راسخون: به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، حجتالاسلام احمدحسين شريفي، از محققان و پژوهشگران عرفانهاي جديد و انديشههاي مربوط به آن است.
شريفي دكتراي فلسفه تطبيقي خود را در سال 1385 از مؤسسه امام خميني (ره) دريافت كرده و تدريس مباحث كلامي، فلسفي، عرفاني و اخلاقي را در پرونده خود به ثبت رسانده است.
وي تاكنون كتابهاي مختلفي به رشته تحرير در آورده است و برخي از آنها از جمله «پژوهشي در عصمت معصومان»، «عقل و وحي» و «آيين زندگي (اخلاق كاربردي)» حائز رتبههاي برتر كشوري و حوزوي شده است.
وي عضو هيئت علمي و معاون پژوهشي مؤسسه امام خميني (ره) و استاد مركز تخصصي علم كلام حوزه است. اين استاد دانشگاه شب گذشته در نشست «نقد و بررسي مباني شيطانپرستي» كه در مؤسسه امام صادق (ع) برگزار شد به بيان سخناني در اين مورد پرداخت كه مشروح آن در پي ميآيد.
* شيطانشناسي و شيطانپرستي
حجتالاسلام شريفي در ابتداي اين نشست با تأكيد بر اينكه به دو صورت ميتوان در اين زمينه بحث كرد، گفت: به دو گونه «شيطانشناسي» و «شيطانگرايي» ميتوان در اين مورد بحث كرد. شيطان شناسي از ديدگاه اديان مختلف خصوصاً اسلام بايد مورد بررسي قرار گيرد. امروز مطالعه و تحقيق در اين زمنيه كم است، گر چه عرفا بيشتر از ديگران به اين بحث پرداختهاند و كساني كه مايل به كار در اين زمينه هستند به آيات 10 تا 25 سوره «اعراف» خصوصاً به بيان علامه طباطبايي (ره) در توضيح اين آيات رجوع كنند. روايات و داستانهاي عرفاني و اخلاقي زيادي نيز در اين زمينه وجود دارد.
وي افزود: بحث ديگر شيطانپرستي و شيطانگرايي است و درجهان اسلام سه طيف وجود دارند كه تقديس ابليس جزو اعتقادات و مباني آنها است:
اولين جريان، «صوفيان» هستند كه «حسن بصري» نيز در ميانشان است و از قرن اول شروع شده و تا قرن ششم ادامه پيدا كرده و تبرئه ابليس سير صعودي را طي كرده است. به گونهاي كه در بين برخي صوفيان گفته شد كه هيچ يكتاپرستي در عالم مثل ابليس نيست و سرپيچي او از سجده بر آدم به خاطر نهايت توحيد، عشق وافر به حضرت حق و تواضعش بود. او ذوب در خداوند بود و غير از خدا را نميديد. درحالي كه اين مفاهيم ضد ديني و ضد قرآني است.
اين كارشناس علوم ديني ادامه داد: اما اين روند از قرن ششم و هفتم به بعد فروكش كرد و كسي مشاهد نميشود كه به تبرئه ابليس بپردازد. گرچه اين عقايد در كلمات «عين القضاة همداني»، «احمد غزالي» و «حلاج نيشابوري» اوج پيدا كرد و مطالعه در اين زمينه براي طلاب مناسب است. مولوي نيز عليه ابليس بسيار سخن گفته است، اما رگههايي از اين عقيده به صورت كمرنگ در اشعارش پيدا ميشود، مانند بيتي كه ميگويد: «ترك سجده از حسد گيرم كه بود / آن حسد از عشق خيزد نه از جحود»
* اهل حق و شيطانپرستي
حجتالاسلام شريفي دومين جريان در جهان اسلام را كه به تبرئه ابليس پرداخته است «اهل حق» دانست و گفت: آنان خود به دو گروه تقسيم ميشوند: گروه اول فقط در جهان اسلام زندگي ميكنند اما خود را اصلاً مسلمان نميدانند و اگر كسي از اين گروه با مسلماني ارتباط برقرار كند، طرد ميشود و حكمش قتل است! آنان طيف «يزيديان» هستند و البته ربطي به يزيدبنمعاويه ندارند و نامشان از واژه «ايزد» گرفته شده است. احترامي فوقالعاده تا سرحد عبادت براي ابليس قايل هستند و در كردستان عراق و تركيه زندگي ميكنند.
وي در مورد گروه دوم كه در غرب كشور حضور دارند، گفت: بعضي از افراد اين گروه خود را شيعه دوازده امامي ميدانند اما به نوعي براي ابليس نيز احترام قائلند. البته نامش را شيطان نميخوانند بلكه «ملك طاووس» مينامند. عقيدهشان بر اين است كه مقربترين ملك در درگاه خداوند بوده است و حكمت خداوند اقتضا ميكرده نسبت به او غضب داشته باشد. دستهاي از آن ها حتي ميگويند خداوند با امر «ملك طاووس» به سجده بر پايينتر و پست تر از خود، العياذ بالله نسبت به او ظلم كرده است! غربيها در مورد اين دسته، كار مطالعاتي انجام داده و قبل و بعد از انقلاب دربارهشان كتاب نوشتهاند، حتي فردي درباره يزيديان 15 سال مطالعه كرده است. اما متاسفانه ما كار شايستهاي دراين زمينه نداشته و به درستي آنان را نميشناسيم، درحالي كه شناختن، مقدمه نقد است.
به گزارش خبرنگار فارس، در اين قسمت از نشست، يكي از حضار پرسيد: آيا تمام اهل حق چنين عقايدي دارند؟ حجتالاسلام شريفي پاسخ داد: خير، اصطلاح رايج اين لفظ مربوط به غرب كشور است و برخي از اهل حق، علي اللهي هستند و حتي عرفانهاي جديد مثل حلقه و كيهاني، خود را با اصطلاح «اهل حق» معرفي ميكنند تا حساسيت كمتري را برانگيزد.
* انواع شيطانپرستي در غرب
معاون پژوهشي مؤسسه امام خميني (ره) در ادامه سخنان خود گفت: بحث اصلي نشست درباره شيطانپرستي در دنياي غرب است كه بر سه نوع استوار است: اول؛ شيطانپرستي ديني كه متعلق به دوران باستان بوده و نگاه ماورائي داشتند. دوم؛ شيطانپرستي قرون وسطي و سوم؛ شيطانپرستي فلسفي كه دغدغهاي براي جامعه ما و مورد بحث است.
وي افزود: مبدع اين عقيده، تخصص فلسفه داشته و تحت تأثير نويسندگان ضد دين مثل نيچه و داروين بوده است. مديران و مسئولين ايالات متحده نيز با او ارتباط دارند و تصاويرش موجود است. در دهه 40 شمسي، با تراشيدن سر و حضور در ميان دوستانش ادعاي دين جديد به نام شيطانپرستي و كليساي شيطان كرد (كليسا در اين جا به معناي دين است) و خود را كاهن اعظم و پاپ اين كليسا ناميد! وي در سال 1347 كتابش را منتشر كرد. متن انگليسي كتاب، بسيار پيچيدهاست و معجوني از الفاظ به زبانهاي مختلف در آن به كار رفته است. اين كتاب اعتقادي بود و پس از آن به نوشتن كتاب شعائري دست زد، چرا كه هيچ آيين و عقيدهاي بدون شعائر باقي نخواهد ماند و شعائر جزو اركان يك مسلك است. بر اين اساس نيز شيطانپرستي حتي درباره نحوه آرايش، لباس پوشيدن، عبادت و آداب و رسوم، دستور دارد.
* عشاي تاريك و تاريكي عشا
نويسنده كتاب «عقل و وحي» سپس به بيان مراسم «عشاي تاريك» در شيطانپرستي پرداخت و گفت: اين مراسم شبيه عشاي رباني در كليسا است كه اندكي شراب و نان خشك به افراد داده ميشود. نان به منزله جسد حضرت مسيح و شراب به منزله خون اوست تا احساس اتحاد با مسيح صورت گيرد. در «عشاي تاريك» نيز مخلوط خون، ادرار زن و مني مرد همراه با تكهاي نان خشك، استخوان يا گوشت به قربانيانشان ميخورانند و ميگويند با اين عمل ميتواني قدرت شيطان را تسخير كني و از نيروهاي ماورائي استفاده كني!
شريفي ادامه داد: كليساي شيطان اكنون در بسياري از كشورها مانند آمريكا، انگليس، ايتاليا و چين وجود دارد و متأسفانه در ايران نيز به صورت غير رسمي و زير زميني فعال است.
* ارائه پليديها در قالب دين
مؤلف «عرفان حقيقي و عرفانهاي كاذب» گفت: غرب تاكنون منكر قدرتهاي ماورايي بود و به نوعي دنبال بازگشت به معنويت است اما اين معنويت، تحريف شده و و شيطانپرستي يك نمود از آن بوده و به دنبال القاي نيروي ماورايي است.
شريفي ادامه داد: معنويت غربي، ظاهري پليد و كثيف دارد اما دقيقا در قالب دين ارائه ميشود. تلاشهاي بسياري براي ترويج آن صورت گرفته و در حال انجام است و بدون شك اهداف سياسي پشت صحنه اين جريانها هست، گرچه با اعتقاد نيز همراه هست. همين باور است كه سبب ميشود در تابوت ميخدار بخوابند و زجرهاي شديدي به خود بدهند.
* خلط حق و باطل
نويسنده «آيين زندگي» در ادامه اين نشست به تشريح احكام فقهي نه گانه، قواعد يازدهگانه براي زندگي و گناهان نه گانه در شيطانپرستي پرداخت و گفت: براي جذب ديگران سعي شده مخلوطي از حق و باطل در اين قوانين قرار گيرند. از عقايد آنان است كه انسان پستتر از حيوانات است، چون معتقد به خداست، شيطان ميگويد: انسانِ داراي خداي روحاني، او را پستترين حيوانات ساخته است. هم چنين در رابطه با رفتار با مهمان ميگويند: «اگر مهمانت مزاحم توست، با او بدون شفقت و با بيرحمي رفتار كن!». آنان ميگويند: «كودكان را آزار نده» اما كودكخواري و خوردن دختربچه زنده در برخي از آداب آنها وجود دارد. هر جرمي مجازات در حدّ خود را ميطلبد اما آنان ميگويند: وقتي در سرزميني آزاد قدم بر ميداري، كسي را آزار نده، اگر كسي تو را مورد آزار قرار داد از او بخواه كه تو را مورد آزار قرار ندهد. اگر ادامه داد نابودش كن!»
* مباني نظري شيطانپرستي و توهين به مقدسات
حجتالسلام شريفي عدم اعتقاد به وجود خدا، بيهدفي و قائل بودن به اتفاق در عالم، تفكر اومانيستي و اين كه انسان خداي خود است، خودپرستي و عدم التزام به هر گونه مقررات رايج در اديان و آداب و رسوم ديگران، دفاع از تناسخ، لذتگرايي به ويژه لذت جنسي همراه با خشم، خشونت و نفرت، انكار معاد، تاريك ديدن جهان و نا اميدي محض، ريختن خون به ويژه خون دختر بچهها، استفاده از موسيقيهاي تند همراه با خشونت و ابراز نفرت و توهين به مقدسات اديان مختلف را از اصول و مباني نظري شيطانپرستي فلسفي و برخي مباني رفتاري آنان معرفي كرد و گفت: موسيقيداني كه چند بار تغيير جنسيت داد و شيطانپرستي را در دنياي جديد احيا كرد به پاره كردن انجيل و قرآن در جلوي عموم دست زد.
وي گفت: دلايل استفاده گسترده از موسيقي از سوي آنان،جاذبههاي مجازي و حاشيهاي موسيقي مانند ايجاد فضا براي روابط آزاد دختران و پسران، ارزان و قابل دسترس بودن موسيقي با توجه به ارتقاي تجهيزات فني تكثير و توزيع، كاهش سطح حساسيت يا حساسيتزدايي از طريق نفوذ به خانوادهها، شركتها، اتومبيلهاي شخصي، رايانههاي شخصي و بالاخره گوشيهاي تلفن همراه است.
در ادامه اين نشست، نمادهاي شيطانپرستان توسط حجتالاسلام شريفي معرفي شد و تعدادي از كتابها با موضوع شيطانپرستي كه در سالهاي 1380 تا 1383 با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ترجمه و منتشر شده است، به نمايش در آمد. نويسنده «موج فتنه از جمل تا جنگ نرم» سالهاي مذكور را دوران نهضت ترجمه كتابهاي شيطان پرستي به فارسي دانست و با بيان مصاديقي گفت: متاسفانه برخي از اين كتابها يك نكته مثبت و مفيد نيز براي بشريت ندارند.