0
مسیر جاری :
شب قدر ما شعر

شب قدر ما

قدر ما آن زلف چنو شام سياست روز را گر بودي قدر ، ز قدرِ شب ماست آسمان است زميني كه نظرگاه من است كه به هر ذره كه مي بينم، خورشيد سماست يار در خلوت من هر سرِ شب تا دَمِ صبح هر دَمِ صبح به مشكويم تا وقت...
شعر رمضان شعر

شعر رمضان

انگشت ها نشانه گرفته هلال را بشنو صداي هرچه جواب و سؤال را يک گفت و گوي تازه، يک واژه بزرگ حتي دچار کرده زبان هاي لال را در جست و جوي يک «نبأ» بي گمان «عظيم» از ياد برده اند خبرهاي کال را آري خبر...
گمگشته دل شعر

گمگشته دل

تا گلم را در ميان بوستان گم کرده ام اختر تابنده اي در آسمان گم کرده ام چشمه ها اي چشم ها رخساره ها گلگون کنيد چشمه سار اشک را در اين ميان گم کرده ام مهر او در گوشه ي قلبم فروغ عشق بود چهره خورشيديش...
قيام آفتاب شعر

قيام آفتاب

ياد آن دوران که راه انقلاب بود روشن همچو نور آفتاب مشعلش افروخت در ظلمت امام در صراط مستقيم يک قيام امتش باعشق او واحد شدند بهر فرمان بردنش صادق شدند تاج شاهان را به زير انداختند جمله بر دين پروري...
مي شود... شعر

مي شود...

... کوچه آرام شب و پله ها ... ...ساکت و بي زمزمه خوابيده اند يک نفر، اين جاست که مشتاق توست! گوشه شهر شلوغ ... ...پشت درختان چنار دروغ... ...توي خيابان سپيدارها ...
حوض زمان شعر

حوض زمان

شب است ، پير و جوان مي روند و مي آيند فرشته ها نگران مي روند و مي آيند شبيه ساعت سرخي دو ماهي قرمز ميان حوض زمان مي روند و مي آيند دري که سوخته باشد چه گونه بسته شود ؟ ... چنان که سينه زنان مي روند...
مهمان مي آيد شعر

مهمان مي آيد

شنيدند مردي به ايران مي آيد که از لهجه اش لحن قرآن مي آيد قدم بر زمين مي گذارد تو گويي در اين خاک خشکيده باران مي آيد خدا گندم از خاک مي پروراند کبوتر ... کبوتر فراوان مي آيد بپاشيد و قسمت کنيد...
لبخند بي کران شعر

لبخند بي کران

جهان را غرق اقيانوس خواهد کرد لبخندت زماني که بيايد از دياري دور فرزندت تو عطر توام آويشن و نارنج و زيتوني نسيم روزهاي اول خلقت پراکندت سپس طوفان تندي در گرفت و آسمان لرزيد ملايک سجده آورند بانو...
اسپند شعر

اسپند

بگو ستاره نتابد ، پرنده پر نزند که عاشقانگي ات را کسي نظر نزند ! صداي شيهه اسبان بي سوار اي کاش نمک به قلب پر از زخم بيش تر نزند به پيشواز شهيدان فرشته اي آمد به گاه واره اصغر بگو که سر نزند! ...
السّلام علیک یا علی بن محمد النّقی شعر

السّلام علیک یا علی بن محمد النّقی

دلا دل از همه برگیر و خلوتی بپذیر مدار از همه عالم امید امدادی مگر زقبله ی حاجات و کعبه ی مقصود ملاذ حاضر و بادی علی الهادی محیط کون و مکان نقطه ی بسیط وجود مدار عالم امکان مجرّد و مادی شها تو شاهد...