یادداشت روزنامههای ۲۴ شهریور
روزنامه کیهان
این همه برکت در یک حرکت؟! /جعفر بلوری
۱- نفتکشهای حامل سوخت ایران برای لبنان، یکی پس از دیگری به مقصد میرسند. این نفتکشها، مثل نفتکشهای دیگر، عادی و از مسیر هموار عبور نکردهاند. در شرایط سخت، در میان تحریم، تهدید و بحرانهاست که به مقصد میرسند. آنها فقط حامل سوخت نیستند؛ حامل امنیت، حیثیت، پیامِ دوستی و برادری برای لبنان و پیامِ تحقیر برای دشمنان دو ملت هم هستند. آنها نماد مدلی از «مدیریت بحران» هستند. مدلی که بحرانها را حل میکند، به اقتصاد رونق میدهد، چالشهای سیاسی و اجتماعی گوناگون حاصل از این بحرانها را یکی یکی از میان بر میدارد، از بحران، فرصت میسازد و از همه مهمتر، تولید قدرت و اقتدار میکند.به قول سید حسن نصرالله، میتوانند معادلات را در کل منطقه تغییر دهند. این همه برکت در یک حرکت! این مدل مدیریت، تخصص سردار بزرگ، شهید سلیمانی هم بود. ایشان میگفتند «میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست، اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم». مگر سردار بزرگ دلها، از دل داعش و گروههای تکفیری، فرصتی به بزرگی حشدالشعبی و نیروهای مردمی نساخت و مجال همکاریهای راهبردی تهران - بغداد - دمشق - بیروت را فراهم نکرد؟!
فروش سوخت به لبنان بنا به دلایلی که گفته شد حرکت بزرگ، به موقع و مهمی است. علاوه بر آورده اقتصادی برای ایران، مشکلات بزرگی از کشور دوست یعنی لبنان را حل میکند. برای درک اهمیت این حرکت، کافی است مروری کنید اخبار چند ماه اخیر این کشور را که به گفته مقامات آن، با فروپاشی و سقوط، فقط یک قدم فاصله داشت و آن را بگذارید کنار گزارش اخیر پایگاه خبری «النشره» لبنان که نوشت: «شرایط منطقهای و بینالمللی کنونی در موفقیت مأموریت میقاتی شریک بود بهویژه پس از تحولاتی که در سطح مناقشه آمریکایی- ایرانی در صحنه لبنان رخ داد. مشخص بود که پس از اعلام آغاز خرید سوخت از ایران توسط حزبالله، واشنگتن در حال عقبنشینی است. براساس این قاعده که ادامه سیاست اعمال فشار منجر به افزایش نفوذ و ورود ایران به خط اقتصاد در لبنان خواهد شد».
۲- فضایی که در بند بالا تشریح شد، بازیگرانی دارد. یک طرف، غربزدهها به رهبری غرب، یک طرف مقاومت به رهبری ایران و سیدحسن نصرالله. بحرانهای پیچیده لبنان که داشت این کشور را به فروپاشی کامل میکشاند، ابتدا با یک بحران به ظاهر ساده «سیاسی» که رنگ و بوی اقتصادی داشت، از جانب طرف اول یعنی غربزدهها کلید خورد. حدود ۱۳ ماه پیش سعد حریری، نخستوزیر غربزده پس از بازگشت از پاریس، و در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی و فساد استعفا کرد. فسادی که در دوران مسئولیت خود وی تشدید شده و اقتصاد و معیشت مردم لبنان را در تنگنا قرار داده بود.
مسئول چنین وضعیتی، شده بود منتقد وضع موجود! با استعفای مغرضانه حریری، دولت «بیسر» در لبنان شکل گرفت تا به بحران اقتصادی این کشور، یک بحران سیاسی نیز اضافه شود. تحریمهای هدفمند غرب هم از راه رسیدند تا فشارها به مردم بیش از پیش اضافه شود. لبنان وقتی در آستانه انفجار قرار گرفت، بلافاصله یک راهحل غربی پیشنهاد شد: «حذف یا تضعیف جریان مقاومت به رهبری سیدحسن نصرالله، در قبال گشایش اقتصادی»! از آنجا که فلسفه وجودی مقاومت حزبالله، مبارزه با رژیم جعلی اسرائیل است، میتوان نتیجه گرفت، سر نخ تمام این بازیها در نهایت به رژیم صهیونیستی بازمیگشت.
۳- با کمی اغماض میتوان گفت آنچه در لبنان جریان داشت، شباهتهایی با آنچه در ایران رخ داد، دارد. فشارهای اقتصادی و تحریمهای به اصطلاح فلجکننده شروع شد. بلافاصله بازیگران وارد میدان شدند. یک طرف غربیها و غربزدهها که میگفتند مقاومت کافی است؛ و طرف دیگر، جریان مقاومت. رفته رفته، عوامل وضع موجود هم منتقد وضع موجود شدند! راهحل هم ارائه دادند: دستکشیدن از مقاومت منطقه و تعطیلی توان هستهای برای رفع تحریمها و گشایش اقتصادی! فشارها که به اوج رسید، پیشنهاد استعفای رئیسجمهور وقت را هم مثل مدل رفتاری غربگراهای لبنان روی میز گذاشتند تا اینجا هم به چالش اقتصادی، یک چالش سیاسی اضافه شده و مثل لبنان به سمت بحران برود!
۴- برگردیم به کشتیهای حامل سوخت. به جرأت میتوان گفت، این حرکت، نقطه عطفی در تحولات سیاسی ایران و حتی منطقه است. نباید فروش سوخت از سوی «ایران تحریم شده» به «لبنان تحریم شده» را، صرفا از زاویه اقتصادی دید. آورده سیاسی این نفتکشها به مراتب بزرگتر و بیشتر از آوردههای اقتصادی آن است. این کشتیها دارند بزرگترین تیغ غرب به رهبری آمریکا یعنی تحریمها را کند و بیاعتبار میکنند و بزرگترین نگرانی آمریکا دقیقاً همین نکته است. آنها نگران «رَوَند» شدن این حرکتند. حرکتی که ابتدا با فروش سوخت به ونزوئلا شروع شد و حالا در لبنان ادامه دارد. آنها میدانند در صورت ادامه این روند، دیگر در دنیا کسی برای آنها تَره هم خرد نخواهد کرد. اما چون قدرت سابق را ندارند، کاری هم نمیتوانند بکنند. وضعیت افغانستان و افتضاحی که در این کشور به بار آوردند، وضعیتی را که آمریکا در آن قرار دارد، خیلی واضح نشان میدهد!
۵- پیش از این در همین ستون نوشتیم؛ سالها پیش در جریان مصاحبهای که با «پپه اسکوبار»، روزنامهنگار مطرح برزیلی داشتیم، وی نکتهای گفت با این مضمون که همه جای دنیا، عوامل غرب و غربگرا وجود دارند که همه چیزشان غرب است (نقل به مضمون). در ماجرای لبنان و ایران نیز حضور این غربگرایان را میشود به خوبی حس کرد. چون «یکجور» فکر کرده و قبله آمال و آرزوهایشان «یک جاست»، بالطبع در مواجهه با مسائل مشابه، رفتارهای مشابهی از خود بروز میدهند. در لبنان، غربگرایان دست به کار شده و میگویند ایران بهخاطر پول است که به ما سوخت میدهد، نه بهخاطر دوستی و مسائل انساندوستانه. اینجا در ایران نیز غربگرایان میگویند، ایران مفت و مجانی این سوختها را در اختیار لبنان قرار میدهد، در حالی که خودمان دچار مشکل هستیم.
مَخلص کلام اینکه، هر دو با فروش سوخت به لبنان و بهطور کلی با حل مشکلاتِ کشورشان مخالفند! بله! باورکردنی نیست اما، در همین ایران خودمان، مدتی است یک بحران جدی یعنی «بحران واکسن» حل شده، اما غربگرایان به جای خوشحالی، عصبانی شدهاند. هر روز قصهای بافته و به شکلی در تلاشند، رسیدن ایران به رتبه بالاترینها در سرعت واکسیناسیون را تحتالشعاع قرار دهند. دیروز وزارت بهداشت اعلام کرد، ایران عزیز با وجود تحریمها و تصویب نشدن FATF، به لطف «مدیریت میدانیِ» بحران و از همه مهمتر با وجود غربزدهها توانست در مقایسه با کشورهای اروپایی، رتبه سوم را در سرعت واکسیناسیون به دست آورد.
روزنامه وطن امروز
به مناسبت بزرگداشت سلمان فارسی؛ رهرو حقیقت /زهرا حسنی
هاروکی موراکامی وقتی از «دو» حرف میزند، در واقع از نوشتن حرف میزند. او میدود تا بتواند بنویسد. بیش از ۳۰ سال است هر روز صبح کتونیهایش را میپوشد، کلاه شیپوریاش را روی سرش میگذارد و با یک بطری آب و یک کرونومتر شروع به دویدن میکند. موراکامی بارها برنده مسابقات ماراتن شده و معتقد است رنج، پیششرط اساسی چنین ورزشهایی است. به گمان او اگر رنج نباشد، هیچ آدم عاقلی حاضر نمیشود سختیهای شرکت در مسابقاتی مانند ماراتن را به جان بخرد و دقیقا به خاطر چیرگی بر این رنج است که ما زنده بودن را درک میکنیم.من هم با هاروکی مخالف نیستم، اما بیشک رنج زمانی میتواند ما را به درک درستی از زندگی برساند که هدفی ارزشمند برای خودمان متصور باشیم. اگر نه به جایی میرسیم که مانند این نویسنده ژاپنی ناگهان از خودمان میپرسیم: «این همه سختی قرار است چه چیزی را ثابت کند؟ این کارها چه تفاوتی با ریختن آب در ظرفی دارد که ته آن سوراخی ریز وجود دارد؟» هاروکی میدود تا بنویسد و مینویسد، چون نوشتن او را راضی میکند. او میخواهد از طریق نوشتن، نقاط نامکشوف وجودش را کشف کند و با به تصویر کشیدن آنها در قالب داستان، امرار معاش کند. برای همین هم وقتی از آتن تا ماراتن را دوید و به خط پایان رسید، هیچ احساسی نداشت جز خلاص شدن از دویدن. سبک زندگی آقای هاروکی از دید آدمهای سختکوش، چندان عجیب نیست و شاید کم نباشند کسانی که ادعا میکنند برای رسیدن به مقصودشان حاضرند هر روز ساعت ۵ صبح بیدار شوند، در گرما و سرما راهی سنترالپارک شوند و آنقدر بدوند تا ماهیچه پاهایشان برآمده شود و گرههای عضلانیشان بیرون بزند.
علاوه بر آن قید سیگار، مشروب، گوشت قرمز و شیرینیجات را هم بزنند تا از سرعت کهولت بدنشان بکاهند. طرفه حکایت اینجاست که همه آنها قطعا یک روز صبح- در حالی که هنوز خستگی دویدنهای روز قبل جانشان را میخلد- بیدار میشوند تا خود را برای ماراتنی دیگر آماده کنند، اما با پرسش «خب که چه؟» به رختخواب برمیگردند. این پرسش آنقدر قدرتمند است که اگر پاسخی برایش نیابند، میتواند تا ابد آنها را از دویدن بازدارد یا دستکم با تزریق حس بیهودگی، ذرهذره انگیزه و توانشان را نابود کند. هاروکی خودش را با پاسخ «لااقل امروز میتوانم یک روز زیبا و بینقص داشته باشم» توجیه میکند و پرسشهایی را که میخواهند مانع دویدن شوند، کنار میزند.
من، اما نویسندهای را میشناسم که برای یافتن پاسخ این پرسشها بیش از ۱۰۰ سال دوید. او نمیدوید تا مانند هاروکی به خلأ فکری دست یابد، بلکه میخواست از این طریق خلأهای فکری خودش را پر کند. او البته نه کتونی میپوشید، نه کلاه شیپوری روی سرش میگذاشت و نه کرونومتر داشت. هیچگاه هم در هیچ مسابقه ماراتنی شرکت نکرد، اما روح جستوجوگرش اجازه نمیداد حتی برای لحظهای متوقف شود. از که حرف میزنم؟ از سلمان فارسی؛ نخستین نویسنده جهان اسلام پس از حضرت علی علیهالسلام. سلمان در سراسر زندگیاش مثل یک رود جاری بود که میخواست به اقیانوس حقایق بپیوندد. هیچ چیز نزد او به اندازه پرسش و تلاش برای یافتن حقیقت مقدس نبود و این تنها رمز پویایی سلمان بود.
برای همین وقتی نتوانست جهان را با ۲ خدای خیر و شر بپذیرد، دل از مکتب «گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک» برگرفت و رو به مسیحیت آورد، اما یک آموزه از زرتشت را برای همیشه مثل گنجی در گنجینه قلبش حفظ کرد، آن هم وعده آمدن سوشیانت بود؛ کسی که باید شعارهای سهگانه را در همه جهان حاکم کند. خاجپرستی و انس با انجیل، نگاه سلمان را به خدا و سرنوشت انسانها تغییر داد و سبب شد او خانه و خانواده را به مقصد سوریه ترک کند و این آغاز نخستین ماراتن برای روزبه ایرانی بود. سالهای جوانی و بزرگسالی اش در صومعههای شام و موصل و نصیبین و عموریه سپری شد، اما آنجا خط پایان نبود. اگرچه عمر زیادی از سلمان گذشته بود، ولی او برای یافتن فارقلیط- پیامبری که انجیل نوید آمدنش را داده بود- با کاروان عربها رهسپار سرزمین حجاز شد.
فروخته شدن او، اما به عنوان برده در حوالی یثرب، تکهای از پازل خدا بود تا سلمان فارسی را به خواسته اش برساند و تاج محمدی بودن را بر سرش بگذارد. شاید آن لحظهای که سلمان میان ازدحام شهر، نشان نبوت را بر شانه رسول خدا دید و بعد خود را در آغوش ایشان یافت، باشکوهترین صحنه وصال یک مراد و مرید در تمام طول تاریخ است؛ حتی باشکوهتر از دیدار شمس و مولانا. آن لحظه، همان لحظهای بود که رودخانه خروشان به اقیانوس آرام پیوست و سلمان بدل به ثروتی شد که هرگز تمامی ندارد. وقتی پیامبر میان سلمان فارسی و ابوذر غفاری پیمان برادری بست و از ابوذر خواست پیرو سلمان باشد، یعنی مقام سلمان را شاید تنها با لقمان حکیم بتوان قیاس کرد، چرا که ارادت سلمان به پیامبر و اهلبیت، نه فقط از سر ذوق و احساس قلبی، بلکه برخاسته از معرفتی عمیق بود؛ معرفتی که طی یک قرن جستوجوگری و با مطالعه ژرف در همه ادیان و کتب الهی به دست آورده بود.
سلمان بعد از ایمان آوردن به اسلام هم دست از پژوهش برنداشت و یک مثلث معرفتی برای خود شکل داد؛ شبها در محضر رسول خدا تلمذ میکرد و روزها در زمانهای فراغت، خود را نزد علی علیهالسلام میرساند. سایر وقتها هم به مباحثه با ابوذر میپرداخت. حتی بعد از ازدواج امیرالمومنین و حضرت فاطمه، مدام به منزل ایشان رفتوآمد داشت و از دانش و کرامات دختر پیامبر بهرهمند میشد. ارتباط این پیرمرد فاضل با اهلبیت چنان نزدیک بود که بعد از رحلت پیامبر، مونس حضرت زهرا شد و واسطه اجتماعی امیرالمومنین. در واقع شخصیت سلمان محمدی را میتوان حاصل تربیت پیامبر، حضرت علی و فاطمه زهرا دانست.
سلمان که از نخستین بیعتکنندگان با علی بن ابیطالب بود، بعد از سقیفه تلاش میکرد با هدف ایجاد اقلیتهای متدین، در حکومت باشد. این دوره را میتوان دوره عبور از تقیه حفاظتی و آغاز تقیه نفوذی دانست. در چنین مرحلهای شیعیان وظیفه داشتند با حضور سنجیده در جامعه و بهرهرسانی حداقلی به جبهه باطل، زمینه تقویت جبهه حق را فراهم کنند. یعنی هم در تعامل با باطل باشند و هم به فرصتسازی برای حق بپردازند. سلمان با ایمان به آیه ۵۴ سوره مائده که در آن خدا خبر میداد بزودی بسیاری از اعراب مسلمان گمراه خواهند شد و خداوند ملتی دیگر را به جای آنها برای یاری اسلام انتخاب خواهد کرد، برای پرورش نسل سلمان تلاش میکرد.
او که در زمان خلیفه دوم، استاندار مدائن شد، تا لحظه مرگ در همان منصب باقی ماند و برای ادای رسالت خود که همان ایجاد ارادت به اهلبیت و گسترش علم و عدالتخواهی و آزادگی بود، از هیچ کوششی دریغ نکرد. این مرحله درخشان از زندگی سلمان را میتوان مصداق کوچکی برای خدمات متقابل ایران و اسلام دانست؛ اگر ایران فرزندی مستعد همچون سلمان را تقدیم اسلام کرد، در عوض سالها بعد اسلام امیری را پیشکش حکومت فاسد ساسانیان کرد که در همه تاریخ ایران نظیر نداشت؛ حاکمی که برگ درخت خرما میبافت و از راه فروش آن زندگی خود را میگذراند؛ فرمانداری که در خانهای مسکن نداشت و زیر سایه دیوارها و درختها به سر میبرد تا آنکه برخی او را راضی کردند برایش سرپناهی بسازند؛ آلونکی چنان کوچک که وقتی سلمان برمیخاست سرش به سقف اصابت میکرد و وقتی پاهایش را دراز میکرد، به دیوار میخورد.
با همه این اوصاف، حتی آن روزی که امیرالمومنین(ع) برای غسل پیکر سلمان از مدینه به مدائن رفت، بیقراریهای این دونده راه حقیقت پایان نیافت. خط پایان (یا به قول هاروکی موراکامی آن لحظهای که گویی آدم به سمت غروب خورشید میدود، در حالی که موسیقی راکی در پسزمینه پخش میشود) برای سلمان مرگ نبود، بلکه دیدن نسل خودش در زیباترین روز تاریخ بشر بود؛ روز تحقق جهانی ارزشهای پیامبر در کنار مهدی موعود و یارانش که طبق روایات، بیشتر آنها ایرانی هستند.
البته نباید فراموش کنیم که زمین کسی را مقدس نمیکند و هر کس عملش او را به جایی نرساند، حسب و نسبش هم نمیرساند. اگر پیامبر اسلام فرمودند: «علم در ثریا هم باشد، مردانی از سرزمین پارس بدان دست خواهند یافت» به استناد روحیه حقیقتجوی مردم این خطه بود، نه به اعتبار ژن و اقلیم. اگرنه شاید جامعه کارمحور و سختکوش ژاپن به این حدیث سزاوارتر بود تا مردم ایران. لکن دویدنهای نویسنده ژاپنی برای فرار از پرسشهای فطری و در مقابل، جوش و خروش اندیشمند ایرانی برای یافتن پاسخ آنها، نشاندهنده همان تمایزی است که پیامبر میان ملت ایران و اقوام دیگر میدید.
روزنامه خراسان
بازی واکسن نزنها با روان خسته جامعه!/سید صادق غفوریان
در میان خبرهای خوش و اتفاقات امیدوارکننده این روزهای واکسیناسیون در کشور که سرعت قابل توجهی به خود گرفته است، همچنان افرادی هستند که بر خلاف مصالح و حقوق عمومی بر طبل مخالفت با واکسن میکوبند و جای تاسف نیز این است که «واکسن نزدن» را با حرف و حدیثهای عامیانه و سطحی تبلیغ میکنند و باز جای هزاران تاسف بیشتر این است که این افراد باعث و بانی واکسن نزدن اطرافیان خود میشوند؛ اطرافیانی که به ویژه در پیک اخیر کرونا بیشترین آمار قربانیان را به خود اختصاص دادند.به این آمارسخنگوی ستاد ملی کرونا توجه کنید: «۱۲ درصد افراد بالای ۶۵ سال هنوز واکسن دریافت نکردند و ۷۴ درصد مرگ ومیر فعلی کرونا در افراد ۶۵ سال به بالا از همین ۱۲درصد است که واکسن نزدند». حتما بسیاری از شما به ویژه در التهاب هفتههای اخیر دیدید کسانی را که حداقل با تزریق یک دوز واکسن راحتتر توانستند از خطر کووید رهایی یابند، اما در مقابل واکسن نزنهایی هم بودندکه در گرداب کرونا غرق شدند. اگر شما ندیدید، من، اما از این دو گروه موارد متعددی دیدم. مادری ۷۰ ساله با بیماری زمینهای تحت تاثیر حرفهای واهی دختر خود از دریافت واکسن امتناع ورزید و پس ازابتلایی سخت و جانکاه، متاسفانه عمرش در این جهان به سر رسید، اما آن سو، همسر ۸۵ ساله این فرد با دریافت یک دوز و با وجود ابتلا، اکنون در حال زندگی عادی خود است، اما در غم همسر. همه میدانیم که «عمر» و حیات انسان در دست آن پروردگار قادر متعال است، ولی همان پروردگار حکیم و علیم، به مخلوقاتش نعمت عقل و تدبر نیز عطا فرموده تا در زیست «این جهانی» از آن بهره بجویند.
واکسن نزن ها، مسببان طولانی شدن شیوع کرونا
کووید ۱۹ در ۲۰ ماه گذشته در جهان، اوج بیرحمی اش را با گونه «دلتا» طی همین هفتهها در جهان رو کرد و تا آن جا که توانست، سیلی زد و درید. در عین حال با توجه به روند جهانی واکسیناسیون بعید به نظر میرسد این ویروس در ادامه مسیر خود، بتواند همچون گذشته بتازد و وحشی گری اش را به رخ بکشاند مگر در یک صورت که «واکسن نزن ها» همچنان یار غار و رفیق گرمابه و گلستانش باشند.
مثل روز روشن است
چنان که در سطرهای پیشین از آمارهای رسمی داخلی نوشتیم که آسیب پذیربودن واکسن نزنها در برابر ویروس قطعی و مسجل است، جهان نیز امروز در سطحی وسیع این موضوع را لحظه به لحظه رصد کرده و دیگر جای هیچ شک و شبههای از موثر بودن واکسنها در برابر کووید ۱۹ باقی نگذاشته است. جمعه گذشته نشریه وال استریت ژورنال بر اساس دادههای بالاترین مرجع پیشگیری و کنترل بیماری در ایالات متحده چنین گزارش داد: «نتایج نشان میدهد که در آمریکاییهای واکسینه نشده ۴.۶ برابر احتمال ابتلا، ۱۰ برابر احتمال بستری شدن و ۱۱ برابر احتمال مرگ بر اثر کووید ۱۹ نسبت به افراد واکسینه شده وجود دارد.»
حتی تفاوت جدی در میزان ابتلا میان افرادی که یک دوز تزریق کردند با افرادی که هر دو دوز را دریافت کردند، مشاهده شده است. سی ان ان ۲ سپتامبر (۱۱ شهریور) مینویسد: نتایج دادههای پژوهشگران در چند موسسه تحقیقاتی در ایالات متحده و بریتانیا مشخص کرد که «۱.۲ میلیون بزرگ سال که اولین دوز واکسن را دریافت کرده بودند در میان آنها ۰.۵ درصد یا شش هزارو ۳۰ نفر به ویروس کووید ۱۹ مبتلا شدند و در میان ۱.۲ میلیون نفر دیگر که دوز دوم را تزریق کردند تنها ۰.۲ یا دوهزارو ۳۷۰ نفر به کرونا آلوده شده بودند.»
نه تنها این داده ها، بلکه دهها پژوهش و بررسی دیگر توسط موسسات معتبر نیز این موضوع را به اثبات رسانده است که دریافت واکسن، فرد را دهها برابر بیشتر نسبت به خطرات کووید به ویژه از مرگ و میر مصون میدارد، ضمن این که در بخش دیگری از همین پژوهش به نکته جالبی اشاره شده است: «واکسنها نه تنها خطر ابتلای شدید و بستری شدن در بیمارستان را کاهش میدهند بلکه میتوانند شانس ابتلا به علایم طولانی مدت کووید ۱۹ را نیز کاهش دهند.»
حرکت به سمت و سوی واکسیناسیون اجباری
در کنار تلاشهایی که به منظور پیشگیری از این بیماری با واکسیناسیون و اعمال محدودیتها انجام میشود، اما بر اساس تجربه آماری از تعداد فراوان افراد بستری شده در بیمارستانها و همچنین مرگ ومیرها از میان واکسن نزن ها، دولتها به این باور رسیده اند که چارهای جز خط ونشان کشیدن برای واکسن نزنها ندارند. این خط و نشانها البته پس از ماهها خواهش و تمنا از این افراد اکنون به مرحله اجرا رسیده و وضع قوانین رسمی شامل اجبار واکسن برای کارکنان بخشهای دولتی، پرستاران و پرسنل درمانی، کارکنان بخشهای خدمات رسان عمومی و... را در پی داشته است.
این روند الزاما ویژه ممالک پیشرفته نیست و در کشورهای ضعیف آفریقا هم مصادیق متعدد دارد. چنان که نشریه بلومبرگ (۷ سپتامبر / ۱۶ شهریور) از کشور زیمبابوه مینویسد که دولت به کارمندان دولت که مایل به واکسیناسیون نیستند دستور داد استعفا کنند تا خطر انتقال ویروس به دیگران کاهش یابد؛ یا در آفریقای جنوبی «گواهی نامه واکسن» تصویب شده است ضمن این که موارد ابتداییتر همچون استفاده از ماسک نیز در این کشور اجباری است؛ یا در ایالات متحده که واکسن نزنها به شدت حوصله سران این کشور را سر برده اند، رسانههای آمریکایی ۱۲ سپتامبر (۲۱ شهریور) از قانون جدید دولت خبر دادند که سطح وسیعی از طبقات اجتماعی شامل میلیونها کارگر و کارمند مانند کارکنان دولتی، پیمانکاران و نیروهای بخشهای بهداشتی، کارگران آژانسهای بهداشت خانگی و... را مشمول واکسیناسیون اجباری میکند. در این میان نیز اخبار متعددی در رسانههای بین المللی این روزها در حال انتشار است که بسیاری از کارکنان ادارات و بخشهایی که تحت الزام واکسن قرار گرفته اند و حاضر به دریافت آن نیستند، مجبورند از شغل خود استعفا کنند.
و، اما ما...
در کشور ما نیز همچون بسیاری از کشورها، درصدی از افراد تمایل به واکسینه شدن ندارند و از عوارض احتمالی سخن میگویند که در هیچ مرکز و نهاد علمی قابل اعتنایی تا کنون به اثبات نرسیده است و لذا قطعا عقل و عرف و شرع نمیپسندد که منافع جمعی و ایمنی عمومی، قربانی لجبازی واکسن نزنها شود. کشور به قدر کافی در ۲۰ ماه گذشته قربانی این اپیدمی شده است و دیگر توان ادامه بحرانهای اقتصادی و معیشتی ناشی از شرایط موجود را ندارد بنابراین همان طور که وزیر جدید بهداشت نیز روزهای قبل از طراحی برنامههای محدودیت زا ویژه واکسن نزنها سخن به میان آورد، انتظار میرود تمامی بخشهای اجتماعی خیلی محکم در برابر موج کوچک، اما ویرانگر واکسن نزنها قد علم کنند و برایشان تدبیری بیندیشند.
امید میرود و انتظار بی جایی نیست اگر عموم مردم بخواهند همچون بسیاری از کشورها که تدابیری از جمله محدودیت در ارائه خدمات اجتماعی برای واکسن نزنها پیش بینی کردهاند، ما نیز در این راستا به برنامهها و راهکارهای جدی تری بیندیشیم و اجازه ندهیم این افراد با سلامت جامعه و روان خسته مردم بیش از این بازی کنند.
روزنامه ایران
اقتصاد دولتی یا آزاد؛ راهکار دوره تنش چیست؟/علی شمس اردکانی*
بهترین رفتار اقتصادی در زمان تنشهای سیاسی چیست؟ اگر قرار بر تداوم تحریمهای ایران باشد، باید برای اقتصاد کشور چه نسخهای پیچید؟ آیا اقتصاد آزاد مناسب شرایط تنش است یا اقتصاد دولتی یا ترکیبی از این دو؟پاسخهای متعددی تاکنون به این سؤالات داده شده است، اما برای بررسی عینی آن کافی است که به تجربههای جهانی رجوع کنیم. مقایسه میان دو بخش جدا شده یک کشور و نوع رفتار اقتصادی آنها یا مقایسه یک کشور در دو مقطع زمانی متفاوت و دو رفتار اقتصادی، میتواند پاسخی برای این سؤال باشد تا به انتخابهای امروز کشور کمک کند. تاریخ عملکرد اقتصادی کشورها نشان میدهد که سؤال «چه باید کرد؟» یک مسأله تازه و حرف جدید نیست. برای مثال، «ولادیمیر لنین» قبل از پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در نظریه بلشویکی به این «چه باید کرد؟» پاسخ میدهد که البته دولتی کردن اقتصاد را ملاک مدیریت صحیح قرار میدهد.
اما در عمل مشخص میشود، این پاسخ درستی برای شرایط سخت و دوران تنش اقتصادی نیست. راه حل لنین که امروزه نیز برخی آن را به عنوان راه مدیریت اقتصاد در دوران تنش تکرار میکنند، خود مسألهساز است و مشکل بیشتر میشود. ایران نیز این موضوع را بارها تجربه کرده است. مانند تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای مدیریت قیمتها که دستاورد اصلی آن رانت و فساد و از بین بردن ظرفیتها و فرصتهای سرمایهگذاری بود.
اما در مقابل اقتصاد بازار آزاد و واگذاری آن به دست بخش خصوصی واقعی مطرح است. تجربه جهانی نشان میدهد که این راهکار حتی در دوران تنش و بحران نیز دستاوردهای بیشتری به نسبت اقتصاد دولتی داشته است. مانند دوره بعد از جنگ جهانی دوم که آلمان به دو بخش تقسیم شده بود و آلمان غربی به واسطه فعالیتها و سرمایهگذاریهای بخش خصوصی در حال توسعه بود، اما آلمان شرقی با تفکر اقتصاد دولتی مدام در حال تضعیف بود. در نهایت درآمد سرانه آلمان شرقی با وجود آنکه بخش اصلی صنعت آلمان در این قسمت بود، به میزان یک پنجم درآمد سرانه آلمان غربی رسید؛ تا جایی که ادغام دو بخش را رقم زد. آلمان شرقی در زمان بحران تفکر لنین را اجرا میکرد که بار دیگر مشخص شد تفکری شکست خورده است و تنها هزینهها را افزایش میدهد.
یا در مثالی دیگر، کره شمالی و کره جنوبی را میتوان مورد بررسی قرار داد. کره شمالی با تفکر خاص خود میگوید که به بمب اتم دست یافته، اما این کشور هنوز نتوانسته است که تمام خانهها را مجهز به بخاری کند. اما کره جنوبی با تفکری که از نوع اقتصاد آزاد است، توانسته به سمت صنعتی شدن و رفاه بیشتر حرکت کند. مقایسه هند در دو مقطع زمانی نیز این مساله را نشان میدهد که یک کشور در دو دوره تاریخی چطور میتواند با تکیه بر اقتصاد آزاد رفاه مردم را بیشتر و میزان فقر را کاهش دهد.
پس از جنگ جهانی دوم، هند به نماد سوسیالیسم در میان کشورهای جهان سوم تبدیل شده بود. هند با ظهور سوسیالیست و اقتصاد دولتی شاهد افزایش مداوم فقر بود. به طوری که در یک دوره از تاریخ خود، بیشترین جمعیت فقیر جهان را داشت. اما با سقوط سوسیالیسم و ایجاد تفکر اقتصاد مبتنی بر بخش خصوصی حالا شاهد آن هستیم که سالانه به جمعیت فعال هند اضافه میشود و بیش از این تعداد از خط فقر خارج میشوند. یا در نمونهای دیگر، چین را میتوان مثال زد. چین با ایجاد تفکر اقتصاد آزاد حدود ۸۰۰ میلیون نفر را از خط فقر بیرون آورد. ترکیه نیز با توجه به اقتصاد بخش خصوصی در حال رشد اقتصادی است و گفته میشود که با احتساب قدرت خرید، رشد اقتصادی ترکیه ۵ برابر ایران است.
بنا بر آنچه گفته شد، نتیجه اقتصاد دولتی در دنیا ثابت شده است. نه تجارت، نه تولید و نه سرمایهگذاری دولتی کاری نیست که موجب رشد اقتصادی شود. البته در تاریخ ادوار گذشته ایران نیز میتوان دید که چطور ثبات سیاسی، استفاده از نیروهای کارآمد و فعالیت تجاری بخش مستقل از دولت به رونق اقتصادی منجر شده است. در این رابطه در تاریخ ایران ثبت شده که در زمان شاه عباس اول، اقتصاد ایران از اقتصاد جهان جلو زد؛ لذا راه حل دولتی برای هیچ دورهای مناسب نیست. چه در دوران رونق و چه در دوران تنشهای بینالمللی. وقتی تاریخچه راهکارهای دولتی مثل یارانه، کوپن و سهمیه بندی را بررسی میکنیم، به خوبی مشخص میشود که این مسائل جز رانت و تخریب بیشتر اقتصاد، نتیجه دیگری نداشتهاند و حاصل بی سوادی در زمینه اقتصاد بودهاند.
انتخاب مجدد این راهکارها و تکیه بر اقتصاد دولتی برای دورههای تنش و تحریم توصیه نمیشود. باید با واگذاری اقتصاد به بخش خصوصی و رهایی از اقتصاد دولتی و خصولتی، مسیر حرکت را اصلاح و در جهت سرمایهگذاری و توسعه حرکت کرد. در غیر این صورت، تضییع زندگی مردم، امید و سرمایههای نسل آینده رقم میخورد که از نظر شرعی نیز حرام است.
*رئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران
روزنامه شرق
زندگی در ایران/حمزه نوذری*
شاید این یادداشت کمی عجیب به نظر برسد. ممکن است عدهای بر این استدلال باشند که درحالیکه تعداد زیادی از مردم قصد و انگیزه مهاجرت دارند و امید دارند به موفقیت، پیشرفت و زندگی بهتر در جای دیگری از دنیا برسند، چگونه میتوان از مزیتهای زندگی در ایران نوشت. همکاران من هم قطعا محافظهکاری، مرکزنشینی و عدم رویکرد انتقادی من را سرزنش خواهند کرد، اما با همه ضعفها و مشکلاتی که در ساماندهی کشور مانند بیثباتیهای اقتصادی وجود دارد، بسیاری از ما زندگیکردن در ایران را بیشتر دوست داریم. به چه دلیل؟ بدون هیچگونه تعصب و پیشداوری نکاتی درباره زندگی بهتر در ایران بیان میکنم و اینکه چگونه میتوان آن را بهبود بخشید.فرصتهای پیشرفت و تحرک اجتماعی در ایران در نیمقرن اخیر فراهم بوده است. اگر نگاهی به پیشینه مدیران و نخبگان و حتی استادان کشور داشته باشیم، اکثر آنها از روستاها و شهرهای کوچک و چهبسا از گروههای کمدرآمد جامعه بودهاند که فرصت پیشرفت به دست آوردهاند. بخش زیادی از انگیزه مهاجرت در نوجوانان و جوانان به نداشتن دانش درست آنها از ساختار سایر کشورها برمیگردد. هزینه ورود به دانشگاه و تحصیلات تکمیلی در ایران بسیار پایینتر از سایر کشورهاست. یکی از مزیتهای زندگی در ایران امکان ورود به دانشگاه برای اکثر گروههای جامعه است درحالیکه در کشوری مانند آمریکا نهتنها برای بسیاری از مهاجران که چهبسا برای تعداد زیادی از شهروندان کشور ورود به دانشگاه به دلیل هزینههای سنگین ممکن نیست و تحصیلات دانشگاهی در این کشور کاملا طبقاتی است و ورود به دانشگاه فقط برای فرزندان خانوادههای با درآمد بالا امکانپذیر است.
در این میان گاهی بورسیههای نصیب فرزندان خانوادههای کمدرآمد میشود که نسبت به جمعیت بسیار اندک است. بهرهمندی از یارانههای انرژی مانند برق، آب، بنزین و... یکی از مزیتهای زندگی در ایران است (هرچند برخی به دلیل پیامدهای قیمت پایین انرژیهایی مانند سوختهای فسیلی به این امر معترض هستند). شهروندان در سایر کشورها مانند آمریکا اگر مالک منزل مسکونی و خودروی شخصی باشند، خود را خوشبخت احساس میکنند درحالیکه در کشور ما بسیاری از افراد صاحب خانه و دارای ماشین شخصی هستند، اما تصور میکنند زندگی در سایر نقاط دنیا بهتر است. فرصتهای فراوان برای پیشرفت و زندگی بهتر برای همه در کشورهایی مانند آمریکا و اروپای غربی افسانهای بیش نیست.
درباره جرم، جنایت و فقر در ایران بسیار درشتنمایی شده است. گاهی گفته میشود نیمی از کشور در فقر به سر میبرند درحالیکه این همه تقاضا برای کالا و خدمات نمیتواند مربوط به گروه کوچکی از جامعه باشد. وضعیت بیمه سلامت و خدمات بهداشتی در ایران بهمراتب وضعیت بهتری از سایر کشورها دارد؛ هرچند کیفیت آن را باید بهبود بخشید. بیخانمانی معضل بزرگی در بسیاری از کشورهاست درحالیکه وضعیت ما چندان بد نیست. پایینبودن هزینه مسافرت در کشور و امکانهای متعددی که برای مسافرت در کشور وجود دارد، یکی از مزیتهای زندگی در ایران است. گاهی خانوادهگرایی و صله ارحام در ایران مشکل بزرگی تلقی میشود که هم مانع فردیت است و هم تعارض منافع ایجاد میکند به دلیل اینکه افراد در پستهای مدیریتی منافع عمومی را فدای منافع خانوادگی و خویشاوندی میکنند درحالیکه صله ارحام و زندگی با پشتوانه خانوادگی لذتبخش است و از مسائل زیادی جلوگیری میکند.
فرصت استراحت و اوقات فراغت ما بهمراتب بیشتر از سایر کشورهاست. برچسب مهاجر و غیربومی که در برخی کشورها رایج است، برای بسیاری از ایرانیان قابل تحمل نیست. به لیست مزیتهای زندگی در ایران موارد دیگری میتوان اضافه کرد، اما این به معنای آن نیست که ضعفها و مشکلات را بازگو نکنیم. نقد دقیق و عالمانه وضعیت را باید ارج نهاد، چون در راستای تلاش برای بهزیستی افراد است. بیثباتی اقتصادی، تورم پرنوسان، فساد اداری، بینظمی بوروکراتیک و عدم شفافیت و پاسخگویی، بیتوجهی به محیط زیست و کمبود آزادیهای اجتماعی از نقاط ضعف کشور است که برای زندگی بهتر باید برای آنها راهحل ارائه کرد. خدماتی که در کشور به شهروندان ارائه میشود، نیازمند کیفیت، نظم، شفافیت و پاسخگویی بیشتری است. باور دارم که میتوان با درپیشگرفتن راهبردهای خردمندانه، زیستی بهتر برای همه شهروندان ایجاد کرد. به جای تصور آرمانگرایانه از زندگی در سایر کشورها، فرصتهای زندگی در ایران را قدر بدانیم و تلاش کنیم برای زندگی بهتر سیاستها و برنامهها را نقد کنیم و مطالبهگری مسئولانه را افزایش دهیم.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
اخبار ویژه ۲۴ شهریور
روزنامه کیهان
۴ سال رشد اقتصادی لازم است تا به قبل از دوره روحانی برگردیم!
یک روزنامه اقتصادی حامی دولت سابق میگوید: این دولت به جای اصلاح ساختار اقتصادی، دنبال اصلاح روی کاغذ بود و هیچ اصلاح واقعی صورت نداد. دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت: اگر اقتصاد کشور طی ۴ سال آینده رشد اقتصادی ۵ درصدی را تجربه کند، تولید کشور به رقم سال ۱۳۹۰ میرسد و این مساله درصورتی محقق میشود که دولت ساختارها و نهادهای اقتصادی کشور را اصلاح کند؛ بنابراین حداقل ۴ سال زمان لازم است که کاهش ۱۸/۲ درصدی تولید جبران شود و اقتصاد به ریل قبلی برگردد.برای اینکه اهمیت رشد اقتصادی پایدار در کشور مشخص شود، دو سناریو را درنظر بگیرد: سناریوی اول اینکه وضعیت فعلی ادامه یابد و تغییری در ساختارهای اصلی اقتصاد رخ ندهد. دولت مانند سالهای گذشته قیمتهای دستوری تعیین کند و با تهیه بخشنامههای متعدد به دنبال حل مشکل مرغ، تخممرغ و... باشد. در این صورت، چون اقتصاد مقاوم نیست، با نخستین شوک وارد بحران میشود و رشد اقتصادی هم حاصل نخواهد شد. سناریوی دوم اینکه مطابق برنامه ششم توسعه رشد اقتصادی ۸ درصدی با تغییر جدی در سیاستگذاری پولی و مالی کشور و همچنین نظام تصمیمگیری کشور رخ دهد. تفاوت این دو سناریو بعد از یک دهه نشان میدهد تولید ناخالص داخلی کشور در سناریوی دوم ۲/۴ برابر سناریوی ادامه وضع موجود است؛ یعنی بعد از ۱۰ سال سفره مردم ۲/۴ برابر نسبت به وضعیت کنونی افزایش خواهد یافت.
حال ممکن است این سوال پیش آید که با توجه به شرایط اقتصادی کشور آیا امکان یک دهه رشد اقتصادی ۸ درصدی امکانپذیر است؟ حداقل تجربه کشورهای شرق آسیا وجود دارد که نه یک دهه، بلکه حداقل پنج دهه چنین رشد اقتصادی پایداری را با اصلاح ساختارهای اقتصاد تجربه کردهاند؛ بنابراین اگرچه مسیر آینده اقتصاد ایران پرچین و شکن است، اما با توجه به ظرفیتهای بالای اقتصاد ایران، هنوز امکان تغییر وضعیت موجود وجود دارد.
بخش کشاورزی تنها بخشی از اقتصاد ایران است که طی دهه اخیر بهطور پایدار رشد کرده و کمتر تحت تاثیر تحریم یا بیماری کرونا قرار گرفته است. ارزش افزوده این بخش به قیمت ثابت سال ۹۰ طی این دهه حدود ۴۷ درصد رشد کرده است و سهم بخش کشاورزی از ارزش افزوده کل اقتصاد از ۴/۷ درصد در سال ۹۰ به ۱۱/۶ درصد در سال ۹۹ رسیده است. این در حالی است که بهطور معمول همگام با توسعه اقتصادی کشورها و رشد بخشهای صنعتی و خدمات، روند تغییر سهم بخش کشاورزی از کل اقتصاد برای اکثر کشورها، کاهنده بوده است.
این روزنامه میافزاید: از جمله شاخصهای بهبود مسیر رشد اقتصاد ایران میتوان به اصلاح وضعیت فعلی نظام بانکی، بهبود ساختار بودجهریزی، بهبود عملکرد نظام مالیاتی، ساماندهی شرکتهای دولتی، تقویت طبقه متوسط و کاهش فقر، آزادسازی اقتصادی، نهادینه کردن قوانین مناسب، تقویت بخش خصوصی، بهبود شاخصهای زیستمحیطی، بهبود شاخصهای شفافیت و پاسخگویی و مهمتر از همه اجماع بر سر حل مشکلات اساسی کشور اشاره کرد.
دلایل متعددی موجب شد طی ۱۰ سال اخیر تولید در کشور کاهش یابد و روند تولید ناخالص داخلی کشور نزولی شود. عمده این دلایل در عدم تصمیمگیری به موقع در اصلاح ساختار اقتصاد پیدا میشود. اگرچه عوامل خارجی نیز در حصول این نتیجه اثرگذار بوده است، اما ریشه اصلی مشکلات به مدیریت کجدار و مریز جنگ اقتصادی برمیگردد. جایی که دولت بهجای اصلاح واقعی ساختار اقتصاد، تنها به اصلاح ساختار اقتصادی بهصورت کاغذی اکتفا کرد و صرفا گزارشی از اصلاح ساختار اقتصاد ارائه کرد؛ بدون اینکه هیچ اصلاح واقعی اتفاق بیفتد. بهعنوان مثال، روند رشد هزینههای جاری دولت و همچنین افزایش بدهی بانکها به بانکمرکزی نشان میدهد اصلاح نظام بانکی و اصلاح ساختار بودجه، صرفا در حد گزارش کاغذی بوده است.
معمولا دولتها در سال اول شروع فعالیت، انگیزه زیادی برای انجام اصلاحات ساختاری در اقتصاد دارند؛ بنابراین اکنون زمان مناسبی برای انجام این اصلاحات است. چه خوب است که دولت شاخصهایی برای انجام این اصلاحات اقتصادی تعیین و میزان انجام آن را در هر سال اعلام کند. مهمترین نکتهای که میتواند ایجاد اصلاحات اقتصادی را امکانپذیر کند، تقدم تدریجیگرایی بر شوکدرمانی است. اصلاح ساختار اقتصادی باید تدریجی (نه شوکدرمانی) و آهسته و پیوسته انجام شود.
پیگیری برای تکرار تجربه کاهش قیمت سیمان درباره سایر کالاها
بازنگری و تلاش برای کاهش قیمت سایر کالاها مانند سیمان از طریق مبارزه با دلالان و تنظیم عرضه و تقاضا در دستور کار وزارت صمت است. روزنامه ایران، این خبر را منتشر کرد و نوشت: وزیر صمت در جلسه کمیسیون صنایع مجلس برای دفاع از برنامه خود در زمینه وزارت، اطمینان داد که نسبت به بازنگری قیمتها اقدام خواهد کرد و فضایی را ایجاد میکند که قیمتها روند نزولی به خود بگیرند.اولین کالایی که وزارت صمت برای کاهش آن هدفگذاری کرد و البته نتیجهبخش، سیمان بود. سیمانی که هر پاکت آن از رقم ۱۱۰ هزار تومان عبور کرده بود، طبق آخرین استعلامها از بازار بین ۲۳ تا ۲۵ هزار تومان در هر پاکت شده است. کالای دیگر که قرار است وزارت صمت برای منطقی شدن قیمت آن گام بردارد، مرغ است؛ به موازات این کالای اساسی بنا شده قیمت خودرو و لوازم خانگی هم کنترل شود. زمانی که صحبت از کاهش قیمت سیمان بود، فعالان اقتصادی حداکثر افت قیمت را بین ۲۰ الی ۳۰ هزار تومان در هر پاکت پیشبینی میکردند؛ اما قیمت آن ۸۵ هزار تومان تنزل کرد. بر این اساس از گوشه و کنار ساختمان سمیه (وزارت صمت) شنیده میشود که بازنگری قیمت کالاها با رویه جدید در حال دنبال شدن است که یکی از آنها شناسایی دلالان و دیگری حرکت به سمت کنترل بازار از طریق عرضه و تقاضا است و این بدان معنا است که دولت به بازار آزاد اعتقاد دارد و میخواهد در کالاهای مختلف این امر را اجرایی کند. برخی از کارشناسان وزارت صمت، میگویند اگر وزارتخانههای صمت، اقتصاد، جهاد کشاورزی و بانک مرکزی همراهی کنند، قیمتها روند کاهشی به خود میگیرد و دیگر مردم با رشد قیمتها مواجه نخواهند شد.
محمدصادق مفتح قائممقام وزیر صمت در امور بازرگانی اصرار دارد که دولت با هدف ساماندهی قیمتها به سمت بازار آزاد برود و اجازه ندهد مبحث قیمتگذاری دامنگیر این دولت شود. او قیمتگذاری دستوری را پاشنه آشیل دولتها میداند و اعتقاد دارد که عرضه و تقاضا تنها و هدایت تولید به سمت افزایش تولید بهترین راهکار برای کنترل قیمتهاست.
بدون احقاق حقوق ایران محدودیتهای مدنظر آژانس احیا نمیشود
آژانس یک بازیگر مستقل از آمریکا و اروپا نیست و در ۶ دور مذاکره قبلی، کمترین اقدامی برای صیانت از حقوق هستهای ایران نکرده است. این ارزیابی را روزنامه جامجم با اشاره به سفر اخیر رافائل گروسی به تهران منتشر کرده و نوشت: سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران پایان یافت و قرار است ادامه مذاکرات تهران و آژانس در وین پیگیری شود. در این دیدار، مقرر شد به بازرسان آژانس اجازه داده شود نسبت به سرویس فنی تجهیزات نظارتی مشخص شده (در توافقات قبلی) و جایگزینی کارتهای حافظه آنها اقدام کنند. البته این تجهیزات و متعلقات آنها، در ایران و تحت مهر و موم مشترک تهران و آژانس نگهداری خواهد شد.با همه این اوصاف، کمتر کسی حسن نیت رافائل گروسی و دیگر مقامات آژانس را در قبال فعالیتهای هستهای صلحآمیز هستهای کشورمان تایید میکند. همگان به یاد دارند ابتدای سال ۲۰۲۰ و در دوران ریاستجمهوری ترامپ، گروسی همراه تروییکای اروپایی به اصلیترین بانیان صدور قطعنامهای ضدایرانی در شورایحکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شدند. از سوی دیگر، بر همگان مسجل است آژانس در مذاکرات وین۵ و وین۶ (دو دور اخیر مذاکرات وین)، نهایت تلاش خود را در خصوص تحمیل تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی به کشورمان به کار گرفت و البته در این خصوص ناموفق بود. اگرچه از همان ابتدا و بهخصوص در مذاکرات منتهی به برجام (طی سالهای ۹۲ تا ۹۴) تشکیل مثلث واشنگتن- آژانس - اتحادیه اروپا بیش از هر زمان دیگری عیان و آشکار شد. اکنون، مقطع زمانی، آژانس، آمریکا و اروپا در حال هدایت یک نقشه مشترک هستند. بر این اساس، نمیتوان آژانس را یک بازیگر مستقل در قبال بررسی پرونده هستهای ایران و مذاکرات وین دانست.
صورتبندی این بازی مشترک چندان دشوار به نظر نمیرسد. گروسی، با انتشار گزارش مغرضانه خود در قبال فعالیتهای هستهای ایران، آن هم در آستانه نشست شورایحکام در ماه سپتامبر، قصد دارد مولفههای فشار بر کشورمان را به گونهای افزایش دهد که حتی در صورت احیا نشدن توافق هستهای، تهران ناچار شود در روند دسترسیهای آژانس و پذیرش تعهدات فراپادمانی و فراپروتکلی، امتیازاتی را به این سازمان دهد. با این حال، مدیرکل آژانس و اعضای شورایحکام باید این مسئله را مدنظر قرار دهند که شاهد باجدهی هستهای تهران نخواهند بود.
بهتر است مسئولان حوزه سیاست خارجی کشورمان این مسئله را برای گروسی و مقامات آژانس تشریح کنند که ماحصل بازی آنها در زمین واشنگتن و تروئیکای اروپایی، ثمرهای را متوجه این سازمان ظاهرا بینالمللی نخواهد کرد. بهتر است در این خصوص گروسی بر وظایف حداقلی خود در دفاع از حقوق حقه جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضوی از آژانس متمرکز شود. نباید فراموش کرد که طی شش دور مذاکرات صورت گرفته اخیر در وین، رافائل گروسی نه تنها کمترین اقدامی در راستای صیانت از حقوق هستهای کشورمان نکرده است، بلکه به یکی از اجزای بازی ضدایرانی غرب تبدیل شده است. قطعا استمرار این بازی، آژانس را نیز در کنار آمریکا و تروئیکای اروپایی دچار خسران خواهد کرد.
حالا میشود به عبور از کرونا و احیای اقتصاد فکر کرد
یک جامعهشناس اصلاحطلب میگوید: دولت جدید حالا که برنامه واکسیناسیون کرونا را عملی کرده، برنامه پساکرونا برای احیای اقتصاد را در پیش بگیرد. روزنامه همشهری از قول ایمانی جاجرمی نوشت: وقت آن رسیده که دولت برنامههای پساکرونای خود را شروع کند و بگوید که برای احیای اقتصاد و سلامت روان جامعه که ۲ سال تمام در توفان کرونا گرفتار بوده و رنجهای زیادی را متحمل شده و جانهای بسیاری را از دست داده و داغدیده، چه برنامههای اجرایی دارد؟ در واقع دولت حالا که برنامه واکسیناسیون تا حدودی حل شده و روی غلتک انداخته است، باید بخشی از انرژی خود را صرف ترمیم آسیبهای روانی، اقتصادی و زیستمحیطی واردشده بر کشور کند؛ چراکه همین الان هم برخی از این آسیبها تبدیل به معضلهای اساسی شده و ضربات جدی را بر جامعه و طبیعت وارد کرده است.در اپیدمی کرونا بسیاری از افراد جامعه نتوانستهاند موجودی سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهند چهبسا که در موارد زیادی دچار کسری در این حوزه هم شدهاند و به این واسطه چشمانداز فعالیتهای فردی و اجتماعی آنها مخدوش شده است؛ مسئلهای که در درازمدت به آنها آسیبهای جدی خواهد زد. مثلا کودکان یا دانشجویانی که از حق حضور در مدرسه محروم شدهاند، بخش زیادی از امتیازات خود را که از طریق حضور در اماکن آموزشی و پیوند با استادان، معلمان و همکلاسیهای خود بهدست میآوردند، از دست دادهاند که جبران آن در موارد زیادی غیرقابل ممکن است یا سالمندانی که روحیه خود را از طریق تماس با همسالان خود، اقوام و دوستان بازیابی میکردند در این مدت ضربههای شدیدی خوردهاند که باید برای آن چارهای اندیشید.
انتظار درست این جامعهشناس از دولت جدید در حالی است که در دوره مدیریت دولت قبلی، با توجه به وضعیت نابسامان و بغرنج واکسیناسیون، دورنمایی برای حرف زدن از دوره پساکرونا و احیای اقتصاد در آن دیده نمیشد. اما اکنون با همت دولت سیزدهم که توانسته در سه هفته به اندازه ۷ ماه واردات واکسن و واکسیناسیون انجام دهد، میتوان امیدوار بود اقتصاد تا حدود زیادی از وضعیت رکود حاصل از کرونا خارج شود.
روزنامه وطن امروز
قالیباف: هیچ اطلاعات جدیدی به آژانس داده نشده است
نماینده مردم تبریز درباره سفر اخیر رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتم به تهران اظهار داشت: به گفته رئیس مجلس، در مذاکرات با گروسی فقط کارتهای حافظه دوربینها عوض و پلمب شده و هیچ اطلاعات جدیدی به آژانس داده نشده است. احمد علیرضابیگی در گفتگو با مهر گفت: قالیباف در جلسه غیرعلنی درباره مذاکرات مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با رئیس این سازمان اعلام کرد «تنها اتفاق رخ داده این است که کارتهای حافظه دوربینها را عوض کردهایم». نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به گفته رئیس مجلس «این کارتها پیش از این توسط آژانس پلمب شده بود؛ کارتها تعویض شد و مجددا آژانس دستگاهها را پلمب کرد». وی افزود: قالیباف تاکید کرد «کارتها در ایران است، هیچ اطلاعاتی به آژانس داده نشده است». علیرضابیگی افزود: طبق قانون راهبردی لغو تحریمها، به دلیل اینکه تحریمهای هستهای علیه ایران لغو نشده، دولت نمیتواند هیچ اطلاعاتی به آژانس بدهد.فرمانده نیروی دریایی ارتش: توان ساخت یگانهای رزمی در بالاترین سطح تکنولوژی را داریم
فرمانده نیروی دریایی ارتش با تاکید بر اینکه نیروی دریایی ارتش توان ساخت و تولید یگانهای رزمی در بالاترین سطح تکنولوژی را داراست، گفت: توجه به مساله آموزش و بهینهسازی توان علمی باعث افزایش ظرفیت این نیرو در صحنه صنعتگری شده است. به گزارش روابط عمومی ارتش، امیر دریادار شهرام ایرانی در حاشیه بازدید اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از مجموعه صنعتی کارخانجات نداجا گفت: اقتدار دریایی به وجود آمده امروز، حاصل سالیان سال برنامهریزی و تلاش تکتک اعضای مجموعه نیروی دریایی ارتش است. فرمانده نیروی دریایی ارتش نوسازیها در این مجموعه را مرهون ترمیم و بازنگری زیرساختهای آموزشی عنوان کرد و گفت: امروز مجموعه نیروی دریایی ارتش توان ساخت و تولید یگانهای رزمی در بالاترین سطح تکنولوژی را داراست. توجه به مساله آموزش و بهینهسازی توان علمی باعث افزایش ظرفیت این نیرو در صحنه صنعتگری شده است. وی در پایان تاکید کرد: بحمدالله این نوسازیها باعث خواهد شد ما گامهای بلندتری را در جهت اعتلای پرچم نظام جمهوری اسلامی ایران در سرتاسر جهان برداریم و با اقتدار هر چه بیشتر در هر نقطه آبی جهان بتوانیم ماموریت خود را با سرافرازی به پایان برسانیم.امیرعبداللهیان: ارتباط کنونی ما با افغانستان برای تسهیل کمک به مردم این کشور است
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: در نشست امروز (دیروز سهشنبه) کمیسیون، وزیر امور خارجه عنوان کرد ارتباط کنونی ما با افغانستان برای تسهیل کمک به مردم افغانستان است، مثلا فعالیت کنسولی ما برای کمک به متقاضیان مسافرت درمانی به ایران است. به گزارش فارس، محمود عباس زادهمشکینی در تشریح نشست دیروز کمیسیون امنیت ملی اظهار داشت: جلسه با حضور وزیر امور خارجه و اعضای کمیسیون برگزار شد. وی افزود: در این جلسه وزیر امور خارجه به تشریح دیپلماسی خارجی درباره افغانستان پرداخت و اعلام کرد رویکرد ایران در قبال افغانستان حمایت و کمک به مردم افغانستان و تلاش برای تشکیل دولت فراگیر است.سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ادامه داد: طبق توضیحات وزیر امور خارجه، ارتباط کنونی ما با افغانستان برای تسهیل کمک به مردم افغانستان است، مثلا فعالیت کنسولی ما برای کمک به متقاضیان مسافرت درمانی به ایران است. وی بر همین اساس اضافه کرد: وزیر امور خارجه به این نکته هم اشاره کرد که جریان حاکم فعلی بخشی از واقعیت افغانستان است و ستاد افغانستان مجددا در وزارت امور خارجه کار خود را شروع کرده است.
نفتالی بنت: با السیسی درباره تهدیدهای ایران و حماس صحبت کردم
«نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی شامگاه دوشنبه طی سفر به شرمالشیخ، با «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر دیدار و رایزنی کرد. دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی بامداد دیروز طی بیانیهای درباره این دیدار اعلام کرد بنت و السیسی درباره تحولات منطقهای، مسائل بینالمللی و تقویت روابط دوجانبه صحبت کردند. به نوشته جروزالمپست، بنت با قدردانی از السیسی به دلیل «نقش مهم مصر در حفظ ثبات منطقه» ادعا کرد: «معاهده صلح بین مصر و اسرائیل، سنگ بنای امنیت و ثبات در خاورمیانه است». منابع حاضر در این نشست میگویند این دو همچنین درباره «تهدیدهای اتمی ایران و ستیزهجویی منطقهای آن»، «وضعیت نوار غزه»، «تشدید نظارت بر گذرگاه رفح جهت تضعیف حماس»، «تروریسم در منطقه» و «حضور ترکیه در جنگ لیبی» صحبت کردند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز در صفحه توئیتر خود درباره این دیدار نوشت: «دیدار مهم و سازندهای داشتیم. با همدیگر میتوانیم روابط بینمان را تقویت کرده و به سمت آیندهای باثباتتر و ایمنتر برای منطقه حرکت کنیم».بازدید رئیس سازمان انرژی اتمی از پروژههای نیروگاه اتمی بوشهر
رئیس سازمان انرژی اتمی در سفر به بوشهر روند اجرای پروژههای نیروگاه اتمی را مورد بررسی قرار داد. بررسی آخرین وضعیت نیروگاه اتمی و پروژههای در حال ساخت و دیدار با کارکنان از اهداف سفر محمد اسلامی به بوشهر است. اسلامی از پروژه در دست ساخت واحدهای دوم و سوم نیروگاه اتمی بوشهر بازدید کرد و تسریع اجرای آنها را یک ضرورت دانست. همچنین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی امروز جهت بررسی جزئیات سفر اخیر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی تشکیل جلسه میدهد.روزنامه خراسان
نیمی از ناوگان هوایی مسافری زمین گیر است
فارس - رئیس کمیسیون عمران مجلس از برنامه خرید هواپیماهای جدید با استفاده از تسهیلات بانکی خبر داد. محمدرضا رضایی کوچی گفت: ۵۰ درصد هواپیماهای کشور زمین گیر شده اند در حالی که تقاضا برای سفرهای هوایی زیاد است. وی با بیان این که با کشورهای مختلفی برای واردات هواپیما مذاکره شده است، تصریح کرد: شرکتهایی هستند که میتوانند به راحتی هواپیما خریداری کنند و ما برای خرید و واردات هواپیما مشکلی نداریم.انتقاد رئیس اتحادیه املاک از طرح کاهش تعرفه بنگاهها
ایسنا - مصطفیقلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک با انتقاد از طرح مجلس شورای اسلامی برای کاهش نرخ کمیسیون مشاوران املاک گفت: امارات، پاکستان و حتی افغانستان در سالهای اخیر برای بازار مسکن، توسعهگر و دلال، سازوکارهای بسیار دقیق وضع کرده، احترام شغل دلالی را بالا برده و در صنعت ساختمان پیشرفت کردهاند؛ در ایران نرخ مشاوران املاک یک دوازدهم دنیاست و آقایان با طرحهای چشم بسته میگویند این نرخ باز هم باید کاهش یابد.نیاز آبی کشت پاییزه خوزستان ۳ برابر آب موجود سدها
فارس - میزان نیاز آبی کشت پاییزه در استان خوزستان سه برابر ذخایر آبی فعلی پشت سدهای این استان است و جلوگیری از فرا بحران تامین آب در ماههای پیش رو نیازمند تصمیمگیری سریع دولت در این حوزه است.واردات۱۵۰ هزارتن یونجه از روسیه
مهر - مدیر عامل اتحادیه دامداران کشور از واردات ۱۵۰ هزار تن یونجه از روسیه تا پایان سال ۱۴۰۰ برای جبران کمبود با توجه به خشکسالی در کشور خبر داد.روزنامه ایران
دیدار انسیه خزعلی با زنان اصلاح طلب
خبر اول اینکه، انسیه خزعلی، معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری عصر دوشنبه با تعدادی از زنان فعال اصلاحطلب دیدار و گفتگو کرد. خزعلی در این دیدار با یادآوری نشست با زنان سرپرست خانوار، نخبگان، سازمانهای مردم نهاد و فعالان اجتماعی و سیاسی گفت که امیدواریم تجربیات همه فعالان این عرصه، بتواند راه را روشنتر و کمبودها و کاستیها را بیشتر نشان دهد تا در مسیر برداشتن کاستیها و افزایش نقاط قوت گام برداریم.زهرا شجاعی، دبیرکل مجمع زنان اصلاحطلب هم در تشریح جزئیات این نشست به ایلنا گفت: اقدامات یا برخوردهایی را که توسط دولت سیزدهم صورت گرفته و درخواستهایی که از مردم شده را به فال نیک میگیریم و با حسن ظن به آنها نگاه میکنیم و امیدواریم این حرکتها تداوم داشته باشد و در بهکارگیری دیدگاهها و نظرات گروههای مختلف مردم بتواند در جهت اداره بهتر کشور و تقویت مشروعیت و مطلوبیت نظام و بهرهمندی از حمایت و پشتیبانی جامعه تأثیرگذار باشد.
وی افزود: نفس این دعوت و تأکید بر اینکه خانم خزعلی میگفت من میخواهم شنونده باشم و دیدگاهها و نظرات شما را بشنوم و کارهای مفید و ناتمامی را که در هشت سال گذشته صورت گرفته و نیازمند ادامه کار است بدانم، به نظر من بسیار ارزشمند بود و از طرف خانمهای اصلاحطلب نیز دیدگاههای مثبتی ارائه شد.
شجاعی خاطرنشان کرد: در مجموع این نشست خوب بود به شرطی که برگزاری چنین نشستهایی ادامه داشته باشد و از این گفتگوها در برنامهریزیها استفاده شود.
پای مافیای اسب هم به میان آمد
خبر دیگر اینکه، پای مافیای اسب هم به مباحث سیاسی و اقتصادی کشور باز شد. دیروز نماینده مردم گنبدکاووس در مجلس از مسئولان خواست به موضوع مافیای اسب توجه کنند. به گزارش ایسنا، امانقلیچ شادمهر در تذکر شفاهی در جلسه علنی مجلس گفت: مافیای اسب توان مردم حوزه انتخابیه من را گرفته است، این مافیا مال مردم را به تاراج میبرد و به بلای جان مردم تبدیل شده است.وی گفت: گنبدکاووس میتوانست قطب سرمایهگذاری در حوزه پرورش اسب باشد، ولی اکنون به ویرانه تبدیل شده است. اکنون مربیان سوارکاری در حوزه انتخابیه گرفتار نان خود هستند. نماینده مردم گنبد کاووس در پایان گفت: مسئولان باید هرچه سریعتر برای رفع این مشکل اقدام و به خاستگاه تاریخی اسب ترکمن توجه کنند.
تمام زندانیان واکسینه شدند
با خبر شدیم که، رئیس سازمان زندانها از اتمام واکسیناسیون همه زندانیان حاضر در زندان خبر داد. محمدمهدی حاج محمدی در توئیتر نوشت: «الحمدلله تقریباً واکسیناسیون همه زندانیان حاضر در زندان تمام شد. هزینه بهداشت و درمان زندانیان در سال ۹۹ نسبت به ۹۸، با رشد ۶۰ درصدی به ۵۴۵ میلیارد تومان رسید. نظام اسلامی زندانیان را عائله خود میداند و این نمونه اقدامات گواه روشنی بر تعهد نظام به سلامت زندانیان است.»نگرانی سفیر امریکا از نفوذ ایران در عراق
خبر رسیده که، «متیو تولر» سفیر امریکا در بغداد ضمن انتقاد از آنچه حضور و نفوذ ایران در عراق خواند، مدعی شد که هرگونه نفوذ ایرانی، علیه امریکا است. به گزارش ایسنا، سفیر امریکا در ادعایی دیگر، در بغداد حملات به پایگاههای امریکا در اربیل و مناطق کردنشین را تهدیدی علیه ملت عراق و ثبات این کشور دانست و گفت: همسایگان عراق خواهان فعالیت شبه نظامیان مسلح تحت نظارت دولت عراق هستند.تولر با انتقاد از نفوذ ایران در عراق ادعا کرد: تهران تلاش میکند تا شکافها را پر کند و این مسأله برای عراق بسیار مضر است. هرگونه نفوذ ایرانی مغرضانه و علیه امریکا است. سفیر امریکا گفت: رئیس جمهوری امریکا به وضوح تأکید کرد که امنیت عراق به معنای امنیت خاورمیانه است. ادعای سفیر امریکا در عراق درحالی است که نه تنها جمهوری اسلامی همواره نقش سازنده در منطقه داشته و خواهان حل بحرانهای منطقه بوده است، بلکه سفر اخیر نخست وزیر عراق و هیات عالی رتبه این کشور به تهران نشانگر روابط متوازن و مبتنی بر اصول دو طرف است.
آمادگی لبنانیها برای جشن استقبال از سوخت ایرانی
دست آخر اینکه، شبکه «المنار» لبنان اعلام کرد که مقامات حزب الله و دیگر لبنانیها با انجام اقدامات فنی و اداری خود را برای برگزاری مراسم استقبال از رسیدن سوخت ارسالی ایران آماده میکنند. به گزارش ایسنا، مقامات حزب الله این عملیاتها را در منطقه البقاع و نیز در ورودی بعلبک جنوبی انجام داده اند. بخش رسانهای حزب الله لبنان نیز با تهیه هزاران پرچم، شعار و پلاکارد، آماده استقبال از کامیونهای حامل سوخت است.پنجشنبه پیش رو قرار است با استفاده از ۷۰ تا ۸۰ کامیون، سوختی که نفتکش ایرانی در بندر بانیاس سوریه تخلیه کرده به منطقه بعلبک لبنان منتقل شود. در این مناطق جشنهای مردمی با حضور نمایندگان بعلبک و رؤسای شهرداریها و فعالان سیاسی و اقتصادی و مذهبی و اجتماعی برگزار خواهد شد.
پس از این جشنها محموله مازوت ایران توسط کامیونهای وابسته به شرکت الامانه بارگیری خواهد شد و به مؤسسات و نهادهایی که خواهان استفاده از سوخت ایرانی هستند، منتقل خواهد شد.
روزنامه شرق
پوتین در دیدار بشار اسد: ۹۰ درصد خاک سوریه در کنترل دمشق است
کاخ کرملین اعلام کرد که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، میزبان بشار اسد، همتای سوریاش در سفر محرمانه او به مسکو بوده است. دیدار پوتین و اسد در مسکو روز دوشنبه ۱۳ سپتامبر صورت گرفته، اما اخبار مربوط به آن یک روز بعد، یعنی روز گذشته منتشر شده است. به گزارش «روسیاالیوم»، به نقل از بیانیه رسمی کاخ کرملین، پوتین در این دیدار از تلاشهای اسد برای مذاکره با مخالفان قدردانی کرد و «نتایج خوب انتخابات ریاستجمهوری سوریه» را به او تبریک گفت. این در حالی است که مخالفان دولت دمشق، این رأیگیری را که در آن اسد ۹۵.۱ درصد آرا را به دست آورده، یک نمایش مضحک توصیف کردند. آمریکا و کشورهای اروپایی نیز گفتهاند که این انتخابات آزادانه یا منصفانه نبوده است.
اما پوتین در این دیدار گفته است، نتایج انتخابات نشان میدهد که با وجود همه سختیها و مشکلاتی که در سالهای اخیر رخ داد، مردم سوریه به اسد اعتماد دارند و برای بازگشت به وضعیت طبیعی بر او تکیه میکنند. به گزارش رسانههای روسی، پوتین علاوه بر خوشامدگویی به اسد برای سفر به مسکو، تولد او را هم تبریک گفته است. او همچنین گفت که با تلاشهای مشترک توانستیم تروریستها را از پای درآوریم و در حال حاضر ارتش سوریه بیش از ۹۰ درصد از خاک کشور را در کنترل خود دارد هرچند برخی هستههای تروریستی هنوز فعال هستند.
پوتین مشکل اصلی سوریه را حضور غیرقانونی نیروهای خارجی در خاک کشور دانست که بدون مصوبه شورای امنیت یا اجازه دولت سوریه در این کشور حضور دارند، چیزی که به روشنی خلاف قوانین بینالمللی و مانع از تلاشهای دمشق برای تقویت یکپارچگی خاک سوریه و پیشبرد روند بازسازی کشور میشود. بشار اسد که آخرین دیدارش از مسکو در سال ۲۰۱۵ بود، از رهبر روسیه به دلیل کمکهای بشردوستانه به سوریه و تلاش برای جلوگیری از «گسترش تروریسم» تشکر کرد و گفت که همکاریهای سیاسی در سوچی یا آستانه نیز باعث شد که زندگی در خاک سوریه به وضعیت عادی برگردد و افزود که برخی کشورها تأثیر ویرانگری بر روند سیاسی سوریه دارند.
اسد تحریمها علیه سوریه را اقداماتی ضد حقوق بشری و ضد مشروعیت خواند و گفت که اقدامات سوریه برای برقراری گفتوگوی سیاسی ادامه خواهد یافت. اسد توانست در جنگ داخلی، با کمک قابل توجه روسیه و همپیمانان این کشور موقعیت نظامی را به نفع خود تغییر دهد. دولت بشار اسد توانست کنترل بسیاری از مناطق را که پس از آغاز اعتراضات و گسترش جنگ داخلی در این کشور از دست دولت خارج شده بود، مجددا به دست آورد. سوریه در اثر یک دهه جنگ داخلی ویران شده است. این جنگ بعد از چند ماه مواجهه معترضانی که ابتدا در ماه مارس ۲۰۱۱ علیه دولت سوریه به خیابانها آمدند تا خواستار دموکراسی شوند، شروع شد. طبق گزارشهای منتشرشده، در این جنگ حداقل ۳۸۸ هزار نفر کشته شدهاند و نیمی از جمعیت سوریه از خانههای خود گریختهاند.