مسیر جاری :
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
معرفی کوتاه بانوان قرآن نویس
تحلیل شبهه هدر رفتن خون شهدا و پاسخ به آن
پنج گوهر درخشان میراث فاطمی
لیفت سینه: جراحی جوانسازی و رفع افتادگی سینهها برای ظاهری جذاب
ترفند افزایش سرعت اینترنت تا 100 برابر
رزرو هتل پارس شیراز برای سفر خانوادگی
چهار زن برگزیده عالم
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
پیش شماره شهر های استان گیلان
تصنیف اسرار عشق
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرد در دردِ خودپرستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم با کافران چه کارَت گر بت نمیپرستی
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را تا کی کند سیاهی چندان درازدستی
چین زلف
ای صبا گر بگذری بر زلف مُشک افشان او همچو من شو گرد یک یک حلقهی گردان او گاه از چوگان زلفش حلقهی مشکین ربای
گاه خود را گوی گردان در خم چوگان او جان او در جان تو گم گشت و دل از دست رفت درد او...
مرغ سحر
مرغ ســحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن زآه شرر بار، این قفس را برشکن و زیر و زبر کن بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ نغمهء آزادی نوع بشــر سرا
وز نفسی عرصهء این خاک توده را، پرشرر کن ظلم ظالم ، جور...
وطن
وطن! وطن! نظر فکن به من که من به هر کجا، غریبوار که زیر آسمان دیگری غنودهام همیشه با تو بودهام همیشه با تو بودهام اگر که حال پرسیام تو نیک میشناسیام
من از درون قصهها و غصهها برآمدم
دلشده
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا مُلکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی
عشق پاک
ای شب به پاس صحبت دیرین خدای را با او بگو حکایت شبزندهداریام با او بگو چه میکشم از درد اشتیاق شاید وفا کند بشتابد به یاریام
ای دل چنان بنال که آن ماه نازنین آگه شود ز رنج من و عشق پاک من با او بگو...
خورشید آرزو
بگذار سر به سینهی من تا که بشنوی آهنگ اشتیاق دلی دردمند را شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق آزار این رمیدهی سر در کمند را
بگذار سر به سینهی من تا بگویمت اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست