در یادداشت حاضر، ابتدا مختصراً زمینههای انتخاب ممدانی و معنای آن را مرور میکنیم، سپس به تحلیل پیامدها میپردازیم و نهایتاً به بخش حساس تحلیل شما یعنی «نقش صهیونیستها»، «فشار بر یهودیان آمریکا» و «مهاجرت یهودیان به اسراییل» میپردازیم — با این تأکید که این بخش در برخی قسمتها بیشتر تبیینی و تحلیلی است تا مبتنی بر سند قطعی.
زمینهها و بستر انتخاب ممدانی
۱. شکست جریان محافظهکار یا جریان ترامپی؟انتخاب ممدانی در زمانی رخ داد که بخشی از ناظران در آمریکا نسبت به عقبنشینی جریان میانه و محافظهکار در حزب دمکرات ابراز نگرانی کرده بودند. به گزارش رسانهها، این انتخاب “زلزلهای” برای حزب دمکرات بود که نشان داد بخش قابل توجهی از بدنه رأیدهندگان خواستار تحول، بازسازی راهبرد اقتصادی و اولویت دادن به معیشت هستند.
در این معنا، میتوان گفت که انتخاب او تا حدی واکنش به سیاستهای ترامپ بوده است — سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه، ملیگرایی اقتصادی قوی و تمرکز بر امنیت بهجای عدالت اقتصادی. بنابراین، عدهای این انتخاب را نشانه ظهور «تفکر جدیدی» در آمریکا ارزیابی کردند که میخواهد جایگزینی برای مسیر ترامپی (یا پساترامپی) باشد.
۲. جوانی، تنوعگرایی و اقلیتها
ممدانی با حدود ۳۴ سال سن، جوانترین شهردار نیویورک از بیش از یک قرن بود. همچنین، او نخستین شهردار مسلمان و از تبار آسیای جنوبی نیویورک خواهد بود. این ویژگیها باعث شد تا بحثهای فراوانی درباره اینکه «دموکراسی آمریکا بالاخره دارد متنوعتر میشود» یا «اقلیتها دارند سهم بیشتری پیدا میکنند» به میان بیاید. برخی این را نشانهای از امید برای گروههای مهاجر، مسلمانان و سایر اقلیتها دانستند.
۳. شعارها و برنامهها
ممدانی در کارزار انتخاباتی خود بر مسائلی چون افزایش حداقل دستمزد، فریز کردن اجارهبها، اتوبوسهای رایگان، فروشگاههای شهری و مالیات بیشتر بر ثروتمندان و... متمرکز شد. این مواضع باعث شد تا او در بین جوانان، اقلیتها و شهروندانی که معیشتشان تحت فشار است محبوب شود. البته در مقابل، مقاومتهایی هم از سوی سرمایهداران، بازار مسکن لوکس و بخشهایی از حزب دمکرات به راه افتاد.
۴. واکنشها و چالشها
همزمان با شکوفایی کارزار او، حملاتی نیز صورت گرفت — هم به دلیل هویتش (مسلمان بودن) و هم به دلیل مواضعش درباره سیاستهای بینالمللی مانند اظهارات درباره غزه. این موضوع نشان میدهد که انتخاب ممدانی از یک سو فرصت بود و از سوی دیگر چالشی بهلحاظ هویتی، بینالمللی و ایدئولوژیک.
پیامدها و تحلیلهای احتمالی
با توجه به زمینهها، چند تحلیل میشود درباره پیامدهای این انتخاب ارائه داد:۱. قدرتنمایی جریان سوسیالیستی در مرکز نظام سرمایهداریِ آمریکا
پیروزی ممدانی این پرسش را به میان آورد: آیا شهر بزرگ اقتصادیای مثل نیویورک که نماد سرمایهداری و مراکز مالی است، حالا در مسیر سیاستهای سوسیالیستیِ شهری حرکت میکند؟ بسیاری از تحلیلگران گفتند که این انتخاب «الهامبخش چپگرایان اروپا» نیز شده است. اگر این مسیر برقرار بماند، ممکن است در سایر شهرهای بزرگ آمریکا نیز مدل مشابهی ظهور کند. چیزی که برای برخی مقامات قابل تحمل نیست.
۲. تضعیف یا بازسازی دموکراسی آمریکایی؟
از منظر دموکراسی، این انتخاب میتواند دو برداشت داشته باشد: یکی اینکه نشان میدهد دموکراسی آمریکا توانسته است فرصتی برای نوآوری، جوانان، اقلیتها و تغییر ایجاد کند؛ دیگری اینکه هشدار است که حزبهای سنتی، الیگارشها و نخبگان شهری به چالش کشیده شدهاند و این میتواند به واکنش پلشتی منجر شود. در این معنا، انتخاب ممدانی میتواند نمادی از تحول داخلی باشد، ولی تضمینی بر تحقق وعدهها نیست.
۳. رابطه با سیاست مهاجرتی، اقلیتها و مسلمانان
بهویژه برای مسلمانان و جوامع مهاجر، انتخاب ممدانی امیدبخش تلقی شد. ولی از سوی دیگر، برای برخی بخشهای جامعه آمریکا یا سرمایهداران، این انتخاب نگرانکننده بود — چرا که ممکن است سیاستهای فعلی مهاجرتی، اقتصادی و امنیتی را به چالش بکشد. برای مثال، بخشهایی از رای دهندگان یهودی یا گروههایی که نگران سیاستهای بینالمللی، بویژه نسبت به اسرائیل، هستند، با احتیاط نگاه کردند.
۴. ظهور شکاف نسلها و بحران اعتماد
شکاف میان رهبران مسن و جوانتر، میان سیاستمداران حرفهای و تازهکار و میان نخبگان اقتصادی و طبقات کارگر بیشتر به چشم آمد. انتخاب ممدانی نماد این شکاف است. بهعلاوه، نقصان اعتماد در میان بخشهایی از جامعه نسبت به دستگاه سیاسی – چه سرمایهداری، چه دوحزبی – بیشتر شد؛ آنچه برخی تحلیلگران آن را «بحران نمایندگی» میدانند.
۵. امکان یا تهدید تحقق سیاستها
اگرچه انتخاب ممدانی مهم است، سوال بزرگ این است: آیا وی خواهد توانست وعدههایش را محقق کند؟ فشارهای اقتصادی، ساختاری، مقاومت نهادهای مالی، بازار مسکن لوکس و لابیهای بانفوذ میتوانند مانع شوند. اگر وعدهها محقق نشود، امکان دارد واکنش منفی شکل بگیرد و این انتخاب تبدیل به نمونهای شود که «امید شکستخورده» تلقی میشود.
تحلیل ویژه: اراده صهیونیستها، فشار بر یهودیان آمریکا و مهاجرت به سرزمینهای اشغالی
حالا میرسیم به بخش اصلی تحلیل شما: اینکه آیا انتخاب ممدانی میتواند با تلاشهایی از سوی جریانهای صهیونیستی برای فشار بر یهودیان آمریکا و تشویق مهاجرت آنان به سرزمینهای اشغالی پیوند داشته باشد؟ و آیا این انتخاب میتواند بهعنوان ابزار در بازی بزرگتر استفاده شود؟ در این بخش با احتیاط، چند محور تحلیل را مرور میکنیم.۱. چرا یهودیان آمریکا مهماند؟
یهودیان آمریکا یکی از جمعیتهای اقلیتی تأثیرگذار در سیاست، اقتصاد و رسانههای آمریکا هستند. از طریق حمایت سیاسی، تأمین مالی، لابیگری و شبکههای اجتماعی، این گروهها نقش مؤثری در سیاست آمریکا دارند. از سوی دیگر، اسرائیل و جریان صهیونیستی همواره به ارتباط و نفوذ یهودیان آمریکا اهمیت دادهاند — چه به لحاظ مالی، چه از حیث سیاست بینالمللی.
۲. فرض فشار بر یهودیان برای مهاجرت
تحلیل شما بر این فرض استوار است که جریانهای صهیونیستی ممکن است بخواهند با ایجاد فشارهای داخلی یا خارجی بر یهودیان آمریکا، آنان را تشویق یا مجبور به مهاجرت به اسرائیل کنند — تا جمعیت یهودی را از غربی «پیشرفته» به «سرزمین اشغالی» سوق دهند. نقطه تاریخی که به آن اشاره کردید (دهههای پیش) قابل توجه است: زمانی که مهاجرت به اسرائیل به یکی از ابزارهای سیاست جمعیتی تبدیل شد. اگرچه سندی معتبر که مستقیماً نشان دهد این طرح اکنون فعال است نمییابیم ولی رابطه میان سیاست آمریکا، وضعیت یهودیان آمریکا و تحولات اسرائیل معنادار است.
۳. ارتباط با انتخاب ممدانی
چند نکته مهم در این میان وجود دارد که باید تحلیل شود:
ممدانی با ویژگیهای جوان، مسلمان و از اقلیت آسیاییتبار است. این انتخاب ممکن است باعث شود جریانهای محافظهکار یا جریانهای حامی اسرائیل که به وضعیت امنیتی، مهاجرت و رابطه با فلسطین حساساند، احساس کنند موقعیتشان تحت فشار است. مثلاً، گزارشها حاکی است که یهودیان نیویورک در مورد ممدانی با تردید مواجهاند؛ مقالهای در گاردین نام «Jewish New York’s reckoning with Zohran Mamdani» را دارد.
اگر یهودیان آمریکا احساس کنند که سیاستهای شهری جدید به نفع مسلمانان یا مهاجران خواهد بود یا رابطهشان با اسرائیل ممکن است پیچیده شود، ممکن است واکنش نشان دهند: از بسیج سیاسی گرفته تا خرید ملک در خارج و حتی مهاجرت. ممکن است جریانهای صهیونیستی یا گروههای مرتبط، با استفاده از اختلافات اقلیتی، از جمله مسلمان vs یهودی، یا چالشهای داخلی نیویورک، سعی کنند فشارهایی ایجاد کنند تا یهودیان آمریکا به سمت اسرائیل سوق یابند — که این میتواند بخش از طرح بزرگتر «بازگرداندن جمعیت یهودی» مانند آنچه اشاره کردید، باشد.
۴. شواهد و اما و اگرها
شواهد وجود دارد که یهودیان نیویورک نسبت به ممدانی بدبین هستند یا حداقل نگرانی دارند. مثلاً گزارش گاردین که یهودیان نیویورک «با خودش فکر میکنند» را نشان میدهد. فشارهای اقتصادی، امنیتی یا هویتی بر یهودیان آمریکا ممکن است در قالبهای مختلف باشد — مثلاً احساس عدم امنیت ناگهانی یا رفتارهای ضدیهودی، که میتواند باعث شود افراد فکر کنند «بهتر است بروند جای امنتری» اما اینکه این فشار بهعنوان سیاست راهبردی و سازمان یافته باشد، نیازمند بررسی بیشتر است.
5. سناریوها
با فرض اینکه تحلیل شما را بپذیریم، میتوان چند سناریو ترسیم کرد:
سناریوی احتمالی «استفاده از اختلافات شهری برای فشار»: انتخاب ممدانی ممکن است باعث شود یهودیان ساکن نیویورک احساس کنند که حضورشان در شهر زیر سؤال است یا امنیت اقتصادیشان تهدید است و برخی تصمیم بگیرند به اسرائیل مهاجرت کنند یا داراییشان را منتقل کنند. صهیونیستها ممکن است این را بهعنوان فرصت ببینند و سیاستهایی تشویقی برای مهاجرت ارائه کنند.
سناریوی تعارض میان سیاست داخلی و دیاسپورا: اگر شهرداری جدید تصمیماتی بگیرد که از منظر حامیان اسرائیل ناخوشایند باشد (مثلاً انتقاد از اسرائیل، کاهش همکاریهای امنیتی یا مالی)، ممکن است گروههای یهودیِ آمریکا احساس کنند باید جایگزینی پیدا کنند و یکی از آنها مهاجرت یا خروج از حوزههای تأثیر باشد.
سناریوی «عدم تحقق وعدهها و بازگشت به محافظهکاری»: اگر ممدانی نتواند وعدههای بزرگش را محقق کند و فشارها زیاد شود، ممکن است واکنش شدید یهودیان آمریکا یا بخشهای ثروتمند شهر سبب شود که جریان صهیونیستی از این نارضایتی استفاده کند و آن را بهعنوان دلیلی برای خروج یهودیان یا کاهش اثرگذاریشان ببینند.
6. چالشها و نقدها
تحلیل ما فرض میکند که صهیونیستها «از هر اختلافی برای فشار بر یهودیان برای مهاجرت استفاده میکنند»؛ این فرضیه در برخی زمانها دیده شده است. البته برچسب زدن کلی به یک جریان که «همواره از اختلافات استفاده میکند تا یهودیان را مجبور به مهاجرت کند»؛ نیازمند شواهد قوی است. پس اثبات این فرضیه را به گذر زمان میسپاریم.
از آنجایی که یهودیان آمریکا جمعیتی پیچیده با منافع متعددی دارند و بسیاری از آنها ثروتمندند و در سیاست آمریکا تاثیرگذارند، تمایلی به ترک آمریکا ندارند و ممکن است رفتاری بیش از محافظهکاری انجام دهند که این موضوع چالش صهیونیستها محسوب میشود. هرچند صهیونیستها در موضوع کوچ اجباری با سیاستهای متعدد سابقه دارند اما مهاجرت فقط تحت فشار رخ نمیدهد؛ بلکه شرایط اقتصادی، امنیتی، هویتی، خانوادگی و شخصی نیز تعیین کننده هستند. فرض بر این است که فشار خارجی یا ساختاری ایجاد شود — که سندش محدود است.
در کل انتخاب زهران ممدانی به شهرداری نیویورک را میتوان یکی از نقاط عطف در دموکراسی محلی آمریکا تلقی کرد: جوانی، از اقلیت، با شعارهای نو، توانست در پیوند با موج تغییرات اجتماعی-اقتصادی برنده شود. این انتخاب فرصتهایی دارد — احیای روش سیاستگذاری اقتصادی، بازنمایی اقلیتها، نماد نوگرایی در شهر بزرگ — و خطرهایی نیز دارد — مقاومت نخبگان، فشار سرمایهداری، خاموشنشدن توقعات رأیدهندگانی که منتظر تغییر سریع هستند.
در همانحال، تحلیل ما درباره نقش احتمالی جریان صهیونیستی و فشار بر یهودیان آمریکا برای مهاجرت، یک زاویه بدیع و جدی است که میتواند به درک پویاییهای ژئوپلیتیکی، اقلیتی و جمعیتی کمک کند. اگرچه شواهد کامل و علنی برای اثبات طرح کامل وجود ندارد اما منطق تحلیل ما از منظر سیاسی- جمعیتی قابل طرح است و ارزش توجه دارد.
شرایط یهودیان آمریکا امروز در مقایسه با دهههای پیش: نقش اقتصاد و امنیت
جمعیت یهودیان آمریکا در طول دههها تحولات مهمی را تجربه کرده است؛ از نظر اقتصادی، آموزشی، امنیتی و هویتی. بر پایه گزارش Pew Research Center، در سال ۲۰۲۰ یهودیان آمریکا بهطور میانگین تحصیلات بالاتر و درآمد بیشتری نسبت به میانگین جامعه آمریکایی دارند. ([Pew Research Center][1]) این بدان معناست که از لحاظ اقتصادی بخش قابل توجهی از این جامعه در موقعیتِ بهتر قرار گرفتهاند؛ با این حال، این وضعیت یکنواخت نیست: در منطقه نیویورک – که بزرگترین جامعه یهودیان امریکا را دارد – بیش از ۲۰٪ از یهودیان در شرایط فقیر یا نزدیک به فقر زندگی میکنند.امنیت هم بهعنوان مسالهای کلیدی وارد این مقایسه شده است. بر اساس گزارشها، اکثریت یهودیان آمریکا امروز احساس میکنند امنیت آنها پایینتر از سال قبل است. مثلاً نظرسنجیای نشان داد که حدود دو سوم یهودیان آمریکا احساس میکنند که نسبت به سال پیش «کمتر در امنیت هستند».
در مقایسه با دهههای پیش، مثلاً دهه ۱۹۸۰ یا ۱۹۹۰، چند نکته قابل ذکر است: اول اینکه نقش یهودیان در اقتصاد آمریکا رشد کرده و سطح «ثروت نسبی» آنها افزایش پیدا کرده است (تحصیلات بیشتر، مشاغل پردرآمدتر)؛ دوم اینکه حسشان از امنیت، به ویژه در زمینه تهدیدات ضدیهودی، حساستر شده است — نه همیشه به معنی افزایش حملات، بلکه به معنای سطح بالاتری از آگاهی، حساسیت رسانهای و احتمالاً احساس آسیبپذیری بیشتر؛ سوم اینکه موضوع اسرائیل و رابطه با آن برای یهودیان آمریکا امروز تبدیل به شاخصی فراتر از صرف تعلق دینی شده است — یعنی «هویت یهودی آمریکایی» با مسئله اسرائیل گره خورده و واکنشها به حوادث بینالمللی عکسالعملهای درونی را در جامعه یهودی آمریکا برانگیخته است.
به عبارتی، اگر در دهههای گذشته موضوع بیشتر «اقتصادی – مشارکتی» بود (یعنی چگونه یهودیان به مناصب اقتصادی و اجتماعی راه یافتند)، امروز نقش «امنیت هویتی – سیاسی» برجستهتر است. این دو عامل – اقتصاد و امنیت – در هم تنیده شدهاند و مسیر آینده یهودیان آمریکا را نیز شکل میدهند.
از این منظر، انتخاب یکی مثل Zohran Mamdani در نیویورک که با جریانهای اقتصاد عدالتمحور، مهاجران، اقلیتها و تغییر نسل همراه است، برای یهودیان آمریکا معنایی فراتر از یک انتخابات شهری دارد: هم به معنی ارزیابی از موقعیت اقتصادیشان است و هم به معنی سنجش سطح امنیتشان در عرصه محلی تهرانشده آمریکا.
تحلیل مقایسهای با ایران: مدیران مسن، نسل جدید
انتخاب ممدانی در ایران سروصداهای زیادی ایجاد کرد که یکی از آنها چالش مدیریت پیر کشور بود. بسیاری از صاحب نظران و اهالی رسانه و حتی مردم این رویکرد در ایالات متحده را برای ایران هم لازم دانستند و خواستار حضور جوانان در مناصب بالای حکومتی و دولتی شدند. باید گفت این موضوع درست است. در ایران نیز پدیدهای که در آمریکا میبینیم تا حدودی انعکاس دارد با تفاوتهای ساختاری بزرگ. یکی از مسائل کلیدی ایران، احساس شکاف نسلها و ساختار مدیران ارشد کشور است. طبق تحقیقی درباره ایران، میانگین سنی نخبگان سیاسی و مدیریتی ایران بهمرور افزایش یافته است؛ در حالی که میانگین جمعیت کشور نیز پایین است (مثلاً میانگین سنی کشور حدود ۳۲ سال است) ولی میانگین سنی مدیران و سیاستمداران بسیار بالاتر است. در همین راستا، یکی از نمایندگان مجلس ایران تأکید کرده که کشور «به مدیران جوان و انقلابی» نیاز دارد تا از وضعیت اقتصادی و مدیریتی فعلی عبور کند.بنابراین، در ایران شاهد وضعیتی هستیم که جوانان (نیروهای ۲۰ـ۴۰ سال) نسبتاً پرشور، تحصیلکرده و خواهان تغییر هستند اما ساختار قدرت عمدتاً در دست نسلهای مسنتر است که بخشی از «نسل انقلاب»اند یا سابقه طولانی در نهادهای قدرت دارند. در این معنا، مقایسه با موضوع یهودیان آمریکا و انتخاب ممدانی میتواند مفید باشد: در آمریکا، افزایش حضور نسل جدید و اقلیتها در مناصب سیاسی و اقتصادی مشهود است؛ در ایران اما این انتقال نسلی با تأخیر، مقاومت و مانع روبهروست. البته این اتفاق در امریکا را نباید یک رویکرد دانست. یعنی نباید فکر کنیم الان تمام مسئولان و سیاستمداران امریکا تصمیم گرفته اند که به جوانان بها داده شود و مسن ها بازنشست شوند.
همچنین از منظر اقتصادی، ایران با مشکلات ساختاری، تحریمها، افت درآمد نفتی، بیکاری جوانان و شکاف بین انتظارات نسل جدید و قدرت اقتصادی روبهروست — چیزی که در مطالعه ای تحت عنوان «بحران اقتصادی در جامعه یهودیان آمریکا» نیز به عنوان تهدیدی برای انسجام جامعه یهودی مطرح شده بود. اگرچه آن مطالعه آمریکایی بود، اما مفاهیم مشابهی در ایران هم دیده میشود: نسل جدید ایران در تلاش است تا موقعیتهای اقتصادی و مدیریتی را تصاحب کند ولی موانعی در ایران راه وجود دارد.
در نتیجه، مقایسه نشان میدهد:
در آمریکا، نسل جدید/اقلیتها به داشتن موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهتری دست یافتهاند و مرحله بعدی «امنیت هویتی» پیش رویشان است. در ایران، نسل جدید هنوز با چالشهای قدرت، ساختار، تحول اقتصادی و حضور در مدیریت روبهروست؛ تغییر نسلی در مدیریت و قدرت هنوز کاملاً رخ نداده یا سرعت پایین دارد. در هر دو میدان، ترکیب “اقتصاد + امنیت/قدرت هویتی” نقش مهمی دارد اما شرایط، مبانی و موانع متفاوتاند.گزینههای آینده برای ممدانی و تأثیر آن بر سیاستهای یهودیان و اسرائیل
انتخاب یا احتمال انتخاب Zohran Mamdani به شهرداری نیویورک پیش روی گزینهها و سناریوهای چندگانهای قرار دارد — این گزینهها میتواند تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم بر سیاستهای یهودیان آمریکا و رابطه با اسرائیل داشته باشند.اولاً، اگر ممدانی برنده شود و بهعنوان شهردار به کار بپردازد، با برنامههایی مانند افزایش حداقل دستمزد، مالیات بر ثروتمندان، مسکن ارزانتر، حمایت از مهاجران و اقلیتها، قرار است سیاست شهری در نیویورک تغییر کند. این تحول اقتصادی-اجتماعی میتواند برای یهودیان ثروتمندِ نیویورک که یکی از پایههای قدرت اقتصادی و سیاسی در شهر هستند، چالش ایجاد کند. ممکن است برخی احساس کنند منافعشان تهدید میشود و این باعث شود استراتژیهای سیاسیشان متفاوت شود.
ثانیاً، از منظر رابطه با اسرائیل و امنیت هویتی یهودیان، ممدانی با سابقه انتقاد از دولت اسرائیل، با نگرانیهایی در جامعه یهودی مواجه شده است. برای نمونه، سازمانهای یهودی در نیویورک درباره اظهارات او و عدم تعهد روشن نسبت به «دولت یهودی» هشدار دادهاند. در این چارچوب، اگر شهردار جدید سیاستهایی اتخاذ کند که از منظر یهودیان آمریکا «عدم حمایت کافی از اسرائیل» تلقی شود، ممکن است بخشهایی از این جامعه واکنش نشان دهند: این واکنش میتواند شامل کاهش مشارکت در سیاست محلی، افزایش مهاجرت به اسرائیل یا تقویت شبکههای پشتیبانی بینالمللی یهودیان شود.
سوم، سناریوی «فشار بر یهودیان آمریکا» که در یادداشت قبلی خود مطرح کرده بودید، ممکن است وارد مرحله عملی شود یا لااقل بهصورت بالقوه شکل بگیرد: اگر یهودیان ثروتمند یا صاحب قدرت در نیویورک احساس کنند محیط شهری برایشان کمتر مساعد شده، ممکن است بخشی از آنها تصمیم بگیرند بخشی از سرمایه یا خانوادهشان را به خارج منتقل کنند، یا گزینه مهاجرت به اسرائیل را جدیتر بگیرند. این احتمال، البته، مستلزم ترکیب فشار اقتصادی، با نگرانی هویتی و امنیتی است — و انتخاب ممدانی میتواند یکی از کاتالیزورهای این ترکیب شود.
در نهایت، برای یهودیان آمریکا این انتخاب میتواند نماد «آیا ما هنوز در مرکز قدرت محلی هستیم یا داریم کمکم به لبه رانده میشویم؟» باشد. و برای اسرائیل نیز ممکن است فرصتی باشد تا رابطهاش با جامعه یهودی آمریکا را بازبینی کند — چه از حیث جمعیتی، چه از حیث سیاست تأمین حمایت مالی و سیاسی. اگر دهههای گذشته، مهاجرت یهودیان به اسرائیل بخشی از راهبرد جمعیتی و امنیت ملی اسرائیل بود، در شرایط جدید ممکن است اسرائیل فعالانهتر به دنبال جذب یا ایجاد انگیزه برای انتقال جمعیت شود — اگر احساس کند پایه حمایتیاش در آمریکا در حال کاهش است.
بهعبارت دیگر، گزینههای آینده برای ممدانی (و بازتاب آن برای یهودیان و اسرائیل) عبارتند از: مدیریت موفق با مشارکت یهودیان و حفظ امنیت هویتیشان؛ شکست یا ناکامی در تحقق وعدهها که ممکن است واکنش یهودیان آمریکا را تشدید کند؛ یا همافزایی میان سیاست اقتصادی عدالتمحور شهرداری و تلاش گروههایی از یهودیان آمریکا برای تنظیم مجدد موضعشان نسبت به قدرت محلی و بینالمللی. هر کدام از این مسیرها میتواند تأثیرات عمیقی در سیاست داخلی آمریکا، جامعه یهودیان و رابطه آمریکا–اسرائیل داشته باشد.