دوران کودکی و نوجوانی
محمدتقی فلسفی در سال ۱۲۸۶ شمسی در تهران در خانوادهای متدین به دنیا آمد. پدرش، آیتالله شیخ محمدرضا تنکابنی، از مجتهدان برجسته تهران و مادرش، طوبی خانم، زنی مؤمن و فداکار بود. نقش مادر در تربیت محمدتقی بسیار برجسته بود. مادرش که شیفته حضرت امام حسین (ع) بود، محمدتقی را از کودکی به سخنرانی و خطابه تشویق میکرد.آغاز تحصیلات و ورود به خطابه
محمدتقی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه توفیق تهران به پایان رساند و سپس به حوزه علمیه رفت. او صرف و نحو را نزد شیخ محمد رشتی فرا گرفت و دروس فقه و اصول را از استادانی همچون محمدعلی کاشانی و پدرش آموخت. همچنین فلسفه اسلامی را نزد میرزا مهدی آشتیانی و میرزا طاهر تنکابنی فرا گرفت.نخستین منبر فلسفی
محمدتقی فلسفی برای نخستین تجربه منبری خود، نزد خطیبی برجسته به نام شیخ علیاکبر عزمی (رشتی) رفت و از او خواست که منبری مناسب برایش بنویسد. شیخ عزمی با پذیرش درخواست او، ابتدا دو قران از وی گرفت تا قدر نوشتهاش را بهتر بداند. محمدتقی متن نوشته را چندین بار مرور کرد تا کاملاً به خاطر بسپارد. سپس در مسجد فیلسوفالدوله، جایی که پدرش، آیتالله تنکابنی، نماز جماعت برگزار میکرد، بعد از نماز عشاء اولین منبر خود را ایراد کرد. حضور یک جوان ۱۵ ساله بر فراز منبر، نگاههای متعجب و کنجکاو مردم را به سمت او جلب کرد. محمدتقی سخنان خود را با اشعاری زیباآغاز کرد:بسم الله الرحمن الرحیم
بی مهر علی به مقصد دل نرسی
تا تخم نیفشنی به حاصل نرسی
بی دوستی علی و اولاد علی
هرگز به خدا قسم، به منزل نرسی
کشتی نجاتت ز هلاک است علی
بنشین که به ورطههای قاتل نرسی
در همین هنگام، شیخ محمد شمیرانی، از آشنایان آیتالله تنکابنی که در میان جمعیت حضور داشت، با صدای بلند گفت: «آفرین!». این تشویق، روحیه و اعتماد به نفس محمدتقی را دوچندان کرد و او با اطمینان و بدون اشتباه، باقی سخنان خود را که حفظ کرده بود، ارائه داد. سخنرانی او چنان تأثیری بر مردم گذاشت که برخی از آنها از پدرش درخواست کردند تا اجازه دهد او این سخنان را در مجالس دیگری نیز تکرار کند.
هرچند منبر محمدتقی از همان آغاز مورد استقبال قرار گرفت، اما او با وجود این موفقیت، متواضع باقی ماند و هرگز دچار غرور نشد.
شیخ تنکابنی یا شیخ فلسفی؟
فلسفی از همان آغاز، در سخنرانیهایش به جنبههای اجتماعی و سیاسی اسلام توجه ویژهای داشت. او به مرور دریافت که حفظ مطالب از پیش نوشتهشده کافی نیست و باید سخنان خود را بر اساس درک عمیق از مسائل جامعه تنظیم کند. این روش او را به خطیبی متفاوت و تأثیرگذار تبدیل کرد.به دلیل سبک بیانی روان و منسجم، مردم او را «فلسفی» نامیدند. او توانست از منبر، به ابزاری برای روشنگری و آگاهیبخشی تبدیل شود و در دوران حکومت پهلوی، این قابلیت را به صورت ویژه به کار گرفت.
مبارزه با رژیم پهلوی؛ از مسجد گوهرشاد تا ممنوع المنبر شدن
محمدتقی فلسفی از جوانی وارد عرصه مبارزه با رژیم پهلوی شد. اولین واکنش سیاسی او مربوط به حادثه مسجد گوهرشاد بود. در یکی از خطابههای خود در مسجد میرزاموسی (معروف به مسجد بزازها)، فلسفی به کشتار مردم توسط نیروهای دولتی اشاره کرد و تأکید نمود که خشونت در فرهنگ اسلامی جایی ندارد. این سخنان باعث شد رژیم او را ممنوعالمنبر و از پوشیدن لباس روحانیت منع کند.ممنوعیت سخنرانی فلسفی تا پایان حکومت رضاشاه ادامه یافت. اما پس از سقوط او، فلسفی فعالیتهای خود را با قدرت بیشتری از سر گرفت و در دهه ۱۳۲۰ به یکی از چهرههای برجسته منبر تبدیل شد.
روشنگری علیه حزب توده و فرقه بهائیت
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، حزب توده با تبلیغات گسترده درصدد ترویج تفکرات کمونیستی در ایران بود. فلسفی با سخنرانیهای مستدل و متقن، مبانی ایدئولوژیک این حزب را نقد کرد و آن را مخالف ارزشهای اسلامی و ملی ایران معرفی نمود. سخنان او از رادیو پخش میشد و تأثیر زیادی بر افکار عمومی داشت.همچنین، در مقابله با فرقه بهائیت که نفوذ زیادی در دستگاههای دولتی پیدا کرده بود، فلسفی به حمایت از آیتالله بروجردی پرداخت و با خطابههای خود مردم را علیه این فرقه بسیج کرد. او با تأکید بر لزوم مقابله مسالمتآمیز، از مردم خواست بدون خشونت، خطر این گروه را برای اسلام و ایران آشکار سازند. این روشنگریها باعث شد شاه دستور تعطیلی برخی مراکز بهائیان را صادر کند.
نقش فلسفی در نهضت امام خمینی
محمدتقی فلسفی از یاران نزدیک امام خمینی و یکی از حامیان اصلی نهضت اسلامی بود. نامههای متعددی میان او و امام مبادله شد که در آنها، امام فلسفی را به عنوان «زبان گویای اسلام» ستایش میکرد.در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، فلسفی با سخنرانیهای روشنگرانه خود، نقش مهمی در بسیج مردم علیه این قانون ایفا کرد. او در جریان قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، با سخنرانیهای آتشین خود علیه دولت اسدالله علم، تأثیر زیادی بر انگیزه مبارزان گذاشت و از سوی ساواک بازداشت شد.
دوران ممنوعالمنبری و فعالیتهای فرهنگی
از سال ۱۳۵۰ تا پیروزی انقلاب اسلامی، فلسفی به دلیل ممنوعیت سخنرانی، بیشتر به تألیف و نگارش کتاب پرداخت. آثار او از جمله کودک از نظر وراثت و تربیت، جوان از نظر عقل و احساس و اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، نقش مهمی در ترویج معارف اسلامی و اخلاقی داشت.او همچنین جلساتی را برای آموزش خطیبان جوان برگزار میکرد و به تربیت نسل جدید خطبای انقلابی کمک کرد. این جلسات پس از انقلاب نیز ادامه یافت.
میراث و تأثیرات
شیخ محمدتقی فلسفی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در کنار امام خمینی به فعالیتهای فرهنگی و دینی پرداخت. او بارها در جلسات عمومی و خصوصی به دیدار امام رفت و در مسائل مهم کشور مشورت میداد. فلسفی در ۹۱ سالگی، در سال ۱۳۷۷ شمسی، درگذشت و در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.فلسفی نه تنها در دوران خود بلکه برای نسلهای بعد نیز به عنوان الگویی از شجاعت، استواری در دین و مسئولیتپذیری شناخته میشود. او نمونهای از یک خطیب متعهد و مبارز بود که نشان داد منبر میتواند به ابزاری برای روشنگری و مبارزه تبدیل شود.
تصاویر مستهجن و ساختگی از فلسفی
رژیم پهلوی برای سرکوب فلسفی، به جعل اسناد و تصاویر ساختگی متوسل شد. ساواک با انتشار عکسهایی غیراخلاقی که او را به اعمال ناشایست متهم میکرد، تلاش داشت جایگاه مردمی او را تضعیف کند. اما این اقدامات نه تنها موفق نشد، بلکه باعث افزایش حمایت مردم و مراجع تقلید از او شد. فلسفی در برابر این حملات، با صبر و استواری مقاومت کرد و به مبارزات خود ادامه داد و مردم نیز با هوشیاری به مقابله با جریان فساد و حکومت ظلم پرداختند.نیز در دنیای امروز، که ظلم و نیرنگ در اوج خود است، هر شخصی که پرچم حقطلبی، عدالتخواهی، یا آگاهیبخشی را بلند کند، ممکن است هدف دسیسهها و شیطنتهای فراوان قرار گیرد. تهمتها، جعل اسناد، و ایجاد سوءتفاهمها ابزارهایی هستند که قدرتهای ظالم و مخالفان حق برای تضعیف شخصیتهای برجسته به کار میگیرند. اما آنچه در چنین شرایطی اهمیت دارد، صبر، آگاهی، و مراقبت است.
از سوی دیگر، وظیفه ما بهعنوان جامعهای که خواهان گسترش عدالت و حق است، حمایت بیدریغ از پرچمداران حق است. سکوت در برابر ظلم و بیتفاوتی نسبت به تخریب شخصیتهای حقگو، تنها به تقویت باطل میانجامد. یادمان باشد، حمایت از حق و حقگویان، یک وظیفه اخلاقی و اجتماعی است. همانگونه که مردم در دوران محمدتقی فلسفی با حمایت از او در برابر دسیسههای رژیم پهلوی ایستادند، ما نیز باید در این دوران از حامیان حق پشتیبانی کنیم.
درسی که از زندگی فلسفی میگیریم این است که "حقطلبی مسیری دشوار و پر از موانع است، اما ایستادگی در این راه، نه تنها فرد را به تعالی میرساند بلکه جامعهای را به بیداری و آگاهی سوق میدهد." امروز، بیش از هر زمان دیگری به افرادی نیاز داریم که شجاعانه پرچم حق را بلند کنند و مردمی که با آگاهی و حمایت از آنان، مسیر روشنایی را هموار سازند.