0
مسیر جاری :
بپوش بپوش مبارکه، بِکَن بِکَن امانته! ضرب‌المثل‌ها

بپوش بپوش مبارکه، بِکَن بِکَن امانته!

کسی جهت رفتن به ضیافتی لباسی از دوستی به امانت گرفت. از اتفاق صاحب لباس هم به همان مهمانی دعوت شده بود. چون امانت‌گیرنده وارد گردید، صاحب اصلی لباس بانگ برآورد: «چه لباس من به تن تو خوب می‌خورد!» و چون
بار کج به منزل نمی‌رسد ضرب‌المثل‌ها

بار کج به منزل نمی‌رسد

یکی از شاهزادگانی که به سعدی شیرازی ارادت داشت، محرمانه از شاهزاده خانم خویش به وی شکایت کرد که همه ساله برای من سه قلوی دختر می‌آورد و از او علاج خواست. سعدی راه‌حلی نشان داد که شاهزاده خانم را سخت برآشفته
بادآورده را باد می‌برد ضرب‌المثل‌ها

بادآورده را باد می‌برد

خسرو پرویز، یکی از پادشاهان مشهور ساسانی بود که لشکرکشی‌ها و خوش‌گذرانی‌های بیش از حدّ او و درباریانش، کشور ایران را از اوج شکوه به انقراض کشانید. او عاشق ثروت و تجمل بود. هنگامی که ایرانیان، شهر اسکندریه...
با سیه‌دل چه سود خواندن وعظ؟ نرود میخ آهنین در سنگ ضرب‌المثل‌ها

با سیه‌دل چه سود خواندن وعظ؟ نرود میخ آهنین در سنگ

کاروانی در زمین یونان بزدند، نعمت بی‌قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیغمبر، شفیع آوردند. سودی نداشت. بیت: «چو پیروز شد دزد تیره روان * چه غم دارد از گریه کاروان» لقمان حکیم در آن میان...
با توکل زانوی اشتر ببند ضرب‌المثل‌ها

با توکل زانوی اشتر ببند

در واقع، این عبارت ترجمه رسایی از سخنان پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با غلام خود است که شرح آن چنین است: روزی شتر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) گم شد. پس از جست‌و‌جوی بسیار آن را به حضور پیغمبر آوردند.
با ادب باش تا بزرگ شوی ضرب‌المثل‌ها

با ادب باش تا بزرگ شوی

پیام این ضرب المثل مودّب بودن است و در تشویق به مودّب بودن به کار می‌رود.
آه صاحب درد را باشد اثر ضرب‌المثل‌ها

آه صاحب درد را باشد اثر

چون زلیخا حشمت و اعزاز داشت * رفت و یوسف را به زندان باز داشت با غلامی گفت: «بنشان این دمش * پس بزن پنجاه چوب محکمش!» بر تن یوسف چنان باز و گشای * کاین دم، آهش بشنوم از دور جای!» آن غلام آمد بسی کارش
آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها ضرب‌المثل‌ها

آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر بودیم تنها

آورده‌اند کاروانی به حاکمی شکایت بردند که دو راهزن کاروان صد نفری ما را غارت کردند. حاکم با تعجب پرسید: چگونه صد نفر از عهده دو تن برنیامدند؟ یکی از آنان در پاسخ گفت: آنها دو نفر بودند همراه، ما صد نفر...
آنگه که تو دیدی، غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی ضرب‌المثل‌ها

آنگه که تو دیدی، غم نانی داشتم و امروز تشویش جهانی

یکی از ملوک مدت عمرش سپری شد و قائم مقامی نداشت. وصیت کرد که بامدادان، نخستین کسی که از در شهر درآید، تاج شاهی بر سر وی نهید و تفویض مملکت بدو کنند. اتفاقاً اول کسی که از در شهر درآمد، گدایی بود همه عمر...
سرش پلو و زیرش سنگ، قربانت شوم یگانه پسر ضرب‌المثل‌ها

سرش پلو و زیرش سنگ، قربانت شوم یگانه پسر

پیرزنی نزد پسر و عروسش زندگی می‌کرد و روزگار را به سختی می‌گذراند؛ زیرا عروسش غذای کافی به او نمی‌داد و همیشه هنگام بردن غذا برای پیرزن، سنگی را درون بشقاب می‌گذاشت و مقداری برنج روی آن می‌ریخت و شوهرش