متن و ویدئوی منتشرشده در کانال تلگرامی محمدرضا شهبازی را میتوانید در ادامه ببینید.
«بسم الله
از اجرای برنامه پاورقی کنارهگیری کردم. دلایلش رو توی این ویدئو توضیح دادم. خلاصهش اینکه قرار نیست بسیجی فحشخور زمان فتنه و جنگ و… باشه و در عافیت، سلاحورزیها و رشیدپورها و آخوندیها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن. قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علیوردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن.
ما زورمون به هیچکس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه. بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانههای مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله میکردن. امیدوارم خدا عاقبت همهمون رو ختم به خیر کنه»؛
بسیاری از مخاطبان صدا و سیما، حضور گلزار در این سازمان را با مجریگری مسابقه «برنده باش» در شبکه سوم سیما، به خاطر میآورند. رضا رشیدپور نیز برای مخاطبان صدا و سیما با سیم آخر و برنامه صبحگاهی و پربیننده «حالا خورشید» به خاطر میآید. با توجه به اقبال برنامههایی که این دو، در صدا و سیما اجرا می کردند، گمانه زنی میشود صدا و سیما با هدف افزایش مخاطبان، تصمیم به بازگشت این چهرهها گرفته است. محسن برمهانی معاون سیما در این خصوص گفته است: «نمیتوانیم در همکاری چهرهها با صداوسیما همه را با یک چوب بزنیم، چون هر کدام یک فرد متفاوت هستند.»
با این وجود خبر بازگشت گلزار و رشیدپور به صدا و سیما مورد استقبال برخی قرار نگرفته است روزنامه کیهان در خصوص این خبر نوشت: «یک مجری بدسابقه، درحالی بهزودی اجرای برنامه سیم آخر در تلویزیون را عهدهدار خواهد شد که شبکهای ضد ایرانی درباره او دست به افشاگری زد. یکی از مجریان زن شبکه ضد ایرانی «من و تو» در برنامهای زنده در این شبکه فاش کرد که رضا رشیدپور در زمان مجریگری در صداوسیما، بهصورت مستقیم برای او و همکارانش مطالبی را ارسال میکرده که خودش جرأت صحبت درباره آنها را نداشته است! ضمن اینکه هنوز هم مطالب مخدوشی که در صفحه شخصیاش در فضای مجازی برای همراهی با فتنه سال ۱۴۰۱ نوشته بود باقی است و این خود گواه گرایش اصلی اوست. با این اوصاف، جای سؤال است که با چه توجیه و توضیحی بناست اجرای برنامهای در دوران تحول صداوسیما به او سپرده شود؟»
پس از مطرح شدن احتمال بازگشت رشیدپور و گلزار به تلویزیون، شهبازی با انتشار توییتی اعتراض خود را اینگونه بیان کرد:
ما اینور پاورقی میسازیم، میگیم سلبریتی باید در خدمت رسانه باشه، هماهنگ با سیاستهای نظام باشه، باید با سلبریتیای که وسط شلوغیها آب به آسیاب دشمن میریخت برخورد بشه، بعد اونور گلزار و رشیدپور دارن گرم میکنن برگردن روی آنتن. اینور بچه ها با بی پولی ساختن، فحش خوردن، خانواده هاشون اذیت شدن و اونور هم طرف یه سال رفته دوراش رو زده، عشق و حالش رو کرده، به ریش نظام خندیده، توی لایو و کلفت بار نظام کرده، حالا که بواسطه دوربودن از آنتن یک کم مخاطبش کم شده، قشنگ میشینه توی هواپیما از کیش میاد تهران برنامه ای چند ده میلیون میگیره و برمیگرده. این وسط هم بیخیال آرمان و روحالله؛ بیخیال بدن عجمیان که روی آسفالت خیابان کشیده شد؛ بیخیال صدای بیرمق علیوردی که در لحظات آخر هم داشت رجز میخواند. ای دنیا.
توییت شهبازی با واکنش تند محمدرضا نجارزاده، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سیما مواجه شد
نجارزاده ضمن خطاب کردن شهبازی با لفظی غیر قابل انتشار، در انتقاد از وی نوشت:
آخه[…] !
امروز نظرسنجی برنامه فاخرت اومد مخاطب ۵ درصد ، سیدخندان.
معلی ۳۷ درصد، محفل قرآنی ۴ برابرشما، اعجوبه ها تا ۳۰ درصد رو زد،خودمونی رجبی ۱۹ درصد رو زده به چی مینازید؟
به سیاه کردن چهره جبلی و جلیلی با اشتباهاتتون؟ یا بی مخاطب کردن شبکه تون؟
این بدبخت هم که ساکت فتنه بود.
انصراف رشیدپور
رشیدپور باز هم با یک بازی رسانه ای خودش را پسر خوب داستان جلوه داد و با فرار رو به جلو و بدون آنکه از واقعیت دلخوری ها از خودش بگوید، انصراف خود را اعلام کرد. رشیدپور خواهان حضور تنوع سلائق در سیمای جمهوری اسلامی است اما نگفت که کارش از تنوع سلیقه گذشته و به ضدیت عقیده رسیده است. نمیشود که تلویزیون هم دروغ بگوید هم راست بگوید! مگر این تلویزیون بارها و بارها از کذب بودن ضربه خوردن به سر مهسا امینی نگفت؟ مگر بارها از فتنهگری و فتنهگران حرف نزد؟ مگر اعتراضات به قول شما رو آشوب و شورش نخواند؟ مگر بنا نبود نسبت خودمان را با آشوب و فتنه مشخص کنیم؟ پس چطور هنوز بر سر عقیدهتان هستید و همزمان خواهان حضور در سیمای جمهوری اسلامی؟آیا میشود به براندازی جمهوری اسلامی فکر کرد و همزمان در تلویزیون این حکومت برنامه اجرا کرد؟ این دوگانگی افکار و رفتار چه معنایی دارد جز آنکه رشیدپورها میدانند اشتباه کردند ولی برای عدم ریزش طرفداران و برای فحش نخوردن از براندازان و برای تعطیل نشدن کاسبیشان حرفی نمیزنند. حتی در این اطلاعیه انصراف هم اشاره به عدم اعتقادش به تفکرات براندازانه سخنی به میان نیاورد. یعنی دقیقا چیزی که شهبازی به آن اشاره کرده بود و او را در جرگه براندازان آورده بود. راست و حسینی بگویید ما باید فلان جریان و تفکر نیستیم و از هرگونه آشوب و شورش و تهمت و لگدزنی به نظام، انقلاب و مردم بیزاریم.
دودوزه بازی و روباه صفتی بلایی است که سلبریتیهای ما در لباسهای مختلف دچار آن شدهاند. هم خدا را میخواهند هم خرما را، هم از آخور میخورند هم از توبره؛ فقط در راهی که به پول و اعتبار بیشتر منجر شود قدم میگذارند. این مسئله میان بچههای انقلابی و این قبیل سلبریتیها فاصله انداخته است اما رشیدپور و هیچ سلبریتی دیگری به آن نمیپردازد و طلبکارانه حرفهای بیهوده میزنند و فرافکنی میکنند. نه عزیزان دیگر این اختلاط و التقاط جواب نمیدهد. شرمنده
نظر کاربران شبکه های اجتماعی
صداو سیما عمدا مردم را عصبانی میکند؟!
در این یادداشت، نه کاری به شهبازی دارم و نه رشیدپور؛ انتقاد ما هم به رشیدپور نیست چون اساسا او فردی است که میخواهد کاسبی کند و نانی بخورد؛ مثل خیلیهای دیگر؛ اینکه پررو هست یا نیست هم به خودش و شخصیتاش برمیگردد!اما صدا وسیما باید یک بار برای همیشه روشن کند رسانه کدام حکومت است؛ آن جمهوری اسلامی که امثال شهیدان علی وردی و عجمیان و صدرزاده ها برایش جان دادند، یا آن سیستم موهوم غرب زده و بی در و پیکری که براندازان و سلطنت طلبان دنبالش هستند؟! اگر صداوسیما رسانه تحت اشراف....
آن جمهوری اسلامی است که برای استخدام یک کارمند صد برگه و فرم پر میشود و از سوابق افراد تا هفت پشت او سوال میکنند که آیا داییِ عموی پدر باجناق همسایهات با منافقین ارتباط گرفته و یا به خارج احیانا سفری داشته یا خیر، که این نباید وضع نیروهای ویترینی رسانه ملی ما باشد!
اگر رسانه جمهوری اسلامی هم نیست، پس آن کلمه مقدس روی آرم صداوسیما چه میکند؟ چرا هیچکس در این ویرانه بی در و پیکر پاسخگو نیست که آنجا چه میگذرد و پای عناصر ضد نظام را کدام احمقی به جام جم باز میکند؟! مردم را مسخره کردهاید؟ طوری نصیحت میکنند ملایمتر صحبت کنید که گویی ما داریم به تدریج در صدا و سیما نفوذ میکنیم و نباید حرفی بزنیم که متوجه شوند یا به آنها بر بخورد! گویی شهروندان جمهوری اسلامی باید پاسخگوی ضد انقلابِ جا خوش کرده در این سازمان عریض و طویلِ غیر پاسخگو باشند!
تناقض تا کی؟ فردی که به اعتراف شبکه ضد ایرانی برای آنها خوراک تبلیغاتی ضد نظام میفرستاده چرا باید در رسانه ملی تریبون داشته و یا به کار گمارده شود؟ صدا و سیما قرار است برای رضایت خدا و تقویت اسلام کار کند یا در خدمت جریانهای برانداز باشد؟ اینکه میگویند رسانه ملی به هیچ جریانی تعلق ندارد دیگر چه مهملی است که میبافند؟ جریانی که این نظام بر پایه آن بنا شده مگر چیزی جز دین مبین اسلام است؟
مدیران صدا و سیما اگر عرضه ندارند با خلاقیت و تلاش مضاعف جلب مخاطب بکنند کناره بگیرند؛ اینکه با زردها به سراغ جلب مخاطب برویم که نیازی به رسانهای در تراز جمهوری اسلامی نیست؛ با امثال من و تو هم محقق میشود!
تقویت حق با چنگ انداختن به ریسمان باطل چطور ممکن میشود؟ کاری هم پیش برود برکتی نخواهد داشت! قانون را در هر حوزهای اجرا کنید و از اجرای عدالت نترسید، کما اینکه خیلی جاها ترسی وجود ندارد، لیکن برخی سیستمها از درون با افکار پوسیده و بعضا غرب زده مواجه اند. این صدا و سیما واقعا با خودش چند چند است؟
چرا رسانه رسمی جمهوری اسلامی باید لانه ضد انقلاب باشد و از بیت المال میلیارد میلیارد در جیب آنها ریخته شود؟ بحث من اصلا شهبازی و نیروهای حزب اللهی نیست؛ اصلا بروید سلبریتی بیاورید؛ اما معتقد به نظام باشد و با دشمن همراهی نکند؛ عرضه ندارید کنار بروید؛ چرا مردم را عصبانی میکنید؟ / عبدالرحیم انصاری
فرامتن اختلافنظرها درباره سلبریتیها و تلویزیون که ریشه در تاریخ سیاسی چند دهه اخیر دارد
سادهسازی جواب نمیدهد
محمد زعیم زاده: آثار گفتوگوهایی که پیرامون بازگشت دو مجری سابق به آنتن صداوسیما صورت گرفته فراتر از صورت ظاهر ماجراست و حداقل از دو سو جنبه نظری دارد. یک جنبه ماجرا رهیافتهای رسانهای پیرامون مساله سلبریتیسم بوده و جنبه دیگر که کمی عمیقتر است آثار سادهسازی در حکمرانی.سلبریتی چیست و چه معنایی دارد؟ در دنیا دیدگاههای مختلفی در تعریف این مفهوم وجود دارد. در ادبیات جریان چپ فکری سلبریتی به مثابه دال مرکزی مفهوم صنعت هواداری عمل میکند. سلبریتی موتور محرک فرهنگ شهرت بوده و فرهنگ شهرت آن چیزی است که مصرف را تشدید میکند، سامان میدهد و تنظیم میکند. تشدید و تنظیمِ مصرف، سرمایه را پدید میآورد و چرخ نظام سرمایهداری را به گردش درمیآورد. سرمایه دوباره سلبریتی میسازد و این دیالکتیک ادامه دارد. از نظرگاه چپ، سلبریتی عامل اصلی تشدید فاصله میان سرمایهدار و مردم و نابرابریساز و عنصر طبیعیساز و نرمالکننده ارزشهای نظام سرمایهداری است. از نگاه چپها سلبریتیها جامعه را با فرهنگ سطح پایین به شکل تودهای میسازند. آنها ضد فرهنگ والا و فاخر هستند.
در خوانش راست اما سلبریتی خودِ رسانه است، در دنیای متکثر ذیل گفتمان لیبرالیسم، آنچه میتواند حدفاصل جامعه و مصرف رسانهای قرار گیرد، رسانه زندگی روزمره است. رسانه روزمره، رسانه مصرف است؛ رسانه در لحظه، رسانه سرگرمی. در این رسانه آنچه موضوعیت دارد سلبریتی است، سلبریتی سرگرمیساز است و جنبه نمادین دارد. هم سامانه شهرت را معنابخشی میکند و به نفع مصرف عمل کرده، هم چالشهای اجتماعی و تعارضهای ایدئولوژیک را حل میکند. در ماجراهای اخیر صداوسیما و بازگشت احتمالی دو سلبریتی، کدامیک از این دو صوت نظری کار کرد؟ هیچکدام. در این داستان ما با یک تعارض میان یک جریان بیایده یا دارای یک ایده متناقض و یک جریان با ایدهای نشدنی طرف بودیم که ظاهرا ایده اول پیروز شده است.
صاحبان ایده اول که از تیم قبلی سازمان مانده بودند و با تیم جدید به یک همزیستی مسالمتآمیز رسیده بوده و عمدتا در شبکه سوم سیما متمرکز بودند، معتقدند وضعیت آنتن امروز به نحوی است که باید به همان سلبریتیسم سابق برگردیم اما در جنبههای سیاسی تا میتوانیم رادیکال باشیم. آنها معتقدند این ایده را میتوان ادامه داد ولو اینکه به تناقض برسد، مثلا میشود چندین مستند علیه سلبریتیها پخش کرد اما همزمان در حال مذاکره با سلبریتیها برای بازگشت بود. میشود حرفهای تند و تیز درباره حجاب زد اما برای کسی که عقد آریایی گرفته است هم فرش قرمز پهن کرد و... . اشتباه نکنید مشکلی با بازگشت سلبریتیها ندارم، اصلا مسالهام این نیست. شخصا معتقدم اگر کسی ساخت سیاسی کشور را قبول دارد و میتواند به شکل حرفهای حرف ملی بزند، خوب است که در سیما آنتن داشته باشد. مساله این است که این بازگشت یا عدم بازگشت ایدهمند و چهارچوبدار باشد و از سر یک پراگماتیسم فرصتطلبانه و متناقض نباشد.
صاحبان ایده دوم که ساکنان جدید جامجم هستند، اما ایده دیگری داشتند. این جریان افتخار خود در سیما را سلبریتیزدایی سخیف قلمداد میکردند و این را معادل بستن بار تحول میدانستند. آنها پروژه دیگر خود را که با اولی تناقض هم داشت ساخت سلبریتی انقلابی میدانستند، یک چیزی شبیه «دیزنیلند اسلامی» یا «مکدونالد محلی» و... .
فشار آنتن و انتقادات مخاطب البته باعث شد در دوسال اخیر هر دوی این ایدهها کموبیش جلو بروند، ساخت برنامههایی مثل «محفل» و «حسینیه معلی» از روی ایده «عصر جدید» یا ساخت نسخه حزباللهی «خندوانه»، آن هم با محتوایی که با هیچ چسبی به آن قالب الصاق نمیشد از سوی دو گروه دنبال شد. این برنامهها برخی نیمهموفق بودند و برخی شکست مطلق خوردند. در نظرسنجیهای خود صداوسیما که ظاهرا متدولوژیاش هم محرمانه است صاحبان ایده اول 30 درصد موفقیت داشتند و دومیها 5 درصد. اعدادی که البته مخاطبان عمومی از میان دعوای توییتری مدیران و برنامهسازان دو طیف از آنها خبردار شدند.
اینکه این دو سلبریتی به آنتن برمیگردند یا نه، نتیجه جدال این دو ایده را مشخص میکند. استعفای یکی از اعضای حلقه تیم جدید نشان میدهد احتمالا تا این لحظه زور ایده متناقض بر ایده نشدنی غلبه کرده است، اما چه میشود که چنین اتفاقی میافتد؟ چطور دیوار سخت واقعیت سبب میشود یک ایده به بنبست برسد؟
پاسخ به این سوال آغاز چالش نظری دوم است، تلاش کممایه و بیمحتوا برای حل دوگانه آرمانگرایی و واقعگرایی گاهی خطر افتادن در باتلاق سادهسازی را در پی دارد. این مساله حتی فراتر از موضوع رسانهای اخیر بوده و یک چالش مهم است که میتواند برخی آرمانگرایان دلسوز را در بنبست قرار دهد و حتی به رادیکالیسم برساند؛ نمونهای که در ویدئوی کنارهگیری یکی از اعضای حلقه دوم دیدیم در این چهارچوب قابل فهم است.
سادهسازی در تاریخ انقلاب سیاسی کشور سابقهدار است، اینکه ماجرای پیچیده و حساسی مثل پایان جنگ را که ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیچیدهای دارد در حد یک حلقه چندنفره محدود کرده و حضرت روحالله را به انفعال در برابر آنها متهم کنیم، سادهسازی است. اینکه صدام را خالدبنولید زمانه بدانیم و نسخهپیچی کنیم که ایران در جنگ خلیجفارس بهنفع او وارد شود سادهسازی است. اینکه تن به گفتوگوهای انتقادی با اروپا دهیم و بعد رئیسجمهورمان ممنوعالورود شود یعنی سادهسازی کردهایم.
اینکه پروژه کلان جهانی علیه انقلاب را نبینیم و از گفتوگوی تمدنها بگوییم آنوقت در جواب به ما محور شرارت بگویند یعنی سادهسازی کردهایم. اینکه تحریمها را کاغذپاره بدانیم و به چاقوی زنجان حواله دهیم یعنی سادهسازی کردهایم. اینکه فکر کنیم همه مشکل ما حتی آب خوردن با مذاکره با کدخدا حل میشود و همه اقتصاد را به امضای ترامپ وصل کنیم، سادهسازی کردهایم. اینکه فکر کنیم مشکل کشور در اوج تحریمها فقط با تهاتر حل میشود و شعار جهاد و جهش با تهاتر دهیم، یعنی سادهسازی کردهایم.
این سادهسازیها در وضعیت فعلی کشور هم مصادیقی دارد؛ مثلا اگر مثل یک مدیر اقتصادی بخواهیم در منطقهای آزاد از منطق سخن بگوییم و در دورانی که مسئولیت نداریم تحلیل کنیم که سرمایهگذاری خارجی برای استثمار کشورهاست و وقتی مسئولیت گرفتیم از آن طرف بوم بیفتیم و از عدد عجیبوغریب سرمایهگذاری 100 میلیارد دلاری امارات رونمایی کنیم، سادهسازی کردهایم. اگر در دوران کاندیداتوری ریاستجمهوری بگوییم مشکل بورس را سهروزه حل کنیم اما وقتی معاون رئیسجمهور شدیم مجموعه تحت مدیریتمان از کانونهای تولید نارضایتی شود، یعنی سادهسازی کردهایم.
اگر تبادل جیسون رضائیان و دریافت پول در قبال او را تقبیح کنیم و برای آزاد شدن 6 میلیارد دلار حاصل از تبادل سیامک نمازی و شرکا، دور افتخار بزنیم و بر طبل شادانه بکوب پخش کنیم یعنی سادهسازی کردهایم. این مثالها را میتوان همچنان ادامه داد و به رسانه ملی رسید؛ مثلا وقتی سالها میگوییم مشکل رسانه نه ایده است و نه ساختار، بلکه چند نفر محافظهکار هستند که حرف انقلابی نمیزنند و با رفتن آنها و تبدیل همه شبکههای تلویزیون به شبکه افق کل مشکل حل میشود، سادهسازی کردهایم. در چنین وضعیتی وقتی به عرصه عمل میرسیم مجبور به تکرار ایدههای همان محافظهکاران هستیم و این ارتجاع سبب انفعال بدنه خودی و هاراگیری ایدئولوژیک میشود.
در وضعیت فعلی هم سادهسازی است که فکر کنیم مشکل امروز رسانه در ایران، بازگشت رشیدپور و گلزار است. همانطورکه سادهسازی است اگر فکر کنیم مشکل رسانه با رشیدپورها و گلزارها حل میشود. سادهسازی است اگر فکر کنیم بازگشت رشیدپور و گلزار یعنی مرگ ارزشها و البته سادهسازی است که فکر کنیم بازگشت امثال رشیدپور و گلزار بدون جبران اقدامات احتمالی اشتباه گذشته، معنایش تدبیر است. /فرهیختگان
واکنش صداوسیما نسبت به بازگشت سلبریتیها به آنتن تلویزیون
همچنان تحولخواهیم و با هم هماهنگیم
در این دوره تحولی رسانه ملی، از هر گونه ورود بیبرنامه به موضوع سلبریتیها پرهیز شده و بر رابطه تکاملی و تعاملی رسانه و سلبریتی تأکید میشود
روابط عمومی سازمان صداوسیما در واکنش به نقدها و مطالبی که در روزهای اخیر در خصوص موضوع حضور برخی چهرههای هنری و تلویزیونی در رسانه ملی مطرح شده، اطلاعیهای صادر کرد.
ماجرای بازگشت چهرهها به آنتن تلویزیون چند روزی است که با طرح موضوع بازگشت دو مجری سابق به آنتن صداوسیما مطرح شدهاست؛ مسئلهای که ابتدا با خبر بازگشت گلزار و رشیدپور به قاب شبکه ۳ سیما خبرساز شد و در ادامه با انصراف محمدرضا شهبازی، برنامهساز تلویزیون و مجری برنامه «پاورقی» به دامنه آن افزودهشد.
روابط عمومی سازمان صداوسیما در واکنش به نقدها و مطالبی که در روزهای اخیر در خصوص موضوع حضور برخی چهرههای هنری و تلویزیونی در رسانه ملی مطرح شده، اطلاعیهای صادر کرده و آوردهاست: در این دوره با انسجام کامل و وحدت نظر و مدیریت، سلبریتیمحوری، مجریمحوری، تهیهکنندهمحوری و هرگونه محوریت پراکنده غیرمنطبق با سیاستهای رسانه ملی مردود و غیرقابل قبول است. رویکرد رسانه ملی در این خصوص تأکید بر مدیریت منطقی و همکاری اصولی رسانه و چهرهها و تلاش جدی برای جلوگیری از تکرار آسیبهای گذشتهاست.
این اطلاعیه میافزاید: در این دوره تحولی رسانه ملی، از هر گونه ورود بیبرنامه به موضوع سلبریتیها پرهیز شده و بر رابطه تکاملی و تعاملی رسانه و سلبریتی تأکید میشود. با احترام به برخی اختلافسلیقهها، در دو سال اخیر هماهنگی قابلقبولی در رسانه ملی در اجرای تحول وجود دارد و اختلافسلیقهها منجر به تناقض در سیاستگذاری نشده و نخواهد شد. رویش و ظهور دهها برنامه، هنرمند، مجری و بازیگر در برنامههای مختلف همچون حسینیه معلی، پاورقی، محفل، بگوبخند، شیوه، مکث، سیدخندان، مدرسه تلویزیونی ایران و مجموعههای نمایشی فاخر گواه به ثمر رسیدن جوانههای تحول در این مدت کوتاه است.
اطلاعات غیردقیق درباره میزان مخاطب غیرمعتبر است
در ادامه اطلاعیه رسانه ملی آمدهاست: مرجعیت رسمی سنجش مخاطبان، مرکز تحقیقات سازمان است و هر گونه گمانهزنی یا اطلاعات ادعایی غیردقیق درباره میزان مخاطب برنامهها غیرقابلقبول و غیرمعتبر است. همه ارکان رسانه ملی با عزمی جدی و همدلانه در پی تحقق سند تحول هستند و این مهم را در سایه رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، میثاق میان خود و مردم میدانند و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذار نخواهند کرد. فضاسازیها و جوسازیها، تهمتزنیهای ناروا و ترویج عامدانه اطلاعات غلط و بیپایه و شایعهپراکنیها با اهداف و انگیزههای مختلف، عزم رسانه ملی و کارکنان و مدیران و برنامهسازان آن را در مسیر پیشرو سست نخواهد کرد.»
جبلی: صداوسیما ثابت کرد که نیاز بهچهرههای هنجارشکن ندارد
پیمان جبلی نیز روز گذشته در حاشیه نشست هیئت دولت در جمع خبرنگاران در واکنش به حضور برخی چهرهها در صدا و سیما عنوان کرد: صدا و سیما در برنامههایی که در طول یک سال گذشته برگزار کرد، اثبات کرد که نیاز به چهرههای هنجارشکن، عنود و لجباز ندارد. در اغتشاشاتی که سال گذشته اتفاق افتاد، متأسفانه برخی از چهرهها با سوءاستفاده از شهرت و محبوبیت خود به قوانین و ضوابط جامعه بیتوجهی کردند و با جریان فتنه برانداز همراه شدند و رفتارهایی را از خود نشان دادند که نتیجه آن تحریم جامعه و شریکشدن در اتفاقات تلخی بود که شاهد آن بودیم. البته همچنان نیز شاید برخی از این افراد به مسیر خود ادامه دهند.
وی در ادامه اظهار کرد: برخی دیگر نیز تلاش کردند با اصلاح مواضع خود و موضعگیریهای مناسب بعد از این جریانات، مسیر خود را اصلاح کنند، بنابراین چهرهها و نوع رفتاری که در جریان فتنه سال گذشته داشتند، متفاوت است. طبیعتاً بسیاری از چهرهها نیز وفاداری خود را به نظام، مردم، قوانین و انقلاب نشان دادند که به صورت طبیعی مورد احترام جامعه و مردم هستند.
رئیس سازمان صداو سیما خاطر نشان کرد: ما در یک سال اخیر در برنامههایی که در مناسبتهای مختلف داشتیم، مانند شب یلدا، شب تحویل سال نو، ایام ماه رمضان و ایام ماه محرم و سایر عرصهها اثبات کردیم که نیاز به چهرههای هنجارشکن، عنود و لجباز نداریم و عملاً برنامههای خود را با چهرههایی که از محبوبیت خوبی برخوردار شدند، ادامه دادیم. این سیاست مقطعی ما نیست، بلکه این یکی از سرفصلهای ثابت سند تحول صدا و سیما بوده که ما به آن پایبند هستیم و به همین شکل نیز ادامه خواهیم داد.
جبلی در ادامه تأکید کرد: هر زمان که رسانه ملی تصمیم بگیرد که از چهرهها استفاده کند، حتماً این دستهبندی را رعایت خواهد کرد و حتماً توجه خواهد داشت که امکان، فرصت و ظرفیت دیدهشدن را در اختیار کسانی قرار دهد که عناد، لجبازی و اصرار بر حرکت خلاف قواعد، ضوابط و هنجارهای جامعه را نداشتهباشند. ما به چنین افرادی میدان و عرصه نخواهیم داد. شکی در این موضوع نیست.
وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا شما تأیید میکنید که آقای گلزار قرار است در صدا و سیما برنامه داشتهباشد، بیان کرد: اجازه دهید از کسی اسم نیاوریم. در برنامههای مختلف و برنامههای نمایشی بازیگران مختلف حضور دارند و اینکه از یک چهره اسم ببریم، درست نیست. بنده کلیت رویکرد و سیاست صدا و سیما را گفتم، تصمیمات ما لحظهای، مقطعی و آنی نیست.
جبلی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه زمانی میگویند برنامهای ۵ درصد بیننده دارد، چرا باید ادامه پیدا کند، بیان کرد: مرجع رسمی اعلام نتایج نظرسنجیها و مخاطبسنجیها مرکز تحقیقات صدا و سیما است. هر کسی در هر جایگاهی غیر از مرکز تحقیقات صدا و سیما ادعایی کند، از نظر ما مردود است. جوان