یادداشت روزنامههای ۸ شهریور
روزنامه کیهان
کاخ سفید و بادیه مس؟!/محمد صرفی
روز جمعه «نفتالی بنت» در اولین سفر خود در مقام نخستوزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا در کاخ سفید با «جو بایدن» دیدار و گفتگو کرد. دیداری که طبق اخبار از پیش اعلام شده، «ایران» محور آن بوده و به دلیل حوادث خونبار در فرودگاه کابل یک روز به تاخیر افتاده بود. رئیسجمهور آمریکا در این ملاقات گفت در مسئله هستهای ایران، دولتش اولویت را به دیپلماسی داده و منتظر است ببیند اوضاع چطور پیش میرود، اما اگر دیپلماسی به نتیجه نرسد «گزینههای دیگر» روی میز است. بنت هنگام ترک واشنگتن و پرواز به سوی خانه غصبی خود مدعی شد به تمام آنچه از دیدار با بایدن میخواسته و حتی بیش از آن دست یافته است.ما اینجا با سه موضوع مواجهیم؛ اول «گزینههای دیگر» بایدن، دوم آنچه بنت میخواسته و به دست آورده و سوم زوج شرور آمریکا-رژیم اسرائیل که فعلاً در قالب بایدن-بنت ظاهر شده است.
گزینههای دیگری که بایدن از آن دم زده و با آن ایران را تهدید کرده است در عمل چیزی جز تهدید نظامی نیست چرا که دولت فعلی و پیشین آمریکا همه کارتهای خود را تاکنون بازی کردهاند و تنها کارت باقیمانده آنها حمله نظامی به ایران است. تهدید به حمله نظامی پیش از هر چیز یک موضعگیری غیرقانونی و خلاف قوانین و هنجارهای بینالمللی است. البته جهان بیدر و پیکرتر از آن است که به این گستاخیِ مستاجر چرتی کاخ سفید واکنشی درخور نشان دهد. کافی است فرض کنید رئیسجمهور ایران آمریکا را به حمله نظامی تهدید میکرد. چه جنجالی در دنیا بپا میشد و چه حملاتی که از سوی کشورها، سازمانهای بینالمللی و رسانهها علیه ایران نمیشد. اما اگر آمریکاییها دیگران را تهدید کنند مسئله مهمی نیست و لابد حق دارد!
البته این نخستین بار نیست که آمریکا ایران را اینگونه تهدید میکند. حتی در زمان اوبامای مودب(!) و در کوران مذاکرات هستهای نیز، رئیسجمهور آمریکا و سایر مقامات این کشور بارها از روی میز بودن گزینه نظامی سخن گفتند. برای فهم میزان واقعی و عملی بودن این تهدیدهای کهنه و ادامهدار توجه به دو ماجرا کافی به نظر میرسد. بعید است مشاوران بایدن به او نگفته باشند توان این کشور برای آمریکا چقدر بوده و هزینههای چنین تصمیمی چقدر سنگین است، اما حتی اگر چنین باشد بایدن میتواند ملاقاتی کوتاه با یکی از ژنرالهای ارتش کشورش داشته باشد تا تصویر بهتری از ماجرا در ذهن داشته باشد. آن ژنرال کسی نیست جز «پل ون ریپر» که حالا دیگر ۶۰ ساله است و احتمالاً نصیحتهای مشفقانهتری برای رئیسجمهور کشورش دارد.
ریپر در رزمایش «چالش هزاره ۲۰۰۲» نقش فرمانده نیروهای ایرانی را در برابر ارتش مهاجم آمریکا برعهده داشت. رزمایشی که طراحی آن دو سال طول کشیده بود، ۲۵۰ میلیون دلار هزینه داشت و ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر در آن شرکت داشتند. آمریکا در این جنگ شبیهسازی شده به ایران ضربالاجل ۲۴ ساعته برای تسلیم میدهد. نتیجه عملیات جالب توجه بود. ریپر با سرعتی غافلگیرکننده ناو هواپیمابر آمریکا و چند کشتی جنگی دیگر را غرق ساخت. فرماندهان ارشد آمریکایی بهشدت خشمگین شدند و ریپر را توبیخ کردند که او طبق قواعد مشخص شده نجنگیده است! انگار انتظار داشتند در صورت درگیری واقعی با ایران، سرداران سپاه و امیران ارتش ایران نوع مقابله خود را با ارتش آمریکا هماهنگ کنند. نتیجه رزمایش افتضاح بود و عملاً تبدیل به یک سیرک نظامی شد. ریپر از فرط خشم استعفا داد و مشاور رزمایش شد.
ماجرای بعدی که زنده و پیش روی دنیاست وضعیت امروز افغانستان است. دو دهه پس از تجاوز به این کشور مظلوم و فقیر و اشغال آن که به بهانه مبارزه با تروریسم انجام شد، آمریکاییها مجبور به فرار شدند و رئیسسیا با مقام ارشد طالبان- همانهایی که ۲۰ سال پیش با حمله آمریکا سرنگون شدند- جلسه مفصل میگذارد تا به آنها برای تکمیل پرونده فرار کمک کنند. وضعیت امروز افغانستان پیچیده است و وضعیت فردای آن مبهم، اما یک چیز در این میان مسلم و غیرقابل انکار است؛ آمریکاییها در جنگی که بیش از ۲ و نیم تریلیون دلار خرج کردند شکستی مفتضحانه خوردند و فراری مفتضحانهتر کردند. صحبت کردن از گزینههای دیگر از سوی چنین آمریکایی برای تهدید ایران، بیشتر یک شوخی بیادبانه دیپلماتیک است تا یک تهدید نظامی معتبر.
برویم سراغ بنت. او از آمریکا چه میخواهد و در این سفر چه بدست آورد؟ او در ظاهر میگوید مخالف توافق با ایران و احیای برجام است، اما آیا واقعاً چنین است؟ برای فهم ماجرا باید به سخنان وزیر دفاع این رژیم که چند روز پیش منتشر شد توجه کرد. چهارشنبه گذشته، «بنی گانتز» ۶۰ دیپلمات خارجی مقیم سرزمینهای اشغالی را جمع کرد و به آنها گفت ایران تنها دو ماه دیگر تا دستیابی با قدرت اتمی شدن، فاصله دارد و اسرائیل اجازه نمیدهد چنین اتفاقی رخ دهد. نکته اصلی و مهم سخنان او آنجا بود که گفت؛ در پایان، هدف دستیابی به توافق «طولانیتر، قویتر و گستردهتر» از توافق قبلی (برجام) است.
این دقیقاً همان چیزی است که اسرائیلیها میخواهند و سر و صدای آنها درباره فاصله دوماهه ایران با سلاح اتمی و فشار به بایدن برای تعجیل در رسیدن به چنین توافقی است. توافقی که اولاً بند غروب نداشته باشد یعنی مادامالعمر باشد، محدودیتهای هستهای ایران را بیشتر و شدیدتر کند و در نهایت قدرت موشکی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی را نیز زیر چتر خود آورده و مهار سازد. این دقیقاً همان چیزی بود که ترامپ هم میخواست و آرزو به دل ماند. بنت خوب میداند که آمریکا هرچه در توان داشته علیه ایران بکار گرفته و توقع تهدید نظامی معتبر علیه ایران از دولتی که با رسوایی در افغانستان، خاطرات تلخ و تحقیرآمیز جنگ ویتنام و فرار از سایگون را برای آمریکاییها زنده کرده، رفتن به خانه خرس و خواستن بادیه مس است. اما فشارها و درخواستهای او در این زمینه برای رژیم صهیونیستی دستکم دو عایدی دارد؛ اول آنکه میتواند بیشتر آمریکا را در حمایت مالی و تسلیحاتی از این رژیم بدوشد و دوم آنکه دست این رژیم را در جنایت علیه فلسطینیها – مانند شهرک سازیهای غیرقانونی، الحاق بخشهایی از کرانه باختری، پروندههایی مانند شیخ جراح و... - بازتر بگذارد و حساب بیشتری روی حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک واشنگتن کند.
زوج شرور بایدن-بنت به خوبی میدانند برای فشار بر ایران چند راهکار عملیاتی بیشتر پیش رو ندارند که عبارتند از؛ تحریم، خرابکاری علیه تاسیسات هستهای، حمله مخفیانه به منافع اقتصادی ایران (مانند نفتکشها و کشتیهای تجاری)، اقدام علیه متحدان منطقهای و بازوهای امنیتی ایران در منطقه و بالاخره ترور. آنها تاکنون از همه این گزینهها استفاده کردهاند و واقفاند که این اقدامات نمیتواند مانع از حرکت ایران شده و تهران را به تسلیم و زانو زدن وادارد و دست ایران نیز برای پاسخگویی متقابل به این شرارتها بسته نیست. با این حال احتمال میرود آنان در ماههای پیش رو هماهنگی و همکاری بیشتری برای ضربه زدن به منافع ایران را در دستور کار خود قرار دهند. با روی کار آمدن دولت سیزدهم در کشور، بازبینی در سازوکارهای امنیتی و پیدا کردن و بستن رخنهها و منافذ امنیتی باید یکی از اولویتهای پیش رو باشد. سادهاندیشی، سهلانگاری و اعتمادهای بیجا در مسائل حساس و امنیتی از جمله اشتباهاتی است که هدیهای ارزان و البته ارزشمند برای این زوج شرور محسوب میشود.
**************
روزنامه وطن امروز
تحلیل هوشمندانه سیدحسن نصرالله از حضور داعش در افغانستان/مهدی گرگانی
علامه سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی خود به مناسبت چهارمین سالروز آزادی شرق لبنان، سخنان بسیار مهم و هوشمندانهای درباره حضور داعش در لبنان و جنگ حزبالله با تروریستها و همچنین حمایت آمریکا از این گروه تروریستی در افغانستان بیان کرد که بسیار قابل تامل است.دبیرکل حزبالله گفت: «آمریکاییها با بالگرد و هواپیما برخی سران داعش را از سوریه و عراق به افغانستان منتقل کردند و این کار را دقیقا زمانی انجام دادند که متوجه شدند افغانستان ماندنی نیست و سقوط خواهد کرد». در باب حمایت آمریکا از تروریستهای داعش دلایل و نشانههای زیادی وجود دارد، از جمله اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا در انتخابات ریاستجمهوری و پس از آن صراحتا اعلام کرد باراک اوباما و هیلاری کلینتون، بینانگذاران داعش بودند. این اظهارات اصلا بیراه نیست. در واقع زمانی که دولت وقت آمریکا از مخالفان میانهرو بشار اسد برای ساقط کردن حکومت سوریه ناامید شد با تاسیس دولت موسوم به اسلامی عراق و شام به جنگ دمشق و بغداد رفت؛ هرچند در اهداف خود در سوریه و عراق ناکام ماند، اما حمایت آمریکا از داعش تا امروز ادامه یافته تا بتواند از این اهرم در هر جایی که به آن نیاز است استفاده کند.
چرا آمریکا داعش را به افغانستان برد؟
حضور داعش در افغانستان که از دیرباز محل فعالیت گروههای افراطی بوده است، چندان عجیب نیست و به سالها قبل بازمیگردد. گرفتاری آمریکا در باتلاق افغانستان و چشمانداز شکست این کشور و زمزمههای خروج آمریکا از افغانستان، اهمیت فعالیتهای داعش در افغانستان را بیش از پیش آشکار میکند و پاسخی است به دلایل حمایت واشنگتن از این گروهک در افغانستان.
آمریکا که در دستیابی به اهداف خود در افغانستان با شکست کامل و آبروریزی بینالمللی مواجه است به دنبال آن است با بیثباتسازی افغانستان- بعد از خروج خود و ناتو از این کشور- ثابت کند حضور نظامیاش در افغانستان بیتاثیر نبوده است و وقوع ناآرامی و بیثباتی در افغانستان، ناشی از خلأ حضور نظامی آمریکا در این کشور است. با این حال این فقط یکی از اهداف کوتاهمدت واشنگتن است و اهداف درازمدتی نیز وجود دارد. ایالات متحده با تقویت داعش در افغانستان به دنبال رقیبسازی برای طالبان، تداوم خشونت و درگیری و حفظ فضای رادیکال در این کشور است، بویژه اینکه طالبان ظاهراً ایدئولوژی و راهبرد خود را تغییر داده و نه به دنبال خشونت و افراطیگری که به دنبال حکومت بر افغانستان است. بعد از سقوط دولت مورد حمایت غرب که ۲۰ سال برای آن تلاش شده بود، تشکیل حکومتی معقول و موفق در کابل که بتواند نیازهای مردم این کشور را مرتفع کند به هیچ وجه مورد پذیرش آمریکا نیست و ضربه مهلک دیگری به حیثیت و وجهه جهانی رو به افول ایالات متحده بعد از خروج مفتضحانه از افغانستان است.
علاوه بر این، آمریکاییها میدانند با خروج این کشور از افغانستان حکومت جایگزین در کابل بدون شک به سمت کشورهایی مثل چین، روسیه و ایران که همگی همسایگان و کشورهای پیرامونی افغانستان هستند تمایل پیدا خواهد کرد و برای پیشبرد اهداف خود و بازسازی افغانستان تلاش خواهد کرد با آنها روابط مستحکم و حسنهای داشته باشد. حضور تروریستهای داعش در افغانستان علاوه بر تهدیدهایی که برای طالبان ایجاد خواهد کرد باعث نگرانی تهران، پکن و مسکو نیز خواهد شد. افغانستان با ایران و چین مرزهای مشترک طولانی دارد و با کشورهای خارجِ نزدیک روسیه در آسیای مرکزی نیز دارای مرزهای مشترک و اشتراکات فرهنگی است.
وجود یک افغانستان بیثبات، ناآرام و جنگزده با حضور عناصر تروریستی داعش جز برای حکومت کابل، یک چالش بزرگ و نگرانی فزاینده برای ایران، چین و روسیه نیز خواهد بود. ایجاد یک دردسر امنیتی جدید برای «ولادیمیر پوتین» و «شی جین پینگ» رهبران روسیه و چین یک امتیاز بزرگ برای آمریکا است که قصد دارد از غرب آسیا خلاص شود و با آرامش به استراتژی تازه خود در «ایندو/ پاسیفیک» و «آسیا/ پاسیفیک» بپردازد. اگر به حضور عناصری از سین کیانگ در غرب چین و همچنین حضور تروریستها از کشورهای آسیای مرکزی بویژه چچن در میان داعش نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد حضور داعش در افغانستان چه خطر بزرگی برای کشورهای فوقالذکر خواهد بود. علامه سیدحسن نصرالله با نگاهی ظریف، موشکافانه و بدرستی در سخنرانی خود به نقشهها و توطئههای آمریکا در افغانستان اشاره کرده و به کشورهای منطقه درباره عواقب آن هشدار داد.
روزنامه خراسان
ابهامات مالی ساخت یک میلیون مسکن/مهدی حسن زاده
همزمان با آغاز فعالیت دولت سیزدهم که یکی از اصلیترین برنامههای اقتصادی خود را تولید سالانه یک میلیون واحد مسکن اعلام کرده است، طرح مصوب مجلس نیز پس از رفع ایرادات شورای نگهبان، توسط این شورا تایید شد. طرحی که اکنون به قانون «جهش تولید مسکن» تبدیل شده است و قرار است برمبنای آن سالی یک میلیون مسکن ساخته شود. نگاهی به این قانون نشان میدهد که فارغ از بخشی از منابع مورد نیاز این طرح که آورده متقاضیان مسکن خواهد بود، حدود ۷۵ درصد هزینه ساخت باید از محل منابع بانکی تامین شود. استدلال مصوبه مجلس مبتنی بر این است که سهم مسکن از تسهیلات بانکی کاهش یافته است و با افزایش این سهم و رسیدن آن به سطوح قبلی میتوان به تامین مالی ساخت مسکن امیدوار بود. براساس طرح مجلس در سال نخست اجرای قانون یعنی امسال باید ۳۶۰ هزار میلیارد تومان منابع بانکی در قالب تسهیلات به متقاضیان ساخت مسکن اختصاص یابد.مرور آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که در سال گذشته در مجموع یک هزار و ۸۹۸ هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی پرداخت شد که ۵.۵ درصد آن معادل ۱۰۵ هزار میلیارد تومان به بخش مسکن رسید. این در حالی است که سهم مسکن از تسهیلات بانکی در سالهای گذشته به مراتب بیشتر بود و پس از سهم ۱۷ درصدی در سال ۹۰، این سهم به تدریج کاهش یافته و در سال ۹۹ به ۵.۵ درصد رسیده است. با این حال رسیدن سهم بخش مسکن از تسهیلات بانکی به میزان سالهای قبل با یک چالش مهم رو به رو است. فرض مصوبه مجلس بر این استوار است که کل رقم اعلامی از سوی بانک مرکزی به عنوان تسهیلات بانکی واقعی پرداخت میشود، این در حالی است که برخی معتقدند آمار اعلامی بانک مرکزی درباره رقم تسهیلات بانکی به مراتب بیش از آمار واقعی است. به ویژه درباره آمار تسهیلات بانکی بخشهای صنعت، کشاورزی و تا حدی خدمات.
به بیان ساده، بانکها در سالهای اخیر که وضعیت بخشهای مختلف اقتصاد رکودی بوده است و با معضل معوقات بانکی مواجه شده اند، بعضا وامهای معوق شده را به دلایل مختلف (از جمله قوانین و مقررات مصوب شده برای استمهال وام ها) از سرفصل معوقات خارج کرده و با تقسیط مجدد به همراه اضافه کردن وجه التزام تاخیر تادیه دین (رقمی که بانکها برای جریمه در قبال تاخیر در پرداخت وام مطالبه میکنند) وامی را که دریافت نکرده اند در قالب وام مجدد استمهال میکنند. این مسئله موجب شده است که بخش قابل توجهی از آمار وامهای بانکی (براساس برخی برآوردها ۵۰ و حتی ۷۰ درصد) عملا وام واقعی نباشد بلکه وام معوقی باشد که مجدد تقسیط شده است.
به نظر میرسد یکی از موارد دستور کار مهم بانک مرکزی در دولت آقای رئیسی باید شفاف کردن و واقعی کردن آمار تسهیلات بانکی باشد تا سیاست گذاری برای نحوه توزیع آن بین بخشهای مختلف اقتصاد بر یک مبنای مشخص صورت گیرد. به این ترتیب میتوان برای نیاز واقعی بخش مسکن که براساس جمعیت کشور، ازدواج و تشکیل زوجهای جدید و سایر تحولات جمعیتی حداقل یک میلیون واحد مسکن در سال است، برنامه ریزی دقیقتر و موثرتری داشت.
روزنامه ایران
چند نکته به دولت/هادی حقشناس
از ابتدای شکلگیری دولت سیزدهم، عنوان شد که دو موضوع در اولویت قرار خواهد گرفت. یک؛ واکسیناسیون و مهار شیوع ویروس کرونا و دوم؛ معیشت خانوارها و جلوگیری از کمبود کالا و نوسان قیمتها. معتقدم اولویتهای دولت سیزدهم در مقطع فعلی به درستی انتخاب شده است. در صحبتهای مقام معظم رهبری با دولت جدید اشاره شد که اولویت اول دولت سیزدهم ابتدا مهار کرونا، اقتصاد سپس فرهنگ و رسانه باشد. کرونا یک مبحث کوتاه مدت است، ولی اقتصاد نیازمند یک برنامه مدت است. در این میان نکته بسیار مهمی که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای کابینه دولت سیزدهم مطرح کردند، این بود که «پیگیر راه حلهای سیاسی برای مشکلات اقتصاد باشید، نه راه حلهای موقتی.» بدین جهت امیدوارم سیاستگذاران به تأکید عنوان شده توجه مضاعفی داشته باشند.به واقع اقتصاد ایران با راهکارهای گذرا، موقتی و کوتاه مدت نمیتواند به سمت اصلاح و بهبود حرکت کند، از این رو اقتصاد به برنامه بنیادی و بلندمدت نیاز دارد تا به صورت اساسی و ریشهای بتوان در مسیر حل ریشهای مشکلات اقتصادی گام برداشت. کرونا در دنیا به یک راه حل مشخص رسیده که واکسن و فاصلهگذاری (ماسک زدن) است. اگر موارد عنوان شده رعایت شود، کرونا نمیتواند آثار مخرب بر اقتصاد کشورها بگذارد. کشورها در زمینه واکسیناسیون دوز اول و دوز دوم کرونا روند صعودی داشتند.
در ایران هم با جمعیت هدف ۶۰ میلیون نفری طی چند وقت اخیر شاهد بهبود روند واکسیناسیون، هستیم. بدین جهت برای آنکه جامعه هدف دو دوز واکسن را دریافت کنند باید حدود ۱۰۰ میلیون دوز واکسن وارد شود که اکنون ۲۶ میلیون دوز وارد شده است. از این رو در بخش واکسن هدف، شرکتهای تأمین کننده و منابع ارزی برای خرید واکسن مشخص است؛ لذا باید تدبیری اندیشیده شود که دولت سیزدهم در اولویت اول خود، به موفقیتهای خوبی دست پیدا کند. بر این اساس در بخش کرونا و روند واکسیناسیون هیچ ابهام و عدم فهم مسأله در کشور وجود ندارد و تمام گروهها برای تحقق این روند همراهی میکنند مگر آنکه با چالشهایی روبهرو شویم که جامعه جهانی به واسطه تحریمها ایجاد کرده است. اما در موضوع اقتصاد، اساسیترین نکته، چالشهایی است که وجود دارد. منشأ این چالشها چه در کسری بودجه، صندوقهای بازنشستگی، تولید بنگاههای اقتصادی، بهرهوری، کارآیی اقتصاد و کاهش سرمایهگذاری مربوط به دو الی سه نکته است.
روزنامه شرق
شکست توسعه آمرانه خارجی در افغانستان/محمدحسین شریفزادگان
تحولات اخیر افغانستان را میتوان از منظرهای مختلف مورد بررسی قرارداد؛ از دید فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ژئوپلیتیک، توسعه اقتصادی و اجتماعی و همچنین تأثیر روی منطقه و ایران. در اینجا صرفا به مقوله توسعه پرداخته میشود. افغانستان جزئی از حوزه تمدن ایرانی است. ایرانیان بیشترین نزدیکی فرهنگی را به خاطر سابقه تاریخی، فرهنگ و ادب و زبان و زیست مشترک با مردم افغانستان داشتهاند و مهمترین نماد آن «خیال مشترک» مردم افغانستان و ایران با وجود گسست تاریخی تحولات توسعه بین این دو کشور است. بخش وسیعی از افغانستان جزئی از ایرانزمین بوده است. افغانستان عمق استراتژیک فرهنگی، سیاسی و امنیتی ایران است و این امر از قرنهای پنجم و ششم شمسی تاکنون وجود دارد.آخرین آن در زمان محمدشاه قاجار تا حکومت ناصرالدینشاه در جدال برای بازپسگیری هرات بود که با حیلههای دولت انگلستان به خاطر ایجاد حائل برای عدم دسترسی ایران و عثمانی به حیطه کمپانی هند شرقی و منافع انگلستان در شبهقاره هند و ازدسترفتن هرات بود. مردم افغانستان زندگی سنتی و به قول شومپیتر «تعادل روابط اقتصادی و اجتماعی سنتی در سطح پایینی» داشتند که با کودتاهای متعدد و اشغال توسط شوروی این تعادل به هم خورده و هرگز نتوانستند این تحول را به «تخریب خلاقانه» برای توسعه و تعادل مدرن در سطح بالاتر ارتقا دهند.
هربار که افرادی مانند امیر امانالله خان(۱۹۱۹-۱۹۲۹) خواستند اصلاحاتی در این جامعه برپا کنند، ازسوی بخشهای دیگری از جامعه به علت آمادهنبودن جامعه برای تحولات گسترده و همچنین تحریک خارجی به شکست انجامید. افغانستان با فرهنگ سنتی، سطح پایین سواد و میزان کم شهرنشینی با باورهای سنتی و روستایی پا به قرن بیستم و سپس بیستویکم گذاشت. اصلاحات دولتهای کودتایی داوودخان (۱۳۵۲) و کودتاهای متعدد مارکسیستی در افغانستان (۱۳۵۷ به بعد) که تحمیل الگوهای شوروی در جامعه سنتی و روستایی افغانستان بود، با اشغال افغانستان ازسوی شوروی (۱۳۵۸-۱۳۶۵) و نبرد همهجانبه مجاهدین افغان و کمک آمریکا به آنها به حکومت شبهدموکراتیک و سنتی مجاهدین انجامید.
ضعف «دولتسازی» توسط دولت مجاهدین و بروز اختلافات قومی و قبیلهای در افغانستان موجب شد که طالبان، جریان سلفی که در کنار مجاهدین در پاکستان شکل گرفته بود، در تطبیق با زمینههای مذهبی و سنتی جامعه افغانستان با پیشینه روستایی مورد اقبال واقع شود و با حمایت پاکستان و عربستان به حکومت برسد. دولت طالبان (۱۳۶۵-۱۳۸۰) با پسزمینههای سنتی، سلفی و جهادی شرایط بازتولید جریان هوشمندی مانند القاعده را که از مصر، عربستان و دیگر کشورها برای جهاد علیه شوروی و با حمایت آمریکا به افغانستان آمده بودند، فراهم کرد؛ ولی اینبار نه علیه شوروی بلکه علیه آمریکا. ماجرای ۱۱ سپتامبر و حمله حسابشده به برج دوقلو و پنتاگون خشم آمریکا برای انتقام و به قول خودشان ریشهکنکردن تروریسم را برانگیخت و حمله آمریکا و همپیمانان اروپایی به افغانستان به سقوط دولت طالبان و ایجاد فرماندهی و حکومت آمریکایی نظامی در افغانستان انجامید.
حال در چنین زمینه اجتماعی-فرهنگی جامعه سنتی و قبیلهای افغانستان، آمریکا میخواست دموکراسی تبلیغی خود، جمهوری موردانتظارش و شرایط رشد و توسعه اقتصادی موردنظرش را در افغانستان پیاده کند. با پسکشیدن دولت نظامی ژنرالهای آمریکایی زمینه تدوین قانون اساسی و انتخابات ریاستجمهوری و تشکیل دولت دموکراتیک فراهم شد. در تدوین قانون اساسی «لوییجرگه» که شورای ریشسفیدان و متنفذین جامعه بود، به تمایل جامعه به ارزشهای سنتی پادشاهی در درون یک نظام جمهوری تن داد و در بندی از قانون اساسی ظاهرشاه را از ایتالیا به افغانستان آورد و او را بابای ملت نام نهاد. انتخابات انجام شد، ولی قوم پشتون که خود را همواره حاکم افغانستان میدانست، نمیخواست به نتایج انتخابات تن دهد و با تقلب و ایجاد مشکل، نتایج انتخابات را به نفع خود منحرف کرد و آمریکاییها مداخله کردند و نتایج یک انتخابات بهظاهر دموکراتیک را به یک مصالحه قبیلهای بین مدعیان تبدیل و شراکت در حکومت را بین آنها ایجاد کردند.
شاید جامعه افغانستان هنوز آمادگی و ظرفیت نهادی الگوی تحمیلی و آمرانه آمریکاییها را برای برقراری یک جمهوری شتابزده و متمایل به منافع آمریکا نداشت و از سویی نیز منافع قبایل و اقوام افغان که با منافع داخلی و خارجی پیوند خورده بود، اجازه چنین کاری را نمیداد. طالبان با وجود اینکه از اریکه قدرت توسط آمریکاییها کنار رفته بود، ولی به خاطر سازگاری با جامعه روستایی، مذهبی و سنتی افغانستان عملا در این جامعه سنتی حضور یافت و بهعنوان جزئی از حیات سیاسی و اجتماعی مردم افغانستان باقی ماند. طالبان که با نگاهی سلفی، خشونتبار و اقتدارگرا با عمق کمی از معارف اسلامی به میدان سیاست آمده بود، علاوه بر سیاستهای ضدانسانی و خشونتبار، علیه حکومت دست به انواع جنایتها در ۲۰ سال گذشته زد.
در مساجد، دانشگاهها، نمایشگاه کتاب، معابر و بازارها بمبگذاریهای متعدد کرد و حتی در آبخوری مدارس دخترانه سم ریخت و افراد فرهنگی، رسانهای و هنری را ترور کرد و چهرهای بسیار وحشتآلود از اسلام سلفی نشان داد و از این جهت به اهداف آمریکا در اسلامهراسی کمک شایانی کر و نشان داد که «اسلام طالبانی» بهعنوان یک اسلام وحشتزا، بدوی و غیرانسانی در مقابل اسلام رحمانی و تمدنزا و انسانی نمیتوانست به غیر از نفرت پیامی به مردم جهان و جهان اسلام عرضه کند. دولتهای حامد کرزی و اشرف غنی در ۲۰ سال گذشته بهتدریج به فاسدترین دولتهای جهان تبدیل شدند. دولتهای دستنشانده خارجی و فاسدی که حتی کمکهای خارجی را بین خودشان تقسیم میکردند و حتی به بانکها نیز رحم نمیکردند و بانک خصوصی کابل، با وجود اینکه بانک واسطه وجوه مردم است، پولهای بانک را بین مؤسسان و مدیران بانک تقسیم و بحرانی برای سپردهگذاران ایجاد کردند. کمکهای خارجی به کانالهای فاسد وزارتخانهها وارد میشد و ساختار معیوب، ناکارآمد و فاسد دولتی بیشتر به منافع خود میاندیشیدند تا به انجام کار برای مردم فقیر و محنتزده افغانستان.
ارتش ۳۵۰ هزارنفری افغانستان با پول و آموزش آمریکا بر اساس حس وطندوستی سازمان نیافت و ساختار حکومتی جمهوری افغانستان که از قضا برای جلب حمایت مردم لفظ اسلامی را یدک میکشید، نتوانست به پدیده «دولتسازی کارآمد» در کشور اقدام کند و دولت امری نبود که از «قدرت مؤسس ملت» سرچشمه بگیرد و به همین خاطر نتوانستند دولت-ملت را ذیل جمهوری ایجاد کنند. هرگاه که طالبان به مردم یا نهادهای اجتماعی حمله میکرد، دولت قادر به دفاع از آن نبود و بهتدریج اعتماد بین دولت و مردم تضعیف میشد و بخشهایی از جامعه سنتی و مذهبی افغانستان به نهادهای سنتی ازجمله جریان طالبان بیشتر از دولت اعتماد پیدا میکردند. افغانستان بعد از اشغال از سوی شوروی و شکست آن همواره نتوانست دولت پایداری به خود ببیند و دچار «پدیده بیدولتی» شد. دولتی که نمیتواند امنیت ایجاد کند، نمیتواند رشد اقتصادی و اشتغال مولد ایجاد کند. نمیتواند هدایت اجتماعی و فرهنگی لازم را برقرار سازد، نمیتواند نظام مالی بانکی سالمی در کشور ایجاد و کمکهای خارجی را تبدیل به توسعه و پیشرفت کند و آن را در مسیر فسادآلود خود تلف میکند و حتی نمیتواند با سازگاری با همه اقوام و زبانها وحدت ملی به وجود آورد. اینها خودبهخود کشور را به سوی «پدیده بیدولتی» میکشاند.
افغانستان اگرچه فرهنگ غنی تاریخی و سنتیای دارد، ولی در «توسعه فرهنگی» یعنی «تغییر در ادراکات جامعه» که لازمه توسعه سیاسی و اقتصادی مدرن است، تحول چندانی نداشته و همچنین در «توسعه اجتماعی» که تغییر در «مناسبات اجتماعی» برای ساختن جامعه مدنی است، با وجود جامعه جوان، نتوانست موفقیت لازم را که پیشنیاز توسعه مدرن است، به دست آورد. افغانستان با فرهنگ غنی تاریخی و سنتی بااهمیتی که دارد، برای ورود به جامعه مدرن و توسعه سیاسی و اقتصادی باید زمینههای توسعه فرهنگی، یعنی تغییر در ادراکات جامعه و توسعه اجتماعی بهعنوان تغییر در مناسبات اجتماعی را فراهم سازد. توسعه سیاسی و اقتصادی اگرچه ممکن است لازم و ملزوم هم نباشند، ولی به هم وابستهاند و برای توسعه اقتصادی حداقلی از توسعه سیاسی یعنی «تغییر در مناسبات قدرت» و «مشارکت مردم» از طریق نوعی دموکراسی که با شرایط تاریخی و اجتماعی جامعه سازگار باشد، لازم است.
افغانستان با وجود تحولات نامتقارن در نظام قدرت متأسفانه از توسعه سیاسی و اقتصادی لازم برای مشارکت مردم و آمادگی برای مشارکت قانونمند مردم در قدرت رنج میبرد. اگرچه آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر با حمله به افغانستان متأثر از شتابزدگی و برخورد انعکاسی برای مبارزه با القاعده بود، ولی در کنار آن ادعای نجات مردم افغانستان، برقراری دولت مدرن، دموکراسی، نظام اداری و ارتش مدرن و رشد و توسعه اقتصادی برای مردم افغانستان داشت و در طول این ۲۰ سال که طولانیترین جنگ خارجی آمریکا بود، نتوانست به اهداف خود برسد.
دولتی دستنشانده و ناکارآمد، سازماندهی و آموزش ارتش ۳۵۰هزارنفری که بدون ایدهها و آرمانهای وطندوستانه شکل گرفته بود، سرازیرکردن کمکهای خارجی و آلودهکردن بدنه دولت به پولهای بادآورده که حاصل کار و تلاش جامعه نبود و نوعی رانت خارجی تلقی میشد و تقسیم آن بین شرکتهای خارجی و کارگزاران فاسد دولت افغانستان، چیزی برای توسعه کشور باقی نمیگذاشت. آنچه بعد از ۲۰ سال در سرزمین افغانستان باقی ماند، شامل دولتی فاسد و دستنشانده پولهای خارجی، بهوجودآمدن رانت در بدنه فاسد و غیرتوسعهای، بیدولتی در ساختاری که قادر به حمایت از ملت نبود و ارتش دستساخت خارجی و بیگانه به اهداف، انگیزهها و آرمانهای ملی و وطندوستانه، یک بار دیگر ثابت کرد توسعه ملی درونزاست و نمیتوان از بیرون آن را بر جامعهای تحمیل کرد. اگر ظرفیت درونی وجود داشته باشد، عوامل برونزا نیز میتوانند (مثل ژاپن و آلمان بعد از جنگ جهانی) به کار توسعه کشور درآیند. افغانستان امروز دوباره و چندباره این درس اول توسعه را به آزمون جهانی گذاشت که توسعه را نمیتوان از بیرون به «پیکره جامعه دوخت»، بلکه باید بر اندام آن جامعه و بر اساس ظرفیتهای درونی آن «بافته شود»؛ یعنی «توسعه دوختنی نیست، بافتنی است».
اخبار ویژه ۸ شهریور
روزنامه کیهاناز مجیزگویی دولت معطّل تا درشتگویی با دولت نوپا!
روزنامه مجیزگوی دولت «نیمهتعطیل روحانی» طلبکار دولت جدید و رویکردهای مردمی آن شد! روزنامه جمهوری اسلامی به قلم مدیرمسئول مینویسد: اقدامات تشریفاتی و نمایشی از قبیل حضور یافتن در حرم امام خمینی، عکس گرفتن با کارکنان غسالخانه بهشت زهرا، نیمهشب به وزارتخانه رفتن وزرا و روز پنجشنبه جلسه دولت را تشکیل دادن، فقط در صورتی جواب میدهند که در سفره مردم اثر بگذارند، قیمتها را کاهش بدهند و مرگ و میرهای کرونایی را به طرف صفر شدن ببرند. در غیر این صورت دولت سیزدهم هم میشود مثل دولتهای دیگر مخصوصا دولتهای نهم و دهم که محور اصلی آنها نمایش بود و رئیس آن دو دولت میگفت صبحانه فقط نان و چایی شیرین میخورم، ولی نهادینه شدن اختلاس و اختلاف و دروغ از همان زمان شروع شد. میثاق بستن با امام خمینی، بسیار خوب است، ولی برای این کار نیازی به حضور دستجمعی با مارش نظامی و دستهگل و تشریفات و زیارتنامه خواندن در مکانی که با هزینه سرسامآور به صورت اشرافی ساخته شده و با روح سادهزیستی رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در تضاد میباشد.نویسنده در ادامه خطاب به آقای رئیسی میافزاید: درست مثل شما اولین سفر استانی آقای روحانی بعد از رئیسجمهور شدنش به خوزستان بود که دیروز شما به آنجا رفتید، ولی خوزستان هنوز تشنه و تبدار است و در انتظار انجام وعدهها. شما هم اگر «سفرمحور» باشید نه «عملمحور» هیچ مشکلی از خوزستان حل نخواهد شد.... آقای رئیسجمهور، وزرایتان به هنگام صحبت در مجلس برای کسب رای اعتماد، به اعضاء دولت قبل از خود با این اسم رمز که فساد را از وزارت متبوع ریشهکن خواهند کرد بسیار تاختند.
واقعیت اینست که اعضاء دولت قبل، فاسد نبودند حتی با فساد مبارزه هم کردند، ولی چون فساد به ارث رسیده از دولتهای نهم و دهم در لایههای مختلف جامعه جا خوش کرده و همچون اژدهای هفتسر همه جا را فرا گرفته، نتوانستند بر آن چیره شوند. شما هم با این وزرا که تعداد قابل توجهی از آنها را از آن دولتها وام گرفتهاید نمیتوانید بر اژدهای فساد چیره شوید. نمیخواهم کسی از وزرایتان را متهم کنم، ولی به شما توصیه میکنم با ماجرای فسادستیزی برخورد عمیق داشته باشید و به شعارها و بله قربان گفتنها اعتنا نکنید.
درباره این نوشته پرتناقض، چند نکته سزاوار یادآوری است: نخست اینکه، زبان ۸ سال قفلشده این روزنامه ـ ولو بیموقع ـ گشوده شده و انتقاداتی را که به دولت مستقر ۸ ساله متوجه کرده یا به دولت تازه تاسیس متوجه میکند و یا به دولت ماقبل دولت روحانی؛ انگار که اصلا در این ۸ سال، دولت روحانی مستقر نبوده و نویسنده مطلقا از رکوردهای سوءمدیریت و بیعرضگی در دولت مدعی تدبیر و امید خبر ندارد. به نظر میرسد این مدل تحلیلگری، بلندترین رکورد پرش طولی باشد که میشود به لحاظ زمانی انجام داد.
ثانیا دلجویی از کادر زحمتکشی که بدون توقع و با ریسک بالای جانی، در میانه میدان خدمت در بهشت زهرا (س) قرار دارند، یک اقدام انسانی و اسلامی است و فقط عناصر برخوردار از روحیه اشرافی، نسبت به آن ترش میکنند. همینطور است اقداماتی مانند سفر به استان خوزستان و پرسوجو از مشکلات مردم، با معطل نکردن در تشکیل جلسات دولت و شروع خدمت. ثالثا آیا نویسنده این یادداشت مغرضانه، بعد از چند ده سال کار رسانهای، آیا نمیتواند تشخیص دهد که کاهش روند ۸ ساله تورم (گرانی لجامگسیخته) یا مهار آثار سوءمدیریت کرونایی در همین چند ماه اخیر، زمان میبرد و این زمان بردن، مانع از این نیست که دولتمردان مشکلات مردم و کادر درمان و همه خدمتگزاران کف میدان را نشنوند؟!
عجیب است بوی وقاحت و توهین نسبت به شعور مخاطب میدهد، این که کسانی ۷-۸ سال ماله به دست گرفته و همه وعدهدادنهای دروغین، پشت هماندازیها و سوءمدیریت دولت مستقر را بزک کرده باشند و حالا که یادگاریهای همان مدیریت در قالب رکوردهای تورم، کسری بودجه، ضریب جینی، بیکاری، تعطیلی کارخانهها، کاهش سرمایهگذاری و ۷ تا ۸ برابر شدن قیمت ارز و مسکن و خودرو و لبنیات و گوشت و مرغ و سیمان و... پدیدار شده، دولت جدیدی را طعنهباران کنند که حتی ۸ روز هم از تشکیل آن نمیگذرد! همین کجفهمی و جابهجا و نابهجا سخن گفتن، درباره تخطئه سفر رئیسجمهور به خوزستان هم دیده میشود و حال آن که نویسنده حامی دولت روحانی، باید شرمنده عملکرد روحانی و استاندار متخلفش در قبال خوزستان مظلوم باشد.
رابعاً گویا نویسنده تحلیل، سر به زیر برف کرده و خبر ندارد که مدیریت اشرافی برند کدام دولت است و فسادهای صندوق ذخیره فرهنگیان، رئیس سازمان خصوصیسازی، برادر و دستیار رئیسجمهور، داماد و دختر و پسر چند وزیر، حیف و میل ۱۸ میلیارد دلار ارز به همراه دهها شرکت و کارخانه بزرگ دولتی (ماشینسازی تبریز، آلومینیوم المهدی، نیشکر هفتتپه، کشت و صنعت مغان و...) در همین دولت مدعی تدبیر و امید اتفاق افتاد و این آقای رئیسی بود که با وجود کارشکنی و تهدیدهای امثال روحانی و دیگران، پای مفسدان دانهدرشت را به محکمه کشاند؟! شاید هم نگران این هستند که با استقرار آقای رئیسی در دولت، مبارزه با مفاسد دانهدرشتها چند برابر جدیتر و گستردهتر خواهد شد!
نقدینگی سرگردان باشد، خطر نیست صرف تولید مسکن شود، خطرناک میشود؟!
همزمان با اهتمام دولت جدید برای به حرکت درآوردن چرخ صنعت مسکن، مخالفخوانیها و فضاسازی نشریات زنجیرهای علیه برنامه ساخت یک میلیون مسکن در سال آغاز شده است. روزنامه اجارهای اعتماد در این زمینه تیتر زد «هشدار تورمی با ساخت سالی یک میلیون مسکن»! این تیتر گمراهکننده در حالی است که با نساختن مسکن در دولت روحانی و حتی تمسخر ایدههایی مانند مسکن مهر، قیمت واحدهای مسکونی در این دوره بیش از ۷ برابر گران شد و بازار مسکن، تورمی ۷۰۰ درصدی را تجربه کرد. در واقع با همین حرفها که انبوهسازی، نیاز به تزریق نقدینگی دارد و نقدینگی تورمزاست، درباره نقدینگی ۵۰ هزار میلیاردی مربوط به مسکن مهر و تورم حاصل از آن جنجال شد، اما دیدیم که وقتی همین جماعت تولید مسکن را متوقف کرده و به رکود مطلق کشاندند. همزمان میزان نقدینگی سرگردان (غیرمولد و مخرب) را در دولت خود، از ۴۳۰ هزار میلیارد به ۳۷۰۰ میلیارد تومان (بیش از ۷ برابر) رساندند و دیگر کسی هم برای نقدینگی و تورم حاصل از آن اشک تمساح نریخت!روزنامه اعتماد در شبهگزارش خود مینویسد: در شرایط کنونی چنین سیاستی برای ساخت یک میلیون مسکن در سال محقق نخواهد شد و ضرورت دارد تا دولت برنامه اجرایی خود را ارائه و اعلام کند از طریق چه منابع مالی میخواهد این پروژه را اجرا کند. اما آنچه از شواهد امر پیداست پیش بردن چنین برنامهای غیر از کمک گرفتن از منابع اعتباری بانکی و افزایش پایه پولی از سوی بانک مرکزی امکانپذیر نیست و حتی اگر چنین منابعی هم تامین شود این موضوع با سیاست کنترل تورم در تعارض است.
اعتماد میافزاید: اصلا این منابع مالی در کشور موجود نیست و اگر هم وجود داشت مردم خودشان برای ساختوساز اقدام میکردند و اگر هم قرار است سیستم بانکی آن را تامین کند باید گفت اصلا اگر قرار است دولت آن را از محل بودجه خودش تامین کند باید گفت دولت بودجهای ندارد و هماکنون ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه دارد و اگر بانک مرکزی قصد تامین آن را دارد منجر به افزایش پایه پولی و نقدینگی و تورم خواهد شد و زیانهای آن بیشتر از منافع آن است.
روزنامه اعتماد در این زمینه چند موضوع را با هم خلط کرده. نخست میان نقدینگی هدایتشده به سمت تولید و نقدینگیای که صرف سوداگری و تخریب بازار میشود. خلط دوم، میان بودجه دولتی و سرمایهگذاری مردم نقدینگی در دست مردم است. مسکن یکی از پیشرانهای بزرگ رونق اقتصادی در تمام دنیاست و اگر چرخهای آن با تامین نقدینگی مولد به حرکت درآید، میتواند اقتصاد را از رکود خارج کند و با تولید انبوه مسکن، بخش مهمی از حباب تورمی موجود به بهانه کمبود مسکن را تخلیه کند. ضمنا این اقدام میتواند چرخ صدها شغل و صنعت را به حرکت درآورد و در تیراژ میلیونی اشتغال ایجاد کند که خود لازمه برداشتن بار تورم از دوش مردم است.
درباره نقدینگی مورد نیاز هم طبیعی است که دولت میتواند و باید بخش مهمی از ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی موجود ـ بهویژه در نظام بانکی ـ را به سمت تولید و از جمله تولید مسکن هدایت کند و در کنار آن، تعبیه سودهای جذاب برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در بخش مسکن میتواند، مشکل نقدینگی را مرتفع کند. اما فارغ از جزئیات کار، سند خطرناکی که باید مورد توجه مراجع اقتصادی و امنیتی و قضایی قرار بگیرد، تقلای دوباره جریانی است که از توقف تولید انبوه مسکن و کاهش عرضه، سودهای هنگفت به جیب میزنند و همانند یک دهه قبل (فضاسازی علیه مسکن مهر) مجددا درصدد است با کارشکنی در برابر اهتمام دولت به تولید انبوه مسکن، منافع انحصاری خود را که در سوءمدیریت دولت قبلی شکل گرفت، همچنان حفظ کند.
کسری بودجه ۶۰۰ هزار میلیاردی یک قلم مشکلآفرینی دولت روحانی
روزنامه اقتصادی همسو با دولت یازدهم و دوازدهم میگوید این دو دولت به جای کم کردن مشکلات اقتصادی کشور، برآن افزود. دنیای اقتصاد در گزارشی خاطرنشان کرد: دولت گذشته نه تنها از مشکلات اقتصادی کشور کم نکرد، بلکه به آن افزود و حال دولت جدید با مسائل پیچیدهتری باید دست و پنجه نرم کند.در حال حاضر مردم آثار برخی از مشکلات را در زندگی خود حس میکنند. برخی معتقدند که وزیر جدید با اقتصاد ایران آشنایی خوبی دارد و با توجه به تفکرات اقتصادیاش، میتواند گرهی از کلاف سردرگم اقتصاد ایران باز کند. او در صحبتهایی که داشته، مواردی را بهعنوان برنامه خود مطرح کرده است. طبیعتا کسری بودجه یکی از مهمترین دغدغههای دولت است و نیازمند آن است که اصلاحات ساختاری در دستور کار قرار گیرد و این کسری تا حد امکان جبران شود. در سال جاری، از یک سو به سبب افزایش هزینههای جاری دولت و از سوی دیگر، به دلیل پیشبینی دور از واقع درباره درآمدهای نفتی در بودجه، پدیده کسری بودجه در اقتصاد کشور جدی است و رقم آن در مقایسه با سالهای گذشته، افزایش قابلتوجهی خواهد داشت. ارقام متفاوتی از کسری بودجه در سال جاری برآورد میشود که این ارقام تا ۶۰۰ هزار میلیارد تومان نیز پیشبینی شده است.
میتوان پیشنهادهای مطرح شده برای مدیریت کسری بودجه را به شکل زیر جمعبندی کرد:
- تهیه لایحه قانونی که متضمن تعریف «کسری بودجه»، سقف کسری بودجه (درصدی از بودجه عمومی)، راهها و ابزار تأمین کسری بودجه، ایجاد انضباط مالی در میان مدت و بلند مدت (به عنوان مثال الزام دولت به موازنه مثبت یا کسری (عملیاتی) با کسری بودجه صفر در میانگین ۵ یا ۷ ساله)؛ ایجاد خزانه واحد از طریق تجمیع حسابهای شرکتهای دولتی و نهادهایی مانند سازمان هدفمندی یارانهها و صندوق توسعه ملی در خزانهداری کل کشور، سپردهگذاری منابع خزانه در بانکهای تجاری و پرداخت به ذینفع نهایی از این حسابها (به جز شرکتها)، دریافت سود از مانده این منابع و استقراض از بانکهای تجاری طرف حساب با خزانه در مواقع ضروری مانند ماههای ابتدایی سال؛ تهیه برنامهای برای اصلاح ساختار سازمانها و وزارتخانهها به منظور کوچکسازی آنها و حذف فعالیتهای موازی و قابل واگذاری به بخش خصوصی با اولویت حذف برنامههایی که به بیکاری کارکنان دولت منجر نمیشود؛ تهیه برنامهای بلند مدت برای به صفر رساندن کسری تراز عملیاتی بودجه، از طریق افزایش درآمدهای عمومی (و نه لزوماً کاهش هزینههای جاری)؛ استفاده از اوراق مالی به عنوان اقدام ناگزیر برای جبران کسری بودجه دولت در دو سال اول و استفاده هدفمند و مقید از آن در میان و بلند مدت.
روزنامه وطن امروز
بسیاری از مشکلات را میتوان با یک دستورالعمل رفع کرد
حجتالاسلام والمسلمین محسنیاژهای در هشتمین جلسه ستاد راهبری اجرای سند تحول قضایی که به منظور بررسی «هوشمندسازی ارجاع و ساماندهی زمان فرآیند کارشناسی» برگزار شد، اظهار داشت: کارشناسی در آرای قضایی نقش مستقیم دارد و بسیاری از احکام قضات بدون نظر کارشناسی صادر نمیشود. رئیس قوه قضائیه تصریح کرد: بخشی از نارضایتیها نسبت به اطاله دادرسی و آرای صادره ناشی از کارشناسیهای مسألهدار است که ریشه در ارجاعات نادرست از سوی برخی قضات، ضعف کارشناسیها، خلأهای قانونی و ناآشنایی مردم با مسائل حقوقی دارد.حجتالاسلام محسنیاژهای با انتقاد از عدم نظارت دقیق بر روند کارشناسیها گفت: بخشی از مشکلات با الزام قضات به تبیین شفاف موضوع کارشناسیها، تعیین زمان برای انجام کارشناسی و نظارت و پیگیری بر فرآیند کارشناسی قابل حل است. رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه بسیاری از مشکلات کارشناسیها را میتوان بدون وضع یا اصلاح قانون رفع کرد، متذکر شد در صورت لزوم دستورالعملی در این باره صادر خواهد کرد. حجتالاسلام محسنیاژهای با انتقاد از رانتی شدن برخی کارشناسیها، اظهار داشت: وقتی فرآیند انجام یک کارشناسی طولانی میشود و یا کارشناس نظریه نادرستی ارائه میدهد، باید حتما از سوی قاضی یا مرکز کارشناسان مورد بازخواست قرار گیرد. رئیس قوهقضائیه همچنین متذکر شد مشکلات ناشی از خلأهای قانونی را میتوان از طریق پیگیری اصلاح قانون مربوط به کارشناسان رسمی برطرف کرد و از معاونت حقوقی خواست این موضوع را بررسی و پیگیری کند.
برنامه جامع صنعت دفاعی آماده است
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با بیان اینکه برنامه جامع صنعت دفاعی آماده و در جریان است، گفت: با همافزایی بین نیروهای مسلح و وزارت دفاع شاهد ارتقای چشمگیر سامانههای دفاعی خواهیم بود. سرلشکر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در حاشیه مراسم تکریم و معارفه وزرای سابق و جدید دفاع در جمع خبرنگاران گفت: وزارت دفاع در دورههای مسؤولیت گوناگون و در زمان مدیریت وزرای مختلف بحمدالله رو به پیشرفت و ارتقا بوده است. وی با اشاره به اقدامات امیر حاتمی در دوران مسؤولیت خود در وزارت دفاع، افزود: در ۴ سال گذشته امیرحاتمی اقدامات و خدمات فراوان و موثری انجام داد و پیشرفتهای مناسبی در توان دفاعی کشور اتفاق افتاده است که جای تقدیر و تشکر دارد.رئیس ستاد کل نیروهای مسلح تصریح کرد: در دوره جدید امیر آشتیانی با توجه به سابقه درخشانی که در مسؤولیتهای مختلف نظامی در ارتش و سابقه خوبی که در ستاد کل داشتند، قطعا این مسیر را با موفقیت پیش خواهند برد. سرلشکر باقری گفت: برنامه جامع صنعت دفاعی آماده و در جریان است و انشاءالله با همافزاییای که بین نیروهای مسلح، ستاد کل، ارتش، سپاه و نیروی انتظامی با وزارت دفاع است و بهرهگیری از شرکتهای دانشبنیان و دانشگاههای کشور و جوانان هوشمند کشور، شاهد ارتقای چشمگیر سامانههای دفاعی کشور خواهیم بود. وی گفت: همچنین در سایر ابعاد مأموریتهای وزارت دفاع، رسیدگی به بازنشستگان و سایر ماموریتهای دیگر، اقدامات کاملا امیدوارکننده و آیندهای روشن را برای اینکه دوره موفقی را در وزارت دفاع طی خواهیم کرد، میبینم.
«محمد اسلامی» رئیس سازمان انرژی اتمی شد
«محمد اسلامی» با حکم رئیسجمهور به ریاست سازمان انرژی اتمی منصوب شد. پیش از این علی اکبر صالحی، ریاست سازمان انرژی اتمی را بر عهده داشت. محمد اسلامی متولد ۱۳۳۵ در شهر اصفهان و فوقلیسانس مهندسی راه و ساختمان است که وزارت راه و شهرسازی، استانداری مازندران، معاونت امور صنعتی و تحقیقاتی وزارت دفاع و مدیرعاملی شرکت صنایع هواپیماسازی ایران را در سوابق اجرایی خود دارد.امیر آشتیانی: تقویت توان دفاعی اولویت ما در وزارت دفاع است
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح گفت: تقویت توان دفاعی و توجه به دانشهای نوین اولویت ما در وزارت دفاع خواهد بود. امیر سرتیپ محمدرضا آشتیانی با اشاره به برنامههای خود برای پیشرفت وزارت دفاع، اعلام کرد: تقویت توان دفاعی و توجه به دانشهای نوین اولویت ما در وزارت دفاع خواهد بود. وزیر دفاع تصریح کرد: دیپلماسی دفاعی و صادرات تجهیزات دفاعی را مورد توجه قرار خواهیم داد و تجاریسازی در دستور کار ما است. همچنین تقویت بازار سرمایه و ساماندهی شرکتهای تحت پوشش «ساتا» و «اتکا» را در دستور کار داریم. امیر آشتیانی ارتقای بخش سلامت دفاعی و پیشگیری از نفوذ و شکستهای حفاظتی در راستای سیاستهای ابلاغی ستاد کل نیروهای مسلح را از دیگر برنامههای خود اعلام کرد و گفت: با قدرت، سیاستهای ابلاغی فرماندهی معظم کل قوا را دنبال خواهیم کرد.روزنامه خراسان
۳.۲ میلیون تن سیمان و فولاد خام، قربانی قطعی برق
ایسنا - بررسی آمار تولید محصولات منتخب معدنی در مجموع چهار ماهه امسال نشان میدهد که قطعیهای برق تیرماه صنایع فولاد و سیمان بر کاهش تولید محصولات این صنایع تاثیر گذاشته است بهگونهای که در تیرماه سیمان حدود ۱.۲ میلیون تن و فولاد خام بیش از ۲ میلیون تن کمتر از خرداد تولید شده و در آمار مجموع چهار ماهه ۱۴۰۰ سبب کاهش ۶.۹ درصدی سیمان نسبت به چهار ماهه ۱۳۹۹ شده و فولاد خام تنها ۱.۵ درصد بیشتر شده که برای صنعتی، چون فولاد بسیار نگران کننده است.برنج ایرانی حداکثر باید ۳۲ هزار تومان باشد!
فارس - نایب رئیس انجمن برنج گفت: امسال تولید پرمحصول برنج در شمال خوب بوده است و کشاورزان برنج را با قیمت بالا نمیفروشند بلکه حباب کاذب قیمتی توسط دلالان به وجود میآید. اکبریان با اشاره به این که ۱۲۰۰ واحد شالی کوبی در مازندران تعیین کننده قیمت برنج در استانهای شمالی هستند، تصریح کرد: هم اکنون قیمت هر کیلو برنج در استانهای شمالی ۲۸ تا ۳۰ هزار تومان است که با احتساب هزینه حمل و سود خرده فروش حداکثر ۳۲ هزار تومان باید عرضه شود.هند استفاده آزمایشی از روپیه دیجیتال را آغاز میکند
ایبنا - رئیس بانک مرکزی هند گفت بانک مرکزی هند برنامه آزمایشی رمز ارز خود را تا ماه دسامبر آغاز میکند. به گزارش سیانبیسی، بانک مرکزی هند در حال مطالعه جنبههای مختلف رمز ارزها، شامل امنیت آن، تأثیر آن بر بخش مالی هند و همچنین نحوه تأثیرگذاری آن بر سیاستگذاری پولی و گردش نقدینگی است. بانکهای مرکزی جهان شامل چین، اروپا و انگلستان به دنبال رمز ارزهایی هستند که توسط خود آنها به صورت مستقیم برای عموم مردم صادر شوند.روزنامه ایران
جزئیاتی از گفتوگوی بنت و بایدن درباره برجام
خبر اول اینکه، یک پایگاه خبری امریکایی گزارش داد، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دیدار با رئیسجمهور امریکا به او گفته است که آشکارا با توافق هستهای مخالفت نخواهد کرد. به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه خبری «آکسیوس»، دو منبع آگاه گفتهاند که «نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی در دیدار روز جمعه خود با «جو بایدن» رئیسجمهور امریکا در کاخ سفید تصریح کرده است که اگرچه با بازگشت واشنگتن به توافق هستهای ٢٠١٥ مخالف است، اما همچون بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر قبلی آشکارا با آن مقابله نخواهد کرد. دو فرد دیگر مطلع از این دیدار هم به آکسیوس گفتهاند که کاخ سفید از این پیام بنت رضایت داشته است.ورود دیپلماتهای تازهنفس به سفارت ایران در کابل
خبر دیگر اینکه، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران از حضور دیپلماتهای تازه نفس در سفارت ایران در کابل و تداوم فعالیت سفارتخانه ایران در این شهر خبر داد. به گزارش ایران «سیدرسول موسوی» مدیرکل آسیای جنوبی وزارت خارجه در پیامی که در صفحه توئیتری خود منتشر کرد، نوشت: «امروز صبح از طریق یک پرواز که از تهران به کابل رفت همکاران ما در سفارت که در روزهای سخت در آنجا بودند به کشور بازگشتند و همکاران تازه نفسی هم به کابل رفتند تا سفیرمان را یاری دهند و سفارت کشورمان در این روزها همچنان فعال باشد» چندی پیش، «سعید خطیبزاده» سخنگوی وزارت امور خارجه در خصوص وضعیت سفارت جمهوری اسلامی ایران در پی تحولات اخیر افغانستان گفته بود: «در مورد سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل تقلیل نیروها صورت گرفته و تا جایی که فعالیتهای ضروری سفارت مختل نشود، همکاران برگشتهاند».رئیس قوه قضائیه فعالیتی در توئیتر ندارد
دست آخر اینکه، مرکز رسانه قوه قضائیه اعلام کرد: «حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای هیچ فعالیتی در توئیتر ندارد و انتساب هرگونه حساب کاربری به رئیس دستگاه قضا در این شبکه اجتماعی تکذیب میشود.» به گزارش ایرنا، با اشاره به اینکه چندی پیش و همزمان با عید سعید غدیر خم، صفحات رسمی رئیس قوه قضائیه در اینستاگرام، آپارات و روبیکا، به نشانی @ejeii-org با انتشار فرازهایی از نامه حضرت امیر به مالک اشتر، آغاز به کار کرد، افزود: کاربران فضای مجازی میتوانند از طریق این صفحات علاوه بر آگاهی از اخبار و مواضع رئیس دستگاه قضا در دوره تحول و تعالی قوه قضائیه، نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود را نیز با هدف دیدهبانی مردمی، مطرح کنند.روزنامه شرق
حمله دوباره جنگندههای اسرائیل به غزه
ارتش اسرائیل بامداد روز گذشته چندین هدف متعلق به مقاومت فلسطین را در نقاط مختلف نوار غزه بمباران کردند. به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری سما، منابع محلی گزارش دادند که جنگندههای اسرائیلی در حملات امروز خود پایگاه «صلاحالدین» متعلق به مقاومت را با دو موشک در مرکز شهر غزه با چهار موشک بمباران کردند. پس از این حمله، شرق بیت حانون در شمال نوار غزه نیز توسط جنگندههای اسرائیلی بمباران شد. در بیانیه رسمی ارتش اسرائیل که افیخای ادرعی، سخنگوی ارتش، آن را منتشر کرد، ادعا شده است که این حمله را جنگندههای اسرائیلی در پاسخ به ارسال بادکنکهای انفجاری از غزه به سمت اسرائیل و به گفته او، «آشوبهای خشونتآمیز از جانب غزه» انجام دادهاند.شنبهشب جمعی از جوانان فلسطینی در اعتراض به تعلل اسرائیل در بازسازی غزه، ممانعت از بازگشایی گذرگاههای این باریکه و مانعتراشی بر سر راه تحویل کمکهای مالی قطر به خانوادههای فقیر و نیازمند در غزه و ارسال بالونهای آتشزا به سمت اراضی اشغالی را از سر گرفتند. از سوی دیگر خبرگزاری روسیا الیوم به نقل از منابع آگاه فلسطینی تأکید کرد که در این حمله دروازه ورودی پادگان نظامی صلاحالدین در مرکز نوار غزه هدف دو موشک قرار گرفته است. این منابع گفتهاند که این حمله موجب آتشسوزی شده، اما تلفات انسانی نداشته است.
جو بایدن: آمریکا در کنار عراق باقی میماند
رئیسجمهور آمریکا ضمن استقبال از برگزاری موفق نشست منطقهای حمایت از عراق در بغداد، به ادامه حمایت ایالات متحده از عراق و تلاش برای «برقراری ثبات در سراسر خاورمیانه» متعهد شد. به گزارش اسکاینیوز، جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، نتایج «نشست منطقهای حمایت از عراق» در بغداد را ستود و خاطرنشان کرد، این دیپلماسی که در چارچوب تلاش برای کاهش تنش بین کشورهای همسایه و گسترش همکاریها در سراسر خاورمیانه صورت میگیرد، بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.در بیانیه کاخ سفید آمده است: «ایالات متحده همچنان در کنار شریک عراقی خود است تا با هم در جهت دستیابی به ثبات بیشتر در سراسر خاورمیانه همکاری کنیم. ما همچنان متعهد به تقویت روابط دوجانبه خود تحت توافقنامه چارچوب استراتژیک هستیم». در این بیانیه همچنین به نقل از بایدن عنوان شده است: «زمانی که ماه گذشته با مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق در دفتر بیضیشکل کاخ سفید ملاقات کردیم، درباره نقش مهم عراق در منطقه و تلاشهای قابلتوجهی که توسط دولت عراق، از جمله دولت اقلیم کردستان عراق، برای بهبود روابط عراق و همسایگانش گفتگو کردیم». در پایان بیانیه کاخ سفید آمده است: «دیپلماسی باید ابزار شماره یک سیاست خارجی ما باشد و ما از داشتن شرکایی که این دیدگاه را دارند، خوشحالیم».