مسیر جاری :
داستان رامپسینیت
یکی از فرعونهای مصر به نام رامپسینیت گنجی از زر و گوهرهای گرانبها فراهم آورده بود. گنجی چنان بزرگ که هرگز هیچیک از جانشینانش نتوانست، نه تنها بزرگتر از آن، بلکه به اندازهی آن نیز گرد آورد. فرعون که میخواست...
داستان شهدخت بختان
روزی رامسس دوم، فرعون مصر بر آن شد که در کشور خویش به سیر و سیاحت بپردازد مرزهای کشور مصر در دوران سلطنت او بسی فراتر از مرزهای قلمرو فرمانروایی اجدادش برده شده بود و او گذشته از مصر بر بسیاری از
مسافرت اونامونو به کرانههای سوریه
اونامونو در پرستشگاه کرنک به خدمت، آمون رع، شاه خدایان گماشته شده بود. او بر کارهای خراطی و نجاری نظارت داشت و به خراطان و نجاران دستور میداد.
سرنوشت
روزگاری پادشاهی در مصر فرمانروایی میکرد که دلی سرشار از غم و اندوه داشت زیرا پسری نداشت که وارث تخت و تاجش گردد و پس از درگذشت او کشورش را اداره کند. شاه مصر گاه و بیگاه دست دعا و التماس بر آسمان
داستان ساتنی و فرزندش
روزگاری شاهی بود که او را اوزیناریس میخواندند و یکی از پسرانش ساتنی نام داشت. ساتنی دبیری دانشمند بود و از همهی دانشها اطلاع کامل داشت و انگشتانش قلم را با قدرت و مهارت بسیار به کار میبردند. او همهی...
ماجرای ساتنی بامومیاییها
روزگاری شاهی بود که او را اوزینارس خوانده میشد. این شاه پسری داشت به نام سانتی و برادر شیری ساتنی ایناروس خوانده میشد. ساتنی در هر کاری وارد بود و از هر هنر و دانشی اطلاع کافی داشت. ساتنی اوقات
چگونه تحوتی یی شهر جوپه را گشود؟
روزگاری در سرزمین مصر سردار پیاده نظامی بود که او را تحوتییی مینامیدند. او در همهی لشکرکشیهای فرعون به کشورهای جنوب و شمال همراهش بود. فرعون ماناکپیریا نام داشت که همان تحوتمس سوم است.
توفان زده
دو هزار سال پیش از میلاد مسیح، در دوران سلسلهی دوازدهم فرعونهای مصر، ناخدایی دچار توفان شد و کشتی خود را از دست داد.
سرگذشت سینوحیت
سینوحیت دوست فرعون و اداره کنندهی زمینهای او و قائم مقام او در نزد بادیه نشینان، سینوحیت، یکی از درباریان فرعون سرگذشت خویش را چنین نقل میکند:
دادخواهی کشاورز
روزگاری در دشت نمک مردی به کونوپو با زن و فرزندان و خران و سگان خود به سر میبرد. او بازرگان و تنها نانآور خانوادهاش بود. کالاهای دشت نمک را به شهر میبرد و آنها را با گندم و ارزن مبادله میکرد.