مسیر جاری :
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
یاد مادر از زبان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
اهمیت آموزش و یادگیری خوشنویسی
پیوند عرفانی در هنر خوشنویسی
استناد حضرت زهرا (س) به آیات قران در خطبه فدک
سوالات متداول بلیط تهران دبی علی بابا
انواع هوش مصنوعی را به همراه کاربرد هریک بشناسید
دوگانه جنگ و صلح در اسلام
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
نحوه خواندن نماز والدین
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
چهار زن برگزیده عالم
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
ضرورت خود يقينست اين و آن را
ضرورت خود يقينست اين و آن را شاعر : اوحدي مراغه اي که کس دشمن ندارد دوستان را ضرورت خود يقينست اين و آن را که دلها را به دلها راه باشد بداند، هر که او آگاه باشد چو...
چو بشنيد اين حديث از هوش رفته
چو بشنيد اين حديث از هوش رفته شاعر : اوحدي مراغه اي بيفتاد اين سخن در گوش رفته چو بشنيد اين حديث از هوش رفته هنوز اندر وفا ثابت قدم بود دلش با آن گران پاسخ دژم بود ...
مرا جويي و از من دور ماني
مرا جويي و از من دور ماني شاعر : اوحدي مراغه اي چو دل گرمي کنم رنجور ماني مرا جويي و از من دور ماني
تومينالي و کس را زان خبر نه
تومينالي و کس را زان خبر نه شاعر : اوحدي مراغه اي وزان زاري ترا خود درد سر نه تومينالي و کس را زان خبر نه ز من حاصل بجز خون جگر نه دل اندر مهر من بستي و آنگاه کسي...
تو اي مهجور سر گردان، کدامي؟
تو اي مهجور سر گردان، کدامي؟ شاعر : اوحدي مراغه اي کسي نامت نميداند، چه نامي؟ تو اي مهجور سر گردان، کدامي؟ که در دام بلا پيچيد بالت چه مرغي وز کجايي؟ چيست حالت؟ ز...
اگر با عقل داري آشنايي
اگر با عقل داري آشنايي شاعر : اوحدي مراغه اي جدايي جوي ازين ياران، جدايي اگر با عقل داري آشنايي شکيبايي و دوري پيشه ميکرد ز خلق آن ماه چون انديشه ميکرد به دست قاصدي...
شبي پروانهاي با شمع شد جفت
شبي پروانهاي با شمع شد جفت شاعر : اوحدي مراغه اي چو آتش در فتادش خويش را گفت شبي پروانهاي با شمع شد جفت بنه گردن، که پيش دوست ميري که: پيش از تجربت چون دوست گيري ...
کسي کو آزمود، آنگاه پيوست
کسي کو آزمود، آنگاه پيوست شاعر : اوحدي مراغه اي نبايد بعد از آن خاييدنش دست کسي کو آزمود، آنگاه پيوست ز حيرت دست خود بسيار خايي چو پيوندي و آنگاه آزمايي عزيمت را نخست...
چو بشنيد اين سخن، بر زاري او
چو بشنيد اين سخن، بر زاري او شاعر : اوحدي مراغه اي بتنديد از پريشان کاري او چو بشنيد اين سخن، بر زاري او ولي در دوستي ميآزمودش به دل در دشمني چيزي نبودش ...
غلامي ميکنم تا زنده باشم
غلامي ميکنم تا زنده باشم شاعر : اوحدي مراغه اي بميرم، همچنانت بنده باشم غلامي ميکنم تا زنده باشم روان گردان، به اميدي که داري مرا دم بعد ازين اميدواري ...