
درست یک روز پس از صدور قطعنامه شورای حکام علیه جمهوری اسلامی ایران و در آستانه مذاکرات ایران و آمریکا، رژیم صهیونی حملات گستردهای به اهداف محتلف در ایران، از جمله پایگاههای نظامی، تأسیسات هستهای و ... را آغاز کرد که منجر به شهادت جمعی از فرماندهان ارشد سپاه، دانشمندان هستهای و مردم غیر نظامی در شهرهای مختلف بالاخص پایتخت شد.
رئیس جمهور آمریکا در ساعات اولیه، این حملات وحشیانه را دفاع اسراییل از منافع خود عنوان کرد که با هماهنگی وی انجام شده است. خود اعلام کرد. ترامپ همچنین مدعی شد که حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران؛ پس از پایان اتمام مهلت ۶۰ روزه ترامپ به ایران بوده است.
آغاز حمله رژیم صهیونی به ایران
هدف حملات وحشیانه قرار دادن مقامات ارشد نظامی ایران، هک پدافند دفاعی برخی مناطق و به شهادت رساندن جمعی از مردم و دانشمندان هسته ای؛ ضربه نخست رژیم منحوس صهیونی در راستای ایجاد سردرگمی سیستم دفاعی کشور بود. این رژیم غاصب؛ برای ضربه دوم بر انهدام لانچرها با هک و ریزپرندهها متمرکز شد.باید توجه داشت که تمام این روند در حالی بود که مقامات اسرائیلی متصور شده بودند که با حمله نظامی به ایران و ایجاد ناامنی، میتوانند قدمی در همراه ساختن مردم ایران برای براندازی نظام جمهوری اسلامی (Regime Change) بردارند. به بیان دیگر آنها معتقد بودند: "میزنیم و حمایت مردمی را همراه خواهیم داشت." البته این مهم را نخست وزیر اسرائیل طی سخنان اولیه خود اعلام کرد: "یکی از اهداف حملات این رژیم به ایران، تغییر نظام است." مهمی که نه تنها اتفاق نیفتاد بلکه با گذشت قریب به 10 روز از حملات رژیم صهیونی به ایران بر اتحاد و همبستگی عموم مردم جمهوری اسلامی افزوده شد.
چرایی حمله رژیم صهیونی به جمهوری اسلامی
نخست وزیر رژیم صهیونی از نخستین ساعات حمله به ایران اسلامی طی سخنرانی های مکرر اعلام کرد که هدف اصلی وی از حمله به ایران؛ هدف قرار دادن تاسیسات هسته ای بوده است اما همانطور که از پیش بر همگان آشکار بود وی در پی تغییر نظام حکومتی در ایران و تضعیف قدرت منطقه ای آن بوده است.باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونی تنها قدرتهایی هستند که میتوانند در منطقه؛ رهبری نظامی و ایدئولوژیک را به دست گیرند و نخست وزیر اسرائیل تصور میکند که تضعیف ایران برای این رژیم کودک کُش چنین دستاوردی را دارد که تمامی کشورهای اسلامی، از هراس آن؛ روند عادیساز روابط را در دستور کار خود قرار خواهند داد.
از دیگر سو؛ رژیم صهیونی برنامه کاملی برای تشکیل کریدور اقتصادی "آیمک" دارد و در برنامههای خود تاکید دارد که با تضعیف ایران اسلامی، این کریدور اقتصادی و مهم (IMEC) که از هند آغاز میشود به امارات متحده میرسد و از عربستان و اردن به سرزمینهای اشغالی وصل میشود، به صورت کامل فعال خواهد شد!
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها ضمن تاکید بر عدم برقراری و تکمیل این کریدور فرموده اند: تبدیل اسرائیل به دروازه صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات انواع کالا و فنّاوری از غرب به منطقه هشدار داده و رفتار جنایتکارانه این رژیم منحوس را بیش از هر چیز ناظر به این پروژه دانستند. بنابراین شکل گیری کریدور آیمک هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
قابل توجه آنکه در جهان کنونی؛ کریدورهای اقتصادی به مثابه شاهرگهای حیاتی نظم ژئواکونومیک اقتصاد جهانی مورد توجه بیش از پیش قدرتهای جهانی و قدرت های منطقهای قرار گرفته است و رژیم صهیونی برای بقای خود به این کریدورها نیاز ضروری دارد.
رونمایی از طرح این کریدور در نشست گروه 7 و قبل از عملیات تدافعی 7 اکتبر 2023 گروه مقاومت حماس به رژیم صهیونی صورت گرفت و برخی این حمله را بیارتباط با تغییر این نظم غربی-عبری نمیدانند چرا که روند تکامل این کریدور از آن زمان توسط اعضا متوقف شد.
حائز اهمیت آن که اسرائیل برای تضمین بقا و قدرت خود در آینده به ایران اسلامی حمله کرده است و اگر در این حمله پیروز شود، دیگر ایران قدرتمندی وجود نخواهد داشت. آیندهای برای ایران هم وجود نخواهد داشت و قدرت نخست منطقه رژیم صهیونی خواهد بود!
نخست وزیر رژیم صهیونی که مدعی است حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران "حمله ای پیشگیرانه" (نابودی برنامه هستهای ایران) بوده و برای مقابله با تهدید اجتنابناپذیر ایران برای ساخت بمب هستهای انجام شده است. البته هیچ مدرکی برای این ادعای پوشالی وجود ندارد و حمله اسرائیل بدون شک بهدقت و در طول زمان طولانی برنامهریزی شده بود. یک حمله پیشگیرانه باید عنصری از دفاع از خود داشته باشد که به نوبه خود ناشی از یک شرایط اضطراری است.
در اینجا نباید از دلیل دیگر حمله رژیم صهیونی به یاران اسلامی چشم پوشی کرد چرا که پس از عملیات 7 اکتبر سال گذشته، این رژیم با انتقادات گسترده وفزاینده جامعه جهانی در پی کشتار وحشیانه غیر نظامیان نوار غزه شده بود و این روند زمینه افول قدرت پوشالی آن ایجاد کرده بود و برخی تحلیلگران سیاسی این مهم را یکی از علل حملات اخیر آن به ایران عنوان کرده اند.
نتیجه گیری:
بی تردید حمله رژیم صهیونی به ایران به رغم خسارت های جبران ناپذیر جانی و هزینه های ملی فزاینده، بر راهبرد آینده هسته ای ایران تاثیر خواهد گذاشت.در پایان باید متذکر شویم که اگر جریان جنگ با همین روند پیش رود، رژیم صهیونی شکست خواهد خورد و در چنین شرایطی تمامی کشورهای منطقه به سمت ایران اسلامی سوق پیدا خواهند کرد و حتی بازیگران فرامنطقهای نیز چاره ای به جز هماهنگ کردن مسائل دیپلماتیک و معاملات نفتی خود با ایران نخواهند داشت.