در اولین سال ورود امام به عراق چند روزی که در کربلا مشرف بودند، من با ایشان که کار داشتم (وضع بیرونی منزلشان در کربلا طوری بود که من نمی‌توانستم داخل بروم) گاهی مطالبم را روی کاغذی می‌نوشتم و می‌دادم....

امام همیشه مقید بودند که نمازها را به جماعت بخوانند و لذا ظهرها و شبها در جماعت فیضیه شرکت می‌کردند. یکی از روزها که برای نماز تشریف آورده بودند چون وقت نماز نرسیده بود در یکی از حجره‌ها جلوس فرمودند....

یک روز رفته بودم که خدمت امام مشرف بشوم، داخل دفتر نشسته بودیم با حاج احمد آقا صحبت می‌کردیم. ایشان این مطلب را به من گفتند. امام لیوان آب را که یک مقدار آن را تناول می‌فرمایند، بقیه را چیزی می‌گذارند...

یک روز کارگر منزل امام در نجف که از یک مغازه معینی همیشه هشتاد فلس پنیر می‌خرید چون که آن مغازه از آن پنیر نداشت از مغازه دیگری صد فلس پنیر خریده بود. وقتی صورت خرج را آخر روز خدمت امام آوردند که در آن...

اگر بخواهید بی‌خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاح‌های پیشرفته‌ی آنان و شیاطین و توطئه‌های آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به ساده زیستن...

خانه‌ای که حضرت امام در آن زندگی می‌کردند، خانه‌ی متوسطی بود که از خشت ساخته شده بود و هم اکنون نیز موجود است.

اگر گذاشته بودند که در پناه حکومت اسلامی، اگر گذاشته بودند که در حکومت اسلامی و در پناه اسلام، حکومت تشکیل بشود و مردم در پناه حکومت اسلامی باشند، این همه گرفتاریهایی که از برای ماها الآن هم پیش آمده است،...

وقتی که اینطور باشد که بتواند یک سلطان مملکت، فرض کنید یا یک نخست وزیر مملکت، بتواند برود توی مردم، با مردم باشد، صحبت کند، حرف بزند، چه بکند، وقتی اینطور باشد، خوب، اساس به احترام صدرنشینی‌اش و

در عمل این طور باشد که مردم ببینند که این استانداری که آمده است در اینجا، آمده است خدمت کند به مردم، مشغول خدمت به مردم است. خوب، وقتی مردم ببینند که کسی مشغول به خدمت است دیگر دعوا ندارند با او. دعوا...

شاید میان شماها کسی نباشد که زمان قاجار را درک کرده باشد، اگر هم باشد بسیار کم است. و همین طور اوایل سلطنت پهلوی، اواخرش را که بسیار تغییر کرده بود با آن اوایل ملاحظه کردید. بافت حکومت در آن وقت و بافت...