مسیر جاری :
تجربه ها و توصیه های وکیل دادگستری
نقش و کارکرد وقف در سرمایهگذاری برای تولید
فلسفه عید فطر در آیینه احادیث نبوی و علوی
نحوه ثبت نام ثنا در خارج از کشور
نحوه ثبت نام تلفن ثابت اینترنتی
استفاده از وقف در سرمایهگذاری برای تولید؛ راه حلی پایدار در اقتصاد اسلامی
نحوه ثبت نام تعویض پلاک
نصایح امام علی (ع) به کارگزاران حکومت (از نامههای نهجالبلاغه تا امروز)
آداب و رسوم رمضان در مشهد
آداب و رسوم رمضان در ایلام
داستانی درباره ماه رمضان به قلم محمد امیری
احکام روزه مسافر آیت الله خامنه ای
هنگام سجده واجب چه ذکری بگوییم؟
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
احکام روزه بیماران و ناتوانان از نظر آیت الله خامنه ای
آداب ختم قرآن در ماه رمضان
آیا روزه ی ماه رمضان سی روز است یا سه روز؟
نحوه خواندن نماز والدین
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
گیاه بیلهر خواص و عوارضی دارد؟

چند خاطره از زبان شهید همت :
در عمليات والفجر سه، به قرارگاه نجف رفتيم. حدود يک ربع بود نشسته بوديم که ديديم تلفن زنگ زد. يکي از برادران گوشي را برداشت و گفت از دفتر امام است.برادر ديگري گوشي را گرفت و صحبت کرد. کنجکاو شديم ببينيم...

اشعاری درباره شهید همت
هنگام جنگ داديم صدها هزار دارا
شد كوچه هاي ايران مشكين ز اشك سارا
***
سارا لباس پوشيد ، با جبهه ها عجين شد
در فكه و شلمچه ، دارا بروي مين شد
***
چندين هزار دارا ، بسته به سر ، سربند
يا تكه تكه گشتند...

دل نوشته هایی درباره شهید همت
اينجا سرزميني شوره زار و سوزان است . اينجا همان طلائيه خودمان است . نيك بنگر كه اين سيم خاردارها و خورشيدي ها براي سر و سينه هاي بسيجيان ترسيم شده اند .
آيا كسي هست كه رد گلوله ها و لكه هاي خون را به...

زندگی نامه سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت
اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث می شد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت قرآن...

چند خاطره پیرامون شهید حاج محمد ابراهیم همت
گوشه ای از خاطرات کردستان به قلم شهید:
«در هفدهم مهرماه 1360 با عنایت خدای منان و همکاری بی دریغ سپاه نیرومند مریوان، پاکسازی منطقه «اورمان» با هفت روستای محروم آن به انجام رسید و به خواست خداوند و امدادهای...

شهید همت و حر زمان
یک شب که در مقر بودیم یکی از بچه ها با عجله خودش را به ما رساند و گفت : ((یک نفر از بالا صدا می زند که من می خواهم بیایم پیش شما . حاج همت کیست ؟!)) سریع بلند شدیم و خودمان را به محل رساندیم تا ببینیم...