تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه

وقف از مهمترین امروز اسلام و مسلمانان محسوب می شود که مدتی نسبتا طولانی در زمان پهلوی در اختیار بهاییت قرار گرفت. به طور کلی منصوبیت بهایی و حتی غیر بهایی در اداره اوقاف در دوره پهلوی، ضررهای بسیاری به پیکره ایران و اسلام وارد آوردند. به جز این که این گروه بهایی در راس امور اوقاف، مسائل دینی را تحریف نمودند، عملا تمام زمین ها و املاک و مستغلات وقف شده را به نام خود کردند.
پنجشنبه، 9 بهمن 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه

تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه

بهاییت یکی از فرقه های ضاله ای است که در قرن گذشته بر دامن اسلام چسبیده است و همواره مانند زالو خون اسلام و مسلمانان را مکیده است. به نوعی می شود بهاییت را دست پخت انگلستان دانست که سعی کرد شیطان پرستی و فراماسونری را در لباس اسلام به خورد بقیه بدهد.

گرچه بهاییت در انگلستان ظهور کرد، اما هدف اصلی آن کشورهای منطقه خلیج فارس و به خصوص ایران بود. در ایران بهاییت به طور رسمی از انتهای دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی خودشان را مطرح کردند و کار در دوران رضاخان به حدی رسید که بهاییان می خواستند به هر شکل ممکن، این دین را به صورت رسمی در کشور ترویج کنند.

گرچه این اتفاق هیچگاه رخ نداد، اما باز بودن دست بهاییان در مناصب حکومتی و همچنین آمد و شد آن ها در دربار، حتی در اوقات خصوصی رضا خان و محمد رضا شاه، به نوعی دست آن ها در اداره مملکت باز کرده بود. کار به جایی رسیده بود که بهاییت مدعی بود می تواند تمام امور مالی  بانکی را زیر نظر بگیرد و عملا تمام گردش مالی ایران را در دست خود احساس می کرد. این ادعا به قدری قوی بود که بیان می کردند که تمام ایران در دست کلیمیان و بهاییان است.

وقتی به مناصب مختلف حکومتی نگاه می کنیم، متوجه می شویم که ادعای آن ها چندان هم بی اساس نبوده است. بهاییت به صورت نامحسوس از مناصب بی اهمیت خودشان را در دستگاه حکومتی قرار دادند و اواخر کار به جایی رسیده بود که هویدا، به عنوان نخست وزیر کشور که حدود 13 سال این منصب را داشت، یک بهایی بود.

در کلام بهتر نفر دوم حکومت که همان نفر اجرایی مملکت محسوب می شود، خود یک بهایی بود. همین موضوع باعث شده بود که عملا در دوران هویدا تاخت و تاز و پیشرفت بهائیت بیش از حد انتظار همه، حتی خودشان باشد! در این سال ها بود که تقریبا مهمترین مناصب در اختیار بهاییت قرار گرفت که یکی از این مناصب، اداره اوقاف وقت بود که در اختیار محمد حسین احمدی قرار گرفت.

همانطور که می دانید، وقف و مسئله اوقاف از اساسی ترین و پایه ای ترین عناصر اسلام محسوب می شود که ارتباط مستقیم با تمام جامعه دارد. به بیان بهتر، اگر کسی بخواهد کاری را با نام اسلام در جامعه رواج دهد، وقف می تواند بهترین اسلحه آن باشد که این اسلحه برای چندین سال در اختیار بهاییت بود.

اما حال سوال اصلی این است که بهاییت از این اسلحه چگونه استفاده کرد؟ شاید آن چیزهایی که در ادامه گفته می شود باور کردنی نباشد، اما در مدت زمامداری احمدی، مهمترین و بدتری بدعت گذاری ها در تاریخ اسلام صورت گرفت که همه و همه با لباس وقف اتفاق افتاد.  (1)

تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه

رابطه بهائیت با وقف

اما قبل از این که بخواهیم از تاثیر بهاییت به واسطه وقف در دوران پهلوی چیزی بگوییم، بگذارید از نظر بنیادی تری به مسئله وقف و وهابیت بپردازیم.

بهاییت شاخه ای به ظاهر دینی است که خود را متصل به اسلام می داند و به نوعی مدعی این امر است که اسلام را باید به شیوه نوین نگاه کرد و بر اساس شرایط حاضر باید آن را تفسیر کرد. در واقع این یک نوع سفسطه برای این گرایش محسوب می شود تا به واسطه آن بتوانند بر اساس اهرم دینی هر آن چیزی که خودشان می خواهند را تثبیت کنند.

از طرف دیگر از گذشته های دور امت اسلام به دو دسته شیعه و سنی تقسیم شده است که هر کدام از این دسته ها با وجود این که در مسئله امامت اختلاف نظر دارند اما در مورد اصل اسلام همیشه هم نظر بودند. آن ها همیشه به پیامبر و کتاب قرآن معتقد بوده و هستند و همین موضوع وحدت عجیبی را در عین وجود اختلاف نظرها در امت اسلام ایجاد کرده بود. این موضوع مسلما برای دشمنان اسلام و به خصوص برای انگلستان که همیشه از سیاست تفرقه استفاده کرده و می کند، خوشایند نبود.

از این رو سعی کرد چیزی ما بین شیعه و سنی ایجاد کند که رابطه بین این دو را به نوعی تغییر دهد. تا حدودی نیز با ایجاد شاخه بهاییت توانست درگیری هایی میان شیعیان و سنی ها به وجود بیاورد. علت اصلی این درگیری ها این بود که در کشور عربستان و حوزه خلیج فارس که بیشتر سنی نشین هستند، بهاییت رنگ سنی به خود گرفت و با نام سنی دست به کشتار و اذیت شیعیان زد و در ایران که شیعه حرف اول را می زند، بهاییت رنگ شیعه به خود گرفت و سعی کرد با استفاده از لباس شیعه، سنی های ایرانی به خصوص سنی های عرب و کرد را اذیت کند.

بنابراین عملا بهاییت چیزی شبیه به آفتاب پرست است که در دین اسلام با عوض کردن رنگ سعی کرد نفاق و شکاف ایجاد کند. این شکاف در دوران رضا خان و محمد رضا شاه به اوج خود رسید.

بنابراین به طور کلی می توان گفت که بهاییت نظر یکسانی در مورد وقف ندارد. در عربستان، وهابی ها وقف را حتی حرام می دانند و آن ها معتقد هستند که خرج کردند برای مقبره امامان که به نظر آن ها مرده ای بیش نیستند!! حرام است. در حالی که در ایران وقف را نه تنها جایز بلکه آن را واجب می دانستند و به نوعی رفتار می کردند که گویی باید همه جهان را به پای مقبره امامان ریخت و فقر و فلاکت در جامعه در برابر زرق و برق حرم امامان اهمیت ندارد!

این رفتار دوگانه یک شاخه تنها از دست انگلستان بر می آید و کاملا مشخص است که با این سرد و گرم کردن و این رفتار متناقض انگلستان به دنبال شقه کردن دین اسلام است. اگر این اتفاق بیافتد و رابطه بین مسلمانان عربستان و حوزه خلیج فارس با ایران به هم بریزد عملا جنگی مذهبی شروع می شود و در این بین این کشورهای غربی هستند که سود اصلی را خواهند برد و این اسلام است که در این بین بازنده بازی خواهد بود.

بنابراین یادتان باشد، هر دمی که بخواهد شعله جنگ میان ایران با کشورهای عربی منطقه را بیشتر کند، نفس دشمن و بهاییت است و باید با آن مقابله کرد و باور کنیم که همیشه وحدت بین مسلمان ها اولویت دارد. (2)

 تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه

تاثیر وقف بهایی در دوران پهلوی

بنابراین تا اینجای کار دانستیم که عملا دل بهاییت نه به دل اوقاف می سوزد و نه به خاطر جامعه اسلامی قرار است کاری بکند. از این رو پس چرا در حوزه اوقاف هزینه خرج کردند و سعی نمودند که فردی تحت عنوان احمدی، که تماما در مناصب فرهنگی بوده و به نوعی جوانان و قشر های مختلف جامعه را می شناخته را منصبدار اوقاف کشور کردند.

همانطور که در بالاتری گفتیم، در جامعه شیعه، می توان با لباس وقف بسیار عالی در جامعه نفوذ کرد و این چیزی بود که بهاییت به خوبی آن را می دانست. از این رو سعی کرد با استفاده از فردی به نام احمدی خواسته های خود را در کشور رواج دهد و تا حدی نیز موفق بود!

اولین و مهمترین نکته ای که در دوره زمامداری احمدی اتفاق افتاد این بود که در این زمان بیشترین تعداد چاپ قرآن و تکثیر و توزیع آن اتفاق افتاد. این موضوع به اندازه ای بود که حتی فرح به عنوان شهبانو ایران نیز با گردآوری تیمی مشغول ترجمه و تفسیر قرآن شد و او خود نیز قرآن خود را در ایران چاپ کرد. عملا تکثر قرآن به اندازه ای بود که می شد حدس زد که اتفاقی در پس پرده رخ داده است. این اتفاق در آلمان غربی و به دست اسرائیل شکل گرفته بود. (3)

در واقع اسرائیل با تحریف قرآن و حذف آیات ضد یهود و عوض کردن معانی بسیاری از کلمات قرآن جدیدی را چاپ کرده بود که به واسطه نماینده های آن ها به نقاط مختلف اروپا رسیده بود. بنابراین می شد انتظار داشت که این قرآن وارد ایران شود و این اتفاق از طریق هندوستان رخ داد. قرآن وارد شده به سرعت توسط سازمان اوقاف چاپ و تکثیر شد و در اختیار تک تک مدارس در سراسر ایران قرار گرفت و عملا قرآن تحریف شده توانست تا مدت ها جای قرآن اصلی را بگیرد و این خود به خود فاجعه در روند تحصیلی دانش آموزان ایجاد کرد.

این موضوع با ایجاد تفاسیر مختلف و به بیانی تفاسیر نوین که غالبا توسط علامه های هندی صورت می گرفت موجب شد که عملا قرآن تحت تحریف شدیدی قرار بگیرد. موضوع نشر قرآن توسط دربار و شهربانو نیز این موضوع را قوت بخشید و عملا باعث شد که قرآن جدید با قدرت جدیدی در ایران ظهور پیدا کند.

این موضوع اعتراض شدید علمای وقت مانند آیت الله بروجردی را در پی داشت. این علما با فتواهای خود مدام سعی کردند که جلوی انتشار این دست از کتاب های جعلی گرفته شود و تا حدودی هم موفق بودند. اما تاثیری که بهائیت به واسطه اداره اوقاف وقت داشت، به واقع انکار ناپذیر است. (4)

اما احمدی و به طور کلی سایر منصوبیت بهایی و حتی غیر بهایی در اداره اوقاف در دوره پهلوی، ضررهای دیگری نیز به پیکره ایران و اسلام وارد آوردند. به جز این که این گروه بهایی در راس امور اوقاف، مسائل دینی را تحریف کردند، عملا تمام زمین ها و املاک و مستغلات وقف شده را به نام خود کردند.

در کلام بهتر اگر می بینید که بسیاری از اموال عظیم و مهم در تهران و ایران به نام بهاییت بود و فردی بهایی صاحب آن بود، بیشتر باید به زمان اوقاف دوره هیودا برگردید و به دنبال پیدا کردن سندی مبنی بر این باشید که این ملک را روزی فردی از طریق اوقاف به دست آورده است. (5)

تاثیر توسعه بهاییت در دوره پهلوی بر وقف و امور خیریه
 
نتیجه گیری و جمع بندی
به طور کلی می توان گفت که وقف از مهمترین امروز اسلام و مسلمانان محسوب می شود که مدتی نسبتا طولانی در زمان پهلوی در اختیار بهاییت قرار گرفت. این موضوع باعث شد که اسلام ضربات بدی بخورد و عملا مشکلات بسیاری را متحمل شود.

همین اراده اوقاف وقت بود که باعث شد نظر مسلمانان سنی در مورد مرده پرستی ایرانی ها و شیعه ها ایجاد شود و عملا مشکلی که امروز میان سنی ها و شیعیان در عربستان و عراق وجود دارد بر سر همین موضوع است.

خداوند به درستی در قرآن می گوید که منافق ده ها برابر بدتر از کافر است. کافر را همه می شناسند و عادات و رفتار و او را می دانند. اما امان از دست منافق که در لباس دوست وارد می شود و چندان ضربه ای از پشت می زند که تا سال ها نمی توان کمر راست کرد.

این کاری بود که بهاییت با لباس اسلام به خود اسلام ضربه زد و عملا تخم نفاقی که در آن دوران کاشته شده هنوز هم ریشه دارد و انگلستان به واسطه ای این ریشه را آب می دهد و هر از گاهی میوه ای بد شگون از آن برداشت می کند؛ یادمان باشد که دشمن هیچگاه عقب نمی نشیند.


پی نوشتها
  1. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج،۲مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
  2. اختر، وحید، میر سیداحمد خان و اندیشه دینی، ترجمه رسول جعفریان، تاریخ و فرهنگ معاصر، ج .۱
  3. رستمی، فرهاد، پهلویها  - خاندان پهلوی به روایت اسناد.  ج، ۱رضاشاه،
  4. اسناد ساواک، اسناد موضوعی اسرائیل، کلاسه،۴۱۵۸۱۲ج،۳سند شم .۵
  5. پرونده موضوعی سازمان اوقاف در ساواک


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.