مسیر جاری :
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،...
از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه ! «ضرب المثل ايراني»
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 16
الهی تو دوستان را بدشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و بادی چندان احسان کنی، سعداتش بر سر دیوان کنی و بفردوس او را میهمان...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 15
الهی ای سزای کرم و ای نوازندهٔ عالم، نه بآخر شادیست نه با یاد تو غم، خصمی و شفیعی و گواهی و حَکَم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 14
الهی از بنده با حکم ازل چه برآید و بر آنچه ندارد چه باید. کوشش بنده چیست ؟ کار خواست تو دارد، بجهد خویش نجات خویش کی تواند ؟
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 13
الهی تا بتو آشنا شدم از خلق جدا شدم و در هر جهان شیدا شدم نهان بودم پیدا شدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 12
الهی اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 11
الهی بر من آراستی خریدم و از هر دو جهان دوستی حضرت تو گُزیدم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 10
الهی هر که ترا شناسد کار او باریک و هر که ترا نشناسد راه او تاریک، تو را شناختن از تو رستن است و بتو پیوستن از خود گذشتن است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 9
الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 8
الهی از آنچه نخواستی چه آید، و آنرا که نخواندی کی آید، نا کشته را از آب چیست، و ناخوانده را جواب چیست، تلخ را چه سود اگرش آب خوش در جوار است و خار را چه حاصل از آنکه بوی گل در کنار است.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 7
الهی کجا باز یابیم آنروز که تو ما را بودی و من نبودم، تا باز به آن روز رسم میان آتش و دودم اگر بدو کیستی آن روز یابم پُر سودم و ربود خود را یابم به نبود خود خشنودم.