یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (شنبه 6 شهریور 1400)

نماینده ویژه وزیر امور خارجه کشورمان در امور افغانستان، در ادامه رایزنی و گفتگو‌های خود با رهبران و شخصیت‌های افغانستان با «عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه ملی، «حامد کرزای» رئیس‌جمهوری سابق افغانستان و «احمد مسعود» به‌صورت تلفنی گفتگو کرد و در جریان آخرین تحولات این کشور قرار گرفت. به‌گزارش ایسنا، محمد ابراهیم طاهریان همچنین روز پنجشنبه با «محمد صادق خان» همتای پاکستانی‌اش در تهران دیدار و در خصوص همکاری مشترک و استفاده از ظرفیت‌های دو کشور جهت استقرار ثبات دائمی و تشکیل دولت فراگیر در افغانستان گفتگو و تبادل نظر کرد.
شنبه، 6 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
یادداشت ها و اخبار ویژه روزنامه های داخلی (شنبه 6 شهریور 1400)

یادداشت روزنامه‌های ۶ شهریور


روزنامه کیهان

به شبکه ضدامنیتی امان ندهید/محمد ایمانی

۱- اعتماد سیاستمداران یک کشور به آمریکا و غرب، دقیقاً چه بلایی بر سر امنیت و ثبات و پیشرفت و اقتدار آن کشور می‌آورد؟
افغانستان و عراق، تصاویر مجسمی از سرانجام اعتماد به آمریکا و باز شدن پای این رژیم مستکبر به کشور‌ها هستند. ویرانی زیرساخت‌ها، جنگ و ترور و بی‌ثباتی سیاسی- اقتصادی، عقب‌ماندگی شدید و نابودی میلیونی انسان‌ها و غارت منابع، ثمره چند ده سال دخالت سیاسی و نظامی و امنیتی آمریکا در دو همسایه شرقی و غربی ماست. عراق در همین چند دهه به‌ویژه سال‌های پس از اشغال، موجی از تروریسم، فقر و بیکاری و فساد اقتصادی را تجربه کرده است. صدام، سال ۱۹۷۹ با کودتا حاکم شد و با همراهی حزب بعث، تا سال ۲۰۰۳ به مدت ۳۴ سال، حاکم بلامنازع سیاست و اقتصاد عراق بود.

آمریکایی‌ها در دهه ۱۹۸۰ میلادی، صدام را علیه ایران تجهیز کردند. دونالد رامسفلد دسامبر ۱۹۸۳ (آذر ۶۱) به‌عنوان نماینده ویژه ریگان، با صدام در بغداد ملاقات کرد و بدین‌ترتیب، فصل تازه‌ای از روابط دوجانبه با محوریت جنایت علیه ایران آغاز شد. اما همین رامسفلد، دو دهه بعد (سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳) به‌عنوان وزیر دفاع جورج بوش، نقشه حمله جنایتکارانه به افغانستان و عراق را طراحی کرد. آمریکا، صدام را برای حمله به ایران تحریک و حمایت کرد، اما هنگامی‌که او شکست خورد و تاریخ مصرفش تمام شد، کنار زدن وی تبدیل به بهانه‌ای شد تا آمریکا زیرساخت‌های عراق را نابود و دانشمندانش را ترور کند. نتیجه چهار دهه سیاست آمریکا نسبت به عراق، درگیری این کشور در چند جنگ، ویرانی زیرساخت‌ها و نابودی درآمد‌های عظیم ملی بود.

همین حالا هم گروهک‌های تروریستی تحت‌الحمایه آمریکا، زیرساخت‌های برق و آب و انرژی عراق را هدف قرار می‌دهند. خیانت دیگر آمریکا، غارت بخشی از درآمد‌های نفتی عراق بوده و گفته می‌شود آن‌ها یک سوم از درآمد فروش نفت عراق را به‌عنوان هزینه‌های جنگ و سرنگونی صدام، برای خود برمی‌دارند و در واقع از سر سفره مردم دریغ می‌کنند. خیانت بعدی آمریکا و متحدانش، آشوب‌افکنی مبتنی بر فقر فساد مزمن در این کشور بوده که ظرف چند سال اخیر موجب شده با حاکمیتی نامنسجم و کم کارآمد مواجه باشیم. آمریکا دو سال قبل دست به تحریک آشوب‌های خیابانی زد و مرتکب کودتا علیه دولت قانونی مستقر شد؛ هر چند که پارلمان این کشور رسما حکم به اخراج اشغالگران داده است.

۲- افغانستان، نمونه تازه‌تری از نقش نابودگر «اعتماد به آمریکا» است. آن‌ها به اعتراف خود، در پا گرفتن طالبان نقش‌آفرین بودند و سپس تروریسم و فعالیت طالبان و القاعده را بهانه اشغال افغانستان قرار دادند. حالا هم بعد از بیست سال اشغالگری و جنایت و غارت منابع این کشور، پشت دولت غربگرا را خالی کرده و در حال واگذاری افغانستان به همان گروهی هستند که به بهانه فعالیت آنها، خاک افغانستان را اشغال کرده و مردم این کشور را به خاک و خون کشیده بودند. وقتی دولتی تماما غربگرا و دست‌نشانده، اما فاقد حداقل ریشه‌های مردمی در کابل سر کار آمد، ادعا می‌شد این کشور در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته و ارتش آن مدرن شده است، اما همین ارتش و دولت بی‌ریشه، ظرف چند هفته تسلیم نیرو‌های پیاده طالبان شدند و تمام خیال‌پردازی‌های رسانه‌ای درباره پیشرفت و توسعه افغانستان فرو ریخت.

حالا کار به‌جایی رسیده که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس با اشاره به قال گذاشتن دولت غربگرای افغانستان می‌نویسد: «جهان دیگر آمریکا را شریک قابل اعتمادی نمی‌داند»؛ و یک کانال غربگرا در ایران در همین زمینه خاطرنشان می‌کند «جو بایدن تمام تعطیلات آخر هفته را در استراحتگاه شخصیش بود و حتی حاضر نشد ذره‌ای به افغانستان بیندیشد. بلینکن فراموش کرده که ترامپ گفته بود ما می‌رویم، اما اگر لازم شد به سرعت باورنکردنی برخواهیم گشت. بلینکن فراموش کرده است که مأموریت آنان در افغانستان کمک به نیرو‌های امنیتی و تضعیف طالبان و نابودی آنان بوده است. بایدن و دولتش از همان زمان که نیمه‌شب بگرام را ترک کردند، اجازه بازگشت افغانستان به عصر تاریکی را صادر کردند؛ همان‌گونه که اوباما، سوریه و عراق را به عصر تاریکی برد».

۳- این دو عبرت بزرگ در همسایگی ما، بیش از هر چیز عناصر مزدور یا خوش‌خیال نسبت به آمریکا و غرب را شرمنده می‌کند. اما برخی از این افراد، چنان طلبکارانه نسبت به منطق مستحکم جمهوری اسلامی موضع می‌گیرند که گویا تصور می‌کنند کسی متوجه زمین خوردن و سینه‌خیز رفتن آن‌ها نشده و لگدمال شدن بافته‌های تئوریک‌شان زیر پای واقعیت‌ها را نمی‌بیند. دو عبرت عراق و افغانستان به علاوه عبرت‌های برجام، به ما و هر ملت دیگری می‌گوید که تنها مسیر پیشرفت و مانع‌زدایی از آن، بی‌اعتمادی مطلق به آمریکا و غرب (بی‌اعتمادی به تطمیع‌ها و تهدید‌ها) است.

غربگرایان در اینجا مرتکب روایت وارونه می‌شوند. مشخصا در ماجرای میان ما و غرب، به‌جای اینکه اذعان کنند آمریکا به شکل پایدار در حق ملت ما جنایت و خیانت و عهدشکنی کرده و بر اساس عبرت‌های هشتادساله تاریخ معاصر نتیجه بگیرند که سر سوزنی نباید به آمریکا اعتماد کرد، جمهوری اسلامی را متهم می‌کنند که چرا دوباره سراغ مذاکره و تعامل با آمریکا نمی‌رود تا تحریم‌ها برطرف شود، یا چرا از آمریکا واکسن نمی‌خورد و...! انگار از مریخ آمده‌اند! می‌گویند چرا مذاکره نمی‌کنید تا تحریم‌ها لغو شود و اقتصاد رونق بگیرد! برخی سفیهان بی‌پروا یا مأموران معذور، حتی در گذشته مدعی بودند نفی مذاکره، ایدئولوژی بقای جمهوری اسلامی است و به همین دلیل حاکمیت حاضر نیست مذاکره را بپذیرد.

اما سرانجام نسخه اعتماد دولت و مجلس وقت به وعده‌های آمریکا را در قالب عبرت‌های منحصر به فرد برجام دیدیم، تا آنجا که رئیس دولت بانی برجام اذعان کرد کشور‌ها مگر دیوانه شده باشند که با وجود زیر پا گذاشته شدن برجام، بخواهند به مذاکره با آمریکا بیندیشند. (هرچند که خود وی، پس از روی کار آمدن بایدن و با وجود سرکشی و دغل‌بازی دولت جدید آمریکا، باز هم خواستار اعتماد به هر قیمت به آمریکا شد تا نشان دهد بیماری آمریکازدگی، بیماری صعب‌العلاجی است).

۴- چرا غربگرایان به تکاپو افتاده‌اند تا روایتی تحریف‌شده را به افکار عمومی قالب کنند؟ آن‌ها می‌دانند دولت غربگرا با امید و اراده مردم (به‌عنوان سرمایه راهبردی کشور) چه کرد؛ و بارقه‌های امیدی را که انتخاب رئیس‌جمهوری انقلابی و طلیعه تشکیل دولت جدید در میان توده‌های مردم پدید آورده، می‌بینند. می‌دانند اگر برنامه دولت جدید با نشاط و ایمان و اراده موجود پیش برود، ظرف یکی دو سال می‌تواند سرمایه اعتماد عمومی را چند برابر کند و همین ظرفیت را در خدمت شکستن بن‌بست‌ها و گشایش در امور قرار دهد. طبیعی است در این صورت، نسخه وامداری و طفیلی‌گری غرب، دوقبضه باطل خواهد شد. به همین دلیل و مبتنی بر نتایج تلخ سوءمدیریت خود در دو حوزه اقتصادی و کرونا، از چند هفته قبل شروع به فضا‌سازی و منفی‌بافی شدید علیه دولتی کردند که اصلا تشکیل نشده بود! همچنان با وقاحت، آثار نقدینگی هشت برابر شده، تورم دست‌کم ۴۵ درصدی و گران شدن اقلام مختلف را در سفره مردم به رخ می‌کشند و می‌گویند دولت جدید با کسری بودجه چند صدهزار میلیاردی، چرا سراغ «مذاکره با آمریکا» (بخوانید تسلیم در مقابل دیکته‌های جدید و مسکوت گذاشتن نعش بر زمین مانده فتح‌الفتوح «برجام»!) نمی‌رود؟

۵- تحریم‌ها با برجام دو برابر شد و حتی غذا و دارو که استثنای تحریم‌های سازمان ملل است، در روند پسابرجام، مورد تحریم آمریکای عهدشکن قرار گرفت. از آن طرف تروئیکای اروپائی که مدعی راه‌اندازی کانال اس‌پی‌وی و اینستکس برای رفع تحریم‌های دارویی بود و سه سال تمام، روحانی و ظریف و دولت دوازدهم را سر کار گذاشت، در عمل با تحریم‌های دارویی آمریکا همراهی کرد. این واقعیتی است که هر فعال سیاسی و رسانه مروّج خوش‌بینی به آمریکا و تروئیکای اروپایی را شرمنده می‌کند.

آن‌ها اگر بخواهند صادق باشند، به‌خاطر همین یک قلم تحریم‌های دارویی در پسابرجام باید از ملت ایران عذرخواهی کنند. اما چون انصاف و تعهد و مسئولیت‌پذیری و احترام به شعور مردم، جایی در شخصیت رشد نایافته‌شان ندارد، قیافه طلبکارانه به خود می‌گیرند و می‌گویند چرا واکسن نمی‌خرید یا برای رفع تحریم مذاکره نمی‌کنید تا مردم قربانی کرونا نشوند؟! مردم ایران حق دارند بدانند چرا درست در مقطعی که همه باید یکصدا و از موضع طلبکاری، گریبان آمریکا را بگیرند و حقوق ایران را طلب کنند، جماعت مذکور همچنان به تبرئه آمریکا و غرب می‌پردازند؟ آیا قدرت عبرت‌اندوزی از سرنوشت اعتماد به آمریکا را ندارند؟ یا علت این است که در پوشش رفیق قافله، شریک دزدان و راهزنان غربی بوده‌اند و پای خودشان هم در این خیانت بزرگ گیر است؟ کج‌فهمان به کنار، اما باید با آن‌ها که مأموریت دارند ضمن تحریف‌گری و مسئله‌تراشی نگذارند تغییر ریل بزرگ در کشور اتفاق بیفتد، برخوردی درخور خیانت‌شان داشت. دوره تغافل و مجامله با سرانگشتان این اخلال مدیریتی و رسانه‌ای، دیر زمانی است پایان یافته است.

۶- حصار تحریم، با شکستن حصار خودتحریمی شکسته می‌شود. این حصار داخلی، هم مدیریتی است و هم روانی و رسانه‌ای. در طول تاریخ، دژ‌هایی که درِ آن‌ها با هیچ دژکوب قوی شکسته نمی‌شد، با قبول پیشکش اسب تروای دشمن یا غفلت از خیانت برخی عناصر نفوذی، تسخیر دشمنان شدند. باید بررسی کرد کدام تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان، نقش «جانوسیار» و «ماهیار» را در مدیریت بازی کردند که دشمن توانست ضربات اقتصادی و امنیتی موثر وارد کند؟ «جانوسیار» و «ماهیار»، دو صاحب‌منصبی بودند که به هنگام حمله اسکندر مقدونی به ایران، به دارا (داریوش سوم) خیانت کردند، اما پس از پیروزی اسکندر، توسط خود وی به دار کشیده شدند. به تعبیر قاآنی «ناجوانمردی است، چون جانو سیار و ماهیار- یار دارا بودن و دل با سِکندر داشتن». لطفعلی خان زند اگر مقابل آغا محمدخان شکست خورد، زیر سر خیانت صدر اعظمی به نام ابراهیم خان کلانتر بود که در قلعه ورودی شیراز را در بحبوحه جنگ به روی لطفعلی‌خان زند بست و در اثر این خودتحریمی، سلسله وطن‌فروش قاجار غالب شدند.

اکنون که دولت انقلابی، جوان و مردمی، با حمایت قاطع مجلس محترم تشکیل شده، یکی از واجب‌ترین مسئولیت‌ها، از بین بردن هر سازوکار تصمیم‌گیر یا تصمیم‌سازی است که در حوزه محاسبه و تصمیم یا اجرا، موجب خودتحریمی شده و به حربه کُند تحریم، بُرش داده است. ایران همین حالا، دارای اهرم‌ها و ظرفیت‌های بسیاری است که به‌کارگیری هم‌افزا و همپوشان آن‌ها در شبکه قدرت ملی و بین‌المللی می‌تواند ظرف چند ماه، به عبور قدرتمندانه از حصار تحریم‌ها و افزایش موثر درآمد‌های ملی منتهی شود. به موازات این کار، دولت و دستگاه قضایی و مجلس باید بی‌اعتنا به جنجال‌ها، مبارزه بی‌امان با شبکه ضدامنیتی اخلالگر در حوزه‌های اقتصادی و رسانه‌ای را آغاز کنند.

روزنامه وطن امروز
از سندروم سایگون تا سندروم کابل/حنیف غفاری*
این روز‌ها بازار همسان‌سازی «سایگون» و «کابل» در رسانه‌های غرب بسیار داغ است. تحلیلگران آمریکایی و اروپایی معتقدند آنچه در جریان فرار نیرو‌های آمریکایی از افغاستان روی داد، تا حد زیادی مشابه شکست واشنگتن در ویتنام بود. این مقایسه تا حدودی درست به نظر می‌رسد، اما تفاوت‌هایی نیز در این باره وجود دارد که نمی‌توان بسادگی از کنار آن‌ها گذشت!

جنگ ویتنام نبردی بود بین دولت کمونیستی ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی و متحد اصلی آن، ایالات‌متحده آمریکا. جنگ ویتنام، جنگی طولانی و پرهزینه برای آمریکا بود که ۲۰ سال طول کشید. عبارت «سقوط سایگون»، به تصرف سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی توسط نیرو‌های کمونیستی ارتش خلق ویتنام موسوم به «ویت‌کنگ» اشاره دارد. آمریکا سال ۱۹۷۳، نیرو‌های خود را از ویتنام جنوبی خارج کرد. جنگ ویتنام منجر به هلاکت ۵۸ هزار نیروی آمریکایی و تحمیل میلیارد‌ها دلار هزینه نظامی به رؤسای‌جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه شد.

حضور ۲۰ ساله آمریکا در افغانستان، فرار هزاران آمریکایی از پایگاه بگرام و فرودگاه کابل و رها شدن مزدوران و همکاران نیرو‌های اشغالگر آمریکایی در افغانستان، جملگی شبیه‌سازی سایگون و کابل را به یکدیگر ممکن می‌سازد، اما باید توجه داشت دامنه و عمق شکست واشنگتن در کابل، به‌مراتب بیشتر از سایگون است؛ فراموش نکنیم شکست مطلق کاخ سفید در افغانستان، نخستین شکست سنگین ایالات‌متحده در قرن بیست‌و‌یکم و هزاره سوم محسوب می‌شود. اگر چه آمریکا قبلا در پروسه سرنگونی نظام سیاسی سوریه و ایجاد جنگ نیابتی علیه محور مقاومت (از طریق تاسیس داعش و حمایت از آن) ناکام ماند، اما شکست افغانستان، رسمی‌ترین شکست واشنگتن در نظام بین‌الملل در عصر کنونی محسوب می‌شود.

بدون‌شک در آینده نزدیک، اصطلاحی به نام «سندروم کابل» نیز در بین افکار عمومی آمریکا رایج خواهد شد. اما سندروم کابل چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ پس از خروج ارتش ایالات‌متحده از ویتنام و شکست آن در سایگون، اصطلاح «سندروم سایگون» در آمریکا رایج شد که بیان‌کننده عدم تمایل شهروندان آمریکایی به مداخله نظامی این کشور در خارج از مرزهایش است. اکنون ما با شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «سندروم کابل» در بین آمریکایی‌ها مواجه هستیم که به مراتب نسبت به «سندروم سایگون» شایع‌تر است. خمیرمایه این سندروم فراگیر را این گزاره مهم تشکیل می‌دهد: «محصول جنگ‌افروزی، تحمیل دموکراسی آمریکایی و مداخله نظامی ایالات‌متحده در کشور‌های دیگر در نهایت چیزی جز شکست و تباهی نخواهد بود؛ شکستی که شهروندان و سیاستمداران آمریکایی و متحدان این کشور، ناچارند هزینه‌های آن را سالیان دراز تحمل کنند».

در این میان، سیاستمداران آمریکایی به‌رغم میل ذاتی خود به توحش و مداخله‌گرایی، در نهایت ناچار خواهند شد میان ۲ گزینه «احیای دکترین‌های بازدارنده» یا «خلق دکترین‌های جدید بر مبنای عدم مداخله‌گرایی» دست به انتخاب بزنند. یکی از چارچوب‌های مفهومی و عملیاتی‌ای که ممکن است استراتژیست‌های آمریکایی جهت نجات جان نظام سرمایه‌داری سراغ آن بروند، دکترین «مونروئه» است. این دکترین توسط «جیمز مونروئه» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در دوم دسامبر ۱۸۲۳ اعلام شد. بر اساس این دکترین، آمریکا از دخالت در امور خارج از نیمکره غربی منع می‌شود و همزمان اجازه نمی‌دهد قدرت‌های اروپایی در امور این قاره دخالت کنند. جریان‌های ملی‌گرا، انزواطلب و جنبش‌های ضد جهانی شدن و ضد بین‌الملل‌گرایی در زمره طرفداران این دکترین هستند.

این افراد بر کاهش سریع حضور بین‌المللی آمریکا و تخصیص بودجه‌های نظامی- امنیتی به بازسازی زیرساخت‌های فرسوده آمریکا و تقویت قدرت ملی در عرصه‌های اقتصادی تأکید دارند. البته در این میان نکته‌ای وجود دارد که نمی‌توان در شناخت و تحلیل انگاره‌های استراتژیک سیاست خارجی آمریکا آن‌ها را نادیده انگاشت؛ بازگشت آمریکا به دکترین مونروئه یا احیای آن (با استناد به شرایط داخلی و بین‌المللی امروز آمریکا)، محصول یک انتخاب آگاهانه نیست، بلکه منبعث از نوعی استیصال و سردرگمی استراتژیک و راهبردی در نظام بین‌الملل است. تمرکز ناخواسته سیاستمداران آمریکایی بر داخل این کشور و بسته شدن دست و پای این کشور در حوزه روابط بین‌الملل، یکی از خروجی‌های طبیعی شکست ایالات‌متحده در افغانستان محسوب می‌شود.

زمانی که تعریف یا بازتعریف یک دکترین و استراتژی، برگرفته از قدرت و خلاقیت باشد، با رشد و پویایی یک بازیگر در حوزه روابط بین‌الملل مواجه خواهیم بود، اما زمانی که احیای یک دکترین یا حتی خلق یک دکترین جدید در حوزه سیاست خارجی یک کشور، ناشی از ضعف، شکست و سردرگمی سیاستمداران آن کشور باشد ماجرا به طور کامل متفاوت خواهد بود! این دقیقا همان اتفاقی است که امروز در آمریکا رخ داده و منجر به تحدید استراتژی‌ها، دکترین‌ها و روش‌های کلان آمریکا در تقابل یا تعامل با بازیگران بین‌المللی شده است. قطعا شیوع سندروم کابل در بین شهروندان آمریکایی و افکار عمومی دنیا، جایی برای تحقق رویاپردازی‌های خام و متوهمانه صاحبان ستم و تزویر در کاخ سفید باقی نخواهد گذاشت.
* دکترای روابط بین‌المل

روزنامه خراسان

آغاز پروژه "هرج ومرج سازنده" در افغانستان؟ /دکتر حامد رحیم پور

یکی از سوال‌هایی که درباره انفجار‌های پنج‌شنبه در فرودگاه کابل وجود دارد این است که چه کسانی از این حملات سود می‌برند؟ در این حملات انتحاری که گفته می‌شود «داعش خوراسان» مسئو لیت آن را پذیرفته است. ۲۸ نیروی طالبان و ۱۳ نظامی آمریکایی و ۶۲ نفر از غیرنظامیان کشته و ۱۵۰ نفر دیگر نیز زخمی شده اند. اگر چه این حملات به لحاظ سیاسی جو بایدن رئیس جمهور آمریکا را در داخل این کشور در وضعیت بغرنجی قرار داده است، اما شاید بتوان گفت نتایج این حملات و پیامد‌های آن در حوزه میدانی و حتی بلند مدت به نوعی فرصت‌هایی را برای دولت او پدید آورد.

این حملات یک روز پس از آن انجام شد که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا هشدار داد به هر اندازه که نظامیان آمریکایی بیشتر در کابل باقی بمانند، با تهدید بیشتر حمله داعش مواجه خواهند شد. انگلیس نیز از روز قبل از انفجار در پیام‌های متعدد از نیرو‌ها و شهروندانش خواسته بود که از فرودگاه کابل دور شوند که این نکته نیز در جای خود تامل‌برانگیز است.

به نظر می‌رسد یکی از پیامد‌های این انفجار‌ها می‌تواند ایجاد هراس در هزاران شهروند افغان باشد که برای خروج از افغانستان به فرودگاه کابل هجوم آورده و دولت آمریکا را در تنگنا قرار داده اند. از اکنون دیگر وحشت و هراس در فرودگاه کابل حکم‌فرماست و بی‌شک مردم برای مراجعه به فرودگاه با تردید جدی روبه رو هستند و از حجم ورودی مردم به فرودگاه کاسته خواهد شد. حتی می‌تواند این مشروعیت را برای نیرو‌های خارجی ایجاد کند که هرگونه برخورد تند و مسلحانه را علیه مردم برای متفرق کردن‌شان در فرودگاه کابل به کار گیرندو این امر درمقابل، خروج نیرو‌ها و امکانات آمریکایی‌ها و دیگر خارجی‌ها را تسهیل می‌کند.

پیامد دیگر نیز با توجه به سخنان بایدن در خصوص تهدید داعش علیه نیرو‌های آمریکایی می‌تواند سرپوشی بر فرار مفتضحانه آمریکا از افغانستان و مدیریت افکار عمومی در داخل آمریکا باشد. بر این اساس هر چند ۱۳ آمریکایی در این انفجار کشته شدند، اما این مسئله همچنان دستاویزی برای مداخله دوباره در افغانستان ر ا باز خواهد گذاشت. همچنان که بایدن پس از این انفجار‌ها گفت: “می‌دانیم عاملان حمله کابل چه کسانی هستند و به دنبال راه‌های مناسب برای حمله به آن‌ها در هر کجا که هستند، خواهیم بود! از «مسئولان افغانستان» می‌خواهم برنامه روشن برای مبارزه با شاخه داعش در افغانستان ارائه کنند! ”.

مواضع مقامات طالبان درباره حمله اخیر نیز درخور توجه است. عبدالسلام ضعیف سفیر سابق طالبان در پاکستان در گفتگو با الجزیره با متهم کردن آمریکا به داشتن مسئولیت حملات تروریستی در کابل می‌گوید اگر گزارش‌های اطلاعاتی در این باره وجود داشت، چرا مانع آن نشدند؟ این منطقه در کنترل طالبان قرار ندارد، بلکه آمریکایی‌ها کنترل آن را در دست دارند. محمد نعیم سخنگوی دفتر سیاسی گروه طالبان نیز در گفتگو با این شبکه گفت مسئولیت انفجار در اطراف فرودگاه کابل برعهده نیرو‌های بیگانه است، زیرا این نیرو‌ها مسئولیت تامین امنیت فرودگاه را برعهده داشتند.

افزون بر این اوضاع داخلی افغانستان پس از سیطره طالبان بر کابل و سناریوی احتمالی آمریکا برای این کشور را باید مدنظر داشت. فراموش نکنیم که بسیاری از تحلیل گران بر استفاده آمریکا از اهرم داعش برای تاثیرگذاری بر معادلات داخلی افغانستان طی سال‌های گذشته سخن به میان آورده بودند حتی برخی پا را فراتر گذاشته اند و به نوعی دست غرب و داعش درحوادثی مانند به خاک و خون کشیدن جنبش روشنایی، حمله به بسیاری از اماکن و مدارس مرتبط با شیعیان و اخلال در هر روندی را که به نفع‌شان نبوده در یک کاسه دیده‌اند.

حالا نیز با نبود دولت قوی مرکزی و همسو نبودن بخشی از مردم با حاکمیت طالبان و از سوی دیگر در کنار این دو مقوله اعلام موجودیت گروه‌های معارض در پنجشیر این ظرفیت وجود دارد که طالبان را از یک سو با این نیرو‌ها و از سوی دیگر با داعش درگیر کند. با درنظر گرفتن این موارد می‌توان این احتمال را مطرح کرد که با حمله تروریستی در فرودگاه کابل، گویا پروژه «هرج و مرج به اصطلاح سازنده» در افغانستان استارت خورده که اجرای آن در عراق، سوریه، لبنان، لیبی و یمن نتیجه‌ای جز ویرانی به همراه نداشته است.

روزنامه ایران

سیاست باید در خدمت اقتصاد باشد/فریال مستوفی

هر زمان که دولت جدیدی سر کار می‌آید، برای حل مشکلات بویژه مشکلات اقتصادی که با معیشت مردم در ارتباط است، امیدی در دل مردم ایجاد می‌شود. دولت جدید در حال حاضر با دشوارترین شرایط روبه‌رو است چرا که منابع مالی ارزی و ریالی کم دارد و کرونا و خشکسالی و تحریم‌های بین‌المللی نیز به آن اضافه شده است. از طرف دیگر در مجموع ما با تورم، کمبود بودجه و نقدینگی سرسام‌آور و رکود اقتصادی مواجه هستیم. با توجه به پتانسیل‌های بسیار بالایی که در کشور وجود دارد مانند منابع عظیم نفت، معادن و... از آن استفاده نمی‌شود.

متأسفانه در کشور همیشه اقتصاد را فدای سیاست کرده‌ایم درحالی که سیاست باید در خدمت اقتصاد باشد. حتی در زمان‌هایی که ما در تحریم بوده‌ایم به‌دلیل سیاست‌های غلطی که وجود داشته است نتوانسته‌ایم حتی به سمت خودکفایی پیش برویم. این هم به‌دلیل قیمت‌گذاری و نرخ ارز غیراصولی بوده است. ما دائماً در کشور مشغول آزمون و خطا هستیم و هیچ وقت از تجربه‌های گذشته‌مان درس نمی‌گیریم. مشکل فساد مهم‌ترین موضوعی است که در کشور وجود دارد مبارزه با آن نباید در حد حرف و سخن باشد چرا که با تمام دستگاه‌های نظارتی که وجود دارد فساد گسترده‌ای در سطح کل کشور حاکم است. دولت ما در حال بزرگ شدن است. در سیستم دولتی هیچ پاسخگویی وجود ندارد. پس بنابراین به طور کلی اگر با همان خط و سیاست قبلی پیش برویم یک بار دیگر سیاست‌های ما منجر به شکست می‌شود.

به‌هیچ عنوان نمی‌توانیم امیدوار باشیم که در مدت زمان کوتاهی اصلاحات انجام شود چرا که نیاز به زمان دارد، اما می‌بایست در مسیر درست قدم برداریم. علاوه بر این‌ها یکی از مسائل اساسی که در کشور وجود دارد مسأله تورم است، اما در کشور‌هایی که اقتصادشان از ما بسیار ضعیف‌تر است و حتی در حالت جنگ هستند مانند افغانستان باز هم تورم آن‌ها یک رقمی است در حالی که ما دائماً تورم‌های بالای چهل درصد داریم؛ بنابراین به‌طور کلی می‌بایست تمام سیستم اقتصادی عوض شود و از اشتباهات گذشته درس بگیریم. اگر دولت فعلی بخواهد همان راه‌هایی را برود که دولت‌های گذشته رفته‌اند باز هم متأسفانه با شکست روبه‌رو خواهیم شد و مسأله دیگر این است که جدا از اینکه ما باید زیرساخت‌های اقتصادی را درست کنیم باید برنامه‌ریزی درست و منسجمی داشته باشیم و به آن پایبند باشیم نه اینکه دائماً در حال تغییر آن باشیم.

یکی دیگر از موارد مهم دیگر که نباید از آن غافل باشیم این است که ما نیاز داریم به جامعه بین‌المللی برگردیم، تنش‌های بین‌المللی را کم و استاندارد‌های بین‌المللی را حفظ کنیم. مسأله فرار مالیاتی و کم کردن فاصله اجتماعی از طریق وضع پایه‌های مالیاتی باید انجام شود. باید ارز ترجیحی را حذف کنیم چرا که سابقه نشان می‌دهد که کارساز نبوده است و تبدیل به رانت و فساد شده است. پیشنهاد می‌کنم که طرح حمایت از اقشار آسیب‌پذیر به نوعی دیگر مدیریت شود تا از هدر رفتن منابع جلوگیری شود. ما به‌دنبال برنامه‌های اقتصادی و صحبت از افزایش سرمایه بانک‌ها هستیم درحالی که می‌دانیم بسیاری از بانک‌ها بدهی‌های سنگین دارند، پس ما نیازمند اصلاح بازار سرمایه و پول هستیم.

روزنامه شرق

رئیسی تنها می‌ماند؟ /احمد غلامی

کابینه دولت سیزدهم، نه از گردنه صعب‌العبور مجلس بلکه از اتوبان بهارستان به پاستور رفت. در‌این‌میان دور از انتظار نبود که وزیر پیشنهادی آموزش‌وپرورش با اینکه تفاوتی جدی با دیگر وزرا نداشت، در ایستگاه پاستور از قطار کابینه جا بماند. این را هم به حساب بداقبالی حسین باغگلی بگذارید که مجلس برای نمایشِ اقتدار خویش به او رأی اعتماد نداد. در‌صورتی‌که در روز‌های منتهی به رأی‌گیری، وزیر ارشاد هم مانند او به یک میزان مورد انتقاد افکار عمومی و نخبگان سیاسی و فرهنگی قرار گرفته بود؛ اما نکته تأمل‌برانگیز در این هنگامه، سخنان نمایندگان مخالف و موافق و سخنان وزرا در تشریح و دفاع از برنامه‌های‌شان بود.

سخنانی فرازمانی و مکانی. این برنامه‌ها در هر زمان و هر مکان دیگر هم قابل طرح بود. به جرئت می‌توان گفت این سخنان می‌توانست اصولگرایان پرسابقه و نهاد‌های رسمی را به یک اندازه متعجب و برآشفته سازد. وزرای پیشنهادی پیش از اعلام برنامه‌های خود موضع‌گیری ایدئولوژیک کرده و نمایندگان مجلس هم در تأیید و نقد آنان، به نکوهش و ستایش کردار‌ها و گفتار‌های ایدئولوژیکی آنان پرداختند. بعید است از سوی رئیس‌جمهور، نهاد‌های رسمی، نظامی و امنیتی، توصیه یا اراده‌ای برای ابراز این‌گونه موضع‌گیری‌ها صورت گرفته باشد؛ به‌ویژه آنکه آنان اینک با آگاهی از وضعیت حساس کشور بیش‌از‌پیش نگران اوضاع‌اند.

شاید ابراهیم رئیسی باور دارد وزرا زمانی که در موقعیت اجرائی و در مقابل مسائل واقعی کشور قرار بگیرند، ناگزیرند برای برون‌رفت از مسائل و مشکلات چاره‌ای بیندیشند. اگر این باور محقق نشود، با صراحت باید گفت او رئیس‌جمهور تنهایی است در پاستور که باید دیگر حامیانش به یاری‌اش بشتابند؛ اما رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی بیش از کابینه، آزمونی برای مجلس بود. آزمونی که نمایندگان نتوانستند از آن سربلند بیرون بیایند. نمایندگان مجلس به‌ویژه مخالفان وزرای پیشنهادی، درصدد بودند چهره‌ای مستقل از خود نشان دهند؛ اما در نهایت تلاشِ آنان هم باورپذیر نبود. البته این به آن معنا نیست که اگر تعدادی از وزرای پیشنهادی رأی اعتماد نمی‌گرفتند، در باور مردم نسبت به نمایندگان تغییری ایجاد می‌شد. نه اصلا.

مسئله رأی اعتماد یا عدم اعتماد به وزرای کابینه نیست. نمایندگان مجلس و وزرای پیشنهادی با درکِ مسائل مردم و بیش از هر چیز با «فرهنگ سیاسیِ» جامعه، فاصله معرفتی بعیدی دارند که سخنان فرازمانی و مکانی آنان گواه این فاصله بود. فرهنگ سیاسی، یعنی باور‌ها و هنجار‌ها و ارزش‌های واقعی مردم و سیر تحول این باور‌ها در طول زمان. نمایندگان مجلس و وزرای کابینه نشان دادند شناخت دقیقی از نگرش و جهت‌گیری‌های مردم نسبت به دولت، نخبگان و قدرت سیاسی ندارند. عیان است که آنان در این چهار دهه گذشته با آگاهی کاذب از امور دست‌وپنجه نرم کرده‌اند و این تعبیر افلاطون، «حالت ذهن» را نادیده گرفته‌اند. حالت ذهن، واقعیت‌هایی است که گفتار و کردار سیاسی افراد را در مواجهه با مردم و نخبگان سیاسی شکل می‌دهد.

به‌همین‌دلیل بعید است مجلس و دولت بتوانند رابطه جدیدی از دولت-ملت تعریف کنند. رابطه‌ای که در دو دهه گذشته آسیب فراوانی دیده است. البته این نگرانی هم وجود دارد که آنان اصلا باور راسخی به ایده دولت-ملت نداشته باشند؛ دولت-ملتی که بر‌اساس منافع ملی شکل می‌گیرد و به‌ندرت در دولت‌های گذشته، مورد توجه قرار گرفته است. دولت اصلاحات تا حدودی از این قاعده مستثنا است؛ چراکه شعار «ایران برای همه ایرانیان» را سرلوحه کار خود قرار داده بود. از دولت روحانی تاکنون رفته‌رفته مردم در معنای یک ملت دچار غیابی طولانی شدند. نه دولت مقتدری وجود داشت، نه مردمی پایه کار. اینک در هیچ جای دولت سیزدهم که با انتقاد از دولت روحانی روی کار آمده است، مردم نمود عینی ندارند. از مجلس انتظاری نبوده و نیست؛ اما چرا اعضای کابینه هیچ‌یک سخنی از هویت ملی و مردم نگفتند.

آن‌هم در دوره و زمانه‌ای که مردم سودای بازگشت به هویت ملی خویش را در سر می‌پرورانند و این سودا را به یکی از جنبه‌های مهم فرهنگ سیاسی خود بدل کرده‌اند. این همان فاصله معرفتی است که بین نمایندگان، کابینه و مردم وجود دارد؛ یعنی کابینه برداشت دقیقی از جهت‌گیری‌های مردم نسبت به نهاد‌ها و ساختار‌های سیاسی و عملکردشان ندارد. مردم با نگرش‌های متفاوتی با دولت روبه‌رو می‌شوند. اگر نگرش آنان «ادراکی» باشد، وضعیتی مانند دولت اصلاحات را تداعی می‌کند که دولت را براساس توانایی‌ها و اختیاراتش می‌سنجد و از آن انتظار دارد. اگر نگرش «احساسی» به دولت داشته باشد، دولت احمدی‌نژاد را تداعی می‌کند.  

دولتی میان عشق و نفرت با مردمی که احساسات، ملاک ارزیابی‌شان است. به‌این‌ترتیب، به نظر می‌رسد حامیان دولت سیزدهم نگرش «ارزشی» به دولت دارند. اگرچه نگرش ارزشی غیرشخصی است و بر ارزش‌های سیاسی، اخلاقی و دینی استوار است؛ اما این نگرش در شرایطی که اقتضا می‌کند دولت براساس مصلحت تصمیم بگیرد، دچار تزلزل خواهد شد. اگر این برداشت از حامیان دولت رئیسی درست باشد، دولت سیزدهم به دلیل مشکلات عدیده آحاد مردم به‌ناچار باید به سوی مردم برود و نگرش ادراکی آنان را تقویت کند و مهم‌تر از آن اعتمادشان را به دست آورد؛ حتی اگر این رویکرد به بهای از‌دست‌رفتن مردمی باشد که نگرشی ارزشی به دولت سیزدهم دارند.

‌* در نوشتن این یادداشت از مقاله «فرهنگ سیاسی؛ یک بررسی مفهومی و نظری» نوشته حسین رفیع، مجید عباس‌زاده مرزبالی و میثم قهرمان (فصلنامه سیاست، سال پنجم بهار ۱۳۹۷، شماره ۱۷) استفاده شده است.

 

اخبار ویژه ۶ شهریور


روزنامه کیهان

اسناد بی‌صداقتی لابه‌لای اظهارات مقام آمریکایی

سخنان متناقض مقام آمریکایی نشان می‌دهد که واشنگتن نه می‌خواهد درباره بازگشت به تعهداتش در برجام تضمین بدهد و نه حتی برجام را توافق معتبر می‌داند! رابرت مالی (نماینده ویژه آمریکا در امور ایران) به رادیو فردا گفت: ما نمی‌دانیم که آیا در صورت بازگشت آمریکا به برجام، نیت ایران بازگشت به تعهداتش در برجام هست یا خیر. آنچه می‌بینیم این است که اگر این نیت ایران است، نیت ما هم هست و می‌تواند خیلی زود مورد مذاکره قرار گیرد، تا هر دو به تعهدات‌مان بازگردیم. آمریکا تحریم‌هایی را که در تناقض با برجام است برمی‌دارد، و ایران بر مبنای برجام، قدم‌های هسته‌ای خود را بازمی‌گرداند.

موضوع دیگری که نمی‌دانیم این است که چه ایران مواضعی خواهد داشت. ما در شش دور مذاکره به پیشرفت‌هایی اساسی دست یافتیم، اما همه فواصل پر نشدند، و اگر ایران با موضعی تندتر بازگردد، پر کردن آن فواصل سخت خواهد بود، چرا که کم کردن این فواصل حتی در دولت قبلی هم سخت بود. وی می‌افزاید: ما پیشرفتی واقعی در زمانی که مذاکره ادامه داشت به دست آوردیم، و بله، وقتی مذاکره را در ژوئن متوقف کردیم فواصلی جدی هم پابرجا ماندند. ما آماده‌ایم که بازگردیم و آن فواصل را ببندیم.

من می‌خواهم یک موضوعی فراتر از این را در این جا باز کنم. دولت پیشین آمریکا، با کارزار فشار حداکثری اشتباه محاسبه کرد. امید داشت که اعمال تحریم‌های سخت به دور از هرگونه راه سیاسی در پیش روی ایران، موجب تسلیم ایران و قبول شروط آمریکا خواهد شد. آن یک اشتباه محاسبه بود و پرزیدنت بایدن بر سر کار آمد و تلاش کرد این رویه را تغییر دهد.

آنچه موجب نگرانی ماست، این است که شاید امروز ایران درگیر یک اشتباه محاسبه است و فکر می‌کنم با پیشبرد برنامه هسته‌ای خود، و افزایش فعالیت‌های هسته‌ای، می‌تواند فراتر از بازگشت به برجام، از آمریکا امتیاز بگیرد. این اتفاق هم نخواهد افتاد. مالی در ادامه اظهار داشت: هدف ما بازگشت به برجام و بعد پاره کردن آن نیست، هدف ما بازگشت به برجام، مستحکم کردن آن، پایدار کردن آن و استفاده از آن به عنوان یک مبناست. وقتی ایران از تضمین صحبت می‌کند، تضمینی وجود ندارد.

من در ۲۰۱۵ در زمان مذاکرات حضور داشتم. این توافق، نتیجه گفت‌وگوی بسیار طولانی بین دیپلمات‌های دو طرف بود، و نتیجه هم این بود که این یک تفاهم سیاسی میان پنج عضو دائم شورای امنیت، آلمان و ایران است؛ و همه متوجه بودند که اگر یک طرف توافق را نقض کند، واکنش طرف مقابل یکسان خواهد بود.
اگر ایران در پی دستیابی به توافق از نوعی دیگر است، توافقی که تضمین‌های واقعی دارد، چیزی شبیه یک «پیمان»، آن‌وقت باید درباره آن مذاکره کنیم و آن برجام نخواهد بود. اگر ایران امتیاز بیشتری بخواهد، آمریکا هم در پی امتیاز بیشتر خواهد بود، و این آن چیزی نبود که ما در وین در پی آن بودیم.
این مقام آمریکایی در ادامه گفته است: هدف ما هم‌اکنون بازگشت به برجام است. ما در عین حال گفتیم، و وزیر خارجه بلینکن هم بار‌ها گفته است که در یک مقطعی، ما به جایی می‌رسیم که پیشرفت‌های برنامه هسته‌ای ایران آنچنان خواهد بود که صرفا بازگشت به «این برجام» ممکن نخواهد بود.

درباره این اظهارات گفتنی است که اولا، چون عهدشکنی و خروج آمریکا از برجام مقدم بر برخی واکنش‌های ایران (با ۲ سال تاخیر) بوده، طبیعتا این آمریکاست که باید خروجش را با بازگشت به تعهدات لغو تحریم جبران کند، و این در حالی است که ایران حتی از برجام هم خارج نشده و همچنان همه تعهداتش را مطمئنا اجرا کرده است. این نقطه، اولین نقطه راستی‌آزمایی است که اتفاقا دولت بایدن در آن رفوزه شده و ثابت کرده قصد بازگشت به توافق سال ۲۰۱۵ را ندارد.

ثانیا «مالی» اعتراف می‌کند در همان مذاکرات مربوط به دولت روحانی هم آمریکا آماده توافق واقعی (منطبق با حداقل حقوق ایران) نبوده است. او می‌گوید پر کردن فاصله در همان دولت هم سخت بود و حال آنکه آمریکا طرف عهدشکن ماجراست و پر کردن فاصله به این بود که آمریکا بدون شرط و شروط، تحریم‌ها را لغو کند تا ادعای مخالفت با رویکرد دولت ترامپ باورپذیر شود، نه اینکه همان تحریم‌های دوبرابر شده ابزار چانه‌زنی و باج‌خواهی قرار گیرد!

در اینجا ایران امتیاز جدیدی نمی‌خواهد که پای مذاکره و چانه‌زنی یا توافق جدید به میان بیاید. ایران حق پایمال شده خود را می‌خواهد؛ بنابراین ادعای مالی مبنی بر اینکه ایران می‌خواهد از آمریکا «امتیاز بگیرد»، به تسامح دیگر بی‌صداقتی و سندی بر عدم اراده برای بازگشت به تعهدات خود است. به عبارت دیگر، اراده دولت بایدن «برای تغییر رویه» صرفا با عمل بدون شرط قابل اثبات است و نه شرط‌گذاری و طفره از تعهدات.

ثالثا مقام آمریکایی رسما می‌گوید «تضمین وجود ندارد» و ضمنا خواستار مذاکره برای توافق جدید می‌شود، باید پاسخ دهد ایران چرا باید به طرفی که نه عهد می‌شناسد و نه حاضر است تعهد و تضمینی بدهد، اعتماد کند؟ وقتی توافقی که مورد امضا و حمایت قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است، به سادگی زیر پا گذاشته می‌شود و مقام آمریکایی به راحتی می‌گوید برجام پیمان نیست، اصل مذاکره یا توافق جدید چه ارزش و اعتباری می‌تواند داشته باشد؟
 

شکرخوری زیادی نخست وزیر درمانده اسرائیل

نخست وزیر اسرائیل در لافی گزاف گفت به حملات مخفیانه علیه تأسیسات اتمی ایران ادامه می‌دهیم. نفتالی بنت که پس از شکست نتانیاهو در تشکیل کابینه، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شده، قرار است با رئیس‌جمهور آمریکا ملاقات کند. وی پیش از این ملاقات، به روزنامه نیویورک تایمز گفته است: یک رویکرد جدید درباره ایران ارائه خواهد دادکه تقویت روابط با کشور‌های عرب مخالف توسعه برنامه هسته‌ای ایران، اقدامات دیپلماتیک و اقتصادی علیه ایران و ادامه عملیات مخفیانه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران از جمله آنهاست. بنت در مصاحبه خود بر ادامه حملات اسرائیل به تأسیسات و زیرساخت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران تأکید ورزید و در عین حال از طرحی عملی و سازنده برای مانع شدن جمهوری اسلامی به تجهیز خود به جنگ‌افزار‌های هسته‌ای سخن گفته است.

لاف‌زنی‌های نخست‌وزیر اسرائیل در حالی است که مقامات این رژیم در گذشته هم مدعی بودند مانع دسترسی ایران به سوریه و ایجاد کریدور تهران- بغداد- دمشق- بیروت (مدیترانه) می‌شوند، اما جمهوری اسلامی ایران و متحدانش با موفقیت این کریدور را ایجاد کردند. همچنین در همین دوره پیشرفت‌های موشکی دوربرد و نقطه‌زن پدید آمده که موجب شد پدر موشکی رژیم جعلی اسرائیل در آمریکا بگوید به احترام فناوران ایرانی سازنده این موشک‌های دوربرد و نقطه‌زن، کلاه از سر خود برمی‌دارد؛ بنابراین اگر ایران امروز، جنگ‌افزار هسته‌ای ندارد، صرفاً به این دلیل است که سلاح‌های کشتار جمعی را طبق آیین خود حرام می‌شمارد وگرنه اگر می‌خواست جنگ‌افزار هسته‌ای بسازد، اسرائیل و بزرگ‌تر از آن نمی‌توانستند هیچ غلطی بکنند. چنان که در برابر سایر پیشرفت‌ها با وجود همه دریوزگی‌های‌شان ناتوان ماندند. اما درباره تهدید خرابکاری‌های پنهان علیه تأسیسات هسته‌ای، صهیونیست‌ها بهتر از هر کس می‌دانند که با تغییر دولت در ایران، دوره جدیدی از سیاست امنیتی و خارجی ایران آغاز شده و هر شیطنتی پاسخ متقارن یا افزون‌تر به دنبال خواهد داشت.

لاف حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران در حالی است که چند هفته قبل، نفتکش صهیونیست‌ها در دریای عمان به سادگی آب خوردن آماج حملات پهپادی قرار گرفت و صهیونیست‌های بزدل، بی‌هیچ سندی دست به دامن شورای امنیت شدند؛ بنابراین آن‌ها یا نباید لاف‌های گزاف بزنند، یا این که پای لاف‌هایشان بمانند و برای مجازات نشدن، دنبال واسطه نگردند. به ویژه این که گفته‌اند «اگر خانه‌ات شیشه‌ای است، به دیگران سنگ نینداز». آخرین بار، مقاومت اسلامی فلسطین درسی پشیمان‌کننده به صهیونیست‌ها در موشکباران مراکز صهیونیست‌نشین داد و البته صهیونیست‌ها می‌دانند سیلی‌هایی که ممکن است از جانب حزب‌الله و ایران بخورند، ده‌ها و صد‌ها برابر آبدارتر و سهمگین‌تر است.
 

گزارش ارگان کارگزاران از میراث فاجعه‌بار روحانی برای رئیسی

ارگان حزب کارگزاران با مرور افتضاحات مدیریتی دولت روحانی می‌گوید: رئیسی فرصت آزمون و خطا ندارد! روزنامه سازندگی در یادداشتی نوشت: انتخابات خردادماه با رای ۱۸ میلیونی سیدابراهیم رئیسی به پایان رسید. او حالا رئیس دولت سیزدهم و هشتمین رئیس‌جمهور ایران است. رئیسی در حالی سکاندار دولت می‌شود که علاوه بر ابَرچالش‌هایی که پیش‌رو دارد، با انتظارات بسیاری نیز از سوی مردم مواجه است.
اقتصاد کشور حال و روز خوبی ندارد، براساس گزارش تورم خردادماه ۱۴۰۰ مرکز آمار، نرخ تورم نقطه به نقطه در این ماه به ۴۷/۶ درصد رسیده و از سویی دیگر حجم پایه پولی در پایان خردادماه امسال مرز ۵۰۰ هزار میلیارد تومان را شکسته است. این متغیر پولی تورم‌ساز در یک سال منتهی به خرداد امسال ۱۱۷ هزار میلیارد تومان افزایش داشته است، به بیان دیگر روزانه بالغ بر ۳۲۰ میلیارد تومان چاپ پول.

نقدینگی دیگر متغیر پولی نیز در خردادماه رقم ۳ هزار و ۷۰۰ هزار میلیارد تومان را رد کرد. رشد نقطه به نقطه نقدینگی در خرداد ماه بالغ بر ۳۹ درصد به ثبت رسیده است. رشد ماهانه و سه ماهه نقدینگی نشان می‌دهد که افزایش این متغیر تورم‌ساز تا حدودی آرام گرفته و در روند نزولی قرار گرفته است. همچنین رشد نقطه به نقطه شبه‌پول در خردادماه امسال در ۶ سال گذشته بی‌سابقه بوده است. در کنار این مسائل، یارانه‌های پنهان انرژی، تحریم، کرونا و چندین مسئله دیگر را نیز که مدنظر قرار دهیم، می‌بینیم اقتصاد ایران برای اصلاح فرصت چندانی ندارد.

فصل انتظارات از دولت نیز شامل طومار طویلی است؛ همچون بهداشت، درمان، آموزش و پرورش، رفاه طبقات پایین جامعه، تقویت ارزش پول ملی و صد‌ها تقاضای دیگر. تحقق بعضی‌هایشان از مسیر چاپخانه بانک مرکزی می‌گذرد، اما اگر دولت بخواهد باز هم به سراغ بانک مرکزی برود، نتیجه آن تداوم وضع موجود می‌شود. هر وزارتخانه نیز با سیل انبوهی از تقاضا‌های مردم و کارمندان و بدنه کارشناسی خود روبه‌رو است. وزارتخانه‌ای همچون آموزش و پرورش که خلق ثروت ندارد، اوضاعش به مراتب پیچیده‌تر هم هست. اقتصاد ایران فرصتی برای آزمون و خطا ندارد، رئیسی و کابینه‌اش باید سریعا فکر چاره باشند. نقدینگی با روند رو به رشد خود، در حال افزایش و نزدیک شدن به سقف انفجاری است. به نظر می‌رسد رئیسی باید به اقتصاددان‌ها اعتماد کند.
 

گزارش نشریات اصلاح‌طلب از سوءمدیریت بودجه‌ای دولت روحانی

یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌نویسد: بحران بودجه در انتظار دولت جدید است. روزنامه شرق که از متهمان بزک کردن سوءمدیریت دولت روحانی در ۸ سال گذشته و تحمیل خسارت‌های سنگین به کشور محسوب می‌شود، اینک در گزارشی می‌نویسد: عملکرد پنج‌ماهه بودجه ۱۴۰۰ بسیار ضعیف بوده است؛ به‌ویژه در قسمت درآمد‌های نفتی که میزانی از آن محقق شده که فاصله فراوانی با پیش‌بینی‌ها دارد. بر‌اساس آمار موجود، اما غیررسمی، صادرات نفت در این مدت چیزی حدود ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار بشکه بوده که در مقایسه با پیش‌بینی ۲.۳ میلیون بشکه‌ای، فاصله‌ای فراوان دارد.

گزارش عملکرد ۵ ماهه بودجه نشان می‌دهد عملکرد بودجه فاصله زیادی با انتظارات درآمدی و هزینه‌ای مصوب دارد». به گفته حسینی «بودجه کل کشور دو هزار و ۲۵۳ هزار میلیارد تومان است که در پنج ماهه اول امسال باید ۴۸۶ هزار میلیارد تومان آن محقق می‌شد، اما از این مقدار تنها ۲۲۵ هزار میلیارد تومان درآمد بودجه ۱۴۰۰ محقق شده است. به عبارت دیگر، ۴۶ درصد درآمد بودجه پنج‌ماهه و ۱۸ درصد درآمد کل بودجه محقق شده است». همچنین مطابق گزارش عملکرد بودجه، کل درآمد‌های وصولی از فروش نفت ۳۹۵ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود که در پنج‌ماهه اول باید ۱۵۰ هزار میلیارد تومان وصول می‌شد، اما تا امروز فقط ۲۳ هزار میلیارد تومان درآمد از این محل به دست آمده است؛ به عبارت دیگر، هشت درصد درآمد پنج‌ماهه اول و سه درصد درآمد کل سال از این محل وصول شده است.

در همین حال روزنامه جهان صنعت (از دیگر روزنامه‌های حامی دولت تدبیر و امید) در گزارش مشابهی خاطرنشان کرد: رمزگشایی وضعیت دخل و خرج دولت در سه ماهه امسال نشان می‌دهد که پیش‌بینی‌ها از میزان فروش نفت، مولدسازی دارایی‌های دولت و همچنین انتشار اوراق بدهی محقق نشده و نشانه‌های کسری بودجه بیش از پیش آشکار شده است. بر اساس اطلاعات ارائه شده از سوی خزانه‌داری کل کشور، در بهار سال‌جاری تنها ۳ درصد از درآمد نفتی پیش‌بینی شده در بودجه وصول شده است. سهم ۱۴۲ هزار میلیارد تومانی هزینه‌ها در مقابل سهم حدود ۸۰ هزار میلیارد تومانی درآمد‌ها نیز کسری آشکار بودجه در مدت یاد شده را تایید می‌کند. این ناترازی در بودجه، اما با کمک مصوبه‌ای که رای به افزایش سهم تنخواه‌گردان دولت از خزانه می‌داد جبران شد و دولت توانست حدود ۵۴ هزار میلیارد تومان از این محل برای تامین کسری بودجه برداشت کند. با توجه به اثرات تورمی این مساله شاید باید نگران پدیدار شدن آثار جدید پولی آن بر اقتصاد باشیم.

آن‌طور که گزارش خزانه‌داری کل کشور نشان می‌دهد در بهار امسال دولت توانسته ۴۸/۶ هزار میلیارد تومان اوراق مالی بفروشد. از این میزان سهم اسناد خزانه اسلامی ۴۶ هزار میلیارد تومان بوده که به پرداخت اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای یا همان بودجه عمرانی اختصاص یافته است. به این ترتیب تنها ۲/۶ هزار میلیارد تومان از این میزان مربوط به فروش اوراق بدهی است یعنی تنها ۱۶ درصد رقم مصوب بودجه در این دوره سه ماهه محقق شده است. این را شاید باید یکی از شکست‌های بزرگ دولت قلمداد کرد چه آنکه تامین مالی از محل فروش اوراق یکی از راهکار‌های اساسی برای جبران کسری بودجه در سال‌های گذشته بوده است.

بر اساس قانون بودجه دولت باید در سه ماهه امسال حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان درآمد از محل واگذاری و فروش اموال به دست می‌آورد، اما تنها۳۰۰ میلیارد تومان از این محل کسب درآمد کرده است؛ بنابراین دولت تنها ۲/۵ درصد از درآمد‌های این بخش از بودجه را وصول کرده است. در بخش مصارف. با توجه به کسری که در بودجه به وجود آمده و با توجه به عدم تحقق درآمد‌های دولت در بخش‌های یادشده مشخص است که دولت به سراغ منابع بانک مرکزی رفته است. بانک مرکزی اخیرا در گزارشی اعلام کرده که دولت در سه ماهه امسال به میزان ۵۴/۹ هزار میلیارد تومان از تنخواه خود نزد بانک مرکزی استفاده کرده است. هرچند، سقف مجاز تنخواه‌گردان ۴۱/۲ هزار میلیارد تومان بود.

روزنامه وطن امروز

با حکم رهبر حکیم انقلاب اسلامی انجام شد

انتصاب تولیت آستان مقدس حضرت احمد بن موسی (ع)
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در حکمی حجت‌الاسلام ابراهیم کلانتری را به تولیت آستان مقدس حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام منصوب کردند. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن حکم رهبر انقلاب به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
جناب حجت‌الاسلام آقای ابراهیم کلانتری دامت افاضاته
ضمن قدردانی از جناب حجت‌الاسلام آقای دژکام در تمشیت امور حرم مطهر و نورانی حضرت احمد بن موسی علیهما‌السلام، جنابعالی را که بحمدالله مزین به علم و اخلاق و دارای سوابق ارزشمند علمی و فرهنگی و اجرایی می‌باشید، به تولیت آن بارگاه بلند‌آستان که سومین حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام در کشور عزیزمان است، منصوب می‌کنم. امید است از ظرفیت‌های فراوان این پایگاه معنوی و روحانی برای خدمت هر چه بهتر به زائران و مجاوران و علاقه‌مندان مشتاق و تشنگان معارف نورانی اهل‌بیت علیهم‌السلام، بیشترین بهره‌گیری به عمل آید. از خداوند متعال توفیقات روزافزون برای جنابعالی و دیگر دست‌اندرکاران آن بارگاه مقدس را خواهانم.
سیدعلی خامنه‌ای
 

قالیباف در نامه‌ای به رئیسی: همکاری مجلس و دولت زمینه مناسبی برای رفع مشکلات معیشتی است

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به نامه حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، تعامل ۲ قوه را زمینه مناسبی برای حل مشکلات معیشتی، ثبات اقتصادی، کارآمدی و پیشرفت کشور عنوان کرد. در بخشی از نامه قالیباف آمده است: «همدلی و همکاری قوای مقننه و مجریه که نمونه آن در بررسی‌های کارشناسانه نمایندگان و تعامل وزرای پیشنهادی و مجموعه دولت و رأی اعتماد حداکثری نمایندگان مجلس مشاهده شد، زمینه مناسبی برای حل مشکلات معیشتی، ثبات اقتصادی، کارآمدی و پیشرفت کشور را به وجود آورده است. در این مسیر مجلس با استفاده از ظرفیت‌های خود تلاش خواهد کرد دولت در رسیدن به اهداف مذکور و جلب رضایت مردم عزیز ایران موفق و کامیاب باشد».
 

امیرعبداللهیان خطاب به بورل: برای ایران مذاکره‌ای که نتایج ملموس و عملی داشته باشد، قابل قبول است

وزیر امور خارجه در گفت‌وگوی تلفنی با مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی گفت: برای ایران مذاکره‌ای که نتایج ملموس و عملی داشته باشد و همراه با تامین حقوق و منافع مردم باشد، قابل قبول است. در تماس تلفنی روز گذشته «جوزپ بورل» مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با «حسین امیرعبداللهیان» وزیر جدید امور خارجه کشورمان، وی ضمن تبریک انتخاب وزیر امور خارجه، آمادگی اتحادیه اروپایی برای گسترش همکار‌ی‌ها با ایران را اعلام و اعزام نماینده عالی اتحادیه برای مراسم تحلیف ریاست‌جمهوری اسلامی ایران را نشان‌دهنده عزم اتحادیه در این زمینه خواند.

بورل با اشاره به نقش اتحادیه به عنوان هماهنگ‌کننده برجام و گفتگو‌های وین، مراتب امیدواری اتحادیه اروپایی برای استقرار هر چه زودتر دولت جدید و اعلام تاریخ مورد نظر تهران برای نشست بعدی وین را مورد تاکید قرار داد. حسین امیرعبداللهیان نیز در این گفت‌وگوی تلفنی تعهد تهران به گفتگو و تعامل سازنده در چارچوب دیپلماسی متوازن را مورد تاکید قرار داد و از مذاکرات به عنوان ابزار دیپلماسی یاد کرد. وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه تاکید کرد: برای ایران مذاکره‌ای که نتایج ملموس و عملی داشته باشد و همراه با تامین حقوق و منافع مردم باشد، قابل قبول است. وی قانون مصوب مجلس درباره برنامه هسته‌ای را برای دولت ایران لازم‌الاجر خواند و افزود: در هر مذاکره‌ای باید اقدام واقعی طرف‌های مقابل برجامی به تعهدات‌شان محرز شود.

امیرعبداللهیان راه‌حل افغانستان را تشکیل دولت فراگیر که بازتاب‌دهنده ترکیب قومی و جمعیتی این کشور باشد، برشمرد و افزود: مردم افغانستان خودشان باید برای آینده‌شان تصمیم بگیرند. وزیر امور خارجه همچنین تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران میزبان بیش از ۵/۳ میلیون نفر از اتباع افغانستان در ایران است، اما موج جدید مهاجران افغانستانی یک موضوع جدی است که لازم است کشور‌های دیگر و سازمان‌های بین‌المللی مساعدت‌های لازم را در این زمینه داشته باشند. وزیر امور خارجه کشورمان همچنین در گفتگو‌هایی جداگانه با وزیران خارجه چین، روسیه، قطر، عراق، قزاقستان، سریلانکا و افغانستان نیز گفتگو کرد.
 

مادر شهید شهریاری آسمانی شد

صبح روز گذشته مادر شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای به دلیل ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان درگذشت. به گزارش فارس، حاجیه خانم «قمرتاج زینعلی» ۷۳ ساله مادر شهید مجید شهریاری دانشمند هسته‌ای کشورمان که از چند روز پیش با بیماری کرونا درگیر بود، دار فانی را وداع گفت. مادر شهید شهریاری از هفته گذشته به علت درگیری با بیماری کرونا به کما رفته بود که متاسفانه دیروز بر اثر این بیماری درگذشت. طبق گفته برادر شهید شهریاری مراسمات تشییع و خاکسپاری اطلاع‌رسانی خواهد شد.
 

مسیر تردد زمینی به ارمنستان مسدود شد

سخنگوی گمرک اظهار داشت: بر اساس اخبار رسیده از برخی رانندگان سواری، ورودی از سمت ارمنستان، جاده گوریس- قاپان به سمت ارمنستان توسط نیرو‌های کشور آذربایجان مسدود شد. به گزارش مهر، سخنگوی گمرک اضافه کرد: گفته شده است مذاکره مسئولان ایروان با باکو در این باره انجام می‌شود. لطیفی تاکید کرد: مسافران و کامیون‌های حامل کالا قبل از عزیمت به مرز «نوردوز» در استان آذربایجان شرقی از باز بودن مسیر در ارمنستان اطمینان حاصل کنند.

روزنامه خراسان

صالح آبادی؛ جدی‌ترین گزینه ریاست بانک مرکزی

ایسنا - با نهایی شدن صلاحیت کابینه رئیسی از سوی مجلس و آغاز به کار وزیران آن، ریاست بانک مرکزی از سوی دولت هنوز تعیین نشده است. هم اکنون، گمانه زنی‌ها درباره صالح‌آبادی، گزینه مدنظر دولت شدت گرفته است و به احتمال فراوان حکم وی هفته آینده امضا خواهد شد. علی صالح آبادی متولد سال ۱۳۵۷ در سبزوار است و مدرک کارشناسی ارشد معارف اسلامی و مدیریت مالی از دانشگاه امام صادق (ع) و دکترای مدیریت مالی از دانشگاه تهران دارد. وی همچنین عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) است. صالح آبادی، مدیرعامل فعلی بانک توسعه صادرات ایران و نخستین رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار کشور از سال ۸۵ تا ۹۳ است.
 

فروش خُرد سهام عدالت تکذیب شد

تسنیم - مدیر نظارت بر بورس‌های سازمان بورس و اوراق بهادار با رد خبر منتشر شده مبنی بر آغاز فروش سهام عدالت از روز شنبه اعلام کرد که این موضوع با توجه به شرایط حاکم بر بازار به صورت بلوکی انجام خواهد شد.
 

قرارگاه خاتم کشتی اقیانوس‌پیما می‌سازد

مهر - فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا گفت: دومین کشتی ۱۱۳ هزار تنی افراماکس تا پایان سال در جزیره صدرای بوشهر به بهره‌برداری کامل می‌رسد. سردار سیدحسین هوش‌السادات در بازدید از ظرفیت‌ها و توانایی‌های جزیره صدرا در بوشهر با بیان این که صدرا پیش از این افراماکس ۱ را در کلاس استاندارد‌های جهانی ساخته و تحویل کارفرما داده است، اظهار کرد: این شناور هم‌اکنون در مسیر‌های دریایی عملیاتی شده است و با تکمیل، تجهیز و نصب تجهیزات راهبری دریایی، دومین کشتی افراماکس تا پایان امسال به بهره برداری نهایی خواهد رسید.

روزنامه ایران

ناکامی عملیات «سیا» علیه ایران

خبر اول اینکه، یک روزنامه امریکایی از ناکام ماندن عملیات سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) برای تشکیل شبکه مخبران در ایران در نتیجه «عملیات ضداطلاعاتی بسیار کارآمد» از سوی تهران، خبر داده است. به گزارش فارس، روزنامه نیویورک‌تایمز نوشته است: مقام‌های امریکایی می‌گویند یک افسر سیا که مسئولیت تشکیل شبکه‌های جاسوسی در ایران را به عهده داشت با ارسال یک پیام مکتوب به سراسر بخش‌های مقر مرکزی این سازمان اطلاعاتی اعلام کرد که شبکه مخبران امریکا تا حد زیادی مغلوب عملیات‌های ضد اطلاعاتی بسیار کارآمد تهران شده بود و تهران، مانع تلاش‌ها برای بازسازی این شبکه شده است. نیویورک‌تایمز به نقل از مقام‌های امریکایی مدعی شده رژیم اسرائیل با فراهم کردن «اطلاعات موثق» درباره فعالیت‌های هسته‌ای، برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران به امریکا برای پر کردن این شکاف کمک کرده است. به نوشته روزنامه امریکایی سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و اسرائیل سوابق طولانی همکاری با یکدیگر دارند و این همکاری‌ها بخصوص در دوران ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» در امریکا بشدت افزایش یافت.
 

 تأکید اروپا بر همکاری با دولت جدید ایران

خبر دیگر اینکه، اتحادیه اروپا بر تداوم همکاری با ایران در دولت جدید تأکید کرد. به‌گزارش ایلنا به نقل از پایگاه اینترنتی اتحادیه اروپا، «پیتر استاتو» سخنگوی مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا گفت که این اتحادیه آماده است با دولت جدید ایران در راستای سیاست اتحادیه اروپا، بر اساس رویکرد متوازن و جامع، در همه زمینه‌هایی که دلیلی برای نگرانی وجود دارد و در مواردی که منافع متقابل وجود دارد، مشارکت و همکاری داشته باشد.
 

رایزنی نماینده وزیرخارجه با رهبران سیاسی افغانستان

شنیدیم که، نماینده ویژه وزیر امور خارجه کشورمان در امور افغانستان، در ادامه رایزنی و گفتگو‌های خود با رهبران و شخصیت‌های افغانستان با «عبدالله عبدالله» رئیس شورای عالی مصالحه ملی، «حامد کرزای» رئیس‌جمهوری سابق افغانستان و «احمد مسعود» به‌صورت تلفنی گفتگو کرد و در جریان آخرین تحولات این کشور قرار گرفت. به‌گزارش ایسنا، محمد ابراهیم طاهریان همچنین روز پنجشنبه با «محمد صادق خان» همتای پاکستانی‌اش در تهران دیدار و در خصوص همکاری مشترک و استفاده از ظرفیت‌های دو کشور جهت استقرار ثبات دائمی و تشکیل دولت فراگیر در افغانستان گفتگو و تبادل نظر کرد. سید رسول موسوی مدیرکل غرب آسیای وزارت امور خارجه هم در صفحه شخصی خود در توئیتر در مورد دیدار وزرای خارجه ایران و پاکستان در تهران نوشت: دیداری بسیار مهم در اولین روز کاری حسین امیر عبداللهیان. نقشه راهی برای آینده روابط دو کشور در همه زمینه‌های دوجانبه و منطقه‌ای. ایران از ایده وزیر خارجه پاکستان در خصوص نشست وزرای خارجه همسایگان ‎افغانستان استقبال و آمادگی خود برای برگزاری آن در تهران را اظهار داشت.
 

افتتاح مرکز پدافند هوایی فردوی قم

دست آخر اینکه، با حضور فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، مرکز فرماندهی و کنترل گروه پدافند هوایی فردوی قم افتتاح شد. به‌گزارش ایلنا، امیر سرتیپ علیرضا صباحی فرد در جمع کارکنان این گروه پدافندی گفت: اهمیت پدافند هوایی از تأکیدات متعدد رهبر معظم انقلاب کاملاً آشکار است و امروز جنگ‌های نوین و سایبری ما را وادار کرده است که در لبه فناوری و دانش روز دنیا حرکت کنیم که البته به لطف دعای خیر هموطنانمان افتخارات زیادی هم به‌دست آورده‌ایم.

روزنامه شرق

تعارف‌پراکنی وزرای نفت فعلی و قبلی

ایسنا: وزیر نفت صبح دیروز در دیدار با وزیر پیشین نفت درباره پاره‌ای از مسائل پیرامون صنعت نفت و گاز کشور گفتگو کرد. جواد اوجی روند نشست را مثبت و تأثیرگذار ارزیابی کرد و گفت: زنگنه به نکات مهمی اشاره داشت و دغدغه‌های امروز صنعت نفت نیازمند راهکار‌ها و راهبرد‌های اصولی است که ایشان به‌درستی به آن راهکار‌ها اشاره کردند و ماهم بی‌شک بهره خواهیم برد و امیدوارم این نشست‌ها مستمر باشد و بنده نیز از ایشان درخواست دارم که بتوانیم باز‌هم از تجربه‌هایش به‌عنوان پیش‌کسوت صنعت نفت بهره‌مند شویم.

او همچنین گفت: «بی‌شک زنگنه زحمات زیادی را برای اعتلا و جایگاه صنعت نفت کشور متحمل شده‌اند که نهایت تشکر و قدردانی را داشته و برایشان آرزوی سلامتی و تندرستی دارم». در‌همین‌حال، زنگنه نیز ضمن اعلام هرگونه آمادگی برای توسعه صنعت نفت کشور، درباره روند نشست و بررسی مسائل پیرامون آن گفت: نشست دوستانه و صمیمانه‌ای در شاخه‌های مختلف داشتیم، نکاتی که در ذهنم بود را به مهندس اوجی انتقال دادم و ایشان هم پرسش‌هایی را مطرح کرد و قرار شد این نشست‌ها و دیدار‌ها ادامه داشته باشد و کار‌ها را با همدیگر پیش ببریم.

او گفت: «به‌هر‌ترتیب بنده وظیفه خودم می‌دانم که از تجارب و از آنچه در سال‌های متمادی به دست آورده‌ام، در‌اختیار دوستان و همکاران قرار دهم؛ زیرا معتقدم این تجارب شخصی نیست و متعلق به ملت ایران است و من هم برای توسعه صنعت نفت، سربلندی ملت ایران و مقابله با تحریم‌های مستکبرانه علیه کشور هر‌کاری که از دستم بر‌می‌آید، انجام می‌دهم و دریغ نخواهم کرد».

وزیر پیشین نفت در ادامه سخنان خود با بیان این مطلب که بنده دیگر هیچ نقش عملیاتی در کار‌ها نخواهم داشت، اما به‌عنوان نیرویی مشورتی می‌توانم در خدمت همکارانم باشم، گفت: «محدودیت زمانی ندارم و هر‌زمان که اوجی لازم بدانند و احساس نکنند که دخالت و مزاحمتی برایشان دارم، برای خدمتگزاری آماده خواهم بود و برای همه عزیزانی که قرار است در آینده در این عرصه فعالیت کنند، آرزوی موفقیت و سربلندی دارم و برایشان دعا می‌کنم».
 

جوجه‌ها مرغ را گران می‌کنند

ایلنا: مشاور عالی هیئت‌مدیره اتحادیه سراسری مرغ گوشتی کشور از افزایش قیمت هر قطعه جوجه یک‌روزه به ۱۰ هزار تومان خبر داد و گفت: این قیمت پنج‌هزار و ۸۰۰ تومان بیش از نرخ مصوب ستاد تنظیم بازار است. محمدعلی کمالی‌سروستانی با انتقاد از بی‌توجهی دستگاه‌های نظارتی بر بازار جوجه یک‌روزه، گفت: «جوجه یک‌روزه یکی از مهم‌ترین نهاده‌های تولید گوشت مرغ است و تغییر در قیمت یا نوسان در بازار آن می‌تواند عرضه و تأمین این کالا را دچار مشکل جدی کند». او در ادامه گفت: «گران‌فروشی جوجه یک‌روزه همراه با مشکلات تأمین نهاده‌های خوراک فشار مضاعف را بر مرغداران وارد آورده و بسیاری به فکر ترک تولید افتاده‌اند».

کمالی‌سروستانی قیمت هر قطعه جوجه یک‌روزه در بازار را ۱۰ هزار تومان عنوان کرد که پنج‌هزار و ۸۰۰ تومان بالاتر از قیمت مصوب است. او گفت: «ستاد تنظیم بازار قیمت مصوب هر قطعه جوجه یک‌روزه را چهارهزار و ۲۰۰ تومان اعلام کرده است». کمالی‌سروستانی با تأکید بر اینکه عدم کنترل واحد‌های مرغ مادری جای سؤال دارد، گفت: «در سراسر کشور در مجموع ۵۰۰ تا ۶۰۰ واحد مرغ مادری تولیدکننده جوجه یک‌روزه وجود دارد که کنترل آن‌ها با توجه به تعداد محدودشان کار سختی نیست».

او گفت: «با جوجه یک‌روزه ۱۰‌هزار‌تومانی هر کیلوگرم مرغ برای مرغداران ۲۱ هزار تومان تمام می‌شود، در‌حالی‌که قیمت مصوب خرید از آن‌ها ۱۷ هزار و ۱۰۰ تومان است». کمالی‌سروستانی با بیان اینکه مرغداران به دلیل برخورد‌های شدید تعزیراتی امکان فروش مرغ بالاتر از نرخ مصوب را ندارند، گفت: «اگر مرغداری اقدام به فروش مرغ بالاتر از نرخ مصوب کند، علاوه بر جریمه و عدم تحویل نهاده به آن، مجوز جوجه‌ریزی نیز داده نمی‌شود». او همچنین از تأخیر سه تا چهار ماهه تحویل نهاده‌های دامی به مرغداران باوجود اعلام سهمیه در سامانه بازارگاه خبر داد که مرغداران را در سیر‌کردن مرغ‌هایشان دچار مشکل کرده است.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط