استاد رشاد: معنویت‌های جدید، عقیم و خنثی هستند

علی‌اکبر صادقی رشاد گفت: معنویت‌های جدید معنویت‌های عقیم و خنثی هستند و معنویت‌هایی خاکشیر مزاج هستند که با همه چیز سازگارند.
دوشنبه، 23 ارديبهشت 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
استاد رشاد: معنویت‌های جدید، عقیم و خنثی هستند
 
 ویرایش عکس دی ماه 98

علی‌اکبر صادقی رشاد، رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسم افتتاحیه همایش علمی «پیامبر اسلام(ص) عرفان و معنویت نو» اظهار داشت: در روزگار غربت حقیقت و اصحاب حق، سخن گفتن از قله و الگوی اسوه حقانیت و عرفان کاری بس ضروری و دشوار است.
وی افزود: در مظلومیت حضرت ختمی مرتب همین بس که انسان‌هایی بی‌فرهنگ و به شدت مدعی از خوف رونق تعالیم آن بزرگوار در صدد برآمده‌اند جایگزین‌های مجهولی را در برابر اسلام معرفی کنند و به اسلام توهین کنند؛ همان‌هایی که مدعی اندیشه و آزادی و حقوق انسان هستند و مدعی آوردن معنویت‌های رنگارنگ و جدید هستند.

صادقی رشاد ادامه داد: عهد ما عهد سیطره مجاز است؛ در همه عرصه‌ها، حقیقت‌ها در پس مجازی‌های رنگارنگ پنهان می‌شوند و مجازها حقیقت انگاشته می‌شوند؛ از حقیقت گرفته تا معیشت از فلسفه و الهیات و علم تا حوزه معنویت و قلمرو رفتاری بشر. روزگاری برای مقابله با سفسطه و نسبیت‌گرایی فلسفه ظهور کرد و فلسفه در مقابل تام با نسبیت پدید آمد. اما امروزه اکثر فلسفه‌های مدرن جوهرا نسبت‌گرا شده‌اند و به نظر من مجاز هستند. امروز آنچه که معرفت نامیده می‌شود نامعرفت است. انسان اسیر انواع من‌های مجازی است و من حقیقی‌اش گم شده است.

صادقی رشاد گفت: اومانیسم یعنی انسان خداانگاری، یعنی انسان خود حقیقی‌اش را گم کرده است و خود را چیز دیگری می‌انگارد. فمینیسم یعنی زن خویش را مرد می‌انگارد و غیرمستقیم اعتراف می‌کند که زن بودن حقارت و خفت است. فمینیسم یکی از نمادهای سیطره مجاز در روزگار ما است. در روزگار ما هیچ ملتی خود نیست و ملت‌ها نوعا هویت گم کرده‌اند. من شرقی دم از مدرنیته می‌زنم بی آنکه بدانم این عناوین، عناوین یک عالم دیگری هستند. اگر این عناوین را در غرب بگوییم معنا دارد، زیرا در آنجا اتفاق افتاده است. اما در اینجا نه سنت‌گرایی وجود داشته و نه مدرنیته و پسامدرنیته. این مفاهیم در بستر تاریخی غرب زاده شده‌اند نه ایران. اما در جامعه ما تقلیدا و به صورت نمایشی و تصنعتی است. هرکس ادعا کند سنت‌گرا یا متجدد است هویت خود را گم کرده است.
رییس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: معنویت‌های جدید معنویت‌های عقیم و خنثی هستند و معنویت‌هایی خاکشیر مزاج هستند که با همه چیز سازگارند. در واقع ما در معرض یک پروژه هستیم که آن را قدرت‌های بزرگ مدیریت می‌کنند. آنها زمانی سکولاریسم که گذار از خدا در امر دنیا است مدیریت می‌کردند و امروز گذر از خدا در امر عقبی را مدیریت می‌کنند یعنی اینک سکولاریسم را در امر عقبی می‌خواهند به کار بیندازند. آنها پایان عهد دین‌ورزی را حتی در امر معنوی اعلام می‌کنند. آنها می‌گویند می‌توان معنوی بود اما به خدا اعتقاد نداشت. از نظر آنان معنویت یعنی بی‌دغدغه زیستن و در آرامش زیستن و این چقدر فروکاستن معنویت است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: آنها می‌گویند عهد دین گذشته و سپری شده است. امروز دیگر نباید از دین دم زد و باید از معنویت دم زد. آنها تفاوت‌هایی را هم بین معنویت و دین قائل هستند. می‌گویند دین مربوط پیش مدرن است، اما معنویت مال عهد مدرنیته است. دین بر مبانی ماوراءالطبیعه و اخلاقی پیشامدرن مبتنی است، اما معنویت بر مبانی مدرن و پسامدرن مبتنی است. دین تاریخی شده است و تاریخیت جوهر دین است. اما در معنویت تاریخیت وجود ندارد و مجبور نیستیم به پاره‌ای از تاریخ معتقد باشیم. در دین تعبد وجود دارد و در معنویت عقلانیت. دین نهادینه شده است و معنویت نهادینه نشده است. دین با مدرنیته سازگار نیست، اما معنویت با مدرنیته سازگار است. دین به فراورده توجه دارد، اما در معنویت به نتیجه رفتارها توجه نمی‌شود و فرآیند مهم است.

وی به ادعاهای یک مدعی معنویت دروغین اشاره کرد و گزاره‌هایش را در هفت بند بیان کرد: 1- عالم هستی منحصر در عالم طبیعت نیست. 2- زندگی امری معنادار است و انسان باید معنایش را پیدا کند. 3- جهان هستی از نوعی آگاهی و خیرخواهی خالی نیست و عالم زنده است و عالم خیرخواه است. 4- امکان آن نیست که بدی یا نیکی در جهان هستی گم شود. جهان هستی املاک نیک و بد می کند و به آن واکنش نشان می دهد. 5- در نهایت سرنوشت هر فرد به دست خودش است. 6- همه ادیان گفته‌اند با دیگران همانطور برخورد کن که دوست داری با تو رفتار کنند. 7- به کل نظام هستی راضی باشیم.
صادقی رشاد گفت: اما آیا این مطلب همان چیزی نیست که در تمامی ادیان گفته شده است؟ اما آیا این حرف‌ها پیشامدرنی نیست و ماقبل قرون وسطی نیست؟ کسی که قائل به ذات‌مندی انسان است نمی‌تواند متجدد باشد. این مدعی دروغین می‌گوید از راه پذیرش و عمل به این هفت گذاره می‌توان نجات پیدا کرد. اما در حرف‌های این مدعی تناقض‌هایی وجود دارد. مثلا اگر عهد دین‌داری سپری شده است عهد جوهر ادیان به طریق اولی سپری شده است و این جوهر دین چیست که هم در تعالیم از بودا گرفته تا بت‌پرستی و حتی اسلام وجود دارد؟ چگونه این موضوع امکان‌پذیر است.

وی در پایان گفت: خیلی تأسف بار است که چنین مطالب و مدعیاتی از جانب کسانی که مدعی و پرآوازه هستند مطرح می‌شود و بعضی از افراد به چنین کسانی خوش‌بین هستند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.