مسیر جاری :
شخصیتپردازی كافكا در داستان زن و شوهر
شوهر، تاجری پیر و سرشناس با روابط گسترده تجاری، در بستر بیماری است. راوی برای انجام دادن مذاكرات تجاری به ملاقات او رفته است. همسر كوچك اندام و فعالش دائم مراقب اوست و در عین بیتوجهی به حاضران در اتاق،...
شخصیتپردازی كافكا در داستان ولش كن!
«ولش كن» با برخی از تمثیلات و داستانهای كوتاه كافكا ساختار مشابهی دارد. در اینجا نیز با مردی تنها در خیابان مواجهیم. شخصیت اصلی، صرفاً تنها نیست، بلكه در جستجوی چیزی، راه را نیز گم كرده است. بهترین زمان...
شخصیتپردازی كافكا در داستان بازگشت به خانه
بازگشت به موطن و تلاش برای اثبات تعلق خود به یك مكان جغرافیایی از بنمایههای مكرر آثار كافكاست. راوی داستان «بازگشت به خانه»، مخاطب را از بازگشت خود به مزرعه پدری باخبر میكند. او اطرافش را نگاه میكند؛...
شخصیتپردازی كافكا در داستان سطل سوار
در «سطل سوار» با شخصیتی اصلی مواجهیم كه مثل شواهد متعددی در قصههای شرقی، سلیمانوار، اما نه بر قالیچه، كه در سطلی مینشیند و به قصد خریدِ یك سطل زغال سنگ، در زمستانی سرد به سوی مغازه زغالفروش پرواز
شخصیتپردازی كافكا در داستان رهگذران
در اثری كوتاه به نام «رهگذران» پیاده روی شبانهی راوی به فانتزی وهمانگیز آزار یا قتل احتمالی دیگران منجر میشود: نوعی فانتزی مرگبار كه در آن، افرادی منفرد كه از یكدیگر هیچ شناختی ندارند، با شتاب همدیگر...
شخصیتپردازی كافكا در داستان نگاهی پرت از پنجره
شخصیتهای اصلی در برخی از قطعات كوتاه كافكا، ناظرانی كنجكاو، افرادی ولگرد یا كسانیاند كه از جایی سرك كشیده یا استراق سمع میكنند. در قطعهای به نام «نگاهی پرت از پنجره» ناظر برای مشاهده مردم به خیابان...
شخصیتپردازی كافكا در داستان در اردوگاه كیفری
به دلیل وجود شواهدی چند، تفسیر مذهبی، اجتماعی و فلسفی این داستان امكانپذیر است. سیاح، شخصیت اصلی داستان، ظاهراً موضعی احترامآمیز دارد. او به هنگام ورود به اردوگاه، مستقیماً در برابر «دستگاه» قرار میگیرد....
شخصیتپردازی كافكا در داستان گراكوس شكارچی
گروهی از شخصیتهای داستانی كافكا گاهی در قالب مسافران یا آوارگانی عرضه میشوند كه برای دسترسی به خانهی دوم خود تلاش میكنند. كارل روسمان با دلی سرشار از امید به آمریكا میرود؛ در داستان «در اردوگاه كیفری»،...
شخصیتپردازی كافكا در داستان عزیمت
تمایل به گریز از شرایط موجود و دستیابی به مأمن مطلوب در برخی از داستانهای كوتاه و بلند كافكا مشهود است. یوزف كا، شخصیت اصلی محاكمه، در التهاب دستیابی به دادگاه خود را به آب و آتش میزند. رؤیای كا.، شخصیت...
شخصیتپردازی كافكا در داستان نقب
نوشتن یعنی فاش كردن خویشتن به حد افراط؛ آن بیشترین خودافشایی و تسلیم، كه در آن انسان، به هنگام سروكار داشتن با دیگران، احساس خواهد كرد كه خود را از دست داده است و بنابر این، از آنجا تا زمانی كه حواسش...