ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

شهید حمیدرضا الداغی را شهید عفت و غیرت نامیدند. شهید الداغی به دنبال دفاع از دو دختر در برابر مزاحمان در سبزوار به فیض شهادت نائل آمد. مادر حمیدرضا الداغی در سبزوار از منش خیرخواهانه و مردم داری این شهید...
دوشنبه، 11 ارديبهشت 1402
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف
ماجرای شهادت حمیدرضا الداغی
شامگاه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ دو نفر از اراذل و اوباش در یکی از خیابان‌های شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند. حمیدرضا الداغی که خود پدر است و دختر دارد. متوجه ایجاد مزاحمت برای دختر جوان می‌شود و بلافاصله شجاعانه و غیرتمندانه برای نجات او با دزدان نوامیس مردم درگیر می‌شود و تلاش می‌کند دختر را از مهلکه نجات دهد، اما در این حین اشرار او را با چاقو مورد حمله قرار می‌دهند و دقایقی بعد بر اثر شدت جراحات به شهادت می‌رسد.

جزییات شهادت حمیدرضا الداغی
شهید حمید رضا الداغی طبق اطلاعات اعلامی از سوی نیرو‌های قضایی و امنیتی، توضیحات خانواده و ثبت دوربین‌های مدار بسته در محل وقوع جرم، ساعت ٢١ در یکی از معابر شهری سبزوار پس از آنکه تعرض کنندگان به دو دختر جوان را مورد تذکر لسانی قرار می‌دهد، به منظور دفاع از همشهریان خود وارد درگیری شده و پس از مورد آنکه به شدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار می‌گیرد به فیض شهادت نائل می‌شود.

دختری با پوشش نامناسب در خیابان حاضر می شود؛ گرگ های انسان نما به او طمع می کنند و می خواهند او را بربایند، اما جوانمرد با غیرتی به نام حمیدرضا سر می رسد و با شجاعت از جانش مایه میگذارد و او را از دست راهزنان ناموس مردم نجات می دهد. شامگاه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۲ بود که دو تن از اراذل و اوباش در یکی از خیابان های شهر سبزوار قصد داشتند دختر جوانی را به زور با خود ببرند؛

حمید رضا الداغی که خود پدر است و دختری ۱۳ ساله دارد و منتظر بازگشت دخترش از منزل همکاسی اش بود متوجه ایجاد مزاحمت برای دختر جوان می شود و بلافاصله شجاعانه و غیرتمندانه برای نجات او با دزدان نوامیس مردم درگیر می شود و تلاش می کند که دختر را از مهلکه نجات دهد، اما در این حین اشرار او را با چاقو مورد حمله قرار می دهند و دقایقی بعد بر اثر شدت جراحات به شهادت می رسد. آری؛ حمیدرضا را باید شهید غیرت و امر به معروف و نهی از منکر خواند. همو که همه هستی اش یعنی جانش را فدا کرد تا ناموس ایرانی مورد هتک حرمت شیطان صفتان انسان‌نما قرار نگیرد.
 

گزارش صدا و سیما از حادثه
 

توضیحات دادستان سبزوار
جعفر طیار صابری دادستان سبزوار هم در رابطه با این جنایت می گوید: مطابق تصاویر دوربین‌های مدار بسته و تحقیقات بعمل آمده در شامگاه ۸ اردیبهشت یکی از شهروندان که منتظر بازگشت فرزند خود از کلاس بود، متوجه ایجاد مزاحمت و درگیری دو جوان با یک دختر جوان و کشاندن دختر در خیابان به اجبار و زور شده و در یک اقدام شجاعانه و انسانی بلافاصله برای نجات دختر جوان اقدام می‌کند.

وی افزود: متاسفانه هر دو جوان مزاحم که حسب بررسی به عمل آمده دارای سوابق متعدد کیفری هستند، در واکنش به دفاع شهروند سبزواری از دختر جوان ناجوانمردانه با سلاح سرد وی را از پشت سر مورد اصابت چاقو و سپس نفر دوم او را از روبه‌رو مورد جرح شدید قرار می‌دهد و پس از ارتکاب جرم از محل متواری می‌شوند.

به گفته دادستان سبزوار بلافاصله اکیپ جنایی در معیت بازپرس، تحقیقات خود را آغاز و با تلاش مستمر در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربین شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر می‌شوند. دادستان عمومی و انقلاب سبزوار بر این نکته هم تاکید می کند که امنیت مردم و جامعه خط قرمز دستگاه قضائی و انتظامی است و برای افرادی که به فکر ایجاد شرارات در جامعه و مزاحمت برای نوامیس مردم هستند امکان فرار از مجازات غیر ممکن است.


مسئولان به خانه شهید رفتند
ابراهیمی معاون استاندار و فرماندار ویژه و برخی مسئولان سبزوار با خانواده شهید امر به معروف و نهی از منکر حمیدرضا الداغی دیدار کردند. فرماندار ویژه سبزوار با اشاره به جزئیات تشییع پیکر این شهید والا مقام گفت: با هماهنگی خانواده شهید، ستاد مراسم تشییع پیکر شهید "حمیدرضا الداغی" تشکیل شده است و آیین تشییع پیکر روز سه شنبه، ۱۲ اردیبهشت، ساعت ۹ صبح از مسجد جامع تاریخی سبزوار به سمت گلزار شهدای این شهر برگزار می شود.
 
 
حالا نوبت مسئولان امنیتی و قضایی است
حالا نوبت مسئولان امنیتی و قضایی است تا چنان درسی به اراذل و اوباش بدهند که هم مایه عبرت هم‌کیشانشان شود و هم مردم احساس امنیت کنند و هم خون پاک حمیدرضا هدر نرود و زین پس حمیدرضاهای دیگر شجاعانه و با غیرت پای دفاع از نوامیس جامعه و خطوط قرمز اعتقادی و دینی بایستند.

توضیحات مادر شهید الداغی
مادر حمیدرضا الداغی در سبزوار با توضیحاتی از منش خیرخواهانه و مردم داری این شهید اظهارداشت: خصلت و منش او در دفاع از ارزش‌های دینی و غیرت و تعصب در برخورد با موارد این چنینی و کمک به دیگران، از وی شخصیتی ممتاز ساخته بود که در نهایت ثمره‌ای خِیر جز شهادت برای او نداشت. وی افزود: حمیدرضا دائما حتی به اعضای خانواده خود نیز ارزش و معرفت عمیق دینی را توصیه می‌کرد تا اینکه جان خود را در همین راه فدا کرد.

مادر حمیدرضا الداغی همچنین با توضیحاتی در خصوص حادثه عنوان کرد: شهید ابتدا به دو فرد ضارب تذکر می‌دهد که کارساز نمی‌شود و سپس در دفاع از دختران جوان اقدام به برخورد با ضاربان می‌کند که با سلاح سرد مورد ضربات متعدد قرار گرفته و بر اثر جراحات وارده و پیش از رسیدن به بیمارستان از دنیا می‌رود. مادر مرحوم الداغی و دیگر اعضای خانواده این شهید همچنین خواستار محاکمه جدی مسببین این حادثه شدند.

متاسفانه هر ۲ جوان مزاحم، که حسب بررسی به‌عمل آمده دارای سوابق متعدد کیفری هستند...

مصاحبه مادر و همسر شهید
 

واکنش مداحان به شهادت حمید الداغی
شهادت این جوان خوش غیرت سبزواری واکنش ۱۲ نفر از مداحان سرشناس کشورمان را هم در پی داشت که در فضای مجازی برای او نوشتند و از او تقدیر کردند و در ادامه تقدیم می‌شود:

میثم مطیعی با هشتگ «شهید غیرت و شهید حمیدرضا الداغی» شعری در وصف این شهید دفاع از ناموس منتشر کرد و نوشت:
قصه جریحه‌دار شد
آن‌طرف پیاده رو
عقل صدا زد که بمان
عشق صدا زد که برو وقت
چه بود آن غروب؟
وقتِ قیامت تو بود
فرق تو با بقیه چیست؟
فرق تو غیرت تو بود
تیغ زدند بی‌هوا
دشنه زدند بی‌خبر
کوچه به حرف آمده:
چند نفر به یک نفر
صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری
محمدحسین پویانفر مداح سرشناس کشورمان هم با هشتگ‌های #حمیدرضاالداغی #باغیرت نوشت: «صد پسر در خون بغلتد، گم نگردد دختری»، صدای یک ظرف ماست بلندتر از صدای گلوله و چاقو بود.

محمدرضا بذری مداح بابلی کشورمان هم با هشتگ‌های #شهید_حمیدرضا_الداغی و شهید علیرضا شهرکی به ماجرای شهادت این دو عزیز واکنش نشان داد و نوشت: «درسته که صدای یک ظرف ماست بلندتر از صدای گلوله و چاقو بود، ولی باکی نیست؛ خدا که می‌بیند... "ألم یعلم بأنَّ اللّه یَری» او در توئیت دیگری هم نوشته بود: «مردی غیرتمند، برای دفاع از آزادیِ دختران شهرش از زندگی‌ش گذشت! اما مدعیان شعار #زن_زندگی_آزادی، این ساعت‌ها روزه سکوت گرفتن. مطمئن باشید چند ماه دیگه جیغ بنفشِ #نه_به_اعدام همین ساکتین برای نجات کفتار‌های قاتل، گوش فلک رو کر خواهد کرد.» 

واکنش حمید علیمی به شهادت شهید شهرکی و شهید الداغی
حمید علیمی مداح اهل بیت (ع) هم در صفحه اینستاگرام خود با انتشار تصاویری از شهید حمیدرضا الداغی، شهید علیرضا شهرکی و طلبه مضروب سجاد جهانگیری در قم نوشت: «هنوز هستند کسانی که واژه‌های غیرت و شرافت، واژه‌های بی‌گناهی و مردانگی را معنا کنند.»

خلیلی ۱۴۰۲ را بشناسید
حسین طاهری مداح اهل بیت (ع) هم با یادآوری ماجرای شهادت شهید علی خلیلی به شهادت شهید حمیدرضا الداغی و نوشت: «ما این چشم‌ها رو سال ۹۴ دیدیم! خلیلی ۱۴۰۲ را بشناسید… حمیدرضا الداغی»

محسن عرب خالقی شاعر آئینی و مداح اهل بیت (ع) هم در این خصوص نوشت: «شهید مدافع وطن، شهید مدافع حرم، شهید مدافع ناموس، این راه ادامه دارد…»

شهید الداغی برای غیرت کشته شد
سید جواد پرئی شاعر آئینی نیز در این خصوص نوشت: «#شهید_حمید_رضا_الداغی کشته شد به خاطر #غیرت همون چیزی که نه در حامیان #زن_زندگی_آزادی پیدا می‌شه، نه در وجود اون ضارب بود و نه در برخی از مسئولان بی‌کفایتی که با بی‌خردی به تولید تشنج و انحراف‌های اجتماعی و خانوادگی دامن زدند.» سجاد محمدی، شاعر آئینی و ابوذر روحی، مسعود پیرایش، سیدمحمدرضا نوشه‌ور و امیر برومند مداحان اهل بیت (ع) هم در توئیت‌هایی شهادت او را تبریک گفتند و یادش را گرامی داشتند.


مسئولان سبزوار با خانواده شهید آمر به معروف دیدار کردند
معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار روز یکشنبه در حاشیه این دیدار با تبریک و تسلیت شهادت این شهید والامقام به خانواده وی و مردم ولایتمدار سبزوار، گفت: شهید الداغی باغیرت و بزرگمردی، در مسیر دفاع از ارزش‌های اسلامی و فریضه امر به معروف جان خود را فدا کرد. حسین ابراهیمی کُردیانی افزود: مستندات مربوطه و بررسی گزارش صحنه‌ای این رخداد حاکی از آن است که این شهید با حمیت و روحیه جوانمردی که داشت، رسالت خود را در عمل به امر به معروف و نهی از منکر دید و جان خود بر سر نجات ۲ دختر از چنگال شروران متعرض گذاشت. وی با اشاره به ابعاد این حادثه افزود: ساعت ۲۱:۳۰ جمعه، هشتم اردیبهشت، گزارشی مبنی بر ضرب و جرح این فرد، توسط ۲ نفر اشرار به دست ما رسید که موضوع مورد پیگیری قرار گرفت.

ابراهیمی افزود: پس از گزارش‌های رسیده از دستگاه‌های امنیتی و بررسی مستندات میدانی، جمع بررسی‌ها حاکی از آن بود که این عزیز که مقابل یک مرکز آموزش زبان، منتظر فرزند خود بود، متوجه درگیری و مزاحمت ۲ شرور نسبت به ۲ خانم نوجوان شده بود که به حکم وظیفه انسانی و دینی، نتوانست بی اعتنا از کنار آن بگذرد. معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار گفت: شهید الداغی با روحیه‌ای شجاعانه و غیرتمندانه در دفاع از ناموس مردم، سینه خود را سپر این حادثه نمود و به مقابله با اشراری برخاست که قصدشان شرارت و ایجاد مزاحمت برای ۲ بانو بود.

ابراهیمی افزود: پس از رهایی خانم‌ها از دست اشرار، آنان به آمر به معروف حمله کرده و وی را از پشت و رو به رو با ضربات متعدد چاقو هدف قرار داده و به شدت مجروح کردند که پس از انتقال وی به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات وارده، پس از ساعاتی جان باخته و به فیض شهادت نائل آمد. وی تصریح کرد: بلافاصله نشست شورای تامین شهرستان برگزار و با تشکیل پرونده، دادستانی به ماجرا ورود یافت و در کمتر از ۱۰ ساعت ۲ فرد شرور مزبور دستگیر شدند.

تشکیل ستاد تشییع پیکر شهید امر به معروف سبزوار
معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار گفت: با هماهنگی خانواده شهید، ستاد مراسم تشییع پیکر شهید "حمیدرضا الداغی" تشکیل شده است و آیین تشییع پیکر این شهید، روز سه شنبه، ۱۲ اردیبهشت، ساعت ۹ صبح از مسجد جامع تاریخی سبزوار به سمت گلزار شهدای این شهر برگزار می‌شود.

ابراهیمی با بیان اینکه اقدام این شهید والامقام، عملی ارزشمند و مجاهدانه در دفاع از مبانی دین اسلام بوده است، افزود: مردم ولایتمدار سبزوار با حضور پرشور در آیین تشییع این شهید امر به معروف و نهی از منکر، همچون گذشته بیعت خود را با ولایت فقیه و ارزش‌های اسلامی نشان خواهند داد. شهرستان سبزوار در ۲۳۰ کیلومتری غرب مشهد بیش از هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

پیکر شهید «حمیدرضا الداغی» امروز در مشهد تشییع می‌شود
مراسم تشییع پیکر مطهر شهید امر به معروف و نهی از منکر «حمیدرضا الداغی» امروز ساعت ۱۵ از محل مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر رضوی برگزار خواهد شد. همچنین پیکر شهید الداغی، از ساعت ۹ صبح سه شنبه ۱۲ اردیبهشت، از مقابل مسجد جامع سبزوار تشییع و برای خاکسپاری، به گلزار شهدای سبزوار منتقل خواهد شد. مراسم وداع با پیکر مطهر شهید، امشب ساعت ۱۹ در محل شهادت وی و همچنین در دانشگاه حکیم سبزواری، برگزار خواهد شد. گفتنی است؛ شهید حمیدرضا الداغی پس از درگیری با کسانی که برای چند دختر در سبزوار مزاحمت ایجاد کرده بودند، با ضربات متعدد چاقو، به شهادت رسید.

نظر کاربران شبکه های اجتماعی

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف
 
معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار روز یکشنبه در حاشیه این دیدار با تبریک و تسلیت شهادت این شهید والامقام به خانواده وی و مردم ولایتمدار سبزوار، گفت: شهید الداغی باغیرت و بزرگمردی، در مسیر دفاع از ارزشهای اسلامی و فریضه امر به معروف جان خود را فدا کرد. حسین ابراهیمی کُردیانی افزود: مستندات مربوطه و بررسی گزارش صحنه ای این رخداد حاکی از آن است که این شهید با حمیت و روحیه جوانمردی که داشت، رسالت خود را در عمل به امر به معروف و نهی از منکر دید و جان خود بر سر نجات ۲ دختر از چنگال شروران متعرض گذاشت.

وی با اشاره به ابعاد این حادثه افزود: ساعت ۲۱:۳۰ جمعه، هشتم اردیبهشت، گزارشی مبنی بر ضرب و جرح این فرد، توسط ۲ نفر اشرار به دست ما رسید که موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. ابراهیمی افزود: پس از گزارش های رسیده از دستگاه های امنیتی و بررسی مستندات میدانی، جمع بررسی‌ها حاکی از آن بود که این عزیز که مقابل یک مرکز آموزش زبان، منتظر فرزند خود بود، متوجه درگیری و مزاحمت ۲ شرور نسبت به ۲ خانم نوجوان شده بود که به حکم وظیفه انسانی و دینی، نتوانست بی اعتنا از کنار آن بگذرد.

معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار گفت: شهید الداغی با روحیه ای شجاعانه و غیرتمندانه در دفاع از ناموس مردم، سینه خود را سپر این حادثه نمود و به مقابله با اشراری برخاست که قصدشان شرارت و ایجاد مزاحمت برای ۲ بانو بود. ابراهیمی افزود: پس از رهایی خانم ها از دست اشرار، آنان به آمر به معروف حمله کرده و وی را از پشت و رو به رو با ضربات متعدد چاقو هدف قرار داده و به شدت مجروح کردند که پس از انتقال وی به بیمارستان، به دلیل شدت جراحات وارده، پس از ساعاتی جان باخته و به فیض شهادت نائل آمد. وی تصریح کرد: بلافاصله نشست شورای تامین شهرستان برگزار و با تشکیل پرونده، دادستانی به ماجرا ورود یافت و در کمتر از ۱۰ ساعت ۲ فرد شرور مزبور دستگیر شدند. 

تشکیل ستاد تشییع پیکر شهید امر به معروف سبزوار
معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار گفت: با هماهنگی خانواده شهید، ستاد مراسم تشییع پیکر شهید "حمیدرضا الداغی" تشکیل شده است و آیین تشییع پیکر این شهید، روز سه شنبه، ۱۲ اردیبهشت، ساعت ۹ صبح از مسجد جامع تاریخی سبزوار به سمت گلزار شهدای این شهر برگزار می شود. ابراهیمی با بیان اینکه اقدام این شهید والامقام، عملی ارزشمند و مجاهدانه در دفاع از مبانی دین اسلام بوده است، افزود: مردم ولایتمدار سبزوار با حضور پرشور در آیین تشییع این شهید امر به معروف و نهی از منکر، همچون گذشته بیعت خود را با ولایت فقیه و ارزشهای اسلامی نشان خواهند داد. شهرستان سبزوار در ۲۳۰ کیلومتری غرب مشهد بیش از هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.

رئیس دستگاه قضا: رسیدگی خارج از نوبت به پرونده‌های حوزه امنیت روانی
حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای رئیس دستگاه قضا دیروز در جلسه شورای عالی قوه قضائیه، با اشاره به برخی اتفاقات و حوادث اخیر از جمله شهادت آیت‌الله سلیمانی، تروریسم کور رخ‌داده در سراوان که به شهادت شهید شهرکی و همسرشان انجامید، مجروح کردن چند طلبه در برخی نقاط کشور و حادثه رخ داده در سبزوار که به قتل و شهادت یک جوان انجامید، خطاب به همه مسئولان قضایی ذیربط در سراسر کشور دستور مؤکد داد که در تعقیب و محاکمه و مجازات ضاربین و قاتلین حوادث مزبور، نهایت سرعت و دقت و قاطعیت را به خرج دهند و بخصوص در مواردی که ضاربین و قاتلین شناسایی و دستگیر شده‌اند، هیچگونه تأخیر و معطلی نداشته باشند.

رئیس قوه قضائیه تأکید کرد: پرونده قاتلین و ضاربین حوادث اخیر و تمامی برهم زنندگان امنیت مردم باید با سرعت و دقت و قاطعیت مورد رسیدگی قرار گیرد تا هم مردم مزه عدالت را بیش از پیش بچشند و هم دشمنان که برای برهم زدن امنیت کشور ما در حال توطئه‌چینی هستند بدانند که در این حوزه قاطعیت زیادی وجود دارد.

به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، رئیس دستگاه قضا ضمن تأکید مؤکد بر برخورد سریع و قاطع با تمامی عوامل برهم‌زننده امنیت فیزیکی و روانی مردم گفت: در موارد ناظر بر قتل و جرح افراد، مزاحمت برای نوامیس، هنجارشکنی و هتاکی با هدف مقابله با ارزش‌ها و انتشار اکاذیب و جعلیات و شایعه‌ها با هدف تخریب امنیت روانی مردم و مشوش و منحرف کردن اذهان آنها، مسئولان قضایی به‌صورت ویژه عمل کنند و پرونده‌هایی را که در رابطه با این موارد تشکیل می‌شوند در ردیف سایر پرونده‌ها مورد رسیدگی قرار ندهند؛ ما در قوه قضائیه به همه پرونده‌ها با نهایت دقت و قاطعیت رسیدگی می‌کنیم، اما در قوانین و مقررات ما نیز قید شده که باید برخی پرونده‌ها را به‌صورت ویژه و خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار داد.

رئیس عدلیه در ادامه افزود: در پرونده‌های ناظر بر تهدید امنیت مردم، چنانچه رسیدگی‌ها با تأخیر همراه باشد، آن آثار و بازدارندگی مناسب و مقتضی پدیدار نخواهد شد؛ لذا مسئولان قضایی ذیربط، پرونده‌های مرتبط با به خطر انداختن امنیت فیزیکی و روانی مردم را بدون هرگونه معطلی و هرچه سریع‌تر و خارج از نوبت، در نهایت دقت و قاطعیت مورد رسیدگی قرار دهند.

قاتلان جوان مدافع ناموس ایرانی دستگیر شدند
شهید غیرت و مردانگی

محمد جعفری: مرد جوان وقتی دید چند نفر از اوباش مزاحم 2دختر جوان شده‌اند و می‌خواهند به زور آنها را با خود ببرند برای دفاع از آنها وارد عمل شد اما اوباش که چاقو در دست داشتند با ضربات مرگبار وی را به قتل رساندند. حالا همه در شبکه‌های اجتماعی به تجلیل از رفتار جوانمردانه این مرد پرداخته و خواستار مجازات قاتلانش هستند. به گزارش همشهری، ساعت ۲۱:۳۰ دقیقه جمعه، هشتم اردیبهشت‌ماه مرد جوانی به نام حمیدرضا الداغی در یکی از خیابان‌های سبزوار مقابل یکی از مراکز آموزش زبان انگلیسی ایستاده و منتظر تمام شدن کلاس فرزندش بود.

او از آن طرف خیابان صدای داد و فریاد و فحاشی شنید. 2پسر جوان مزاحم 2دختر شده بودند و یکی از آنها که دست یکی از دختران را گرفته بود و در شرایطی که با چاقو او را تهدید می‌کرد می‌خواست او را با خود ببرد. در این شرایط بود که حمیدرضا برای دفاع از 2دختر از آن سوی خیابان به این سمت آمد.

پیش از آنکه او حرفی بزند و بخواهد کاری انجام دهد 2پسر شرور شروع به فحاشی کردند و درحالی‌که هر دو چاقو در دست داشتند به‌سوی مرد جوان هجوم بردند. در شرایطی که حمیدرضا هیچ وسیله دفاعی نداشت آنها به شکلی ناجوانمردانه با چاقو به او حمله کردند و حدود 10ضربه به سینه و پشت او زدند و به‌تدریج شهروندان سر رسیدند و آنها از آنجا گریختند. هرچند دقایقی پس از وقوع این درگیری خونین حمیدرضا به مرکز درمانی منتقل شد اما به‌دلیل ضربات مرگباری که به سینه، پشت و گردن او وارد شده بود جانش را از دست داد. در این شرایط بود که تیم‌هایی از پلیس سبزوار با حضور در محل حادثه به تحقیق در این‌باره پرداختند.

در تعقیب قاتلان
در همان بررسی‌های اولیه با کمک تصاویر ضبط شده توسط دوربین‌های مداربسته‌ای که در محل جنایت نصب بود هویت ضاربان مشخص شد. شواهد به‌دست آمده حاکی از آن بود که هر دو نفر از اشرار و اوباش منطقه هستند. یکی از آنها که 17سال دارد پیش از این در 14سالگی به اتهام دست داشتن در یک جنایت دستگیر شده اما توانسته بود با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود. دومین نفر که 21سال دارد نیز بارها به اتهام شرارت و درگیری به دام پلیس افتاده بود. کارآگاهان که سایه به سایه در تعقیب قاتلان فراری بودند به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد برادر یکی از متهمان آنها را به روستایی در حوالی شهر منتقل کرده و قصد دارد آنها را فراری دهد. به این ترتیب تیم ضربت پلیس وارد عمل شد و در شرایطی که حدود 10ساعت از جنایت گذشته بود موفق شد 2متهم را به اتهام قتل عمدی و 3نفر دیگر ازجمله برادر یکی از متهمان اصلی را به اتهام معاونت در قتل دستگیر کند.

در برابر دادستان
به‌دنبال دستگیری متهمان تحقیقات از آنها آغاز شد. آنطور که تصاویر لحظه وقوع جنایت نشان می‌داد یکی از دستگیرشدگان ضرباتی را از روبه‌رو به سینه و قلب مقتول وارد کرده و دومین نفر همزمان و از پشت با چاقو چندین ضربه به کمر و گردن مقتول زده که همین ضربات باعث مرگ او شده است. آنها در جریان تحقیقات در برابر دادستان سبزوار قرار گرفتند و ضمن اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بودند جزئیات بیشتری از این حادثه را شرح دادند. جعفر طیار صابری، دادستان سبزوار درباره این پرونده گفت:‌ متأسفانه هر دو عامل جنایت دارای سوابق متعدد کیفری هستند.

همدردی با خانواده مرد فداکار
در 2روز گذشته فیلم لحظه دفاع جوان فداکار از 2دختر و ضرباتی که به شکلی ناجوانمردانه به او زده می‌شود در شبکه‌های اجتماعی به شکلی گسترده منتشر شد و بازتاب وسیعی داشت. کاربران شبکه‌های اجتماعی ضمن تقدیر از شجاعت حمیدرضا الداغی به ستایش رفتار جوانمردانه‌اش پرداختند و خواستار برخورد با 2جوان شرور شدند. همچنین فرماندار و جمعی از مسئولان سبزوار نیز در خانه مرد فداکار حضور پیدا کرده و با خانواده داغدارش ابراز همدردری کردند.

حسین ابراهیمی کردیانی، فرماندار سبزوار در این‌باره گفت: شهید الداغی با غیرت و بزرگمردی، در مسیر دفاع از ارزش‌های اسلامی و فریضه امر به معروف جان خود را فدا کرد. مستندات مربوطه و بررسی گزارش صحنه‌ای این رخداد حاکی از آن است که این شهید با روحیه جوانمردی که داشت، رسالت خود را در عمل به امر به معروف و نهی از منکر دید و جان خود را بر سر نجات ۲ دختر از چنگال شروران متعرض گذاشت. شهید الداغی شجاعانه و غیرتمندانه در دفاع از ناموس مردم، سینه خود را سپر این حادثه کرد و به مقابله با اشراری برخاست که قصدشان شرارت و ایجاد مزاحمت برای ۲ بانو بود.

بچه‌ام رفت
از سوی دیگر مادر مرد فداکار که هنوز از دست دادن فرزندش را باور ندارد درحالی‌که اشک می‌ریخت درباره درگیری منجر به قتل پسرش گفت: بچه‌ام رفت. خیلی ساده رفت. بچه‌ام را چاقو چاقو کردند. زدند به قلبش. زدند به پشتش. ولی باز از دختر مردم دفاع کرد. کجاست آن دختر که ببیند من چه می‌کشم. شیرم حلالت باشد مادر.

درخواست برخورد قاطع با قاتلان
در شرایطی که انتشار فیلم درگیری مرد فداکار با دو شرور و نجات 2دختر جوان از دست آنها افکار عمومی را جریحه‌دار و مجازات قاتلان را به یک مطالبه عمومی تبدیل کرده است، امام جمعه سبزوار نیز خواستار مجازات قاتلان شد و گفت که امیدوارم حافظ خون این شهدا باشیم. حجت‌الاسلام غلامرضا مقیسه در این‌باره گفت:‌ افتخار می‌کنیم به چنین جوانانی و چنین مادرانی که فرزندان خود را چنین تربیت کردند و غیرت اسلامی را به منصه ظهور گذاشتند.

ما همه افتخار می‌کنیم به این عزیزان و خود را در غم از دست دادن این جوان عزیز سهیم می‌دانیم. مصیبت خانواده شهید مصیبت ماست و تمام مردم دیار سربداران در عزای این عزیز، عزادار هستند. از مسئولان، پیگیر هستیم تا این افراد که به ارزش‌ها حمله می‌کنند و همچنین به عفت، ناموس و حجاب این ملت حمله می‌کنند در آینده به کیفر اعمال خود برسند. براساس این گزارش آیین تشییع پیکر این شهید، روز سه‌شنبه، ۱۲ اردیبهشت، ساعت ۹ صبح از مسجد جامع تاریخی سبزوار به سمت گلزار شهدای این شهر برگزار خواهد شد.

 
گفت‌وگوی «جام‌جم» با برادر حمیدرضا الداغی‌

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف
خون‌خواهی شهید غیرت
«عاملان شهادت برادرم سابقه دارند و یکی از آنها چندی پیش مرتکب قتل شده بود. مردم از ما خواستند حکم قصاص را اجرا کنیم تا بعد از آزادی آنها افراد دیگر قربانی نشوند. ما هم درخواست داریم حکم قصاص در ملاء‌عام اجرا شود.»

این بخشی از صحبت‌های برادر شهید حمیدرضا الداغی است. شهید ۴۵ ساله‌ای که برای نجات دو دختر نوجوان از دست اشرار مسلح با دست خالی مقابل‌شان ایستاد، سینه سپر کرد و جان داد تا نشان دهد هنوز مردان این سرزمین برای دفاع از ناموس و غیرت‌شان جان هم می‌دهند. شامگاه یکشنبه هم جمعی از شهروندان با حضور در محل شهادت حمیدرضا الداغی ،آنجا را گلباران کرده و خواستار مجازات متهمان در ملاء‌عام شدند. رئیس قوه قضائیه نیز خواستار رسیدگی سریع به این پرونده شد. مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی هم اعلام کرد: کسی که برای دفاع از ناموس مردم و امر به معروف و نهی از منکر جانش را به خطر انداخته قطعا شهید است. فرآیند قانونی شهادت حمیدرضا‌الداغی به این شکل است که شورای تامین استان باید تشکیل جلسه دهد و همه اعضا آن را امضا کنند. تا روز یکشنبه دو نفر از اعضای شورای تامین داخل شهر نبودند امروز – دوشنبه- همه اعضای شورای تامین این فرم را امضا کرده‌اند و این درخواست به استانداری و سپس به وزارت کشور ارسال می‌شود. این فرآیند در حال انجام است تا حمیدرضا الداغی رسما به عنوان شهید معرفی شود. دیروز گفت‌و‌گویی با برادر شهید الداغی انجام دادیم و او از خصوصیات اخلاقی برادرش و شب حادثه گفت.

آن شب برادرتان چطور متوجه مزاحمت پسران برای دو دختر نوجوان شد؟
آن طور که من از شاهدان و دوستانش شنیدم‌، آن شب دختر ۱۵ ساله برادرم که از تیزهوشان شهر سبزوار است به خانه دوستش رفته بود تا با هم درس بخواند. برادرم از شرکت راهی آنجا شد تا دخترش را به خانه ببرد. در خیابان عظیمیه متوجه مزاحمت چند پسر برای ۲دختر می‌شود. یکی از دخترها جثه کوچکی داشت و نتوانسته بود از دست آنها فرار کند. برادرم به‌سمت آنها می‌رود و دختر به نوعی از او برای نجات خود کمک می‌خواهد. برادرم قصد نجات این دختر از دست مزاحمان را داشت که آنها با چاقو و ناجوانمردانه به او حمله کرده و زخمی‌اش کردند. 

شما چطور از حادثه با‌خبر شدید؟
من ساکن مشهد هستم . ساعت یک بامداد یکی از دوستان حمیدرضا با من تماس گرفت و گفت برادرم تصادف کرده و خواست خودم را به سبزوار برسانم. سریع راهی سبزوار شدم‌. وقتی به بیمارستان رسیدم متوجه قتل برادرم شدم. ماموران ماجرا را به دوست حمیدرضا اطلاع داده و او به دلیل این‌که مادرم عمل قلب کرده بود و من باید در جاده رانندگی کنم‌، مستقیم ماجرا را نگفته بود تا زمانی که به بیمارستان رسیدم. 

برادرتان سابقه بسیج داشت‌؟
نه. او سابقه عضویت در بسیج را نداشت اما بسیجی زندگی کرد. حمیدرضا پسر آرامی بود و اگر ظلمی به خودش می‌شد از آن می‌گذشت و همیشه سعی می‌کرد از دعوا و اختلاف پیشگیری کند. اما در برابر ظلم به دیگران نمی‌توانست ساکت بماند. یادم هست یک بار چند نفر را دید که از کودک زباله‌گردی می‌خواستند برقصد تا به او پول بدهند. با دیدن این صحنه نتوانست سکوت کند و سراغ‌شان رفت و خواست دست از این کار زشت بکشند. بعد از کودک زباله‌گرد را از دست آنها نجات داد. از همسایه‌ها تحقیق کنید همه از آرامی و خوش برخوردی برادرم تعریف می‌کنند. آن روز هم با دیدن این صحنه و این‌که خودش دختری همسن دختر گرفتار داشت‌، برای دفاع وارد عمل شد‌. حتی می‌بینید با چاقوکشی آنها بازهم دفاع می‌کند.

ورزشکار بود؟
هم تکواندوکار بود و هم هندبالیست. در تکواندو می‌توانست موفق باشد اما در مسابقه‌ای ناخواسته ضربه‌اش باعث آسیب به بینی رقیبش که دوستش هم بود، می‌شود و بعد از آن تکواندو را کنار می‌گذارد. می‌گفت اگر قرار است با ورزش به کسی آسیب بزنم‌، ترجیح می‌دهم آن ورزش را کنار بگذارم. 
 
برخی شاهدان گفته‌اند هنگام انتقال برادرتان به بیمارستان آمبولانس دیر آمده است؟
ما چنین موضوعی را نشنیدیم. آن طور که به ما گفتند، بعد از مصدومیت برادرم‌، فرزند یکی از دوستانش که با موتور در حال عبور از آنجا بوده برادرم را زخمی می‌بیند و از او می‌خواهد سوار شود تا او را به بیمارستان برساند. برادرم ابتدا به آن موتورسوار می‌گوید؛ اگر سوار شوم لباست خونی می‌شود و اینجا هم بیشتر از خودش به فکر او بود. بعد از سوار شدن به موتور مسافتی را طی می‌کنند که او به دلیل خونریزی شدید و اصابت ضربه چاقو به قلبش از روی موتور می‌افتد. شدت جراحات چاقو به حدی بود که پزشکان برای نجات جان او نتوانستد کاری کنند. بر‌اساس گزارش پزشکی قانونی، پارگی طحال، قلب و ریه باعث مرگ برادرم شد.
 
در این مدت متهمان را دیده‌اید؟
بله یکبار در اداره آگاهی آنها را دیدیم. پنج نفر بودند که دو نفرشان عاملان قتل هستند. دو نفرشان هم آن شب داخل ماشینی بودند که می‌خواستند دختر را سوار کنند. دو متهم اصلی سابقه‌دار هستند و یکی از آنها سابقه درگیری مرگبار دارد. 
 
درخواست بخشش نکردند؟
نه، خیلی آرام و خونسرد بودند و نشانه‌ای از پشیمانی در چهره‌شان نبود.

شما شکایت خود را مطرح کرده‌اید؟
هنوز نه، اما درخواست ما قصاص در ملاء‌عام است. در این مدت تعدادی از اهالی شهر به ما مراجعه کردند و خواستند حکم قصاص را اجرا کنیم. آنها سابقه‌دار هستند و مردم می‌ترسند اگر آزاد شوند‌، دوباره کسی را بکشند. یکی از متهمان ۲۹ اسفند هم سابقه درگیری دارد. 
 
زمان مراسم تشییع پیکر شهید مشخص شده است؟
امروز سه‌شنبه پیکر برادرم را در حرم رضوی تشییع کرده و روزچهارشنبه تشییع پیکر او در سبزوار برگزار‌می‌شود.
 

حمیدرضا الداغی نمادی از سنجش غیرتمندی جامعه ایران نسبت به زنان و دشمنان آزادی آنهاست
 

ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف


برهان شرافت
میلاد جلیل زاده: آنکه سفله و میان‌مایه و ضعیف‌النفس است، تاب دیدن قهرمان‌ها را ندارد. روح بزرگ آن آدم‌ها، خواری و ذلت را به چشمش می‌آورد و این قیاس ناخواسته تحقیرش می‌کند. به این جملات دقت کنید؛ «دفاع در موقعیت خطر، دارای احکام پیچیده فقهی است که بخش مهمی از آن -برخلاف حقوق- ناظر به عنصر روانی مدافع است. اگر شخص این موازین را رعایت کرد و جان خود را از دست داد، به مقام شهادت نائل می‌آید والا خود را نفله کرده است و استحقاق هیچ مدحی را ندارد.»

شامگاه دهم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲، حمیدرضا الداغی که یک جوان خوش‌تیپ و تحصیلکرده سبزواری بود، دید که چند نفر از اراذل بی‌سر و پا مزاحم دخترانی جوان شده‌اند و وقتی برای رهاندن آن خانم‌ها جلو رفت، از پشت چاقو خورد و شهید شد. چند ساعت بعد محسن برهانی، یک وکیل دادگستری که مطلقا نه به‌دلیل هیچ پرونده یا اقدام موفق و ناموفق دیگر در حوزه حقوقی، بلکه به‌عنوان فعال فضای مجازی معروف شده است، چنین جملاتی را توییت کرد. می‌دانیم که این قضیه فقط در خودش منحصر نیست و تعریف و تفسیر آن و موضع‌گیری‌ها درباره‌اش به قطب‌بندی‌های جامعه در چند ماه اخیر برمی‌گردد.

روکم‌کنی شدیدی در جامعه به راه افتاده که حتی اگر تا ابد ادامه پیدا کند، هیچ برنده‌ای نخواهد داشت و نهایتا باعث می‌شود در خیابان یا حتی پس‌کوچه‌های تاریک و روشن شهر، افراد را به اقداماتی نمادین اما خون‌بار وابدارد. مردی عصبی و پرخاش‌جو در مشهد به اسم امر به معروف و دفاع از حجاب، سطل ماست را روی سر مادر و دختری جوان می‌کوبد. حالا افراد یکی از طرفین ماجرا که انگار ماست بر سر خودشان کوبیده شده، به‌جای اینکه ناراحت باشند، همه خوشحال بودند چون می‌توانستند حق‌به‌جانب باشند و از آن‌سو حتی تندروترین آدم‌هایی که یکی به نمایندگی ازشان سطل ماست را کوبیده بود، به‌جای اینکه دل‌شان خنک شود، از این نماینده دیوانه و خودخوانده عصبانی شدند که چرا یک بهانه گرانقیمت را به‌دست رقبا و آدم‌های قطب مقابل داده است.

این خاصیت کل‌کل ناتمام و دیوانه‌واری است که در جامعه ما به راه افتاده و بیشتر از حقیقت هر ماجرا و حتی بیشتر از نتیجه عینی و عملی هر اتفاق، آنچه اهمیت پیدا کرده میزان و اندازه‌ای است که می‌توان از آن بهره‌برداری رسانه‌ای کرد. تحلیل و ارزش‌گذاری رویدادها تنها از این جنبه اهمیت دارند که چقدر به‌واسطه آنها می‌شود روی گروه مقابل را کم کرد. انگار اتفاقات و اخبار خرد و کلان به مثابه برگ‌هایی هستند که در دستان دو پوکرباز قرار می‌گیرند و باید با آنها تا پای جان قمار کرد. همین است که در اوج التهابات نیمه‌دوم ۱۴۰۱ دستگاه توجیه دو‌طرف به راه افتاد. 

اگرچه در این میان عده‌ای از دو سوی ماجرا تلاش می‌کردند که توجیه‌گر نباشند و از خودانتقادی طفره نروند، اما فقط به صداهای ستیزه‌جو پژواک داده می‌شد. جلوتر که رفت کم‌کم در بعضی فرازهای ماجرا توجیه بلاموضوع شد. اتفاقاتی مثل آنچه در سیستان‌و‌بلوچستان رخ داد یا کتک خوردن چند خانم در پیاده‌رو و ضرب‌و‌جرح یک نفر در کنار یکی از خیابان‌های تهران به دست ماموران پلیس، راه را برای توجیه از این سو بست و قتل صبر یا همان ذره‌ذره‌کشی آرمان علی‌وردی در اکباتان و روح‌الله عجمیان در البرز و حمله وحشیانه به چند مامور پلیس و یک روحانی در جاده منتهی به کرج، دیگر برای آن طرفی‌ها جای توجیه باقی نگذاشته بود.

آنها قبلا جنایتی که در حرم شاهچراغ رخ داده بود را با این جمله از سرشان باز می‌کردند که «کار خودشان بود.» یعنی حکومت برای مظلوم‌نمایی، خودش زائران شاهچراغ را کشته است و این‌طور می‌خواستند سنگینی عملی که در هر قاموس و مرامی محکوم است را گردن نگیرند. اما پس از ماجراهای استان البرز که دیگر نمی‌شد گفت کار خودشان بوده، عده‌ای ساکت ماندند یا حتی بعضا صراحت به‌خرج دادند و این اقدامات را محکوم کردند و عده‌ای هم با وقاحت گفتند «حق‌شان بود» حالا که دیگر هیچ‌جوره نمی‌شد از گردن گرفتن عملی که در هرقاموس و مرامی محکوم است، فرار کرد، فقط با ابزار وقاحت می‌شد از رو نرفت و ادامه داد.

عبور از مرحله «کار خودشان بود» به مرحله «حق‌شان بود»، به‌واقع نشان داد که این دعوا ناتمام است و حداقل یکی از طرفین دعوا هیچ توقفگاهی ندارد. آنها حتی حاضر نیستند با حفظ موضع کلی‌شان که انتقادی است، در بعضی موارد جزئی و واضح به طرف مقابل پوئن بدهند.

وقتی ماجرا به شهید الداغی می‌رسد و دیگر حتی عبارت «حق‌شان بود» هم کارگر نمی‌افتد، پس از چندساعت سکوت معنادار در تمام اکانت‌های همیشه فعال آن‌طرفی، آقای حقوقدان بالاخره سر و کله‌اش پیدا شد تا به داد این جماعت برسد و با زیر سوال بردن اصل کاری که شهید الداغی کرده بود، تلاش کرد نگذارد این اتفاق تبدیل به چیزی شود که ذره‌ای حق را به جریان مقابل بدهد. از روی این توییت می‌شود یک جماعت بزرگ را روانکاوی کرد و دقیقا فهمید با چه چیزهایی مشکل دارند، به چه چیزهایی حسادت می‌کنند و دلیل خیلی از رفتارهایشان چیست؟

بحث از جایی به بعد دیگر با حجاب و سایر سلیقه‌های متفاوت اجتماعی مرتبط نیست و به ریشه‌هایی روانشناختی پیوند می‌خورد به عبارتی افراد متعلق به یک تیپ به‌خصوص شخصیتی، نه به دلیل نوع خاص دودوتا چهارتا کردن‌شان، بلکه به دلیل همان تیپ شخصیتی به‌خصوص تا این اندازه روی یک موضع اصرار می‌کنند. آنها با مفهوم شهادت مشکل دارند و این چیز جدیدی نیست.

مشکل آنها را اما صرفا نمی‌توان اعتقادی دانست؛ بلکه قهرمانانه قلمداد شدن نوعی از سبک زندگی و نوعی از روحیه که در وجود این افراد نیست، آنها را آزار می‌دهد. هر کس ممکن است به دلیل کوچک بودن نفس و حقارتی که به واسطه میانمایگی در وجودش حس می‌کند، به آدم‌های بزرگ‌منش و ارواح موسع، کینه‌جویانه حسادت کند. همین است که یک نفر حالا که هیچی در دستش برای توجیه نیست، حالا که نمی‌تواند بگوید کار خودشان بود و حتی وقتی کسی برای جلوگیری از تعرض و تجاوز پا پیش گذاشته، نمی‌تواند بگوید آن کس که جان داد حقش بود، وسط می‌آید تا به جای توجیه، دلایل توجیه‌گری‌اش را روی دایره بریزد؛ من از جان‌های بزرگ، ارواح پرفتوح، از انسان‌های فراتر رفته از دنیای فانی و از هر مفهومی که در آن آرمان و عشق و هر چیزی بالاتر از آخور زیستی وجود دارد، کینه دارم.

خوارج هم همین بودند و اتفاقا به اندازه عقل‌شان و در مقیاس همان روزگار با علی علیه‌السلام دعوای حقوقی راه انداخته بودند. می‌گفتند «لا حکم الا لله» همه اما می‌دانیم که مساله اصلی نوع تلقی حقوقی و فقهی آنها نبود که با امیرالمومنین تفاوت داشت. اگر قضیه این بود چرا قبل از صفین یادشان نیفتاده بود که سر این موضوعات بحث کنند؟ مساله این بود که جماعتی مدعی و پر از نخوت، به زور علی را مجبور کردند حکمیت را بپذیرد و وقتی به عینه ثابت شد که حق با آنها نبوده، نخواستند که قافیه را ببازند و پرچمی بلند کردند که روی آن نوشته بود حکمی غیر از حکم خدا وجود ندارد.

کسی که ظرفیت پذیرفتن کوچکی‌اش را نداشته باشد، دست آخر کارش به اینجا می‌کشد. یک لحظه خود حکومت را کنار بگذاریم و به قطب‌بندی‌های اجتماعی به معنای «مردم در برابر مردم» نگاه کنیم. در این چند وقت اخیر، مذهبی‌ها و طرفداران انقلاب چند حرکت غیرقابل توجیه انجام داده‌اند که با هیچ منطق و اصولی قابل قبول نیست؟ سطل ماست؟ دیگر چه؟ اتفاقات اکباتان و کرج و بابلسر و قم و سبزوار هر‌کدام‌شان چند برابر آن سطل ماست هولناک بود و برخورد جریان مقابل چه بود؟ نمی‌شود که عده‌ای هر غلطی بکنند و آخر سر بگویند همه‌اش تقصیر حکومت است که تخم کینه را کاشته.

آدم می‌کشند، طلبه‌ای را با ماشین زیر می‌گیرند، طلبه‌ای را با چاقو در ایستگاه اتوبوس سلاخی می‌کنند، یک روحانی را در بانک از قفا با گلوله می‌کشند و باز عده‌ای می‌گویند حق‌شان بود یا نهایتا می‌گویند تقصیر حکومت است که بذر کینه را کاشته. نه، این منطقی نیست. آنها که چنین منطقی دارند خطرناکند. مثلا همین کسی که در غیرقابل‌توجیه‌ترین فراز از اتفاقات اخیر، یعنی مساله شهادت حمیدرضا الداغی، خواست فک یک‌وری و چشم خون‌چکان و عصبانی‌اش را پشت نقاب گزاره‌های علمی مخفی کند، باز هم کار از دستش در رفت و عبارت «نفله» از دهانش بیرون پرید. آیا واضح نیست کسی که می‌خواهد عبارت شهید را به نفله تغییر دهد، در حال بحث علمی نیست و کمپلکس‌های روحی و روانی از مغز او دیگ جوشان نفرت ساخته است؟

یک حقیقت را باید بپذیرید هرچند پذیرش آن برایتان آزاردهنده است. چپ باشید یا راست، اصلاح‌طلب باشید یا اصولگرا، تندرو باشید یا میانه‌رو و از هر منطقی پیروی کنید، ناچارید این را بپذیرید که هر بار در گوشه‌ای از ایران اراذل و اوباش متعرض نوامیس مردم شده‌اند و کسی برای یاری مظلومان جلو رفته، چه موفق بوده و چه کتک خورده، چه زنده مانده و چه شهید شده، به‌هر‌حال او یک ایرانی غیرتمند بوده است.

هیچ‌کدام از تیپ‌های دیگر اجتماعی در چنین مواقعی با جان‌شان بازی نمی‌کنند. سخت است که این را بپذیرید؟ زور دارد که قبول کنید چنین فتوت و و ایثاری مال همان گروهی است که با آنها مشکل دارید؟ در هر حال حقیقت همین است. حقیقت این است که شما از پشت چاقو می‌زنید، از پشت سر به آدم‌ها شلیک می‌کنید، پشت رل ماشین شیر می‌شوید و آدم پیاده را زیر می‌گیرید، مثل گله کفتارها سر یک جوانمرد می‌ریزید و می‌کشید، اما همان جوانمرد با هر سلیقه اجتماعی که دارد، برای نجات یک زن با تیپ و ظاهری متفاوت از سلیقه‌اش حاضر است جان بدهد.


محسن برهانی و نفله‌گی اخلاق
 
ماجرای شهادت «حمیدالرضا الداغی» شهید آمر به معروف
 
کیان عبداللهی: پرسش از «حقیقت» یعنی اینکه چه چیز درست است و چه چیز درست نیست؛ سوال از امر «خیر» (Good)، یعنی چه کاری را باید انجام داد؟ و چه کاری را نباید مرتکب شد؟ و پرسش از امر «زیبا» یعنی چه چیز و با چه معیاری حقیقتا زیباست؟ و چه چیز نیست؟ را شاید بتوان کلان‌ترین و مهم‌ترین سوالات تاریخ اندیشه بشری قلمداد کرد. سوالاتی که در دوره‌های مختلف پاسخ‌های متنوع و متفاوتی به آنها داده شده، اما به‌نظر می‌رسد نظریاتی که به‌جای جزیره‌ای دیدن این حوزه‌ها، به یک پیوند و ارتباط میان آنها قائلند، اقبال و جذابیت بیشتری را کسب کرده‌اند. 

افلاطون ایده‌ای دارد که حداقل به تصور من نزدیک‌ترین دیدگاه به واقعیتِ نسبت میان «حقیقت» و «خیر» و «زیبایی» است؛ او این سه را درواقع یکی می‌داند و معتقد است که حقیقت و خیر و زیبایی سه وجه یک چیزند و نه سه چیز متفاوت. 

ایمانوئل کانت، فیلسوف دوران‌ساز قرن هجدهمی غرب هم علاوه‌بر دو کتاب بسیار مشهورش، یعنی «نقد عقل محض» و «نقد عقل عملی»، نقد سومی هم دارد با عنوان «نقد قوه حکم» که اگرچه قرن‌ها در ایران و حتی جهان به آن کم‌توجهی شده، اما حتما مهم‌ترین کتاب او یا حداقل مکمل قطعی دو نقد دیگر است. خود او معتقد است که با این کتاب، پلی میان دو نقد پیشین، یعنی عقل نظری و عقل عملی زده و مفسران و شارحان هم معتقدند که بدون نقد سوم، انسان در دو نقد دیگر ‌کانت اسیر و شهروند دو جهان کاملا متمایز و بی‌ربط به هم و به تعبیری «آواره» است. 

در دیدگاه کانت در نقد قوه حکم نیز، چه درباره امر زیبا (و حتی امر والا) و چه درباره عقل نظری، مشخص است که «اخلاق» نقش بسیار مهمی دارد. به‌نوعی که کانت در بخش‌هایی معتقد است حتی برای درک بهتر «زیبایی» هم اخلاقی زیستن مهم است، چه رسد به اینکه بخواهیم درباره عقل نظری صحبت کنیم. 

مقصود از این مقدمات و ارتباط آن به ماجرای شهید الداغی و محسن برهانی چیست؟ اینکه وقتی به هر دلیلی کینه‌جویی و موضع‌گیری علیه جمهوری اسلامی و مذهبی‌ها برای محسن برهانی که می‌گوید حقوقدان و استاد دانشگاه است، اصل شد و وقتی از اخلاق کناره جست، نه‌تنها امر «خیر» و «نیک» برای او پوشیده می‌شود، و نه‌تنها نمی‌تواند منطق نظری عملِ شرافتمندانه و انسانی شهید حمیدرضا الداغی را ببیند، بلکه حتی «زیبایی» کار او را هم -فارغ از اینکه این شهید یک حزب‌اللهی و طرفدار دوآتشه‌ جمهوری اسلامی هست یا نیست- نمی‌تواند درک کند. 

آنطور که دوستان شهید الداغی، مثل مهدی عرفاتی – هم‌دانشگاهی سابق شهید- نوشته‌اند، شهید الداغی اساسا مذهبی دوآتشه مصطلح، آن‌طورکه برخی تصور کنند نبوده؛ اما غیرتمند و با شرافت بوده و انسانی می‌زیسته و همین روحیه‌اش او را به امر و اقدامی کشانده که مومنانه رفتار کرده و همین برای مذهبی و غیرمذهبی‌های باشرافت «زیبا» و «خیر» و مصداق «حقیقت» محسوب می‌شود. 

اما محسن برهانی که اخلاق را در پای کینه‌‌‌‌جویی‌ نفله‌ کرده، نه می‌تواند این نیکویی را ببیند و نه آن زیبایی را درک کند. اینجاست که نه حقوق‌خوانی به کار می‌آید و نه دانشگاهی بودن. آدمی باید اولا انسان باشد و اخلاقی عمل کند تا حقیقت و زیبایی را هم بتواند آن‌گونه که هست، درک کند. در غیر این صورت هر دو برای او پوشیده می‌ماند. /فرهیختگان

تشییع حماسی شهید غیرت مردم خواستار برخورد قاطع با حامیان شرارت شدند
پیکر شهید غیرت؛ «حمیدرضا الداغی» در مشهد با حضور حماسی مردم تشییع شد. آحاد شرکت کنندگان در این مراسم خواستار آن شدند که سرپنجه‌های سنگین و قاطع «برخورد سخت» با عناصر شرور و بر هم زننده امنیت و حامیان آنها بر سر آنان فرود آید.
 
آیین پرشکوه تشییع شهید امر به معروف «حمیدرضا الداغی» با حضور حماسی مردم و مسئولان از مهدیه مشهد آغاز شد و تا حرم مطهر رضوی ادامه یافت. به گزارش ایرنا، مردم برخی از شهرستان‌ها و روستاهای خراسان رضوی، به خصوص اهالی شهرستان سبزوار، زادگاه این شهید والامقام نیز در این مراسم حضوری چشمگیر داشتند.

تشییع کنندگان با فریادهای «حیدر حیدر» و «شهید باغیرت، شهادتت مبارک» ضمن ابراز انزجار از مهاجمان به نوامیس جامعه، خواهان برخورد قاطعانه با عوامل ضد امنیت جامعه و حامیان آنها شدند. مرگ بر آمریکا، هیهات منا الذله و لبیک یا حسین(ع) از دیگر شعارهای تشییع کنندگان بود. در این مراسم حاج احمد واعظی اشعاری در وصف غیرت و شجاعت شهید حمیدرضا الداغی قرائت کرد؛
ز بیشه زار شرافت دلاور آمده است
 شهید غیرت و ناموس کشور آمده است
برای اخذ مدال از حریم سبز رضا
 ز سبزوار گلی سرخ و پرپر آمده است

«شهید حمیدرضا الداغی» جمعه شب، هنگامی که ۲ شرور در یکی از خیابان‌های سبزوار برای ۲ دختر جوان ایجاد مزاحمت کرده و قصد داشتند یکی از آنها را با خود ببرند، به دفاع از آنان برخاست و در درگیری با اراذل شرور، از ناحیه سینه و پشت مورد ضربات متعدد چاقو قرار گرفته و به شهادت رسید.

شهید الداغی، متولد سال ۱۳۵۶ در سبزوار و دارای مدرک کارشناسی معماری بود که در حوزه طراحی و نقشه‌کشی ساختمان فعالیت داشت. از آن شهید غیرتمند یک فرزند دختر ۹ساله به یادگار مانده است. مردم قدرشناس سبزوار ظهر یکشنبه به احترام این شهید والامقامِ امر به معروف و نهی از منکر محل شهادتش را گلباران کردند. مردم سبزوار یکشنبه شب نیز در محل شهادت شهید الداغی حاضر شدند.

برادر شهید: خط قرمز حمیدرضا حفظ حرمت ناموس مردم بود
برادر کوچک‌تر شهید «حمیدرضا الداغی» در گفت‌و‌گو با فارس در سبزوار در حالی که بغضش را نگه می‌دارد، درباره شجاعت این شهید امر به معروف می‌گوید: شهید الداغی همیشه از دعوا و نزاع، دوری می‌کرد اما چیزهایی مثل ظلم و حفظ حرمت ناموس مردم، خط قرمزش بود. احسان الداغی با این که هنوز هم از این اتفاق شوکه است، می‌گوید: من حدود دوسال از حمیدرضا کوچک‌تر هستم و به خاطر شرایط کاری در مشهد زندگی می‌کنم. در چندسال اخیر، همیشه پشتم گرم بود که مادرم در سبزوار تنها نیست و حمیدرضا مثل شیر، مراقب خانواده ماست.

خاطراتی از شجاعت شهید آمر به معروف
او در حالی که دقایقی قبل از این گفت‌و‌گو، پیکر برادرش را در پزشکی قانونی دیده از روحیات حمیدرضا الداغی می‌گوید: شهید الداغی به حفظ حرمت ناموس مردم حساس بود. مثلا مدتی پیش در خیابان، راه می‌رفتیم و دو کودک، یک متکدی بیمار را اذیت می‌کردند. برادرم ناراحت شد و به بچه‌ها تذکر داد که نباید او را اذیت کنند. چند ماه پیش هم دوستانم تعریف می‌کردند که عده‌ای مزاحم ناموس مردم شده بودند و برادرم با این که با پنج نفر رو‌به‌رو شده بود اما از زخمی شدن و مصدومیت، ترسی نداشت. او ورزشکار و هندبالیست بود و با اراذل و اوباش برخورد کرده بود.
اگر جای شهید الداغی 

یکی از آن دو شرور کشته شده بود
شهادت مظلومانه «شهید حمیدرضا الداغی» با واکنش‌های بسیار در فضای مجازی مواجه شد. عبدالله گنجی، فعال رسانه‌ای در صفحه شخصی خود نوشت: «اگر در همین صحنه سبزوار به جای شهید الداغی یکی از اون دو نفر کشته شده بود، امروز تجمعات دانشجویی داشتیم، بزرگان حوزوی یک جریان بیانیه می‌دادند، اتحادیه اروپا بیانیه حقوق بشری می‌داد. بایدن کنار ملت! می‌ایستاد، حکومت مسئول مستقیم قتل بود و مقتول عکس یک رسانه‌های خود مستقل پندار می‌شد.»

بچه خوشتیپ دانشگاه شهید شد؛
منِ بچه مذهبیِ پرادّعا هیچ!

به گزارش مهر، مهدی عرفاتی، فعال رسانه‌ای نیز در صفحه شخصی خود خاطرنشان کرد: «شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دهه هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمی‌گشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن... زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه...

تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها...

شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰ هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰ هزار تومن، حقوق چند ماهش می‌شد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش... این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ...»

سکوت خودفروختگان آلوده به هوا و هوس
در این میان، سکوت خاتمی، عبدالحمید، مجمع روحانیون، مجمع مدرسین، مدعیان اصلاحات، رسانه‌های زنجیره‌ای و سلبریتی‌ها، بار دیگر جای تردید باقی نمی‌گذارد که اینها خودفروختگان آلوده به هوا و هوس و هرزگان سیاسی‌اند که نور حقیقت را می‌بینند اما برده تباهی و تاریکی و مبتلا به انکار حق شده‌اند. سکوت آمیخته به تأیید این طیف نسبت به جنایات اخیر و به شهادت رساندن «شهید حمیدرضا الداغی» تداوم همدستی آنها با شبکه پلید معاند خارج از کشور است که در گزارش تیتر یک روز یکشنبه کیهان و گزارش‌های متعدد دیگر به تفصیل آمده است.

در این شرایط که طیف آلوده، خط سیاه دشمنان قسم خورده نظام اسلامی را در داخل دنبال و پشتیبانی می‌کند، به طرز فوری لازم است دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و قضایی نسبت به محو و متلاشی ساختن این شبکه وطن‌فروش و خائن اقدام کنند./کیهان
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط
موارد بیشتر برای شما