جلال آل احمد از جمله نویسندگان معاصر است که در حسّاسترین برهه تاریخی عصر کنونی با اسلحهای به نام اندیشه و قلم به راه افتاد تا پس از عبور از انواع مانعها خود را به حقیقت برساند. وی در این مسیر شکست و پیروزیهای فراوانی را تجربه کرد.
جلال آل احمد، مسائل اجتماع را در یک خط عمودی، از بالا، و در یک قلمرو وسیع مینگرید و همین امر موجب میشد بسیاری رابطهها که در کتب تاریخ، بعمد و آگاهانه غایب است، در ذهن بیدار او حضور یابد و بر ملا شود. جلال نویسندهای مسئول، متعهّد، مبارز و صریح بود که روح زمان را درک میکرد. جلال آل احمد در نوشتههایش عقل و احساس را در کنار هم دارد. با فریاد، مخاطبش را بیدار میکند، با استدلال وامی داردش که برخیزد و با شور خود، او را به حرکت درمیآورد.
جلال آل احمد حدود چهل جلد کتاب نوشت، که شامل قصهها و داستانها، مقالات، سفرنامهها و ترجمهها است. آثار جلال، بویژه غربزدگی و در خدمت و خیانت روشنفکران که مقالات اجتماعی و تحلیل گرانه او را دربردارد، لبه تیز شمشیر او در حمله به پدیده تجددگرایی و مدرنیزاسیون پوچ نظام ستمشاهی است. این آثار، در پاسخ به نیازهای اجتماعی روزگار او نوشته شده است.
در عصر جلال، با آن اختناق حاکم بر جامعه و خفقان گرفتن بسیار کسان که میدانستند در جامعه چه میگذرد، اما مصلحت خویش را در سکوت میدیدند، شجاعت تحسین برانگیزی لازم بود که وی صریحا اعلام کند روشنفکران صدر مشروطه جاده صافکنهای غربزدگی بودند و مایه بدبختی ملت، که خرافات را به اسم مذهب میکوبیدند.
جلال آل احمد افشا میکرد که شرق شناسان مشکوک، دلالهای رسمی استعمارند و راه نجات را نشان دهد که روشنفکران و رهبران، باید از پیشوایان مذهبی در هدایت مردم برای ملی کردن نفت درس بگیرند.
مسائل که جلال منادی آن بود مهمترین مسائل تاریخ بشریت هستند و در واقع، اصول نظام ارزشی انسان به شمار میروند که ضرورت دارد بر تمام ابعاد توسعه صنعتی، علمی، سیاسی حاکم باشند1.
جلال آل احمد، در غروب هفدهم شهریور 1348، در اَسالم گیلانْ، از دنیا رفت و در امامزاده عبدالعظیم حَسنی به خاک سپرده شد.
سید احمد سجادی
پی نوشت:
1) آل احمد جلال: غربزدگی، انتشارات رواق، تهران، چاپ دوم.