برخورد با حقوق‌های نجومی، شتابزده یا واپس‌زده؟

قوه قضائیه که می‌گویند چند سالی است در دست انقلابی‌ها افتاده است و جدیت در کارش وجود دارد، چرا هیچ کاری برای این موضوع انجام نداده است؟ یعنی اگر می‌دیدیم یک نجومی بگیر را خوانده‌اند و او را امربه‌معروف کردند هم دلمان خوش بود. مجلس انقلابی هم که در شفافیت آرای خود وامانده است و نمی‌تواند آن‌را حل کند انتظاری نیست که قانونی تصویب و پیگیری کند.
يکشنبه، 7 آذر 1400
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : سید حسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
برخورد با حقوق‌های نجومی، شتابزده یا واپس‌زده؟
اگر حکومتی می‌خواهد مردم امیدوارانه در کنارش باشند و‌ به شکل‌گیری یک جامعه متمدن و پیشرفته کمک کنند باید اعتماد آنها را جلب کند و مدام در صداقت و درست‌کاری دیده شود. به‌عکس اگر کسی می‌‌خواهد مردم را از حکومت جدا کند کافی است دیواری از بی‌اعتمادی میان مردم و حکومت بکشد و در انتظار نابودی آن کشور بنشیند. سالهای گذشته دولت روحانی با اقداماتش دیوار بی‌اعتمادی را شکل داد و مردم را به بدترین شکل ناراضی کرد و باعث شد حضور کم‌رنگی کنار صندوق‌های رای داشته باشند. حالا دولت جدیدی آمده که میراث‌دار بی‌اعتمادی است و اگر بخواهد روند گذشته را ادامه دهد کشورمان درگیر مصائبی می‌شود که جبرانش امکان پذیر نیست.
 
مسئله حقوق‌های نجومی چند سالی است که وارد ادبیات ما و ذهن مردم ما شده است. این مسئله در همه دولت‌ها پس از انقلاب وجود داشت اما به‌طور رسمی اولین بار در دولت روحانی بود که این موضوع افشا شد... آن روز واکنش‌های شدیدی در جامعه ایجاد کرد و رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت تذکراتی جدی داشت اما کسی به آن توجهی نکرد. ایشان در دیدار با دولت‌مردان در خصوص حقوق‌های نجومی در روز دوم تیر ماه سال95 خواستار پیگیری دولت و رفع این ایراد و فراموش نکردن آن شد و گفت: «موضوع حقوق‌های نجومی، در واقع هجوم به ارزش‌ها است اما همه بدانند که این موضوع از استثناها است و اکثر مدیران دستگاه‌ها، انسان‌های پاک‌دست هستند، اما همین تعداد کم نیز خیلی بد است و باید حتماً با آن برخورد شود.» ایشان با اشاره به دستور رئیس‌جمهور به معاون اول برای پیگیری موضوع خاطرنشان کردند: «این موضوع نباید شامل مرور زمان شود بلکه باید حتماً به صورت جدی پیگیری، و نتیجه‌ی آن به اطلاع مردم رسانده شود.» رهبر انقلاب گفت: «براساس اطلاعاتی که به من رسیده است، میزان دریافتی مدیران در بیشتر دستگاه‌ها، در حد معقول است و دریافتی‌های کلان، مربوط به تعداد اندکی از مدیران است که باید با همین موارد اندک هم برخورد قاطعانه انجام شود.» اما نه تنها واکنشی در چهره مسئولان دولتی در این جلسه دیده نشد، بلکه تمام دستورات و تذکرات رهبر انقلاب برای پیگیری و عدم فراموشی هم با بی‌محلی دولت مواجه شد. بله هنگام سخنرانی رهبری می‌شد در قیافه مسئولان دولت تکبر و نخوت را مشاهده کرد. انگار که رهبر انقلاب می‌خواهد با دولت نامرادی ‌کند. ایشان همچنین در سوم شهریور سال95 این موضوع را ناعادلانه خواند و مجددا دستور پیگیری داد اما دولت هربار خود را به نشنیدن زد.
 
استدلال دولتی‌ها همیشه این بوده است که یک فرد متخصص که توانایی بالایی در سودآوری کشور و کمک به اقتصاد و ایجاد اشتغال و غیره‌وغیره دارد طبیعتا با یک کارگر ساده هم‌وزن نیست. آن متخصص باید پول بیشتری بگیرد تا کار بیشتری داشته باشد تا آن قشر کارگر هم بتواند از مواهب این رشد اقتصاد و رفاهی استفاده کند. شاید به‌ظاهر این استدلال درست باشد اما چند اشکال اینجا وجود دارد. اول آنکه این مسئولان مثلا متخصص هیچ‌گاه نتوانستند در حد یک متخصص مفید فایده باشند، این افراد تمام توان فکری و تخصصی خود را برای ایجاد رفاه برای خود، خانواده و رفقای خود به‌کار گرفتند و هیچ سودی برای مردم نداشتند که اگر داشتند وضع کشور ما این نبود. وضعیت اقتصادی، تولید و رفاه امروز اصلا نتیجه کار یک متخصص نیست! دوم یک متخصص که می‌خواهد پول بیشتری بردارد خودش باید کارنامه خودش را ببیند و پس از رضایت از کارنامه خودش پول بیشتری بردارد اما مسأله آن است که همیشه عملکرد از حقوق پایین‌تر بود. سوم حتی در حقوق بیشتر هم باید یک تعادلی برقرار باشد و کف تا سقف حقوق‌ها آنقدر فاصله نداشته باشد که فرهنگ وجود و لزوم طبقات ظالمانه اجتماعی را جابیاندازد. چهارم اثر حقوق نجومی در جامعه با تخصص یک متخصص منافات دارد. یعنی وقتی یک متخصص می‌بیند اثر فعلش در جامعه ایجاد تشویش، بی‌نظمی، ناامیدی و ناامنی می‌کند و باعث می‌شود یک کارگر با دیدن حقوق‌های نجومی دل‌سرد شود یا بخواهد با کار بیشتر و رفتارهای دیگر درآمدش را بیشتر کند باید در رفتار و درخواست خود برای حقوق بیشتر تجدید نظر کند. اصلا آیا نباید اثرات بدی که اشرافی‌گری در جامعه ایجاد می‌کند از نظر همان متخصصین نباید مورد بررسی قرار بگیرد؟!
 

افشای حقوق‌های نجومی در دولت انقلابی

دولت آقای رئیسی که با شعار مبارزه جدی با فساد روی کار آمده بود و روزهای اول شروع کارش چند نفر را در وزارت کار و دیگر ارکان دولت به‌خاطر کم‌کاری و اهمال‌کاری و حقوق‌های نجومی اخراج کرده بود، نمی‌دانست این مسئله ریشه در بسیاری از مجموعه‌های دولتی و خصولتی ریشه کرده است اگر هم می‌دانست فرصت برخورد با آن را پیدا نکرده بود. اینجا بود که افشای فیش چند نجومی بگیر دولت را به تکاپو انداخت برای بررسی بیشتر و بحث‌هایی که بناست منتج به قانون‌گذاری و نظارت بیشتر ‌شود. اینجا واکنش‌ها مدنظر ما هست نه آرمان‌ها و آرزوهای در برخورد با این فساد ریشه دارد. پس چند موضوع را باید متذکر شویم که در مورد حواشی این حقوق‌ها و برخوردها و واکنش‌هاست:
۱. موضوع حقوق‌های نجومی یک مسئله عمومی بود که هر کسی در مورد آن نظر داد اما یکی می‌خواست آن را ملعبه‌ای کند برای سرکوب مخالفانش و یکی می‌خواست از اثرات بد آن جلوگیری کند. متاسفانه رسانه‌های ما که باید در موضوع دوم یعنی جلوگیری از اثرات آن کار کنند در موضوع اول فعال شدند و جنگ راه انداختند. در دولت روحانی رسانه‌های اصولگرا موضوع فیش‌ها را تبدیل کردند که به یک جنگ تمام عیار بر علیه دولت و رئیس جمهور سابق تبدیل شد ولی در دولت رئیسی این‌طور نبود.
 
رسانه‌های اصولگرا که از افشاگری سال‌های قبل خود خوش‌حال و خشنود بودند با موضوع فیشهای نجومی و ریز بهانه‌های مندرج در آن در دولت انقلابی عکس‌العمل خاصی نداشتند جز پخش خبرهای متفاوت در تایید و رد آن؛ خبرگزاری فارس جز آن‌که اول خبرش را منتشر کردند بدون حمله، بعد آن را جعلی خواند و گفت این حجم از پول، مبلغ وامی بوده که به تنی چند از کارمندان شرکت پرداخت شده و بعد باتوجه به عکس‌العمل ضدونقیض مسئولان، اخبار جعلی بودن را حذف و دوباره آن‌را تایید کرد واکنش خاصی از خود نشان نداد و به دولت حمله نکرد. روزنامه کیهان که در دولت روحانی به‌خاطر فیش‌های نجومی غوغا به‌پا کرده بود هم زود از کنارش گذشت و درخواست کرد دولت و مجلس پیگیری کنند. این تفاوت در برخورد با یک پدیده شوم در جامعه و حزبی و جناحی کردن آن است که مسئله حقوق‌های نجومی را حل نمی‌کند. جالب آنکه کیهان در شماره چند روز پیش در دوم آذر خبری از یک نماینده درج کرده که حرفش نمکی بود بر زخم مردم. او گفته است پنج هزار مسئول در جمهوری اسلامی حقوق بالاتر از پنجاه میلیون تومان دریافت می‌کنند. به‌نظر می‌رسد که رسانه‌ها باید طرز نگاه خود را به مسائل تغییر دهند و از جناح‌بازی و رفیق بازی فاصله بگیرند. البته رسانه‌های طرف مقابل دولت هم طوری رفتار کردند که انگار موضوع حقوق‌های نجومی در دولت رئیسی به‌وجود آمده است.
 
۲. مردم در این ماجرا احساس می‌کنند در یک بازی مرکب گرفتار شدند. روز اول در خبرها آمد که رئیس‌جمهور دستور عزل این کارمندان را داده، روز بعد یکی نجومی بگیران مصاحبه کرد و گفت نخیر کسی ما را عزل نکرده و ما سرجای‌مان هستیم. بعدا گفتند باید بررسی شود و قبل از آنکه نتیجه بررسی‌ها اعلام شود گفتند این کارمندان برکنار شدند و بالاخره مشخص نشد که چه اتفاقی افتاد! اینکه دولت داعیه مبارزه با فساد داشته باشد اما بخواهد با خاک ریختن روی مشکلات و مصائب مردم را ساکت کند تا فراموش کنند چه شده است، فقط یک بازی به‌نظر می‌رسد که بازنده قطعی آن دولت انقلابی است. وقتی مردم می‌بینند با شعار و برخوردهای نمایشی این نوع موضوعات را بررسی می‌کنند از دولت انقلابی هم قطع امید می‌کنند. حرف‌ها و حدیث‌ها زیادتر از حوصله‌ این نوشتار است اما در کل مسئولان اولا این فیش‌ها را اصلا فیش حقوقی ندانستند و گفتند حساب و کتاب چند ماه بوده ولی باز هم نتوانستند آن را کتمان کنند و گفتند این عدد و رقم خیلی بیشتر از حقوق چند ماه است. دوما گفتند این خلأ قانونی است که باعث بر اشکالات موجود شده؛ سوما گفتند آنها برکنار شدند؛ چهارما گفتند در حال بررسی هستیم و پنجما آن کارمندان نجومی بگیر مصاحبه‌ای کردند و گفتند اصلا چنین چیزی وجود ندارد و اگر هم ما را نجومی بگیر بدانید باید مطلع باشید که قبل از ما بیش از بیست نفر هستند که بیشتر می‌گیرند. و حرف‌های دیگر که هیچ‌یک به برخورد و شفافیت نمی‌رسد.
 
۳. مسئله سوم و مهمتر این است که این برخوردها که مدام در دهان مسئولین می‌آید چه نوع برخوردی است؟ برخورد دقیقا یعنی چه؟ چرا یک فرد باید مدت‌ها و سال‌ها حقوق نجومی بگیرد و تا افشا شد برکنار شود؟ اگر افشا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ مطمئنا الان سرکار بودند و منتظر فیش ماه بعد؛ چرا برای یکبار هم که شده سامانه جامع دریافتی مدیران دولتی و خصولتی راه‌اندازی نمی‌شود که هم دولت خیالش راحت‌تر باشد و هم مردم؟ آیا وجود چنین سامانه‌ای مورد رضایت مسئولان نیست؟
 
۴. همان‌طور که گفتیم تکبر و لجاجت و البته دسیسه مسئولان باعث می‌شود فضای غیرشفاف به‌وجود بیاید که مردم را زیر پای خود له کند. مثلا آن شفافیت که رئیس مجلس می‌گوید از مجلس شروع می‌کنیم چیست و کی شروع می‌شود؟ چرا از شفافیت آراء شروع نمی‌کنند؟ به‌عبارتی بهتر نیست آقای قالیباف به‌جای حرف زدن عمل کند تا حرف‌هایش شعار و بازی تلقی نشود؟ یعنی اگر شما شفافیت دوست بودید آراء و نظراتتان در مجلس را شفاف می‌کردید.
 
سوال مهمتر اینکه چرا مسئولان به شدت با شفافیت مخالف هستند؟ به‌طور وقتی در خصوص محرمانه دانستن اموال و داریی‌های مسئولان رسانه‌ها سروصدا کردند. دکتر پزشکیان که در انتخابات ریاست جمهوری رد صلاحیت شده بود و عده‌ای سنگ او را به‌سینه می‌زدند به رغم آنکه مسئولیتی ندارد ناگهان برآشفته می‌شود و واکنش تندی نشان می‌دهد و اصلا مشخص نیست چرا ایشان در تمام اتفاقات گذشته ساکت بود و در این خصوص ناگهان مجبور شد واکنش نشان دهد. مگر کسی اسم پزشکیان را آورد؟ شاید اینجا ضرب‌المثل چوب را که برمی‌داری... را باید به‌خاطر بیاوریم!
 
۵. روش دولت فعلی در اظهارات و واکنش‌ها کمی تامل برانگیز است. برخی رسانه‌ها آن را نمایشی می‌خوانند و برخی دیگر لزومی برای شعار دادن نمی‌بینند. درست است که دولت با کلافی سردرگم و به‌هم پیچیده‌ای از دولت قبل مواجه است اما به‌نظر می‌رسد روش مواجهه با آن و پاسخگویی به مردم را بلد نیست. دولت شتاب‌زده است در حالی‌که باید آرام باشد و برای حل مسائل و مشکلات زمان تعیین کند و آن‌را به مردم اطلاع دهد. مردم هم انتظار ندارند یک روزه تمام مشکلات حل شود اما اینکه می‌گویند ما همه کارها را فوری درست می‌کنیم در مردم احساسی ایجاد می‌کند که در حال بازی خوردن هستند و این یک اشتباه بزرگ است.
 
۵. نباید اینچنین باشد که فردی بیاید از خلأهای قانونی مال و دارایی مردم را به‌خطر بیاندازد یا به آن دست درازی کند و تنها عکس‌‌العملی که صورت می‌گیرد برکناری آن فرد باشد. این نحوه از برخورد، این نحوه از رسیدگی و این نحوه از قانون‌گذاری می‌شود همان بازی‌هایی که در دولت‌های قبل بود و هیچ نتیجه‌ای نداشت و مردم را بیشتر از اصلاح ناامید کرد. قوه قضائیه که می‌گویند چند سالی است در دست انقلابی‌ها افتاده است و جدیت در کارش وجود دارد، چرا هیچ کاری برای این موضوع انجام نداده است؟ یعنی اگر می‌دیدیم یک نجومی بگیر را خوانده‌اند و او را امربه‌معروف کردند هم دلمان خوش بود. مجلس انقلابی هم که در شفافیت آرای خود وامانده است و نمی‌تواند آن‌را حل کند انتظاری نیست که قانونی تصویب و پیگیری کند. می‌گویند مجلس بند26 قانون برنامه ششم توسعه را به دولت ابلاغ کرده که دولت در سال اجرا یعنی سال96 سامانه‌ای از حقوق‌ها راه اندازی کند، ولی نکرده. خب در دولت انقلابی چرا این اتفاق نیوفتاده؟ مجلسی که از رئیس جمهور قبل به دلیل اهمال در عمل به قانون شکایت کرده چرا دولت فعلی را به حرکت وادار نمی‌‌کند. این قبض و بسط‌ها احساسی در مردم ایجاد نمی‌کند جز آنکه فکر می‌کنند اجرای قانون هم در بازی‌های جناحی و جریانی فراموش می‌شود یا به یاد می‌آید. نتیجه آنکه انگار کسی بنا ندارد هرگونه شفافیت در خصوص دارایی ها، درآمدها، حقوق ها، خرج ها و... صورت بگیرید. در خصوص هرگونه شفافیت کار نباید دست ذینفعان بیوفتد چون کسانی که بنا است پشت ویترین باشند هیچ عملی انجام نمیدهند جز دست به دست مالیدن برای گذشت زمان و دوره مدیریتشان انجام نمی دهند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط