آمریکا چطور گاه و بیگاه جریان ضدّایران را سنگ روی یخ میکند؟
شب گذشته خبر آمد که فرآیند تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا و همچنین روند آزادسازی بیش از ۱۰ میلیارد دلار از منابع بلوکه شده ایران که حدود ۶ میلیارد دلار آن در کره جنوبی و مابقی آن در عراق قرار داشت، آغاز شده است.جزییاتی از این خبر در رسانههای ایرانی، از جمله تسنیم و همچنین رسانههای آمریکایی و اروپایی منتشر شد این خبر معانی مختلفی دارد؛ از جمله اینکه پیگیریهای حقوقی و دیپلماتیک دولت ایران علیه کرهایها و همچنین استمرار در پیگیری یک حق، نهایتاً آمریکاییها را مجبور کرده که به قول مایک پنس معاون سابق ترامپ، باج بزرگی به ایران بدهند امّا این همه ماجرا نیست و از زاویه دیگری هم به مسئله میتوان نگاه کرد؛
آمریکاییها در شرایطی تمهیدات لازم برای آزادسازی ۱۰ میلیارد دلار از منابع ایرانی را انجام میدهند که جریان ضدّایران در خارج و داخل کشور منتظر بود در سالگرد فتنه ۱۴۰۱ که به بهانهی درگذشت تاسفآور خانم مهسا امینی آغاز شد، آمریکاییها به جای توافق با ایران، اقدامات بسیار شدید علیه جمهوری اسلامی را آغاز کنند! تصوری که بیش از آنکه ناشی از تحلیل باشد، متأثر از توّهمی است که جریان ضدایران دههاست که با آن مواجه است.
هسته مرکزی این جریان که در سالهای اخیر مبتذلتر و بسیار نازلتر و بچهگانهتر از قبل شده و به چهرههایی مثل مصی علینژاد (برنده جایزه حافظ منافع اسرائیلیها در منطقه) و حامد اسماعیلیون و نازنین بنیادی (که گفته میشود مهمترین فعالیت سیاسیاش پرستو بودن برای تام کروز است) و رضا پهلوی (که پدرش هم میگفت شخصیت لازم در سیاست را ندارد) رسیده است، در این میان البته کاسبیهای خود را هم میکند، اما گروههایی نیز تصور میکنند که با آن طناب میتوان به بالا حرکت کرد، حال آنکه روی آن به قعر چاه است طی یکسال گذشته هم علیرغم اینکه این جریان ضد ایران همواره سعی میکرد که جمهوری اسلامی را با شدیدترین تحریمها و انزواها در عرصه بینالملل مواجه کند، اما دقیقاً عکس این مسئله رخ داد و دولتمردان و مسئولان ایران در مجامع مختلف و نهادهای گوناگون حضور یافتند و برخی توافقات کمسابقه، از جمله توافق ایران و عربستان نیز در همین برهه رخ داد این مسئله نشان میدهد که چطور حتی آمریکاییها نیز که بزرگترین دشمن ایران محسوب میشوند، در بزنگاهها و برای منافع خود حتی جریان ضدایران را هم به سادگی و به ثمن بخس میفروشند؛ جریانی که امروز نشان داده میشود که تا چه حد هم در درون خود آشفته و بیچاره است و هم در بیرون، یتیمتر و سرگشتهتر از قبل است.
واکنش کاربران فضای مجازی
عصبانی از خوشحالی مردم
هجمه برخی در داخل بهآزادسازی اموال مسدودشده ایران / پاسخ به 7 ابهام و شبهه ایجادشده درباره توافق ایران و آمریکاعلیرضا احمدی: از نخستین ساعتهای انتشار خبر توافق ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان که آزادسازی بیشاز 6میلیارد دلار از منابع مسدود شده جمهوریاسلامی جزئی از آن خواهد بود، برخی چهرهها و جریانهای داخلی، همسو با رسانههای ضدانقلاب، تلاش کردند با طرح ابهامها و شبهههایی شیرینی این گشایش تازه را به کام مردم تلخ کنند.برهمین اساس هم بود که بازار گمانهزنیها درباره جزئیات این توافق داغ شد و راهبرد «وارونهنمایی حقایق»، بار دیگر در دستور کار آنان قرار گرفت تا توافق اخیر را شکستی برای «دیپلماسی عزتمندانه» ایران جلوه دهند و اینگونه القا کنند که این توافق «گشایش تازه» در معیشت مردم بهحساب نمیآید و درنهایت اینکه «دستاورد دیپلماسی» نیست.درچنین شرایطی اما نکته جالب توجه، اشتراک مواضع «صهیونیستها»، «تندروهای آمریکایی»، «ضدانقلاب» و «برخی چهرههای اصلاحطلب» در نوع مواجهه با این توافق بود که از ناراحتی و حتی خشم آنها حکایت داشت. طرح ابهامها و شائبههای انحرافی یکی از مهمترین دستورکارهای جریانهایی بود که نتوانستند خشم خود را از گام موفقیتآمیز دیپلماسی جمهوریاسلامی که از موضع اقتدار برداشته شد، پنهان کنند؛ ابهامهایی که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
چرا قطر؟
یکی از مهمترین ابهامها و سؤالهایی که طی روزهای اخیر درباره توافق ایران و آمریکا مطرح شده، این است که چرا منابع مسدود شده ایران مستقیم به کشور نمیآید و به قطر میرود. حتی برخی ازجمله یک تحلیلگر آمریکایی نوشت که ایران میتواند سفارش غذا، دارو و شمار محدودی تجهیزات پزشکی را نزد بانکی در دوحه ثبت کند. بانک مذکور در دوحه نیز هزینه کالاها را پرداخت میکند و شرکتهای قطری آنها را به ایران تحویل میدهند. ایران اصلاً به منابع مالی دسترسی مستقیم ندارد.
نکته مهم در این زمینه، چالش تحریمهای اولیه آمریکا علیه ایران از یکسو و نقش محوری قطر در این پرونده، بهعنوان همسایه مورد اعتماد تهران است. بهنظر میرسد یکی از راهبردهای مدنظر در انتقال منابع آزاد شده ایران به قطر، این بودهاست که با توجه به عهدشکنیهای طرف غربی و اروپایی در توافقهای گذشته، ازجمله در تجربه «اینستکس»، تعریف زمین بازی در منطقه و نه در اروپا، میتواند یکی از راهبردها بهمنظور تضمین پایبندی طرف مقابل در اجرای تعهدهایش باشد. در همین راستا محمد مرندی بهعنوان یکی از منابع خبری نزدیک به وزارت خارجه و مشاور تیم مذاکرهکننده ایرانی با رد شائبهها در این زمینه در شبکه اجتماعی توییتر نوشت: «این ادعای نادرست، ساخته و پرداخته افراد ناخرسند و عصبانی است. ایران به تمام داراییهای آزادشده خودش دسترسی کامل و مستقیم دارد و هیچ شرکت قطری در این میان دخیل نیست. بانکهای ایرانی کنترل کامل بر این داراییها دارند و میتوانند بدون هیچ محدودیتی خدمات و کالا خریداری کنند.»
گروگانگیری یا آزاد کردن جاسوسها؟
طی سالهای گذشته مقامهای غربی و بهویژه آمریکایی در مواجهه با اتهام دخالت و جاسوسی در امور داخلی ایران، تلاش کردند اینگونه القا کنند که ایران اتباع «بیگناه» آنها را به گروگان میگیرد تا در توافقهای اینچنینی استفاده کند و بهعنوان اهرمفشاری دربرابر آمریکا و غرب از آنان بهره ببرد. ایندست فضاسازیها درحالی است که از یکسو اتهامهای ضدامنیتی افرادی که قرار است در جریان تبادل آزاد شوند، ازسوی مراجع امنیتی و قضایی کشور با اسناد و مدارک متقن اثبات شدهاست و ازسوی دیگر نکته مهم اینجاست که تبادل چند مهره سوخته جاسوسی با تعدادی از ایرانیان اسیر شده در آمریکا و داراییهای ایران در چند کشور تحت کنترل آمریکاییها، یک «توافق خوب» محسوب میشود.
چرا توافق 2سال طول کشید؟
طولانی شدن روند گفتوگوهای غیرمستقیم باهدف دستیابی ایران و آمریکا به توافقی بهمنظور تبادلزندانیان و بهدنبال آن، آزادسازی منابع مسدود شده جمهوریاسلامی، ازجمله ابهامهای مطرح شده دراین زمینه است که برخی تلاش کردند «دیپلماسی ناکارآمد ایران» را دلیل آن عنوان کنند؛ این درحالیاست که بررسی تحولات این پرونده، بهوضوح نشان میدهد فرایند 2ساله این پرونده، محصول کارشکنیها و سنگاندازیهای طرف آمریکایی که البته در این زمینه بسیار هم بدسابقه عمل کرده، بوده است. طی 2سالگذشته مقامهای ایرانی همواره بر این نکته تأکید کردند که با نگاه انساندوستانه موضوع تبادلزندانیان را پیگیری میکنند و آماده توافق دراین زمینه هستند اما سرمایهگذاری ناکام واشنگتن بر اغتشاشات پاییز 1401 از یکسو و تلاش برای امتیازگیری هستهای از تهران، از سوی دیگر از مهمترین دلایل طولانی شدن این توافق بهحساب میآید.
دلارهای پیشخور شده؟
«تسویه بدهی دولت قبل با دلارهای پیشخور شده» یکی از ادعاهای دروغینی بود که پساز اعلام خبر توافق ایران و آمریکا بهمنظور تبادلزندانیان، برای نخستینبار ازسوی محمدجواد آذریجهرمی، وزیر سابق ارتباطات مطرح شد؛ ادعایی که بیشاز هرچیز فرار بهجلو برای سرپوشگذاشتن بر ناکارآمدیهای دولت قبل محسوب میشود. این ادعا در شرایطی مطرح میشود که به اذعان مقامهای سابق بانکمرکزی، ازجمله عبدالناصر همتی، معادل این ارزها در همان دولت دوازدهم پول بدون پشتوانه چاپ و به اقتصاد ایران تزریق شدهاست؛ اقدامی که رشد پایه پولی و درپی آن، جهش بیسابقه تورم را بهدنبال داشت. با توجه به این موضوع، منابعی که قرار است درجریان توافق اخیر آزاد شوند، به دولت تعلق ندارد، بلکه در اختیار بانک مرکزی است و نمیتوان با این پول که معادل آن در گذشته ریال چاپ شده، بدهی دولت گذشته را صاف کرد.
ایران، سطح غنیسازی خود را کاهش دادهاست؟
از نخستین لحظات تأیید خبر دستیابی ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان، برخی رسانههای داخلی و خارجی این خط خبری را دنبال کردند که ایران در مقابل آزادسازی منابع مالی مسدود شدهاش، سطح غنیسازی خود را کاهش دادهاست. روزنامه آمریکایی «والاستریت ژورنال» دراینباره، بهنقل از منابع خود ادعا کرد، ایران در هفتههای اخیر مقدار کمی از ذخایر اورانیوم 60درصدیاش را رقیق کرده و میزان آن را نیز کاهش دادهاست. این ادعا درحالی مطرح شد که منابع آگاه در ایران اعلام کردند فعالیتهای هستهای جمهوریاسلامی بدونوقفه و براساس برنامههای قبلی سازمان انرژی اتمی و منطبق با قانون اقدام راهبردی در همه حوزهها در جریان است. ازسوی دیگر، جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورایامنیت ملی کاخ سفید هم ادعای والاستریت ژورنال درباره کاهش سرعت غنیسازی ایران را تأیید نکرد. اینها درحالیاست که مقامهای ایرانی بارها تأکید کردهاند پرونده تبادلزندانیان ربطی به موضوعهای هستهای – برجامی ندارد و در مسیر مستقلی پیگیری میشود.
پول در برابر غذا؟
برخی ادعا کردند این توافق درواقع «توافق پول دربرابر غذا» است. نکته جالب توجه اینکه، چنین ادعاهایی ازسوی افرادی مطرح میشود که از حامیان ایجاد «کانال مالی اینستکس» بودند؛ راهکاری اروپایی برای خرید غذا و دارو که البته با بدعهدی طرف اروپایی، سرانجامی نداشت. اینها در شرایطی است که آمریکاییها در دولت قبل، پیشنهاد آزاد کردن یک یا 2میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده کشورمان را در ازای عدمغنیسازی 20درصد میدادند. برخلاف ادعاهای منتشر شده، ایران به منابع آزادشده خود دسترسی کامل خواهد داشت و محدودیتی در هزینهکرد آنها نخواهد داشت.
پول ایران به قطر داده میشود؟
طرح این گزاره که پولهای آزاد شده جمهوریاسلامی در اختیار قطر قرار میگیرد، از دیگر ابهامهای مطرح شده است. بهگفته مسئولان ایرانی، بهزودی همه این منابع یورویی به حسابهای 6بانک ایرانی در قطر واریز و بهصورت پرداخت بانکی برای خرید کالاهای غیرتحریمی استفاده میشود. بقیه این منابع هم در صورت سپرده، مشمول دریافت سود بانکی خواهد شد.
وصول داراییهای ملی با تضمین لازم
دست بازارساز ارز پرتر شد ناراحتی اصلاحطلبان از دیپلماسی نتیجهگرای دولت سیزدهم
آزادسازی میلیاردها دلار اموال مسدود شده ایرانیان در کره جنوبی در ازای تبادل شماری از زندانیان امریکایی اولین ثمره مذاکرات غیرمستقیم تهران و واشنگتن برای گشودن گره فروبسته مذاکرات رفع تحریمها بود که پنجشنبه گذشته به انجام رسید. ابتدا دو رسانه امریکایی «نیویورک تایمز» و «سیانان» از آزادی شهروندان امریکایی از جمله سیامک نمازی، مراد طاهباز، عماد شرقی و دو امریکایی که نخواستهاند نامشان فاش شود، خبر دادند و اعلام کردند که جمهوری اسلامی در ازای آن، 6 میلیارد دلار از پول نفت خود را که از سالها پیش نزد بانکهای کره جنوبی مسدود شده، دریافت خواهد کرد. پس از آن بود که از یک سو وزارت امور خارجه ایران و از سوی دیگر وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه امریکا گزارشهای نیویورکتایمز و شبکه سیانان را تأیید کردند.
بیانیه وزارت خارجه
وزارت خارجه در بیانیهای با اعلام اینکه با آزادسازی منابع مالی که به صورت غیرقانونی توقیف شده بود، آزادی تعدادی از زندانیان امریکایی بهزودی محقق خواهد شد، تأکید کرد که زندانیان مدنظر امریکا تا زمان اطمینان از وصول داراییها، کماکان در ایران حضور دارند. از سوی دیگر «آدرین واتسون» سخنگوی شورای امنیت ملی امریکا هم تأیید کرد که ایران 5 امریکایی را از زندان آزاد کرده اما فعلاً در حبس خانگی قرار داده است. «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه هم در استقبال از این خبر گفت: «آزادی این 5 نفر یک گام مثبت است و ما با آنها پس از خروج از زندان گفتوگو کردیم اما تنها در ابتدای این روند هستیم و بازگشت آنها به خانه در امریکا هنوز مستلزم کار زیادی است.»
سیامک نمازی در سال ۱۳۹۵ به جرم جاسوسی و همکاری با دولت امریکا، عماد شرقی در سال ۱۳۹۹ به جرم جاسوسی و جمعآوری اطلاعات نظامی و مراد طاهباز در سال ۱۳۹۸ به جرم جاسوسی از مراکز حساس نظامی در پوشش محیط زیستی، هر کدام به ۱۰ سال حبس محکوم شده بودند. از دو زندانی دیگر که گفته میشود یک نفر از آنها زن بوده، نامی به میان نیامده است.
خروج از کشور در ازای دریافت پول
به گفته منابع خبری وجوه بلوکه شده در کره باید در یکی از بانکهای سوئیس تبدیل به یورو شود که واریز وجوه به بانک سوئیسی تأیید شده و این ارقام آماده انتقال به قطر است. بر اساس توافق صورت گرفته زندانیان به محلی غیر از زندان منتقل شدهاند اما تا زمانی که پولهای آزاد شده به حسابهای مدنظر ایران واریز نشود، تبادل صورت نخواهد گرفت. این مهم را محمد جمشیدی، معاون امور سیاسی دفتر رئیسجمهور ایران با انتشار پیامی در توئیتر تأیید کرد و نوشت: «تا زمان انتقال کامل پولها، زندانیان مدنظر امریکا همچنان در ایران باقی خواهند ماند.» به گزارش روزنامه «والاستریت ژورنال» از 5 زندانی دوتابعیتی ایرانی-امریکایی در ایران، نفر پنجم در حبس خانگی بوده و 4 نفر دیگر به او ملحق شدهاند و قرار است همگی با هم ایران را ترک کنند.
ماراتن روایتها
همان طور که انتظار میرفت امریکاییها خیلی زود روایت خود را از آنچه در مذاکرات غیرمستقیم بر سر آن تفاهم پدید آمده، منتشر کردند؛ روایتی که در برخی موضوعات همچون شیوه پرداخت پول به ایران با آنچه در واقعیت روی داده است، تفاوت داشت. چنانکه بر خلاف تأکید ایران مبنی بر دسترسی مستقیم به اموال خود، امریکاییها مدعی شدهاند که ایرانیها به طور غیرمستقیم و به واسطه «دوحه» و تنها با ثبت سفارش کالاهای درخواستی خود میتوانند به دلارهای آزادشده دست یابند.
در همین رابطه «باربارا اسلاوین» تحلیلگر امریکایی در توئیتی مدعی شد: «ایران میتواند سفارش غذا، دارو و شمار محدودی تجهیزات پزشکی را نزد بانکی در دوحه ثبت کند. بانک مذکور در دوحه نیز هزینه کالاها را پرداخت میکند و شرکتهای قطری آنها را به ایران تحویل میدهند. ایران اصلاً به منابع مالی دسترسی مستقیم ندارد.» اما این ادعا در حالی مطرح شد که وزارت خارجه در بیانیه منتشره به نحوه دسترسی ایران به پولهای آزادشده از سوی کره جنوبی اشاره کرده و تصریح نموده است: «نحوه بهرهبرداری از منابع و داراییهای مالی رفع توقیف شده در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده و این منابع برای نیازهای مختلف کشور حسب تشخیص مراجع ذیصلاح هزینه خواهد شد.»
محمد مرندی به عنوان یکی از منابع خبری نزدیک به وزارت خارجه با رد شائبهها در این زمینه در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «این ادعای نادرست، ساخته و پرداخته افراد ناخرسند و عصبانی است. ایران به تمام داراییهای آزادشده خودش دسترسی کامل و مستقیم دارد و هیچ شرکت قطری در این میان دخیل نیست. بانکهای ایرانی کنترل کامل بر این داراییها دارند و میتوانند بدون هیچ محدودیتی خدمات و کالا خریداری کنند.»
خروج مذاکرات از زیر سایه برجام
توافق اخیر میان ایران و ایالات متحده پاسخی برای این پرسش بود که چرا «رابرت مالی»، نماینده پیشین این کشور در امور ایران در حالی که مذاکرات به بنبست رسیده بود، از تیم مذاکراتی امریکا کنار گذاشته شد. «رابرت مالی» به نمایندگی یکی از جریانهای سیاسی در دولت امریکا، پیشتر و در پی خروج ایالات متحده از توافق هستهای 2015، ساختن یک توافق تازه را تنها با تکیه بر بنیان همین توافق ممکن دانسته و پیشنهاد داده بود: «گفتوگوهای هستهای باید به مجموعه گستردهتری از مباحث با مشارکت کشورهای عربی خلیجفارس با هدف کاهش تنشهای منطقهای گره زده شود»؛ یعنی او همه موضوعات اختلافی در روند جاری میان تهران و واشنگتن را زیر سایه برجام قابل حل و فصل میدانست و معتقد بود برای رسیدن به این هدف، سرعت و میزان تخفیف تحریمهای برجامی باید در گرو همکاری ایران برای گفتوگو درباره دیگر موضوعات مانند مسائل منطقهای باشد.
اما مخالفت تهران با این رویکرد نشان داد چگونه سیاست «مالی» و جریان سیاسی مرتبط به او، به جای تحقق خواستههای کلیدی دولت «بایدن» به شتاب گرفتن فعالیتهای صلحآمیز هستهای و افزوده شدن بر شبکه قدرت ارتباطی ایران در آسیا و تقویت مناسبات خاورمیانهایاش انجامیده است. بنابراین پدیدار شدن نشانههای شکست امریکا در مذاکرات، دولت «بایدن» را به تغییر فوری در ترکیب هیأت مذاکره کنندهاش ناگزیر کرد تا «مالی» عملاً از صحنه مذاکرات کنار برود و جای خود را به«برت مک گورک» دهد.
با کنار رفتن نماینده پیشین امریکا در مذاکرات که از حامیان تجمیع موضوعات اختلافی زیر چتر برجام بود، ابتکار عمل جمهوری اسلامی در به جریان انداختن روندی تازه سبب شد برای نخستین بار گفتوگوها از زیر سایه برجام خارج شود و دو طرف یک چهارچوب مذاکراتی مرحله به مرحله را طراحی کنند که ناظر به پیگیری خواستههای اصلی ایران بویژه در بحث تضمین بود. بواسطه این ابتکار عمل و ناچاری دولت «بایدن» برای پذیرش آن بود که در گام نخست، توافق آزادسازی میلیاردها دلار ایران در ازای شماری زندانی امریکایی به ثمر رسید و وارد فاز اجرا شد.
«تضمین»؛ نقد فوری امتیازات
تبادل صورت گرفته تنها با دریافت تضمین کافی برای آزادسازی اموال ایرانی در کره جنوبی صورت گرفته است. علی باقری، رئیس هیأت مذاکرهکننده ایران در مذاکرات غیر مستقیم با امریکا این مهم را در واکنش به موج خبری شکل گرفته پیرامون تبادل زندانیان امریکایی مورد توجه قرار داد و در صفحه توئیتری خود نوشت: «فرایند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای ایران که چند سال است بهطور غیرقانونی توسط امریکا توقیف شده، آغاز شد. ایران تضمین لازم برای پایبندی امریکا به تعهدات خود را دریافت کردهاست. آزادی چند ایرانی که بهطور غیرقانونی در امریکا بازداشت شده بودند در این چهارچوب است».
ایران درحالی توانسته انجام این تبادل را با گرفتن تضمین لازم ممکن کند که پیشتر این موضوع به ادعای مقامهای دولت حسن روحانی، رئیسجمهور دولت پیشین امکانی برای اجرا نداشت.
دولت روحانی به جای ایجاد شرایطی برای مقابله به مثل که میتوانست یک ظرفیت قابل اتکا برای چانهزنیهای بیشتر در مذاکرات باشد، بر این مفروض پای میفشرد که هیچ یک از وعدههای شفاهی یا حتی مکتوب از سوی مقامهای دولتی امریکا ضمانت لازم برای اجرا ندارد و ظرفیتی هم وجود ندارد تا ایران بتواند تضمین لازم را برای هر تعهد احتمالی دریافت کند، اما این در حالی بود که موضوع «تضمین» به یکی از خواستههای ثابت و غیرقابل چشمپوشی از سوی دولت سیزدهم تبدیل شد و در دستور کار هیأت دیپلماتیک جای گرفت.
به اعتقاد دولت، جمهوری اسلامی میبایست نشان دهد در مقابل هر بدعهدی از سوی امریکا قادر به انجام کاری است که هزینه غیرقابل پذیرشی برای واشنگتن به دنبال دارد. آنچه ایران در ماههای اخیر در روند قانون اقدام راهبردی و در چهارچوب فعالیتهای هستهای خود دنبال کرد، میتوانست اهرم مؤثری برای گرفتن هر تضمینی پیرامون روند تعاملات و تعهدات آتی باشد. به نظر میرسد روند تبادل اخیر زندانیان امریکایی در ازای میلیاردها دلار ایرانی که از سوی کرهجنوبی با چراغ سبز امریکا به گروگان گرفته شده بود، بدون درک این واقعیت که ایران گزینه خسارتباری در صورت عهدشکنی طرف امریکایی در آستین دارد، ممکن نمیشد. امری که نشان داد میتوان با واقعبینی و دوری از دیپلماسی «منفعلانه»، مذاکراتی را که تصور میشد از تعهدات کاغذی فراتر نمیرود به امتیاز ملموس تبدیل کرده و فوراً نقد کرد.
موج گسترده انتقادها در امریکا
در پی انتشار خبر تبادل اخیر، صحنه سیاسی امریکا شاهد موج گستردهای از واکنش سیاستمدارانی بود که در حملهای شدید به «جو بایدن»، رئیسجمهور امریکا بر این باور بودند که ایران امتیاز بزرگی را دریافت کرده است. «مایک پنس»، معاون دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی توئیتر به آزادی 5 جاسوس امریکایی که پیشتر در ایران بازداشت شده بودند، واکنش نشان داد و نوشت: «در حالی که من از آزادی ۵ امریکایی استقبال میکنم، مردم امریکا باید این را بدانند رئیسجمهور بایدن بزرگترین باج در تاریخ امریکا را به تهران پرداخت کرده است». «تام کاتن»، سناتور جمهوریخواه تندرو نیز در بیانیهای از آزادی زندانیان دو تابعیتی استقبال کرد اما بشدت به «بایدن» به دلیل توافق با تهران بر سر این موضوع تاخت.
«کاتن» در خصوص مبادله زندانیان ایران و امریکا و پول پرداختی به ایران در ازای آزادی امریکاییها مدعی شد: «ما همیشه از آزادی گروگانهای امریکایی استقبال میکنیم. اگر آنها واقعاً پس از پرداخت ۶ میلیارد دلار باج از سوی جو بایدن به ایران آزاد شوند، این مماشات فقط باعث میشود که از دستاوردهای غیرقانونی برای حمله به نیروهای ما استفاده و از تروریسم حمایت مالی کنند و روسیه را مسلح کنند. این چرخه تنها زمانی متوقف خواهد شد که جو بایدن از رقصیدن با ساز ایران دست بردارد و پاسخ قاطعانه به تجاوزات آنها را آغاز کند.»
«مایک پمپئو»، وزیر خارجه جنایتکار دولت ترامپ نیز در واکنش به توافق تبادل زندانیان، در شبکه اجتماعی توئیتر با ابراز عصبانیت و خشم خود در قبال این رویداد مدعی شد: «آزاد کردن ۶ میلیارد دلار برای تهران آن هم فقط برای اینکه گروگانهای امریکایی بتوانند به نوع دیگری از زندان بروند، معامله وحشتناکی است. ایران نباید از گروگان گرفتن امریکاییها سود ببرد».
بخشی از یک تفاهم بزرگتر؟
در ادامه واکنشها، روزنامه «نیویورک تایمز» به نقل از دو مقام ارشد امنیتی رژیم صهیونیستی که نخواستهاند نامشان فاش شود، مدعی شده که تبادل اخیر بخشی از «تفاهمهای گستردهتر» است که به صورت غیرمستقیم میان ایران و امریکا حاصل شده است. اما این ادعا در حالی مطرح شده که «جان کربی»، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت که در حال حاضر گفتوگویی میان ایران و امریکا درباره بازگشت به برجام در جریان نیست. او در توضیح بیشتر افزود: «چیزی که حاصل شده یک گام مثبت است نه یک توافق تمامشده».
نقشآفرینی قطر
قدردانی مقامهای امریکایی از قطر به عنوان تسهیلکننده این تبادل از نقشآفرینی اثرگذار این کشور در روند اجرای تفاهمات تهران و واشنگتن حکایت دارد. «محمد عبدالعزیز الخلیفی»، وزیر مشاور دولت قطر در گفتوگو با شبکه «الجزیره» با بیان اینکه قطر نقش مهمی در تسهیل گفتوگو بین واشنگتن و تهران داشت، تصریح کرد: «امیدواریم توافق واشنگتن و تهران منجر به توافق در پرونده هستهای شود».
در همین حال وزارت خارجه کرهجنوبی همزمان از گزارشها درباره توافق ایران و امریکا برای تبادل زندانیان به شرط انتقال 6میلیارد دلار اظهار بیاطلاعی کرده و در بیانیهای گفته است: «دولت ما از نزدیک با کشورهایی چون ایران و امریکا در تماس است تا مسأله داراییهای بلوکه شده را حل کند و امیدواریم این موضوع به طور دوستانه حل شود.»
دست بازارساز ارز پرتر شد
شامگاه ۱۹ مردادماه وزارت امور خارجه در بیانیهای اعلام کرد که فرایند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای جمهوریاسلامی ایران که برای چند سال بهطور غیرقانونی در کره جنوبی توسط امریکا توقیف شده بود، آغاز شد. همچنین وزارت امورخارجه در این بیانیه از اخذ تضمین لازم برای پایبندی امریکا به تعهداتش در این خصوص خبر داد. پیشتر نیز محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی در نشست خبریای که هفته گذشته با موضوع عملکرد اقتصادی دولت سیزدهم و با حضور سیداحسان خاندوزی، سخنگوی اقتصادی دولت و رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار شد، با اشاره به مذاکرات برای دریافت پولهای بلوکه شده کشور گفت: مذاکرات به نتیجه رسیده و بزودی آثار آن را در بازار مشاهده خواهید کرد.
نتیجه آنی این خبر که ماحصل دیپلماسی فعال دولت سیزدهم بوده است در کاهش نرخ دلار طی نرخگذاریهای شبانه در بازارهای تهران، هرات و سلیمانیه کاملاً قابل مشاهده است. اعلام خبر توافق صورت گرفته برای آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی طی ساعات پایانی روز پنجشنبه، منجر به ریزش قیمت دلار در تمامی بازارهای نقدی و فردایی شد.
علاوه بر اینکه دیپلماسی فعال دولت سیزدهم و سیاستهای مؤثر پولی و ارزی بانک مرکزی در طول ماههای اخیر نقش قابل توجهی در کاهش انتظارات تورمی داشته است، با تزریق این منابع جدید به بانک مرکزی، قدرت بازارسازی بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر با دسترسی بانک مرکزی به منابع مسدود شده ایران در کرهجنوبی و عراق، میتواند بیش از پیش به عنوان بازارساز در بازار ارز ایفای نقش کند.
همچنین با توجه به اینکه تا پیش از این، ایران به حدود 10 میلیارد دلار از منابع ارزی خود دسترسی نداشت، این منابع که در سمت داراییهای خارجی بانک مرکزی به ثبت میرسید کیفیت لازم را نداشته است در حالی که با آزادسازی این منابع، کیفیت منابع ارزی بانک مرکزی در طرف داراییها افزایش یافته و بانک مرکزی در تخصیص ارز به واردات کالای نهایی، واسطهای و اولیه به واردکنندگان دست بازتری خواهد داشت. همچنین از سوی دیگر بانک مرکزی با اتخاذ سیاستهای فعال ارزی و پولی میتواند با بازارسازی در بازار ارز، علاوه بر کاهش بیش از پیش نرخ ارز و تداوم روند نزولی قیمت دلار که از ابتدای سالجاری آغاز شده، نقدینگی موجود در جامعه را نیز جمعآوری کرده و اجرای سیاست کنترل رشد نقدینگی را به منظور مهار تورم ادامه دهد.
نکته دیگر قابلتوجه این موضوع است که دولت سیزدهم و بانک مرکزی، علیرغم آزادسازی این منابع و دسترسی به حدود 10 میلیارد دلار ارز، قصد تزریق حجم بالای ارز به بازار غیررسمی به منظور کنترل تصنعی نرخ ارز را ندارند و کارنامه 2 ساله اخیر نیز گواه همین موضوع است که رویه اشتباه گذشته که در دولت روحانی بارها توسط همتی و سیف تکرار شد و با ارزپاشیهای متعدد، منابع ارزی کشور را از بین بردند اتخاذ نخواهد شد. ارقام مداخله بانک مرکزی در بازار ارز در 2 سال دولت سیزدهم به مراتب پایینتر از دوره دولت روحانی است.
به عنوان نمونه بررسی انجام شده توسط بانک مرکزی از میزان مداخله بانک مرکزی در بازار غیررسمی ارز نشان میدهد در سال 95 و 96 به ترتیب 11.7 و 18.5 میلیارد دلار مداخله ارزی توسط سیف در بازار ارز صورت گرفته است که سال منتهی به انتخابات و پس از پیروزی روحانی در انتخابات 96 ریاستجمهوری است و این در حالی است که این رقم در سال 1401 حتی به نیم میلیارد دلار هم نمیرسد و بانک مرکزی حدود 452 میلیون دلار به صورت اسکناس در بازار غیررسمی مداخله کرده است.
وعده خبرهای خوب ارزی
فرزین درباره آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر در نشست مشترک رئیس کل بانک مرکزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس سازمان برنامه و بودجه که هفته گذشته برگزار شد گفت: مذاکرات خوبی در این خصوص انجام دادیم که به نتیجه رسیده است. هر کشوری همکاری نکند شکایت میکنیم. بزودی آثار این موضوع را در بازار مشاهده میکنیم. فرزین با بیان اینکه «تأمین ارز دستگاهها با رقم 23 میلیارد و 822 میلیون دلار در سالجاری رشد 6.8 درصدی داشته است»، گفت: 42 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی در اوج تحریم اتفاقی نادر و بیسابقه است.
فرزین با ابراز اینکه «ضمن راهاندازی مرکز مبادله، رویههای ارزی را هم اصلاح کردیم» فرزین ادامه داد: در بازار اسکناس روزانه 30 میلیون دلار تقاضا میشد که تقاضای سفتهبازی بود و الان با تدبیر الزام حساب ارزی، ضمن جمع شدن صفهای طولانی مقابل صرافیها، به میانگین 5 میلیون دلار رسیده است و برای نیازهای واقعی تقاضا میشود. وی از راهاندازی صندوق تثبیت ارزی خبر داد و تصریح کرد: این صندوق به ما کمک میکند در مقابل تکانههای ارزی از آن استفاده کنیم، ضمن اینکه با کشورهای همسایه به دنبال طراحی «ریال آفشور» هستیم که میتواند منجر به تقویت ریال شود. ما به عنوان بانک مرکزی مرزبان ریال هستیم نه دلار.
آزادسازی بیش از ۱۰ میلیارد دلار از منابع ایران در کره و عراق
یک مقام آگاه در گفتوگو با ایرنا در خصوص جزئیات توافق با امریکا برای آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران و تبادل زندانیان، اظهار داشت: بر اساس توافق صورت گرفته پنج نفر از زندانیان ایرانی در امریکا و پنج نفر از زندانیان امریکایی در ایران تبادل خواهند شد.
وی افزود: همچنین علاوه بر این تبادل متقابل، ۶ میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده ایران در کره جنوبی، بههمراه مقدار قابل توجهی از وجوه ایران در بانک TBI عراق آزاد خواهد شد. این منبع آگاه در مورد سایر وجوه بلوکه شده ایران در بانکهای اروپایی نیز افزود: فرایند آزادسازی مبلغ دیگری از وجوه ایران در یکی از بانکهای اروپایی نیز آغاز شده است. بر اساس این گزارش، وجوه بلوکه شده در کره باید در یکی از بانکهای سوئیس تبدیل به یورو شود که بنا بر اعلام این منبع آگاه، واریز وجوه به بانک سوئیسی تأیید شده و این ارقام آماده انتقال به قطر است. بر اساس توافق صورت گرفته زندانیان به محلی غیر از زندان منتقل شدهاند اما تا زمانی که پولهای آزاد شده به حسابهای مد نظر ایران واریز نشود، تبادل صورت نخواهد گرفت. به گفته این مقام آگاه تبادل زندانیان پس از حصول اطمینان ایران از در دسترس بودن منابع مالی آزاد شده، در قطر صورت خواهد گرفت.
ناراحتی اصلاحطلبان از دیپلماسی نتیجهگرای دولت سیزدهم
با اعلام خبر آزادسازی منابع بلوکه شده ایران در کره جنوبی، درستی این سخن اثبات شد که برخی در داخل دوست ندارند که سیاست خارجی دولت به نتیجه برسد. موج واکنشها نسبت به این رویداد ملی که بیانگر گامی در جهت خنثیسازی تحریم و نمونهای از مذاکرات از موضع اقتدار است، گسترده بود. در کنار بسیاری از فعالان و کنشگران که از این دستاورد که به نفع کشور است، خشنود شدند و آن را ستودند، عدهای هم برآشفته شدند. آشفتگی سیاسی و روانی، این عده را تا مرز انفعال کشاند و یکسانی واکنشها به خبر این توافق یا رویداد سیاست خارجی، نشان دهنده همین انفعال بود.
مخالف خوانیهای انفعالی در قبال این توافق توأم با تضمین جدی و عینی، عملاً نقد یا نکته جدیدی نداشت، بلکه صرفاً دربرگیرنده یک رجزخوانی سیاسی بود؛ نوعی اینهمانی میان مذاکرات از موضع اقتدار دولت سیزدهم و دستاوردهای آن، با مذاکرات برجامی دولت گذشته با دستاورد «تقریباً هیچ» آن. از این رو، طیف حمله کنندگان به این خبر، تقریباً همان کسانی هستند که در شبکه خبرنگاران یا سیاستمداران برجامی دستهبندی میشوند؛ از حسامالدین آشنا که چراغ اول انتقاد را روشن کرد، تا محمود صادقی به اصطلاح منتقد که مثل همیشه راه تمسخر را درپیش گرفت. دنباله این ماجرا را، خبرنگاران به نسبت بدنام اقتصادی و کاربران بینام شبکههای اجتماعی گرفتند.
پاسخ همتی به آذریجهرمی!
نکته جالب توجه دیگر اما واکنش آذریجهرمی وزیر سابق ارتباطات و فناوری اطلاعات در این باره بود؛ جهرمی مدعی شد که «آیا میتوان گفت که با آزادسازی ۶میلیارد دلار، معادل ۳۰۰هزار میلیارد تومان عملاً موضوع ادعایی به جا گذاشتن بدهی ۲۷۰هزار میلیارد تومانی دولت قبل برای دولت جدید منتفی است؟»؛ ادعایی که از دو جهت اشتباه بود.
اولاً، بدهی دولت قبل نه 270 همت بلکه نزدیک به 2000 هزار میلیارد تومان بوده است.
دوماً، دولت وقت معادل ریالی این درآمد ارزی را با چاپ پول در بودجه خود مصرف و اصطلاحاً پیشخور کرده است! نکتهای که عبدالناصر همتی رئیس کل سابق بانک مرکزی نیز آن را تصریح کرد و با لحنی شبیه گلایه نوشت که دولت سیزدهم دیگر نمیتواند درباره چاپ پول بدون پشتوانه در سال 98 صحبت کند! با اینحال حرف همه این شبکه برجامی، یکسان بود: نالیدن از اینکه چرا اساساً توافقی، آن هم از موضع اقتدار صورت گرفته است و البته، میشد لابهلای این اظهارنظرها، نوعی حسرت از ناکامی سیاست خارجی دولت گذشته را هم شناسایی کرد.
البته آنچه در این میان معلوم نشد، این واقعیت بود که چرا این جریان به اصطلاح مدعی برجام، از تحقق منافع ملی، آن هم از موضع اقتدار چنین برآشفته شده است؟ علت را باید در این واقعیت جست و جو کرد که آنچه این جریان را برآشفته کرده، یعنی مذاکره از موضع قدرت و عزت در حال ثمر دادن است، این جریان توان تطبیق با واقعیت جدید را ندارند. به این دلیل که حیات سیاسی خود را به برجامی گره زده بودند که نتوانست آب خوردن آنان را تأمین کند.
توافق در آستانه شهریور ۱۴۰۲ برای چیست؟ / مبادله اپوزیسیون
زهرا طیبی: مدتها بود که زمزمههایی درمورد توافق ایران و آمریکا بر سر تبادل زندانیان و آزادسازی بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران به گوش میرسید. این زمزمهها از روز پنجشنبه رسمیت بیشتری به خود گرفته و مقامات ایرانی نیز صحت آن را تایید کردهاند. آزادسازی منابع بلوکهشده ایران توافقی بود که چندین ماه قبل ایران و آمریکا بر سر محتوای آن به جمعبندی رسیده بودند اما ارزیابی غلط آمریکا از فضای ایران آنها را از موضع توافق به سمت ایجاد تنش حداکثری با ایران سوق داد.پس از شکست پروژه آشوب در سال گذشته حال دیوار واقعیت جامعه ایران کاخ سفید را به نقطه شروع بازگردانده است. توافق آمریکا با ایران آن هم در شرایطی که اپوزیسیون به امید حمایت غربیها در تلاش برای ایجاد موج جدیدی از آشوب در سالگرد مهسا امینی هستند ضربه سختی به اپوزیسیون محسوب میشود. این توافق اگرچه اقدام مثبت و شایسته تحسینی محسوب میشود اما یک نقطه ضعف همیشگی در مورد آن همچنان مشهود است. عدم داشتن پیوست رسانهای برای توافق باعث شده تا عنان فضای رسانهای به دست غربیها افتاده و آنها هرگونه که میخواهند به روایتسازی درمورد محتوای توافق بپردازند. در ادامه ضمن مرور اخبار ضد و نقیض و روایتهای متفاوت رسانههای داخلی و خارجی پیرامون توافق صورتگرفته به اثرات فرامتنی این توافق پرداختهایم.
آنچه درمورد توافق گفته شد
سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا روز پنجشنبه خبر انتقال پنج آمریکایی از زندان به حبس خانگی را اعلام کرد. آدرین واتسون، زندانیان آزادشده را اینگونه معرفی کرد: «سیامک نمازی، مراد طاهباز، عماد شرقی و دو آمریکایی که نخواستهاند نامشان فاش شود.» شبکه خبری سی آن ان آمریکا نیز در همان روز به نقل از مشاور حقوقی یکی از زندانیان دوتابعیتی در ایران اعلام کرد که چهار زندانی دوتابعیتی از زندان اوین به حبس خانگی در هتلی منتقل شدهاند.
در پی این خبر نیویورک تایمز در گزارشی اعلام کرد که آمریکا و ایران به توافقی دست یافتهاند که براساس آن در ازای دسترسی تهران به ۶ میلیارد دلار از داراییهای مسدودشده خود برای مقاصد بشردوستانه و آزادی چندین ایرانی زندانی توسط آمریکا، تهران پنج زندانی آمریکایی را آزاد خواهد کرد. این روزنامه آمریکایی مدعی شد مراد طاهباز، سیامک نمازی و عماد شرقی از جمله زندانیان آزاد شده توسط ایران هستند. نیویورک تایمز همچنین اعلام کرد که یک زن و یک مرد دیگر که نامشان مشخص نیست نیز در بین آزادشدگان هستند.
این روزنامه آمریکایی در ارائه مشخصات این دو زندانی صرفا به این عبارات اکتفا کرده که یک نفر از آنها دانشمند و دیگری تاجر است. پس از انتشار این خبر رسانههای داخلی ایران نیز جزئیاتی را منتشر کردند. در گزارش خبری که خبرگزاری تسنیم دراینباره منتشر کرد آمده است: «فرآیند اجرای توافق ایران و آمریکا برای تبادل زندانیان و همچنین آزادسازی تمام پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی آغاز شده است. براساس این گزارش، در این فرآیند قرار است ابتدا 6 میلیارد دلار از پولهای ایران در کره از واحد وون (واحد پول کره جنوبی) به یورو تبدیل شود که این مهم انجام شده و در ادامه بناست که به حسابی در قطر واریز شود تا در اختیار ایران قرار گیرد.
پس از واریز این پول به حسابی در قطر، تبادل زندانیان نیز به انجام میرسد. در این تبادل، چهار تبعه آمریکایی (سیامک نمازی، عماد شرقی، مراد طاهباز و یک زندانی دیگر) در قبال آزادسازی همان تعداد یا بیشتر از ایرانیان در بند آمریکا آزاد میشوند.» تسنیم همچنین مدعی شد: «تا وقتی که پولهای ایران کامل به قطر منتقل نشود، زندانیان آمریکایی آزاد نمیشوند.» پس از انتشار گزارشهای ضد و نقیض در مورد تعداد زندانیان مبادلهشده نهایتا نخستین واکنش رسمی ایران به این خبر را نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد بروز داد.
محسن نذیری، سفیر و نماینده دائم جدید جمهوری اسلامی ایران نزد دفتر سازمان ملل متحد روز پنجشنبه خبر خروج زندانیان دوتابعیتی از زندان اوین تهران را تایید کرد و گفت: «این خروج در چهارچوب یک توافق با واسطهگری کشور ثالث صورت گرفته است تا طرفین ۵ زندانی مورد نظر را بهطور متقابل آزاد کنند و مشمول بخشش قرار دهند.» علی باقری، معاون وزیر امور خارجه طی توییتی به اخبار منتشرشده در مورد توافق ایران و آمریکا اینگونه واکنش نشان داد: «فرآیند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای ایران که چند سال است بهطور غیرقانونی توسط آمریکا توقیف شده، آغاز شد. ایران تضمین لازم برای پایبندی آمریکا به تعهدات خود را دریافت کرده است.آزادی چند ایرانی که بهطور غیرقانونی در آمریکا بازداشت شده بودند در این چهارچوب است.»
بعد از آنکه برخی خبرنگاران غربی ادعا کردند ایران دسترسی مستقیم به منابع خود ندارد و باید صرفا از طریق سفارش به شرکتهای قطری منابع خود را برای تهیه غذا و دارو و تعداد محدودی تجهیزات پزشکی صرف کند، محمد مرندی، مشاوره رسانهای تیم مذاکرهکننده ایران چنین اظهاراتی را ادعایی نادرست توصیف کرد که توسط افراد ناخرسند از این توافق ساخته شده است. مرندی مدعی شد ایران به داراییهای آزادشده خود دسترسی مستقیم و کامل خواهد داشت و شرکتهای قطری نقشی نخواهند داشت. بانکهای ایران بر این داراییها کنترل کامل خواهند داشت و میتوانند بدون محدودیت کالا و خدمات خریداری کنند.
خبرگزاری ایرنا نیز به نقل از یک منبع آگاه منابع آزادشده ایران را 10 میلیارد دلار اعلام کرده و جزئیات مالی توافق صورتگرفته را اینگونه تشریح کرد: «۶ میلیارد دلار از پولهای بلوکهشده ایران در کره جنوبی، بههمراه مقدار قابل توجهی از وجوه ایران در بانک TBI عراق آزاد خواهد شد. فرآیند آزادسازی مبلغ دیگری از وجوه ایران در یکی از بانکهای اروپایی نیز آغاز شده است. وجوه بلوکهشده در کره باید در یکی از بانکهای سوئیس تبدیل به یورو شود و واریز وجوه به بانک سوئیسی تایید شده و این ارقام آماده انتقال به قطر است. براساس توافق صورتگرفته زندانیان به محلی غیر از زندان منتقل شدهاند اما تا زمانیکه پولهای آزادشده به حسابهای مد نظر ایران واریز نشود، تبادل صورت نخواهد گرفت. تبادل زندانیان پس از حصول اطمینان ایران از در دسترس بودن منابع مالی آزادشده در قطر انجام خواهد گرفت.»
نهایتا وزارت خارجه ایران روز گذشته در بیانیهای کلیاتی از توافق صورتگرفته را اینگونه تشریح کرد: «فرآیند آزادسازی چند میلیارد دلار از داراییهای جمهوری اسلامی ایران که برای چند سال بهطور غیرقانونی در کره جنوبی توسط آمریکا توقیف شده بود، آغاز شد. ایران تضمین لازم برای پایبندی آمریکا به تعهدات خود در این خصوص را دریافت کرده است. آزادسازی و رفع محدودیت از منابع مالی جمهوری اسلامی ایران که غیرقانونی و به بهانه نگرانی بانکهای خارجی از تحریمهای ظالمانه ایالات متحده مسدود شده یا استفاده از آنها سخت شده است، همواره در دستور کار وزارت امور خارجه قرار داشته است. نحوه بهرهبرداری از منابع و داراییهای مالی رفعتوقیفشده در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده و این منابع برای نیازهای مختلف کشور حسب تشخیص مراجع ذیصلاح هزینه خواهد شد. علاوهبر آزادسازی منابع مالی که به صورت غیرقانونی توقیف شده بود، حمایت از حقوق ایرانیان در سرتاسر جهان جزء وظایف ذاتی وزارت امور خارجه است. در این چهارچوب، آزادی تعدادی از زندانیان بیگناه ایرانی که طی سالهای گذشته بهطور غیرقانونی و با اتهام واهی دور زدن تحریمهای ظالمانه آمریکا، در این کشور دستگیر و زندانی شدهاند، بهطور جدی توسط دستگاه دیپلماسی پیگیری شده است. در این راستا، آزادی تعدادی از زندانیانی که بهطور غیرقانونی توسط آمریکا بازداشت شدهاند، بهزودی محقق خواهد شد. یادآوری مینماید که زندانیان مدنظر آمریکا کماکان در ایران حضور دارند.»
توافقی که نقشه براندازها را نقش بر آب کرد
چند روزی میشود که دوباره دوربینهای رسانههای فارسیزبان خارجی روشن شده و به دنبال تولید محتوا برای کانالهای خبری این رسانهها در ایام نزدیک به سالگرد فوت مهسا امینی هستند. در این میان از چسباندن یک برچسب یا اسپری کردن یک نوشته روی دیوار هم تولید محتوا میکنند تا به نحوی اینطور القا کنند که قرار است خیابانهای ایران دوباره ناآرام شود و آنها نیز سوار بر این موج از آب گلآلود ماهی بگیرند. در این مدت این رسانهها در کنار انتشار فراخوانهایی برای سالگرد فوت مهسا امینی، از کنار کوچکترین اخبار یا شایعهای که بتواند جو جامعه داخل ایران را ملتهب کند بیتفاوت عبور نکردهاند.
ناآرامی دوباره دانشگاههای ایران دیگر پروژهای است که این رسانهها اکنون در دستورکار دارند؛ با انتشار این خبر که نهادهای امنیتی، چند دانشجوی یک دانشگاه را به دلیل اینکه در تجمعات سال گذشته حضور داشتند، دوباره احضار کردهاند و با تیتر اعمال فشار بر دانشجویان، در حال ضریب دادن به این خبر بودند و با بیان اینکه حکومت به دنبال اعمال فشار بر دانشجویان و تشکلهای صنفی در آستانه سالگرد فوت مهسا امینی است، به ایجاد شکاف میان حکومت و مردم و پرداخته و درصدد هستند از این طریق جامعه را ملتهب کرده و دوباره در دام دوقطبیسازی بیندازند.
در شرایطی که اپوزیسیون خارجنشین در حال برنامهریزی برای ناآرامی دوباره خیابانهای ایران و در حال اجرایسازی این پروژه بودند، خبر توافق ایران و آمریکا مبنیبر آزادسازی 6 میلیارد دلار از پولهای بلوکهشده ایران و آزادی چند ایرانی زندانی در آمریکا در مقابل آزادی زندانیهای آمریکایی در ایران منتشر شد. طبیعی بود که این موضوع چندان مورد استقبال این رسانهها قرار نخواهد گرفت. از پنجشنبهشب و بعد از انتشار این خبر، عمده واکنشها ناظر بر این بود که آمریکا در قبال ایران مماشات کرده و نباید پولهای بلوکهشده را به ایران برگرداند.
مسیح علینژاد که پیش از این خبر شکایت او در دادگاه فدرال آمریکا بهخاطر آسیب روحی ناشی از بازداشت برادرش و درخواست پرداخت غرامت از پولهای بلوکه شده مردم ایران برای جبران این آسیب، حاشیههای زیادی به همراه داشت و حتی باعث شد اپوزیسیون خارجنشین نیز به این شکایت واکنش منفی نشان دهند، درباره انتشار خبر این توافق گفت که آمریکا نباید میلیاردها دلار را به ایران برگرداند و باید از متحدان خود بخواهد تا زمانی که همه زندانیان آزاد نشدند، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کنند.
طبیعی بود که اپوزیسیون خارجنشین به خوبی این امر را درک کرده که اعلام توافق ایران و آمریکا برای مبادله زندانیان و آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران، این پیام را برای آنها دارد که آمریکا، حداقل در شرایط فعلی به دنبال حل دیپلماتیک مسائل با ایران است و قرار نیست برای اجرای پروژه ناآرامی، متحد بلافصل آنها باشد. آمریکا حتی در روزهای اوج ناآرامی خیابانهای ایران نیز که به ظاهر از ناآرامیها حمایت میکرد، همچنان اقدام به ارسال پیامهایی با واسطه به ایران درباره مذاکرات میکرد.
حالا در روزهای نزدیک به سالگرد فوت مهسا امینی که براندازها برای ناآرامی خیابانهای ایران برنامهریزی میکنند، اعلام خبر این توافق فارغ از اتفاقات مثبت مالی و دیپلماتیکی که برای ایران به همراه دارد، یک پیام واضح و روشن برای براندازها دارد و آن هم این است که غرب عملا دیگر روی اپوزیسیون خارجنشین حساب باز نمیکند و این امر را درک کرده که تنها از روشهای دیپلماتیک میتواند چالشهای خود با ایران را حل کند.
در شرایطی که تقریبا یک ماهی تا سالگرد فوت مهسا امینی باقی مانده، میتوان گفت پلن اپوزیسیون خارجنشین برای ناآرامی خیابانهای ایران و طبعا درخواست از کشورهای غربی برای اعمال فشار بیشتر بر ایران شکست خورده است و براندازها بار دیگر با این واقعیت تلخ مواجه شدند که علاوهبر اختلافات زیادی که با یکدیگر دارند و شکستهای چندبارهای که در راستای ناآرامی و آشوب در ایران خوردند، کشورهای غربی نیز برای اعمال فشار بیشتر به ایران حاضر نیستند همه تخممرغهایشان را در سبد براندازها گذاشته و شکست دیگری را تجربه کنند.
عادت غلطی که ترک نمیشود
درحالیکه آمریکا در یک سال اخیر مسیر تقابل با ایران را در پیش گرفته رسانههای غربی تلاش دارند تا در ماجرای تعویق توافق در مورد تبادلات زندانیان ایران را مقصر جلوه داده و جاسوسان دوتابعیتی را نیز بیگناه معرفی کنند. بیبرنامگی دستگاه دیپلماسی ایران در حوزه رسانه حتی در زمان واکنش نشان دادن به اخبار رسانههای غربی هم کاملا مشهود است. دیرترین واکنش به این اخبار را تاکنون وزارت خارجه آن هم با انتشار کلیاتی از توافق داشته است. درز اطلاعات مذاکرات با آمریکا به رسانههای غربی نخستین بار نیست که اتفاق میافتد.
از زمانی که آمریکایی پس از توافق موقت در جریان مذاکرات برجام گزاره برگهایی غیرواقعی را از توافق منتشر کردند این رویه دیگر تبدیل به عادت شده که در سکوت مقامات رسمی ایران، رسانههای غربی جزئیات توافق را به نفع خود منتشر کنند. درحالیکه رسانههای غربی جزئیات توافق اخیر بر سر تبادل زندانیان را به ضرر ایران تشریح کرده و حتی مدعی هستند ایران دسترسی مستقیم به منابع خود ندارد رسانههای داخلی در نقل تعداد زندانیان نیز بعضا آماری متفاوت را ارائه میدهند که نشان میدهد منابع رسمی برنامهریزی دقیقی برای انتشار آمار نداشتهاند.
درحال حاضر مهمترین سوالی که در ذهن مخاطبان به وجود آمده این است که آیا ایران در مصرف منابع ارزی خود اختیار دارد یا آنطور که غربیها میگویند این منابع صرفا برای تهیه غذا، دارو و تعداد محدودی تجهیزات پزشکی کارکرد دارد. سوال دیگری که وجود دارد این است که آیا توافق ایران و آمریکا صرفا به بحث تبادل زندانیان و آزادسازی منابع مالی محدود است یا موارد دیگری بهویژه در حوزه مسائل هستهای مورد مذاکره قرار گرفته است؟ این سوالات صرفا زمانی پاسخ داده میشود که مقامات وزارت خارجه ایران یک گام فراتر از انتشار کلیات برداشته و جزئیات دقیقی از محتوا توافق شکلگرفته را ارائه دهد. جزئیاتی که در سکوت مقامات رسمی ایران با تحریف و تفسیرهای متعدد از منابع غربی درز پیدا کرده و به روایت غالب در افکار عمومی بدل میشود.
زندانیان آمریکایی که قرار است آزاد شوند، جرمشان چه بوده؟
پنجشنبهشب بود که منابع غربی مدعی شدند ایران و آمریکا بر سر تبادل زندانیان بین خود به توافق رسیدند. این روزنامه اعلام کرد قرار است 5 آمریکایی زندانی در ایران در مقابل دو زندانی ایرانی در آمریکا، آزاد شوند. این آزادی در کنار آزادسازی بخشی از پولهای بلوکه شده ایران اتفاق خواهد افتاد. رسانههای آمریکایی درباره هویت این زندانیهای آمریکایی، نوشتند: «مراد طاهباز، سیامک نمازی و عماد شرقی ازجمله زندانیان آزاد شده توسط ایران هستند، نام دو زندانی دیگر ذکر نشده، که یکی از آنها دانشمند و دیگری تاجر است.»
نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل ضمن تایید خروج زندانیان آمریکایی اعلام کرد: «این خروج در چهارچوب یک توافق با واسطهگری کشور ثالث صورت گرفته تا طرفین 5 زندانی مورد نظر را بهطور متقابل آزاد کنند.» ایران ضمن تایید این تبادل اعلام کرد که قرار است دو طرف 5 زندانی را متقابلا آزاد کنند. اگرچه رسانههای آمریکایی نام سه شخص از میان زندانیان آمریکایی در ایران را اعلام کردند اما اطلاعات دقیقی از هویت زندانیان ایرانی در آمریکا که قرار است مورد تبادل قرار بگیرند، توسط مقامات ایرانی اعلام نشده است. مراد طاهباز، سیامک نمازی و عماد شرقی زندانیان دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی هستند که قرار است مورد مبادله قرار گیرند. پیش از این در روزنامه «فرهیختگان» درباره این اشخاص و علت بازداشت شدن آنها نوشته بودیم و حالا به بهانه انتشار خبر مبادله این افراد به بازخوانی داستان فعالیت و بازداشت این زندانیها در ایران پرداختیم.
عماد شرقی
عماد شرقی سال 1992 تابعیت خود را تغییر میدهد و نام ادوارد را برای خود انتخاب میکند. ادوارد تبعه جدید کشور آمریکا، لیسانس خود در رشته مهندسی را از دانشگاه مریلند آمریکا گرفته و کارشناسیارشد را از دانشگاه جورج واشنگتن دریافت کرده است. تحصیل او در این دانشگاه تاثیر مهمی در تبدیل وی بهعنوان یکی از کارگزاران شبکه نفوذ و جاسوسی علیه ایران داشته است. او در دوران زندگی در آمریکا با برخی چهرههای سیاسی این کشور ازجمله آنتونی بلینکن، وزیر خارجه فعلی آمریکا و سوزان رایس، مشاور سابق سیاست داخلی بایدن ارتباط نزدیک داشته است. خانواده شرقی نیز البته با برخی چهرههای بانفوذ آمریکایی ازجمله رابرت مالی، رفت و آمد خانوادگی داشتهاند. این ارتباطات تا آنجا نزدیک بوده که خانواده شرقی پس از پیروزی بایدن در کنگره دستهگلی به دفتر او فرستادند.
دختران ادوارد بعد از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری نیز برای او نامه تبریک فرستادند. در بخشی از این نامه آمده: «33 سال قبل شما و پدرمان مسیر زندگیتان بههم برخورد کرد و او دوست قدیمی شما محسوب میشود!» ادوارد شرقی در سال 2016 به هدف فعالیت اقتصادی و بهعنوان یک تاجر وارد ایران شد. شغل تجارت اما پوششی برای شرقی بود تا از این طریق به کسب اطلاعات نظامی ایران بپردازد. این فرد با کمک همدستانش، اطلاعاتی درباره صنایع هلیکوپتری ایران جمعآوری کرده بود. اطلاعاتی که البته ارتباطی با عرصه فعالیت اقتصادی او نداشتند و اسناد کشف شده از وی این گزاره را اثبات میکرد که شرقی در حوزه نظامی اقدام به جاسوسی میکرده و هدف از این اقدام ضربه زدن به زنجیره تامین قطعات برای تعمیرات هلیکوپتر بوده است.
شرقی در اردیبهشت 97 بازداشت شد و تا دیماه در زندان ماند و بعد با قید وثیقه آزاد شد، ولی قبل از برگزاری دادگاه تجدیدنظر بهدنبال فرار از ایران بود که بعد از مشخص شدن شبکه فرار این جاسوس نظامی، ادوارد، دوباره بازداشت میشود. شرقی در ژانویه 2021 به اتهام جاسوسی و جمعآوری اطلاعات نظامی به 10 سال حبس محکوم شده بود.
مراد طاهباز
مراد فرزند قاسم طاهباز است که در زمان پهلوی نماینده مجلس شورای ملی بوده است. وی تابعیت سه کشور ایران، بریتانیا و آمریکا را نیز دارد. مراد طاهباز بهواسطه یکی از شرکتهای ثبتشده خود در آمریکا مدیریت ساخت مجموعه توریستی در اسرائیل را بهعهده داشته و از شرکای تجاری رژیمصهیونیستی بهشمار میرود. طاهباز علاوهبر ساختوساز در اسرائیل و آمریکا، مدیریت توسعه قمارخانههای آمریکا را نیز در کارنامه دارد.
وی البته به شکار هم علاقه زیادی دارد. او در سمیناری که درباره شکار قوچ در ایران در هتل-قمارخانه پاریس در لاسوگاس برگزار شده بود، همراه با رضا گلسرخی و یک شکارفروش بینالمللی به نام دیوید لیلین، راههای شکار در ایران و ارسال شاخ و لاشه شکار به آمریکا را برای حضار آمریکایی شرح داد. موسسه حیات وحش میراث پارسیان، که طاهباز نیز عضو هیاتمدیره این موسسه است، تلاش میکرد با پوشش حفاظت از محیطزیست، وظایفی را که از سوی سرویسهای خارجی به آنها واگذار میشد، انجام دهد. نکته جالب این است که اعضای هیاتمدیره این موسسه حفاظت از محیطزیست از شخصیتهایی تشکیل شده بود که خود عامل شکار و آسیب به محیطزیست بودند.
کامیل جعفریتبریزی، نایبرئیس این موسسه یکی از همین افراد است، وی گرداننده دو شرکت گردشگری شکاری به نامهای «ایران سافاری» و «کاروان سحر» است. شرکت ایران سافاری پیش از این در دوره پهلوی نیز با استفاده از رانت انتساب خانوادگی با اسکندر فیروز، مدیر وقت سازمان محیطزیست ایران شکار اتباع خارجی در ایران را مدیریت میکرد. طاهباز نهایتا در سال 96 و در پرونده دستگیری فعالان محیطزیست بازداشت و به 10 سال زندان محکوم شده بود.
سیامک نمازی
سال 94 بود که یک ایرانی- آمریکایی توسط نهادهای امنیتی بازداشت شد. سیامک نمازی، فرزند باقر نمازی بود. باقر، مدیرعامل موسسه غیردولتی ایران بود که در پوشش فعالیتهای عامالمنفعه و ارتباط با نهادهای بینالمللی نقش موثری در اجرای پروژه نفوذ در ایران را برعهده داشت. تاسیس شورای ملی ایرانیان(نایاک) آمریکا توسط باقر نمازی و فرزندش سیامک و تریتا پارسی از دیگر اقدامات وی بهشمار میرود.
سیامک نمازی، در سال 78 با ورود به شرکت آتیه بهار تا سال 86 مدیریت این شرکت را برعهده میگیرد. این شرکت به دلالی اقتصادی بین شرکتهای بزرگ خارجی و ایران میپرداخته و از این مسیر سعی داشته در قراردادهای کلان اقتصادی نفوذ کنند. او در مدت مدیریت، بهعنوان دلال در برخی پروژههای بزرگ نفتی ازجمله کرسنت حضور داشته است. نمازی، ضمن همکاری با معاونت علمی ریاستجمهوری همزمان، بانی کنفرانس کارآفرینی 2015 ایبریج آلمان هم بوده است که براساس اسناد، هدف از برگزاری این کنفرانس این بوده که با استفاده از راهاندازی کسب استارتاپهای بینالمللی، نخبگان کشور را شناسایی و با فریب آنها شبکه نخبگان ضدایرانی را راهاندازی کنند.
نمازی در دوران اقامت خود در آمریکا، با دانشگاه دفاع ملی آمریکا که نوعی ارگان علمی و اطلاعاتی پنتاگون محسوب میشود، همکاری داشته است. نمازی با موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل که مقر آن در تلآویو است همکاری داشته. او در جلسه 22 فروردینماه سال 92، دو ماه پیش از انتخابات ریاستجمهوری در این جلسه شرکت کرده و به بررسی میزان تغییرات در جمهوری اسلامی پرداخته است. نمازی اواخر سال 94 و پس از ورود به ایران بازداشت شد و به جرم جاسوسی علیه ایران به 10 سال حبس محکوم شده بود. /فرهیختگان