یادداشت روزنامههای ۲۰ آبان
روزنامه کیهان
با این پروپاگاندا آب به آسیاب دشمن نریزید!/جعفر بلوری
۱- هجمهها علیه دولت سید ابراهیم رئیسی که ۱۰۰ روزی است روی کار آمده «شدید» است. شاید عدهای ندانند اما، این هجمهها حتی، پیش از آغاز به کار دولت سیزدهم شروع شده بود! وقتی نتایج انتخابات اعلام و پیروزی ایشان قطعی شد، رسانههای جریانی که خود را «اصلاحطلب» مینامند، با یک چرخش آشکار، و با رویکردی متفاوت با رویکرد ۸ ساله شان، شروع به کار کردند. از «گرانیها» گله کردند. نوشتند، خرید خودرو و مسکن تبدیل به رویا شده، از افزایش بیکاریها گفتند و از بروز پدیدههایی مثل، «اجاره پشتبام» و «رواج کانکسنشینی» گزارش تهیه کردند. گو این تحولات تأسفبار اجتماعی و اقتصادیِ حاصل از مدیریتِ شکستِ خورده لیبرالها، طی همین چند ساعتی به وجود آمدهاند که دولت رئیسی به قدرت رسیده! به قول حاج حسین، آقای رئیسی با آمدن خود، این طیف را که «لال» بودند شفا و زبانشان را باز کرد! ما همان ۱۰۰ روز پیش، با مشاهده این رویکرد پیشبینی کرده بودیم که، ایشان سالهای بسیار سختی پیش رو خواهد داشت. بهبود شرایطی که طی ۸ سال سوء مدیریت ایجاد شده، به هماناندازه سخت است که، کار کردن در میان این همه هجمه و پروپاگاندای رسانهای.۲- وقتی اوضاع اقتصادی کشوری خوب نیست و به معنای واقعی کلمه، مدیری زمین سوخته تحویل گرفته، «عقل جمعی» حکم میکند، به کمک آن مدیر باید رفت و با نقد مشفقانه و ارائه راهکارهای کارشناسی به او کمک کرد. در هیچ جای دنیا و در هیچ درسی از علوم سیاسی نیامده که میتوان با هوچیگری، دروغ، تهمت، پروپاگاندا و تبلیغِ راهی که قبلا امتحان شده و شکست خورده، اوضاع را سر و سامان داد. اینکه با یک تیم رسانهای، عزم خود را برای تخریب جزم و مثلا، کلمه به کلمه اظهارات مسئولی را «آنالیز» کنیم تا اگر در جایی به جای فتحه، کسره به کار برده بود را پیدا و آن را در بوق و کرنا کنیم یا امیدی را که در مردم به وجود آمده را هدف قرار دهیم، اوضاع بهبود نخواهد یافت. اینکه خود، کارنامه قطوری در دادن مسئولیتهای مختلف به جاسوسان و دامادها داشته باشیم، اما انتصاب نشدن! یک داماد را آنقدر برجسته کنیم که تصور شود، تمام مسئولین کشور، با رانت و پارتی روی کار آمدهاند هم، اوضاع سر و سامان نخواهد گرفت. اینکه «چرا مدعیان اصلاحات و عاملان وضع موجود دوست ندارند اوضاع سرو سامان یابد» را در دو بند بعدی توضیح خواهیم داد.
۳- بر اساس نتایج نظرسنجی که اخیرا، مؤسسه «گالوپ» از مردم ایران انجام داد، ۷۲ درصد مردم از عملکرد آقای رئیسی راضیاند و آن را تایید میکنند. این نظرسنجی که سه هفته پس از روی کار آمدن آقای رئیسی صورت گرفته، به این نکته مهم هماشاره کرده بود که، ۱۴ درصد از مردم به دلیل شیوع کرونا، در انتخابات اخیر ریاستجمهوری ایران شرکت نکردند. میزان مشارکت در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران حدود ۴۹ درصد اعلام شد. این یعنی، اگر کرونا نبود، میزان مشارکت ۶۳ درصد بود. مشارکت ۶۳ درصدی در انتخابات، با توجه به بلایی که طیف مدعی اصلاحات در این ۸ سال بر سر اقتصاد و معیشت مردم آوردند، شبیه به معجزه است. ریشه عصبانیت لااقل بخشی از این طیف از آقای رئیسی، دقیقا به همین نکته باز میگردد: مردم امیدوار شدهاند. باید به امیدشان حمله کرد!
۴- پیروزی آقای رئیسی، پیروزی جریان انقلابی و بازگشت کشور به ریل انقلاب است. مسئلهای که، فلسفه و ماهیتِ وجودیِ برخی جریانهای سیاسی در ایران، مخالفت و مقابله با آن به هر قیمت ممکن است. نتیجه طبیعیِ افزایش امید به جریان انقلابی، کاسته شدن از اقبال مردم به جریان مقابل آن است و آنها از همین رو به وحشت افتادهاند. بنابر این، یک راهحل برای طیف غربگرا میماند: «هجمه همهجانبه به امید مردم و جلوگیری از موفقیت دولت سیزدهم». این طیف تمام تلاش خود را کردند تا نتایج نظرسنجی موسسه گالوپ را مخدوش جلوه دهند! راز این همه تخریب در همین نگرانیشان است. اگر طی ۸ سالی که در قدرت بودند در اتاقهای فکرشان، به این نتیجه رسیده بودند که، با به گروگان گرفتن معیشت مردم و تشویق آمریکا به تحریم کشورشان، میتوان نظام را مجبور به دادن امتیاز به غرب کرد، اکنون نیز به این نتیجه رسیدهاند که، با بهبود شرایط اقتصادی مردم، فاتحهشان خوانده است. اینکه نمیخواهند اوضاع اقتصادی مردم سرو سامان بگیرد را باور نمیکنید! به کتاب خاطرات اوباما درباره آشوبهای سال ۸۸، به گزارش لسآنجلس تایمز در مهرماه سال ۸۸ و اظهارات «جانهانا»، به اظهارات خانم فائزه هاشمی عضو مرکزیت کارگزاران در گفتگو با انصاف نیوز، به سرمقاله مجله صدا، ارگان حزب اتحاد ملت (مشارکت سابق) درباره دیدار ترامپ با رئیسجمهور صربستان و... حتما سری بزنید...
۵- آواربرداری از ۸ سال ویرانی به همان اندازه سخت و سنگین و وقتگیر است که، کار کردن در میان این همه هجمه و تخریب و حاشیه سازی. سری به روزنامههایشان بزنید. به تیترها و صفحات مختلفشان نگاه کنید. بیانیههایشان را بخوانید. تماما راجع به سختی معیشت مردم است، بدون کوچکترین اشارهای به عاملان این سختی! بعضا حتی صفحات سرگرمی و ورزششان هم سیاه است. مملو از اخبار راست و دروغِ سیاه با هدف بیاعتبار کردن دولتی که فقط ۱۰۰ روز است روی کار آمده و هجمهها، اجازه فعالیت راحت به آن را نمیدهد!
۶- نمیگوییم این دولت، بینقص است. مثل همه دولتها نقصهایی دارد. میگوییم، به این دولت که مردم به آن امید بستهاند، فرصت دهید. میگوییم با چنین میراثی، قویترین دولتها هم نمیتوانند طی چند سال، اوضاع را راست و ریست کنند، چه رسد به چند ماه آن هم در میان این همه هجمه و نامردی. نمیگوییم دولت را نباید نقد کرد. حتما باید نقد کرد و هشدار داد. نشان به آن نشان که ما ۸ سال تمام هشدار دادیم و اشتباهات دولت آقای روحانی را نقد و اقدامات هرچند کم، اما مثبت آن را عکس یکِ روزنامهمان کردیم. به هشدارها توجهی نشد. دلیل درستی آن نقدها، وضعیتی است که امروز در آنیم. وضعیت امروز سالها پیش، پیشبینی شده و هشدارهای لازم داده شده بود، اما چه کنیم که منتقدان به جهنم حواله میشدند!
۷- توسعه (اینجا اقتصادی)، فقط با برنامهریزیهای اقتصادی و برخی توسعههای سیاسی و فرهنگی و مطالعات تاریخی نیست که، صورت میگیرد. توسعه، در بستر نقد کارشناسانه، هشدارهای دلسوزانه و در فضای سالم و آرام رسانهای و روانی سریعتر صورت خواهد گرفت. شما یک کارشناس یا جامعهشناس توسعه را نمیتوانید پیدا کنید که گفته باشد، با به هم ریختن روح و روان جامعه و بمباران افکار عمومی با اخبار دروغ و زرد، میتوان، به اقتصاد کشور رونق داد. علیه این کشور به اندازه کافی هجمه رسانهای و مسموم خارجی صورت میگیرد. در کنار دیدار با چهرههای پوزیسیون و به اصطلاح اپوزیسیون! باید جلوی پروپاگاندای داخلی را هم گرفت و به کسانی که طی ۸ سال گذشته اینهمه مشکلات را بر سر مردم آوار کردهاند اجازه نداد با سیاهنماییها و دروغپردازیهای خود راه گذشته را دنبال کرده و باز هم آب به آسیاب دشمن بریزند.
روزنامه وطن امروز
وین از وین آغاز نمیشود!/علیرضا حجتی
۸ آذر ماه قرار است میز مذاکرات در وین دوباره چیده شود؛ مذاکراتی که ایران آن را نتیجهمحور و برای لغو تحریمها میخواهد، نه صرفا چیزی که تا ماه گذشته مذاکرات کمیسیون برجام برای احیای توافق خوانده میشد. این پیامی آشکار به طرف مقابل است که برای ایران بازگشت طرفین به توافق ناکام سال ۲۰۱۵ بر خلاف دیدگاه دولت حسن روحانی حیاتی و دارای ماهیت اصالتگونهای نیست.از همین حالا مشخص است مساله تعیینکننده در دور جدید مذاکرات و موضوعی که بدل به چالش اصلی رایزنیهای دیپلماتیک خواهد شد، تاکید و اصرار تهران بر عدم تکرار برجام و تکیه بر بحث «تضمین» است؛ مسالهای دامنهدار که این روزها به محل جدل تهران و پایتختهای غربی در دیپلماسی برجامی تبدیل شده است. تاکید جمهوری اسلامی بر ۳ مؤلفه رفع یکباره و موثر تحریمها، راستیآزمایی و دریافت تضمین برای عدم تکرار تجربه خروج دولت فعلی و بعدی آمریکا از توافق هستهای، مهمترین محور این جدل است.
در ۸ سال گذشته صورت مساله پرونده هستهای ایران مشخص بود: سقف برنامه هستهای ایران کجاست و کی باید متوقف شود؟ یکی از مدافعان این دیدگاه اتفاقا دولت اعتدالگرای مستقر در ایران بود که اساسا موضوع هستهای را ابزاری میدانست که میتواند به رفع تحریمهای ضدایرانی منجر شود، اما در تریلوژی توافقات برجامی در ژنو، لوزان و وین، ایران با پذیرش محدودیتهای استثنایی و بیسابقه پذیرفت یک برنامه محدود هستهای و فریز شده به ازای تعلیق بخش اندکی از تحریمها داشته باشد. در این میان دولت ترامپ با پاره کردن این توافق و خروج از برجام به امید داشتن یک توافق بهتر با برداشتن بند غروب برجام، دست به یک رفتار پیچیده در حقوق بینالملل زد. این یک اتفاق نرمال و عادی نبود و امتداد اثر وضعی این اقدام به امروز کشیده شده است. آمریکا با خروج غیرقانونی از برجام همه اجزای این توافق را به یک استثنا تبدیل کرد و درست به همین خاطر نباید انتظار داشته باشد همه چیز مثل گذشته پیش رفته و برجام به زندگی عادی خود بازگردد!
با این وجود درباره بحث تضمین باید به این موارد توجه کرد:
۱- مقامات آمریکایی از تابستان تاکید کردهاند نهتنها نمیتوانند بابت خروج دوباره از توافق تضمین بدهند، بلکه «رابرت مالی» رئیس تیم مذاکرهکننده آمریکایی در وین و نماینده ویژه امور ایران تصریح کرد کشورش تمام تحریمهای ترامپ را هم برنخواهد داشت. ۲- والاستریت ژورنال چندی قبل نوشت آمریکا تضمین دادن در این باره را مغایر برجام میداند، چرا که معتقد است در توافق ٢٠١٥ چنین تضمینی وجود نداشته و برجام یک توافق سیاسی بر مبنای تعهدات سیاسی است. «لارنس نورمن» خبرنگار والاستریت ژورنال نوشت: مساله روشن بود؛ در واقع به صورت علنی اعلام شد ضمانت دائمی منتفی است. هیچکدام از رؤسایجمهور آمریکا اختیار ملزم کردن دولت بعدی به یک معاهده غیرالزامآور را که از تأیید کامل سنا برخوردار نیست، ندارد.۳- پلیتیکو اواخر تیرماه درباره نشست محرمانهای که سناتورهای آمریکایی با «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه داشتند، به نقل از این سناتورها گزارش داد بازگشت به برجام باعث میشود واشنگتن اهرمهای فشار بر تهران را از دست بدهد، زیرا متعاقب آن باید تحریمهای اقتصادی بسیاری را بردارد. «مایکل مککول» سناتور جمهوریخواه اذعان کرد بدون تحریمها آمریکا نمیتواند از اینکه ایران درباره موضوعات دیگر پای میز مذاکره بیاید، اطمینان حاصل کند.
۴- رهبران حزب جمهوریخواه اخیرا تکرار کردند ایران هر توافق با دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا را از همان آغاز مرده فرض کند. «واشنگتنفریبیکن» به نقل از رهبران حزب جمهوریخواه نوشته آنها میخواهند این پیام مستقیم را به ایران ارسال کنند که بایدن از هیچ اختیاری برای دادن وعده ابدی رفع تحریمها برخوردار نیست. رهبران جمهوریخواه کنگره به فریبیکن گفتهاند رئیسجمهور از اختیار قانونی برای وعده دادن به نمایندگی از نهاد قانونگذار برخوردار نیست و کنگره، الزامی به رعایت توافق حاصلشده از سوی قوه مجریه با ایران نخواهد داشت. قانونگذاران آمریکایی گفتهاند رفع تحریمها در اختیار کنگره است و جمهوریخواهان تمام آنچه را در توان دارند برای حصول اطمینان از بازگشت تحریمها به کار خواهند گرفت.
۵- چیزی که تیم مذاکرهکننده ایرانی باید بداند، این است که دولت جو بایدن از ضعیفترین دولتهای یک قرن اخیر ایالات متحده است؛ دولتی که برآمده از شدیدترین شکافهای تاریخ آمریکاست و هنوز هم زلزله ششم ژانویه و تسخیر کنگره توسط مخالفانش، بر سر آن سنگینی میکند. این دولت دموکرات به اندازهای مخالف جدی در میان سیاستمداران و نهادهای تصمیمگیر آمریکایی دارد که در تمام راهبردهای خود - چه در داخل و چه خارج- باید «دست به عصا» حرکت کند. درباره برجام حتی پیچیدهتر است، چرا که بایدن هم توافق با ایران را میخواهد تا بتواند خیال شرکا و حامیانش را از در جعبه قرار دادن برنامه هستهای ایران راحت کند و هم به دلیل مخالفان جدی جمهوریخواه و دموکراتی که دارد، نمیتواند با دست باز و خیال راحت وارد میدان مذاکره شود.
۶- مساله دیگری که تیم فعلی ایرانی - بر خلاف محمدجواد ظریف و همکارانش- باید در نظر بگیرند، این است که نظام سیاسی آمریکا بیش از آنچه ریاستجمهوریمحور باشد، کنگرهمحور است. مثال تاریخی این گزاره هم کم نیست؛ مهمترین آن تاسیس جامعه ملل به پیشنهاد وودرو ویلسون، رئیسجمهور وقت آمریکا پس از جنگ اول جهانی است که کنگره پیوستن آمریکا به آن را تصویب نمیکند. از این رو مواضع سناتورها و نمایندگان آمریکایی درباره اختیارات بایدن برای رفع تحریمها و تضمین، اهمیت دارد؛ و اینها در حالی است که با ریزش و افت شدید محبوبیت جو بایدن در آستانه برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره، پیروزی جمهوریخواهان قریبالوقوع است و با توجه به این شرایط، هرگونه توافقی در وین بدون تضمین ممکن است حداقل یک سال دوام بیاورد.
برای درک بهتر این موضوع بهتر است به اعتراف سال ۹۵ محمدجواد ظریف در مجلس شورای اسلامی رجوع کرد که اشتباه خود و تیمش در دخیل کردن کنگره به برجام را میپذیرد. با این تفاسیر، اگر کاخ سفید ارادهای از خود برای تضمین دادن ندارد، ایران هم ضرورتی ندارد در صورت هرگونه توافقی به اجرای کامل برجام متعهد شود، فردو را مجددا تعطیل کند، قلب رآکتور اراک را از کار بیندازد، ذخایر غنی شده را نابود و به خارج از کشور ارسال کند یا سانتریفیوژهای خود را از کار انداخته و به انبار منتقل کند و در نهایت تن به بازرسیهای تحت پروتکل الحاقی بدهد، برای توافقی که به هیچ بند است!
بر هیچکس پوشیده نیست زمان اصلا به نفع واشنگتن نمیگذرد. اهرمهای فشار کاخ سفید کارایی خود را از دست داده و دولت بایدن گزینه هراسناک بیشتری برای وادار کردن ایران برای تن دادن به توافق مطلوب ایالات متحده ندارد. دولت بایدن برجام را با دست پس میزند و با پا پیش میکشد. از طرفی آمریکا با توجه به وضعیت منطقه و تمرکز جهت مقابله با چین در پاسیفیک نیاز مبرمی به احیای برجام و حلوفصل پرونده هستهای ایران دارد، اما از سوی دیگر آنتونی بلینکن، جیک سالیوان، رابرت مالی و دیگران به گونهای موضع میگیرند که گویی چشماندازی برای احیای توافق وجود ندارد.
روزنامه خراسان
۲ راهکار موثرتر از اعلام قیمتها/امیر حسین یزدان پناه
دولت به تازگی اعلام کرده که به دنبال اعلام قیمت دست کم ۲۰ کالای اساسی به صورت روزانه است. طرحی که ظاهرا برای مقابله با گرانیها و پدیده تاسف بار چند قیمتی بودن کالاهای اساسی در بازار اجرا خواهد شد. با این حال سوال این است که آیا این اقدام به فرض آن که دقیق و به موقع انجام شود، تا چه اندازه میتواند به گرانیهای افسارگسیخته و چند قیمتی بودن برخی کالاها در بازار کمک کند؟بازار کالاهای اساسی به دلیل متاثر بودن از عواملی، چون قیمت ارز (که خود چند قیمت دارد)، تشریفات واردات مواد اولیه یا نهایی، زنجیره توزیع، زنجیره فروش و به ویژه نظارت؛ پدیدهای چند عاملی است که صرفا با کنترل یک عامل آن نمیتوان از اثرگذاری بر سایر بخشها اطمینان حاصل کرد. آشکارترین و پر تکرارترین شاهد مثال آن نیز شرایط واردات یا تولید، توزیع و قیمت کالاهای مرتبط با حوزه کشاورزی و دامی نظیر مرغ و نهادهای کشاورزی است. چه این که مرغ با قیمت حدود ۲ دلار (با قیمت ارز ترجیحی یعنی هر دلار ۴۲۰۰ تومان) وارد کشور میشود و به جای آن که مثلا با قیمت ۹ یا ۱۰ هزار تومان به دست مشتری برسد، همین مرغ وارداتی منجمد نیز در بهترین حالت با توزیع دولتی و صفهای هر کیلو ۲۰ هزار تومان برای مشتری هزینه دارد. اتفاقی تاسف بار که حکایت از خلأ و ایرادهای جدی در فرایندهای تولید تا توزیع کالاهای اساسی در کشور دارد. خلأهای ضد مردم و ضد اقتصاد سالم که سبب شده طی ۳ سال حدود ۴۲۰ هزار میلیارد تومان (رقمی معادل ۱۰ سال یارانه ۸۰ میلیون ایرانی) به ارز دولتی ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کمتر از ۱۰ قلم کالای اساسی اختصاص یابد، اما نه تنها قیمت این کالاها کنترل نشده بلکه طی این ۳ سال با رشدهای ۲ تا ۵ برابری قیمت، گرانی بیش از نرخ تورم رسمی کشور را تجربه کرده اند! یک بازی دوسر باخت برای مردم ایران و ساختار اقتصادی کشور که تحت شدیدترین فشارهای ناشی از جنگ اقتصادی دشمن نیز است.
دو آسیب موثری که چنین شرایطی را برای کشور رقم زده و اصلاح آنها میتواند اثرات جدی در کنترل گرانیها داشته باشد، عبارت است از:
۱- فرایندهای معیوب نظارت: هم اکنون اصلیترین متولی نظارت بر بازار، تعزیرات حکومتی است. این ساختار، به دلیل نداشتن نیرو و بودجه کافی و نیز فرایندی که بیشتر به شکایت از گران فروشی متکی است و نیز جریمههای بسیار ناچیز در مقابل سودهای هنگفت ناشی از گران فروشی یا تخلف در فروش، عملا اعتبار خود را در بازار از دست داده و خریدار و فروشنده هیچ کدام جایگاه موثر برای این ساختار قائل نیستند. جمله معروف برخی فروشندهها خطاب به مشتریان ناراضی که «هرکاری میخواهید بکنید و هرجا میخواهید شکایت کنید!» به خوبی نشان میدهد که این نوع نظارت دیگر سرمایه اجتماعی برای اثرگذاری ندارد و دولت باید حتما برای آن فکری بکند در غیر این صورت حتی اعلام ساعت به ساعت قیمت کالاها نیز به کنترل گرانی کمک نخواهد کرد.
۲- نبود شفافیت: هم اکنون تقریبا همه مراحل ورود یا تولید تا توزیع یک کالا در کشور دچار نبود شفافیت است که نتیجه آن، بروز رانتهایی است که به گرانیهای بی حد و حصر و چند قیمتی منجر میشود. برخی سامانههایی که در این زمینه اجرا شده نیز به دلیل آن که همه بخشهای زنجیره را شامل نمیشود یا ضعفهای دیگر، عملا نتوانسته به شفافیت موثر در این عرصه منجر شود. به نظر میرسد، دولت باید در یک برنامه کوتاه یا میان مدت برای سامانه محور شدن زنجیره واردات یا تولید تا توزیع کالاها به ویژه کالاهای اساسی، اقدام موثر و عاجل انجام دهد. واضح است که پیش فرض و شرط کافی برای اثرگذاری این اصلاحات در بازار، اجرای یک برنامه اقتصادی مدون و حساب شده برای برداشتن فشار از معیشت مردم و رونق تولید است. مسئلهای که این ضرورت مهم را بار دیگر بیش از گذشته متذکر میشود که لازم است دولت هرچه زودتر برنامه و سیاست اقتصادی خود را طراحی و اعلان کند تا بخشهای مختلف اقتصادی کشور بتوانند متناسب با آن عمل کنند.
روزنامه ایران
نیم قرن چالش با آلودگی هوا/حسین آخانی
مشکل آلودگی و ترافیک شهر تهران نیم قرن سابقه دارد. ولی نه تنها این مشکل بر طرف نشده است بلکه شهرهای دیگر نیز به آن گرفتار شدهاند. در مهر ماه گذشته، شهروندان تهرانی ۸ روز ناسالم و در شش ماه گذشته شهروندان اراکی با ۶۳ روز هوای ناسالم و کرجیها بدون داشتن حتی یک روز هوای سالم رکورد آلودهترین شهر کشور را دارند. منابع آلودگی برای مسئولان شناخته شده است. در شهر تهران مهمترین منبع آلودگی وسایل نقلیه متحرک و در شهر اراک علاوه بر آن، صنایع بشدت آلودهای است که بخصوص در فصل سرما با تغییر سوخت نیروگاهها، بشدت آلوده میشود. اما آلودگی در اثر گرد و غبار بسیاری از شهرهای خشک کشور را گرفته است. در بازدیدی که مهر ماه از شهر اراک داشتم، کاملاً مشخص بود که بخش عمده آلودگی این شهر ناشی از فعالیتهای کشاورزی (شخم)، فرسایش شدید خاک و افت آبهای زیر سطحی دشت فراهان و اطراف تالاب میقان است.سؤالی که در ذهن مردم وجود دارد این است که با وجود آنکه همه بخوبی میدانند مشکل کجاست، چرا کسی برای حل مشکل آلودگی کاری نمیکند. پاسخ به این سؤال چندان پیچیده نیست. برای حل منشأ آلودگی خودروها، راهی جز توسعه حملونقل عمومی و حملونقل پاک نیست. اتفاقاً رویکرد حملونقل پاک، بسیار آسان، ارزان و منشأ سلامتی است. کسانی که در این سالها به شهرهای اروپایی سفر کردهاند بخوبی میدانند که حتی داشتن دو کودک نوزاد دوقلو یا معلولیت مانع استفاده از دوچرخه نمیشود.
در کلانشهرهای اروپایی، هر روز فضای تردد خودروها تنگتر و به فضای تردد پیاده، دوچرخه و اسکوتر اضافه میشود. نگارنده در سه سال گذشته تردد با خودرو در شهر تهران را با دوچرخه جایگزین کردم و با ۵ هزار کیلومتر دوچرخه سواری توانستم از انتشار یک تن دی اکسید کربن به شهر جلوگیری کنم. تجربه من نشان داد که با استفاده از دوچرخه باتری دار میتوان حتی در پر شیبترین نقطه تهران (محله گیشا و برج میلاد) در هفت روز هفته با دوچرخه سر کار رفت. تجربه من نه تنها باعث سلامتی و نشاط من شد، بلکه زمان قابل ملاحظهای در وقت صرفهجویی کردم.
بسیار خوشحالم که رویکرد معاونت جدید حملونقل و ترافیک شهر تهران، توسعه حملونقل پاک است. ایجاد خطوط دوچرخه بسیار ارزانتر از ساخت مترو، خرید اتوبوس و وارد کردن خودروهای برقی و هیبریدی است. علاوه بر آن به عدالت اجتماعی نزدیکتر بوده و نقش بسیاری در عدم وابستگی کشور به خارج از کشور و عملی کردن اقتصاد مقاومتی دارد. بر اساس تحقیقات جدید، بیش از ۲۹ میلیون نفر در ایران دارای چاقی و اضافه وزن هستند که عامل ۵۰ هزار مرگ در سال است. دلیل این مشکل کم تحرکی جامعه است که براحتی با توسعه دوچرخه، نه تنها صرفهجویی نجومی در هزینههای بهداشت و درمان میشود بلکه با کاهش آلودگی هوا، ۴۱ هزار مرگ زودرس در اثر آلودگی نیز شانس زیستن خواهند داشت. با مقایسه این رقم با سالانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار فوتی در کشور میتوان درک کرد که با یک تغییر کوچک در سبک زندگی و حمایت از دوچرخه سواری میتوان از مرگ یک چهارم ایرانیها جلوگیری کرد.
اما در خصوص آلودگی ناشی از استفاده از مازوت، مقصر اصلی وزارتخانههای نیرو، صنایع و نفت است. کشوری که مستعدترین کشور در تولید انرژیهای پاک است، وزارت نیرو همچنان با پیگیری روشهای قدیمی مانند سدسازی و توسعه نیروگاههای حرارتی و عادت دادن مردم به استفاده از گاز کشور را درگیر مشکلات فزاینده آلودگی و ناپایداری کرده است. استفاده از انرژی خورشیدی و بادی از سیاستهای فراموش شدهای است که متأسفانه در فصول سرد سال منشأ سختترین آلودگیها در شهرهایی، چون تهران و اراک است. خلاصه آنکه آلودگی هوا در ایران، نتیجه عدم درک مفاهیم توسعه است. وزارتخانههای قدرتمندی، چون نیرو، نفت و صنایع نیار به تغییر نگاه خود در توسعه دارند، بخصوص در روزهایی که دنیا با درک خطر نابودی تمدن بشری با افزایش گازهای گلخانهای پیگیر عدم وابستگی به سوختهای فسیلی است، اگر به حفظ سلامت مردم و پایداری این سرزمین ایمان داریم، چارهای جز تغییر سیاستهای کلان و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی نیست.
روزنامه شرق
دولت شفاف/سیدمصطفی هاشمیطبا
یکی از بحثهای مطرح قبل از تشکیل دولت سیزدهم موضوع شفافیت اقدامات دولت و البته شفافیت همه نهادها، سازمانها و وزارتخانهها بوده است. طبیعی است برخی موضوعات امنیتی و محرمانه و سری جایی برای شفافیت پیدا نمیکند، ولی امید آن است که مهر محرمانه و سری و بهکلی سری برای هر موضوع به کار برده نشود. برخی میگویند فعلا بسیار زود است که از دولت سیزدهم و وزارتخانهها و نهادهای تازه تغییر مدیریت داده شفافیت را طلب کنیم، درحالیکه بههرحال آنچه انحراف را کم میکند و موجب حرکت قطار تصمیمات در ریل خود میشود شفافیت است و اینکه از ماوقع آنچه میگذرد مردم مطلع شوند.آری! مردم مطلع شوند. اگر سابقه شفافیت در کشور وجود نداشت شاید پرداختن به امر شفافسازی کاری عبث و ابتر بود، ولی میتوان مثالی از نوع شفافسازی که مدرک و سابقه آن وجود دارد مطرح کرد تا معنی شفافسازی روشن شود، هرچند ممکن است مطابق معمول قابل نقد و بررسی باشد و اصلاحات در جهت تکامل آن مرعی شود. در سالهای ۵۹ تا ۶۳ که مسئولیت وزارت صنایع بر عهده نویسنده بود، مجلهای به نام سنگر صنعت در وزارت صنایع تولد یافت. وظیفه این مجله درج همه اتفاقاتی بود که در محدوده وزارت روی میداد و شمارههای آن هرچند قابل توزیع در دکههای مطبوعات نبود، اما به تعدادی بود که هر مراجعهکننده به وزارت میتوانست آن را داشته باشد و مطالب آن را مرور کند. در حقیقت این نشریه که از سوی روابط عمومی وزارتخانه منتشر میشد، وظیفه واقعی روابط عمومی را به انجام میرساند.
روابط عمومی نوعا در سازمانها برای توجیه یا ارائه اطلاعات بسته و غیردقیق انجام وظیفه میکند و در حقیقت جبرانکننده اشتباهات و تسامحهای مسئولان و مناسب جلوهدادن عملکردها هستند. بگذریم که برخی روابط عمومیها کارشان فقط نصب پرچم و پارچهنویسی و چراغانی ساختمان سازمان مربوطه بهخاطر مناسبتهای عید و عزا و... است. متأسفانه نهتنها سازمانهای اجرائی کشور از ارائه اطلاعات و پاسخ صحیح به سؤالها و تشریح عملکرد خود طفره رفته و صرفا در برخی موارد مطالبی در تحسین اقدامات خود به نشر میآورند که سازمانهای نظارتی مانند سازمان بازرسی کل کشور از ارائه آنچه در بازرسیها به آن رسیدهاند به مردم خودداری میکنند. در کشور ما مسائل بسیاری از قبل اقدامات مدیران و تصمیمگیری آنان ایجاد شده است و اگر نبودند مطبوعات متعهد به آگاهیدادن به مردم هیچ اطلاعاتی در اختیار مردم قرار نمیگرفت.
اضافه میشود مسائلی که از سوی رسانههای بیگانه و معاند مطرح میشود و بهدلیل آنکه هیچ مقام مسئولی درباره آنها توضیح نمیدهد نظر و نگاه رسانه بیگانه که امروز بهوفور در فضای مجازی دیده میشود و به دل مردم مینشیند و البته این بهدلنشستن بهدلیل تعدد آنها، چون عقدهای در گلوی افراد گیر میکند و کلا اعتماد به حکمرانی از دست میرود. در این خصوص برخی مسئولان میگویند که وظیفه ما پاسخدادن به اطلاعات ابرازشده از سوی معاندان نیست. باید گفت پاسخندادن یعنی رضایت به آنچه گفته شده است و این پاسخندادن موجب باور مردم به شایعات میشود. پس برای شفافسازی باید دو کار همزمان صورت گیرد. هم فعالیتهای یک سازمان اعم از تصمیمات جلسات و صورتجلسات و هم تصمیمات انفرادی و نیز آمار و اطلاعات از نتایج اقدامات حسب ماهیت سازمان بهصورت هفتگی یا ماهانه در یک مجله تهیه شود و هم به هر آنچه بهعنوان اتهامات، شایعات، آمار نادرست و... مطرح میشود، پاسخ داده شود.
هماینک در فضای مجازی اتهامات مختلفی به همه مسئولان کشور اعم از رؤسای سه قوه، وزیران و دیگر مسئولان وارد شده است. تشخیص درستبودن یا نادرستبودن این اتهامات از توان شهروندان معمولی و حتی فرهیختگان خارج است؛ اما اگر این شایعات و اتهامات بیپاسخ و بیتوضیح بماند، به باور مردم مینشیند. البته واضح است که شفافیت باید همزمان با اقدامات و طرح مسائل باشد. کاری مانند گزارش تلفیق بودجه که سالانه و نه حتی بلافاصله پس از سال انجام میشود نمیتواند در زمره شفافیتها قرار گیرد بلکه شفافیت باید همزمان با اقدامات رقم بخورد. اینکه جلسه رسمی مجلس (بهجز جلسات محرمانه) از صدای جمهوری اسلامی مستقیم پخش میشود، نمونه مناسبی از شفافیت است و بههمیندلیل مخاطبان از نحوه رویارویی مجلس با مسائل مطلع میشوند؛ درحالیکه از جلسات دولت، شورای اقتصاد، مجلس خبرگان، شورای نگهبان و وزرا و سایر مقامات هیچ اطلاعی همزمان در اختیار مردم قرار نمیگیرد. امروز حتی مسابقات ورزشی و داوریها بهصورت شفاف در اختیار مردم قرار میگیرد.
در گذشتههای نهچندان دور برای مثال اگر دو کشتیگیر مبارزه میکردند، نحوه امتیازدادن مخفیانه روی کاغذ بود و در پایان مسابقه تنها نتیجه اعلام میشد. درحالیکه امروزه با نصب تابلوهای الکترونیکی هرگونه امتیازی بلافاصله روی تابلوها منعکس میشود و اجازه اعتراض به مربیان داده میشود و با نشاندادن صحنه مشکوک تصمیم درست را اتخاذ میکنند. این شفافیتها از التهاب بازیکنان، مربیان و تماشاگران میکاهد، زیرا اطلاعات درست دریافت میکنند و بههمیندلیل عقده فرورفتهای که باعث جدال و نزاع شود در دلشان حضور نمییابد. البته در اتاق شیشهای نشستن و دیگران بهنظارهایستادن چندان مطلوب نیست؛ اما زندگی صحنه بروز و ظهور انسانها بوده و عالم محضر خداست. اگر همچنان که در مقابل دوربینهای نصبشده خویشتنداری میکنیم، به حضور خداوند اعتقاد داشته باشیم، بدون دوربین هم خویشتنداری میکنیم. حال چه بهتر که خود را در اتاق شیشهای و در معرض مردم و رسانهها بگذاریم و با حسننیت و شجاعت دیگران را به قضاوت بطلبیم. چنین میشود که مسئولان علاوه بر آنکه مانع شفافیت نمیشوند خود پیشقدم میشوند و بسیار روشن است که اشتباهات مدیریتی بسیار کم و کمتر میشود.
البته کار اندکی سختتر میشود، اما این سختی سهولتهایی تعیینکننده را دربر دارد و یکی از مصادیق «ان مع العسر یسرا فان مع العسر یسرا» همین سختی رفتار شفاف و نتایج مبارک آن است. نگارنده بهعنوان کسی که در مطالعه جراید و مراجعه به رسانهها دستی بر آتش دارد، احساس قوی دارد که بسیاری از مسائل را نمیفهمد. آنقدر اطلاعات ناقص و شبههانگیز وجود دارد که کمتر انسانی آن را به باور خود راه میدهد، هرچند بههرحال تأثیر خود را دارد. این آفتی است که نصیب مردم کشورمان شده است. اگر عمیق به اطلاعات در دسترس نگاه کنیم، چیزی دستگیرمان نمیشود و اگر سطحی نگاه کنیم، باورهایمان دچار تزلزل و شکست میشود. سؤال اینجاست! چرا مسئولان توضیح نمیدهند و دلایل خود را تشریح نمیکنند تا شفافیت ایجاد شود. چرا وزیر کشاورزی درباره علل انتصابات توضیح نمیدهد و نمیگوید چرا سه برادرزن خود را منصوب کرده است.
چرا وزیر نیرو دلیل بهکارگیری افراد غیرمتخصص را توضیح نمیدهد. در وزارتخانهای که آکنده از افراد متخصص است. چرا بهروشنی درخصوص کشتی ویتنامی توضیح داده نمیشود. چرا وزارت بهداشت درباره مسائل کرونا، داروها، واکسنهاو تولید داخل آن مسائل را روشن نمیکند. چرا وزارت خارجه موضوع چاههای گاز دریاچه خزر را روشن نمیکند. چرا سازمان محیط زیست، وزارت مسکن، وزارت کشاورزی و سایر دستگاههای ذیربط درباره نشست زمین در کشور و خسارات واردشده و آنچه در شهر اصفهان رخ داده است و علت بیتصمیمی خود درباره این پدیده و آینده را به مردم توضیح شفاف نمیدهند؟ از این قبیل مسائل بسیار زیاد است و همچنان که دولت آقای حسن روحانی مردم را در بیاطلاعی نگه داشته بود، در این دولت همچنان راه روحانی ادامه دارد. آیا حکمرانی بدون شفافیت میتواند تداوم داشته باشد؟
اخبار ویژه ۲۰ آبان
روزنامه کیهان
بُرد - بُرد اگر واقعیت داشت ۶ سال پسابرجام را به مذاکره نمیگذراندید
معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات میگوید: مذاکرات آتی در وین باید بُرد - بُرد باشد و برای این که به بنبست نرسد، از همان جایی از سر گرفته شود که در دوره قبل متوقف شد. غلامرضا ظریفیان به نامهنیوز گفت: چند فاکتور تعیینکننده در مذاکرات وجود دارد و مهمترینِ آنها ریلگذاریهایی است که تیم مذاکرهکننده قبلی از خود به جای گذاشتند که آن ریلگذاریها با نظر نهادهای بالادستی هم بود و صرفا تصمیم دولت وقت نبود. حالا اگر دولت جدید میخواهد مذاکرات بدون دردسر پیش برود باید بکوشد که بر همان ریل گذشته حرکت کند. او ادامه داد: «نکته دیگر این است که باید دید چهقدر دولت آقای رئیسی میخواهد میراث دستگاه دیپلماسی دولت آقای روحانی در بحث مذاکرات را بپذیرد؟ آنطور که آقای ظریف گفته بود و بر اساس گزارشهای موجود، مذاکرات وین به نتایج مهمی رسیده بود و تا توافق نهایی مسیر طولانیای باقی نمانده بود. حالا در این شرایط باید دید که دولت آقای رئیسی میخواهد آن مسیر را ادامه دهد یا نه».این فعال سیاسی بیان کرد: «برخی اظهارنظرهای اروپاییها و آمریکاییها نشان میدهد آنها تمایل دارند مباحث جدیدی را به مذاکرات اضافه کنند و این کار میتواند در مسیر مذاکرات خلل ایجاد کند به همین دلیل بهتر است ایران بر نقطهای تأکید کند که مذاکرات در دور قبل متوقف شد، زیرا اگر قرار چارچوب جدیدی تعریف شود، ممکن است طرفهای غربی بحثهایی فرابرجامی را پیش بکشند و ایجاد بنبست در مذاکرات برای هیچیک از طرفین مناسب نیست». ظریفیان گفت: «ما باید به دنبال مذاکرهای با نتیجهای بُرد - بُرد باشیم. اساسا برد و باخت در مذاکره آسیبزاست. تیم مذاکرهکننده کنونی باید از تجربیات گذشتگان استفاده کنند؛ هم از تجربیات مذاکرات در دوره آقای جلیلی و هم در دوره آقای ظریف. همه دیدیم که در دوران آقای جلیلی مذاکرات به بنبست رسید. مذاکرات جای بیانیهخواندن نیست و مذاکرهکنندگان باید وارد چالش و دیالوگ شوند».
اظهارات ظریفیان در حالی مطرح میشود که اولاً تیم مذاکرهکننده چه در مذاکرات پیش از برجام و چه در مذاکرات پس از روی کار آمدن دولت بایدن، بارها از خطوط قرمز عبور کرد و کوتاه آمد و با این وجود، زیادهخواهی آمریکا و غرب متوقف نشد؛ بنابراین برقراری «این همانی» میان سیاستهای نظام و عملکرد تیم مذاکرهکننده، خلاف واقعیات است. ثانیاً تخطئه مذاکرات در دوران آقای جلیلی برای اثبات عملکرد تیم روحانی در حالی است که اگر مذاکرات برجام واقعا معتبر و قابل دفاع بود، نباید به امکان عهدشکنی و زیادهخواهی پیاپی آمریکا در سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن ختم شود. این هنر نیست توافقی را امضا کنید که امتیازات نقد را یکجا از شما بگیرد و وعدههای سراسر نسیه به شما بفروشد، و ضمناً اجازه طلبکاری به طرف عهدشکن با وجود خدعه و خیانت بدهد.
اگر امثال آقای ظریفیان بگویند اینگونه نیست، باید پرسید پس چرا دولت روحانی، ۵ سال پس از اجرای تعهدات خود را سرگرم مذاکرات پیاپی (از جمله ۶ دور مذاکره بیحاصل اخیر) برای گرفتن حقوق ایران کرده است؟ ثالثاً مدعیان باید مصداقاً بگویند تیم آقای ظریف در ۶ دور مذاکره اخیر، واقعاً به کدام نتایج مهم رسیده بود؟ آیا آمریکاییها به عنوان طرف خارج شده از توافق، پذیرفته بودند برای راستیآزمایی و جبران کاری که کردهاند، همه تحریمهای پسابرجامی را لغو کنند؟ یا تضمینی ارائه بدهند که کلاهبرداری ۶ سال گذشته را مجدداً مرتکب نمیشوند؟! رابعاً این چه استدلال غلطی است که، چون طرف مقابل ممکن است بحثهای جدیدی را پیش بکشد، ما برگردیم و مذاکرات را از همان نقطه پایان از سر بگیریم؛ نقطهای که با وجود تنازل طرف ایرانی، موجب سرعقل آمدن آمریکا نشده بود؟!
خامساً، «بُرد - بُرد» همان رویهای بود که همه امتیازات هستهای را واگذار کرد و مُشتی وعده نسیه گرفت. طرف ایرانی در برجام، بخش مهمی از حقوق خود را - که مورد تأیید و امضای معاهده انپیتی- است، به شکل داوطلبانه واگذار کرد؛ بنابراین برجام از ابتدا هم توافق «بُرد - بُرد» نبود؛ اما حتی اگر چنین هم بوده باشد، اکنون درباره طرف زیادهخواه و ناقض توافق نمیتوان قائل به «مذاکره بُرد - بُرد» (به معنای واگذاری دوباره امتیاز برای گرفتن همان حق حداقلی خود در برجام) بود.
آمریکا باید به برجام پایبند باشد، چون سند ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ است
حجم مغالطه در روزنامه زنجیرهای غربگرا برای توجیه رویکرد متکبرانه آمریکا در مذاکرات برجامی شدت گرفته است. در این زمینه روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: «سخنگوی وزارت خارجه میگوید: دولت بایدن درصورت بازگشت به برجام باید ضمانت دهد که دولتهای بعدی آمریکا از آن خارج نشوند. پاسخ طرف آمریکایی به این اظهارنظر قابل حدس است. آنها خواهند گفت که برجام بر اساس اختیارات رئیسجمهور آمریکا به امضا رسیده و از جنس «معاهده» نیست که رئیسجمهور آینده قادر به خروج از آن نباشد؛ بنابراین اگر جمهوری اسلامی پیشاپیش خواهان ضمانت لازم برای تعهد روسای جمهور آینده آمریکا به برجام است، باید آن را به صورت معاهدهای بین دو کشور درآورد. تبدیل توافقنامه برجام به معاهده، اما مستلزم تصویب آن در کنگره آمریکاست که آن هم در صورتی امکانپذیر است که تمام مسائل مورد اختلاف دو کشور را دربرگیرد...بهطوری که رضایت حداقل شماری از اعضای جمهوریخواه کنگره را برای دادنِ رای مثبت به آن جلب کند. آیا طرف ایرانی برای برداشتن چنین گامی آماده است؟ و اگر نیست، چگونه خواهان دریافت تضمین از رئیسجمهوری است که اساسا فاقد اختیار لازم برای ارایه ضمانت در این زمینه است؟ این درست به آن میماند که وقتی ۳ کشور اروپایی در سال ۸۲ توافقنامه سعدآباد را با دولت سیدمحمد خاتمی امضا کردند، از او میخواستند که ضمانت دهد توافق بعد از پایان ریاست جمهوری او نیز پایدار میماند. آیا خاتمی اختیارِ ارایه چنین تضمینی داشت؟ و اگر به فرض تضمین هم میداد، باز چه تضمینی وجود داشت که دولت محمود احمدینژاد توافقنامه را لغو نکند؟ بنابراین، روشن است که بایدن نمیتواند درباره تعهد رئیسجمهور بعدی آمریکا به برجام ضمانت دهد. تازه اگر هم چنین ضمانتی دهد، در حد حرف خواهد بود؛ چرا که باز رئیسجمهور بعدی بنابه اختیارات خود میتواند از آن خارج شود. با چنین وضعیتی، پس چاره چیست؟ آیا ایران باید در جهت احیای توافقنامهای بکوشد که شاید ۳ سال دیگر توسط رئیسجمهور بعدی آمریکا لغو شود؟
واقعیت این است که توافقات بین کشورها در صورتی بادوام و پایدار میماند که منافع دوجانبهای را تامین کند یا مانع زیان و ضرری برای هر یک از دو طرف شود. اگر منافع مشترک دو کشور مورد نظر باشد و بر مبنای آن توافق صورت گیرد، این خودش بزرگترین تضمین برای بقای توافقنامههاست. هر توافقی که در مراحل بعد از امضای آن، منافع یکی از دو طرف را تامین نکند، معمولا ازسوی طرفی که خود را در موقعیت برتر احساس کند، لغو و با به شکل دیگری مختل میشود و تضمینهای مرسوم هم مانع آن نخواهند شد. بنابراین، اگر جمهوری اسلامی خواهان تضمین بقای برجام پس از دولت بایدن است، قاعدتا باید در جهت کشف منافع مشترک با آمریکا بکوشد و آنها را در درون یا بیرون برجام دنبال کند. چنین سیاستی نه تنها سبب استحکام برجام میشود، بلکه خروج رئیسجمهور آینده آمریکا از آن را به امری غیرممکن تبدیل میکند. در این میان بحثِ اعتماد بین دو کشور نیز از همین جنس است. کشورها بهعنوان بازیگران بینالمللی قاعدتا نه میتوانند به همدیگر اعتماد کامل داشته باشند و نه قادرند بی اعتماد مطلق باشند. اعتماد کامل به سادهلوحی و بیاعتمادی مطلق به عدم امکان هرگونه توافق و تفاهم و گفتگو و در شرایطی به تشنج و خصومت و جنگ رهنمون میشود.
تحلیل روزنامه اعتماد از جهات متعدد، غلط است و سندی برای محاکمه طیف متبوع خویش میباشد. چه اینکه همین طیف پیش از توافق برجام، ادعا میکردند آمریکا هم مؤدب و قابل اعتماد است و هم نمیتواند از برجام خارج شود و امضای وزیر خارجهاش تضمین معتبر است. همان زمان و در حالی که کنگره آمریکا در حالی که با سختگیری، امکان زیادهخواهی در مذاکرات را به دولت اوباما میداد و خواستار گزارشهای سه ماهه برای تایید پایبندی ایران و امکان ادامه تعلیق برخی تحریمها میشد، طیف غربگرا با گروگان گرفتن معیشت مردم و سنجاق کردن آن به مذاکرات، مجلس را تحت فشار گذاشته بود تا بدون هیچ رفتار متقابلی، برجام را بدون کمترین تغییر و تعدیلی، به عنوان یک توافق تعهدآور (معاهده) تصویب کند.
غربگرایان آن زمان نمیگفتند که برجام برای آمریکا تعهدآور نیست، اما قرار است درباره ایران معاهده الزامآور محسوب شود. از سوی دیگر ادعای الزامآور نبودن برجام برای دولت آمریکا در حالی است که برجام، سند ضمیمه قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت محسوب میشود و دولت آمریکا - فارغ از اینکه دموکراتها سرکار باشند یا جمهوریخواهان و کنگره، ترکیب و نظرش چه باشد - باید به قطعنامه و امضای خود پای برجام متعهد باشد.
غربگرایان (و از جمله روزنامه اجارهای اعتماد) همچنین به هنگام بزک کردن برجام نگفته بودند که برای اجرای برجام لازم است دوباره و چندباره با آمریکا مذاکره شود و «تمام مسائل مورد اختلاف حل شود» - بخوانید امتیازات جدید به آمریکای مستکبر و سیریناپذیر واگذار شود- تا آمریکا (شاید) به تعهد خود در توافق عمل کند! ضمن این که همین حال هم نمیتواند تضمین بدهند که حتی اگر امتیازات جدید واگذار شد، دولت مستکبر آمریکا دبه نکند. آنها قادر نیستند بگویند حدیقف- سیر شدن - دولت مستکبر آمریکا کجاست که حتی به متحدان و شرکای خود هم خیانت میکند؟ برای مثال توضیح نمیدهند آمریکا با چه توجیهی، معاهده انپیتی را که از بانیان آن است، زیرپا میگذارد و دائماً بمب هستهای تولید میکنند؟ یا چرا شورای امنیت را که جزو مؤسسان و دارندگان حق وتو در آن است، بارها دور زده و به شکل خودسرانه، جنگ راه انداخته است؟ آیا در این موارد هم مثلاً با ایران طرف بوده است؟ یا ماجرا به ذات استکباریاش برمیگردد؟
اما درباره مقایسه خروج آمریکا از برجام با موضوع عدم پایبندی دولت بعد از خاتمی به توافق سعدآباد، هم این مقایسه معالفارق و غلط است. نخست این که توافق سعدآباد، سند ضمیمه قطعنامه شورای امنیت نبود، دوم اینکه تعهد طرفینی بود که آن را هم مثل برجام، طرف غربی زیرپا گذاشت. بنابراین، ایران ناچار از مقابله به مثل (پس از دو سال تعلیق داوطلبانه برنامه هستهای) شد؛ و سوم؛ توافق سعدآباد (و بروکسل و پاریس)، نه توسط دولت بعدی ایران بلکه توسط خود دولت خاتمی که امضا شده بود، به خاطر عهدشکنی غرب، لغو گردید و فعالیتهای هستهای از سر گرفته شد؛ بنابراین در آنجا هم طرف عهدشکن غرب بود و نه ایران.
ایران آن زمان به مدت ۲ سال و در موضوع برجام، به مدت ۵ سال در برابر خدعه و عهدشکنیهای غرب صبر کرد و سپس تصمیم به تغییر سیاست همکاری یکطرفه گرفت؛ و بالاخره درباره منافع مشترک، باید گفت طرف مظلوم با طرف ظالم، نمیتواند منافع مشترک داشته باشد. نمونه روشن این ادعا همکاری دولت خاتمی با آمریکا در ماجرای اشغال افغانستان (به بهانه مبارزه با طالبان) است که دولت بوش جواب این حسننیت را با تهدید ایران به حمله اتمی و قرار دادن در فهرست محور شرارت و تحریمهای جدید داد. همین رفتار در ماجرای همکاری مرحوم هاشمی با دولت بوش پدر برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان رخ داد، اما طرف آمریکایی که مدعی بود «حسن نیت، حسن نیت میآورد»، پس از آزادی گروگانهایش، درباره وعده لغو تحریمها دبه کرد!
حاکمیت با ادبیات امثال حجاریان حق دارد به اصلاحطلبان اعتماد نکند
ارگان حزب کارگزاران ضمن تخطئه مواضع رادیکال سعید حجاریان و برخی مدعیان اصلاحطلبی نوشت: ادبیات جنگی با اصلاحطلبی سازگار نیست. روزنامه سازندگی نوشت: به تازگی سعید حجاریان نظریهپرداز و فعال سیاسی در مصاحبهای به آسیبشناسی عملکرد اصلاحطلبان و روند اصلاحطلبی در ایران پرداخته است. حجاریان سیاست و نقشه راه را فتح سنگر به سنگر یعنی گرفتن ریاست جمهوری، مجلس، شوراها و مطبوعات ذکر کرده است.به نظر نگارنده ایشان فقط برخی اشکالات را برشمرده و نسبت به یکی از مهمترین مشکلات اصلاحطلبی غفلت ورزیدهاند. اتفاقا این ایراد ایشان و تعابیر و واژگانی که برای طراحی نقشه راه اصلاحطلبی به کار بردهاند برمیگردد. شخصا سالهاست به این تعبیر فکر میکنم و از خودم میپرسم چگونه میشود با انتخاب این ادبیات از دموکراسی، پذیرش دیگری، گفتگو، تساهل و رواداری و حکومت مدرن حرف زد؟ دوم اینکه وقتی نقشه راه اصلاحطلبان را «فتح سنگر به سنگر» همه ارکان حاکمیتی و غیرحاکمیتی تعریف میکنید و برای آن برنامهریزی میکنید انتظار دارید جناح مقابل در برابر شما چه منشی در پیش بگیرد؟ آیا کاربرد این تعبیر جز اینکه جناح مقابل را به این نتیجه میرساند که شما درصدد حذف آنها از صحنه سیاسی بوده و هیچ خط قرمزی هم برای فتح این سنگرها ندارید؟
به نظر جنابعالی این سیاست و عملکرد جز شکل دادن یک رقابت ستیزهجویانه به کجا میانجامد؟ آیا تدارک برای حذف جناح مقابل به تمامیتخواهی اکثریت ختم نمیشود؟ جناب حجاریان شما بهتر از من میدانید که هر معنا و مفهومی باید بر واژگان و تعابیر مناسب آن بار شود. چگونه میتوان با بهره بردن از واژهها، تعابیر و ادبیات جنگی از رفرم، گفتگو و مذاکره و زندگی مسالمتآمیز در کنار یکدیگر حرف زد؟ امروز که به سالها و رویدادها نگاه میکنم فکر میکنم گرچه ما به عنوان مخاطبان شما بطور دقیق آینده آن سیاستگذاری را نفهمیدیم، اما همرزمان شما در جناح مقابل که با ادبیات جنگی بیشتر دمخور بودند بهتر متوجه معنای «فتح سنگر به سنگر» شدند! به همین دلیل با تمام قوا به مقابله با آن برخاستند. جالب اینکه بعد از گذشت این همه سال میفرمائید «یک وقتی فقط سنگر را فتح میکنید و یک وقتی حفظ هم میکنید، این دو مکمل هم هستند» از شما میپرسم چگونه باید سنگرها (بخوانید نهادهای حاکمیتی) فتح شده را حفظ میکردیم؟ مگر در تصورات اصلاحطلبانه برای کنشگری سیاسی راهی جز پیگیری قانونی وجود دارد؟ احتمالا هزینه نگهداشتن سنگرها به قول دوست نزدیک شما اکبر گنجی تبدیل افراد به سوخت اصلاحات بود؟
جناب حجاریان از قدیم گفتهاند از کوزه همان برون تراود که در اوست. نتیجه ادبیات و روشی که جنابعالی و دوستانتان برای طراحی نقشه راه و پیشبرد اصلاحات به کار گرفتید همین شرایطی است که اصلاحات در آن قرار دارد، یعنی تبدیل رقابت سیاسی به بازی مرگ و زندگی و تحریک جناح مقابل به اینکه از فرصتی که به اصلاحطلبان برای نقشآفرینی در صحنه سیاسی داده توبه کند. در این زمین بازی، اصلاحطلبی شکست خورد، چون بین اهدافی که داشت و ابزاری که برای رسیدن به آن به کار برد تضاد وجود داشت. نمیخواهم نقش عملکرد جناح مقابل در شکلگیری این روند را نادیده گرفته و همچیز را به عملکرد اصلاحطلبان و نقش شما تقلیل دهم، بلکه از شما میخواهم عمیقتر به بازخوانی انتقادی گذشته و نقش خودتان بپردازید! مگر اینکه شما هم مانند نویسنده فیلم درخت گلابی داریوش مهرجویی به پایان خط رسیده باشید!
روزنامه وطن امروز
رئیسی: مکلف به اجرای عدالت در نظام پرداخت حقوق هستیم
رئیسجمهور با بیان اینکه مکلف به اجرای عدالت در نظام پرداخت حقوق هستیم، گفت: پرداخت حقوق به افراد از محل خزانه نباید محرمانه تلقی شود و برابر مقررات قانونی پرداختها باید در سامانه مربوط ثبت شود. حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی در جلسه هیأت دولت درباره اجرای قانون نظام هماهنگ پرداخت گفت: مبنای کار دولت سیزدهم اجرای عدالت است و یکی از جاهایی که مورد توجه خیل عظیمی از مردم برای اجرای عدالت است، نظام پرداخت حقوقبگیران و کارکنان دولت است. رئیسجمهور با بیان اینکه پرداخت حقوق به افراد از محل خزانه نباید محرمانه تلقی شود و برابر مقررات قانونی پرداختها باید در سامانه مربوط ثبت شود، افزود: ما مکلف به اجرای عدالت در نظام پرداخت حقوق هستیم و تحقق عدالت در این زمینه منوط به ارائه اطلاعات از سوی دستگاههای مختلف به سازمان امور اداری و استخدامی است. رئیسی تصریح کرد: تحقق عدالت در نظام پرداخت حقوق و دستمزد صرفا مشمول حقوقبگیران دولت نیست و تمام کارگزاران حکومت اسلامی که حقوق آنان از محل خزانه پرداخت میشود باید بر اساس چارچوبی مبتنی بر عدالت حقوق دریافت کنند که لحاظ تخصص و مهارتهای افراد و سختی کار و امثال آن نیز از ضرورتهای تحقق عدالت در نظام پرداخت حقوق است. رئیس دولت سیزدهم در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه همه وزارتخانهها و دستگاههای دولتی در زمینه کنترل تورم مسؤولیت دارند، خاطرنشان کرد: پس از مدیریت شیوع کرونا که به شکل مطلوبی پیگیری شده است، مهمترین وظیفه همه ما در دولت مهار تورم و کنترل قیمتهاست. بنده مهمترین وظیفه دولت را نظارت بر قیمت کالاهای اساسی و مهار تورم میدانم و همه همکارانم در دولت باید همین احساس را داشته باشند.سفر سردار قاآنی به منطقه کردستان عراق
فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از دیدار رهبران سیاسی سنی در بغداد به منطقه کردستان عراق سفر میکند. خبرنگار شبکه العالم در عراق، روز گذشته از دیدار سردار «اسماعیل قاآنی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با «محمد الحلبوسی» رئیس ائتلاف سنی «تقدم» و شماری از رهبران سیاسی اهل سنت عراق در بغداد خبر داد. بر اساس این گزارش، سردار قاآنی پس از این دیدار عازم منطقه کردستان خواهد شد تا با مقامات کرد نیز دیدار و گفتگو کند. منابع رسانهای عراقی پیش از این از سفر فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به بغداد و دیدار «برهم صالح» رئیسجمهور، «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر و شماری از مقامات سیاسی و رهبران گروههای مقاومت خبر داده بودند. بر اساس این گزارش، سردار قاآنی در این دیدارها تاکید کرد عراق نیاز به ثبات و حفظ وحدت داخلی دارد و لازم است از هرگونه اقدامی که امنیت عراق را تهدید میکند، دوری شود. وی در این دیدارها همچنین تأکید کرد ضروری است خواستههای مردم و معترضان به نتیجه انتخابات در چارچوب قانون مورد توجه قرار گیرد. سفیر ایران در بغداد، در گفتگو با العالم تصریح کرد سردار قاآنی طی نشستهایش در بغداد، همه طرفهای عراقی را به آرامش و همکاری فراخواند.سوریه ذرهای از مسیر محور مقاومت منحرف نشد
مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل گفت: سوریه جایگاه ویژهای در کشورهای محور مقاومت دارد و در طول این ۱۰ سال در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و هر کشور دیگری قطعا نمیتوانست تحمل کند و نقش بشار اسد بسیار مهم و تعیینکننده است که تحت هیچ شرایطی صحنه را ترک نکرد. علیاکبر ولایتی در دیدار بسام ابراهیم، وزیر علوم کشور سوریه گفت: سوریه جایگاه ویژهای در کشورهای محور مقاومت دارد و در طول این ۱۰ سال در مقابل دشمنان ایستادگی کرد و هر کشور دیگری قطعا نمیتوانست تحمل کند و نقش دکتر بشار اسد بسیار مهم و تعیینکننده است که تحت هیچ شرایطی صحنه را ترک نکرد و این نشاندهنده ایمان و اعتقاد به سوریه و شجاعت است. وی افزود: بسیاری از کشورهای عرب تابع آمریکا وعدههایی داده بودند که اگر سوریه از مقاومت دست بردارد کمکهایی کنند، ولی سوریه ایستادگی کرد و ذرهای منحرف نشد.موضوع مذاکرات پیامدهای خروج آمریکا از برجام است
معاون سیاسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که روز سهشنبه در نخستین مقصد سفرش به چند کشور اروپایی در پاریس با «فیلیپ ارورا» مدیرکل سیاسی وزارت خارجه فرانسه در محل این وزارتخانه دیدار و گفتگو کرد، در گفتوگویی با خبرگزاری صداوسیما در این باره عنوان کرد: همانطور که میدانید فرانسه در آغاز سال آینده میلادی و در ۶ ماه اول سال ۲۰۲۲ ریاست اتحادیه اروپایی را بر عهده دارد و طبیعتا یک نقشآفرینی فراملی میتواند داشته باشد. علی باقری اضافه کرد: در این زمینه به نظر من یک فرصت بسیار مناسبی است هم برای ارتقای مناسبات جمهوری اسلامی ایران و فرانسه و همینطور نقشآفرینی فرانسه هم در تعاملات منطقهای و همینطور در مسیر مذاکراتی که ما هشتم آذرماه در وین با ۱+۴ خواهیم داشت. باقری همچنین اعلام کرد گفتگوهای مشروح، صریح و جدی و سازنده و رو به جلویی را با مدیرکل سیاسی وزارت خارجه فرانسه داشته است. معاون سیاسی وزیر امور خارجه درباره اظهارات «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه مبنی بر اینکه مذاکرات احیای برجام باید از جایی که تا ۲۰ ژوئن رسیده بود از سر گرفته شود، بیان کرد: ما مذاکرات هستهای نداریم، چون روی موضوع هستهای در سال ۱۳۹۴ در قالب توافقی که بین ایران و ۱+۵ شکل گرفت به طور کامل توافق حاصل شد. وی خاطرنشان کرد: موضوع اصلی که الان پیش رو داریم پیامدهای ناشی از خروج آمریکا از توافق برجام است که آن پیامدها فقط منحصر به تحریمهای غیرقانونی است که علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شده است.روزنامه خراسان
افزایش صادرات نفت ایران به چین
طبق اعلام رویترز، ایران در ماه آگوست ۶۶۰ هزار بشکه نفت در روز به چین صادر کرده و این رقم در ۱۰ ماه نخست ۲۰۲۱ به روزانه ۵۶۲ هزار بشکه در روز رسیده است.واریز آورده نهضت ملی مسکن ۵ مرحلهای شد
معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به این که آورده متقاضیان نهضت ملی مسکن طی چهار تا پنج مرحله توسط متقاضیان تکمیل میشود از شناسایی دهکهای درآمدی از طریق بانک رفاه ایرانیان خبر داد. محمود محمودزاده در خصوص نهضت ملی مسکن گفت: بخش عمده قیمت تمام شده واحدهای مسکونی نهضت ملی مسکن توسط تسهیلات دولتی، تأمین اعتبار میشود و بقیه نیز طی چهار تا پنج مرحله توسط متقاضیان در طول دوره ساخت، تأمین خواهد شد.اعلام قیمت رسمی ۲۰ کالای اساسی طی ۲۴ ساعت
جلسه ستاد تنظیم بازار به ریاست معاون اول رئیسجمهور بر تشدید نظارتها و تشکیل ستادهای استانی تاکید کرد و مقرر شد قیمت ۲۰ کالای اساسی ظرف ۲۴ ساعت آینده از سوی وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولیدکنندگان با همکاری دیگر نهادهای مرتبط محاسبه و اعلام شود.روزنامه ایران
هم مذاکره هم تحریم!
خبر اول اینکه، یک اندیشکده امریکایی مدعی شد دولت جو بایدن باید به شکل همزمان، مذاکرات و تحریمها را جلو ببرد و باید از انعطافپذیری سیاست تحریمهای امریکا، برای کاهش صادرات نفت ایران استفاده کند. به گزارش مشرق، اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی نوشت: اشاره ایران در تاریخ ۲۷ اکتبر مبنی بر بازگشت به مذاکرات هستهای در وین، برای آنها که خواهان دستیابی به توافق هستند خبر خوبی است. اما هم موافقان و هم مخالفان توافق هستهای باید بدانند که این مذاکرات نباید صرفاً یک تاکتیک تأخیری دیگر باشد. فاکتور زمان باید علیه ایران استفاده شود. دولت جو بایدن باید به شکل همزمان، مذاکرات و تحریمها را جلو ببرد و باید از انعطافپذیری سیاست تحریمهای امریکا، برای کاهش صادرات نفت ایران که در سال گذشته افزایش داشته است، استفاده نماید. در بخشی دیگر از این گزارش آمده: با توجه به انعطافپذیری قوانین تحریمهای امریکا، که یکی از آموختههای اصلی سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال ایران بوده است، امریکا میتواند این کار را بدون خطرات دیپلماتیک بیش از حد انجام دهد. قدرت تحریمها وابسته به اراده قوه اجرایی است، نه قوانین و مقررات.روایتی وارونه از مدرک تحصیلی وزیر پیشنهادی دولت
خبر دیگر اینکه، در پی معرفی مسعود فیاضی، وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به مجلس، تصویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد با این ادعا که اخذ مدرک کارشناسی فیاضی ۳۰ ترم تحصیلی به طول انجامیده است؛ یعنی از ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۸! خبرگزاری فارس، اما اصل مدرک فیاضی را منتشر کرده که نشان میدهد این ادعا صحت ندارد و وی مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۳۷۸ دریافت کرده است. احمد راستینه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هم گفته است: اخذ مدرک کارشناسی گزینه پیشنهادی آموزش و پرورش در سال ۷۸ صورت گرفته و سایر شایعات درباره مدت طولانی اخذ مدرک ایشان فضاسازیهای رسانهای بوده و کذب است.قاسمزاده به قید وثیقه آزاد، اما طبری در زندان است
شنیدیم که، در پی انتشار تصاویر بیژن قاسمزاده بازپرس سابق دادسرای فرهنگ و رسانه در فضای مجازی که به دلیل «تأثیر دادن نفوذ اشخاص دولتی در اقدامات» و «دریافت رشوه» در پرونده اکبر طبری به ۱۰ سال حبس محکوم شده، اما حالا در بیرون از زندان به سر میبرد، مرکز رسانه قوه قضائیه اطلاعیهای را صادر کرد. در این اطلاعیه آمده که دیوان عالی کشور این پرونده را به شعبه صادرکننده جهت رفع نقص در پرونده اعاده کرده است و مراحل دادرسی پرونده وی در جریان است. این متهم بر اساس قانون تا اعلام نهایی نتیجه دادرسی، فعلاً با قرار وثیقه آزاد شده است. این اطلاعیه در ادامه به وضعیت اکبر طبری معاون اجرایی رئیس اسبق قوه قضائیه هم اشاره کرد و گفت: نقض رأی اکبر طبری از سوی دیوان عالی کشور صحت ندارد و حکم وی عیناً در دیوان عالی کشور تأیید شده است. طبری که سال گذشته در ارتباط با لیدری و سردستگی باند ارتشا به ۳۱ سال حبس محکوم شد، در زندان در حال سپری کردن دوران محکومیت خود است.یازدهمین محموله کمکهای بشردوستانه ایران به کابل رسید
دست آخر اینکه، دیروز یازدهمین محموله کمکهای بشردوستانه ایران به مردم افغانستان وارد فرودگاه کابل شده است. به گزارش برنا، سفارت جمهوری اسلامی ایران در کابل اعلام کرد که یازدهمین محموله کمکهای بشردوستانه ایران به مردم افغانستان وارد فرودگاه کابل شده است. این محموله، حاوی مواد غذایی و دارویی میشود که با هدف کمک به آسیبدیدگان حملههای اخیر در بیمارستان سردار محمد داوودخان و مسجد عیدگاه فرستاده شده است.روزنامه شرق
بحران مهاجران در مرز بلاروس؛ لوکاشنکو لهستان را به «اخاذی» متهم کرد
رئیسجمهوری بلاروس اقدامات اخیر دولت لهستان را در اعزام و استقرار تانکهای ارتش در مرز با بلاروس و در پی افزایش بحران بین دو کشور محکوم و آن را «باجگیری و اخاذی» دانست. به گزارش ایسنا، الکساندر لوکاشنکو، رئیسجمهوری بلاروس در مصاحبهای با مجله «دفاع ملی» روسیه گفت: من را ببخشید، اما نبرد با آوارگان و مهاجران آن هم با تانکهای کلاس لئوپارد جایز است؟ ما از لحاظ نظامی بهخوبی آگاه هستیم و میدانیم که امروز جنگ با این مردم فقیر در مرز لهستان با بلاروس و پیشروی ستونهای تانک به چه معناست. بدیهی است که این یا نوعی آموزش است، یا اخاذی و تهدید.وی تأکید کرد: باید قبول کنید که در جهان امروز، دستبردن به اسلحه مساوی با مرگ یا خودکشی است. بهخصوص اینجا، در قلب اروپا و حتی بیشتر در یک درگیری با بلاروس چنین اتفاقی میافتد. شما همیشه تمام جنگها را در این منطقه راه انداختید و همهچیز از اینجا شروع شد. از تاریخ عبرت نگرفتید؟ اواخر اکتبر سال جاری میلادی گزارش شد که مقامهای لهستان قصد دارند تا دوهزارو۵۰۰ سرباز را برای کمک به گارد مرزی و حفاظت از مرز در مقابل مهاجران «غیرقانونی» مستقر کنند. لهستان تصمیم گرفته تا تیپ ۱۰ سواره نظام زرهی با تانکهای لئوپارد را به شهر «بایلا پودلاسکا» در مرز با بلاروس بفرستد. همچنین تانکهای آلمانی و آبرامز آمریکا نیز در رزمایشی در لیتوانی نزدیک مرزهای بلاروس حضور داشتند. بحران مهاجرتی در مرز بلاروس با لتونی، لیتوانی و لهستان به این دلیل به وجود آمده که مهاجران «غیرقانونی» به دنبال عبور از این کشورها برای ورود به قلمروی اتحادیه اروپا هستند و این بحران در هشتم نوامبر سال جاری میلادی شدت گرفت. چندهزار مهاجر از طریق بلاروس به مرز لهستان نزدیک شدند و از ترک آنجا امتناع کردند. برخی از آنها تلاش کردند تا با شکستن موانع و سیم خاردارها به قلمروی لهستان وارد شوند.
درهمینحال، نخستوزیر لهستان، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را به دلیل مسئله بحران مهاجران در مرز بلاروس با لهستان مقصر دانست؛ او گفت که رهبر اقتدارگرای بلاروس که متحد نزدیک ولادیمر پوتین است، بحران را تنظیم و هدایت میکند. کشورهای اتحادیه اروپا دولت مینسک را به دامنزدن عمدی به این بحران متهم کرده و خواستار وضع تحریمهای بیشتر علیه بلاروس شدند. در مقابل رئیسجمهوری بلاروس نیز گفته که کشورهای غربی مقصر این رویدادها هستند، چون کارهایشان باعث شده تا مردم از کشورهایی که درگیر جنگهایی هستند که خود غربی ایجادشان کردهاند، فرار کنند. ویدئوهای منتشرشده حاکی از این است که جمعیت عظیمی از مردم در حصارمرزی بلاروس با لهستان چشم به راه و منتظر ایستادهاند. برخی از آنها سعی میکنند با استفاده از بریدن سیمخاردارهای مرز، بریدن شاخه درختان و با زور و اجبار از مرز رد شوند؛ درحالیکه نگهبانان لهستانی آنها را با گاز اشکآور سرکوب میکنند.