کاهش تب مهاجرت در جوانان باهمت برای جهش تولید
در کشورهای درحال توسعه، دلایل متعددی برای مهاجرت جوانان مطرح است که از آن جمله میتوان به پایین بودن نرخ اشتغال، دستمزد و حقوق در این کشورها، نارضایتی از شرایط زندگی، نارضایتی از نظام آموزشی، ناآرامی اجتماعی و جنگ ها، کمبود شرایط پژوهش و کمبود امکانات حرفهای، نبود آزادیهای سیاسی و غیره اشاره کرد.با مهاجرت نیروی جوان، هزینهای که دولت برای ایجاد سرمایه انسانی مصرفکرده و از ثروت ملی یک کشور برداشت شده است یا مالیات دهندگان آن را پرداختکرده اند، به راحتی و درست در زمان ثمردهی از بین می رود. این موضوع پیامدهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی فراوانی را به همراه دارد، به همین دلیل است که کنترل آن، به چالش بزرگی برای دولت ها تبدیل شده است. در این پژوهش بخشی از پیامدهای منفی و سپس عوامل و انگیزههای اصلی مهاجرت جوانان را برخواهیم شمرد، تا بتوان اقداماتی متناسب با آن ترتیب داد.
پیامدهای کلی مهاجرت جوانان
تأثیر مهاجرت در کشورهای مختلف، متفاوت است؛ اما به طور کلی، دیدگاه غالب در زمینه تأثیر مهاجرت بر کشورهای مبدأ مبین آثار منفی این پدیده است. مهم ترین و واضح ترین آثار مهاجرت جوانان در کشورهای در حال توسعه پیامدهای اقتصادی این پدیده است.اولین پیامدهای منفی مهاجرت جوانان در بازار نیروی کار کشور ظاهر می شود. با خروج جوانان تحصیل کرده، رفته رفته از سهم نیروی کار با کیفیت در بازار کار کاسته می شود و سهم نیروی کار غیر ماهر در نیروی کار شاغل افزایش می یابد. مهاجرت نیروی انسانی جوان با استعداد فقط از دست دادن نیروی کار ماهر برای کشورهای جهان سوم نیست، بلکه آینده و فرایند پیشرفت کشور است که با خروج هر جوان به تأخیر می افتد. (1)
از سوی دیگر، در فرایند مهاجرت جوانان، نخبگان و متخصصان، نه تنها نخبگان که ثروت ملی یک کشور به حساب میآیند از دست می روند، بلکه پس از گذشت قرن ها از نظر ژنتیکی کشورهای نخبه پذیر به جوامع نخبه تبدیل می شوند. این نظریه را نخستین بار دکتر زلفیگل، شیمیدان و نخبه ایرانی و دانشمند برجسته، در جمع دانشمندان برتر جهان مطرح کرد. نبوغ و نخبگی بر اثر دو عامل مهم؛ یعنی وراثت که همان ویژگی های ژنتیکی افراد است و محیط که شرایط و زمینه لازم برای رشد علمی و عقلی است، به دست می آید.
بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که با خروج هر نخبه از کشور، یک ژنوم هوشمند از کشور خارج می شود و با زندگی در کشور دیگر و ازدواج و تولید نسل در آن جا، به تکثیر ژنهای هوشمند آن کشور کمک می کند؛ پس به تدریج درصد ژن های هوشمند جوامع نخبه پذیر افزایش می یابد و در طولانی مدت اختلاف فاحش ژنتیکی میان کشور مبدأ و مقصد ایجاد می شود. (2)
اگر کشورهای مبدأ نتوانند مهارت های تولید شده از طریق نظام آموزشی خود را حفظ کنند، نبود نیروی انسانی جوان و کارامد در بخش های حساس، توانایی این کشورها را در کاهش فقر و افزایش رشد اقتصادی می کاهد، و روند توسعه اقتصادی جوامع در حال توسعه را با موانع بسیار مواجه می کند. در یک تقسیم بندی کلی می توان پیامدهای مهاجرت جوانان را به صورت زیر بیان نمود: (3)
-
از بین رفتن ثروت ملی
- مهاجرت جوانان نوعی فرار سرمایه ملی محسوب می شود و همان گونه که دنیای پیشرفته تا به حال در غارت منابع کشورهای جهان سوم عمل کرده است، با جذب افراد جوان و متخصص موجب انتقال سرمایه انسانی از این کشورها می شود. برآورد هزینه تعلیم و تربیت یک فرد از زمان تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان و دانشگاه، نشان دهنده سرمایه گذاری دولت در زمینه منابع انسانی است.
- به هدر رفتن این هزینه ها مهم ترین اثر مهاجرت جوانان بر کشور مبدأ است. کشورهای در حال توسعه هر سال با صرف هزینه های هنگفت برای بخش آموزش و پرورش که در واقع، سهم مهمی از بودجه ناچیزشان است، به آموزش و تربیت جوانان ماهر می پردازند، اما با مهاجرت این افراد، این سرمایه به سوی کشور میزبان سرازیر می شود. هر چه سطح تحصیلات بالاتر برود، مقدار هزینه صرف شده در بخش آموزش هم بیشتر می شود و بنابراین، با عزیمت دائم دانش آموختگان به خارج از کشور، صدمات مالی فراوانی به کشور مبدأ وارد میشود.
-
انتقال معکوس فناوری
- مهاجرت نیروی جوان و متخصص در حقیقت، انتقال معکوس فناوری از کشورهای درحال توسعه به کشورهای پیشرفته است. مهاجرت جوانان تحصیلکرده و نخبه، با توجه به نقش مهمی که این افراد می توانند در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور داشته باشند، آثار زیان باری بر پیشرفت جوامع در حال توسعه داشته است.
- در واقع، کشورهای درحال توسعه به کشورهای صنعتی پیشرفته، سرمایه و فن آوری ارزشمند خود را هدیه میدهند تا رشد و توسعه اقتصادی آنان ممکن شود و زمینه بهره وری هر چه عمیق تر از امکانات و اقتصاد خویش را به نفع آن کشورها فراهم کنند.
-
کاهش رشد اقتصادی
- سرمایه انسانی جوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر رشد اقتصادی است و بنابراین، خروج سرمایه انسانی نه تنها زیان کوتاه مدت است، بلکه موجب کاهش تشکیل سرمایه انسانی و به دنبال آن کاهش رشد اقتصادی در بلندمدت می شود. اگرچه اندازه گیری میزان تأثیر مهاجرت جوانان و خروج متخصصان یک کشور در نرخ رشد اقتصادی و سطح فقر دشوار است، ولی شکی نیست که پدیده مذکور عامل بسیار مهمی در تشدید شرایط توسعه نیافتگی کشور است.
-
تداوم چرخه توسعه نیافتگی
- بیرون رفتن نیروی جوان، متخصص و کارآمد از یک کشور پیامد مهم دیگری را نیز درپی دارد؛ وقتی متخصصان به کنار می روند، ناکارآمدها میدان دار می شوند و چرخه توسعه نیافتگی باز هم به روال خود ادامه می دهد.
عوامل اصلی ایجاد انگیزه ی مهاجرت در جوانان
پدیده ی مهاجرت، به کنش متقابل هم زمان عوامل مختلف در کشور مبدا (مهاجرفرست) و کشور مقصد (مهاجرپذیر) ، مربوط می شود. عوامل دافعه در کشور مبدا موجب خروج نیروی کار جوان و متخصص از کشورهای در حال توسعه می شود و عوامل جاذبه در کشورهای مقصد، موجب جذب نیروی کار جوان و متخصص در کشورهای توسعه یافته می شود.از جمله عوامل جذب کننده ی جوانان، محیط مناسب علمی و فکری، امکان رشد و ارتقای علمی، انگیزههای مادی و رفاهی و مانند آن، و به طور کلی آینده ی روشنی است که در کشور مقصد می بینند.
محدودیت امکانات علمی و آموزشی، محیط نامناسب علمی و تحقیقاتی، مادی و روانی، و نبود شرایط لازم برای ارتقای اجتماعی و شغلی که از اجزای اصلی سیاست گذاری در هر کشور به شمار می روند، از جمله عوامل دافعه در کشورهای مبدأ است. بنابراین، می توان بیان داشت یکی از عوامل مهم در وقوع پدیده مهاجرت جوانان، ضعف سیاست گذاری از طرف نهادهای دولتی است.
در پژوهش های بین المللی معمولاً به چهار عامل کلی در تشدید پدیده مهاجرت در کشورهای مهاجرفرست اشاره می شود:
- عامل اقتصادی و وضعیت بازار کار و درآمد.
- عامل سیاسی: بیثباتی یا فشارها و ناامنی سیاسی، استبداد، سرکوب، بی قانونی، بحران و جنگ.
- عامل فرهنگی و مدنی: فساد، تبعیض جنیستی، مذهبی و قومی و محدویت ها.
- عامل علمی و دانشگاهی از جمله کمبود امکانات پژوهشی و آموزشی.
راهکارهای مواجهه با پدیده ی مهاجرت جوانان
مسلم است که خروج سرمایه انسانی زنگ خطری برای دولت های کشورهای درحال توسعه به حساب می آید، زیرا نه تنها این گونه کشورها را با تنگنای نیروی انسانی جوان و ماهر رو به رو می سازد که جبران آن بسیار مشکل است، بلکه وابستگی این کشورها را نیز به کشورهای صنعتی هر روز افزون تر می کند.برای چاره کردن پدیده ی زیان بار مهاجرت جوانان، باید با در نظر گرفتن تمام عوامل به وجودآورنده ی آن، اعم از عوامل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، تصمیمات هوشمندانه ای توسط دولت اتخاذ شود.
برای خروج از بحران مهاجرت جوانان باید با نگاه به درون، تحولی ساختاری در تمام ابعاد صورت گیرد، چرا که در برابر جاذبه آن سوی مرزها نمی توان کاری انجام داد و حق هر انسانی است که در جست و جوی تکامل و بهبود باشد؛ اما می توان دافعه ها را در کشور کاهش داد. جوانان هنگامی مهاجرت می کنند که دیگر گزینه ای به جز رفتن ندارند؛ قطعاً باید این گزینه حذف شود. ریشه یابی علت ها و عوامل دفع نیروی انسانی و مقابله جدی با آن از اولین گام های مدیریت و اداره منابع انسانی به شمار می آید.
وزرات آموزش و پرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به عنوان متولی امر آموزش در کشور، باید اهتمام کافی در خصوص تقویت هویت فردی، تقویت روحیه و اعتماد به نفس ملی، و تحکیم هویت اجتماعی قشر جوان کشور داشته باشند.
فراهم نمودن محیط امن سیاسی-اجتماعی برای جوانان به هیچ وجه نباید مغفول بماند. آزادی های سیاسی، مجموعه امتیازهایی است که اهالی کشور برای مشارکت در حیات سیاسی جامعه بدان نیاز دارند. این امتیازات به صورت حقوق مدنی (حق رأی، حق داوطلبی و عضویت در احزاب سیاسی) و حقوق سیاسی (آزادی رقابت اندیشه ها، آزادی انتخابات و...) متظاهر می شود.
عواملی نظیر عدم ثبات سیاسی، تهدید از سوی حکومت، قفدان آزادی های مشروع، احساس ظلم و بی عدالتی و عدم رعایت حقوق سیاسی و مدنی، بر خروج جوانان از کشور تاثیر به سزایی دارد. لذا اگر در کشور مبدا، آزادی سیاسی و مدنی در سطح بالایی باشد، افراد انگیزه ی کمتری برای مهاجرت خواهند داشت.
تاکید بر ایجاد آزادی اقتصادی، مشتمل برآزادی مشاغل، آزادی رقابت، آزادی تجارت داخلی و خارجی، از دیگر راه کارهایی است در کاهش انگیزه ی جوانان برای خروج از کشور تاثیر به سزایی دارد. همچنین ایجاد فضایی امن برای رشد و توسعهی تولید ملی را باید در دستور کار قرار داد. حذف قوانین پیچیده و مبهم در مسیر راه اندازی کسب و کار، اتخاد سیاست های باثبات ضد فساد اداری، اعمال سیاست هایی برای کنترل تورم، کاهش تعرفه های گمرکی، اقداماتی است که دولت در جهت هموارتر کردن مسیر جهش تولید ملی، باید انجام دهد. (4)
بالا بودن تعداد دانش آموختگان در حوزه های مختف بیش از نیاز شغلی که درنهایت به انگیزه ای برای مهاجرت مبدل میشود، نیز اهمیت جهش تولید ملی و اشتغال زایی را بیش از پیش نمایان می کند.
توجه با این نکته نیز حائز اهمیت است که گرچه راهکارهای اقتصادی، سیاسی و مدنی لازم و ملزوم یکدیگرند، اما در عملیاتی کردن آن، راه کارهای اقتصادی به تعبیر روشن تر شرط لازم برای پیاده کردن راه کارهای سیاسی و مدنی است و آن را باید مقدمه این دو راه کار حسابکرد.
نتیجه گیری و جمع بندی
به طور کلی، از نتایج این مطالعه می توان چنین نتیجه گرفت که پدیده مهاجرت جوانان آثار زیان باری برای کشور دارد. جذب و نگهداری نیروی انسانی، مستلزم به کارگیری و اجرای مدیریت صحیح با بهره گیری از کادر کارشناس در امر شناخت و بهره وری بهینه از نیروی انسانی است. برای حفظ و نگهداری نیروی انسانی جوان در کشورها، نمی توان تنها به روش های سنتی تکیه کرد، بلکه نیاز به راه کارهای نوین و ایجاد محیطی امن دارد.کشورهای در حال توسعه نظیر ایران از طریق راه کارهایی همچون سرمایه گذاری بر تولید ملی به منظور ایجاد اشتغال بالقوه برای قشر جوان در حال تحصیل، تزریق اعتماد به نفس و تقویت روحیه ی ملی در جوانان، و ایجاد جو سیاسی-اجتماعی مبتنی بر آزاد اندیشی، می توانند امید به آینده را در قشر جوان بالا ببرند و افق روشنی را پیش روی آنان به نمایش بگذارند.
با ایجاد چنین محیطی است که می توان پدیده ی منفی مهاجرت جوانان را به چالش کشید و عامل دافعه را در کشور از بین برد؛ از آنجا که حفظ هویت، ماندن در وطن و درکنار خانواده و دوستان و آشنایان، اولویت زندگی هر انسانی است، دیگر انگیزه ای برای مهاجرت وجود نخواهد داشت.
پینوشتها
- حیدری، حسن و همکاران. آثار کلان و بخشی اقتصادی مهاجرت نیروی کار در ایران. فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، دوره22، شماره4، 1395، ص 25-42
- زلفی گل. مهاجرت ژنها. مجله رهیافت، شماره 34، ص 13-22
- وحیدی، پریدخت. مهاجرت بینالمللی و پیامدهای آن، تهران. وزارت برنامه و بودجه مرکز مدارک اقتصادی اجتماعی
- شاه آبادی، ابوالفضل. تاثیر آزادی اقتصادی، سیاسی و مدنی بر مهاجرت، مجلس و راهبرد، شماره 77