0
مسیر جاری :
واژه‌ي هَمز و لَمز (طعنه زدن و عيب جويي کردن) در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي هَمز و لَمز (طعنه زدن و عيب جويي کردن) در قرآن

اصل هَمز همان فشردن و شکستن است. در مفردات راغب آمده است: «همزتُ الشيء في کفي» يعني عصاره‌ي آن را گرفتم؛ و «همز الانسان في اغتيابه». در قرآن آمده است: هَمّازٍ مَشَّاءٍ بِنَميمٍ، گفته مي‌شود: «رجل ‌هامز...
واژه‌ي هدايت در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي هدايت در قرآن

خداوند اضافه کننده‌ي وجود، خالق هر موجود است و از کمال او دور است که مخلوقاتش را به خود واگذارد تا بدون نظام پيش بيني شده حرکت کنند و يا بدون هدف و غايت به سوي آن بکوشند. پس نظام مقدر و راهي که اين نظام...
واژه‌ي نور در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي نور در قرآن

هيچ تعريفي از نور مثل خود نور نيست، و چگونه چيزي قابل تعريف مي‌گردد در حالي که ‌اشياء به واسطه‌ي آن تعريف مي‌شوند! و يا کسي که منشأ دلالت بر اشياست و ابزار کشف و اظهار آنها؟ تعريف آن اين است که به وسيله‌ي...
واژه‌ي نفس در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي نفس در قرآن

برگرفتن همه‌ي معاني نفس آسان نيست، کافي است به مهمترين آنها اشاره شود. از جمله به معناي روح در آيه‌ي: أخرِجُوا أنفُسَکُم؛ يعني ارواحکم و به معناي ذات و حقيقت شيء، به اين معنا، بسياري از آيات را مي‌توان...
واژه‌ي نعمت در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي نعمت در قرآن

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ. چه نيکوست از نعمت خداوند سخن گفتن! همچون خود نعمت شيرين و زيباست، و همچون نعمت غني و گسترده. انديشه هر چه بخواهد در آن گسترش مي‌يابد و زبانها به درازگويي کشيده مي‌شوند....
واژه‌ي نبوت در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي نبوت در قرآن

شيخ صدوق، در معاني الأخبار از سعيد بن جُبير و او از ابن عباس روايت مي‌کند که، عربي به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: «السلام عليک يا نبيء الله.» و حضرت فرمود: «من نبيء الله نيسنم بلکه نبي الله...
واژه‌ي ميثاق (عهد و پيمان) در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي ميثاق (عهد و پيمان) در قرآن

ميثاق، همان عهد و پيمان محکم و استوار است از «وثقت الشي‌ء» يعني «أحکمته شداً و ربطاً» (آن را محکم و سخت بستم). يعني پيمان بستن بر وديعه‌ا‌ي مثل قول و مِلک و مانند آن. بارزترين معاني آن در قرآن و مهمترين...
واژه‌ي مرگ در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي مرگ در قرآن

شايد از بين تعريفهايي فراوان که از مرگ يافتم، دقيقترين و فراگيرترين آن، تعريف ميرداماد در القبسات باشد. او مي‌گويد: «حقيقت مرگ جسماني، انتقال جوهر نفس ناطقه از اقليم زمان به عالم دهر، و از حيات ظاهري به...
واژه‌ی ملکوت در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ی ملکوت در قرآن

در لغت، مصدر «مَلَک» می‌باشد؛ و تاء برای مبالغه در شدت و تملک به آن اضافه شده است؛ مثل رحموت و رهبوت که مبالغه‌ی رحمت و رهبت است. به نظر راغب، «ملکوت خاص ملک خداوندی است.»
واژه‌ي مکر در قرآن مفردات قرآن

واژه‌ي مکر در قرآن

مکر در کاربرد لغوي، يعني آبياري کردن زمين، گفته مي‌شود: «أمکروا الارض فانها صلبة ثم أحرثوها»؛ يعني آبياري کنيد. گويي آبياري کردن همان چاره‌جويي در خشکي زمين به وسيله‌ي آب است تا خاکش نرم گردد و شخم زدن...