالات مهم و رایانهها را قبل از خروج از بین ببرند. در همین ایام یک مقام دولتی آمریکا به نشریه اکسیوس گفته است «اوضاع بر روی زمین بهسرعت در حال تغییر است، بهطوری که مقامات ارشد گزارشها را هر روز دریافت میکنند». وحشت این روزهای مقامات آمریکایی فقط با وحشت آنان در آبان ماه سال ۱۳۵۸ قابل مقایسه است.
اگر آن روز آمریکا باید کشور ایران که بارانداز اصلی قدرت نظامی و اطلاعاتی آن در قرن بیستم بود را مفتضحانه ترک میکرد امروز هم باید کشور افغانستان که بارانداز اصلی قدرت نظامی اطلاعاتی آن در قرن بیست و یکم بود را ترک کند؛ با این تفاوت که آمریکا در طول سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۹ که از امکانات عظیم خود در ایران بهره میبرد، در جهان معارضی نداشت و لذا توانست ۳۵ سال با خیال آسوده بر ایران و از طریق ایران بر منطقه حکومت کند؛ اما این موضوع درباره افغانستان و سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱ یک تفاوت اساسی دارد و آن وجود انقلاب اسلامی ایران و نظام هوشمند و مستحکم برآمده از آن است. جمهوری اسلامی در طول این ۲۰ سال نگذاشته آب خنک از گلوی آمریکا پایین برود و در نهایت در زمانی بسیار کوتاهتر آن را ناگزیر به فرار از افغانستان کرده است.
اخراج آمریکا از افغانستان خود به خود واقع نشده و موضوعی بسیار بزرگتر از حجم توانایی و پیچیدهتر از حجم ذهنی یک گروه است. طرح اخراج آمریکا از افغانستان، عراق و بقیه منطقه، طرح جمهوری اسلامی ایران است که با دقت و جزئیات بسیار و زمانبندی و استفاده مصلحانه از نیروهای مختلف منطقهای صورت گرفته است.
روزنامه وطن امروز
کرونا علیه سلامت روانی جامعه/پوریا فرجی
وقتی موج سریع و ناشناخته کرونا کشور را نیز مانند سایر بلاد و مناطق پیرامونی ایران و اقصی نقاط جهان درنوردید، بیشتر توجهها به مقابله سریع و کنترل این پاندمی مهلک بود. سرعت شیوع و انتقال و همهگیری در تکتک کشورهای مبتلا به قدری بالا بود که سایر جوانب ناشی از پاندمی کرونا بالاخص عوارض جدی و پنهان روانی آن مغفول ماند. با فروکش کردن موج کرونا در برخی کشورها و تسریع در گسترش فرآیند عملیات واکسیناسیون در کشورهای جهان، به مرور عوارض پسینی ناشی از پاندمی کرونا در قالب اضطراب و افسردگی و وسواسها خود را نشان خواهد داد و این مساله تا مدتهای مدید انسان را به خود مشغول خواهد کرد و حتی ممکن است به بروز برخی کژکاریهای ژنتیکی و تهدید سلامت نسل منجر شود.ایران با توجه به آنکه سرعت سیر شیوع و گسترش کرونا نسبت به موج واکسیناسیون در آن دارای ضرباهنگ افزایشی است، بسیار از جنبه یدککشی عوارض روانی ناشی از کرونا با خود، در کنار معضلاتی مانند ضعف در واکسیناسیون و کمبود آن، در معرض بحران توأمان است؛ از این رو آنچه همواره مورد یک غفلت بزرگ در نظام سلامت همهجانبه کشور است، عدم توجه به عوارض روانی ناشی از کرونا در دوران پاندمی فعلی و همچنین معضلهای پیدا و پنهان روانی مانند افسردگیها و وسواسها و اضطرابها و استرسهای پس از سانحه کرونا در آینده نزدیک است. بر این اساس هر چه رسیدن به نقطه امن واقعی در کنترل کرونا طولانیتر شود، سلامت عمومی با یک ضریب تصاعدی در سطح گسترده با استرس و اضطراب نیز روبهرو خواهد بود و پیشبینی میشود جامعه طی حداقل یک دهه جاری با اختلال استرس پس از سانحه با نسبت از مزمن تا حاد روبهرو باشد که ریشه در موج استرسهایی دارد که در ایام طولانی پاندمی با خود حمل میکند و انتقال میدهد.
با توجه به مراحل موسوم به سوگ که تقریبا در حدود ۳ ماه طول میکشد، جامعه بویژه خانوادههای داغدیده از کرونا از یک سو با سوگ فردی ناشی از فقدان عزیزانشان روبهرو هستند و از سوی دیگر با یک سوگ اجتماعی ناشی از افزایش سرسامآور و هولناک مرگومیر و انتشار اخبار آن که جامعه را همواره عزادار میکند و فضای گسترده مجازی نیز در تثبیت و کندی پیشرفت این مراحل سوگ در بازههای بلندمدت نقش مهم دارد. دوران سوگ از ۵ مرحله اصلی تشکیل میشود: انکار، خشم و عصبانیت و بغض ناشی از فقدان، حسرت و افسوس در مقابل فقدان، نمود مراحل قبلی به شکل افسردگی و سرانجام پذیرش و کنار آمدن با مساله فقدان یک عزیز یا کسی که مورد تعلقخاطر است و بازگشت به زندگی طبیعی و جاری. آنچه بسیار حائز اهمیت است طی کردن نرمال این مراحل برای عبور از بحران فقدان است و به محض آنکه یک نفر در یکی از این مراحل ذکرشده تثبیت شود، سایر جنبههای زندگی او نیز از آن مرحله تاثیر گسترده، عمیق و طولی و عرضی میپذیرد. مهمترین مرحله که در صورت عبور از آن یا تثبیت در آن، فرد با یک تحول مثبت یا منفی در زمینه ارتباط درونی و بین فردی و اجتماعی مواجه میشود، مرحله افسردگی است.
در مقابل، در این ایام چند ساله کرونایی، یک مورد که بررسی شده است و به نگارش و انتشار مقالات علمی نیز منتج شده است، نوعی افسردگی پساکرونایی برای کسانی است که به کرونا مبتلا بودهاند. حال اگر این افسردگی خاص با افسردگی ناشی از سوگ فقدان یکی از اعضای خانواده یا یک سوگ جمعی و اجتماعی در گستره جامعه ناشی از مرگو میر گسترده همراستا و موازی هم قرار گیرند، در یک چارچوب مقوم منسجم، منجر به تثبیت فرد در افسردگی از وضعیت مزمن و نوروتیک تا حاد و سایکوتیک و اساسی میشود و حتی ممکن است در صورت تداوم و عدم درمان و رسیدگی، به افسردگی آموخته شده تبدیل شود که فرد در این وضعیت به یک ناامیدی مفرط و موقعیت از پیش تسلیم شدگی دچار میشود که عملا فقط یک حیات جسمی خواهد داشت و به مرور پویایی روانی و حیات تدریجی و تکامل بهداشت روانی را به دست اضمحلال خواهد سپرد. این در حالی است که نکته گفته شده در سطح گسترده، جامعه را در سطوح مختلف تهدید میکند.
در کنار این مساله، رسانههای جمعی و فضای مجازی بویژه رسانه ملی هرقدر در اطلاعرسانی پیرامون جلوگیری از آسیبهای جسمی تلاش کردهاند، تلاش و برنامهریزی رسانهای برای جلوگیری از آسیبهای روانی در این رسانهها بسیار ضعیف بوده است؛ در یک نمونه، رسانهها بویژه رسانه ملی همراستا با وزارت بهداشت، در جاری ساختن سیاست شکست خورده پمپاژ وحشت که سطح استرس جمعی را بشدت افزایش میدهد و سیستم ایمنی بدن هر فرد را برای ابتلا به بیماری بویژه «کووید-۱۹» میتواند ضعیف کند، نقش داشتهاند و در مقاطعی که کموبیش مشاهده میشود، شبکه خبر برای اعلام میزان تلفات ناشی از کرونا، به ژانر وحشت به وسیله موسیقی متن فیلمهای اَکشن و ترسناک و دلهرهآور سینمای جهان متوسل شده است که نشان میدهد حتی در رسانه ملی نیز سطح آسیبهای ناشی از استرسها و آسیبها در ایام کرونا به درستی و با منطق، فهم و درک نشده است.
این در حالی است که با توجه به مطالعات میدانی و مشاهدهای و پرسشهایی که از مبتلایان به کرونا صورت میگیرد، آنها پیش از ابتلا به این بیماری، از یک ترس و وحشت بیامان ناشی از احتمال ابتلا به کرونا رنج میبردند و حتی عدهای ماهها خود را در خانه به سبک قرنطینه افراطی حبس کرده بودند که نمونه ابتلای این دست افراد با این سبک زندگی محبسی به کرونا در میان مبتلایان بسیار یافت میشود و یکی از ریشههای پدید آمدن این مساله، پمپاژ وحشت به جای آگاهیبخشی امن و سالم است.
در مجموع تبعات سیاسی و اجتماعی کرونا با توجه به اینکه دیگر حتی یک محیط خانگی هم برای برخی به عنوان محیط ایزوله امن جسمی و روانی نیست، جامعه و مردم را با نوعی پذیرش و تسلیم در برابر مرگ و پذیرش از روی ناچاری مواجه کرده است و آنچنان که گفته شد رسانه با پمپاژ وحشت محتوای رسانهای را به مردم منتقل میکند، این در حالی است که این رویه دیگر شکست خورده است و مردم به نوعی به بیحسی در مقابل فشارها و کورانهای روانی ناشی از وضعیت کرونایی دچار شدهاند.
روزنامه خراسان
فقر برنامه برای مقابله با فقر/مهدی حسن زاده
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آخرین روزهای فعالیت وزیر فعلی، سرانجام اقدام به انتشار گزارش مربوط به خط فقر کرد. این در حالی است که بر اساس آیین نامه «چتر ایمنی رفاه اجتماعی» مصوب سال ۱۳۸۴، وزارت رفاه موظف بوده در نیمه اول هر سال معادل درآمدی خط فقر مطلق را با استفاده از آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی محاسبه و اعلام کند، اما عملا دولتهای دو رئیس جمهور قبلی به این موضوع بی اعتنایی کردند. اکنون با انتشار گزارشی تحت عنوان «پایش فقر در سال ۱۳۹۹» مشخص شده است که ۳۲ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر قرار دارند. اما این آمار تلخ از فقر چه پیامهایی دارد؟۱- به نظر میرسد گزارش منتشر شده از نظر رقم خط فقر برای بسیاری از خانوارهای شهرنشین قابل قبول نباشد. براساس این گزارش، رقم خط فقر در سال گذشته به ازای هر نفر یک میلیون و ۲۵۴ هزار تومان در ماه است. این در حالی است که برای شهرهای بزرگ حتی با نرخهای سال گذشته به ازای هر نفر، خط فقر به مراتب بیش از این رقم است. اگرچه پاسخ آن است که رقم منتشر شده، متوسط کل کشور است و شهرهای کوچک و روستاها را که هزینههای زندگی به مراتب پایینتر است نیز شامل میشود. با این حال به نظر میرسد لازم است چند خط فقر به ازای مثلا تهران، کلان شهرها، شهرهای کوچک و روستاها محاسبه شود تا خانوارهای همه مناطق شرایط خود را با خط فقر واقعی تری بسنجند.
۲- اگر چه طی سالهای اخیر تلاشهای خوبی برای خدمات به خانوارهای نیازمند و فقرزدایی صورت گرفت، اما موجهای تورم سه سال اخیر عملا همه این تلاشها را خنثی کرد. این واقعیت، اهمیت ثبات شاخصهای اقتصاد کلان در مقایسه با اقدامات اجرایی برای فقرزدایی را نشان میدهد؛ لذا تلاش بر توزیع پول و سایر اقدامات فقرزدایی در شرایطی که منجر به کسری بودجه دولت و رشد نقدینگی شود، عملا نقض غرض است.
به عنوان مثال همسان سازی حقوق بازنشستگان و افزایش حقوق کارمندان اگر چه در ظاهر منجر به جبران قدرت خرید این اقشار در مواجهه با تورم شده است، اما چون موجب تشدید کسری بودجه و تورم شده، این خانوارها را در دور باطل افزایش حقوق - تورم قرار داده است. چرخهای که باید قطع شود و سیاست حمایتی مشخص با شناسایی اقشار ضعیف و اجتناب از افزایش چشمگیر حقوق به ویژه برای دریافتیهای بالا در دستور کار قرار گیرد و منابع مربوط به افزایش حقوقها بیشتر به تقویت اقشار ضعیف و متوسط به پایین اختصاص یابد.
۳- در نهایت تغییر ریل در پرداخت یارانه برای جبران فقر ضروری به نظر میرسد. همه گزارشهای کارشناسی نشان میدهد که یارانه ارزی در قالب ارز ۴۲۰۰ به نتیجه نرسیده است و تبدیل ارز ۴۲۰۰ به نرخ روز و پرداخت مابه التفاوت آن به مردم اقدام اثربخش تری است. همچنین حدود ۱۴۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان انرژی نیز باید به تدریج به گونهای در مسیر اصلاح قرار گیرد که سهم خانوارهای کم درآمد که عموما کم مصرف هستند از یارانه انرژی بیشتر شود.
دولت رئیسی برای پایان دادن به دهه از دست رفته اقتصاد ایران در دهه ۹۰ که با رشد اقتصادی نزدیک به صفر، کاهش ۲۰ درصدی درآمد سرانه و افزایش تعداد فقرا از ۲۲ درصد در سال ۹۶ به ۳۲ درصد در سال ۹۸ رسید باید همه اصلاحات اقتصادی انجام نشده در دولت روحانی را به تدریج اجرایی کند. در برنامههای برخی گزینههای وزارت در دولت جدید این عزم دیده میشود، اما در مقام اجرا همواره محافظه کاری غلبه داشته است. آمار امروز خط فقر نشان میدهد که برای اصلاح نظام رفاهی و تغییر در نحوه توزیع یارانه ارزی و انرژی در کشور نباید بیش از این تاخیر کرد.
روزنامه ایران
مرزبانی از سلامت ایران
کرونا دوباره رکورد زد؛ جان باختن ۶۸۴ هموطن دیگر/فریبا خاناحمدی«باور کنید اینها عدد نیستند، انسانها را نمیتوان عدد و آمار دانست، هر یک از این افرادی که این اعداد را شکل دادهاند یک انسان بودهاند، انسانهایی با علائق و دلبستگیها و اعضای خانواده ودوستان و حلقه معاشران که سالها پیش از موعد، زمان مرگشان فرا رسیده، و از دست دادن هر کدام از این انسانها برای ما، که قاعدتاً باید با مرگ آشنا باشیم، هم سخت است...» این حرفهای یک پزشک متخصص طب اورژانس است که در مراکز درمانی کرونا از روز اول شروع همهگیری مشغول خدمت بوده و میگوید کمتر کشیکی بوده که بدون آنکه گریه کند به پایان رسیده باشد.
زندگی در جریان است، اما عادی نیست، هر روز شماری از ما کم میشود و همه کادر درمان میکوشند که این شمار افزایش نیابد، اما چرا نمیشود؟ ۵۵۰ روز است که دهها هزار پزشک و پرستار و سایر ردههای شغلی سینه سپر کردهاند مقابل سختیها و تقریباً همهشان حداقل یکبار بیمار شدن را تجربه کردهاند و متأسفانه برخی از آنها هم آسمانی شدهاند و در شمار آمارهای روزانه جای گرفتهاند، و حالا خستهاند، وقتی رکورد مرگومیر در ۱۸ ماهه گذشته با ثبت ۶۸۴ فوتی شکسته میشود، اول از همه کادر درمان است که میشکند، که چرا این همه ایثار و سختکوشی و فداکاریاش به جواب مناسبی نمیرسد.
انتظار تبریک روز پزشک نداریم؛ مردم و مسئولان به وظیفه اجتماعیشان پایبند باشند
شروین شکوهی رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان است و در ۱۸ ماه گذشته بیوقفه در بیمارستان لقمان و کلینیک سرپایی به بیماران مبتلا به کرونا خدمات درمانی ارائه کرده است. شکوهی میگوید: «در حال حاضر سرعت ابتلا به ویروس دلتا در کشور آنقدر بالاست که سیستم درمانی دیگر توان پذیرش این حجم از بیمار را ندارد و مطمئناً با وجود این ویروس کووید با سویه جدیدی خود را بروز خواهد داد. این در حالی است که فشاری که کادر درمان در ۱۸ ماه گذشته بویژه ۳ ماه پیش تاکنون متحمل شده غیرقابل درک است. همکاران من دچار فرسودگی جسمی و روحی و روانی شدهاند. گذشته از این بیمارستانها چه از نظر سختافزاری و نرمافزاری دچار فرسودگی تخت و دستگاه سیتیاسکن و ونتیلاتور و... هستند و این روند خسارتهای جبرانناپذیری به سیستم وارد کرده است.»نکته قابل توجهی که رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان به آن اشاره کند این است که چینیها با توجه به جمعیت میلیاردیشان کل مبتلایانشان به اندازه یک هفته مبتلایان در کشور ما نیست.
آنها با قرنطینه سفت و سخت موفق به کنترل این بیماری شدند. اما اینجا خبری از قرنطینه سفت و سخت نیست و معمولاً قرنطینه و محدودیتها نصفه و نیمه است و در حال حاضر هم نظارتی بر این طرحها وجود ندارد. جالب است که میگویند با ماشین شخصی به سفر نروید، ولی سفر با وسایل حمل و نقل عمومی آزاد است. همین بیتوجهی یا کمتوجهیهاست که منجر به بروز پیکهای پشت سر هم شده و با وجود این شاهد تغییر و جهش ویروس هستیم که ضررش را هم میبینیم. برای نمونه هند را ببینید که آنقدر ابتلا بالا رفت که با جهش کووید روبهرو شد.
این متخصص عفونی با بیان اینکه کادر درمان ماههاست حتی نتوانستهاند مرخصی یکی و دو روزهای که حق قانونیشان است، بگیرند؛ عنوان میکند: «آنها انتظار دارند مثلاً هفته آینده وضعیت ابتلا و مراجعه به بیمارستانها کمتر شود تا بتوانند استراحت و به خانوادههایشان رسیدگی کنند، ولی میدانند هفته بعدی، هفتهای به مراتب شلوغتر خواهد بود.
یک کادر درمان با بهبود بیمارش انرژی میگیرد، ولی آنها هر روز با بیماران جدید و مرگومیر روبهرو میشوند و گذشته از نظر جسمی از روح و روان ضربات بسیار سختی میبینند و دچار یأس و افسردگی میشوند. باید بگویم با این حجم غیرقابل توصیف و حتی درک، کادر درمان طراوت و انرژی سابق را ندارند و بسیار رو به فرسودگی رفتهاند. از طرفی با این وضعیت سیستم بهداشت و درمان نیز رو به نابودی است. رزیدنت بخش عفونی بیمارستان ۵ بار تاکنون کرونا گرفته و دیگر توان کار کردن ندارد و ما چه انتظاری از این پزشک میتوانیم داشته باشیم که ۱۸ ماه تمام در بخش عفونی مشغول خدمت بوده.»
شکوهی از ادامه چنین وضعیتی در پیک پنجم بیماری ابراز نگرانی میکند: «ما با ادامه چنین وضعیتی برای هفتههای آینده نگرانیم چراکه کسانی که به سفر رفتهاند یا در عزاداریها بدون رعایت پروتکل شرکت کردهاند کارشان به مراکز درمانی کشیده میشود و بخشهای عفونی و اورژانس و... پر ازدحام خواهد شد. در انتها باید بگویم مردم و سازمانها و نهادهای مسئول وظیفه خود را به درستی انجام ندادهاند و فقط کادر درمان به درستی وظیفهاش را ادا کرده و بار دیگران را به دوش کشیده است و دیگر توانی برایش باقی نمانده است. ما از کسی انتظار تبریک روز پزشک نداریم؛ ما از مردم و مسئولان میخواهیم فقط به وظیفه اجتماعی خود پایبند باشند.»
گلایه رئیس بیمارستان امام خمینی از چند برابر شدن مالیات پزشکان در شرایط کرونایی
خسرو صادقنیت رئیس مجتمع بیمارستانی امام خمینی ناشناخته بودن ویروس کرونا را مهمترین مشکل پزشکان در مقابله با ویروس کرونا در ابتدای پاندمی عنوان میکند و به «ایران» میگوید: کادر درمان پیش از شیوع ویروس چنین اضطراب و نگرانی را تجربه نکرده بودند ما شاهد مراجعات روزافزونی از بیمارانی هستیم که هم باید خدمات درمانی قبلی و هم خدمات جدید را بگیرند. همه این گرفتاریها دست به دست هم داده تا بحران کرونا متفاوتتر از همه بحرانهای قبلی باشد.موجهای پشت سر هم کرونا این موضوع را تشدید میکرد در موج اول برداشت این بود که بیماری کنترل شده و به زندگی عادی برمیگردیم، اما گذر زمان نشان داد بیماری نه تنها کنترل نشده بلکه در کشور ما روز به روز تعداد ابتلا و شدت ابتلا به سوشهای جدید افزایش پیدا میکند بهگونهای که موج چهارم از همه موجهای قبلی سنگینتر بود و موج پنجم از موج قبلی نیز به مراتب شدیدتر ما را گرفتار کرده. اینها مسائلی است که کادر درمان را شبانهروز درگیر کرده است. در کنار فشارهای کاری، استیصال و غم و بیتابی مردم بهخاطر مرگ قابل توجه بیمارانی که انتظار مرگشان را نه ما پزشکان و نه خانواده و اطرافیان بیمار داشتهایم، بار مضاعفی را به کادر درمان تحمیل کرده است. بارها شاهد بودم کادر درمان در کنار بیمار و مریض فوت شده ساعتها گریه میکردند، چون هموطنی را از دست داده بودند که میتوانست سالها به سلامت زندگی کند.
رئیس بیمارستان امام خمینی درباره وضعیت پیک پنجم بیماری نیز عنوان میکند: «دو هفته است تقریباً هر روز تختهای بیمارستان ما صددرصد تکمیل است و ما فقط با ترخیص بیماران، تخت جدید برای بیماران نوبت بستری تهیه میکنیم و این مسأله وضعیت بسیار سختی را ایجاد کرده است. در برخی ساعتهای شبانهروز اورژانس بیمارستان امام بیش از دو برابر ظرفیتش مریض بستری میکند و کادر درمان با همان تعداد ظرفیت معمول کاری، افزایش مراجعه را پاسخگوست. به این موضوع مشکلات ابتلای کادر درمان و اطرافیانشان به ویروس دلتا را هم اضافه کنید که باید استراحت کنند و از گردونه خدمت خارج میشوند درحالی که با وجود تحمل بار روحی و کاری مضاعف همچنان به خدمترسانی به بیماران ادامه میدهند.»
صادقنیت در ادامه درباره درخواست جامعه پزشکی از مردم و مسئولان نیز در روز پزشک میگوید: «از مردم انتظار خاصی نداریم. مردم بهخوبی قدر کادر درمان و پزشکان را میدانند. تنها خواستهمان این است بیشتر از گذشته توصیههای پزشکی را برای حفظ سلامت رعایت کنند و امیدواریم مسئولان قدر پزشکان را بیش از گذشته بدانند و مراعات حال پزشکان را بکنند درحالی که طی دو یا سه سال گذشته این اتفاق نیفتاده و ما شاهد بیمهری برخی از مسئولان نسبت به کادر پزشکی بودیم که سرلوحه آن بحث چند برابر شدن مالیات و درآمد پزشکان است که مصوب شده و اجرا هم میشود.»
فشار مضاعف به کادر درمان در پیک پنجم
محمد طالبپور رئیس بیمارستان سینا همزمان با روز پزشک از مدیریت بیماری کرونا و عدم همکاری مردم گلایه میکند و به «ایران» میگوید: «مواجهه با بیماری عفونی و ویروسی و پاندمی اصولی دارد چنانچه یک سری مدیریتها انجام میگرفت کادر درمان این همه فشار را متحمل نمیشدند و میتوانستیم با همکاری مردم بار این همه فشار را کم کنیم. همه اینها نیاز به اقدامات پیشگیرانه داشت و فرایند مواجهه با پاندمی ویروسی میتوانست بسیار بهتر از اینها باشد.»طالبپور در ادامه میافزاید: «کادر درمان خط اول جبهه است که نمیتوانند در شرایط فعلی بغرنج جا خالی کنند، ولی با وجود گذشت ۱۸ ماه از بیماری همچنان این روند تداوم دارد با این حال در چنین شرایط اسفباری ضریب همکاری مردم پایین است و اهمیت موضوع مغفول مانده است. مسئولان باید دورهای بیایند و فضای بیمارستانها را ببینند. هم اینک در بیمارستانها شمار زیادی از فوتیها را در سنین جوانی شاهد هستیم که حتی مرگ یک جوان برای جامعه سنگین است. بچههایی که یتیم میشوند، تبعات اقتصادی و فرهنگی در جامعه دارد درحالی که درصد زیادی از این مشکلات میتوانست با مدیریت بهتر و همکاری مردم پیشگیری شود. جامعه ما خیلی سهلانگارانه و سادهانگارانه بههم ریخته است.»
وی عنوان میکند: «نمی شود که همه مریض شوند و حجم بالایی از بیماران در بیمارستانها درمان شوند. این اتفاق در جوامع دیگر به این شدت نیست. موج پنجم برای پزشکان و پرستاران بسیار سنگین بود. درصد زیادی از کادر درمان مبتلا شدند. در این یک سال و نیم سختی بیش از حد و عدم درک شرایط تیم پزشکی منجر به این شده که شرایط از آستانه تحمل تیم درمان خارج شود. ارزش کار پزشکان در اوج کرونا قابل مقایسه با هیچ قشری نیست. فقط در طول اپیدمی نزدیک به ۲۴۰ پزشک و ۵۵۰ پرستار فوت شدند.»
طالبپور با اشاره به مهاجرت پزشکان و افزایش میل به خودکشی در رزیدنتها میگوید: «جامعه به خوبی موقعیت پزشکان ایرانی را درک نمیکند. عدم صیانت از جامعه پزشکی میتواند این سرمایه بزرگ را از دست بدهد و آینده پزشکی کشور را تحتالشعاع قرار دهد.»
روزنامه شرق
مسئولیت دولت در جبران خسارات ناشی از کرونا/کامبیز نوروزی
۱- یادآوری: در این یادداشت کلمه «دولت» محدود به قوه مجریه نیست بلکه به همان معنا به کار میرود که در قانون اساسی آمده است؛ یعنی تمام ساختار و سازمان اداری سیاسی کشور اعم از قوه مجریه و سایر دستگاهها و نهادها. مصادیق آن در ماده ۲ قانون مدیریت بحران که مرتبط با بحث ماست، به تفصیل بیان شده است.۲- در این یادداشت میخواهیم ببینیم که آیا دولت در برابر خسارات، خصوصا خسارات جانی (اعم از فوت یا بیماری) که بر اثر کووید ۱۹ به افراد وارد شده مسئول است یا نه؟ به استناد قواعد مسئولیت مدنی دولت، اگر دولت از ۲۰ ماه پیش که کرونا در ایران شایع شد، در مقابله با این بیماری مرتکب تقصیر و حتی قصور شده باشد، پاسخ این سؤال مثبت خواهد بود و درنتیجه باید خسارات زیاندیدگان را جبران کند.
۳- گاهی اوقات اعداد بزرگ یا پیچیدگی یا تازگی موضوع باعث میشود حقیقت در نظر ما مبهم یا حتی ناممکن جلوه کند. در این قبیل موارد با گفتن جملههایی مانند «مگر میشود؟» یا «مگر ممکن است؟» یا «امکان ندارد» نگاهی ناباور به موضوع داریم و این ناباوری ما را از تلاش برای کشف و فهم حقیقت بازمیدارد. بزرگی اعداد ابتلاها و مرگومیر ناشی از کرونا در ایران، نباید موجب غفلت ما از مسئولیت مدنی دولت شود.
۴- قدرت، به همان اندازه که اختیار میآورد، مسئولیت هم ایجاد میکند. اختیار بدون مسئولیت یا مسئولیت بدون اختیار در قاموس حقوق بیمعناست. به موجب قواعد مسئولیت مدنی، دولت نیز مانند دیگر اشخاص اگر بر اثر بیاحتیاطی، بیمبالاتی، سهلانگاری، عدم رعایت مقررات و قوانین و اصول و نظامات موجب و مسبب ایراد خسارت به دیگری شود، باید آن را جبران کند.
۵- در این اصل که دولت در اعمال خود مسئولیت دارد، تردیدی نیست (ماده ۱۱ قانون مسئولیت مدنی). اگر کارمند دولت به سبب بیاحتیاطی و بیمبالاتی موجب خسارت شود، خود او مسئول جبران است. اما اگر ایراد خسارت ناشی از رفتار نادرست سازمان اداری، کمبود یا نقص وسایل و ادوات و مواد مورد استفاده یا کیفیت بهرهبرداری از آنها باشد دولت مسئول است.
۶- قطعا شیوع کووید ۱۹ در ایران یک بحران جدی است (بحران جدی یعنی ازهمگسیختگی جدی عملکرد یک جامعه که ناشی از وقوع یک مخاطره است و منجر به خسارات و اثرات منفی گسترده انسانی، اقتصادی یا زیستمحیطی میشود-قانون مدیریت بحران بند ب- ماده ۲). مقابله با چنین بحرانی وظیفه دولتهاست.
۷- قانون اساسی، دولت را به تأمین و حفظ و ارتقای بهداشت عمومی موظف دانسته است (اصل ۲۹). حفاظت از جان مردم در برابر بیماریهای واگیر از مهمترین مصادیق بهداشت عمومی است. مجموعه دستگاهها و سازمانها میبایست آمادگی لازم را برای اتخاذ تدابیر و اقدامات مناسب برای ارتقای ظرفیت جامعه و دستگاههای مسئول برای مقابله با بحران به شکلی داشته باشند که خسارات مادی و انسانی ناشی از بحران به حداقل کاهش یابد (قانون مدیریت بحران ماده ۳ بند چ). بهطورکلی بهداشت عمومی، بخشی از نظم عمومی است که مراقبت از آن از تکالیف دولت است.
۸- از نظر حقوقی بدیهی است که دولت موظف به مدیریت بحران کرونا و مقابله با آن بوده است. غیر از قواعد اساسی مربوط به وظایف دولت و اصول قانون اساسی، در قوانین متعددی این تکلیف تصریح شده است. از جمله اینکه دولت باید نظام راهبردی و عملیات اجرایی برای مقابله با بحران و پاسخ کارآمد به آن را طراحی و اجرا میکرد (قانون مدیریت بحران بند ث-ماده ۲). حتی اگر هیچ قانونی هم در این مورد وجود نداشت، قواعد نظم عمومی دولت را مکلف به مقابله با بحران و نجات جان مردم میداند.
۹- از زمان اعلام خبر شیوع کرونا به ایران، دولت اقداماتی را در این زمینه آغاز کرد. طبعا دولت نمیتوانست بهطورکامل مانع از ابتلای همه مردم شده و کلا مانع از مرگ تعدادی از مردم کشور بر اثر کرونا شود. اما مسئله این است که آیا دولت در تصمیمات و اقدامات خود به شکلی عمل کرده است که از شیوع گسترده ویروس جلوگیری کند و مانع از افزایش ابتلا و تلفات شده باشد؟ آیا دولت در وظایفی که باید انجام دهد، مرتکب تقصیر و قصور و سهلانگاریهایی شده و به همین دلیل بیماری توسعه یافته و مرگومیرهای بیشتری براثر کرونا اتفاق افتاده که در صورت عملکرد درست دولت میتوانست اتفاق نیفتد؟
۱۰- دولت باید برای مقابله با کرونا کارهای متعددی انجام میداد. اگر این وظایف به درستی انجام شده باشند، در ابتلاها و مرگومیرهای کرونایی مسئولیتی متوجه دولت نخواهد بود. از جمله کارهایی که باید انجام میشد عبارت بودهاند از: رعایت تکالیف قانونی در حفظ بهداشت و سلامت عمومی، خبررسانی صحیح و بهموقع، تصمیمگیری براساس اصول و معیارهای علوم پزشکی برای مهار کرونا، تأمین و تجهیز مراکز درمانی به میزان مورد نیاز، تهیه داروهای ضروری برای درمان مبتلایان، اجرای قرنطینهها به شکل دقیق و کامل، تأمین مساعدتهای مالی برای تشخیص بیماری، تأمین بهموقع واکسن و سازماندهی کارآمد واکسیناسیون در کوتاهترین زمان ممکن و مجموعهای اقدامات دیگر است.
۱۱- از نظر حقوقی ضعف و ناتوانی رافع مسئولیت مدنی اشخاص نیست. دولت هم اگر در انجام وظایفش قصور یا تقصیر کرده باشد، نمیتواند به دلایلی مانند کمبود بودجه یا ناهماهنگیها یا کارشکنیهای رقابتی سیاسی یا مشکلات دیگر خود را از مسئولیت مدنی معاف بداند. از اصول قواعد مسئولیت مدنی است که ضعف یا ناتوانی مسئولیت مدنی را از بین نمیبرد.
۱۲- برای آنکه از نظر حقوقی بگوییم دولت مرتکب قصور و تقصیر شده و مسئول جبران خسارات است، ابتدا باید این سؤال را مطرح کنیم که آیا دولت تمام آن کارها را که باید برای مقابله با گسترش ویروس و کاهش ابتلا و مرگ کرونایی انجام میداد، انجام داده است؟ این پرسش را خصوصا متخصصان علوم پزشکی و اپیدمیولوژیستها و از جهاتی تحلیلگران علوم اجتماعی و سیاسی باید پاسخ دهند.
۱۳- افزایش ادواری میزان ابتلا و مرگومیر ناشی از کرونا نشانهای پررنگ از آن است که سیاستها و برنامههای مقابله با کرونا اصلا موفقیتآمیز نبوده و نتوانستهاند آن را تحت کنترل درآورند. با توجه به اینکه مهار پاندمی از تکالیف دولتهاست، مسئولیت این عدم موفقیت در هر کشوری که باشد بر عهده دولت است.
۱۴- برای اینکه معلوم شود آیا دولت مرتکب تقصیر و قصور شده است یا نه، حداقل چند پرسش اساسی باید روشن شود. ازجمله:
- آیا دولت قوانین مرتبط را رعایت کرده است؟ چرا طبق قانون مدیریت بحران که قانون حاکم بر این قبیل موارد است، عمل نشد؟
- آیا استانداردها، ضوابط، اصول و مقررات پیشگیری از گسترش ویروس درست طراحی و برنامهریزی شده است؟
- آیا اطلاعرسانی درباره زمان ورود ویروس به کشور بهدرستی انجام شده است؟
- آیا اقدامات پیشگیرانهای مانند قرنطینه در زمانهای مناسب و ضروری به اجرا درآمدهاند؟
- آیا همان مقدار قرنطینه که اعلام شد، بهموقع، دقیق و درست بودهاند و عوامل اجرائی آنها را بهدرستی اجرا کردهاند؟
- هریک از وزارتخانهها، دستگاهها، سازمانها و نهادهایی که در فرایند مقابله به کرونا وظایفی برعهده داشتند، چه کردهاند و تا چه میزان وظایف خود را درست یا نادرست انجام دادهاند؟
- آیا داروها و تجهیزات ضروری برای درمان بیماران به مقدار کافی و در زمان مناسب تأمین و توزیع شدهاند؟
- آیا تولید و خرید واکسن به مقدار کافی و در زمان مناسب انجام شده و برنامه واکسیناسیون در زمان مناسب برنامهریزی و اجرا شده است؟
- آیا توزیع امکانات پیشگیری، درمانی و واکسیناسیون در مناطق مختلف کشور به شکل متعادل انجام شده است؟
۱۵- طبعا آنچه سازمانها و مقامهای رسمی دولتی در پاسخ خواهند گفت در بحث ما ملاک نیست. آنها در برابر این سؤالها طرفیت دارند. آنها مثل همیشه خود را مبرا از هر خطایی میدانند و اگر هم نقص یا عیبی در کارشان پیدا شود، آن را گردن دیگران یا مردم یا شرایط میاندازند. این پرسشها را باید متخصصان مستقل جواب بدهند.
۱۶- شواهد موجود و نظرات بسیاری از کارشناسان این دیدگاه را تقویت میکند که دولت در مقابله با کرونا قصور و تقصیر داشته است و بر همین اساس باید خسارات زیاندیدگان یا بازماندگان آنها را به نوعی جبران کند. بااینحال ابعاد مهم و گسترده کرونا در ایران و عملکرد قوه مجریه و نهادهای دیگر ایجاب میکند برای تعیین کیفیت عملکرد و میزان مسئولیت حقوقی آنها یک تحقیق تخصصی مستقل انجام شود. این تحقیق جنبههای مختلفی از جمله پزشکی، اقتصادی، سازمانی، حقوقی و اجتماعی را باید مورد بررسی قرار دهد.
همچنین این تحقیق قطعا باید توسط یک گروه تخصصی مستقل انجام شود. سازمان نظام پزشکی که یک نهاد تخصصی حرفهای مستقل است بهعنوان یک وظیفه اجتماعی میتواند و حتی لازم است انجام این تحقیق را به فوریت در دستور کار قرار دهد و گزارش آن را منتشر کند. در سازمان چنین تحقیقی حضور افراد یا نهادهای مستقل دیگر در حوزههای اجتماعی و حقوقی نیز ضروری خواهد بود. یک تحقیق تخصصی مستقل در قالب یک گزارش ملی، آنچه را که تاکنون گذشته است، بررسی کرده و اطلاعات کارشناسی لازم را تأمین کند تا براساس آن معلوم شود که از نظر حقوقی آیا دولت مرتکب تقصیر و قصور شده است یا نه؟ پیداست که اگر پاسخ این سؤال مثبت باشد، دولت ملزم است در حد مسئولیت خود خسارات زیاندیدگان را جبران کند. تشریفات قانونی مربوط به شیوه پیگیری و نحوه جبران خسارت بحث مستقلی است که در وقت خود قابل طرح است.
اخبار ویژه ۱ شهریور
روزنامه کیهان
گرامیمقدم: با اختلافات موجود جبهه اصلاحات قابل تداوم نیست
سخنگوی حزب اعتماد ملی تاکید کرد: اختلافات در میان جبهه اصلاحطلبان اساسی است و با این وضعیت هم نمیشود ادامه داد.
اسماعیل گرامیمقدم در گفتگو با خبرآنلاین اظهار داشت: اینکه بالاخره اصلاحطلبان باید کاری را انجام دهند، روشن است که همه هم موافق این اتفاق هستند و بالاخره وجود جبهه اصلاحات از نبودن آن بهتر است، این گونه که عدهای در آنجا پافشاری کنند که اگر نامزد ما تایید نشد ما در انتخابات شرکت نمیکنیم با این فرمان این جبهه نمیتواند ماندگار باشد.
اگر آنها بگویند اگر نامزد ما تایید نشود ما در انتخابات شرکت نمیکنیم اساسا وجود این جبهه چه نیازی دارد و زیر سؤال میرود، اینها را جبهه باید حل کند، اگر میخواهند در انتخابات شرکت نکنند باید تصمیم بگیرند، اگر میخواهند شرکت کنند باید به فصل مشترکی از دیدگاهها برسند. وی در پاسخ این سئوال که «این اختلافات را چقدر اساسی میدانید؟ افرادی مثل آقای مرعشی میگویند باید به سمتی رفت که صندوق رأی، محور باشد.»، گفت: این اختلافات اساسی است.
من در جبهه اصلاحات هم عرض کردم که هم میتوان این جبهه را ادامه داد و هم نمیتوان ادامه داد. در واقع با حفظ این نگاهها و موضعگیریها نمیتوان ادامه داد، همان چیزی که آقای مرعشی میگوید که درست است و من هم طرفدار آن نظریه هستم؛ نخست باید در مورد شرکت کردن در انتخابات به یک تفاهم کلی رسید وگرنه اگر این نگاه به همین شکل ادامه پیدا کند، فرض کنید شش ماه تا انتخابات مجلس باقی مانده و این جبهه هنوز تصمیم ندارد که شرکت کند یا نکند به تعبیری همین آش و همین کاسه است و هم اختلافات باقی است و هم توان و انرژی جبهه هدر رفته است؛ بنابراین نمیتوان با این دو دیدگاه و با این اختلاف ادامه داد، اما اگر به یک فصل مشترکی که آقای مرعشی میگویند و من هم بر آن باور هستم برسیم آن زمان میتوان ادامه داد.
گرامیمقدم افزود: واقعیت این است که این مسئلهای که آقای مرعشی گفتند و طرفدار آن هستند ما هم اساسا دنبال همین بودیم که بالاخره اگر در انتخابات حضور پیدا نکنیم رقیب جایگزین ما میشود و عدهای دیگری روی کار میآیند پس باید در انتخابات حضور پیدا کرد تا این صندوق و جمهوریت حفظ شود، از سوی دیگر باید برای این مسئله چارهای بیندیشیم که چه ایراداتی وجود دارد مثلا من از روز اول مخالف جدی تصویب دو سوم آرا برای نامزد نهایی (در نهاد اجماعساز اصلاحطلبان) بودم، اولین مخالف آن بنده بودم یعنی وقتی در جلسه مطرح شد و آن جلسه، تمام وقتش را به این موضوع اختصاص داد و نظرسنجی کرد که آیا دو سوم را بگذاریم یا خیر، من همانجا گفتم این دو سومی که تعیین کردید بدین معناست که ما در انتخابات شرکت نکنیم، ولی متاسفانه با دو رأی تصویب شد و سه ماه تمام وقت ما هدر رفت و نامزدی نداشتیم.
روشن بود که با دو سوم هیچ رقابتی برگزار نمیشود، رقابت همیشه با یک رأی نسبی است. یادآور میشود با وجود حمایت ۱۷ گروه اصلاحطلب و کسانی، چون خاتمی و کروبی از عبدالناصر همتی، وی بیش از ۲/۳ میلیون رای در انتخابات کسب نکرد. گرامیمقدم پیش از این هم در گفتگو با نامهنیوز با انتقاد از مواضع رادیکال کسانی مانند حجاریان گفته بود: حجاریان و دوستانش کاری جز ناامید کردن مردم انجام ندادند. حجاریان برخی اصلاحطلبان را به خاطر شرکت در انتخابات متهم به صندلیطلبی کرده و خواستار تحریم انتخابات شده بود.
روحانی سوءمدیریت کرد تاوان آن گردن دولت سیزدهم افتاد
دولت سیزدهم، تاوان سیاستهای غلط اقتصادی دولت روحانی را در زمینه سوءمدیریت تورم به دوش خواهد کشید. روزنامه دنیای اقتصاد در گزارشی مینویسد: براساس گزارش مرکز آمار تورم پیشنگر تولیدکننده بخش صنعت در فصل بهار سال جاری در بالاترین نقطه تورم سالانه و تورم نقطه به نقطه در یک دهه گذشته ایستاده است. بر این اساس تورم سالانه تولید در فصل بهار به ۷۸/۵ درصد و تورم نقطه به نقطه در همین مدت به ۹۴/۷ درصد رسیده که حاکی از به صدا درآمدن دومین آلارم تورمی در چندماه اخیر است. پیش از این، آمارهای پولی اعم از رشد نقدینگی و پایه پولی، نخستین آلارم تورمی در سال جدید را به صدا درآورده بود. به نظر میرسد از بین عوامل متعدد برای تورم چشمگیر در تولید میتوان به سه عامل اصلی سیاستهای پولی، گذار نرخ ارز و سیاستهای مداخلهجویانه در حوزه تجارت اشاره کرد.
براساس آمار منتشرشده تورم فصلی تولیدکننده - بهار۱۴۰۰ نسبت به زمستان ۹۹- به ۸/۲ درصد رسیده است. از سوی دیگر تورم سالانه و تورم نقطه به نقطه با رکوردشکنی توانستهاند عددی بی سابقه را در دهه ۹۰ به ثبت برسانند. برهمین اساس در بهار ۱۴۰۰ تورم سالانه تولیدکننده بخش صنعت به ۷۸/۵ درصد رسیده است. همچنین تورم نقطه به نقطه به عدد قابل توجه ۹۴/۷ درصدی رسید تا در صدر تورمهای نقطه به نقطه در مدت زمان یادشده برسد.
کارشناسان دلایل متعددی را درخصوص افزایش هزینههای تولید عنوان کردند. اما اصلیترین دلایل این وضعیت را میتوان در سیاستهای پولی، گذار نرخ ارز و سیاستهای تجاری جستوجو کرد. در اقتصاد گزاره معروفی وجود دارد که «تورم پدیدهای پولی است». در آمارهای منتشرشده از حراج اوراق توسط بانک مرکزی و متغیرهای پولی در سه ماه ابتدایی سال جاری حاکی از آن است که دولت استفاده از اوراق برای تامین هزینههای خود را کنار گذاشته و در عوض به تامین مالی از طریق استفاده از تنخواه بانک مرکزی رو آورده است. در واقع دولت به جای تامین منابع خود با نرخ اوراق، به تامین مالی با نرخ صفر رو آورده است؛ تامین مالیای که به قیمت از دست رفتن جذابیت اوراق بدهی، دامن زدن به انتظارات تورمی و رشد شاخصهای پولی موثر در نرخ تورم انجام میشود.
متهم دوم، سیاست ارزی است و متهم سوم شرایط تورمی، سیاستهای تجاری دولت است که در سالهای اخیر در دستور کار دولت قرار گرفته است. مقررات و محدودیتهای مختلفی که دولت به منظور کنترل عرضه و تقاضا و سرکوب قیمت کالاها به کار گرفته، کار تولیدکنندگان را با مشکلات جدی روبهرو ساخته است. در بسیاری از موارد، اختلافات دستگاههای ذیربط مانند گمرک و بانک مرکزی موجب شده تا ترخیص محصولات وارداتی با تاخیر انجام شود و بنگاهها با مشکلاتی مانند کمبود مواد اولیه و افزایش قیمت آنها روبهرو شوند.
اعتماد: مسیر دولت روحانی در تولید تورم باید متوقف شود
یک روزنامه زنجیرهای گوشهای از میراث اقتصادی مصیبتبار دولت روحانی در قالب تورم را بازگو کرد. اعتماد نوشت: تورم سالانه منتهی به تیر سال جاری ۴۴/۲ درصد گزارش شد؛ ۵/۲ درصد کمتر از قله تورمی ۴۹/۴ درصدی سال ۷۳. البته هشدارها و نگرانیها پس از انتشار متغیرهای کلان اقتصادی بیشتر شد و مباحثی درخصوص تورم بیسابقه و یا ابرتورم از سوی کارشناسان در محافل مختلف اقتصادی و سیاسی مطرح شد. نقدینگی ۳۷۰۵ هزار میلیارد تومانی و پایه پولی ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی نیز به نوبه خود باعث نگرانی است. چندی پیش نیز مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران در صفحه شخصی خود در این باره نوشت: طبق آمار بانک مرکزی میزان نقدینگی از ۳۷۰۰ هزار میلیارد عبور کرده و نسبت به دو سال پیش ۲ برابر شده است. اگرچه طی ماههای گذشته نسبت به عواقب افزایش نقدینگی بر اقتصاد و تورم هشدار داده شده، اما با این روند در ماههای آینده دولت با تورمی روبهرو خواهد شد که هیچگاه درکشور تجربه نشده است.
اعتماد در ادامه از قول یک کارشناس اقتصادی مینویسد: مهمترین عامل ایجاد تورم، کسری بودجه دولت بر اثر کاهش درآمدهای نفتی و طرحهای حمایتی بدون برنامه است که دولت را مجبور به چاپ روزافزون پول برای تامین هزینههای خود کرده در حالی که دولت میداند جبران این کمبودها از طریق چاپ اسکناس و رشد پایه پولی و نقدینگی راه درستی نیست، اما باز هم این کار را انجام داد و این موضوع به زیان دولت است و دولت هر چند خدماتی را ارایه میکند، اما با چاپ پول باز هم قیمتها متورم میشود و هزینهاش بالا میرود و در یک دور باطل میافتد و برای آنکه هزینههایش را تامین کند باز هم پول چاپ میکند که اصلا قابل دفاع هم نیست.» با افزایش چاپ پول، قیمتها شروع به افزایش میکنند و تورم مجددا شتاب میگیرد، توقف تورم و کنترل انتظارات تورمی نیازمند اصلاحات ساختاری است و سیاستهای کوتاهمدت انقباضی توان چندانی برای مقابله با تورم ندارد. این در حالی است که ما نیازمند اصلاحات پولی و بودجهای هستیم.
آفتاب یزد: بهبود وضعیت اقتصادی زمانبر است
یک کارشناس اقتصادی میگوید: با وجود دشواری شرایط اقتصادی و سوءمدیریت دولت روحانی، این امید و انتظار از دولت جدید وجود دارد که به مرور زمان بتواند شرایط را بهبود ببخشد. وحید شقاقیشهری به روزنامه آفتاب یزد گفته است: رشد نقدینگی بالای ۴۰ درصد است و این در کوتاهمدت قابل مهار نیست. یعنی باید ناترازی بودجهای و ناترازی بانکی از بین برود. طبیعتاً در کوتاهمدت ناترازیهای بودجهای و بانکی قابل حل نیست. امسال بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه برآورد میشود و عملاً به منزله تشدید ناترازی بودجهای در کشور است. راه حل آن هم کوتاهمدت نیست یعنی حل این کسریهای بودجه نیازمند افزایش درآمدهای دولت از یکسو یا کاهش و کنترل هزینههای دولت از سوی دیگر است. هم چنین نیازمند اجرای بودجهریزی عملیاتی است.
عامل دوم ناترازی، نظام بانکی است. بانکها مدام در حال اضافه کردن ناترازی خود هستند و این هم بهدلیل معیوب بودن ساختار نظام بانکی و ضعف نظارت بانک مرکزی در سیستم بانکی است که این هم از نوع نیاز به اصلاحات ساختاری است. درحال حاضر بیش از هزار هزار میلیارد تومان ناترازی سیستم بانکی است. این دو ناترازی میتوانند دست در دست هم دهند و به تشدید رشد نقدینگی منجر شوند.
باید پذیرفت هزینههایی را باید بابت جراحیهای اقتصادی پرداخت کنیم که این مسائل یک شبه رخ نداده است که یک شبه هم حل و فصل شود. این ایرادات سبب شده که انتظارات تورمی سریعتر اثرات خود را نشان دهد. دولت سیزدهم اکنون در شرایط پیچیدهای قرار دارد از یک طرف انتظاراتی در جامعه ایجاد شده مبنی بر اینکه دولت گذشته ضعیف عمل کرد و جهادی نبود و نمیخواستند مسائل و چالشها را حل کنند؛ بنابراین مقداری انتظارات در سطح جامعه بالا رفته است. باید بپذیریم توان مدیریت اقتصادی پروژههای کلان در کشور در مجموع ضعیف است.
بحث دوم این است که دولت سیزدهم در شروع کار با کسری بودجه بالایی مواجه است و دولت دوازدهم در هفتههای پایانی به این کسری بودجه هم مدام اضافه کرد. افزایش حقوق ها، پاداشها و ریختوپاشها را اضافه کرد. به نظر من دولت سیزدهم در اولین مواجهه باید با کسری بودجه سال ۱۴۰۰ یک مواجهه «عاقلانه و حکمی» داشته باشد و برای کاهش کسریهای بودجه باید گفتوگوی بزرگ را انجام دهد و برای بودجه سال ۱۴۰۱ هم باید دولت سیزدهم یک بودجه عملیاتی با روند کسری کاهنده را پیشنهاد دهد. این اولین مواجهه سخت دولت سیزدهم خواهد شد. به این دلیل که همین که دولت بخواهد اصلاح بودجه کنونی یا سال آینده را شروع کند تازه شروع دعواها و تضاد منافع رخ خواهد داد و نارضایتیها شروع میشود. این کار سخت دولت سیزدهم در آغاز است و لازم میباشد کنترل کسریهای بودجه در دستور کار باشد.
برای کسریهای تجاری هم لازم است که واردات را کنترل و ساماندهی کنیم. دوم اینکه صادرات غیرنفتی را اضافه و توسعه دهیم. این استاد دانشگاه همچنین گفت: میتوان گفت آقای رئیسی دو سال برای اصلاحات ساختاری فرصت دارد. اما باید این نکته را هم در نظر بگیریم که اصلاحات ساختاری الزاماتی را نیاز دارد. یکی از الزامات این است که باید پذیرش و مشارکت مردم برای انجام جراحیها بالا برود. یعنی بیمار اقتصادی باید حاضر باشد او را جراحی کنیم. این یعنی باید امید در سطح جامعه تقویت شود، میزان فساد و ادراک فساد باید کاهش پیدا کند. سرمایه اجتماعی و همدلیها بالا برود.
بدهی به بانک مرکزی در دولت روحانی ۳/۵ برابر شد
دولت سیزدهم درحالی دولت را تحویل گرفت که در سال ۱۳۹۹ حجم بدهی دولت به سیستم بانکی کشور، رشدی نزدیک به ۳/۵ برابری داشته است. روزنامه فرهیختگان در گزارشی در همین زمینه مینویسد: بدهیهای دولت شامل بدهی به بانکها و بدهی به بانک مرکزی میشود که در این بین ۲۴ درصد سهم بدهی دولت به بانک مرکزی و ۷۶ درصد سهم بدهی دولت به سیستم بانکی است. این بدان معناست که دولت برای جبران تفاوت میان هزینهها و درآمدهای خود سراغ سهلترین راه یعنی استقراض از شبکه بانکی رفته است.
توجه به این نکته بسیار مهم است که ریشه بدهی دولت به شبکه بانکی در کجاست؟ اگر بخواهیم بهطور کلی بیان کنیم ریشه اصلی بدهی دولت به بانک مرکزی، بودجهای است که دولت به مجلس میدهد دارای کسری است و بهخاطر همین از بانکها استقراض میکند.
توجه به این نکته لازم است؛ اگر کسری بودجه از راه استقراض از بانکمرکزی تامین شود، قطعا تورمزا خواهد بود. دولت در بودجه به عوامل ناپایدار همچون درآمد هدفمندی یارانه و انتشار اوراق بهادار تکیه میکند و این باعث میشود در طول سال با کسری بودجه مواجه شود. تامین بخشی از درآمدهای بودجه از طریق بدهی، تنها زمانی توجیه دارد که در کوتاهمدت و برای جبران اثرات مقطعی در دستور کار قرار گرفته باشد و سهم آن از کل درآمدهای بودجهای دولت در بالاترین حالت به ۱۰ تا ۱۵ درصد برسد.
آمارها نشان میدهد دولت یازدهم و دوازدهم کسری تراز عملیاتی بودجه را ۱۲ برابر کرده اند. تفاوت بین درآمدها (درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدهای غیرنفتی) با اعتبارات جاری بیان میکند کسری تراز عملیاتی بودجه در سال ۱۳۹۰ کمتر از ۲۹هزار میلیارد تومان بوده که این میزان تا سال ۱۳۹۲ به ۳۷هزار و ۴۳۸میلیارد تومان رسیده است. اما این رقم در قانون بودجه ۱۴۰۰ به بیش از ۴۶۴هزار میلیارد تومان رسیده است.
بدهی دولت به سیستم بانکی و بخش خصوصی مانع بزرگ تولید در کشور است، زیرا عدم پرداخت بدهی دولت به پیمانکاران بخش خصوصی و همچنین بانکها موجب کاهش قدرت تسهیلاتدهی بانکی به تولید خواهد شد؛ بنابراین اگر این بدهی دولت به بانکها پرداخت شود قدرت تسهیلاتدهی بانکها به تولید کشور افزایش خواهد یافت. دومین اثری که بدهی دولت به سیستم بانکی وارد میسازد، کاهش رشد و بهرهوری در اقتصاد است. سیاست مالی در سطوح متوسط از بدهی عمومی، رشد اقتصادی را تحریک میکند لذا در سطوح بالا با افزایش مالیات اثرات مثبت هزینههای عمومی را کاهش میدهد و بدهی دولت منجر به کاهش مخارج مصرفی و سرمایهگذاری شده و درنهایت منجر به نرخ رشد پایینتر و اشتغال کمتر میشود. سومین اثری که بدهی دولت به سیستم بانکی وارد میسازد، افزایش رشد تورم و نقدینگی است. افزایش بدهی دولت به سیستم بانکی به خلق پایه پولی و رشد نقدینگی منجر میشود. یکی از ریشههای رکود در رشد بدهی دولت به بانکهاست.
روزنامه وطن امروز
رئیسی در دیدار وزیر خارجه ژاپن: تأخیر در آزادسازی داراییهای ایران توجیهپذیر نیست
«موتهگی توشیمیتسو» وزیر خارجه ژاپن که شنبهشب وارد تهران شده بود، روز گذشته با رئیسجمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی دیدار و گفتگو کرد. سیدابراهیم رئیسی در دیدار وزیر خارجه ژاپن با قدردانی از کمکهای انساندوستانه ژاپن برای مقابله با کرونا، ابراز امیدواری کرد تداوم همکاریهای ۲ کشور در این زمینه به ریشهکنی بیماری عالمگیر کرونا در ۲ کشور و جهان کمک کند. رئیسی در این دیدار با تاکید بر ضرورت آزادسازی منابع ارزی مسدودشده ایران در ژاپن خاطرنشان کرد: تاخیر در آزادسازی داراییهای ایران در بانکهای ژاپنی توجیهپذیر نیست. رئیسجمهور در پاسخ به اظهارات وزیر خارجه ژاپن مبنی بر ضرورت و اهمیت اجرای برجام به عنوان یک توافق بینالمللی گفت: ایران به همه تعهدات خود در برجام پایبند بوده و این آمریکاییها هستند که به تعهدات خود عمل نکرده و یکجانبه از این توافق بینالمللی خارج شدند و تحریمها را گسترش دادند.
رئیسی با اشاره به اینکه اروپاییها نیز به دنبال آمریکا از عمل به تعهدات خود در برجام سر باز زدهاند، تصریح کرد: به طور طبیعی از کشوری که به تعهدات خود پایبند بوده باید تقدیر کرد و اگر کشوری از برجام خارج شده و به تعهدات خود عمل نکرده باید مورد مواخذه قرار بگیرد و آمریکاییها باید به افکار عمومی جهان پاسخ دهند چرا به تعهدات خود در برجام عمل نکرده و از این توافق بینالمللی خارج شدهاند. رئیسجمهور با تاکید بر اینکه ایران با اصل مذاکره مشکلی ندارد، تصریح کرد: با چه توجیهی تحریمهای آمریکا علیه ملت ایران باید همچنان ادامه داشته باشد؟ رئیسی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به تحولات اخیر در افغانستان، با استقبال از تلاشهای ژاپن و دیگر کشورهای منطقه برای کمک به برقراری صلح و ثبات در افغانستان و منطقه گفت: جمهوری اسلامی ایران همواره از صلح و ثبات در افغانستان حمایت کرده و میکند، البته معتقدیم در افغانستان باید خود افغانستانیها تصمیم بگیرند.
رئیسجمهور با بیان اینکه دخالت بیگانگان باعث شده مشکلات افغانستان ادامه داشته باشد، تاکید کرد: حضور آمریکاییها در کشورهای منطقه از جمله افغانستان نهتنها امنیتساز نبوده، بلکه تهدیدآفرین نیز بوده و امروز آمریکاییها بعد از ۲۰ سال اعتراف میکنند حضورشان در افغانستان اشتباه بوده است که بیتردید در آینده نزدیک درباره دیگر کشورهای منطقه و همچنین خلیجفارس نیز شاهد این اعتراف خواهیم بود.
رئیسی همچنین تامین امنیت آبهای منطقهای و بینالمللی را به نفع همه دانست و اظهار داشت: ایجاد هر گونه ناامنی در منطقه را برای امنیت منطقهای و بینالمللی خطرناک میدانیم و با آن مخالفیم. رئیسجمهور با تاکید بر اینکه اگر قدرت طلبی به هر شکلی در دنیا شکل بگیرد، به نفع هیچ ملت و منطقهای نخواهد بود، گفت: زورگویی آمریکاییها، استقلال، آزادی و هویت ملتها را تهدید میکند و مقابله کشورها با یکجانبهگری و یکهتازی قدرتهای زورگو یک ضرورت است.
وزیر خارجه ژاپن نیز در این دیدار با تبریک آغاز به کار رئیسجمهوری اسلامی ایران، بر توسعه و تعمیق روابط دیرینه ۲ کشور تاکید کرد و گفت: ایران و ژاپن از دیرباز روابط دوستانه و خوبی داشتهاند و تردید ندارم در دوره فعالیت دولت جدید نیز این روابط ادامه داشته و بیش از پیش توسعه خواهد یافت. وزیر خارجه ژاپن در ادامه با ابراز نگرانی از تحولات اخیر در افغانستان، بر ضرورت توقف خشونت و حفظ جان مردم تاکید کرد و گفت: توکیو از تلاشهای دیپلماتیک کشورهای منطقه برای تحقق صلح و ثبات و آرامش در منطقه حمایت میکند و موضع اصولی ما این است که مشکلات و مسائل را باید از مسیر مسالمتآمیز وگفتوگو حلوفصل کرد.
* قالیباف: آمریکاییها باید به تعهداتشان عمل کنند
رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در دیدار وزیر خارجه ژاپن از وی و دولت ژاپن برای اهدای واکسن به کشورمان تشکر کرد و با بیان اینکه روابط ۹۰ ساله ایران و ژاپن نشان از عمق روابط تاریخی ۲ کشور دارد، افزود: همکاریهای بشردوستانه ۲ کشور در بخشهای مختلف نمادی از دوستی دولتها و مردم ایران و ژاپن است. قالیباف با تاکید بر اینکه آمریکا یکطرفه از برجام خارج شده است، افزود: این کشور با خروج از برجام همه تعاملات چندجانبه و بینالمللی را زیر پا گذاشت و باعث شد تحریمهای غیرقانونی بر ملت و دولت ما تحمیل شود. وی تاکید کرد: از دولت ژاپن انتظار داریم برای آزادسازی داراییهای ایران بویژه در مسیر مقابله با شیوع کرونا، حرکت و اقدام جدی از خود نشان دهد. رئیس قوه مقننه کشورمان با بیان اینکه ما به عنوان یک طرف برجام به تعهدات خودمان عمل کردیم و این موضوعی روشن است، گفت: آمریکاییها باید به تعهدات خودشان عمل کنند؛ کارشکنیهای آمریکا باعث شده حتی خرید دارو در شرایط شیوع کرونا ممکن نباشد و توقع داریم ژاپن به عنوان کشوری صلحدوست نسبت به این موضوع عکسالعمل جدی نشان دهد. وزیر خارجه ژاپن نیز در ابتدای این دیدار گفت: مجلس ژاپن علاقهمند به توسعه گفتگوها و روابط با مجلس شورای اسلامی است. امیدواریم در روزهای پیش رو گفتگوهایی به صورت وبیناری میان رؤسای گروههای دوستی پارلمانی ۲ طرف برگزار شود. وی در ادامه با اشاره به اهدای واکسن کرونا از طرف ژاپن به کشورمان گفت: کمکهای ژاپن به مردم ایران در شرایط شیوع کرونا، نشان از عمق روابط دوستانه ایران و ژاپن دارد.
روزنامه خراسان
واکنش مدیرعامل شستا به برکناری جنجالی
مدیر عامل شستا علت برکناری خود از این سمت را درخواست غیر قانونی سازمان تامین اجتماعی برای دریافت پیش سود سالیانه این شرکت قبل از برگزاری مجمع عمومی و تعیین تکلیف حقوق سهامداران دانست. رضوانی فر در گفتگو با فارس، درباره دلایل برکناری خود از مدیر عاملی شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی (شستا) در آخرین روزهای فعالیت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دوازدهم، اظهار کرد: درباره علت برکناری چیزی که بنده میدانم پیگیری سازمان تامین اجتماعی برای دریافت سود سهام زودتر از موعد قانونی از شستا بوده است. وی افزود: از روزی که شستا بورسی شد، براساس اساسنامه، قانون تجارت و قانون بازار سرمایه این شرکت دیگر نمیتواند رفتاری متفاوت نسبت به سهامداران داشته باشد. وی گفت: قبل از بورسی شدن شستا شاید آقایان در سازمان تامین اجتماعی میتوانستند هر وقت خواستند به شستا دست اندازی کنند و منابع آن را بردارند و داراییاش را بفروشند، اما بعد از بورسی شدن که یکی از دلایل و مزایای آن بود از حیاط خلوت خارج و دستاندازی به منابع آن غیر قانونی شد.
روزنامه ایران
شب نشینی مدیرکل زندانهای تهران با زندانیان قزلحصار
خبر اول اینکه، مدیر کل زندانهای استان تهران با خانوادههای زندانیان قزلحصاردیدار کرد. به گزارش اداره کل زندانهای استانهای تهران، علی رستمی طی دیدار با خانواده دو نفر از زندانیان نیازمند ندامتگاه قزلحصار گفت: در ماههای اخیر به خاطر تحریمها و عواقب ناشی از کرونا، خانوادههای برخی از زندانیان دچار مشکلات عدیده اقتصادی شدهاند، لذا بر اساس تأکیدات ریاست محترم سازمان، تلاش بر این است با سرکشی به منزل زندانیان، تا حدی یاری رسان باشیم. او در این دیدار ضمن اهدای کارت هدیه و بسته معیشتی، مشکلات آنان را بررسی کرد و مقرر شد برای فرزندان دانشآموز این دو خانواده تبلت و لوازم خانگی اعطا شود. او همچنین در ادامه با مراجعه به ندامتگاه قزلحصار در شبنشینی زندانیان حاضر شده، بهصورت حضوری مشکلات زندانیان را که اغلب به پروندههای قضایی مربوط میشد، بررسی کرد. مدیر کل زندانهای استان تهران از بخشهای مختلف ندامتگاه نیز بازدید و دستورات لازم را در خصوص ارتقای خدمات رفاهی و بهداشتی مددجویان صادر کرد.
امیدواری به استفاده از ظرفیت زنان در مدیریت کشور
خبر دیگر اینکه، یک نماینده مجلس تأکید کرد که زنان باید نقش بیشتری در سکانهای مدیریتی کشور داشته باشند. به گزارش خبرآنلاین، الهام آزاد، نماینده اصفهان در مجلس در پاسخ به این سؤال که به نظر شما با توجه به اینکه رئیسجمهوری وزیر زن معرفی نکردند؛ پیشبینی میکنید که آیان معاونانشان را از میان زنان انتخاب کنند؟ گفت: صددرصد، از میان زنان انتخاب میکنند. فراکسیون زنان نامهای به آقای رئیسی زدند که چه پارامترهایی در انتخاب معاونت زنان در نظر بگیرند. طبیعتاً با توجه به اینکه نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند، باید نقش بیشتری در سکانهای مدیریتی و وزارتی کل کشور داشته باشند. وی گفت: به هرحال باید در معاونت زنان این اتفاق رخ دهد و به صورتی برای زنان برنامهریزی شود که در جهت توانمندی اجتماعی و اقتصادی زنان گام برداریم و امیدوارم این در دولت سیزدهم اتفاق بیفتد. الهام آزاد درباره استفاده از زنان در قامت سفیر یا استاندار در دولت سیزدهم، میگوید: «انشاءالله، ما تلاش میکنیم که این اتفاق بیفتد.»
تکذیب کشته شدن مستشار نظامی ایرانی در یمن
شنیدیم که، سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت امور خارجه، اظهارات یک عضو دولت مستعفی هادی مبنی بر کشته شدن یک تبعه ایرانی در یمن را از اساس کذب دانست و تأکید کرد که هیچ مستشار نظامی ایرانی در یمن حضور ندارد که در بمباران متجاوزان به یمن کشته شده باشد. به گزارش تسنیم، سخنگوی وزارت امور خارجه در ادامه افزود: این گونه اظهارات بیپایه، واقعیت صحنه یمن را نسبت به حملات ناجوانمردانه ائتلاف خودخوانده علیه مردم مظلوم یمن و پایمردی آنان در رویارویی با تجاوز تغییر نمیدهد. خطیبزاده در پایان اضافه کرد: با کمال تأسف شاهدیم افرادی که خود را یمنی میدانند، متجاوزان را به ظلم ناشی از محاصره و جنگ علیه مردم کشور خود تشویق و همراهی میکنند.
مشتریان برای خرید تجهیزات دفاعی ایران نوبت میگیرند
دست آخر اینکه، مدیرعامل سازمان صنایع هوایی نیروهای مسلح از صادرات محصولات ساخت این سازمان به کشورهای خارجی خبر داد. به گزارش تسنیم، امیر خواجه فرد در یک برنامه تلویزیونی در خصوص صادرات تجهیزات و تولیدات دفاعی گفت: صادرات بخشی از دیپلماسی دفاعی کشور ماست که جزو برنامههای کشور است و خوشبختانه کشورهای زیادی امروزه خواهان به خدمت گرفتن بخشی از تجهیزات تولیدی در کشور ما هستند. وی ادامه داد: بحث صادرات محصولات دفاعی ما خوب پیش میرود و مشتریان ما برای خرید این تجهیزات نوبت میگیرند. صادرات میتواند برای ما ارزشآفرین باشد، اما چیزی که برای ما اهمیت دارد، بعد معنوی این موضوع است؛ یعنی کشوری که زمانی این تجهیزات را به او نمیدادند، امروز به جایگاهی رسیده که میتواند صادرات داشته باشد. خواجه فرد تصریح کرد: در صادرات ایران اهداف انساندوستانه وجود دارد و ما صنایع متعارف و تجهیزات متعارفی را که این کشورها برای تأمین امنیت خودشان لازم دارند به آنها صادر میکنیم.
روزنامه شرق
اسرائیل نوار غزه را بمباران کرد
جنگندههای ارتش اسرائیل بامداد روز یکشنبه نواحی مختلف نوار غزه را هدف قرار دادند. به گزارش ایسنا، به نقل از القدس العربی، منابع فلسطینی اعلام کردند که جنگندههای اسرائیلی بامداد روز گذشته پس از تظاهرات مرزی فلسطینیان در شب گذشته که برای نخستین بار از زمان توقف راهپیماییهای بازگشت در پایان سال ۲۰۱۹ برگزار شده و به زخمیشدن بیش از ۴۰ فلسطینی و یک سرباز اسرائیلی منجر شد، به نوار غزه حمله کردند. در این حملات سه پایگاه متعلق به جناحهای مقاومت فلسطین در مرکز و غرب نوار غزه ازجمله پایگاه «عرین» در شمال اردوگاه النصیرات در مرکز، پایگاهی در منطقه نتسریم در جنوب غرب و یک پایگاه در اردوگاه الشاطی در غرب غزه هدف گرفته شد.
علاوهبراین جنگندههای اسرائیلی ۹ موشک به سمت منطقه مجاور نیروگاه تولید برق در النصیرات واقع در مرکز نوار غزه شلیک کردند. سخنگوی ارتش اسرائیل مدعی شد که جنگندههای ارتش به چهار انبار سلاح متعلق به حماس در غزه حمله کردند. او در توییتی نوشت که این حملات در پاسخ به «اقدامات خشونتآمیزی که در شمال نوار غزه رخ داد، شامل عملیات تیراندازی از داخل غزه بود که منجر به زخمیشدن یک نیروی مرزبان شد». در پی این حملات، منابع محلی در نوار غزه اعلام کردند که پدافند هوایی مقاومت فلسطین به سمت هواپیماهای جنگی اسرائیلی در شمال این باریکه آتش گشود. به گفته منابع عبری گلوله ضدهوایی مقاومت به ساختمانی در شهرک سدیروت در مجاورت این باریکه اصابت کرده و خسارتهایی در پی داشته است. شبکه ۱۳ تلویزیون اسرائیل هم گزارش داد که یک شهرکنشین در سدیروت مجروح شده است.
احتمال درگیری مجدد در غزه
«یواو زیتون» تحلیلگر نظامی روزنامه یدیعوت آحارونوت تأکید کرده که پس از گذشت سه ماه از جنگ ۱۱روزه، احتمالا در آستانه درگیری مجدد با غزه قرار داریم. همچنین خبرنگار روزنامه هاآرتص گفت که مصر و سازمان ملل برای توقف درگیری در غزه مداخله کرده و در تلاش برای جلوگیری از کشیدهشدن اوضاع به سمت جنگی دیگر هستند. همزمان روزنامه عبری یدیعوت آحارونوت گزارش داد که ارتش اسرائیل با پیشبینی شلیک موشک توسط گروههای فلسطینی در غزه، وضعیت آمادگی را در گنبد آهنین افزایش داد.
حملات اسرائیل پسازآن صورت گرفت که یک نظامی این رژیم به ضرب گلوله یک شهروند فلسطینی بهشدت زخمی شد. این نظامی در جریان فعالیتهای فلسطینیان در سالروز به آتش کشیدن مسجدالاقصی توسط اسرائیل هدف گرفته شد. در پی درگیریهای شب گذشته وزارت بهداشت غزه در بیانیهای مطبوعاتی اعلام کرد که از میان ۴۰ مجروح فلسطینی، ۲۲ نفر کودک هستند. درحالیکه وضعیت دو نفر وخیم توصیف شده است، یکی از آنها یک پسر ۱۳ساله با اصابت گلوله به سر است.
یک میلیارد دوز واکسن انبارشده در کشورهای گروه ۷
همزمان با هشدار کنشگران مبنی بر اینکه دسترسی نابرابر به واکسنهای کووید باعث خواهد شد همهگیری طولانیتر شود و جان میلیونها انسان در سراسر جهان به خطر بیفتد، بنا به تحلیلی، مقدار واکسن کووید انبارشده در کشورهای گروه ۷ در پایان سال ۲۰۲۱ به یک میلیارد دوز میرسد. این در حالی است که برای حفاظت از ۳۰ کشوری که کمترین تزریق واکسن در آنها انجام گرفته و اغلبشان کشورهای آفریقاییاند، یک میلیارد واکسن کافی است. مشاوران علمی دولت بریتانیا نیز به وزرای این کشور اعلام کردهاند در حمایت از برنامههای تزریق واکسن در کشورهای خارجی کار بیشتری انجام دهند تا بتوان با شیوع فزاینده جهانی مقابله کرد و از پیدایش سویههای جدید جلوگیری کرد.
بسیاری از کشورهای فقیر مثل نامیبیا، سیرالئون، گابن و مقدونیه تا آغاز سال ۲۰۲۲ نمیتوانند با آهنگ کنونی تزریق واکسن حتی ۲۰ درصد از جمعیتشان را مصونسازی کنند. حدود ۷۴۵میلیونو ۷۰۰ هزار دوز از این واکسنها در قالب طرح همرسانی واکسن به نام کوواکس در ماههای آینده به کشورهای دیگر اهدا خواهد شد و نزدیک به یک میلیارد دوز باقی میماند؛ اما کنشگران معتقدند برای رفع عقبماندگی فزاینده در تزریق واکسن در کشورهای دارای دسترسی به واکسن و کشورهایی که درحالحاضر به واکسن دسترسی ندارند، چنین اهداهایی کفایت نمیکند.