چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

بيانات اميرالمؤمنين در خصوص زن در نهج‏البلاغه چه توجيهى دارد؟


پاسخ :
مطابق تحليلى كه آيةالله جوادى آملى ارائه داده‏اند، آنچه ظاهرا تحت عنوان مذمت زن در نهج‏البلاغه يا ساير احاديث يافت مى‏شود، در بيش‏تر موارد، از سه حالت زير خارج نيست.
1. گاهى حادثه يا موضوعى در اثر يك سلسله عوامل تاريخى، زمان، مكان و... ستايش يا نكوهش مى‏شود و اين بدان معنا نيست كه ذات آن شى‏ء مورد ستايش يا نكوهش واقع شده، بلكه احتمال اصلى اين است كه آن زمينه‏ى خاص موجب اين سخنان شده است. براى مثال، بعد از واقعه‏ى جمل، شهر بصره مذمت شده و براى آن چنين دليل آورده‏اند كه اين شهر »از آسمان دور و به آب نزديك است و...« )نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 14. اما اين سخن واقعا به اين معنا نيست كه تا ابد هر كس در اين شهر ساكن شد، مذموم است و هر شهر ساحلى كه شهر بدى است؛ بلكه اين سخنان كنايه‏اى است به اقدام خاص مردم در آن زمان. برخى از نكوهش‏هاى نهج‏البلاغه راجع به زن، ظاهرا به جريان جنگ جمل بر مى‏گردد )مهم‏ترين اين احاديث كه مورد استناد است در خطبه‏ى 80 نهج‏البلاغه آمده است كه حضرت )ع( مى‏فرمايد: »زنان ناقص الايمان، ناقص بهره، و ناقص عقل هستند.« و بر هر سه مطلب نيز ظاهرا دليلى اقامه شده است و آيت‏الله جوادى آملى به خوبى نشان داده‏اند كه اولا مقصود از اين جملات، نه مطلق زنان، بلكه كسى بوده كه جنگ جمل را راه انداخته است. و ثانيا تمامى آنچه ظاهرا دليل است واقعا از باب دليل بودن مطرح نشده، زيرا به عنوان دليل عام قابل خدشه است. ر. ك: زن در آينه‏ى جمال و جلال، صص 367 - 374. و مقصود از اينكه مثلا با زن مشورت نكنيد يا از زن تبعيت نكنيد، كنايه از جريان خاص جمل است، و گرنه مدح‏هايى كه پيامبر اكرم )ص( و خود اميرالمؤمنين )ع( از حضرت زهرا )س( داشته‏اند، به خوبى نشان مى‏دهد كه اين سخنان در مورد كل زنان نيست.
2. گاهى وقت‏ها، ظاهر كلام، مذمت زن است، اما حقيقت آن، مذمت زن‏پرستى است. براى مثال در جايى كه مى‏فرمايد: »المرأة عقرب حلوة اللبسة«، )نهج‏البلاغه، كلمات قصار، شماره‏ى 61. مقصوداين نيست كه خود زن عقرب است، بلكه مقصود اين است كه به وسيله‏ى نگاه حرام خود را به آتش نيندازد. ديدن نامحرم شيرين است، اما اين گناه، باطنش عقرب است؛ همان طور كه اگر زنى به دام مرد بيفتد، آن مردپرستى عقرب مى‏شود و بين زن و مرد فرقى نيست، منتها چون جاذبه از آن سو بيش‏تر است، حضرت به آن اشاره كرده است. نظير اين گونه تعبيرات در مورد دنيا هم آمده است. در يك جا مى‏فرمايد: »فانما مثل الدنيا مثل الحية، لين مسها قاتل سمها.« )نهج‏البلاغه، نامه‏ى 68. قطعا در اين احاديث هم خود دنيا به عنوان يك مخلوق از مخلوقات خدا مذمت نشده، بلكه دنياپرستى مذمت شده است. )عبدالله جوادى آملى. زن در آينه‏ى جمال و جلال، صص 374 - 377. لذا اميرالمؤمنين )ع( در حديث ديگرى به كسى كه دنيا را مذمت مى‏كرد، فرمود: »آيا فريفته‏ى دنيا مى‏شوى آن گاه مذمتش مى‏كنى؟ اين تو هستى كه بايد عليه او مدعى باشى يا او بايد عليه تو اعلام جرم كند؟. .
3. محور ديگر مذمت زن در برخى احاديث، يك هشدار تربيتى است.مثلا در برخى روايات آمده كه: »چند چيز از چند نفر محال است: يكى از آن‏ها وفا از زن است«. )خصال صدوق، حديث 5: قال ابوعبدالله )ع(: خمس من خمسة محال: النصيحة من الحاسد محال، و الشفقة من العدو محال، و الحرمة من الفاسق محال، و الوفاء من المرأة محال، و الهيبة من الفقير محال. اين گونه روايات ناظر به تربيت‏هاى عمومى است؛ مانند روايتى كه مى‏گويد: »خداى سبحان شش گروه را به شش گناه عقاب مى‏كند، يكى اين است كه فقها را به خاطر حسد عذاب مى‏كند.« )همان، حديث 14: ان الله عزوجل يعذب ستة بستة: العرب بالعصبية، و الدهاقنة بالكبر، و الأمراء بالجور، و الفقهاء بالحسد، و التجار بالخيانة، و اهل الرستاق بالجهل. مضمون اين روايات اين نيست كه فقه بد است يا همه فقيهان حسودند، بلكه هشدار جدى است كه اين‏ها بيش‏تر در معرض اين خطر هستند: و گرنه همين فقها، امين و وارث پيامبران شمرده شده‏اند. )اصول كافى، ج 1، باب 14، ص 46. در مورد زنان نيز به همين ترتيب است، يعنى دلالت بر خطرى دارد كه آنان بيش‏تر در معرض آن هستند. )عبدالله جوادى آملى، زن در آينه‏ى جمال و جلال، صص 384 - 385. .
يعنى همان طور كه حديث فقها، هشدارى به فقهاست كه مواظب باشند كه حسد نورزند، حديث اول هم هشدار به زنان است كه مواظب باشند كه وفادار بمانند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.