مسیر جاری :
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در راسخون
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در مقالات
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در فیلم و صوت
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی پرسش و پاسخ
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در مشاوره
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در خبر
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در سبک زندگی
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در مشاهیر
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در احادیث
#اربعین حسینی #اشعار عاشورایی در ویژه نامه
رزرو هتل های لحظه آخری شیراز با چند کلیک
معرفی ترمینالهای اتوبوسرانی اصفهان: دروازهای به سفرهای جادهای
استفاده از تلویزیون به جای مانیتور
انتشـار خط عربی به کشورهای دیگر
انتشـار خط عربی در حجاز
نماز روز اول ماه ذی الحجه چگونه خوانده می شود؟
اقسام جهاد و دستورالعمل جهاد دفاعی در قرآن
طریقه خواندن نماز حاجت روز یکشنبه
طریقه خواندن نماز حاجت روز شنبه
بهترین کود برای نهال بادام و انگور
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
پیش شماره شهر های استان تهران
نحوه خواندن نماز والدین
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
شمیم جان
شمیم جان فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک و ناب و عنبر آید
سر یار دیدهام
یک اربعین، به نیزه سر یار دیدهام یک اربعین، چو شمع به پایش چکیدهام یک اربعین، به ضربهی شلّاق ساربان بر روی خارهای مغیلان دویدهام یک اربعین، تمام تنم درد میکند
سر قبر شما آوردهام
كارواني كه سر قبر شما آوردهام نيمه جانهايي است تا كرب و بلا آوردهام من نيابت دارم از مادر زيارت آمدم من وصيتهاي مادر را به جا آوردهام كي رود از ياد وقتي آمدم در قتلگاه
سر تو از سر نیزه
سر تو از سر نیزه به من توان میداد امید بر دل مجروح بیکسان میداد خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی کنیزکی به یتیم تو خرده نان میداد
رسیدم کنار تو
باور نمیکنم که رسیدم کنار تو باور نمیکنم من و خاک دیار تو یک اربعین گذشته و من پیرتر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیر بلایم اسیر عشق
در شام
در شام چون یزید ز طغیان حیا نمود شد خسته از شقاوت و ترک جفا نمود تا رفت توسن ستم و جور و ظلم راند چون لنگ شد ز قهر، در لطف وانمود یعنی ز رنج و محنت بی منتهای شام
خواهر غم پرورم
ای همیشه خواهر غم پرورم ای خمیده مثل زهرا مادرم بشکن این بغضی که داری در گلو هرچه میخواهد دل تنگت بگو بر حسینت شام را توصیف کن
حال و هواي سفرش
دردها میچكد از حال و هواي سفرش گرد غم ريخته بر چادر مشكي سرش تك و تنها و دو تا چشم كبود چند تا كودك بي پدر افتاده فقط دور و برش ظاهراً خم شده از شدت ماتم اما
چهل روز میشود
چهل روز میشود كه شدم جبرئیل تو ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو چهل روز میشود كه فقط زار میزنم كوچه به كوچه نام تو را جار میزنم چهل روز میشود كه بدون توأم حسین
چگونه با تو بگویم
چگونه با تو بگویم چگونه خواهر رفت تمام سوی دو چشمم پس از برادر رفت به جای آن همه تیری که بر تنت آمد لباس کهنه و انگشتر مطهر رفت